۱۳۸۷ مرداد ۱۸, جمعه

حکم نابودی کامل نخلستان های کهن" خور" صادر شدو خطر نابودی درياچه"اروميه"۰

درياچه اروميه





















گفتني است درياچه اروميه در شمال غرب ايران بين استانهاي آذربايجان غربي و شرقي واقع شده است. اين درياچه با مساحتي بالغ بر 5 هزار و 822 كيلومتر مربع در رقوم ارتفاعي 88/1277 متر از سطح آبهاي آزاد بيستمين درياچه جهان از لحاظ وسعت و شورترين بعد از بحرالميت محسوب مي‌شود. طول درياچه از 130 تا 146 كيلومتر و عرض آن از 58 كيلومتر تا 15 كيلومتر (بين كوه زنبيل و جزيره اسلامي) متغير است. حجم آب درياچه اروميه در مساحت 5 هزار و 822 كيلومتر مربع و با عميق متوسط 4/5 متر بالغ بر 31 ميليارد مترمكعب برآورد شده است. حوزه آبريز درياچه اروميه داراي 52 هزار و 47 كيلومتر مربع بوده كه در استانهاي آذربايجان غربي، شرقي و كردستان و قسمت بسيار كمي نيز در كشور تركيه مي‌باشد. منابع تامين كننده آب اين درياچه عبارتند از جريانهاي سطحي رودخانه‌ها، جريان‌هاي آبهاي زير زميني و بارش مستقيم به سطح درياچه، آبهاي سطحي شامل 14 رودخانه دائمي، 7 رودخانه فصلي و 39 جريان سيلابي مي‌باشد. دبي اين رودخانه ‌ها نوسانات بسياري دارد، به طوريكه زرينه رود با متوسط آورد 2 هزار ميليون متر مكعب و سطح حوضه‌اي برابر با 12 هزار كيلومتر مربع بزرگترين و آذرشهرچاي با متوسط آورد 34 ميليون متر مكعب و سطح حوضه‌اي برابر با 300 كيلومتر مربع كوچكترين رودخانه دائمي اين حوضه محسوب مي‌شود. دبي متوسط سالانه ورودي به درياچه از طريق رودخانه‌ها برابر 5316 ميليون متر مكعب برآورد شده است.




150هكتار از درياچه اروميه شوره‌زار شد!



















******************************
ازسال آبي 75 – 74 تا كنون رقوم ارتفاعي سطح تراز آب درياچه اروميه سير نزولي پيدا كرده و در طول 13 سال بيش از 6 متر كاهش داشته است .
****************
شوره‌زار شدن حجم وسيعي از اراضي حاشيه‌اي اين درياچه مي‌تواند زنگ خطري در زمينه کويري شدن منطقه باشد که شور شدن خاک، خشکيدن قنوات و ازبين رفتن کشت و رزع در منطقه از جمله اين آثار تخريبي آن است.
**************

بنا بر شواهد عینی از صبح امروز چندین لودر و بولدوزر و اره های آهنی بر پیکر نخل های زنده و سبز باقی مانده از آتش افتاده و گفته می شود تا نابودی تمام نخلستان از پای نخواهند نشست.تا دیروز اگر امیدمان بود که آتش سرانجام مهار خواهد شد امروز دیگر امیدی به مهار انسان ها نیست. با هر که صحبت می کنی صحبت از کندن نخل هاست چه خشک و چه تر ، همه محکوم به نابودیند.اینست سرانجام عمری پایداری و استقامت در دل کویر.با حکمی به راحتی سرمایه عمر کشاورزی و شاید ملتی نابود می شود.آیا نمی شد چنین تصمیم عجولانه ای که دیگر بازگشتی ندارد گرفت؟ آیا نمی شد فقط درختان خشک شده را جمع آوری و سایر درختان را که تعدادشان کم هم نیست با کمک مردم که اینک به عمق فاجعه پی برده اند اصلاح نمود؟ و در پایان : حال که تبر به دست شما ست کمی آهسته تر بر پیکر نخل ها بکوبید تا خواب پدران و اجدادمان آشفته تر نشود.


































هیچ نظری موجود نیست: