۱۳۸۸ بهمن ۱۲, دوشنبه

..کاهش درآمدهای نفتی و رکود بازار مسکن ایران

بنابر گزارش بانک مرکزی، درآمدهای نفت در نیمه اول سال در مقایسه با سال گذشته به شدت کاهش پیدا کرده است
بانک مرکزی ایران گزارشی از وضعیت اقتصادی این کشور در شش ماه اول سال ارائه داده که نشان می دهد درآمدهای نفتی این کشور به شدت کاهش پیدا کرده و رکود بازار مسکن عمیق تر شده است.

این گزارش نشان می دهد که رشد اقتصادی در نیمه اول امسال ۲.۳ درصد بوده در حالی که بر اساس برنامه چهارم این رقم باید در سال جاری به هشت درصد می رسید.

گزارش بانک مرکزی نشان می هد که نرخ تورم تا پایان شهریور به ۱۸.۵ درصد رسیده، در حالی که طبق برنامه چهارم که امسال آخرین سال اجرای آن است، این رقم باید به کمتر از هفت درصد می رسید.

نرخ بیکاری هم در این مدت ۱۱.۳ درصد بوده که بنابر برنامه چهارم این نرخ باید به کمتر از ده درصد می رسید.

بشنوید

گفت و گو با کمال آقایی بی بی سی در باره نکات نگران کننده گزارش بانک مرکزی
گزارش بانک مرکزی نشان می دهد که تولید و صادرات نفت در شش ماه اول سال در مقایسه با مدت مشابه سال قبل به شدت کاهش یافته است به طوری که میانگین تولید روزانه نفت از چهار میلیون و ۱۲۰ هزار بشکه در سه ماه اول سال گذشته به میانگین روزانه سه میلیون و ۵۷۰ هزار بشکه در سه ماه اول امسال رسیده که به معنی کاهش تولید ۵۵۰ هزار بشکه در روز است.

کاهش تولید در سه ماه دوم امسال نیز ادامه پیدا کرده و تولید نفت با کاهش ۴۰ هزار بشکه ای در روز به ۳ میلیون و ۵۳۰ هزار بشکه در روز رسیده است.

بخشی از این کاهش به تصمیم کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) در سال گذشته بر می گردد که برای ثبات قیمت نفت، تولید را کاهش دادند اما دلیل روشنی برای کاهش تولید نفت در سال جاری وجود ندارد.

وضعیت صادرات نفت نیز مشابه تولید است. صادرات نفت در شش ماه اول امسال در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته حدود ۴۰۰ هزار بشکه در روز کاهش نشان می دهد.

کاهش قیمت نفت و کاهش تولید در شش ماه اول سال جاری باعث شده تا درآمدهای نفتی ایران نسبت به مدت مشابه سال قبل ۲۶ میلیارد دلار کمتر شود. درآمدهای نفتی ایران در شش ماه اول سال گذشته که قیمت نفت به مرز ۱۵۰ دلار در هر بشکه نیز نزدیک شد، به بیشتر از ۵۷ میلیارد دلار رسید در حالی که این رقم در شش ماه اول امسال کمی بیشتر از ۳۱ میلیارد دلار است.


بنابر گزارش بانک مرکزی، رکود در بازار مسکن ایران عمیق تر شده است

کاهش شدید درآمدهای نفتی برای اقتصاد ایران هشدار دهنده است به خصوص که در بودجه سال آینده قیمت نفت برای هر بشکه نفت ۶۵ دلار در نظر گرفته شده است. این در حالی است که قیمت هر بشکه نفت در بودجه سال جاری ۳۷.۵ دلار در هر بشکه است.

در حال حاضر قیمت سبد نفتی اوپک حدود ۷۰ دلار در هر بشکه است اما قیمت نفت ایران که عمدتا نفت سنگین است، معمولا پائین تر از میانگین قیمت سبد نفتی اوپک به فروش می رسد.

در چنین شرایطی اگر رقم پیش بینی شده دولت در مجلس تصویب شود کاهش قیمت نفت در بازارهای جهانی حتی اگر بسیار کم باشد می تواند، درآمدهای ارزی دولت را با مشکل کسری بودجه مواجه کند.

مجموع درآمدهای صادراتی ایران اعم از نفت و صادرات غیرنفتی، در شش ماه اول امسال کمی بیشتر از ۴۰ میلیارد دلار بوده است که نسبت به درآمد ۶۷ میلیارد دلاری این کشور در همین مدت در سال گذشته کاهش شدیدی نشان می دهد.

این کشور در این مدت نزدیک به ۳۰ میلیارد دلار نیز از خارج کالا وارد کرده است که در مقایسه با نیمه اول سال گذشته سال گذشته پنج میلیارد دلار کمتر است.

رکود در بازار مسکن
گزارش بانک مرکزی نشان می دهد که بازار مسکن همچنان در رکود به سر می برد و وضعیت این بخش اقتصادی روز به روز در حال بدتر شدن است.

بنابر این گزارش، تعداد پروانه های ساختمانی صادر شده در شش ماه اول امسال نسبت به سال گذشته به شدت کاهش پیدا کرده و از حدود یکصد هزار پروانه صادر شده در شش ماه اول سال گذشته به حدود ۶۴ هزار پروانه در شش ماه اول سال جاری کاهش پیدا کرده است.

البته وضعیت در تهران به مراتب بدتر است چون تعداد پروانه های ساختمانی در شش ماه اول امسال به یک سوم مدت مشابه سال قبل رسیده است. در شش ماه اول سال گذشته تعداد پروانه های ساختمانی صادر شده در تهران بیشتر از ۱۳ هزار بوده که این رقم در شش ماه اول سال به چهار هزار و ۸۰۰ پروانه کاهش پیدا کرده است.

پروانه های ساختمانی معیاری برای میزان تولید مسکن است و آمار فعلی نشان می دهد که رکود بازار مسکن در حال عمیق تر شدن است.

بازار مسکن در چهار سال گذشته با فراز و فرود زیادی مواجه بوده و یک دوره قیمت ها تا سه برابر افزایش پیدا کرد ولی بعد از آن به دلیل ناتوانی مشتریان بازار خرید و فروش مسکن راکد شد و به دنبال آن تولید مسکن نیز کاهش یافت.

آمار بانک مرکزی نشان می دهد که در یک سال گذشته همواره از تعداد پروانه های ساختمانی کاسته شده و این روند همچنان ادامه دارد.

بخش ساختمان یکی از موتورهای محرک اقتصاد به حساب می آید که سهم زیادی در تولید ناخالص ملی ایران دارد و رکود در آن به معنی افزایش بیکاری است.

کمبود پول و رشد نقدینگی

نرخ بیکاری در بهار و تابستان امسال بیشتر از 11 درصد بوده است

در حالی که کمبود نقدینگی اکنون یکی از بزرگترین مشکلات واحدهای تولیدی است، اما گزارش بانک مرکزی نشان می دهد که نقدینگی در شش ماه گذشته به رقم ۲۱۱ هزار میلیارد تومان رسیده است که نسبت به اول سال ۲۱ هزار میلیارد تومان افزایش نشان می دهد.

برخی می گویند که دولت با تبدیل دلارهای نفتی به ریال و تزریق آن به اقتصاد کشور باعث افزایش شدید نقدینگی شده که یکی از عوامل تورم به حساب می آید.

در پنج سال گذشته همزمان با افزایش درآمدها نفتی، نقدینگی نیز به سرعت سرسام آوری زیاد شده و در فاصله پنج سال به بیشتر از سه برابر افزایش پیدا کرده است.

این در حالی است که واحدهای تولیدی از کمبود نقدینگی گلایه دارند و نمی توانند وامهایی را که از بانکهای گرفته اند، پس بدهند.

دولت سعی دارد تا از طریق بانک مرکزی وامهای بیشتر از هفت هزار واحد تولیدی را به مدت یک سال به تعویق بیندازد بلکه آنها با گذر از دوران رکود، بتوانند اقساط وامها را بازپرداخت کنند.

حجم مطالبان بانکها به مرز ۵۰ هزار میلیارد تومان رسیده و تلاش های بانک مرکزی برای وادار کردن مشتریان به بازپرداخت اقساط وامها تاکنون بی نتیجه بوده است.

گزارش بانک مرکزی نشان می دهد که بدهی دولت به سیستم بانکی افزایش پیدا کرده است در حالی که سپرده بخش دولتی در بانکها کاهش یافته است.

یعنی دولت پول بیشتری از بانکها گرفته اما پولهایی که دولت و شرکت های دولتی نزد بانکها دارند، کاهش پیدا کرده است.

اعتراف اسرائیل به استفاده از بمب های فسفری در غزه bbc

.

اسرائیل اعلام کرده که دو افسر ارشد ارتش این کشور به دلیل اقداماتشان در جنگ غزه و استفاده از بمب های فسفری تنبیه انضباطی شده اند.

اسرائیل در پاسخ به گزارش قاضی ریچارد گلدستون به استفاده از این بمب ها اذعان کرده است. گزارش گلدستون، اسرائیل و حماس را به انجام جرایم جنگی متهم می کرد.

این برای اولین بار است که اسرائیل می گوید از بمب های فسفری استفاده کرده است.

بشنوید

دستگیری یک خاخام به ظن اقدام تروریستی در اسرائیلمقامات اسرائیلی گفته اند یک سرتیپ و یک سرهنگ ارتش اسرائیل با شلیک بمب های "فسفر سفید" به سوی انبار اصلی سازمان ملل در غزه که منجر به آتش گرفتن آن شد، زندگی مردم را به خطر انداختند. در این حادثه، چند نفر زخمی شدند.

جزئیات این حادثه در گزارش اسرائیل به سازمان ملل در باره جنگ سال پیش غزه ذکر شده است. اسرائیل گفته است که هیچ مدرکی دال بر وقوع جنایت جنگی وجود ندارد.

خبرنگار بخش خاورمیانه بی بی سی می گوید این برای اولین بار است که اسرائیل به استفاده از چنین بمب هایی اذعان کرده است. هنوز مشخص نیست شدت تنبیه های در نظر گرفته شده از سوی اسرائیل برای این افراد تا چه حد است. نام این افراد نیز افشا نشده است.

پل وود، خبرنگار بی بی سی در بیت المقدس می گوید این اعتراف اسرائیل در گزارشی که این کشور به سازمان ملل ارائه داده، چندان به چشم نمی خورد.

در جنگ غزه، رسانه ها، تصاویری منتشر کردند که نشان می داد بمب های فسفری به سوی انبار سازمان ملل شلیک شده است.

در گزارش اسرائیل آمده است که چند گلوله توپ حاوی فسفر سفید که استفاده از آن، مغایر قوانین بین المللی است، در نزدیکی مناطق مسکونی شلیک شده است.

مجمع عمومی سازمان ملل از اسرائیل و حماس خواسته بود تا تحقیقات مستقلی در باره عملکرد خود در حین جنگ غزه انجام دهند.

تهیه کنندگان گزارش گلدستون پیشنهاد کرده بودند که در صورت عدم انجام این تحقیقات، این موضوع به دادگاه بین المللی رسیدگی به جرایم جنگی در لاهه ارجاع شود.

خبرنگار بی بی سی می گوید مجمع عمومی سازمان ملل احتمالا به این نتیجه خواهد رسید که هیچ یک از طرفین تحقیقات کافی و مستقلی در باره اتهامات گزارش گلدستون نداشته اند.

یک مقام اسرائیلی در باره پاسخ این کشور به گزارش گلدستون گفت که اسرائیل این هدف را نداشته که پاسخ مشروحی به ادعاهای مطرح شده در این گزارش بدهد و تنها خواسته نشان دهد که چرا سیستم قضایی این کشور "مستقل" و "قابل اعتماد" است.

حماس در زمان انتشار گزارش قاضی گلدستون این موضوع را که نیروهای این جنبش عمدا شهروندان غیرنظامی را با راکت هدف قرار داده اند، رد کرده بود.

در جریان تهاجم نظامی اسرائیل به غزه بیش از ۱۴۰۰ نفر کشته شدند اما اسرائیل آمار کشته ها را ۱۱۶۶ نفر اعلام کرد.

سه شهروند غیرنظامی اسرائیل و ۱۰ سرباز این کشور نیز در این جنگ کشته شدند.

در گزارش قاضی گلدستون آمده بود که شواهدی از "نقض جدی حقوق بشر بین المللی و قوانین بشردوستانه توسط اسرائیل در جریان مناقشه غزه" وجود دارد. طبق این گزارش، عملیات جنگی اسرائیل در غزه "در تمام مراحل برای حمله عمدی و بی تناسب به منظور مجازات، خوار و خفیف کردن و ترساندن غیرنظامیان" به دقت برنامه ریزی شده بود.

در این گزارش همچنین شواهدی از ارتکاب جنایات جنگی توسط گروه های فلسطینی و احتمالا جنایات علیه بشریت از طربق پرتاب مکرر راکت و خمپاره به داخل اسرائیل، ارائه شد.

نقد برنامه های پنجگانه"توسعه" نظام ولایت فقیه در آینه آمار (1)

- ژاله وفا

در حالی که جنبش مردم ایران هشتمین ماه اعتلای خود را طی میکند و کلیت نظام ولایت فقیه در این جنبش به زیر علامت سوال رفته ومردم اصل ولایت فقیه رابه مثابه سرمنشاء مشکلات و معضلات کشور را نشانه گرفته اند ،هر روز که رژیم مافیای ولایت فقیه ادامه حیات می دهد ، شاهد تحلیلی رفتن بنیه ، توان و نیروهای محرکه ایران می باشیم.
گواه صادق این تحلیل و هرز انرژی و بنیه اقتصادی کشور، آمار و ارقام اقتصادی است که آینه عملکرد دولتهای این نظام در30 سال اخیر و خصوصا دولت کودتایی احمدی نژاد است .این آمار زبان شفاف و گویای خود را دارند و با همه کوشش نظام در قلب وسانسور آنها اثرات و تبعات دهشتناک آن بر بدنه اقتصاد ایران بخوبی قابل رویت است .
کوشش باورمندان به جنبش در افشای فضای بحران زده و آلوده سیاسی ای که نظام ولایت فقیه با ماهیت خود می آفریند ، نبایستی نگاهها را از ضربات مهلک این نظام به بنیه اقتصاد کشور غافل کند.
از اینرو نگارنده سعی دارد در دو شماره به بررسی ماهیت برنامه های "توسعه " نظام ولایت فقیه هرچند در زرورقی از اغراق و تبلیغات پر طمطراق پیچیده و ارائه می شوند پرداخته ودر آینه آمار اقتصادی نشان دهد که نه تنها اهداف فرضی و خیالی برنامه های توسعه برآورده نشده و نخواهند شد ،بلکه ماهیت فاسد و مافیایی نظام ولایت فقیه روز بروز نیز اقتصاد ایران را با ضربات پیاپی حاصل از نادانی و بی کفایتی و فساد مسئولانش به ورطه نابودی نزدیک تر می نماید.
ضرب المثلها در هر فرهنگی حاصل و حامل جهان معرفتی ، فرهنگی و تجربی مردم یک سرزمین است اکنون به مصداق " سالی که نکوست از بهارش پیداست" و " حرمت امامزاده را باید متولیش نگاه دارد "قبل از بررسی برنامه های پنجگانه "توسعه " نظام ولایت فقیه ، به عملکرد دولت کودتایی احمدی نژاد در برخورد با مقررات نظام ولایت فقیه که خود را بدان ملتزم دانسته وبرای حفظ آن سوگند یاد کرده ! می پردازم تا محرز شود وقتی حرمت این مقررات را قوه مجریه همین نظام رعایت نمی کند وای به حال وعده های خیالی و فرضی که به مردمی می دهند که ادامه حیات و ماهیت نظام ولایت فقیه را برای سلامت جامعه خود مضر می دانند.ابتدا خاطر نشان سازم که از دید نگارنده چه قوه مجریه و چه قوه مقننه نظام ولایت فقیه اصل و ماهیتشان همگی در خدمت تداوم این نظام قرار دارد و نه حقوق و منافع ملی و قوه قضائیه نیز کارش حمایت قضایی از دزدان و حراج دهندگان واقعی ثروتهای ملی است. از اینرو "قوانین" مصوب مجلس نظام نیز در خدمت حقوق ملی نیستند ،لذا از اعتبار ساقط اندو چنانچه در این نوشتار نام ازلزوم رعایت ضوابط قانونی می آید ،منظور نشان دادن از هم گسیختگی و بی کفایتی و قدرت باوری مجرین و مسئولان این نظام است در عدم پایبندی و عمل به قوانین و ضوابطی که حتی خود مقرر می نمایند.در واقع همگی بنده قدرت مذبذبی هستند که هر روز توقعات و الزامات دیگری دارد و چون کارگزاران نظام ولایت فقیه ،منجمله برنامه ریزان این نظام بر این امر واقفند که عمر قدرت کوتاه است، رفتار و کردارشان بر اساس دم را غنیمت شمردن وهرچه سریعتر به حراج گذاشتن منابع کشور برای رفع توقعات نظام ولایت فقیه می باشد. چرا که اگر مجلس و دولتی حقوقمند بودند و خود را در خدمت مردم و نه نظام مافیایی می دانستند ، قوانینی را تصویب می نمودند و کمر همت به اجرای آن می بستند که این منابع را منابع نسلهای آینده بشمار آورند از اینرو در مصرف آن کمال امساک و در تخصیص آن عدالت و آینده نگری و رعایت حقوق نسلهای آینده را سرمشق قرار میدادند و آن منابع را در براه انداختن دستگاه تولید کشور و ادغام در اقتصاد داخلی بکار می گرفتند .و علاوه بر منابع مادی کشور به نیروهای محرکه انسانی کشور و خصوصا عنصر زمان با مسئولیتی صد چندان رفتار می نمودند .وقتی که انسان به عینه می بیند که در بسیاری از کشورها عدم اجرای یک پروژه عادی عمرانی با توبیخ و نتایج سختی برای مسئولان آن همراه است ، ولی در کشور ما" دولت" و "مجلس " امر بررسی و تصویب برنامه 5 ساله و بودجه را 4 ماه به تعویق می اندازند وبا وجود این تاخیر تازه اعلام نیز می کنند که اکنون نیز مجلس تعطیلات دارد و فرصت برای بررسی لوایح ندارد !و به عواقب این تاخیر 4 ماهه در کل اقتصاد کشور هیچ نمی اندیشند ،میتوان پی به عمق فسادی برد که در نظام ولایت فقیه در همه نهادهایش ریشه دوانده است .

برنامه پنجم "توسعه" و بودجه 1389چالش دولت و مجلس

احمدی نژاد رئیس دولت کودتا ، 4 روز پیش یعنی در تاریخ دوشنبه 21 دی با حضور در مجلس، لایحه برنامه پنجم توسعه را با تغییر نام به "برنامه پنجم پیشرفت و عدالت " تقدیم مجلس کرد و از مجلس خواست که وقت خود را تنها صرف بررسی و نه دوباره نوشتن برنامه کند!و تاکید کرد هر وقت مجلس تقاضا کرد لایحه بودجه 1389 را نیز ارائه میدهم !
این در حالی است که طبق قوانین مجلس همین نظام ، دولت موظف است خود حد اکثر تا تاریخ 15 آذر هر سال لایحه بودجه سال بعد را تقدیم مجلس کند وارائه آن منوط به درخواست مجلس نمی باشد. اما از آنجا که سال 1389 سال آغاز برنامه پنجم توسعه است و لایحه بودجه نیز بایستی بر اساس آن برنامه تدوین و بررسی و تصویب شود ، بدون تصویب این برنامه توسط مجلس ، عملا کار بررسی بودجه سال 1389 که دوماه بیشتر به آغازش نمانده ، ممکن نیست.
جالب توجه اینکه سیاستهای کلی این برنامه بعد از تصویب مجمع تشخیص مصلحت نظام و تایید خامنه ای درسال گذشته در تاریخ 21دی 1387در 45 بند به دولت ابلاغ شد و دولت نیز مبلغ 3 میلیارد تومان بودجه برای بررسی آن در هیات وزیران اختصاص داد و احمدی نژاد نیزدر همان زمان از استادان بسيجی درخواست کرد برای طراحی برنامه پنجم توسعه براساس الگوهای اسلامي و بهره گیری از 3میلیارد تومان اختصاصی خود را آماده کنند!
علی لاریجانی ریاست مجلس هشتم بعد از تاخیر فاحش دولت احمدی نژاد در ارائه برنامه پنجم "توسعه" به مجلس ،3روز پیش اعلام کرد که در اوایل امسال نامه ای به دولت نوشته و از دولت خواسته تا اواخر خردادماه برنامه پنجم را ( که کلیات آن به مدت یکسال در اختیارش بوده است) را به مجلس ارائه دهد تا مجلس فرصت داشته باشد تا شهریورماه آن را بررسی کند. اما این لایحه ارائه نشد . اکنون برخی" نمایندگان "مجلس می گویند که مجلس برای بررسی لایحه بودجه و لایحه برنامه پنج ساله پنجم به چهار ماه وقت نیاز دارد در حالی که تا پایان سال تنها حدود دوماه زمان باقی مانده است !و لاریجانی نیز متعاقبا عملا تصویب نهایی هر دو لایحه بودجه 89 و برنامه پنجم در سال 88 را منتفی اعلام کرد!
از طرفی بایستی دولت نیز گزارش عملکرد برنامه چهارم توسعه را نیز قبل از ارائه لایحه برنامه پنجم "توسعه "و نیز لایحه بودجه به مجلس ارائه میداد ، تا "نمایندگان " این فرصت و امکان را داشته باشند که عملکرد دولت را در سالهای قبل بررسی کرده وبتوان میزان تعهد و پیروی و یا تخطی های دولت از برنامه هاو اهداف کمی وکیفی چهارم "توسعه" نیز مشخص شود و میزانی برای سنجش خود برنامه چهارم نیز بدست آید. از این امر بگذریم که اگر مجلس این نظام قدرت و کفایت و بضاعت فکری بررسی و نظارتی صحیح و بایسته را می داشت ،نه دولت غیر مشروع کودتا جرات می یافت با کم محلی صرف به مقررات مجلس تا بدین حد به آن مجلس جسارت کند و نه وضعیت اقتصادی کشور تا بدینسان وخیم و آشفته می بود .نکته دیگر قابل ذکر اینکه دولت کودتا حتی هنوز گزارش عملکرد برنامه چهارم را نیز به مجلس ارائه نکرده واحمدی نژاد به هنگام ارائه لایحه برنامه پنجم گفت در آینده(!) گزارش عملکرد و نقد برنامه چهارم را ارائه خواهم کرد !

جالب تر از همه اینکه احمدی نژاد فقط 8 نسخه ازلایحه برنامه پنجم "توسعه" را در اختيار هيات رئيسه مجلس قرارداد و ساير نمايندگان و خبرنگاران رسانه‌ها از محتوای برنامه بي‌خبر مانده‌اند.سانسور افکار عمومی از محتوای این برنامه به حدی است که نگارنده تا 4 روز بعد نیز در هیچ رسانه ای به نسخه ای از این برنامه برنخورده است!
اما از فحوای کلیات آن برنامه که در دسترس است و نیز تعاریف احمدی نژاد از ویژه گیهای برنامه پنجم از قبیل "در برنامه پنجم یک دسته رویکردها را مد نظر قرار داده‌ایم که اولین آن حفظ خط امام (ره) و استمرار خط نورانی ولایت به عنوان ستون فقرات فرهنگ و نظام اجتماعی سیاسی ملت ایران است؛ چرا که راه و یاد و مکتب امام (ره) با ولایت و مکتب ملت ما در جهت ساختن فردایی روشن است"
پیداست که باید منتظر ماند تا صبح دلتش بدمد !
اهداف فرضی وغلوآمیز و بلند پروازانه ای که تحقق آنها به اجرای این برنامه نسبت داده میشود از قبیل :
بر اساس این برنامه ما بايد در عرصه علمي و اقتصادي نيز در سال1404 *
قدرت اول منطقه شويم!( وصف محسن رضایی از برنامه پنجم "توسعه" )و
*"من به نمایندگان در مجلس نیز گفتم اگر این طرح و برنامه بدون مانع و مشکل و در یک سازوکار روان اجرا شود به شما تضمین می‌دهم ظرف سه سال آینده یک بیکار و یک فقیر در کشور پیدا نشود!"(سخنان احمدی نژاد در 23 دی88 در اهواز )
وقتی جنبه مضحک بودنش برهمگان آشکار می شود که خوانندگان گرامی سه نمونه ناتوانی دولت کودتا را در اداره اموربدیهی اقتصادی کشور نظاره کنند :
1-در دیماه امسال محمدرضا مس‌فروش رئیس سازمان صنایع و معادن استان تهران اعلام کرد:" به تازگی جواز تاسیس ۸ هزار کارگاه تولیدی فقط در استان تهران لغو شده است و لغو جواز مربوط به آن‌گروه طرح‌های صنعتی است که پیشرفت فیزیکی آن‌ها کمتر از ۴ درصد بوده!!" بدینسان دولتی که ناتوان از رفع علت فسادی به این گستردگی در سطح صنعت تهران است که ۸ هزار گیرنده جواز تاسیس به دلیل سوء استفاده از این جوازها، حکم ابطال جوازهای خود را دریافت می کنند ،
2-و زمانی که محمد نهاوندیان، رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران، چند هفته پیش اعلام کرد :" صنایع ایران در حال حاضر تنها با نیمی از ظرفیت تولید خود مشغول به کار هستندو این به معنای آن است که نیمی از افراد شاغل باید کار خود را ازدست بدهند."(قدس 7 شهریور 88 )
3- و یا وقتی بهروز صادقی، رئیس کمیسیون صنعت اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران اعلام میکند : " وضعیت واحدهای صنعتی در 27 استان کشور را بررسی کرده و در این بررسی مشخص شده که "در هر استان فقط 30 درصد واحدها در حال تولید واقعی هستند "(مهر 12 مهر 88 )
چگونه وبا چه درجه از وقاحت ، مسئولان این نظام به مردم وعده قدرت اول منطقه شدن در16 سال دیگر آنهم در عرصه علمی و اقتصادی شدن را میدهند!
4-و یا زمانی که علی راستگو دبیر اجرائی خانه کارگر میگوید«می‌گویند که شمار شاغلان افزایش یافته، در حالی که تعداد شاغلان بسیاری از کارخانه‌ها از ۲ هزار نفر به ۲۰۰ نفر کاهش یافته است!» (ایلنا۲۱ دی 88 )
5-و یا وقتی یکی از معاونتهای همین دولت یعنی علی عسگری معاون اقتصادی معاونت برنامه ریزی ریاست جمهوری اعلام میکند :" 15 میلیون ایرانی (20 درصد جمعیت کنونی) براساس شاخص اقتصادی زیر خط فقر به سر می برند"( سرمایه 17 اردیبهشت87 ) و شمار آنان مسلما در طول سال گذشته افزایش نیز داشته است ،
پوچی و غیر واقعی بودن وعده احمدی نژاد درنداشتن حتی 1 نفر بیکار و یا فقیر درظرف سه سال آینده بخوبی هویدا می شود!

محتوای برنامه های "توسعه " پنجگانه در نظام ولایت فقیه :

اما از آنجا که همه ارکان زندگی سياسی – اقتصادی و اجتماعی مردم ايران در نظام ولايت فقيه صحنه تاخت و تاز مافيای نظامی- مالی است ، در ادبيات برنامه نویسی این نظام همواره ، جای خالی مجموعه‌ای از اهداف قابل پيگيری از قبيل برنامه های درست سنجیده شده کاهش واقعی اتکای بودجه به در آمد نفتی ،تسهيل رشد اقتصادی ،ثبات اقتصاد کلان ، برقراری امنيت اقتصادی، نظام توزيع در آمدی عادلانه و ... مشهود است تا بودجه هرساله نیز به عنوان ابزار تحقق آن اهداف مطرح باشد! با حکومت احمدی نژاد حتی فاتحه "برنامه چهارم توسعه" نيز خوانده شد چرا که نه سال گذشته و نه امسال گزارش عملکرد برنامه چهارم توسعه را به مجلس ارايه نکرد.

. اما برنامه ای که در چهار چوب نظام ولايت فقيه تنظیم شود از ابتدا مسلم است که مختصات ضد رشد دارد. چرا که واضعان آن درک مبتنی بر آزادی نداشته و ندارند تا متوجه شوند که مشکل به مثابه يک موجود زنده،هم محيط زيست دارد وهم ايجاد کننده داردو ايجاد کننده مشکلات اقتصادی ايران ماهيت نظام ولايت فقيه است. از اينرو واضعان برنامه های "توسعه" بر مدار قدرت ، مشکلات اقتصادی را همانند يک شيئ تلقی می کنند. و از طرفی متوجه نبوده ونیستند که درهر نظامی که خود مساله ساز است همچون نظام ولايت فقيه ، انتظار حل مسله امری عبث است. چرا که بدیهی است نظامی که سیاستش بر بحران سازی و مساله سازی است واز قبل وجود بحران و مساله گذران عمر میکند ، قصد و تمایلی به حل آن مسائل و بحرانها را نیز ندارد وگرنه به ایجاد آنها دست نمی یازید! و همانگونه که شکم انسان گرسنه را نمیتوان با دادن وعده و ارائه آمار دروغ سیر کرد و رنگ رخساره خبر میدهد ازسر ضمیر ، برای مردم ایران نیز بطور روزمره وضعیت بحران زده و نابسامان اقتصاد ایران نیز براحتی قابل مشاهده و لمس است و پوچ بودن و فرضی و خیالاتی بودن اهداف برنامه ریزی های کلان مسئولان نظام ولایت فقیه به استناد همان وضعیت روزمره فقر و گرسنگی و نا امنی اقتصادی امری بدیهی گشته است.
مطالعه متون 4 برنامه به اصطلاح "توسعه" در این نظام واضح می کند که برنامه های "توسعه " این نظام هم در تشخیص وضعیت و وضعیت سنجی مسائل کشور ، هم در ارزیابی و تشخیص نظام اهداف ، هم در تخصیص امکانات و هم عوامل موثر در اجرا و برنامه های عملیاتی و تنظيم سازماندهى اجرايى و...،اشکالات اساسی و ساختاری وجود دارد.و اصولا به مشکلات اقتصادی و عاملها و راه حلها در این برنامه ها منفرد از یکدیگر و نیز منتزع ازسایر جنبه های انسانی فرهنگی واجتماعی -سیاسی نگاه میشود .بی دليل نيست که در عمل مي بينيم حتی درحکومت ۸ ساله دوران خاتمی که خود را مجری واقعی برنامه" توسعه" ميدانست ، مشکلات ساختاری اقتصادی که خود نظام ولايت فقيه بوجود آورده بود راه حل نيافتند و خود رئیس دولت و زنگنه وزير نفتش به نفت تنها بعنوان منبع درآمد نگاه می کردند و خواب افزايش استخراج و فروش نفت رساندن آن به ۷ ميليون بشکه در روز را مي ديدند. وثمره آن سیاست، بروی کار آمدن مجری بغرنج تری بنام حکومت احمدی نژاد شد که بر آن مجموعه بغرنج به ارث رسیده ،مقادیر معتنابهی مساله و بحران افزوده است و هيچ ضابطه ای را هم رعايت نمي کند!

به زعم نگارنده مادامی که ذهنيت واضعان و برنامه نويسان این نظام حول مدار قدرت و الزامات قدرت و نه انسان و نیازهای واقعی و حقوق وی دور ميزند ومادامی که نظام فاسد و ضد رشد ولايت فقيه پا برجاست ،در چهارچوب چنين نظامی حتی وقتی عده ای قصد ساخت هم داشته باشند از راه تخريب ميسازند! تخريب نظام توليد و تخريب از راه دامن زدن به مصرف و حراج منابع ملی از قبيل نفت و گاز و...از اينرو ملاحظه می کنيم که حتی بودجه نويسی در نظامی که محورش رانتخواری است معنای ديگری جز نحوه توزيع رانت ندارد!
و امابرنامه اول توسعه (1368تا 1372 )برنامه سیاستهای«تعدیل اقتصادی» دستوری صندوق بین المللی پول بود که در عکس العمل نسبت به سیاستهای افراطی دولتی دوران آقای موسوی در زمان جنگ اتخاذ شد .در واقع در گزارش پيوست قانون برنامه اول توسعه كه به امضای اكبر هاشمي رفسنجانی رئيس جمهوری وقت رسيده و توسط كارشناسان سازمان برنامه و بودجه وقت منتشر شده است، عملكرد اقتصاد كشور طی سالهای62 تا 67 را مورد بررسی قرار داده و درآن گزارش سازمان برنامه و بودجه وقت كاهش سهم ارزش افزوده بخش صنعت، افت سهم ماشين آلات و تجهيزات صنعتی، وابستگي صنعت به خارج، كاهش بهره وری صنايع و تنزل سهم صنايع در صادرات را مهمترين نقاط ضعف صنايع در دولت موسوی اعلام كرده است.
در زمانی که بعد از دولت موسوی ،دولت رفسنجانی بر روی کار آمد، دولت وی بر لزوم اجرای سیاستهای تعدیل یعنی نسخه حقنه شده صندوق بین المللی پول به دولت وی ، پای فشرد اما دولت وی نیز در اجرای سیاستهای تعدیل نیزشکست خورد ، چرا که مطابق نسخه صندوق بین المللی پول بایستی در طول برنامه اول "توسعه"حجم بخش دولتی کوچک میشد که نشد بلکه افزایش نیز یافت ونیز دولت رفسنجانی نتوانست از نظارت و مدیریت قیمت گذاریها در بخش غیر دولتی مطابق سیاستهای تعدیل اقتصادی چشم پوشی کند ،و یا به حذف یارانه ها موفق شود و یا به تقویت بخش خصوص بپردازد .بلکه رانت خواری را رواج دادن و به گسترش تعداد و دامنه عمل گروههای مافیایی که در زمان دولت آقای موسوی شکل گیری خود را آغازکرده و نضج گرفته بودند ، دامن زد وبدین سان بود که در کنار تقویت ساخت مافیایی و از هم پاشیدگی اقتصاد ، نابسامانی های اجتماعی خصوصا امر اعتیاد و رواج فحشا و... نیز افزایش یافتند.
دولت رفسنجانی سیاست درهای باز اقتصادی را به اجرا در آورد. با اجرای این برنامه، حجم واردات به سرعت افزایش یافت و از ۵/۱۶ میلیارد دلار در سال ۱۳۶۸ به بیش از ۳۰ میلیارد دلار در سال ۱۳۷۰ رسید. یکسان سازی نرخ ارز در فاصله کمتر از چند ماه به دلیل افزایش حجم نقدینگی، تورم، کاهش قیمت نفت و تشدید تحریم‌های آمریکا علیه ایران متوقف شد و نخستین دور اصلاحات اقتصادی که دولت هاشمی رفسنجانی آن را آغاز کرده بود خیلی زود به بن بست رسید. متأسفانه اجرای این سیاست حجم بدهی‌های خارجی دولت را به بیش از ۲۳ میلیارد دلار افزایش داد و تورم 49.3 درصدی را در تاریخ ایران ثبت کرد.با بحرانی شدن اوضاع اقتصادی، دولت هاشمی رفسنجانی که از بازپرداخت وام‌ها عاجز مانده بود با عقب نشینی از برنامه‌های اعلام شده خود، واردات را محدود کرد ودر برنامه دوم توسعه(1373 تا 1379 ) به دلیل نارسايی ‌های موجود در اقتصاد حاصل از بی کفایتی ، دولت به ناچار به سمت سیاستهای«تثبیت اقتصاد» روی آورد.
برنامه‌هایی چون خصوصی سازی، راه اندازی موسسات مالی و اعتباری در قالب برنامه اول، توسعه و بازگشایی بازار بورس تهران از جمله برنامه‌هایی بود که در دوره هاشمی رفسنجانی به اجرا درآمد. تلاش دولت هاشمی رفسنجانی برای آزاد سازی نظام ارزی به شکست منجر شد و نتیجه آن نرخ تورم حدود ۵۰ درصد و بدهی بی سابقه خارجی ایران بود.
و اما حتی با استناد به گزارش رسمی عملكرد برنامه سوم " توسعه"( 1979 تا 1383 )یعنی در دوران دوم حکومت آقای خاتمی ، روند كند خصوصی‌‏سازی که برنامه سوم "توسعه" وعده داده بود، ادامه پرداخت يارانه‌‏های سنگين به بخش انرژی وتوليد كشور، موفق نبودن در زمينه مقررات‌‏زدايی و لغو انحصارات، رواج بازار قاچاق و همچنين بازار غير رسمی ،بزرگ تر شدن دولت، كاهش ارزش ريال ، عدم توفيق در رعايت اكيد انضباط مالي عليرغم سياست های اعلام شده دولت در برنامه پنج ساله سوم "توسعه "و برنامه هاي بودجه - كه منجر به تورم و كاهش ارزش ريال شد و تضييع منابع بخش عمومی به دليل طولانی تر شدن دوره بهره برداری از طرح های عمرانی از جمله ناكامی‌‏ها برنامه سوم "توسعه" بود.
در سال 1380 یعنی در 5 سال بعد از بروی کار آمدن دولت اصلاحات آقای خاتمی ،مرحوم شادروان دکتر حسین عظیمی بر آورد کرد که پس از انقلاب بيش از 500 ميليارد دلار درآمد نفت و گاز عايد كشور شده است. اين حجم منابع مالی براستی قادر است برهوتی را تبديل به بهشت كند!
اما در واقع مشاهده می کنیم که برنامه های "توسعه" مسئولان نظام ولایت فقیه در واقع ضد توسعه و رشد و به عبارتی دیگر رشد ازرشد ماندگی ووسیله ای برای بهدر دادن سرمایه ها ، منابع وحقوق ملی ایران است.
در شماره آینده به نقد برنامه چهارم "توسعه" و نیز برنامه پنجم "توسعه "(چنانچه نسخه ای از برنامه پنجم در اختیار افکار عمومی قرار گرفته باشد ) در آینه ارقام و واقعیات اقتصادی می پردازم.
24 دیماه 1388
jalehwafa@yahoo.de

نامه پدر سورنا هاشمی خطاب به فرزند دربندش :

به نام خالق پاکی ها
سورنا، پسرم، روزگاری بود که عکس کوچکت در پس زمینه خاک خاکریز دم به دم زمزمه التماس آلود چشمانم بود، خاک ِ تن به تیغ می تکاندیم و در راه حفظ وطن می رفتیم.
وطن ترینم تو بودی و جان سپر جانت کردم، تنها نبودم، هزاران بودیم، تنها نبودم…
روزی به تلخی این روزها باران گلوله و خمپاره زمین را گهواره صدها شیرمرد کرد… به خواب می رفتند آرام و لبخند از خاطره خنده ی مادر، همسر، فرزند می زدند و خرسند از باروت و گلوله ای که دیگر نمی توانست تنی را خونین کند…
من نیز سهم ام را گرفتم، چکمه ای به خون آغشته از زخم صورتم، کابل برق با تکه های تنم… اسارت را به جان خریدم خرسند از این که تو آزادی، تو می خندی، تنها نبودم…
نشانمان بی نشانی، مفقود الاثر بودیم و ماه و سال یکی از بیماری، یکی زیر شکنجه، یکی به رگبار گلوله چشم می بست… هیچ نشانی از اسارت ما نبود.
دل گره زدم به ضریح میله های زندان که تو را آزاد ببینم، لباسم دخیل زخم های دوستان و همرزمانم شد تا تو گزندی نبینی…
امروز اما تلخ تر از آن روزهاست… تو در بندی، تو اسیری، تو نمی خندی… بیش از یک ماه می گذرد و نشانی جز اسارت تو ندارم…
وای بر من! نکند اسارت را از من به ارث بردی؟!
چرا تنها ماندم؟ همرزمانم کجایند؟ نکند سیلی به گوش تو می زنند؟! نکند نمی دانند؟! نمی دانند که تو از دو سالگی با عراقی ها می جنگیدی؟! که ترکش از تنم در می آوردی؟!
تنهایم…
سورنا جان! پسرم، ماجرای دانشگاه زنجان را فراموش نکرده ام:
همرزم من نبودند آنان که به مرز تن فرزندان این خاک تجاوز کردند!
همرزم من نبودند آنان که در اندیشه حاشا بودند!
همرزم من نبودند آنان که تو را به بند کشیدند، از تحصیل محروم کردند…
همرزمانم را خوب می شناسم!
بگذارید فکر کنم که اینها از ما نیستند، بیگانه اند که چنین جفا می کنند
بگذارید فکر کنم همه آن روز شهید شدند و من زنده ماندم تا زجر بکشم… تا آن روز که اگر شهیدی زنده مانده ندایم را پاسخ گوید!
روزگاری از همه چیز گذشتم تا تو آزاد باشی حال که آزاد نیستی همه چیزم را می دهم برای سلامتی ات!
و برای دوباره دیدنت…
اصغر هاشمی

بی خبری از هنرمند عکاس صاحب نام مهرانه آتشی

۱۲ بهمن ماه ۱۳۸۸ - کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران امروز گزارش داد که مهرانه آتشی؛ عکاس شناخته شده بین المللی همراه با همسرش؛ مجید غفاری در روز ۲۲ دی ماه ۱۳۸۸ در منزل خود در تهران دستگیر شد و در حالیکه مسئولین در باره اتهامات وارده علیه این زوج بازداشت شده، هیچگونه اطلاعاتی منتشر نمی کنند، چنین بنظر می رسد که آنها در سلول انفرادی ۲۰۹ اوین در بازداشت بسر می برند. آتشی و همسرش به وکیل دسترسی ندارند و تاکنون هیچ ملاقاتی با خانواده خود هم نداشتند و فقط یکبار با یک تلفن بسیار کوتاه، بازداشت خود را اعلام کردند.

ارون روزد؛ سخنگوی کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران در مورد شیوه در بازداشت نگه داشتن این زوج هنری گفت :" متاسفانه دستگیری و در بازداشت نگه داشتن مهرانه آتشی و همسرش نمونه ای از صدها بازداشت از این دست است که می شود آن را شگرد ترور دولتی نامید، چرا که شهروندان ایرانی توسط مقامات ربوده می شوند و بدون هیچ توضیحی یا اطلاعاتی، در بازداشت نگه داشته می شوند."

مهرانه آتشی، ؛ ۳۰ سال دارد و هنرمند عکاس صاحب نامی است که آثار او در نمایشگاه های معتبر در جهان به نمایش در آمده و مورد تحسین قرار گرفته است. مهرانه برای روزنامه ها و مجلات متعدد و برنامه های تلویزیونی کار کرده است، اما در سال های اخیر از کار حرفه ای دست کشیده بود و تمام وقت خود را به عکاسی هنری اختصاص داده بود.

کمپین بین المللی حقوق بشر قبلا در مورد یک حکم عمومی جلب سفید و دائمی ای هشدار داده بود که ماموران امنیتی در شرایط فقدان سندی مبنی بر ارتکاب جرم و بررسی پرونده های خاص توسط مقامات مستقل قضایی، برای بازداشت گسترده شهروندان ایرانی از این حکم جلب استفاده می کنند.

ارون رودز تاکید کرد که " مهرانه آتشی و همه کسانی که خودسرانه دستگیر شده و در بازداشت بسر می برند از حق اولیه آزادی خود محروم شده اند که این حق در ماده ۹ میثاق بین المللی حقوق سیاسی و مدنی تضمین شده است و ایران از امضاء کنندگان این میثاق است."

مجمع عمومی سازمان ملل متحد در آذرماه ۱۳۸۸ قطعنامه ای صادر کرد که طی آن از گروه کاری بازداشت های خودسرانه سازمان ملل خواسته شده بود که در مورد افراد بازداشت شده در جمهوری اسلامی ایران مداخله کند.

کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران خواستار آزادی فوری مهرانه آتشی و همسرش، و همه کسانی است که خودسرانه دستگیر شده اند و در بازداشت بسر می برند.

پیام ابوالفضل اسلامی رایزن پیشین در ژاپن به مردم و همکارنش در وزارت خارجه

تجمع نزدیک به 1000 نفر از خانواده های زندانیان سیاسی و مردم در مقابل زندان اوین



فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران : بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،تعداد زیادی از خانواده های زندانیان سیاسی و مردم و همچنین مادران عزادار در مقابل درب اصلی زندان اوین تجمع کردند و خواستار آزادی فوری و بی قید و شرط زندانیان سیاسی و پایان دادن به صدور و اجرای احکام اعدام شدند.
دوشنبه غروب 12 بهمن ماه خانواده های زندانیان سیاسی و تعداد زیادی از مردم در مقابل درب اصلی زندان اوین تجمع کردند. تعداد جمعیت تا ساعت 22:15 دقیقه نزدیک به 1000 نفر می رسید و همچنان بر تعداد آنها افزوده می شد.جمعیت به حدی زیادی است که از قسمت پایین پله ها تا نزدیک درب اصلی مملو از جمعیت است.
در اثر تجمع گسترده و پافشاری مردم برای آزادی زندانیان سیاسی تا ساعت 22:10 نزدیک به 30 نفر آزاد شدند. زندانیان سیاسی دختر و پسر وقتی که از درب اصلی زندان اوین خارج می شوند با روحیه ای بالا و شاداب به آغوش گرم استقبال کنندگان می پیوستند.
خانواده ها و مردم با سوت کشیدن و هورا سر دادند وصلوات فرستادن احساسات خود را بیان و ابراز شادمانی می کردند و از فرزندان دلیر خود استقبال می کردند. این استقبالها به حدی شور انگیز است که زندانبانان را به وحشت انداخته بود و گاها چند لحظه ای از آزادی زندانیان سیاسی خوداری می کردند و شیوه آزادی قطره ای را در پیش می گرفتند.
نیروهای سرکوبگر ولی فقیه از ایستادن مردم جلوی درب اصلی اوین ممانعت می کنند و خانواده ها و مردم را به قسمت پایین هدایت می کنند تا انبوه جمعیت در معرض دید خودروها قرار نگیرد.

اسلام چون سلاح سیاسی (بخش دهم)

يکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۸ - ۳۱ ژانويه ۲۰۱۰

کاظم رنجبر
[Photo] حزب واًفد ،حافظه تاریخی ملٌت مصر در مبارزات سیاسی ،علیه استعمار .
حزب واًفد ، به مفهوم سیاسی ، اجتماعی ، و حتی فرهنگی ، با سایر احزاب سیاسی مصر فرق دارد.این حزب با سازمان دادن تظاهرات و شورش های متناوب ، علیه امپریالیسم انگلیس ، این قدرت استعماری را در مصر فلج می کرد.به دنبال این مبارزات بود ، که حزب واًفد تبدیل به یک حزب سیاسی به معنی واقعی آن شد، و تاریخ مدٌون مبارزات ملت مصر را در خود متبلور می نمود . این حزب ، با شکل گیری و محتوی فلسفی وسیاسی اش ، در آن سالها ، یعنی یک قرن پیش ، تمام ملت مصر ،چه مسلمان و چه مسیحی ، را با تمام اندیشه ها و باور های سیاسی و مذهبی شان را ، در خود جای می داد.در حقیقت این حزب تبلور روح ملت مصر بود ، که همه مصریان می توانستند، هوٌیت ملی خود را در درون این حزب جای بدهند. این حزب در خاطره تاریخی ملت مصر ظبط شده و ظبط خواهد ماند.
این حزب بیان مصری است ،که روند زمان را ،چه در گذشته ،و چه امروز با تجٌد د و مدرنیزم پیوند داد .موٌرخین صدیق ، این مفهوم واقعی ، یعنی حزب واًفد :« مظهر واقعی تبٌلور ناسیونالیسم مصر» را، تائید می کنند. وقتی که در سال 1924، سعد زغلول ، با اکتریت 85 درصد آراء برنده انتخابات شد،این قدرت محرٌکه سیاسی و اجتماعی ، با یک برنامه سیاسی تجٌد د خواهی (مدرنیسم )، لائیک و لیبرال ، وارد صحنه سیاسی شد ،که اکثریت جامعه مصر ، خصوصأ قشر شهر نشین و مرٌفه و زمین داران و ملکان ، از آن سیاست پشتیبانی کردند. در حقیقت ریشه حزب واًفد متشکل از تمام طبقات جامعه مصر بود.حزب واًفد اغلب با نظام سلطنتی مصر از یک طرف ،و استعمار انگلیس از طرف دیگر ،در گیر بود.
لازم به یاد آوری است ، درست آن زمانی که ملت مصر به رهبری سعد زغلول ، برای استقلال مصر ، و استقرار یک نظام سیاسی مدرن و لائیک ، علیه استعمار انگلیس مبارزه می کرد، درست در همان سال ، یعنی 1924،سازمان اخوان المسلمین، با اندیشه های ارتجاعی ، یک دفٌعه ، وارد صحنه سیاست جامعه مصری شد ،که تا امروزیعنی در طول 86 سال ، این سازمان تروریستی ،زیر پوشش اسلامی ،روند اصلاحات سیاسی ،و استقرار دموکراسی و نظا م لائیک در مصر را، مانع شده است.
عین همین سیاست را ما ایرانیان ، در تاریخ یک قرن ونیم گذشته کشور خود شاهد هستیم. وقتی که امیر کبیر ، برای حفظ استقلال ایران ، در مقابل دو رقیب استعماری ، انگلیس و روسیه تزاری ،تلاش بر استفرار یک نظام قانون مدار ،و کوتاهی دست آخوند ها در اداره کشور می کرد، در همان زمان ، دوشخصیت یکی بنام علی محمد با ب (متولد 1819-
مرگ 1850) ، از جنوب ایران،یعنی منطقه نفوذ انگلیسی ها ،و میرزا حسین علی نوری (متولد 1819- مرگ1892) در شمال ، منطقه نفوذی روسیه تزاری ، با دین بابی گری و بهائی گری وارد صحنه سیاسی و اجتماعی جامعه ایران شدند ، که در تاریخ ایران به فتنه باب معروف است. یا سازمان تروریستی فدائیان اسلام ، درست زمانی که مملکت در جنگ دوم جهانی دراشغال نظامی بیگانگان بود، جوان 20 ساله بنام سید مجتبی میرلوحی ، معروف به :نواب صفوی ،به کمک یک عده روحانیون معلوم الحال همراه با جوانان بیسواد و فریب خورده،و آماده برای ترورهای سیاسی ، زیر پوشش دین ، به کمک سید ضیالدین طباطبائی ، مشروطه خواه کودتاچی ، مهره شناحته شده انگلیس ،همراه با سید ابوالقاسم کاشانی ،وارد صحنه شدند.و با ترور یک عٌده شخصیت های نظامی سیاسی ، و اهل قلم ، یک جوٌ ترور و وحشت در کشور حاکم ساختند. سازمان های تروریستی «اسلامی !» چون القاعده، طالبان ،حماس ، ، حزب الله لبنان ، سلفیون،جند الله ، لشکر طیبه ... همه این ها، فرزندان خلف اخوان المسلمین ،و فدائیان اسلام ، در کشور های سنٌی وشیعه مذهب هستند،که باید ریشه آنها را در سازمان های اطلاعاتی و عملیاتی قدرت های استعماری خصوصأ انگلستان ، آمریکا و اسرائیل ، جستجو کرد ، که به تر تیب همراه با داده های تاریخی ، از منظر خوانندگان خواهیم گذراند،و عنوان :اسلام چون سلاح سیاسی ، نیز، از این عملیات پشت پرده این قدرت ها ،مایه گرفته است.
***** ****** ******

تقسیم خاورمیانه، بعد از پایان جنگ اول جهانی .
آنچه را که ما امروز بعد از گذشت 92 سال از پایان جنگ اول جهانی ، ازنکته نظر ظهور کشورهای متعد د مسلمان و عرب ، اغلب کوچک ، با نظام های حکومتی مختلف ، در خاورمیانه شاهد هستیم، در واقع ، تقسیم و مرزبندی این کشورها را ، قدرت های فاتح ، خصوصأ امپراطوری انگلیس و فرانسه ، در راستای منافع کوتاه ، میان و دور مدت خود ، در منطقه را ، طراحی کرده اند. در این سیاست ،چند عامل بزرگ و حیاتی ، در راستای منافع این قدرت ها، و واقعیت های عینی جهان آنروز ، نقش اساسی داشتند. ما اینجا عنوان وار ، از آن واقعیت ها یاد می کنیم.

1- حفظ امنیت راه دریائی هند شرقی .
حفظ وسلطه بر راه دریائی هند شرقی ،که در انحصار انگلستان بود و این کشور سخت بر امنیت و سلطه بر این راه شوق الجیشی ،احتیاج داشت..
2- حفظ معادن نفت خاورمیانه ،و تلاش بر کشف و استحراج سایر معادن نفت در منطقه.
قدرت های متخاصم ، در هنگام جنگ ، به اهمیت این ماده استراتژیک در عمل پی بردند، بطوریکه در هنگام جنگ اول جهانی ، بخشی از نفت مورد احتیاج ماشین جنگی انگلیس و فرانسه ، از طریق کشتی های نفت کش ، از آمریکا ، به اروپا حمل می شد ، این عمل بر وابستگی این دو قدرت استعماری یعنی انگلیس و فرانسه را باعث می شد. ورود نفت و ا همیت این انرژی جدید ، در کل زندگی ماشینی امروز ، به حدی است ، که مورخین تمدن قرن بیستم را «تمدن نفت » می نامند. از آنجائیکه معدن شناسان انگلیسی و فرانسوی ، بعد از کشف نفت و استخراج آن در مسجد سلیمان ، در سال 1908 ، به وجود سایر معادن در سایر نکات خاورمیانه ، خصوصأ عراق و عربستان پی برده بودند،وجود این معادن ، و حفظ آن ها ، در تقسیم خاورمیانه باز مانده از امپراطوری شکست خورده عثمانی ، نقش اساسی داشتند.نقش نفت خاورمیانه در تعین سیاست های قدرت های بزرگ ، حتی بعد از جنگ اوٌل و دوٌم جهانی ، آنچنان با اهمیت است ،که رئیس جمهور سابق آمریکا،جیمی کارتر ،یک یک فرد نسبتأ صلح طلب محسوب می شود، بعد از سقوط نظام سلطنت استبدادی محمد رضا شاه، در یک سحنرانی علنأ به اتحاد جماهیر شوروی سابق ، هشدار می دهد،که منطقه خاورمیانه ، منطقه سوق الجیشی و در برگیرنده مانفع ملی ما آمریکائیان است. ما برای حفظ این منطقه تا پای جنگ پیش می رویم. (نقل به مفهوم)
در این راستا، تقسیم منطقه باقی مانده از امپراطوری شکست خورده عثمانی، حتی قبل از پایان جنگ ،موضوع مذاکرات محرمانه ، بین انگلستان و فرانسه بود.اساس این مذاکرات بر این پایه بود،که منطقه خاورمیانه ، باید طوری تقسیم و تفکیک بشود،که نه تنها منابع نفتی آن زیر سلطه انگلیس و فرانسه باشند، بلکه ساکنان این منطقه باید به کشور های کوچک تقسیم بشوند،و وفقط دارای استقلال داخلی بوده ، وتحت قیمومیت فاتحان جنگ قرار بگیرند.این بهترین روش در راستای ادامه سلطه انگلیس و فرانسه خواهد بود.
3- انقلاب اکتبر 1917، در روسیه و روی کار آمدن بلشویک ها در این کشور.
اگر چه روسیه تزاری در شروع جنگ اول جهانی ، عضوی از همپیمانان نظامی انگلستان ، فرانسه ،علیه امپراطوری اطریش ، آلمان و عثمانی بود، ولی با انقلاب اکتبر و روی کار آمدن بلشویک ها ، و استقرار نظام سوسیالیستی ضد سرمایه داری ، درآن کشور ،و امضای معاهده صلح در 3 مارس 1918، معروف به صلح : برست لیتوسک بین روسیه شوروی و آلمان ، قبل از پایان جنگ، مسلمأ ظهور این رژیم کمونیستی ، با این ایده ئولوژی سیاسی ، با شعار انترناسیونالیزم کمونیستی ، در روسیه ،که چندان از مناطق نفت خیز و استراتژیک خاورمیانه دور نبود ،در طرح و برنامه های قدرت های استعماری سابقه دار،چون انگلیس و فرانسه ، با نظام های سرمایه داری ،وسلطه ایکه بر خاورمیا نه ، هندوستان ،و آفریقا ،داشتند، مسلمأ در تقسیم و طرح خاورمیانه بعد از امپراطوری عثمانی ، نقش مهم واساسی داشتند.فراموش نکنیم که از زمان پطر کبیر ، طرح نفوذ روسیه به جنوب ،و دسترسی به آب های آزاد و گرم ، بخشی از استراتژی روسیه ،حتی روسیه کمونیستی بود، امروز نیز این سیاست ادامه دارد.
4- ایجاد یک پایگاه نظامی- اشتراتژیک ، در شرق کانال سوئز،زیر پوشش« کانون قوم یهود » با اعلامیه لرد بالفور .
تحلیگران متخصص ، در امور ژئو پلتیک و ژئو استراتژیک منطقه ، بر این عقیده اند ،که اگر جنبش صهیو نیستی هم وجود نداشت ، امپراطوری بریتانیا در راستای حفظ منافع ژئواستراتژیک و ژئو پولتیک خود در خاورمیانه ،شرق دریای مدیترانه ، دریای سرخ ،(بندر ایلات واقع در جنوب اسرائیل ) و حفظ کانال سوئز، راه کوتاه دریائی بین انگلستان و هندوستان ،و سلطه بر منابع نفتی منطقه ، جنبش صهیونیستی را خود می آفرید. در حقیقت این جنبش و به دنبال آن ، پیدایش کشور اسرائیل ، ساخته و پرداخته امپراطوری بریتانیا ،و به دنبال او ، دفاع بی قید و شرط آمریکا از وجود اسرائیل ، در حقیقت ،در راستای همان سیاست انگلیس است ، که تا امروز ادامه دارد.
در 2 نوامبر 1917، لرد بالفور (Lord Arthur James Balfour – متولد 1848- مرگ 1930) وزیر امورخارجه انگلیس در کابینه داوید لوئد جورج (David Lloyd Georg – تولد 1863- مرگ 1945) نامه ای با این محتوی در 10سطر ، بطور مختصر ، در لفافه یک مشت کلمات مبهم ،و ولی کاملآ دیپلماتیک ، به یکی از رهبران صهیونیستی وزرسالان تاریخ انگلیس ، بنام لرد روچیلد فرستاد ، با این نامه یا در حقیقت اعلامیه با لفور،
،یکی از از خونین و طولانی ترین جنگ های تاریخی بشریت را در منطقه خاورمیانه گشود، که این جنگ با صد ها هزار کشته، وزخمی ،و ملیونها آواره، با ملیارد ها دولار هزینه ، امروز بعد از گذشت 92 سال از آن تاریخ این ادامه دارند. این نامه معروف ترجمه شده از متن فرانسوی آنرا با هم می خوانیم .
لرد روچیلد گرامی ،
من خوشوقت هستم ، که بنام دولت اعلیحضرت ، اعلامیه زیر را که نشانه تعلق خاطر ما به آرزو و تمایلات صهیونیستی است ، به شما ارسا ل نمائیم .این اعلامیه از نظر دولت گذشته واز طرف دولت مورد تائید فرار گرفته است.دولت اعلیحضرت رضایت خود را در ایجاد یک کانون ملی برای خلق یهود در فلسطین را در برنامه خود قرار
داده است ، و تمام امکانات خود را در راستای عملی کردن این هدف بکار خواهد گرفت ، برسر این موضوع هم بطور روشن به توافق رسیده شده است ،که هیچ عملی ،که حقوق اجتماعی و دینی گروه های ساکن غیر یهودی موجود (در سر زمین فلسطین ) ، همچنین حقوق فردی و سیاسی اجتماعی یهودیان ،که در سایر کشور های دنیا از آن برخوردار هستند، با ایجاد کانون یهود در فلسطین ، ، آنان از حقوق اجتماعی خود ( در آن کشور ها ) محروم نخواهند شد.
من خیلی قدر دان خواهم بود که شما این اعلامیه را به اطلاع فدراسیون صهیونیت ها برسانید.
امضا ء آرتور جمس بالفور .2 نوامبر 1917.
وقتی که مورخین و صاحب نظران معروف دنیا در مسائل جهانی ، به اعلامیه با لفور ایراد می گرفتند و از عاقبت وخیم این اعلامیه نگران بودند، دولتمردان انگلیس ، در جواب می گفتند: ما این اعلامیه را از به این خاطر فراهم آورد یم ، که بتوانیم توسط یهودیان آمریکا ، این کشور را به عنوان متحد انگلیس وارد جنگ بکنیم ! این هم یکی از دروغ های دیپلماتیک است.آمریکا با راًی کنگره در 6 آوریل 1917، رسما به دولت های آلمان ، اطریش و عثمانی ، اعلام جنگ داد .در 13 ژوئن 1917، نیروهای نظامی آمریکا به فرماندهی ژنرال جان پرشینگ در ساحل فرانسه پیاده شدند. در صورتیکه تاریخ اعلامیه بالفور 2 نوامبر 1917 است. اعلامیه بالفور و تشکیل اولین نطفه دولت اسرائیل با ایده ئولوژی صهیونیزم ، در راستای یک سیاست از پیش تهیه شده ،برای حفظ منطقه نفت خیز خاورمیانه و راه دریائی هند بود.دلیل واضح تر ازاین ، ادامه جنگ در طول این 92 سال در منطقه است ،که تا کنون ، هیچ یک از قدرت های بزرگ چون آمریکا ، انگلیس ، فرانسه ، عملأ هیچ دخالتی در اجرای قطعنامه سازمان ملل متحد ،و برگرداندن اسرائیل به مرزهای قبل از جنگ 1967، انجام نمی دهند؟ در صورتیکه مورخ یهودی تبار مقیم اسرائیل و استاد دانشگاه در تل آویو، شلو مو ساند (Shlomo Sand) ، صاحب کتاب معروف خود ،با عنوان :چگونه قوم یهود آفریده شده است.، در واقع چنین قومی وجود نداشته ، بلکه یک اسطوره بیش در راسطای یک هدف سیاسی بوده و امروز هم در همین راستا ، با همان ایده ئولوژی در جهان تبلیغ می شود، همین استاد تاریخ در مصاحبه ایکه در 5 نوامبر با هفته نامه فرانسوی بنام :Politis – داشت ، می گوید: اگر آمریکا اراده بکند، مسئله اسرائیل و فلسطین در عرض دوساعت حل می شود. مسلمأ منافع قدرت های بزرگ بر این است، که ژاندارمی تا دندان مسلح ، با پیشرفته ترین سلاح های مدرن ، در منطقه خاورمیانه ، به قیمت جنگ های خونین در طول بیش از 90 سال ، حافظ منافع شرکت های بزرگ نفتی ، اسلحه سازی و لابی های صهیونیستی باشد.
نکته دیگر ،که باید بر آن توجه بکنیم ، این است ، اعلامیه معروف لرد بالفور درست در 2 نوامبر 1917، در رابطه با تشکیل یک کانون برای یهودیان در سرزمین فلسطین را اعلام کرد .در صورتیکه در 11 دسامبر 1917، یعنی 38 روز بعد از اعلامیه بالفور ، برای اولین بار ارتش انگلیس به فرماندهی ژنرال آلانبی ( General Allenby) وارد اورشلیم می شود. به عبارت دیگر ، تشکیل این کانون یهود ، در حقیقت ، ایجاد یک پایگاه نظامی ،برای دفاع ازمنافع استعماری انگلیس در خاورمیانه بود ،که با منافع زرسالاران صهیونیزم بین المللی گره خورده بود و تا امروز این پیوند ادامه دارد.
در رابطه با یهودیان روسیه تزاری نیز انگلیس بر این باور بود ، که با اعلامیه بالفور ، یهودیان روسیه نیز به فلسطین مهاجرت می کنند،و با این عمل با افزایش قدرت انسانی یهودیان در فلسطین، بر قدرت نظامی این اقلیت قومی مهاجر در مقابل اعراب ساکن منطقه ، اضافه می شود،و یهودیان می توانند در راستای منافع دور مدت انگلیس ، از خود دفاع بکنند. درست است که روسیه تزاری در جنگ اول جهانی هم پیمان نظامی انگلیس بود،و مسلمأ روسیه تزاری با مهاجرت یهودیان روسیه موافت می کرد، خصوصإ یک جوً یهود ستیزی توسط کلیسای ارتد کس روسیه در این کشور حاکم بود. اما انقلاب 1917 ،( یا کودتای لنین ) در 25 اکتبر رخ داد ،و کاخ قدرت تزار برسرش فرو ریخت واین برنامه انگلیس در رابطه با مهاجرت یهودیان روسیه به فلسطین ، عملی نشد. خصوصاً اغلب رهبران حزب بلشویک روسیه ، یهودیان مارکسیست و مئومن به انترناسیونالیزم کمونیستی بودند.
عجیب نیست که بعد از استقرار نظام کمونیستی در روسیه ، وقتی که در 14 ماه مه 1948، استقلال اسرائیل توسط بن گوریون اعلام شد، روسیه شوروی اولین کشوری بود ، که اسرائیل را به رسمیت شناخت ،و به چکسلواکی دستور ارسال اسلحه و هواپیمای جنگی برای دفاع این کشور در مقابل حملات اعراب را نیر صادر کرد.بعلاوه هزاران یهودی لهستانی تبار را که در اردوگاه های مختلف روسیه زندانی بودند، به لهستان فرستاد ، به این هدف ، که یهودیان کشور های اروپای شرقی ، با گرایش به مارکسیسم لنینیسم ، اولین حکومت کمونیستی را در خاورمیانه ، در تضاد با منافع سرمایه داری انگلیس و آمریکا ، ایجاد خواهند کرد. اما این بار هم « تاواریش استالین » در محاسبات خود اشتباه کرده بود.جنبش صهیونیزم ، یک جنش کمونیستی و حتی سوسیالیستی نبوده و نیست. همچنانیکه نازیسم ولو اینکه خود را زیر عنوان پر طمطراق ناسیونال سوسیالیسم ، مخفی می کرد، ولی در حقیقت سلاح پر قدرت ،سرمایه داری جهان ، در مقابل مبارزات طبقاتی کارگران و زحمت کشان جهان بود . تعجب آور نیست ،که قبل از آنکه ژاپن در صبح یکشنبه 7 دسامبر 1941 بطور غافلگرانه در بندر پرل هاربور، به نیروی در یائی آمریکا حمله بکند، اغلب سرمایه داران بزرگ آمریکا وصنایع آن کشور چون راکفلر ، جنرال موتور ، فورد ، مدافع تازیسم بودند و پدر بزرگ جورج دبلیو بوش (Prescott Bush - متولد 1895- مرگ 1972) قبل از جنگ در کشور سویس ، برای صنایع نظامی آلمان کار می کرد.
این نوع «انحرافات – یا کوتاه بینی های سیاسی » در انحصار سرمایه داران ،و صهیونیست ها نیست. در اوج قدرت آلمان هیتلری ، سازمان اخوان المسلمین حسن البناء ، و مفتی اعظم بیت المقدس ، حاجی امین الحسینی ، تا « شرفیابی به حضور ادلف هیتلر » پیش رفت. همین اعمال را در بین صهیونیست ها نیز می توانید در تاریخ مشاهده بکنید. فیلسوف آلمانی یهودی تبار هانا آرنت ،(متولد 1906-مرگ 1975 ) در کتاب معروف خود با عنوان : آیشمن در اورشلیم، پرده از معامله پنهانی یک عده صهیونیست ها را با نازی های آلمان داشتند ، بر می دارد و همین عمل شجاعانه و صدافت روشنفکری این بانوی فرهیخته باعث خشم جناح افراطی صهیونیست ها می شود، بطوریکه یکی از آنها با تمام بی احترامی ، خطاب به این فیلسوف گرانقدر می گوید: من شرم دارم ،که امثال شما یهودی هستند !!!
نگاه کوتاه به چند گفته تاریخی داوید بن گوریون بنیانگذار دولت اسرائیل .
خوانند گان به این اصل توجه بکنند، که ایده ئولوژی صهیونیزم ، در اندیشه ،و در عمل، همطراز با نازیسم و پیرو برتری نژادی ،و سلطه یک ملت بر ملت دیگر وطرح نابودی علنی یک قوم دیگر است.لذا نباید صهیونیزم را با یهودیت مقایسه و همطراز دانست، ولو اینکه رهبران صهیونیست سعی بر آن دارند، که خود را رهبر تمام یهودیان جهان قلمداد بکنند!بخش مهم یهودیان جهان در طول تاریخ،همیشه در مقابل ظلم و بیدادگری ، به هر نوع و به هر اسم ، علیه هر انسانی ، بدون کوچکترین تبعیض قومی نژادی مذهبی ، به مبارزه برخاستند،و در این راه قیمت گزاف نیز پرداخته اند . (*)
چند گفته معروف بن گوریون ،که تا ابد بر تارک تاریخ صهیونیزم چون مایه ننگ خواهد ماند ،در اینجا نمونه می آوریم .
- داوید بن گوریون ، موسس دولت اسرائیل در سال 1948 ،که یکی از معروفترین رهبر صهیونیستی در قرن گذشته بود، او بنیانگذار سازمان تروریستی « حقنا » بود .او از طریق عملیات مخفی و تروریستی ، قدرت نظامی مهاجران صهیونیست را بالا برد وباتشکیل دولت اسرائیل از سال 1948 تا سال 1963، جز یک مدت کوتاه نخست وزیر ، و وزیر داخلی اسرائیل بود . چند نمونه از گفته های ایشان را در اینجا می آوریم ، تا خوانندگان بهتر به ذات ایده ئولوژی صهیونیزم پی ببرند و میتوجه بشوند، که اگر تحلیگران صدیق در مسائل سیاسی – فلسفی صهیونیزم را معادل با نازیسم می دانند ، بی دلیل نیست.
(...)اگر من یک رهبر عرب بودم ، هرگز توافق نامه با رهبران اسرائیل را امضا نمی کردم ، این طبیعی است، ما سر زمین آنها را غصب کرده ایم، درست است که خداوند این زمین را بما وعده داده است، امٌا این وعده شا مل آنها نمی شود، چون خدای ما ،خدای آنها نیست. درست است که یهود ستیزی نازی ها و آشویتز هیتلر وجود داشت، امٌا این جنایت ها را اعراب نکردند. اعراب تنها یک واقعیت را می بینند،که ما یهودیان آمدیم و سرزمین آنها را دزدیدیم. چرا اعراب این عمل دزدی ما را قبول بکنند؟
(ماًخذ به زبان فرانسه : David Ben-Gourion (le 1er Premier Ministre israélien) : Cité par Nahum Goldmann dans "le Paradoxe Juif", page 121 )
- ما حقیقت را کتمان نمی کنیم ، از جنبه سیاسی ، ما متجاوز هستیم. اعراب از خود و از سرزمین خود دفاع می کنند. این کشور به آنها تعلق دارد، برای اینکه در آنجا زندگی می کنند. در صورتیکه ما یهودیان از نقاط مختلف آمده و اینجا ساکن می شویم. از منظر آنها ، ما می خواهیم انها را از وطن شان آواره بکنیم . پشت تروریسم عرب ، یک جنبش مقاومت است ، ولو اینکه هنوز این جنبش ابتدائی و خالی از ایده الیسم و خود فدا کردن برای اهداف والا است .
- ( ماًخذ به زبان فرانسه : David Ben-Gourion : Cité page 91 du Triangle Fatidique de Chomsky qui est paru le livre de Simha Flapan "Le Sionisme et les Palestiniens" – page 141-2, citant un discours de 1938 )
- اگر من می دانستم ،که با انتقال تمام کودکان آلمان به انگلستان (در هنگام جنگ دوم جهانی ) حفظ جان آنها عملی بود، ولی در مقابل فقط با انتقال نصف این کودکان به اسرائیل ،این امکان ممکن بود ،(که فقط جان نصف کودکان آلمانی حفظ شود) ، من حا لت دوٌم را انتخاب می کردم. برای اینکه ما در مقابل ما تعداد این بچه ها (و نجات تمام آنها ) قرار نگرفته ایم ، بلکه در مقابل مسئله تاریخی مردم اسرا ئیل قرار گرفته ایم .(ماخذ به زبان فرانسه: Ben-Gourion (Cité pages 855-56 du Shabtai Teveth de Ben-Gurion dans une version légèrement différente )
خوانندگان ملاحظه می کنند ،که برای داوید بن گوریون ، در راستای سخن معروف ماکیاول : هدف وسیله را توجیه می کند. وقتی که سرجوخه اطریشی ، آدلف هیتلر ، با ایده ئولوژی ناسیونال سوسیالیزیم، همراه با یک مشت دیوانگان تاریخ، در راستای استقرار« نژاد برتر آریائی!!!» 60 ملیون انسان را قربانی کرد، ملیونها انسان را تا پایان زندگی شان معلول و مفلوج نمود ، ملیون ها خانواده را آواره و سرگردان کرد،، کوره های آدم سوزی راه انداخت و ملیون ها یهودی ، کولی های اروپا را تبدیل به خاکستر کرد تعجب آور نیست ،که داوید بن گوریون این صهیونیست دو آتشه نیز، در راستای همین اهداف، حاضر است نصف کودکان آلمان را فدای اهداف سیاسی خود بکند. (ادامه دارد )

پاریس 31 ژانویه 2010.

اقتباس با ذکر نام نویسنده و سایت ، کاملأ آزاد است.
(*) نامه اعتراض آمیز پرفسور آندره نوشی ، فرانسوی یهودی تبار به سفیر اسرائیل در فرانسه ، به ترجمه این صاحب قلم در سایت عصر نو با این آدرس ، ملاحظه بفرمائید ،که چگونه انسان های واراسته یهودی تبار ، جنایات رژیم صهیونیستی را افشا ء می کنند.
http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=1889
---------------

ماًخذ در زبان فرانسه :
-Le grand aveuglement .Charles Enderlin Albin Michel 2009
- Comment le peuple juif fut inventè .Shlomo Sand Fayard 2008
- http://www.ism-france.org/news/article.php?id=3664&type=analyse&lesujet=Sionisme
- http://www.fonjallaz.net/Suisse+2e-Guerre-Mondiale/Affaire%20Delamuraz/Flux%20+%20Collabo%20sio-nazi/Collabo%20sionisme-nazisme.html

فجر در پاریس رخ نخواهد داد روز یکشنبه 11 بهمن ماه هزار و سیصد و هشتاد و هشت، تعدادی از ایرانیان ساکن پاریس به دعوت کمیته ضد سرکوب شهروندان ایرانی، جشن

اطلاعیه كانون نویسندگان ایران در مورد بازداشت رضا خندان (مهابادی)

در مورد بازداشت رضا خندان (مهابادی


اطلاعیه كانون نویسندگان ایران در مورد بازداشت رضا خندان (مهابادی) دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۸۸ - ۰۱ فوريه ۲۰۱۰

[Photo] رضا خندان (مهابادی)، نویسنده و عضو هیئت دبیران كانون نویسندگان ایران، روز چهارشنبه ۷ بهمن‌ماه ۱۳۸۸، پس از خروج از منزل خواهرش در شهرك ژاندارمری تهران، در خیابان بازداشت و به مكان نامعلومی برده شد. شب همان روز، مأموران به منزل مادر رضا خندان در شهر ری رفتند و برخی از كتاب‌ها و وسایل او را با خود بردند. ما بازداشت رضا خندان را محكوم می‌كنیم و خواهان آزادی بی‌قید و شرط او هستیم.

در ضمن در مورد اطلاعیه‌یی كه روز گذشته در برخی سایت‌های اینترنتی منتشر شده به اطلاع می‌رسانیم كه صادركننده‌ی آن، صرف‌نظر از ارائه‌ی اطلاعات نادرست درباره دستگیری رضا خندان، مرتكب جعل امضای كانون نویسندگان ایران شده است. ما صدور آن اطلاعیه را تكذیب و جعل امضای كانون را به‌شدت محكوم می‌كنیم.

لازم است گردانندگان محترم سایت‌های اینترنتی را به این نكته‌ی مهم توجه ‌دهیم كه اطلاعیه‌ها و بیانیه‌های كانون نویسندگان ایران فقط و فقط با نشانی الكترونیكی كانون نویسندگان ایران ارسال می‌شود.

كانون نویسندگان ایران
۱۱ بهمن‌ماه

کانون نویسندگان ایران در تبعید

http://www.iwae.org/2010/nashrieh/Bang1.pdf

http://www.iwae.org/























ثبت ۷۵ در صد از کودک آزاری‌های روانی در تماس با صدای یارا

۱۲ , بهمن , ۱۳۸۸

در ۲۵% موارد تنبیه بدنی و ۷۵% تنبیه روانی صورت گرفته است . تنبیه روانی شامل دادزدن، توهین ، سرزنش و مقایسه با دیگران بوده وتحصیلات تماس گیرندگان به ترتیب فراوانی ،بالاتر از دیپلم و دیپلم وسیکل بوده است.

رهانا – کودکان: بر اساس آمارهای ثبت شده در صدای یارا ، در ۲۵% موارد ارجاع شده در دی ماه سال جاری تنبیه بدنی و ۷۵% تنبیه روانی صورت گرفته است . تنبیه روانی شامل داد زدن، توهین ، سرزنش و مقایسه با دیگران بوده است.
به گزارش ایلنا، تعداد کل تماس گیرندگان با صدای یارا در دی ماه سال جاری ۲۶۵ مورد بوده است.
۹۳% تماس گیرندگان مادران و تنها ۱% پدران و ۵% کودکان و ۱% سایر افراد بوده ،همچنین ،اولویت مطالب مطرح شده مربوط به سنین ۰-۶ و ۹-۷ و۱۲- ۱۰ سال بوده است .
بر اساس این گزارش ،در ۲۵% موارد تنبیه بدنی و ۷۵% تنبیه روانی صورت گرفته است . تنبیه روانی شامل دادزدن، توهین ، سرزنش و مقایسه با دیگران بوده وتحصیلات تماس گیرندگان به ترتیب فراوانی ،بالاتر از دیپلم و دیپلم وسیکل بوده است.
همچنین ،بیشترین تماسها به ترتیب فراوانی از مناطق ۵،۴ ،۱۹ و ۲تهران بوده ، و تماس از شهرستان های کرج،قم ،اراک،ساوه ، ورامین،هشتگرد،بومهن،دزفول و یزد بوده است.
به گزارش ایلنا ،صدای یارا ، اولین خطوط تلفنی کمک فکری به کودکان و نوجوانان و مسائل مربوط به آن هاست ، که برای اولین بار در ایران از دی ماه سال ۱۳۷۹ به همت انجمن حمایت از حقوق کودکان شروع به کار کرد
پاسخگویان این خطوط ، از میان داوطلبان دارای تحصیلات و تجارب کاریه های روانشناسی ، مشاوره و مددکاری اجتماعی ، پس از انجام مصاحبه و گذراندن دوره‌های آموزشی ، انتخاب شده در زمان و در ساعت و روز مشخص و برنامه ریزی شده با کد اختصاصی به ارائه خدمات داوطلبانه می پردازند .
صدای یارا بر مبنای این باور که هر کودک و نوجوان صرف نظر از طبقه اجتماعی ، جنسیت ، نژاد ، استعداد و غیره باید در مواقع ضروری بتواند از کمک های فکری مناسب برخوردار شود ، ایجاد شده و در همین راستا می کوشد کودکان ، نوجوانان و خانواده ها را با مطالب مندرج در پیمان نامه حقوق کودک و مفهوم حق و تکلیف آشنا سازد .

از دادگاه های نمایشی بوی خون می آید

کانون زندانیان سیاسی ایران(در تبعید) دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۸۸ - ۰۱ فوريه ۲۰۱۰

از دادگاه های نمایشی که دستگاه سرکوب و قضائی رژیم برگزار می کنند، بوی خون می آید. اعدام آرش رحمانی پور و محمدعلی زمانی آغاز موج جدیدی از اعدام های سیاسی در زندانهای جمهوری اسلامی است. رژیم جمهوری اسلامی با بحران فروپاشی مواجه است. مانند مار زخمی است که برای نجات خود از باتلاقی که در آن فرو رفته به همه و حتی خودی ها نیش می زند. در دادگاه نمایشی شانزده تن از جوانان دستگیرشده بعد از عاشورا، افراد را به گونه ای انتخاب کرده بودند که هر کدام نماینده یکی از گروهای فکری مخالف باشند. به این وسیله زمینه را برای محاربه نامیدن همه معترضان و مخالفان و صدور اعدام های دسته جمعی آماده سازند. ۹ تن در انتظار تائید حکم اعدام هستند. پنچ تن از شانزده جوانی که در دادگاه نمایشی که هفته جاری برگزار شد، با اتهام "محاربه" مواجه هستند که می تواند مجازات اعدام برای آنها به همراه آورد.
دست زدن به اعدام پیش از هر چیز نشان دهنده ضعف و درماندگی رژیم در مواجه با قیام مردم است. رژیم با برگزاری دادگاه های نمایشی، اعتراف گیری با شکنجه و دست زدن به اعدام جوانان، یک بار دیگر نشان داد که هیچ راه دیگری برایش باقی نمانده و می خواهد با به اجرا در آوردن یک رشته اعدام های سیاسی، مردم را مرعوب و مانع استمرار قیام آن ها شود.
نباید در مقابل این جنایات مرعوب شد و ساکت نشست. مردم باید با حضور گسترده تر خود در قیامی که آغاز کرده اند، جواب دندان شکنی به رژیم بدهند. در خارج ایران همسو با مبارزات مردم در ایران، باید به اقدامات اعتراضی پیشگیرانه دست زد و صدای آزادی خواهی و دادخواهی مردم ستم کشیده ایران را به گوش جهانیان برسانیم. با حضور مستمر اعتراضی و افشاگرانه در مقابل نمایندگی های رژیم در خارج، با برگزاری تجمعات اعتراضی در شهرها و کشورهای محل سکونت مان و ایجاد فشار به دولت ها ونهادهای بین المللی، آنها را مجبور کنیم بیش از آنکه رژیم به اعدام های بیشتری دست بزند، عکس العمل موثر نشان دهند.

کانون زندانیان سیاسی ایران(در تبعید)
١۲ بهمن ١۳٨٨برابر با ١ فوریه ۲٠١٠
www.kanoon-zendanian.org