۱۳۹۲ خرداد ۴, شنبه

مسأله اصلی انتخابات چیست»؟ کوتاه پیرامون نظرخواهی بی بی سی

مسأله اصلی انتخابات چیست»؟ کوتاه پیرامون نظرخواهی بی بی سی*

بی بی سی  ازعده ای » صاحب نظربا گرایش های گوناگون» نظرشان را پیرامون سؤال فوق پرسیده است. و پاسخ ها  نیزعموما به معضلاتی چون تحریم و یا بحران اقتصادی و مناسبات رهبری با رئیس جمهوری و نظایرآن پرداخته اند. گوئی که مثلا اگر اختیارات رئیس جمهوری بیشتربود این معضلات حل می شدند و حال آن که این خود بخشی از مسأله اصلی ومصداقی ازآن است. البته درچنین مواردی چگونگی طرح پرسش بطورضمنی چهارچوب پاسخ ها را تعیین می کند، چنان که درنمونه فوق تقرییا اکثریت قاطع پاسخ ها ره به بیراهه برده و علیرغم ادعای گرایش های گوناگون، پاسخ ها عموما یکسان از آب درآمده اند. چرا که سؤال تقلیل یافته پاسخ های تقلیل یافته خود را بهمراه دارد. ازاین رو طرح درست صورت مسأله و سؤال برخاسته ازآن و درانطباق با واقعیت ها و روندهای عینی یک جامعه دارای اهمیت است.

مسأله اصلی انتخابات چیست؟ 

الف- اگرنخواهیم تقلیل گرائی کنیم،مهم ترین مسأله «انتخابات» خود انتخابات است. یعنی برگزاری انتخابات نمایشی و مهندسی شده با کاندیداهائی که قراراست پس از عبور از دالان نظارت استصوابی براساس منویات و رهنمودهای ولی فقیه، نهایتا ازدرون صندوق های تحت کنترل آن ها  برای پست ریاست جمهوری برکشیده شوند. انتخاباتی که حتی تحمل عناصرخودی با سلیقه هائی چون هاشمی و یا مشائی را برنمی تابد.

ب-فرصت های «انتخاباتی» باهمه چالش هایش، برای رژیم فرصت هائی بوده و هستند درخدمت تنظیم و کنترل مناسبات درونی خود (علیرغم همه کشاکش ها و جرزدن های باندهای حاکم)، و برای بهم ریختن صفوف مردم ناراضی و ممانعت از شکل گیری صف مستقل آن ها، فریب دادن  و کشاندنشان به پای صندوق های رأی برای زدن مهرمشروعیت برپیشانی مهره های برگزیده خود، و  بالآخره ترمیم  مناسبات بین المللی تا بتواند با مشروعیت برآمده ازآن، به معامله و چانی زنی  با آن ها به پردازد.                                                                                                                                

وهمه این ها، یعنی فراهم آوردن فرصت هائی برای بازتولید و بازترمیم خود، نفس تازه کرده برای تداوم وتشدید تعرض  به جبهه مقاومت، کارگران و جوانان و دانشجویان و زنان و جوانان. ازسوی دیگرمهم ترین دغدغه واقعی مردم درلحظه های کنونی علیرغم همه دشواری هایش نه استخاره  برای گزین این یا آن کاندید، و این یا آن سیاست توسط این یا آن کاندید، بلکه چگونگی عریان کردن ماهیت این انتصابات و به نمایش گذاشتن انزوای پرشکوه رژیم است. آری مهم ترین مساله انتخابات عریان کردن ماهیت انتصاباتی آن است. درنزدیک ترین تجربه انتخاباتی مردم  علیه ملاخورشدن  آراء خود به خیابان ها ریختند باشعارهائی چون رأی من کو و رأی من را پس بده! ازآن پس نه رژیم تغییری کرده است که هارترشده است، و نه مردم پشیمان شده اند که منزجرترشده اند، ازاین رو منطقی ترین فرآورده آن  تجربه بیواسطه می تواند برپائی جنبش من رأی نمی دهم باشد. تنها با چنین آرایشی است که جنبش و مردم می توانند گام های بعدی را برای تحمیل و پیشبرد مطالبات خود بردارند. بی تردید هرحکومتی را می توان و باید زیرانواع فشارها برای تحمیل مطالباتی از توقف غنی سازی تا افزایش دستمزدها و ده ها خواست دیگرقرارداد، اما دلیلی ندارد که مسأله انتخات را به به این نوع عوامل و مسائل ثانوی تقلیل دهیم.  خود رژیم به قدرکافی مشغول تیره کردن فضا و خاک پاشیدن است، و نیازی نیست که نیروهای مدعی اپوزیسیون هم دربرپاکردن این گردو خاک ها او را همراهی کنند. بگذارید حداقل اپوزیسیون اپوزیسیون به ماند!      

*-

مهربانی دیگر از مادران خاوران چشم از جهان فروبست!مادر معینی هم رفت....



مهربانی دیگر از مادران خاوران چشم از جهان فروبست!
مادر معینی هم رفت....

مهربانی دیگر از مادران خاوران چشم از جهان فروبست. مادر معینی هم رفت. خیل بزرگ فرزندان ناشناخته اش را در ماتم و غم فرو برد. عمری را در جست و جوی فرزندان خود پشت در زندان های دو رژیم خودکامه و مستبد گذراند و از سال ۶۷ به بعد در صف مقدم مادران خاوران بود و داد خواه کشتار هبت و هبت های دیگر در سال ۶۷ و تبلور آرزوهای بزرگی که در دستان حقیر رژیمی واپسگرا بر خاک شدند. چه گل هایی که در باغ زندگی این سلحشوران راه آزادی و عدالت پر پر نشدند و چه خانواده ها که از هم نپاشیدند و چه چشم های های منتظری که تمام عمر با اشک زیستند و چه نگاه های معصومانه نوباوگانی که آغوش گرم پدر و مادر را در خاک سرد خاوران می جستند و مادر همیشه با نگاه شوخ و خنده ملیح هبت همیشه آن جا بود و نوید می داد که زندگی این جاست،‌ باید که پاس داشته شود.

استقبال میلیونی (1۰ نفره) از سخنرانی حاج محسن بی ناموس(محسن رضایی) در مشهد!

http://2.bp.blogspot.com/-5OJUHT-klJY/UZ_onHL3O7I/AAAAAAAAA4g/-JDrieR8io8/s640/944282_10201378913299510_106851333_n.jpg

*********************************************************************

این است نتیجه ی پشت کردن به رای ملت و دست بوسی از دیکتاتور
با نزدیک شدن به انتخابات مجلس شورای اسلامی، شاهد افزایش سخنرانی و میتینگ های سیاسی افراد و جریانات مختلف سیاسی در کشور می باشیم.
بنابر اخبار رسیده به پایگاه 598، جلسه سخنرانی محسن رضایی(دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام) شب گذشته در مسجد امام صادق(ع) مشهد برگزار گردید.
لازم به ذکر است که به دلیل عدم استقبال مردم مشهد از این سخنرانی محسن رضایی 15 دقیقه بیشتر به ایراد سخنرانی نپرداختند.
http://mosbate1000.files.wordpress.com/2011/05/3068_798.jpg?w=700












http://2.bp.blogspot.com/-5OJUHT-klJY/UZ_onHL3O7I/AAAAAAAAA4g/-JDrieR8io8/s640/944282_10201378913299510_106851333_n.jpg

ترکیه روسپیان گمنام امام زمان را دستگیر کرد

ترکیه روسپیان گمنام امام زمان را دستگیر کرد

ترکیه روسپیان گمنام امام زمان را دستگیر کرد
روزنامه حریت چاپ ترکیه با انتشار گزارشی از بازداشت یک گروه از زنان ایرانی وابسته به سپاه پاسداران در شهرمرزی ایغدیر به اتهام جاسوسی از مقامات نظامی، امنیتی و دولتی این کشور در پوشش روسپیگری و ازدواج های موقت با این مقامات خبر داد. حدود ۹ ماه پیش پلیس امنیت ترکیه طی گزارش های دریافتی از سوی مردم یک گروه 24 نفره را که در پوشش فروشنده سنگ های تزئینی به فعالیت های جاسوسی و جمع آوری اخبار و اطلاعات می پرداختند بازداشت می کند. 10 زن ایرانی از این گروه 24 نفره به ایران بازگردانده می شوند.
این گزارش می افزاید سرویس اطلاعاتی ترکیه تعدادی از این زنان را که به صورت غیرقانونی مجددا وارد ترکیه می شود را تحت نظر می گیرد و روز هشتم ماه می مجددا این افراد به اتهام جاسوسی از طریق ازدواج موقت با نظامیان، مقامات امنیتی و دولتی و جمع آوری اطلاعات محرمانه از مراکز حساس و امنیتی ترکیه بازداشت می شوند.
سازمان امنیت ترکیه اعلام کرده است که در بازجویی های صورت گرفته این زنان اعتراف کرده اند که با مدارک جعلی که سپاه پاسداران در اختیار آنها قرار داده است و با هدایت و راهنمایی آنها به صورت غیرقانونی وارد خاک این کشور شده اند و بارها نیز به صورت غیرقانونی به ایران ورود و خروج داشته اند.
این زنان اعتراف کرده اند که از سوی سپاه پاسداران مامور شده بودند تا خود را به مقامات امنیتی،نظامی و دولتی ترک نزدیک کنند و از طریق ازدواج موقت با آنها اخبار و اطلاعات محرمانه‌ی مورد نیاز دستگاه اطلاعاتی پاسداران را جمع آوری نمایند.
به گزارش سازمان امنیت ترکیه از منزل دو تن از این زنان که هویت آنها زهرا-ی و الوینا-آ معرفی شده است مقادیر زیادی اسناد محرمانه جمع آوری شده و همچنین تصاویر برهنه برخی مقامات دولتی و نظامی ترک کشف شده است.
………………………………………………………..

http://www.hurriyet.com.tr/gundem/23355779.asp

رسوایی سپاه پاسداران در ترکیه؛ بازداشت ده زن ایرانی در ترکیه به اتهام جاسوسی از طریق ازدواج موقت با مقامات و روسپیگری

**************************************************************************************

Turchia. Arrestate una decina di prostitute-007 iraniane

   2013 | By | Category: Focus, Qui Medio Oriente di Ehsan Soltani -
Iran prostitute spiaScoppia in Turchia lo scandalo delle prostitute iraniane, in realtà, secondo le autorità investigative, spie al soldo di Teheran per raccogliere materiale, documenti ed informazioni riservate.
Da quanto si è appreso le indagini, volte a smascherare una rete di agenti segreti dei pasdaran iraniani, erano già iniziate nove mesi fa, quando erano state arrestate 24 persone, fra le quali una decina di donne, che ufficialmente vendevano pietre decorative. Espulse e rientrate in Iran, le avvenienti donne sono tornate nel paese di Ankara, incaricate proprio per la loro capacità professionale di raccogliere informazioni laddove gli uomini non riescono.
In particolare il loro compito era quello di legarsi a poliziotti, militari e funzionari approfittando del permesso di matrimonio religioso temporaneo; in un caso, ad esempio, una tale Jennifer D., che era venuta in Turchia dall’Iran, è stata identificata come Zahra Y, membro dell’apparato femminile delle Guardie rivoluzionarie iraniane. Nella perquisizione della sua casa la polizia ha trovato foto di un importante funzionario nudo, di certo ricattato.
Elvina A., che ha confessato, ha parlato del suo matrimonio non proprio determinato da motivi di affetto ed ha raccontato delle serate in cui si sono svolte orge di gruppo ed altri incontri in camere di albergo, dove le donne ricevevano i clienti. Anche in questo caso la polizia ha trovato agende con nomi, recapiti e persino ordinati elenchi in cui erano disposte le informazioni segrete raccolte.
Alcune prostitute si sono difese sostenendo di svolgere appunto tale professione, ma di non essere coinvolte nello spionaggio ed agli inquirenti hanno spiegato che i recapiti e le liste di poliziotti e di militari rinvenute nelle borsette non avevano nulla a che fare con la presunta (o meno) attività di 007.
Spie iraniane fuori

تنور انتخابات! مانی



 
گرم است تنور «انتخابات»
بازآمده فصل انتصابات!
وقتِ خطر است و باز رهبر
وق وق کند از فراز منبر.
 دزدان همه پا نهاده میدان
چون لشکر جادُوان و دیوان.
ساندیس خوران و کاسه لیسان
آماده حمله اند و جولان.
گرم است تنور «انتخابات»!
بازآمده فصل انتصابات!

«امت» همه پای مانده در گِل
در دور امیدهای باطل.
 یک گله معمم و مکلا
در نوبت غارتند حالا.
هر کوسه و عنتر و عباپوش
 از بهر مقام میزند جوش.
گرم است تنور «انتخابات»!
بازآمده فصل انتصابات!

سردار سپاه و شیخ بدنام
چون لشکریان صدر اسلام
شمشیر و شعار تیز کرده
رو سوی «جهاد» خیز کرده!
انبوه امام جمعه ها هم
در صحن گروه کُر فراهم.
گرم است تنور «انتخابات»!
بازآمده فصل انتصابات!

در خارجه نیز جمله بیدار
پُرچانه و مدعی و بیکار.
ارباب رسانه هوشیارند
در حفظ نظام، گرم کارند
انواع مُفسر و محلل
در تخم نظام کرده منزل.
گرم است تنور «انتخابات»!
بازآمده فصل انتصابات!

آن کوسه که رفته بود از یاد
آماده برای نقش صیاد!
آن سیدِ گیج و منگ و خندان
پرواز دهد عبا به میدان.
آن عنترِ صاحب الزمانی
درفکر مُکرر شبانی!
گرم است تنور«انتخابات»!
بازآمده فصل انتصابات!

در بیتِ خلاء رهبری هم
انصار و خبرکشان فراهم.
چاقوکش و قاتل و خبرچین
آموخته اند ز چین و ماچین!
خیمه زده اند گِردِ خرگاه
آمادۀ حمله بر چراگاه!
گرم است تنور«انتخابات»!
بازآمده فصل انتصابات!

آن مجلسیان خاک برسر
آن رای فروش های منتر
آن محتکرِ «شریف» بازار
آن رانت خوران مردم آزار
آن بازجوی گشوده تنبان
آمادۀ «هجمه»اند الان.
گرم است تنور «انتخابات»!
بازآمده فصل انتصابات!
میرزاآقا عسگری.مانی. 9 ماه مای 2013



سرنوشت خونبار سرزمينمان


عناصرحقیر، غلط های شریرمی‌کنند.

رفسنجانی این بار یک بازی را آغاز کرد که پایان ذلت بار را برای وی رقم زد. اما چه می شود کرد؟! عناصرحقیر، غلط های شریرمی‌کنند.      
25 مه 201304 /03 / 1392                 
یکی از دغدغه های همیشگی عناصرحقیر نحوة پایان یافتن داستان شان است. به هرحال داستان عشق به قدرت هر چقدر هم که طولانی باشد سرانجام روزی به انتها خواهد رسید اما این که چگونه خاتمه پیدا کند و چه نام و نشانی از صاحبان حقیراین داستان ها در اذهان مردمان و در حافظة تاریخ باقی بماند اهمیت بسیاری دارد. اینها برای کسب قدرت، حقیرتر و کوچک ترمی گردند. در این میان آفتی که گاه به جان عناصرحقیر می افتد و با غلط های شریر ، آنها را یکسره تباه می سازد، عطش سیری ناپذیر قدرت و شهرت و میل به تداوم جنایت به هر قیمت است. بی شک پذیرش این حقیقت تلخ که از پس هر اوج فرودی هست و هر آغازی سرانجام به انتها می رسد برای همگان آسان نیست و چه بسا عناصرحقیر، تاب نیاورند که روزی باید از جادة قدرت کنار بکشند و کفش ها را کنده و به دیوار خاطرات بیاویزند. لذاعناصرسرکوب گربا ابتلا به چنین آفتی، دیوانه وار آن قدر با سماجت ادامه می دهند تا بالأخره روزی در نقطه ای از مسیر از پا بیفتند و تمام شوند غافل از آن که این نفس زدن های بیهوده و تقلاهای بی ثمر حتی جنایات ایام گذشته نیز در چشم مردم کم رنگ نمی شود.
رفسنجانی هم در زمرة آن فرومایگان می گنجد ، که ظاهراً نمی دانند داستانشان را چگونه پایان دهند و این سرگردانی در تداوم جنایت بلای جانشان می شود. رفسنجانی بدون تردید یکی ازنیرنگ بازان مکارو ذی‌نفوذترین عنصر حاضر در عرصة سیاست رژیم اسلامی ایران به اذعان قاطبة مردم بوده که چه پیش از پیروزی انقلاب و چه پس از شکل‌گیری انقلاب، نقش شرورِ پُرروِ پررنگی را در بنانهادن و تحکیم شالوده‌های نظام اسلامی و رقم زدن جنایات وترور ایفا کرده است . با این حال به نظر می رسد عنصرحقیر رژیم اسلامی در هضم این مسئله که سیاستمداران هم سرانجام روزی باید میدان کنش سیاسی را ترک کرده و میدان داری را به دیگران بسپارند عمیقاً دچار مشکل است و این میل فزاینده به تداوم حضور مستقیم در صحنه و حفظ نفوذ پیشین، طی سال های اخیر رفسنجانی را به اتخاذ تصمیمات نادرست و ارتکاب غلط های شریر فاحشی واداشته که گذشته حیله گرانه ، جنایت کارانه او را دوباره درخاطره ها زنده می کند.     
"انتخابات" ریاست جمهوری نهم چه بسا تلخ ترین تراژدی عمر سیاسی رفسنجانی را رقم زد. او که نتوانسته بود بر عطش جلوس دوباره بر کرسی قوای اجرایی کشور و قرار گرفتن در کانون قدرت دوباره سرکوب غلبه کند، باز هم بخت خود را برای ورود به گردونة رقابت درجنایت آزمود. اما این بار خبری از پیروزی های قاطع و بلا منازع نبود بلکه وی تنها توانست در کنار محمود احمدی نژاد به دور دوم انتخابات راه یابد. رفسنجانی و یارانش احمدی نژاد را هرگز در قوارة خود نمی پنداشتند و وزنی برای او قائل نبودند لکن همین چماقدارولباس شخصی پوش جوان و کم سابقه که به قول خودش از بیرون پا به منطقة ممنوعه نهاده بود، در میان بهت و ناباوری همگان توانست رفسنجانی حیله گر و داعیه دار را شکست دهد و ضربة سنگینی به سیرت پلشت او وارد سازد. شکست عبرت آموز سال 84 می توانست تلنگری باشد تا رفسنجانی را متوجه این معنا سازد که شرایط جامعه دگرگون شده است و نسل های جوان و رو به پیشرفت خواهان آزادی وحقوق ازدست داده خود هستند و میلی به عقب گرد ندارند. اما عجبا که او باز هم نتوانست یا شاید نخواست حقیقت ماجرا را دریابد. کینة عمیق رفسنجانی نسبت به احمدی نژاد موجب شد تا وی در آستانة "انتخابات" ریاست جمهوری سال 1388 با تمام قوا و با شعار «هرکس به غیر از احمدی نژاد» مدیریت پنهان پروژة حذف سیاسی احمدی نژاد را برعهده بگیرد و از هیچ تلاشی برای بازگرداندن باند خود به قدرت فروگذار نکند اما پشتیبانی همه جانبة رفسنجانی از نامزدهای باند خود، نه تنها حاصلی جزسرکوب وجنایت بیشترنداشت، بلکه پی آمدهای بسیار مخربی را نیزاز طرف سایردوستان جنایت  کاراش به بار آورد. امروز در سال 1392 رفسنجانی با ارتکاب خطای فاحش دیگری درعمرجنایت کارانه اش قرار گرفت . خطایی که او را در پرتگاه هلاک سیاسی افکنده و سرانجام ناخوشایندی را برایش رقم زد. رفسنجانی با همه زیرکی مکارانه اش و آگاهی از زیر وبم جنایتکارانه اش، دردام تحلیل فرصت طلبان و هم پالکی های سابق اش افتاد که: ، " تنها و تنها رفسنجانی است که می تواند به این وضعیت کابوس وار آنان پایان دهد." لذا از چندی پیش وسوسه های اطرافیانِ کهنه کارنظام اسلامی برای ترغیب وی به شرکت در انتخابات به طرز معناداری فزونی یافت ، عامة مردم این فراخوان های عجیب را چندان جدی تلقی نکردند. زیرا اولاً باور این که جنایت کاری در آستانة هشتاد سالگی بتواند بازهم سرکوب ، تروروتوطئه را بر دوش بگیرد بسیار دشوار بود و ثانیاً بعید به نظر می رسید که مکاری همچون رفسنجانی پس از تجربة تلخ سال 84 و با وجود آگاهی از افول پایگاه اجتماعی اش در سال 88 حاضر باشد یک بار دیگر خطر شکست و ناکامی را بپذیرد و خود را در معرض انتخاب ملت قرار دهد. البته رفسنجانی نیز از حال و اوضاع خود و ناتوانی اش برای پذیرش چنین مسئولیت برای باردیگر آگاهی داشت وتلاش می کرد، تا با همین استدلال در برابر اصرارهای دوستان فرصت طلب اش مقاومت کند. اما به روشنی پیدا بود ، اوکه  عشق به قدرت وسرکوب دارد ، قادر نیست از کنار جملات تملق آمیز و اغواکننده ای نظیر «شما شاه کلید حل مشکلات هستید»، «شما ناجی کشور در این اوضاع نابسامان هستید» یا «دود از کُنده برمی خیزد» به راحتی بگذرد. مشاهدة رفتار خاص رفسنجانی در قبال دعوت کنندگانش از قبیل پس زدن دعوت با دست و پیش کشیدن آن با پا، امتناع از دادن پاسخ صریحِ رد یا قبول با تکرار جملة «من نمی گویم نمی آیم» و گذاشتن فزصت طلبان در هول و ولای آمدن یا نیامدنش برای بالابردن نرخ خود در بازار رقابت ها هم چنین ظنی را تقویت می کرد. می توان گفت این تصورنا خوشایند برای مردم که رفسنجانی هنوز به پایان راه نرسیده است، هنوز می تواند در کانون قدرت وجنایت قرار گیرد و نفوذ سرکوب و توطئه سال های گذشته اش را احیا کند و هنوز هم قادر است با آمدنش، درکنارسایرجنایت کاران قرارگیرد، همان پاشنة آشیلی بود که رفسنجانی این کوسه ماهی [ازخطرناک ترین جانوران دریایی] علی رغم تمام تجربه و حیله گری اش از پس پوشاندن آن برنیامد. وقتی که رفسنجانی سرانجام در آخرین دقایق باقی مانده از فرصت ثبت نام قدم به ساختمان وزارت کشور گذاشت و مردم را ما ت و مبهوت ساخت، نگاهی به شرایط جسمانی اش از واقعیات تأثربرانگیزی خبر می داد. چهره ای پیر و تکیده، چشمانی که دیگرهرزگی کینه توزی سال های گذشته را نداشت، دستانی که با لرزشی آشکار برای تکان دادن در مقابل خبرنگاران بلند می شد و صدایی که کهولت در آن موج می زد، تنها تصویری بود که از عنصری حقیربا صورتی زشت و سیرتی پلشت ، در قاب دوربین ها نقش بست. در هر حال رفسنجانی یک بار دیگر خواست که به جای پایان دادن داستان جنایتهایش باز هم بماند و ادامه دهد.