۱۳۹۰ آبان ۲۷, جمعه

پارازيت شماره ۳۲ - فصل سوم

The changing face of OWS

70 19 11 11 TV ShivaM ZS

شام حمص دير بعلبة مظاهرات الاحرار في جمعة طرد السفراء 18 11 2011 جـ1

+18 Syrian Regime Crime مسرب : تعذيب الجرحى المعتقلين من المشافي

18 11 Al Tahh, Idlib أوغاريت التح إدلب مظاهرات جمعة طرد السفراء

18 11 Al Tahh, Idlib أوغاريت التح إدلب مظاهرات جمعة طرد السفراء

Democracy Now! National and Global News Headlines for Friday, November 18

آخرین برنامه جمشید چالنگی که باعث اخراج او گردید

شام - ادلب - بنش - جمعة طرد السفراء - دقة عالية

IRAB کوچه های بلند خاطرات سرزمينمان

Al Mutasim Al Gaddafi says: My Wounds are Medals

Le visage de la guerre. Témoignage percutant d'un ex-soldat.

Le visage de la guerre. Témoignage percutant d'un ex-soldat.

Guerre contre l'Iran - Le docteur Paul Craig Roberts analyse en profonde...

جنگ علیه ایران - دکتر پل کرگ رابرتس

جنگ علیه ایران -
دکتر پل کرگ رابرتس
وضعیت را به شکل عمیق
مورد بررسی قرار می دهد
مصاحبۀ جیمز کوربت با دکتر پل گرک رابرتس که به تاریخ 18 ژوئیه 2010 در یوتوب منتشر شده است، در این جا از روی زیر نویس  فرانسه ترجمه شده است.
 



 
خواهیم دید که تا چه اندازه وجود فاصلۀ تاریخی این مصاحبه مانع اکنونی بودن آن در رابطه با تحریکات و تهدیدات اخیر ایالات متحده علیه ایران بوده و یا نبوده است. این موضوعی است که به داوری خوانندگان و روند وقایع بستگی خواهد داشت که در این روزها برای چندمین بار طی 20 سال گذشته شنیده می شود.
حمید محوی
 

این جا جیمز کوربت از «کوربت ریپورت دات کام»، ما در 23 ژوئن 2010 هستیم و امروز خوشوقتم که با دکتر پل کرگ رابرتس هستم، مردی که زندگینامه اش برای یادآوری در این جا بسیار طولانی خواهد بود. ولی مختصرا باید بگویم که او معاون وزیر خزانه داری در دولت ریگان بود و بنیانگذار «دیگانومیک» و هم چنین دبیر قدیمی وال استرتیت ژورنال و نویسندۀ چندین کتاب بوده و آخرین کتاب او «چگونگی اقتصاد گم گشته : جنگ جهانی» در «آ کا پرس» منتشر شده است.
دکتر رابرتس، از شما سپاسگذارم که امرزو دقتتان را به من دادید.
دکتر رابرتس : خواهش می کنم.
جیمز کوربت : می خواستم امروز مستقیما با شما دربارۀ موضوع بسیار مهمی گفتگو داشته باشم. در مورد احتمال حمله به ایران توسط ایالات متحده یا نیروهای اسرائیلی، موضوعی است که اخیرا در کنفرانس بیلدربرگ در سیتگز در اسپانیا مطرح شد، و حتما شما اطلاع دارید. ظاهرا بسیاری از شرکت کنندگان برای حمله به ایران چراغ سبز داده اند. و چنان که دیدیم، چندین حادثه این نمایش تآتری را منعکس کرد، و حتی توسط سازمان ملل متحد مجازات های تازه ای علیه ایران اعلام شد. و علاوه بر این پرتاب قمر مصنوعی جدید اسرائیلی ها به هدف کنترل ایران بود. گروه شناورهای آمریکایی و دست کم یک کشتی اسرائیلی که از کانال سوئز به مقصد دریای سرخ عبور کردند. حوادث بسیار جدی در این چند هفتۀ گذشته به وقوع پیوست و پرسش من این است که از دیدگاه شما و تحلیل شما آیا موج جدید تنها دعوای لفظی بودهدو به زودی مثل دفعات گذشته به خاموشی خواهد گرایید و یا این که فکر می کنید که این بار احتمال حملۀ واقعی به ایران واقعا وجود دارد؟
نمی دانم آیا حمله به زودی صورت خواهد پذیرفت، ولی فکر می کنم که نشانه های بارزی وجود دارد. ایالات متحده سعی می کند شرایطی را فراهم سازد که در حمله به ایران بی گناه جلوه کند. به همین علت ما با ابلیس نمایی دائمی ایران روبرو بوده ایم که چندین سال قدمت دارد. ما انواع و اقسام گزارشاتی را دربارۀ برنامۀ هسته ای ایران شنیدیم که جملگی توسط بازرسان آژانس بین المللی انرژی هسته ای در ایران بی اعتبار اعلام شد. اعلام بی اعتباری چنین گزارشاتی به دولت ایران بستگی ندارد، بلکه به تشخیص آژانس بین المللی انرژی اتمی بوده است. هیچ مدرکی مبنی بر وجود برنامۀ نظامی وجود ندارد. ولی ایالات متحده سعی دارد بگوید که ایران برنامۀ تولید سلاح هسته ای را در دست اجرا دارد. این نوع دعاوی بی پایه و اساس دقیقا مشابه همان هایی است که در مورد سلاح های کشتار جمعی در عراق مطرح می کردند. چیزی که ما امروز در دنیای مدرن در اختیار داریم، قابلیت تبلیغات و کنترل امور است، نمونۀ این قابلیت را در عراق دیدیم، بازرسان اعلام کرده بودند که سلاح کشتار جمعی در عراق وجود ندارد، ولی واقعیت مهم نبود، و دولت ایالات متحده می توانست به دروغ پردازی هایش ادامه دهد. و رسانه ها نیز به سادگی دروغ ها را پذیرفتند و منتشر کردند، و آن را به عنوان واقعیت جلوه دادند، و گویی که واقعا صدام حسین سلاح کشتار جمعی در اختیار دارد.
و حتی مقامات بالایی را در دولت داشتیم که از قارچ اتمی و غیره حرف می زدند. این همان شگردی است که در مورد ایران تکرار می کنند. در نتیجه مجازات های سازمان ملل متحد در واقع پوششی برای همین تبلیغات است. والبته، مجازات هایی که توسط ستزمان ملل متحد اعلام شده، آن نوع مجازات های شدیدی نبوده است که ایالات متحده خواهان آن می باشد. بنابراین کاری که حالا ایالات متحده به آن دست زده، اعمال مجازات های یک جانبه است که به مجازات های سازمان ملل متحد افزوده شده. و این موضوع با مخالفت روسیه مواجه شد و گفت که پیش از این قابل فهم بود زیرا فکر می کردیم همواره جایی برای مذاکره باقی مانده و حالا رسیده ایم به مجازات های یک جانبه علاوه بر همۀ مجازات ها. در نتیجه روشن است که ایالات متحده در پی ایجاد شرایطی است که تمام دروغ های دولت برای حمله به ایران توجیه پذیر جلوه کند. در نتیجه ما در این جا با نوعی از تبلیغات سروکار داریم که از دوران نازی ها با آن آشنا هستیم. در واقع باید گفت که حتی بدتر از دوران نازی است. هیتلر شاید نسبت به دولتایالات متحده حسن نیت بیشتری داشت. در نتیجه، به روشنی، اگر نتوانیم جلوی آن را بگیریم، جنگ در حال شعله ور خواهد شد. البته چین و روسیه با چنین روی کردی موافق نخواهند بود. ولی ما در ایالات متحده تلاش خواهیم کرد که آنها را به دام خودمان بیاندازیم. یا آنها را خریداری کنیم و یا به تهدید آنها اقدام کنیم. و یا به شکل خاصی سعی کنیم امکانات بیشتری برای متشنج کردن ایران به دست بیاوریم.
حالا حرکت ناوگان احتمالا می تواند احتمالا به عنوان یکی از اشکال تحریک تلقی شود. به این امید که اتفاقی بیافتد، که ایرانی ها دست به واکنشی بزنند که با غربی ها برخوردی ایجاد شود که متعاقبا به عنوان بهانۀ جنگ به کار بسته شود. یا تهدیدی از جانب آنها صورت پذیرد و به شعله ور شدن جنگ بیانجامد، این هدف ایالات متحده است.
جیمز کوربت : فکر می کنم که حق با شماست ولی درک این نکته برایم مشکل به نظر می رسد که در این دوران، یعنی نه تنها در دوران فروپاشی اقتصادی این حمله به نوعی خودکشی اقتصادی تبدیل می شود، بلکه به این علت که ایران دارای توان نظامی و ضد حمله استف به شکلی که عراق هرگز قادر به انجام آن نبود. نمی دانم چرا در چنین طرحی این موضوع به حساب آورده نشده است. در نتیجه پرسش این استکه استراتزی واقعی در این جا کدام است و هدف از این منازعه چیست؟

دکتر رابرتس : دلایل متعددی وجود دارد. پیش از همه باید از ایدوئولوژی نو محافظه کاران یاد کنیم که در بطن دولت ایالات متحده لانه کرده اند. ایدئولوژی نو محافظه کاران حاکمیت بر جهان می خواهد، می خواهند بر جهان حکومت کنند. اکنون ایران آخرین کشور مستقلی است که در خاورمیانه باقی مانده. می توانیم احتمالا سوریه را نیز به آن اضافه کنیم. ولی این کشورها محاصره شده اند. بقیۀ کشورها به تصرف آمریکا در آمده اند، یا به شکل عروسک در دست آمریکا هستند، به عنوان مثال مصر. مصر در دست آمریکا یک عروسک خیمه شب بازی چیزی بیشتر نیست. در نتیجه این موضوع به گسترش حاکمیت ایالات متحده مرتبط می باشدف یعنی پاک کردن خاورمیانه از تمام دولت های مستقل که نمایندۀ مردم خودشان هستند و با منافع آمریکایی ها در تضاد می باشند.
دلیل دوم اسرائیل است. اسرائیل می خواهد کاملا بر حاورمیانه تسلط پیدا کند و در پی اخراج کامل فلسطینی ها از کرانۀ باختری رود اردن است، و می خواهد جنوب لبنان را نیز به دلیل منابع آب تصاحب کند. ولی آن چه مانع پیش روی اسرائیل شده، حزب الله است که راه را بر او بسته است. و اسرائیلی ها می دانند که ایران از حزب الله پشتیبانی می کند. در نتیجه دلشان می خواهد که از شر ایران خلاص شوند. بنابر این اسرائیلی ها ترسی ندارند که وقتی به جنوب لبنان حمله می برند، برای سومین بار نیز شکست بخورند. و بدون ایران حماس هیچ پشتیبان دیگری ندارد. در نتیجه می توانند فلسطینی ها را در غزه از گرسنگی هلاک کنند و اخراج فلسطینی ها را در کرانۀ باختری رود اردن به انجام نهایی برسانند.
موضوع سوم، امنیت مجتمع صنعتی نظامی آمریکا است. این مجتمع برای منافع و ادامۀ حیاتش به جنگ نیازمند است و دولت ایالات متحدۀ آمریکا خواهان چنین جنگ ها و منافع آن است. زیرا پول ها را با مشارکت سیاسی دوباره به گردش در می آورد. در نتیجه برای دولت ایالات متحده، جنگ راه حل مناسبی برای پول مالیات دهندگان است که مجتمعات صنعتی نظامی به کار می افتد.
چهارمین موضوع، رسانه های خود فروش ایالات متحده است. این رسانه ها به عنوان وزارت خانۀ پنتاگون عمل می کند. در مورد این عوام فریبی ها و دروغ پردازی ها هیچ رابطۀ اخلاقی وجود ندارد. در هریک از رسانه ها، چاپی و تلویزیون آمریکایی. در نتیجه شما در این جا چهار قطعه از پازل را در اختیار دارید. این پازل در خدمت رسانه ها است زیرا برای آمریکایی ها موجب سرگرمی و تفریح نیز هست. می گویند : «آه این بار به کون یک نفر دیگر می زنیم»، «ما قدرت بزرگ مردسالار هستیم.» و غیره...
این شکل از تفریح به درآمدهای تبلیغاتی کمک می کند و دولت اعلام کرده است که تمام جوازهای انتشار را تمدید می کندف و شما شاهد «تهیه کننده ها» هستید. این آن چیزی است که در شرف وقوع می باشد. به این شکل نیست که چون که ایران تهدید خاصی را بازنمایی می کند.
...

+ نوشته شده در 9 Nov 2011ساعت 1:16 بعد از ظهر توسط گاهنامۀ هنر و مبارزه | نظر بدهید

گاهنامۀ هنر و مبارزه
6 نوامبر 2011


یونان : نامۀ سرگشاده به مردم اروپا
نوشتۀ میکیس تئودوراکیس
موسیقی دان، مرد سیاسی و متفکر یونانی

ترجمه توسط حمید محوی

Grèce : Lettre ouverte aux peuples d’Europe

par Mikis Theodorakis
 
Mondialisation.ca, Le 5 novembre 2011


در حالی که یونان تحت قیومیت «تروئیکا» قرار گرفته است، که دولت تظاهرات را برای تضمین بازارها سرکوب می کند و اروپا در پی برون رفت مالی است، آهنگساز یونانی ، میکیس تئودوراکیس به مردم یونان بریا مبارزه فراخوان داده و به مردم اروپا هشدار می دهد که با ریتمی که امور مالی توسط بانکداران اداره می شود، به بازگشت فاشیسم به قارۀ اروپا خواهد انجامید.

گزیده ای از نامۀ سرگشادۀ میکیس تئودوراکیس :



«مبارزۀ ما تنها برای یونان نیست، بلکه برای اروپایی آزاد، مستقل و دموکراتیک است. باور نکنید، وقتی دولت هایتان مدعی می شوند که از پول شما برای کمک به یونان استفاده کرده اند (...) طرح آنها برای «نجات یونان» تنها به بانک های خارجی کمک می رساند، و مشخصا همان هایی که با وساطت سیاستمداران و دولت های که در خدمت دارند، الگوی سیاسی شان را تحمیل کردند یعنی الگویی که به بحران کنونی انجامید.
راه دیگری به جز جایگزین ساختن الگوی اقتصادی اروپای کنونی که برای مقروض ساختن ایجاد شده است، و بازگشت به سیاست تشویق تقاضا و گسترش، و به سیاست پروتکسیونیسم در پیوند با نظارت مالی. اگر دولت ها بر بازار تسلط نداشته باشند، توسط همین بازار بلعیده خواهند شد و در نتیجه دموکراسی و تمام دست آوردهای تمدن اروپایی نیز با آن از بین خواهد رفت.
دموکراسی در آتن به دنیا آمد و چنین رویدادی زمانی ممکن گردید که سولون قرض فقیران به ثروتمندان را منحل اعلام کرد. امروز به بانک ها نباید اجازه داد که دموکراسی اروپایی را از بین ببرند، و مبالغ هنگفتی را که خودشات به شکل قرض ایجاد کرده اند بالا بکشند.
ما از شما نمی خواهیم که از مبارزۀ ما پشتیبانی کنید، و نه به این علت که سرزمین ما گهوارۀ افلاتون و ارستو، پرکیکلس و پروتاگوراس بوده و مفهوم دموکراسی و اروپا در این سرزمین شکل گرفته است(...)

ما از شما می خواهیم که از منافع خودتان دفاع کنید. اگر امروز به قربانی کردن جوامع یونانی تن در دهید، ایرلند، پرتقال و اسپانیا را به پای بانک ها بیافکنید، به زودی نوبت خود شما فراخواهد رسید. شما روی ویرانۀ جوامع اروپایی نمی توانید به سعادت برسید. ما به سهم خودمان تأخیر داشتیم، ولی امروز بیدار شده ایم.(...)
در مقابل استبداد و تمامیت خواهی بازاری که  اروپا را به تخریب و بازگرداندن آن به وضعیت جهان سومی تهدید می کند، مقاومت کنید! در مقابل این بازاری که ملت های اروپایی را در تقابل با یکدیکر قرار می دهد و می خواهد قارۀ ما را به ویرانه مبدل ساخته و بازگشت فاشیسم را تشویق کند، مقاومت کنید!»


میکیس تئودوراکیس
28 اکتبر 2011

مصاحبۀ سیلویا کاتوری با جیورجیو فرانکل تل آویو دربارۀ تهدید اتمی ایران دروغ می گوید

گاهنامۀ هنر و مبارزه
12 نوامبر 2011


مصاحبۀ سیلویا کاتوری با جیورجیو فرانکل
تل آویو دربارۀ تهدید اتمی ایران دروغ می گوید
اسرائیل هرگز سرزمین های اشغالی را رها نخواهد کرد
(از دیدگاه روزنامه نگاری که در گذشته به جریان صهیونیسم تعلق داشته است)
 (ترجمه از فرانسه توسط حمید محوی)

مرکز مطالعات جهانی سازی به مدیریت میشل شوسودوسکی : در این مصاحبه ای که به تاریخ می 2011 با جیورجیو فرانکل انجام گرفته، روزنامه نگار ایتالیایی به پرسش های ما دربارۀ تهدیداتی که اسرائیل به ایران نسبت می دهد، پاسخ گفته است. در حالی که رفتار متکبرانه و سلطه جویانۀ اسرائیل ایرانیان را به وحشت می اندازد، در این قطعه که ما انتشار آن را ضروری دانستیم، فرانکل با اطمینان بیشتری از اوضاع حرف می زند. آیا حقیقت همین است که او می گوید؟
 
Mondialisation.ca, Le 9 novembre 2011
Silvia Cattori - 2011-11-08

حمید محوی. گاهنامۀ هنر ومبارزه :
مصاحبۀ سیلویا کاتوری همکار مرکز مطالعات جهانی سازی با روزنامه نگار ایتالیایی جیورجیو فرانکل – روزنامه نگاری که در گذشته به جریان صهیونیست ها تعلق داشته - در سایت مرکز مطالعات جهانی سازی، تنها بخش مرتبط به موضوع «تهدید اتمی ایران» منتشر شده بود ولی در این جا من متن کامل را از سایت سیلویا کاتوری ترجمه کرده ام. لازم یادآوری است که تمام عکس های منتشر شده در این نوشته به جز دو تصویر اول، به انتخاب مترجم بوده است.
منبع اصلی :
http://www.silviacattori.net/article1689.html
 

Entretien avec Giorgio S. Frankel
Israël ne cédera jamais les territoires occupés

مصاحبه با جیورجیو فرانکل
اسرائیل هرگز سرزمین های اشغالی را رها نخواهد کرد

رهبران اسرائیل می گویند که «خواهان صلح» با فلسطینی ها هستند. در واقع دولت های یکی از پس دیگر قدرت را در اسرائیل به دست گرفته اند، هرگز کمترین اهمیتی برای صلح قائل نبوده اند. و در رابطه با آن چیزی که «روند صلح» نامیده شده است، بر خلاف ظاهر امر، آن را همواره به نفع ادامۀ سیاست ویران گرانه و تبلیغات سیاه نما مدارانه، نه تنها علیه فلسطینیان بلکه علیه دیگر ملت های خاورمیانه، به کار بسته اند.
اسرائیلی ها توانستند به کشتار مردم فلسطین ادامه دهند، و آنها را از سرزمینشان اخراج کنند، و تمام این موارد بی آن که کمترین مجازاتی علیه آنها اعلام شود. نویسنده، جیورجیو فرانکل در این مصاحبه تبانی روزنامه نگاران مدافع دولت های غربی و مدافعان گسترش دولت یهودی و به همین نسبت درد و رنج ملت فلسطین را مورد بررسی قرار می دهد.



سیلویا کاتوری : همان گونه که می دانید وقتی موضوع به جنایاتی مربوط می شود که ارتش اسرائیل علیه عرب ها مرتکب شده، رسانه ها بی طرف نیستند. آیا خود شما جزء همین روزنامه نگارانی نیستید که تصویری شاعرانه از اسرائیل عرضه کرده اند؟
جیورجیو فرانکل (1) : بله البته، در گذشته، من در تبلیغات صهیونیستی شرکت داشته امف به این علت که در محیط پان- اسرائیلی بزرگ شده ام. در نتیجه این فرهنگ را نیزهضم کرده بودم. به عبارتی خاص، روزنامه ها و رسانه های غربی فعالانه تصویر و ایدئولوژی اسرائیل را تداوم می بخشند. در مورد قدرت نیروهای طرفدار اسرائیل در روزنامه ها و رسانه ها، به بحث و بررسی های بسیار گسترده ای نیاز خواهیم داشت.
فراموش نکنیم که عملا تمام گزارشگران روزنامه های ایالات متحده در اسرائیل از یهودی های طرفدار اسرائیل هستند. بسیاری از آنها به شکل داوطلبانه در ارتش اسرائیل خدمت کرده اند. در نتیجه این پدیده واقعیت دارد.
یکی از ستون های قدرت اسرائیل در جهان همین قابلیت تدوام داستان اسرائیل است و تغییر دادن دائمی داستان (تاریخ) برای بازی نویسی آن به نفع اسرائیل. به عنوان مثال حالا 40 سال از جنگ ژوئن 1967 می گذرد. تقریبا هیچ کس به یاد نمی آورد که این جنگ چگونه آغاز شد. در ادبیات طرفدار اسرائیل به راحتی می نویسند که اسرائیل باید در مقابل تجاوزات عرب از خودش دفاع می کرد. چنین تجاوزی هرگز وجود نداشته است. این اسرائیل بود که در ژوئن 1967، در پایان بحرانی سیاسی طولانی با سوریه، به شکل غافل گیرانه به مصر حمله کرد. ولی دائما می نویسند که پس از تجاوز عرب می بایستی برای دفاع از خود به جنگ دفاعی اقدام می کرد.
سیلویا کاتوری : همان گونه که در مورد گزارشگران ایالات متحده در اسرائیل مطرح کردید و گفتید که «تقریبا تمام آنها یهودیان طرفدار اسرائیل هستند»، این موضوع مطمئنا مسئله آمیز است. ولی، از دیدگاه شما، آیا همین پدیده را در کشورهای اروپایی مشاهده نمی کنیم؟
جیورجیو فرانکل : رفتار اروپا تا چند سال پیش از این متفاوت بود. در گذشتۀ نه چندان دور، بیشتر نسبت به فلسطینی ها احساس هم دردی می کردند. در سال های 70 و 80 ایتالیا آشکارا بیشتر طرفدار عرب ها بود تا اسرائیلی ها. پس از 11 سپتامبر 2001 رفتار اروپا تغییر کرد، یعنی وقتی که سیاست ضد عرب در جهان بالا گرفت. حملۀ 11 سپتامبر به عنوان عمل تهاجمی از سوی جهان عرب به جهان غرب تلقی شد. پس از چنین چرخشی بود که خصومت فزاینده علیه اسلام در جهان غرب گسترش پیدا کرد. اسلام ترسایی را ایالات متحده به اروپا منتقل کرد. امروز، اروپا – سیاست کشورهای اروپایی هم پیمان با موضع گیری ایالات متحدۀ آمریکا پس از 11 سپتامبر و جنگ عراق از یک سیاست ضد عرب پی روی می کند. این اسلام ترسایی فزاینده تا حدود زیادی به پشتیبانی و الهام از دیدگاه های اسرائیل انجام می گیرد.
باید دانست که نژادپرست ترین اروپایی ها، مانند خیرت ویلدرس، و خیلی از دیگر نژادپرستان شمالی به عنوان قهرمان تلقی می شوند.
خیرت ویلدرس دائما برای کنفرانس حتی در دانشگاه به اسرائیل دعوت می شود. در رسانه های اروپایی نیز چنین روی کردهایی وجود دارد، شاید در رسانه های بریتانیا اندکی کمتر وجود داشته باشد. ولی در واقع، به دلایل متعدد، اسرائیل در تحمیل شیوۀ بیانی خود در روایت داستان های خاور نزدیک و خاور میانه، موفق بوده است. اسرائیلی ها قدرت عظیمی دارند، قدرت عظیمی در تبلیغات دارند. فلسطینی ها و عرب ها فاقد چنین قدرتی هستند. اسرائیل به تدریج کنترل را به دست گرفت، و در این زمینه خیلی وقت صرف کرد. در حال حاضر، اسرائیل کنترل انجمن ها و جوامع یهودی در اروپا و ایالات متحده را در اختیار دارد. در گذشته به این شکل نبود. در گذشته مجامع یهودی به سیاست اسرائیل اعتراض می کردند. بر این اساس، اگر به تبلیغات مدافع اسرائیل فکر کنیم، توسط مهاجران انجام نمی گیرد : بلکه محصول یهودیان ایالات متحده است که فرهنگ و زبان مشترکی با آن دارند. این افراد خارجی نیستند. یهودی های ایالات متحده کاملا بومی بوده  و از اعضای کنگره، و روزنامه نگار هستند. بر اساس تبلیغات مدافع اسرائیل تقویت می شود.
سیلویا کاتوری : این چرخشی که در کنترل سیاسی اسرائیل روی جهان یهودیان به وجود آمده بود، به چه دورانی باز می گردد؟ چه زمانی این چرخش روی داد؟
جیورجیو فرانکل : باید یادآوری کنم که منشأ صهیونیسم تنها بین یهودیان بوده و به ویژه نزد یهودیان ایالات متحده رایج شد. مدت زیادی طول کشید تا صهیونیستم بتواند جا باز کند. این موضوع در عین حال یکی از دلایل تاریخی تکبر بارز و تمایلات خشونت بار صهیونیسم است. منشأ تکبر و خشونت سیاسی صهیونیسم نیز مشخصا ریشه در تاریخ آن در ایالات متحده دارد، و به دورانی باز می گردد که در پی تحقق خود در بطن یهودیت آمریکایی بود. و به ویژه پس از جنگ دوّم جهانی. یهودیان سراسر جهان همیشه طرفدار اسرائیل و رابطۀ عاطفی خاصی با آن داشته اند. در نتیجه اگر بخواهیم در مورد مبدأ تاریخی آن چرخش، تاریخ مشخصی را یادآور شویم، باید آن را در فردای جنگ ژوئن 1967 جستجو کنیم که قطعا چرخش بسیار مهمی بود. این جنگ در تاریخ اسرائیل اهمیت فوق العاده ای دارد، زیرا در ذهنیت اسرائیلی ها احساس امنیت و قدرت خاصی را به وجود آورد. بر این اساس،در مورد این پرسش که کدام یک بر دیگری باید تسلط پیدا کند، همواره دیالکتیک خاصی بین اسرائیل و یهودیت وجود دارد که باید آن را مد نظر قرار دهیم. ولی پس از جنگ 1967 دولت اسرائیل مصمم شد که نقش حاکم را ایفا کند، و در این تصور بود که همین دولت است که باید بر جهان یهودیان تسلط یابد. و این کار را نیز اندک اندک به انجام رساند.
سیلویا کاتوری : در نتیجه، به باور شما، تبلیغات مقامات اسرائیلی که همیشه بر اساس نفی و غیر انسانی جلوه دادن مسلمانان و عرب ها بوده، از جمله، به هدف کسب توافق عمومی یهودیان به نفع طرح تسلط و حاکمیت صهیونیسم بر ملت فلسطین انجام گرفته است؟
جیورجیو فرانکل : ترس از مسلمان ها پس از 11 سپتامبر ابعاد گسترده ای پیدا کرد. این حادثه موجب شد که نیروهای اسرائیلی بتوانند جهان مسلمانان را به عنوان دشمن تاریخی جهان غرب معرفی کنند، یعنی دشمنی که نمی توان با آن به صلح رسید. در اروپا، به دلایل تاریخی که به دوران جنگ های صلیبی باز می گردد، این ترس قدیمی از مسلمانان وجود داشته است. پس از 11 سپتامبر این ترس دوباره اوج گرفت.
سیلویا کاتوری : تبلیغات اسرائیل علیه جهان عرب و مسلمان تا کنون به یاری روزنامه نگاران و دولت ها موفقیت آمیز عمل کرده، و موفق شده اند تا روی جنایات بزرگی مانند تصویۀ قومی، ضمیمه سازی اورشلیم، و کشتارهایی که دائما تکرار می شود  پرده پوشی کنند. درک این موضوع که دولت جنایاتی به این وسعت را به نام یهودیان مرتکب می شود برای آنها مشکل اخلاقی خاصی را مطرح نمی کند. حتی روزنامه نگاران پروگرسیست، مبارزان گروه های «یهودی صلح طلب» را می بینیم که در گفتمانشان، به عبارتی خاص، طرح نژاد پرستانۀ دولت اکیدا یهودی اسرائیل را توجیه می کنند. تنها چند گروه کوچک و حاشیه ای بوده اند که به روشنی از بازگشت فلسطینی ها دفاع کرده اند(2). چنین امری همیشه شیوه ای بوده برای توجیه سیاست دولتی که طرح نژادپرستانه آن با ایدئولوژی خشونت،  فلسطین را از ساکنین آن خالی کرده است؟
جیورجیو فرانکل : این موضوع خیلی پیچیده است. اگر خودمان را به مراحل مذاکرات اسرائیل و فلسطین محدود کنیم، می بینیم که فلسطینی ها خودشان در مذاکراتشان به شکل ضمنی می گویند که اگر در کرانۀ باختری رود اردن و غزه دولت فلسطینی تشکیل دهند، بازگشت فلسطینی ها را در پیوند با دولت فلسطین تلقی خواهند کرد، که در این صورت به بیانیه ای از جانب دولت اسرائیل دلخوش خواهند بود که مسئولیت تاریخی درام فلسطینی هایی که در سال 1948 از سرزمینشان رانده شده اند را به عهده می گیرد، که اسرائیل اجازه خواهد داد که ده ها هزار فلسطینی وارد شوند. در طرح صلحی که پادشاه عربستان سعودی در سال 2002 پیشنهاد کرد، و در سال 2007 تأیید شد، موضوع حق بازگشت به طور مشخص مطرح نشده است، ولی این راه حل تنها به نتیجۀ  مذاکرات اسرائیل و فلسطین بستگی دارد.
در فرضیه ای که ایجاد «دودولت» را به عنوان راه حل مطرح می کند، باید دانست که آیا این راه حل « دو دولت» با اسرائیل در درون مرزهای 67 و دولت فلسطینی در کرانۀ باختری رود اردن و غزه ممکن هست یا نیست. طی دو دهۀ اخیر، دائما از «دو دولت برای دو ملت» حرف زده اند. آن چه را که شاید به شکل قطعی در سال 2010 دیدیم، این است که این راه حل به هیچ عنوان ممکن نیست، زیرا اسرائیل نیمی از زمین های اشغالی در سال 1967 را در اختیار گرفته در آن جا برای «کلون ها»(مهاجران یهودی) ساختمان سازی کرده است. اسرائیل هرگز این زمین های فلسطینی را رها نخواهد کرد. می بینیم که اسرائیل شتاب به خرج نمی دهد : اسرائیل می خواهد، با گذشت زمان بر تمام سرزمین تسلط پیدا کند. هدف اسرائیل تسلط کامل بر کرانۀ باختری رود اردن و غزه است. و این موضوعی است که نتیجۀ آن به اخراج فلسطینی هایی که در آن جا زندگی می کنند خواهد انجامید.
سیلویا کاتوری : مقامات رام الله، و رهبران سازمان رهایی بخش فلسطین – که در ترکیب طرح مرتبط به «روند صلح» شرکت دارند، به اسرائیل اجازه دادند که به اشغال کرانۀ باختری رود اردن ادامه دهد – در نتیجه رهبران فلسطینی از حق قانونی مردم خودشان چشم پوشی کردند، به این امید که می توانند در مقابل دولت فلسطینی تشکیل دهند. آیا می توانند چنین دولتی را تشکیل دهند؟
جیور جیو فرانکل : بله، در واقع همین طور است. حتی یاسر عرفات همین موضع را اتخاذ کرده بود : اگر ما در کرانۀ باختری رود اردن و غزه دولت فلسطینی تشکیل دهیم، ادعایی برای حق بازگشت نخواهیم داشت. در مذاکرات با اسرائیل موضوع حق بازگشت به عنوان یکی از کارت های بازی به کار برده شده است. موضوع مهم برای رهبران فلسطینی، تشکیل دولت فلسطینی در کرانۀ باختری رود اردن و غزه بوده است. از این پس این دولت هرگز وجود خارجی نخواهد داشت. امروز ممکن است که رهبران فلسطینی در تبانی با اسرائیل باشند و حتی عملا دست نشاندۀ اسرائیل باشند. ولی پس از تمام مذاکرات هیچ چیزی به دست نیاوردند و زندگی فلسطینی ها بیش از پیش در وضعیت اسفناکی قرار گرفت.
فراموش نکنیم که از سال 1993 یعنی از وقتی که یاسر عرفات و ایزک رابین با یکدیگر ملاقات کردند و در کاخ سفید با یکدیگر دست دادند، اسرائیلی ها به تصاحب زمین های کرانۀ باختری رود اردن ادامه دادند، و فلسطینی ها را از خانه هایشان بیرون راندند تا مستعمراتشان (کلونی) را گسترش دهند. در این 17 سال به روشنی ثابت شده است که اسرائیل به هیچ عنوان قصد صلح ندارد و صلحی که بتواند به ایجاد دولت فلسطینی  در کرانۀ باختری رود اردن و غزه بیانجامد جزء برنامۀ اسرائیلی ها نیست.
وقتی رهبران اسرائیل از دولت فلسطینی حرف می زنند، هرگز نمی گویند این دولت کجا باید تشکیل شود. برای آنها، دولت فلسطینی، اردن است. هدف اسرائیل سرنگون ساختن رژیم سلطنتی اردن و گسیل فلسطینی ها به آن جا بوده و دکترین آنها همین است : برای اسرائیلی ها اردن سرزمین فلسطین است. تمام گفتمان آنها منحصر به همین دیدگاه است. اسرائیلی ها هرگز حاضر به پس دادن زمین های اشغالی در سال 1967 نیستند. در نتیجه «حق بازگشت» برای آنها از اهداف واقع بینانه به دور می باشد. مسئله این است: از این پس، فرضیۀ ایجاد «دو دولت» ممکن نیست. در نتیجه باید پرسید که آیا از این پس تشکیل دولتی که شامل اسرائیل، کرانۀ باختری رود اردن فعلی و غزه می شود، ممکن خواهد بود؟ باید دید که آیا این دولت یکپارچه و یا به شکلی که ایان پاپه می گوید، دو ملیتی خواهد بود. و یا دولتی خواهد بود که زیر سیطرۀ اسرائیلی ها به وجود خواهد آمد، و تحت چنین شرایطی فلسطینی ها از دیدگاه جمعیتی هرگز اکثریت را تشکیل نخواهند داد و همواره تحت سیطرۀ و حاکمیت یهودی به سر خواهند برد، و حتی این احتمال وجود دارد که اخراج شوند...
سیلویا کاتوری : این احتمال، به نظر شما، آیا ممکن است؟
جیورجیو فرانکل : من فکر می کنم که اسرائیل با تمام  قدرت بزرگ جهانی اش و با تمام قدرت نظامی، اتمی و تکنولوژیکش، در واقع به سوی یک مصیبت حرکت می کند که به فروپاشی درونی خواهد انجامید. نشانه های آن این بار دیوانگی کلاس رهبران اسرائیلی است. مشخصا در این سال های اخیر شاهد بالا گرفتن نژاد پرستی در اسرائیل بودیم. نژاد پرستی این بار عرب های ساکن اسرائیل را هدف گرفته بود. در اسرائیل تظاهرات نژاد پرستانه، علیه عرب ها، خارجی ترسا علیه کارگران خارجی و علیه مهاجران روس،  به راه می افتد. شکاف های فزاینده ای در جهان یهودیان بین فرقۀ اشکنازی ها و سفاردیون، و به همین نسبت بین سفید پوستان و سیاه پوستان فرقۀ فلاشا وجود دارد. تمام جامعۀ اسرائیلی دچار از هم گسستگی شده، و در حال تبدیل شدن به توده ای از نفرت نژادی نسبت به تمام جهان است. اسرائیل بیش از پیش در رابطه با مابقی جهان رفتاری خصمانه از خود نشان می دهد. ناچیز ترین موضوعی کافی خواهد بود که به واکنش دیپلماتیک بیانجامد.
در حالی که نسل جوان یهودی بیش از پیش نسبت به اسرائیل مأیوس به نظر می رسند. این موضوع به این معنا است که اگر مداخلاتی از خارج روی ندهد، اسرائیل در خطر فروپاشی قرار می گیرد. کلاس رهبران اسرائیلی بیش از پیش در حد نازلی هستند. اسرائیل تولید فرهنگی، نظری ندارد و طرحی عرضه نمی کند. اسلحه می سازد، ساخت و سازهای الکترونیک را گسترش می دهد، ولی فرهنگ تولید نمی کند. کلاس سیاستمداران اسرائیلی بیش از پیش از دیدگاه اقتصادی و فرهنگی بزهکار هستند. یکی از رؤسای جمهور اسرائیل به جرم خشونت جنسی محکوم شد. این موضوع یکی از نمونه های بارز بزهکاری در اسرائیل فعلی است.
سقوط، سرنوشت اسرائیل است. سقوط شاید شتاب بیشتری بگیرد زیرا اسرائیل کاملا به ایالات متحده وابسته است. امروز، سیاست اسرائیل بسیار خطر نام به نظر می رسد زیرا وضعیت داخلی ایالات متحده بیش از پیش رو به وخامت می رود. آیندۀ اسرائیل انباشته از تردید است.
سیلویا کاتوری : ولی با این وجود اسرائیل به عنوان کشوری که در وضعیت ضعف قرار دار دیده نمی شود، بلکه ظواهر امر حاکی از قدرت و تسلط است. دچار بحران اقتصادی نیست. پول اسرئیل قوی و ثابت است، و سر افراشته با جهان رویارویی می کند، و زمین هایش را هم رها نمی کند و بی آن که دچار اختلال شود، به سیاست تصفیه قوی اش در رابطه با فلسطینی ها ادامه می دهد. و حتی از شرایطی بهره مند است که می تواند امتیازات بیش از پیش تحقیر آمیزی را به همسایگان عرب تحمیل کند، تا هر گونه راه حلی برای مسائل موجود را امکان ناپذیر سازد. اسرائیل علی رغم عمق جنایاتی که از 60 سال پیش تا کنون مرتکب شده، نه تنها محکوم و مجازات نشده بلکه مورد پشتیبانی دولت های ما نیز برخوردار بوده است. اگر اسرائیل توانسته تا این اندازه با تکبر وخشونت رفتار کند و با تمام قدرت ها رویارویی کند، بی گمان باید دلیلی سرّی وجود داشته باشد که به دولت های اسرائیلی اجازه داده تا با هر نیرویی مقابله کند. شما این تکبر فزایندۀ بی سابقه در سیاست بین المللی را چگونه تعبیر می کنید؟
جیورجیو فرانکل : درست است. بنیاد های این تکبر متعدد است. یکی از بنیادهای این تکبر قدرت اتمی اسرائیل است. اسرائیل شاید چهارمین قدرت اتمی در جهان باشد. از سال های 1970، یعنی در 40 سال پیش از این می گفتند که اسرائیل می تواند شوروی را به بمباران اتمی تهدید کند. این موضوعی است که توضیح می دهد که به چه علتی شوروی همیشه در رابطه با اسرائیل محتاطانه رفتار کرده است. چند سال پیش از این، یک تاریخ نویس نظامی، مارتین وون کلولد، اسرائیلی هلندی تبار، پژوهشگر به نام و نویسندۀ بررسی های نظامی، در مصاحبه ای اعلام کرد که اسرائیل با سلاح های اتمی پایتخت تمام کشورهای اروپایی را هدف گرفته است. خیلی از طرح سامسون (4) حرف می زنند. نظریۀ «سامسون» بر این اساس است که : اگر اسرائیل در شرایط نابودی قرار بگیرد، بقیۀ جهان را نیز با خود نابود خواهد کرد. پیش از نابودی، اسرائیل به روی اروپا، کشورهای عربی و ایالات متحده بمب اتمی پرتاب خواهد کرد. دانشمندان اسرائیلی چندین بار اعلام کرده اند که اسرائیل قادر است به هر نقطه از کرۀ زمین حمله کند. با آگاهی به تاریخ و طرز فکر اسرائیلی ها چنین رفتاری می تواند خردگرایانه به نظر رسد به این مفهوم که، کشورهای دیگر را مجبور می سازد که به خواست اسرائیل احترام بگذارند. با این همه، کشور اروپایی می تواند به خودش بگوید که چرا باید از حق فلسطینی ها دفاع کند، و خودش در خطر بمباران قرار دهد.
به این علت که اسرائیل می تواند به شکل اتمی تهدید کند، مستقیم و غیر مستقیم کشورهای عربی و ایران را به جنگ با استفاده از بمب اتمی تهدید کند، به بحران جهانی دامن می زند. امکان استفادۀ مستقیم از تهدید اتمی متعدد است. این موضوعی است، که به باور من باید آن را امری بنیادی تعبیر کنیم.
سپس، اتحاد استراتژیک با ایالات متحده که پس از ژوئن 1967 صورت پذیرفت، به اسرائیل قدرت قابل ملاحظه ای را واگذار کرده و این کشور را از مصونیت برخوردار می سازد. اسرائیل دست به هر کاری بزند، ایالات متحده از آن دفاع می کند. اگر قطعنامه ای علیه اسرائیل به شورای امنیت تسلیم شود، به تصویب نخواهد رسید، زیرا ایالات متحده با آن مخالفت خواهد کرد و به عنوان عضو ثابت می تواند از حق وتو استفاده کند.
تمام این موارد موجب قدرت قابل ملاحظه و مصونیت بسیار بالا برای اسرائیل بوده است. سپس جریانی به راه افتاد، نمی دانم شاید نوعی اسطوره، که تقریبا تمام دیپلمات ها آن را جدی می گیرند...نظریه این است که کشوری و یا جبهه ای سیاسی می خواهد با آمریکا رابطۀ خوبی داشته باشد، باید با اسرائیل رابطۀ خوبی داشته باشد. در کشورهای جهان سوّم نیز این نظریه گسترش داشته و در پی بهبود بخشیدن به روابطشان با اسرائیل هستند که متعقبا لابی های اسرائیلی در ایالات متحده از این کشورها پشتیبانی کنند. ترکیه این نظریه را در سال های پیش در دولت رجیب طیب اردوغان پی گیری کرد. کشورهای متعددی به همین سیاق عمل کردند. و دیدیم که کشورهایی که با اسرائیل روابط خوبی برقرار کرده بودند، مورد لطف ایالات متحده قرار گرفتند. اسرائیل به همان اندازه قدرتمند است که ایالات متحده، و علت این است که اسرائیل کنگرۀ آمریکا را در دستش دارد. اسرائیل بر کنگرۀ ایالات متحده مسلط است، و واقعا بر آن تسلط دارد. از چندین دهۀ پیش، اسرائیلی ها یک سری ساختار و بنیاد به نام لابی اسرائیلی در ایالات متحده ایجاد کردند. این لابی ها متشکل از سازمان های تخصصی گوناگونی است : در کنگره نیز لابی اسرائیلی وجود دارد و روی کاخ سفید فشار می آورد، لابی دیگری به امور رهبران نظامی می پردازند، و غیره.
با در نظر گرفتن این نکته که در ایالات متحده 6 میلیون یهودی مرفه وجود دارد، این سازمان هایی که از سوی یهودیان سراسر جهان تأمین مالی می شوند، سرمایه های عظیمی در اختیار دارند. یکی از مهمترین آنها « کمیتۀ روابط عمومی آمریکا و اسرائیل»(5)، 100000 عضو دارد. این کمیته قدرت زیادی دارد. اعضای آن برای نمایندگان، سناتورها فکس و ایمیل می فرستند و سرمایه جمع آوری می کنند. نکتۀ مهمی که روزنامه های اروپایی خیلی کم از آن حرف زده اند، ولی بر عکس روزنامه های اسرائیلی دائما به آن پرداخته اند، این موضوع است که در آغاز سال 2010 روابط بین اوباما و اسرائیل به وضعیت خیلی وخیمی درآمد. اوباما در پی آن بود که در رابطه با اسرائیل سیاست فشار را به کار ببرد. این جریانی بود که ظاهرا وجود داشت. در ماه می، اوباما اندک اندک این سیاست را رها کرد و تمام امتیازات را برای اسرائیل پذیرفت. روزنامه های اسرائیلی اعلام کردند که سرمایه گذاران اصلی حزب دموکرات کمک هایشان را متوقف کرده اند. میلیاردرهای یهودی، در مارس 2010، اعلام کردند که اگر اوباما سیاستش را تغییر ندهد، حتی یک دلار هم نخواهند داد. اوباما در شب پیش از انتخابات میان دوره ای با حزب خودش که پشتیبانی یهودیان را از دست رفته می دید، مشکل پیدا کرده بود. در نتیجه این لابی ها منشأ قدرت هستند.
اجازه دهید تا از یک عامل قدرت موقتی دیگر نیز یاد کنیم. در دوران جهای سازی اقتصاد، اسرائیل به عنصری ساختاری برای این ابر قدرت جهانی تبدیل شد که از سال های 80 و 90 گسترش پیدا کرد. بین نخبگان جهانی که قدرت اقتصادی دارند،...، اسرائیل جزء جدایی ناپذیر این ساختار قدرت است. این قدرت اقتصادی، به علاوه قدرت استراتژیک نظامی، در شرایطی که ایالات متحده تسلط بر خاورمیانه را هدف خود قرار داده است، قدرت نظامی و استراتژیک اسرائیل را افزایش می دهد.
در سال 2003، وقتی ایالات متحده به عراق حمله کرد، روزنامه نگاران آمریکایی و نخبگان طرفدار اسرائیل آشکارا می گفتند که حمله علیه عراق چیزی نیست به جز آغاز استراتژی نوین برای تسلط بر خاور میانه، و پس از عراق، نوبت مصر و سپس عربستان سعودی فراخواهد رسید ، و غیره...
این دیدگاه آن دوران بود. بعد، جنگ علیه عراق برای آنها وضعیت بدی پیدا کرد. این موضوع نشان می دهد که قدرت نظامی تنها تا حدودی می تواند واجد اعتبار باشد. ایالات متحده، با وجود قدرت نظامی بی سابقه، و تکنولوژی، در تمام جنگ ها شکست می خورد. با دیدن تجربۀ ایالات متحده، می توانیم به خاطر داشته باشیم که حتی برای ابر قدرت اسرائیل نیز شمارش معکوس شروع شده است. در حال حاضر اسرائیل جزء ابرقدرت های جهان است. ولی این قدرت، با توجه به گسترش قدرت آسیایی، سیر قهقرایی طی می کند.
سیلویا کاتوری : شما قطعا این موضوع را مورد بررسی قرار داده اید. و با واقعیت از نزدیک آشنا هستید. ولی برای عموم  مردم مشکل است درک کنند که مسئله اعراب و مسلمان ها نیست، بلکه سیاست متناقض اسرائیل است. فشار دائمی توسط اسرائیل علیه برنامۀ هسته ای غیر نظامی ایران جزء این ابهامات است. آیا شما فکر می کنید که آیا ممکن است که ارتش اسرائیل به مراکز ایران حمله کند؟
جیورجیو فرانکل : من فکر نمی کنم، به این علت که اسرائیل تهدیداتش را علیه ایران از سال های 90 آغاز کرد، حالا حدود 20 سال است که مقامات اسرائیلی تکرار می کنند که می خواهند به ایران حمله کنند، که ایران در حال ساختن بمب اتمی است، که ایران جهان را تهدید می کند. ولی وقتی، در تاریخ، کشوری تهدید به جنگ می کند و طی 20 سال آن را عملی نمی سازد، مفهومش این است که هرگز دست به چنین جنگی نخواهد زد.
تهدید علیه ایران برای اسرائیل به عنوان ابزاری برای تنش آمیز ساختن خاور میانه کار برده می شود. اسرائیل با چندین بار تهدید در سال علیه ایران، وضعیتی دشواری را در ایالات متحده و اروپا ایجاد می کند. احتمال حملۀ اسرائیل به ایران خیلی ضعیف است. ولی اگر اسرائیل واقعا به ایران حمله کند، نتایج جهانی به اندازه ای مصیبت بار خواهد بود که، حتی اگر همه فکر کنند که تهدید دولت اسرائیل تو خالی است، هیچ کس نمی رود ببیند تهدید  پر و یا تو خالی بوده.
اسرائیل در شرایطی نیست که به ایران حمله کند، کافی خواهد بود که به نقشۀ جغرافیایی نگاه کنیم. باید از کشورهای دیگری عبور کند تا برسد به ایران. دو سال پیش آمریکایی ها به اسرائیلی ها یک هدیۀ زهر آلود دادند. از آن جایی که اسرائیل از خطر ایران حرف می زد، ایالات متحده دستگاه راداری برای کنترل آسمان به اسرائیل فرستاد که می تواند صدها کیلومتر از کشور را پوشش دهد. این پایگاه رادار توسط نظامیان ایالات متحده اداره می شود که باید آن را به عنوان حرکت معنی داری برای اتحاد با اسرائیل تلقی کنیم. در واقع اسرائیلی ها از این موضوع خیلی خوشحال نیستند. زیرا ایالات متحده کاملا از رفت و آمد هواپیماهای آنها با اطلاع است. ایالات متحده بارها تکرار کرده اند که خواهان جنگ علیه ایران نیستند، زیرا جنگ علیه ایران نتایج اسفباری خواهد داشت. به شکل دوره ای است. هر از چند گاهی اسرائیلی ها کارت ایران را بازی می کنند. چند هفته بیشتر طول نمی کشد و دوباره همه چیز متوقف می شود. ژنرال موشه یالون، معاون نخست وزیر و وزیر برای تهدیدات استراتژیک، اعلام کرد : برنامۀ اتمی ایران به تأخیر افتاده است، در نتیجه ما دو سه سال برای تصمیم گیری وقت داریم. پیغام این بیانیه را باید به این معنا تلقی کنیم که فعلا خطری از جانب ایران وجود ندارد. مطرح کردن خطر ایران برای اسرائیلی ها برای ایجاد تنش به کار می رود تا ایالات متحده و اروپایی ها را به اتخاذ سیاست خاصی مجبور سازند. اسرائیلی ها امیدوار بودند بتوانند بین ایران و کشورهای عربی به شکلی تنش ایجاد کنند که منجر به جنگ شود. ولی این استراتژی موفق نشد.
برای قدرت های اتمی چقدر طول کشید تا به بمب اتمی بسازند؟ ایالات متحده در سال های 40، وقتی که هنوز از ساختن بمب اتمی اطمینانی نداشتند، سه سال به طول انجامید. اسرائیل ده سال وقت صرف کرد. 20 سال است که می گویند ایران در حال ساختن بمب اتمی است. این بار حتما باید با کندترین بمب اتمی تاریخ سر و کار داشته باشیم! آژانس هسته ای که باید بمب اتمی را کنترل کند دائما اعلام می کند که برنامۀ نظامی وجود ندارد. بمب ایران برای اسرائیلی ها به عنوان ابزاری برای ایجاد مشکل استراتژیک در منطقه به کار می رود. ترس بزرگ اسرائیل این است که آمریکایی ها و ایرانی ها سرانجام با هم مذاکره کنند. و از این پس ایران به عنوان قدرت منطقه ای بازشناسی شود، یعنی قدرتی که باید با آن حرف زد و مذاکره کرد.
قدرت منطقه ای دیگری که در حال پیدایش می باشد، ترکیه است. از هم اکنون اسرائیل با ترکیه مشکل پیدا کرده، زیرا ممکن است که ترکیه به مخاطب اصلی ایالات متحده در جهان عرب و مسلمان تبدیل شود.
یکی دیگر از سلاح های اسرائیل اتهام ضد سامی است. اتهام ضد سامی سلاحی است که اسرائیلی ها به شکل گسترده و در هر فرصتی فورا از آن استفاده می کنند. هر گونه انتقاد از اسرائیل فورا به عنوان عمل ضد سامی تلقی می شود. در آغاز این سلاح خیلی مؤثر بود، امروز اندکی کمتر، و بی گمان دیر یا زود اهمیتش را از دست خواهد داد. وقتی از این سلاح سوء استفاده شود، ارزش اولیه اش را از دست می دهد. اسرائیل همه را به ضد سامی بودن متهم می کند. اگر یک نفر یهودی از اسرائیل انتقاد کند، می گویند که او از خودش متنفر است. سرانجام این سلاح نیز از بین خواهد رفت، زیرا ضد سامی بودن یک چیز است و انتقاد از اسرائیل یک چیز دیگر. در حال حاضر جریان ضد سامی ناچیزی وجود دارد. اگر جریان ضد سامی وجود دارد به دلیل ادغام کردن هویت یهودی و اسرائیلی است، که واقعا مشمئز کننده است. در این مورد ما روی یک زمین لغزنده گام بر می داریم.
سیلویا کاتوری : طی سال های تهاجمات نظامی توسط تل آویو، به عنوان مثال در فرانسه شاهد تشدید اتهامات ضد سامی بودیم، حتی از سوی گروه هایی مانند «یهودیان صلح طلب». اتهامات ضد سامی مثل باران بر سر روزنامه نگاران و مبارزانی می بارید که ایدئولوژی دولت یهود را افشا می کردند که از همان آغاز قابل پذیرش نبود(6). اگر اینطور که شما می گویید انتقاد از دولت اسرائیل هیچ ارتباطی با جریان ضد سامی ندارد، پس با متهم ساختن افراد به ضد سامی در پی چیزی هستند؟
جیورجیو فرانکل : اشتباه بزرگی که انجمن ها و یا گروه های یهودی در دنیا مرتکب می شوند، این است که فکر می کنند مجاز هستند به نام اسرائیل حرف بزنند. بسیاری از یهودیان غیر اسرائیلی فکر می کنند، به عنوان یهودی، حق دارند از اسرائیل پشتیبانی کنند. این حق آنها است. ولی این موضوع دیر یا زود به شکل دیگری مطرح می شود، یعنی تمام کارهایی که دولت های اسرائیلی انجام می دهند به یهودیان غیر اسرائیلی نسبت داده می شود. از سوی دیگر، وقتی اسرائیل اعلام می کند که می خواهد نه تنها به عنوان دولت یهودی، بلکه به عنوان دولت ملت قوم یهود بازشناسی شود، به این معنا است که می خواهد در سطح بین المللی و در رابطه با یهودیانی که در کشورهای دیگر به سر می برند در همین مقام بازشناسی شود. ولی این موضوع، مخاطرات زیادی را در بر می گیرد.
سیلویا کاتوری : چه مخاطراتی؟
جیورجیو فرانکل : به این علت که ممکن است در آینده، اسرائیل به بهانۀ خصومت این کشور در رابطه با یهودیان، در سیاست داخلی آن دخالت کند. شیراک، رئیس جمهور فرانسه از شرکت در جنگ علیه عراق امتناع کرد. کمی بعد نخست وزیر اسرائیل آریل شارون سیاست خصمانه ای علیه فرانسه به راه انداخت و به یهودیان فرانسه هشدار داد که : چمدان هایتان را ببندید و فرانسه را ترک کنید و به اسرائیل بیایید. در آینده اسرائیلی ها می توانند به شکلی رفتار کنند که گویی سرنوشت یهودیان ایتالیا و فرانسه نیز به دست آنها است.
سیلویا کاتوری : موضوع ضد سامی به عنوان سلاح همیشه به اسرائیل اجازه داده است که دولت هایی را که از تل آویو پی روی نکرده اند تحت فشار قرار دهد. در نتیجه حالا بیست سال است که اسرائیل تلاش می کند تا جهان را وادار کند که فشارهایشان علیه ایران افزایش دهند، و این کشور را مجازات کنند و سیر تحولی عادی اش را مخدوش سازند. به اعتقاد شما اسرائیل در این زمینه موفق خواهد شد؟
جیور جیو فرانکل : متقاعد نشده ام، زیرا ایران تا این جا از سوی چین و تا حدودی از سوی روسیه مورد پشتیبانی قرار گرفته است. و با همسایگانش روابط خوبی دارد : ترکیه، عراق و با کشورهایی مانند آذربایجان و گرجستان. ایران روابط خوبی با پاکستان و هند، و با کشورهای عربی خلیج و به ویژه با کشور قطر دارد. در حال حاضر در پی گسترش روابط دیپلماتیکش با آمریکای لاتین است. علی رغم موضع سخت اروپا برخی از کشورهای اروپایی از آن پی روی نمی کنند.
اسرائیلی ها در پی متزلزل کردن ایران از درون هستند : تروریسم، کشتار، و غیره. این ها مواردی است که احتمالا پی گیری می کنند. باید دید که آیا موفق خواهند شد یا نه.
سیلویا کاتوری : تنها اسرائیل و آیا آمریکا دخالتی ندارد(7)؟
جیورجیو فرانکل : هر دو. ولی به ویژه اسرائیلی ها.
سیلویا کاتوری : چرا «به ویژه اسرائیلی ها»؟ ایا امکانات خاصی برای نفوذ و دسیسه سازی اقلیت های قومی در اختیار دارند؟
جیورجیو فرانکل : مسئلۀ ثبات ایران خیلی پیچیده است. می توان از چندین نقطه به شکل مخفیانه وارد شد. قومیت های مخالف دولت مرکزی. کردستان مهمترین منطقه برای نفت است.

 اقلیت سنی در آن جا زندگی می کنند. تنها کافی است که آنها را مسلح کنند و آموزش بدهند. این نوع عملیات را «جنگ سایه» می نامند. امکانات مداخله نیزمتعدد است.


پا نوشت :  
1)جیورجیو فرانکل، تحلیل گر مسائل بین المللی و روزنامه نگار مستقل، از سال های 70 در مورد خاورمیانه و خلیج فارس مطالعه می کند. کتاب «ایران و بمب» از آثار او می باشد.
Giorgio S. Frankel. DeriveApprodi, Roma, 2010.
2)حق بازگشت بر اساس قانون مجاز است : ولی دولت های ما و حتی احزاب سیاسی، و آنهایی که مدافع «صلح عادلانه» هستند، این موضوع را ندیده گرفته اند، زیرا باز شناسی حق بازگشت پناهندگان فلسطینی موجب خواهد شد که اسرائیل را به باز شناسی اخراج آنها در 1948 و 1967 و 2000 وادار کند و بپذیرد که «جنگ استقلال» در واقع یک جنایت است.
Martin Van Cleveld3)
4) «راه حل سامسون» (به این شکل هست که رهبران اسرائیلی بر اساس داستان ا نجیل دربارۀ سامسون از این طرح حرف می زنند که معبد فلسطینی های دوران باستان را تخریب کرد و چند سد فلسطینی را کشت). این طرح بر این اساس است که در مقابله با  تهدید هستی شناختی، طرح اتمی اسرائیل عبارتا ست از حملۀ اتمی به هر ملتی که آن را تهدید می کند.
AIPAC5)
American Israel Public Affairs Committee
6)1001 دروغ دربارۀ گیلدا آتزمون
Gilad Atzmon, comedonchisciotte.net , 2 novembre 2006.
7)روزنامه نگار باب ودفورد می گوید که سرویس های سیا، موساد و انتلیجنت سرویس برای عملیات تروریستی در ایران با یکدیگر هم کاری می کنند. در سال 2009 و 2010، ایران چندین جاسوس آمریکایی و از جمله زنی که تجهیزات خاصی به هم راه داشته (8) را دستگیر می کند. فرانسه از تاریخی که سرکوزی به عنوان رئیس جمهور فرانسه از احتمال بمباران ایران حرف زده، سیاست خصمانه ای را علیه ایران به کار بسته است. فراخوان برنارد کوشنر را به یاد داریم که به ملت ها برای «آماده شدن برای بدترین حالت» هشدار می داد یعنی برای جنگ علیه ایران.
 « hidden spying equipment » 8)

Graphic video: OWS protester covered in blood after baton head hit