۱۳۹۵ فروردین ۲۹, یکشنبه

«دیپلماسی بالکنی»‌ !!هومن مجد در بالکن اتاق محل اقامت تیم مذاکره کننده هسته‌ای

«دیپلماسی بالکنی»‌ 

نقش همکاری قدیمی «سیامک نمازی» در پشت پرده مذاکرات هسته‌ای چیست؟
هومن مجد در بالکن اتاق محل اقامت تیم مذاکره کننده هسته‌ای
حال یکی دیگر از شخصیت‌های ایرانی‌تبار ساکن آمریکا یعنی «تریتا پارسی» با برنامه به عبارت دیگر بی‌بی‌سی فارسی صحبت کرده و از دیدار خود با مقامات و دیپلمات‌های ایرانی حاضر در مذاکرات هسته‌ای سخن گفته است. موضوعی که البته به مانند مورد هومن مجد، در آن زمان عکس‌هایی از وی در کنار حسین فریدون و اعضای تیم‌هسته‌ای منتشر شد. البته این دو فرد یعنی پارسی و مجد با هم ارتباط تنگاتنگی در مذاکرات هسته‌ای داشتند و ارتباط آن‌ها در پشت صحنه مذاکرات هسته‌ای نیز مشهود است.
نقش همکاری قدیمی «سیامک نمازی» در پشت پرده مذاکرات هسته‌ای چیست؟
تریتا پارسی در محل مذاکرات هسته‌ای 
تریتا پارسی که از یک خانواده زرتشتی ایرانی است، کودکی خود را در سوئد سپری کرده و دارای مدرک دکترا در روابط بین‌الملل در «دانشگاه جان هاپکینز» آمریکا است. ماجرای جالب تریتا پارسی وقتی جالب‌تر می‌شود که ارتباط وی با «سیامک نمازی» شاه‌ماهی که در تور دستگاه اطلاعاتی کشورمان به‌عنوان سرحلقه نفوذ افتاد، مشخص می‌شود.
نقش همکاری قدیمی «سیامک نمازی» در پشت پرده مذاکرات هسته‌ای چیست؟
سیامک نمازی (فرزند «محمدباقر نمازی» از سیاستمداران رژیم پهلوی) بنیان‌گذار و مدیرعامل سابق شرکت «آتیه بهار» مدیر برنامه‌ریزی استراتژیک شرکت نفتی کرسنت دبی و دلال مشهور این شرکت است. وی در سال 2010 - (1389) در سایت YGL به‌عنوان یکی از اعضای هیئت اجرایی «انجمن مدیران بین‌المللی ایران» در امارات، عضو فعال شبکه معرفی می‌شود. به ادعای «دیلی بیست»، وی همچنین به همراه «تریتا پارسی» مشاور سابق «باب نی» نماینده کنگره آمریکا، مؤسسه «نیاک» (شورای ملی آمریکاییان ایرانی تبار) را در سال 1380 بنیانگذاری کرد؛ موسسه نایاکی که اینک به‌عنوان یکی از مؤسسات دلال در حوزه ارتباط میان ایران و امریکا در حال فعالیت است و ادعا می‌کند این فعالیت برای اجتناب از جنگی ناگزیر و خانمان‌سوز میان این دو کشور انجام می‌پذیرد و با این موضوع توهمی به فعالیت خود وجهه می‌دهد.
تریتا پارسی حال به عنوان رئیس موسسه‌ای که به همراه نمازی تاسیس کرده در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی فارسی درباره ملاقات‌هایی بسیاری که با اعضای مذاکره کننده هسته‌ای کشورمان و طرف‌های درگیر در مذاکرات هسته‌ای ایران داشته سخن می‌گوید. او خود بیان می‌کند که با بیش از 70 مقام مسئول و مرتبط با مذاکرات هسته‌ای دیدار داشته که خود حاکی از نقش فعال و مبهم وی در مذاکرات هسته‌ای 
در ادامه بخش‌هایی از این گفتگو را ملاحظه می‌کنید:
با ظریف و بیش از 70 مقام مرتبط با مذاکرات هسته‌ای ایران ملاقات کرده‌ام
مجری بی‌بی‌سی فارسی: شما در صحبت‌هایی که با مقامات و اعضای کنگره آمریکا داشتید با مقامات ایرانی هم ملاقات‌هایی داشتید؟
ما چون می‌خواهیم بین ایران و آمریکا جنگ نشود و این تحریم‌ها برداشته شود و روی مردم ایران فشار وارد نشود، با همه و هر کسی که در این موضوع نقشی دارد صحبت کردیم.
چون ما می‌خواهیم این مشکلات به‌صورت مسالمت‌آمیزی حل شود. اگر ما طرفدار دیپلماسی و گفتگو هستیم، باید با همه گفتگو داشته باشیم و هر حرفی که این‌طرف زدیم همان حرفی بود که ما به آن‌طرف زدیم.
گفتیم که با فشار، تحریم، جنگ و یک برنامه هسته‌ای که شفاف نیست به هدفتان نمی‌رسید؛ به هر دو طرف این مطلب را گفتیم.
نقش همکاری قدیمی «سیامک نمازی» در پشت پرده مذاکرات هسته‌ای چیست؟
مجری بی‌بی‌سی: با مقامات ایران با چه کسانی صحبت کردید؟
بیشتر با افرادی که در وزارت خارجه ایران هستند.
مجری بی‌بی‌سی فارسی:‌ با آقای ظریف دیدارهای زیادی داشتید؟
بله. فعلاً دارم یک کتاب می‌نویسم راجع به مذاکره و با بیش از 65 یا 70 نفر از تیم مذاکره ایران، امریکا، اروپا، روسیه و بسیاری از نمایندگان کنگره آمریکا و خیلی از نمایندگان سازمان‌هایی که ضد برجام بودند با آن‌ها مصاحبه داشتم و با آقای دکتر ظریف هم مصاحبه داشتم.
بسیاری از رسانه‌های داخلی ایران از تأثیرات شما در مذاکرات هسته‌ای تجلیل کردند و عده‌ای نیز انتقاد کردند. دقیقاً نقش شما در این پروسه چه بود؟
برگردیم به سال 2006 یا 2007 بیشتر سازمان‌هایی که در آمریکا بودند یا ضد مذاکره بودند یا نسبت به مذاکره بدبین بودند، ما یکی از اولین و تنها سازمانی بودیم که می‌گفتیم آن سیاستمداران و نمایندگان کنگره‌ای که از ته دلشان نمی‌خواستند که در یک جنگ دیگر درگیر شوند و نمی‌خواستند که همان اشتباهاتی که آمریکا در عراق کرده را در ایران تکرار کنند و می‌خواستند این موضوع را از طریق دیپلماسی حل کنند یک فضایی باید ایجاد کنیم که بتوانند این موضوع را انجام بدهند. به خاطر همین خیلی مقاله می‌نوشتیم و با رسانه‌ها مصاحبه می‌کردیم نا نشان دهیم یک راه دیپلماتیک هست و باید خیلی دیپلماسی را جدی بگیریم و باید سرمایه‌گذاری کنیم. این شد که افکار عمومی و خیلی از فضا و عقاید نمایندگان کنگره آمریکا عوض شد. ما باید کاری کنیم که این کانال‌ها و این گفتگویی که بین دو کشور به وجود آمده نهادی (بین سازمانی) باشد.




00:0001:36

spaceplay / pause

qunload | stop

ffullscreen
shift + slower / faster
volume

mmute
seek

 . seek to previous
12… 6 seek to 10%, 20% … 60%
مجری بی‌بی‌سی: با خود آقای اوباما هم صحبت کردید؟
من ایشان را خیلی دیدم اما شخصاً با ایشان صحبت نکردم اما با کل تیم مذاکره‌کننده آمریکا آشنا هستم.
نقش پارسی در مذاکرات هسته‌ای چیست؟ / مقامات ایرانی با وی به چه علت دیدار و گفتگو کرده‌اند؟
پارسی اخیرا مقاله مشترکی با «تیلور کولیس»، دستیار حقوقی و سیاسی شواری ملی ایرانیان آمریکا (نایاک) منتشر کرده و به‌نوعی سه هدف عمده این موسسه را در قبال ارتباط ایران و امریکا در آینده تعیین کرده است؛ با این بهانه که برجام و دو کشور به حالت قبل از آن بازنگردد. این موارد شامل،‌
1- دیالوگ استراتژیکی بین دولت‌های ایران و امریکا به‌طور منظم برقرار شود.
2- بایستی این ارتباط و دیالوگ منظم از طریق مراجع قانون‌گذاری تثبیت شود.
3- تماس و مراودات در سطح جوامع ایران و امریکا بیشتر شود که موضوع سومی برای این موسسه از اهمیت بیشتری برخوردار است.
نقش همکار «سیامک نمازی» در پشت پرده مذاکرات هسته‌ای چیست؟ + فیلم
پارسی در مصاحبه با بی‌بی‌سی فارسی بیان می‌دارد که بایستی ارتباطات میان کشوری در حوزه نهادی (سازمان‌های مردم نهاد) باشد تا مثلا نهادهای محیط زیستی ایران و آمریکا در این حوزه با هم مرتبط شوند و این موضوع را در تحکیم روابط و کنار رفتن غبار دشمنی میان طرفین و به ویژه اجتناب از جنگ موثر قلمداد می‌کند.
با این‌حال تریتا پارسی به سؤال اصلی بی‌بی‌سی فارسی پاسخ نمی‌دهد که نقش اصلی این مؤسسه چیست و این مؤسسه برای چه اهدافی موضوع دلالی رابطه میان ایران و آمریکا را دنبال کند. درواقع پارسی جز اینکه در پشت نقاب جنگ و صلح که حربه نخ‌نما شده و غیرواقع‌بیانه‌ای در قبال دو کشور است، پنهان شود، استدلال محکم دیگری برای ایجاد این ارتباط و دلالی ندارد. به‌ویژه اینکه فعالیت و همکاری وی با فردی مانند «سیامک نمازی»‌ و ساخت موسسه‌ای با اهداف صلح‌طلبانه با ابهامات زیادی روبروست.






محاسبات روسیه برای آتش بس در سوریه *

Alain GRESH
درفردای اعلام آتش بس درسوریه توسط روسای جمهوری روسیه و آمریکا، ولادیمیر پوتین و باراک اوباما، فضایی تب آلود به چشم می خورد. این آتش بس که در نیمه شب شنبه ۲۷ فوریه برقرارشد، درحال حاضر به طور نسبی رعایت شده و شورای امنیت سازمان ملل نیز آن را تائید کرده است. به خلاف بدگمانی ای که درغرب به چشم می خورد، در اینجا، بدون خوشبینی مبالغه آمیز، گرایش به این باور است که چنان که رئیس جمهوری روسیه گفته: «در متوقف کردن حمام خون، گامی واقعی به پیش باشد».

 
نويسنده

Alain GRESH 
مسئول هيئت تحريريه لوموند ديپلماتيک و مؤلف کتاب اسراييل و فلسطين، انتشارات فايارد، پاريس ٢٠٠٢ اين کتاب به ترجمه آقای بهروز عارفی توسط انتشارات خاوران در پاريس به چاپ رسيده است.


Shahbaz NAKHAEI شهباز نخعي
ساختمان با ابهت «استالینی» در مرکز مسکو، که برجی بلند برآن مشرف است، مقر وزارت امور خارجه است. صبح آن روز صدها کارمند با شتاب رهسپار محل کار خود هستند. میخائیل بوگدانف، معاون وزیرامورخارجه، که به خوبی به زبان عربی تسلط دارد، گفتگوهایی را مطرح می کند که درهمان روز ولادیمیر پوتین با همتایان خود درسراسر جهان، دردرجه اول روسای کشورهای سوریه، ایران، عربستان سعودی، نخست وزیر اسرائیل و همه کسانی که کم یا بیش به پرونده سوریه علاقه دارند داشته است. بوگدانف پیشتر در تل آویو و قاهره سفیر بوده و چندین بارنیز این سمت را در دمشق داشته است. او از اکتبر ۲۰۱۴ نماینده ویژه رییس جمهوری روسیه در خاورنزدیک و آفریقا است.
به نظر او همه چیز روشن است: «برای بحران سوریه راه حل نظامی وجود ندارد»، ولی می افزاید: «ما نمی خواهیم مسایل را آسان تر از آنچه که هست وانمود کنیم؛ نیروهای بسیاری در داخل و خارج از سوریه مخالف این روند هستند و برکناررفتن زودرس بشار اسد اصرار می ورزند. اما نباید عواقب این راهبرد در لیبی و عراق را ازیاد ببریم». بوگدانف، اولویت نه فقط سیاسی را به هماهنگی با ایالات متحده می دهد: یک مرکز مشترک جمع آوری داده ها برای پیگیری آتش بس تشکیل خواهدشد تا هدف های نظامی «قابل قبول» را مشخص نموده و «گروه های تروریستی» را شناسایی کند.
یکی از کارشناسان مسایل خاورنزدیک که می خواهد ناشناس بماند می گوید: «ما از مداخله شخص پوتین متعجب شدیم. او دادن امتیازهایی، به ویژه این که فقط سازمان حکومت اسلامی (داعش) و جبهه النصره تروریستی شناخته شوند را پذیرفت»، درحالی که، پیش از آن مسکو خواستار آن بود که این برچسب به گروه هایی دیگر نیز زده شود. همین منبع تاکید می کند که: «حتی نظامیان ما، که از موفقیت های هفته های اخیر غره بودند، غافلگیر شدند».
اگر گروه هایی مانند احرارالشام یا جیش الاسلام، که درکنار جبهه النصره می جنگند، آتش بس را بپذیرند، چه رخ خواهد داد؟ بوگدانف پاسخ می دهد: «ما درباره سخنان و نیات آنها مطالعه خواهیم کرد» و با این حال یادآوری می کند که مسکو حضور محمد الوش، رهبر جیش الاسلام – برادر ظهران الوش، رهبر پیشین گروه که در یک بمباران روسیه کشته شد – را درمذاکرات اخیر ژنو پذیرفته است.

ترازنامه مثبت مسکو

در مسکو، باوربراین است که تصمیم پائیز ۲۰۱۵ جهت مداخله نظامی نقشی قاطع در گشودن صفحه ای تازه و پرهیز از تکرار سناریوی لیبی داشته که که روسیه از آن مثل لولوی سرخرمن استفاده می کند. این تصمیم که در سپتامبر توسط شخص پوتین گرفته شد، رابطه نیروها در میدان را وارونه کرد، اگرچه درآغاز به مقاومت هایی غیرمنتظره نیز برخوردنمود. یکی از رهبران بلند مرتبه حزب الله که در دسامبر ۲۰۱۵ با او در بیروت دیدار کردیم، این امر را تائید می کند: «روس ها فکر می کردند به سرعت به موفقیت های مهمی دست یابند ولی دراین کار موفق نشدند. روس ها در رویارویی با مشکلات پیش بینی نشده، عدم توانایی ارتش سوریه در بهره گیری از پوشش هوایی و داشتن روحیه، تصمیم به افزایش بمباران ها، بدون نگرانی از سرنوشت مردم غیرنظامی، گرفتند. از اواخر دسامبر وضعیت دگرگون شد و ارتش سوریه که توسط ایشان تجدید سازماندهی شده بود، به سوی حلب پیش رفت (۱)».
ترازنامه انسانی این کارزار فاجعه آمیز بود، با این حال روس ها به نتایجی که انتظار داشتند دست یافتند. آنها خود را به عنوان مخاطب غیرقابل چشم پوشی در بحران به ایالات متحده تحمیل کردند و ازنقش ایرانی ها پیشی گرفتند. آنها به رژیم سوریه استحکام بخشیدند و به آن امکان دادند که در مذاکرات آینده با وضعیتی بهتر حضور یابد. آنها مدرن ترین سلاح های خود از جمله جنگنده های اس یو ۳۵ اس، تانک های تی- ۹۰ و موشک های دوربرد پرتاب شده از دریای مازندران را آزمایش کردند. هزینه این کارزار به طور نسبی محدود مانده است – حدود ۳ میلیارد دلار پیش بینی شده برای سال ۲۰۱۶ از بودجه نظامی ۴۴ میلیارد دلاری (۲). همچنین، روسیه توانست یک پایگاه نظامی مدرن در لاذقیه مستقر کند که پس از پایان اتحاد با مصر، نخستین پایگاه دایمی آن در منطقه است (۳). و سرانجام دمشق را واداشت که به تجدید سازمان ارتش بپردازد زیرا فکر می کند شاید فردا می باید به عنوان ستون فقرات حکومت سوریه به هرقیمتی حافظ یک پارچگی کشور باشد. در اینجا تاکید براین است که هرگونه راه حل سیاسی می باید برمبنای پرهیز از اقداماتی که واشنگتن درسال ۲۰۰۳ در عراق انجام داده، یعنی انحلال ارتش و حزب بعث، باشد. بوگدانف می افزاید: «و این بار آمریکایی ها با ما موافق هستند».

«حرکات بد» رهبران سوریه

برای این مرحله از آتش بس دو تعبیر می توان داشت: خاک پاشیدن به چشم غربی ها برای به اشتباه انداختن ایشان و امکان پیشروی های دیگر به سوی بازپس گیری سراسر سوریه توسط بشار اسد؛ یا بیان اراده روسیه برای رفتن به سوی یک توافق مطالحه آمیز سیاسی.
هنگام برگزاری یک کنفرانس سازماندهی شده توسط مرکز «والدای» در مسکودر ۲۶ و ۲۷ فوریه، که شماری از کارشناسان روس و خارجی خاور نزدیک را گردآورده بود، دیدگاه هایی متفاوت، ازجمله ازجانب روس ها، شنیده شد. یک سفیر پیشین، تصویری ستایش آمیز از رئیس جمهوری سوریه ارایه کرد و تاکید نمود که او به آسانی مجددا انتخاب خواهد شد و کشور را درآینده رهبری خواهد کرد. با این وصف، به نظر نمی آید که این موضع رسمی روسیه، که بسیار «محتاطانه تر» است باشد. یک مقام رسمی از بیم خود درمورد «حرکات بد» دولت دمشق سخن گفت. یک رویداد اخیر حال و هوای گاه تنش آلود بین دو متحد را نشان می دهد. درپی اظهارات اسد مبنی براین که هدفش بازپس گیری تمام قلمرو سوریه است، ویتالی چورکین، نماینده روسیه درسازمان ملل در ۱۸ فوریه پاسخ داد: «ما دراین بحران ازنظرسیاسی، دیپلوماتیک و نظامی خیلی جدی سرمایه گذاری کرده ایم. ازاین رو، می خواهیم که بشار اسد این را درنظر داشته باشد» و در ۲۴ فوریه، سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه ماریا زاخارووا درپی اعلام مقامات سوریه درمورد برگزاری انتخابات پارلمانی در ۱۳ آوریل، گفت که مسکو اصرار دارد که در روندی سیاسی برمبنای یک قانون اساسی جدید انتخابات برگزار شود.
سردادن فریاد پیروزی در دستور کار مسکو نیست. بی گمان، ارتش سوریه موفقیت هایی داشته، اما اینها به بهای ویرانگری هایی گسترده بوده است. حتی با این فرض که بشار اسد بتواند سراسر کشور را بازپس گیرد – چیزی که احتمالش کم است، و روس ها از افتادن درچاه آن سرباز می زنند -، هزینه های بازسازی، که صدها میلیارد دلار برآورد می شود، را چه کسی خواهد پرداخت؟ از اول اکتبر، پوتین در سخنان خود خطاب به دولت برای توضیح تعهد خود در سوریه تاکید کرد که: «ما به هیچ وجه قصد نداریم که به طور عمیق دردرگیری مداخله کنیم (...) مابرای مدتی محدود و تا زمانی که ارتش سوریه تهاجم ضد تروریستی خود را دنبال می کند به حمایت ازآن ادامه می دهیم».
ازسوی دیگر، مسکو نمی خواهد رشته های ارتباط خود با ایالات متحده و اتحادیه اروپا را قطع کند (تحریم های اعمال شده در پی بحران اوکراین بسیار سنگین است). روسیه این را نیز می داند که از سوی کشورهای بزرگ خلیج [فارس] به ویژه عربستان سعودی، که آن را به خاطر مداخله دریمن محکوم کرده، دچار انزوا شده و می کوشد راهی برای گفتگو با آن، به ویژه – ولی نه تنها – درمورد تثبیت بهای نفت بیابد. سفر آتی اعلام شده سلطان سلمان به مسکو و امضای یک قرارداد خرید اسلحه روسی مرتب به تعویق می افتد.

بدگمانی نسبت به تهران

درمورد ایران، اگرچه روابط روسیه با آن خوب است، اما یقینا «راهبردی» نیست و در مسکو پرسش هایی درمورد نیات تهران مطرح می شود. همان طور که رئیس جمهوری حسن روحانی در ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۵، درحاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک دربرابر رسانه های آمریکایی می گفت: «در جنگ علیه تروریسم، ائتلافی بین ایران و روسیه وجود ندارد». یک روشنفکر ایرانی در همایش «والدای» یادآوری می کند که دکترین کشورش برپایه عدم مداخله قدرت های خارجی، از جمله روسیه، در امور کشورهای خلیج [فارس] است.
فیودور لوکیانف، سردبیر نشریه «روسیه درامور جهانی» توضیح روشن تری می دهد: «برای ما کنار رفتن اسد پذیرفتنی است، برای ایران چنین نیست». او به نوبه خود، برجنبه ای اساسی از تصمیم مداخله روسیه تاکید می کند: «از بهار سال ۲۰۱۵، ما گزارش های هشدار دهنده ای از سوی سرویس های اطلاعاتی خود درمورد عزیمت داوطلبانه روس ها و اهالی آسیای مرکزی برای پیوستن به داعش دریافت می کردیم». شمار این افراد چندین هزارتن برآورد شده است. دیمیتری مدودف، نخست وزیر در اول اکتبر در تلویزیون «روسیه ۱» گفت: «ما می خواهیم مردم روسیه را دربرابر تهدید تروریستی محافظت کنیم، زیرا بهتر این است که به جای داخل، با تروریسم در خارج از کشور مبارزه شود». این استدلالی است که بسیاری از رهبران غربی از ۱۵ سال پیش می کنند، اما واقعیت تا حدی زیاد آن را نفی می کند.
همه براین باورند که آینده آتش بس وابسته به کنشگران محلی است و دیگر زمان آن نیست که دو ابرقدرت بتوانند به جای متحدان خود تصمیم بگیرند. شرکت «بثینه شعبان»، مشاور [سیاسی و رسانه ای] بشار اسد در همایش و توضیح او درمورد «توطئه بیگانه» علیه یک «کشور لائیک» و «عرب» خوشبینی برانگیز نیست. یکی از رهبران مهم یک حزب فلسطینی، مستقر در دمشق، که به مسکو سفر کرده، اذعان می کند که «دولت سوریه هرگز نخواسته مذاکره کند و همه گروه های مسلح را تروریست می داند و خواهان پیروزی مطلق است». با این حال، او تاکید می کند که پس از دیدارهایش با مقامات رسمی روسیه، دریافته که آنها نمی خواهند کشورشان در باتلاق سوریه گرفتار شود. «یک تمدید ۵ ماهه، باز ۵ ماه دیگر و مداخله بی پایان». جنگ افغانستان فراموش نشده و مسکو یادآوری می کند که هیچ نیروی [زمینی] به جبهه سوریه نفرستاده است.

«تزار و سلطان»

با آنکه عربستان سعودی به آتش بس پیوسته و اپوزیسیون سوریه را به آن کشانده، ترکیه دراین مورد آشکارا اکراه نشان می دهد. این کشور به ویژه خواهان آن است که حزب اتحاد دموکراتیک کرد (PYD) به عنوان یک سازمان تروریستی بیرون از دایره آتش بس شناخته شود. این درحالی است که ترکیه درحال حاضر بمباران مواضع کردها در شمال سوریه را متوقف کرده است. حزب اتحاد دموکراتیک کرد (PYD)، به نوبه خود اعلام کرده که آتش بس را رعایت می کند. این حزب تنها نیرویی است که درعین حال از حمایت ایالات متحده و روسیه برخوردار است و این امر، به تصدیق نماینده حزب در مسکو، موجب فشارهایی شده که حزب از پذیرش آنها سرباز می زند. ماه گذشته، یک دفتر «مدیریت مستقل» روژاوا، که توسط حزب درشمال سوریه مستقر شده، در پایتخت روسیه گشایش یافته بر مشارکت کردهادر کنفرانس ژنو که درآغاز ماه مارس برگزار می شود اصرار می ورزد.
وخامت روابط دوجانبه بین مسکو و آنکارا، پس از آن که ترکیه یک هواپیمای شکاری روسیه را در ۲۴ نوامبر ۲۰۱۵ ساقط کرد و از عذرخواهی به خاطر آن خودداری نمود، عاملی نگران کننده برای بی ثباتی است. درگیری به خاطر خصلت های رهبران دو کشور، ولادیمیر پوتین و رجب طیب اردوغان، که گاه به عنوان «تزار و سلطان» نامیده می شوند بالاگرفت. با این حال، در تمام دوران جنگ سرد، و حتی درسال های اولیه بحران سوریه، روابط دوجانبه بین دو کشور، به رغم اختلافات، حفظ شد. اکنون ناظر بالاگرفتن جدل لفظی آشکار بین این دو هستیم. پوتین تحریم هایی علیه واردات از ترکیه اعمال کرده و قویا به هم میهنان خود توصیه نموده که به این کشور سفر نکنند. البته، استثناهایی وجود دارد. برآورد می شود که سرمایه گذاری های ترکیه در بخش ساختمان و زیر ساخت ها در روسیه، به ویژه برای تدارک جام جهانی ۲۰۱۸ حدود ۱۶ میلیارد دلار است. با این همه، رگبار ناسزاگویی از دوسو جریان دارد و نمی گذارد که شرایط مساعد برای هماهنگی در سوریه پدید آید.

«برنامه جایگزین»

در فردای آتش بس، جان کری وزیر امور خارجه آمریکا، گفت که اگر این آتش بس شکست بخورد، می باید یک «برنامه جایگزین» برای آن درنظر گرفت ولی محتوا و حدود این برنامه را مشخص نکرد. این گفته در مسکو با سوء ظن روبرو شد و به تهدیدی غیرمستقیم برای بالاگرفتن بحران، شاید از راه کمک کارساز به «شورشیان» سوری، تعبیر گردید. با این حال، همه آگاهی دارند که اگر آتش بس و مذاکرات شکست بخورد، تشدید عملیات نظامی تنها راه حل جایگزین خواهد بود و مسکو می داند که، دراین شرایط، روسیه درمعرض این خطر خواهد بود که بهایی سنگین بپردازد.
* این مقاله در سایت Orient XXI به چاپ رسیده است
۱- Cédric Mas, « La situation en Syrie au 20 février 2016 », kurultay.fr
۲- Lire Julia Joffe, « Russians tighten belts for great cause », « Financial Times, 21 février 2016.
۳- Sur ce bilan, lire sur memri.org l’analyse du journaliste Pyetr Skorobogatyi parue le 22 janvier dans le magazine Expert


 نسخه پي.دي.اف


نسخه قابل چاپ


 
قای قریشی ستایش که ۶ سال داشت، یکشنبه هفته پیش ۲۲ حمل/فروردین برای خرید بستنی/آیسکریم به مغازه نزدیک منزلشان رفته بود و از آنجا دیگر هرگز به خانه باز نگشت.
او گفت که یک روز بعد از مفقود شدن دخترش، پلیس به او اطلاع داد که پسر نوجوانی‌ که در همسایگی‌شان زندگی می‌کرده دخترش را ربوده و به قتل رسانده‌ است.
آقای قریشی در مورد دستگیری فرد مظنون به قتل ستایش گفت: "ساعت نه شب دوشنبه ۲۳ حمل/فروردین بود که قاتل را دولت جمهوری اسلامی ایران دستگیر کرد. پلیس دو طرف کوچه را بست، مردم را متفرق کرد، درهای خانه را بست و او را دستگیر کرد و با جنازه از خانه‌اش آورد بیرون."
پدر ستایش داستان مفقود شدن دخترش را این‌گونه توضیح داد: "ساعت یک دخترم از خانه رفت بیرون. رفت سر کوچه که آنجا یک مغازه است تا یک بستنی بگیرد. وقتی بستنی را گرفت و برگشت، ده متر نارسیده به خانه، این قاتل بچه را گرفته. حالا نمی‌دانم که چه جوری گرفته و برده خانه. بعد از بیست دقیقه نیم ساعتی، مادرش متوجه شده که بچه نیست. بعد به من زنگ زد که ستایش به خانه نیامده و توی کوچه هم نیست. من هم از سرکار برگشتم خانه و بچه هنوز پیدا نشده بود."
او در مورد تلاش‌های خودش و خانواده‌اش برای یافتن ستایش گفت: "خوب بچه پیدا نشد. من هم هر چه با خانواده گشتیم، پیدا نشد. حادثه را به کلانتری/پلیس گزارش دادیم. پلیس گفت یک ساعت دیگر هم بگردید، ممکن خانه دیگر اعضای خانواده رفته باشد. ما یکی دو ساعت دیگر باز هم گشتیم. نزدیک غروب شده بود. بعد رفتم کلانتری و آنجا هم گزارش مفصل دادم و گفتند باید بروی دفتر آگاهی که البته آنجا هم ناوقت شده بود و گفتند فرد مسئول نیست و فردا ساعت هشت بیا که کارت را انجام بدهیم."
آقای قریشی در تماسش با پلیس و ثبت پرونده در کلانتری گفت: "ساعت هشت صبح رفتم آگاهی و پرونده هم تشکیل شد و پلیس گفت حالا شما هم دنبالش باشید و ما هستیم. ما هم با خانواده هر چه کوچه و خیابان، همسایه و همه جا و همه چیز را سراغ گرفتیم، هیچ کسی اصلا خبری نداشت."
او گفت که بعد از آن اعلامیه مفقود شدن ستایش را در ورامین، قرچک، خیرآباد، گل‌تپه و محلات اطراف ورامین پخش کرد و همه‌ خانواده‌اش منتظر بودند تا خبری از سرنوشت دخترشان بشنوند.
آقای قریشی گفت که پلیس به او گفته که فرد مظنون به قتل دخترش ظاهرا پس از ربودن و کشتن ستایش با دوستش تماس می‌گیرد تا در انتقال جسد به او کمک کند اما دوستش حادثه را بلافاصله به پلیس اطلاع می‌دهد و پلیس فورا اقدام به دستگیری مظنون به قتل می‌کند.
آقای قریشی به نقل از پلیس گفت که "قاتل" به جرمش اعتراف کرده و به گفته آنها علایم سوختگی بر اثر اسید بر روی جسد ستایش دیده می‌شد.
منابع رسمی و پلیس ایران تا کنون در این باره اظهار نظری نکرده‌اند.
در برخی رسانه‌های ایرانی گزارش شده که فرد مظنون پیش از قتل و اسیدپاشی به ستایش، به او تجاوز کرده است اما آقای قریشی گفت که در این مورد منتظر گزارش پزشکی قانونی/طب عدلی است که تاکنون به دستش نرسیده است.
به نوشته رسانه‌های ایرانی فرد مظنون ۱۷ سال دارد و شهروند ایران است.
آقای قریشی گفت که مراسم تدفین و فاتحه‌خوانی ستایش انجام شده است.
خبرگزاری فارس گزارش داده است که پیکر ستایش در امامزاده «طاهر مطهر» به خاک سپرده شد.

براساس این گزارش بسیاری از مقامات افغان از جمله احمد نصیر نور، سفیر افغانستان در ایران، و رایزن فرهنگی این سفارت نیز با حضور در منزل این خانواده ابراز همدردی کرده‌اند.
Image captionاحمد نصیر نور، سفیر افغانستان در ایران، و رایزن فرهنگی این سفارت نیز با حضور در منزل خانواده قریشی با آنها ابراز همدردی کرده‌ اند.