۱۳۹۶ شهریور ۱, چهارشنبه

بهروز سورن: در اعماق چه می گذرد؟ - بخش اول

بهروز سورن: در اعماق چه می گذرد؟ - بخش اول


بخش غالب این طیف هدفمند و ارگانیک با هویت اصلی یا جعلی برای ارتباط با منابع محلی و یا کسب اطلاعات و تبدیل شدن به منبع اطلاعاتی به نقاط دیگر گسیل می شوند.  بخش بزرگی از آن ها منابع اطلاعاتی محلی دارند که مزدور هستند. بدین معنا که در برابر دریافت های مالی یا امکاناتی اطلاعات خود را در اختیار جاسوس گسیل شده قرار می دهند. اعتقادات ایدئولوژیک یا سیاسی نیز میتواند در تبدیل یک فرد به جاسوس نقش بازی کند. در بسیاری از مخاصمات و جنگ ها تعدادی از جاسوسان را در کشور خودشان بعنوان قهرمان ملی نام برده اند
*****
بخش اول
خواندن چند خبر و نوشته های روزنامه نگاران در اتریش درباره مقوله جاسوسی بین المللی در این کشور محرک من برای این نوشتار است. این مطالب تنها کلیاتی از حضور پدیده جاسوسی بین المللی در کشور اتریش و بویژه شهر وین است و نگاهی گذرا به بهره برداری گسترده  جمهوری اسلامی از موقعیت این کشور و بویژه شهر وین دارد.


مختصری درباره اتریش

شهر وین مرکز کشور اتریش با جمعیتی حدود یک میلیون و هشتصد هزار نفر  یکی از زیباترین و پاکیزه ترین شهرهای اروپاست. شهرداری این شهر مدت های مدیدی است که توسط سوسیال دمکرات ها اداره میشود و هم اکنون حزب سبزهای این شهر نیز در اداره امور آن دخیل هستند.
در نظر اول امور اداری شهری بارامی هر چه تمامتر پیش میرود و روزها از پگاه صبح تا نیمه های شب بشکل کاملا عادی سپری میشوند. بنظر میاید که همه چیز سر جای خودش است و هر از گاهی ناهنجاری های اجتماعی در سطح شهر نیز دیده می شوند و با فرارسیدن شب سکوتی دلپذیر شهر را فرا می گیرد و شهروندان به اشکال مختلف مهیای آغاز روزی دیگر می شوند. اما تصور اینکه در چنین مکانی اتفاقاتی بسیار مهم و پنهان میافتد, بسیار دشوار است. ظاهرا به برکه ای ساکن می ماند ولی زیر سطح راکد آب امواجی جریان دارند که در جهت یابی های سیاسی و اقتصادی بین المللی نقش بسیار بزرگی بازی کرده و می کنند. آرامش ظاهری و امنیت نسبی این نقطه شاید از دلائل مهم برگزاری نشست ها و کنفرانس های بین المللی است. بلحاظ فرهنگی و هنری نیز شهر وین در کنار شهرهای دیگر اتریش نظیر گراتز و سالزبورگ جایگاه ویژه ای در اروپا به خود اختصاص داده است.
بنابر تاریخچه و نقش این کشور در جنگ جهانی دوم و بویژه پس از آن, دول حاکم پسا جنگی ناچار به در اختیار گرفتن سیاستی بیطرفانه, غیر نظامی و خنثی شدند و به تبع آن از بسیاری از بحران ها, مخاصمات و مصائب سیاسی نیز بدور ماندند. کشور اتریش موقعیتی ویژه نیز در میان کشورهای اروپایی دارد. حد فاصل میان اروپای غربی و شرقی, اتریش را بلحاظ ترانزیت و همچنین ارتباطات دیگر در وضعیت بسیار مناسبی بلحاظ اقتصادی قرار داده است.
این شرایط بلحاظ اقتصادی و جاذبه های توریستی اش کمک های بسیاری به شکوفائی آن در گذشته کرده است. نهادهای سوسیالیستی و نهادینه شده آن در مناسبات اجتماعی علیرغم فشارهای جناح راست سیاسی در این کشور اما هنوز حفظ خود کرده است. اهرم های دمکراتیک موجود تا حدودی بر احزاب حاکم نظارت داشته اند و مانع از ریخت و پاش ها و سرقت منابع ملی این کشور شده اند.  بخش های ناسیونالیست و راسیست این کشور اگر چه در طول سه دهه اخیر با رشد دائم و ملموسی مواجه بوده اند اما با نیرویی متحد و مقاوم از سوسیال دمکرات ها و چپ مارکسیست و سبزهای این کشور مواجه و از بدست گیری اهرم های حکومتی جز در دوره ای کوتاه  همراه با حزب خلق اتریش, غالبا دور مانده اند. آرامش و امنیت نسبی مشخصه کشور اتریش و همچنین شهر وین بوده است.

جاسوسی به کدام معنی!
جاسوس را با معانی متعددی در لغت نامه ها و فرهنگ ادبیاتی مردم کشورمان معادل دانسته اند. از جمله جستجو کننده و خبر چین و در فرهنگ عامیانه بطور کلی صفتی ناشایست است که به فرد یا افراد لقب داده می شود. نوعی ناسزا تعبیر شده و هم از اینرو نشاندهنده جایگاه منفور ان نزد مردم است. صفتی است بد که اغلب بعنوان فحش سیاسی یا اجتماعی نیز بکار گرفته می شود. از دیرباز این واژه با زشتی برابر شده است.
سعدی میگوید:
منه در میان راز با هرکسی 
که جاسوس همکاسه دیدم بسی
(بوستان )

نقش جاسوسان در جنگ ها و مخاصمات ملی و قومی برخا تعیین کننده بوده است و دول متخاصم بر آن ارزش گذاری خاصی کرده اند. اما کمتر اهمیت دارد که جاسوسی بنفع کی؟ یا کدام گروه سیاسی و اجتماعی بکار گرفته شود. بطور کلی عمل پلیدی است. چه  در دوران صلح و یا جنگ باشد به هر رو بد است. شاید از اینرو که این عمل را می توان در برابر آزادی های فردی یا گروهی, قومی و ملی در نظر گرفت.
جاسوس را بعنوان خائن و یا خیانت پیشه نیز تعریف می کنند. فرد یا افرادی که برای دریافت مواجب و روزی خود افراد یا گروه های سیاسی و اجتماعی دیگر را در خطر قرار می دهند و یا قربانی می کنند و به تعبیری مسیر خود را از روی ایجاد محدودیت و یا حتی جسد دیگران باز می کنند.
 جاسوس ها معمولا اسامی مستعار دارند و به انحاء مختلف تلاش می کنند که هویت اصلی خود  را از انظار عمومی پنهان کنند و ظرفیت های جنایی بالائی نیز دارند. هویت جعلی این افراد برای پنهان نگاه داشتن چهره حقیقی آنها است. آنها معمولا مدارک و پاسپورت های متعدد و مستعار دارند. استثناء نیز موجود است. جاسوسان محلی که به دلائل مختلف در زادگاه خود شناخته شده اند و مرتکب این عمل ناشایست می شوند. 
بخش غالب این طیف هدفمند و ارگانیک با هویت اصلی یا جعلی برای ارتباط با منابع محلی و یا کسب اطلاعات و تبدیل شدن به منبع اطلاعاتی به نقاط دیگر گسیل می شوند.  بخش بزرگی از آن ها منابع اطلاعاتی محلی دارند که مزدور هستند. بدین معنا که در برابر دریافت های مالی یا امکاناتی اطلاعات خود را در اختیار جاسوس گسیل شده قرار می دهند. اعتقادات ایدئولوژیک یا سیاسی نیز میتواند در تبدیل یک فرد به جاسوس نیز نقش بازی کند.
در بسیاری از مخاصمات و جنگ ها تعدادی از جاسوسان را در کشور مطبوعشان بعنوان قهرمان ملی نام برده اند. نانسی ویک خبرنگار فرانسوی یکی از مشهورترین جاسوسان زن علیه آلمان نازی بود که برای سر او گشتاپو دو میلیون دلار جایزه گذاشته بود و پس از جنگ, پنج کشور انگلیس, فرانسه, استرالیا, آمریکا و نیوزلند از او تقدیر کردند.
چنانچه پیش تر ها اطلاعات دریافتی جاسوسان به اشکال ابتدائی صورت می گرفت اما در دنیای پیشرفته الکترونیکی کنونی تغییر شکل داده است و تصاویر و فیلم و استیک و امکانات مدرن دیگر جای آنرا گرفته است. هم از اینرو میتوان امروزه جاسوسان را با لپ تاپ همراه خود در نظر گرفت که در محل دریافت اطلاعات از منابع محلی صحت و سقم آنرا ازمایش کنند و با سرعت انتقال دهند.
جاسوسان منابع خبری خود را معمولا در پاتوق های مخصوص, خلوت خانه های رستوران ها, هتل ها و اماکن عمومی دیگر ملاقات می کنند. بخشا جاسوس هایی که به مناطق دیگر ارسال و مستقرمی شوند, محمل های شغلی معمولی اختیار می کنند. این نکته به ادامه کاری دراز مدت آنها کمک می کند.
جاسوس ها در ازای انتقال و تحویل اطلاعات کسب شده خود غالبا دریافت های مالی و امکاناتی دارند. نوع انتقال این دریافت ها برای این مزدوران بسیار متنوع است. گفته شده است که بخشا بصورت پول نقد و بشکل غیر مستقیم به انها داده میشود. از طریق شخص ثالث و یا قرار دادن آن در محل اقامت و هتل جاسوس صورت می گیرد.
موج پناهندگی چند ساله اخیر بنابر گزارشات متعدد برای کشورها و بالاخص گروههای درگیر در مخاصمات خاورمیانه جذابیت بسیاری داشته است. گسیل جاسوسان و تروریست های انتحاری برای زمان مورد لزوم ارقامی بسیار بالا داشته است که هم اکنون مشغله سرویس های اطلاعاتی کشورهای اروپای متحد و بخشا بخش های شرقی این قاره شده است.
ادامه دارد
بهروز سورن
12. 12. 2016

بهروز سورن: در اعماق چه می گذرد؟ - بخش دوم


مناسبات سیاسی و اقتصادی کنونی میان جمهوری اسلامی با دولت های دیگر بشکلی است که پیش از انعقاد قرار دادهای کلان شروطی نیز مطرح و درخواست می کند. از جمله این شروط فشار به اپوزیسیون در آن مکان, اخذ اطلاعات پلیس محلی از مخالفان و همچنین ایجاد سهولت در استخدام نزدیکان سفارت و عوامل رژیم در نهادهای مختلف رسمی در آن کشور و .... است و به تعبیری سهمیه می طلبند. خوش بینی ساده لوحانه  است چنانچه تصور کنیم که اطلاعات مربوط به پناهندگان سیاسی در این کشور نزد وزارت داخله آن محرمانه مانده است. هم از اینرو ایرانیان ساکن و مرتبط اطلاعاتی با پلیس اتریش که به جمع آوری اطلاعات و انتقال آن مشغولند و ( خیر ) آنرا می برند, غیر مستقیم در خدمت اطلاعات و سفارت جمهوری اسلامی هستند.

 *****

طبقه بندی اولیه جاسوسان بطور کلی به دو شکل بوده است. یک دسته که فرستاده میشوند تا در یک نهاد , ارگان یا سازمان و
محفل دیگر نفوذ کنند, اطلاعات جذب کنند, عملیات جنایی بانجام رسانند و ...  تیره دیگر افرادی که در آن نهاد یا ارگان و سازمان و محفل حضور رسمی دارند و بهمین دلیل میتوانند به اطلاعات بسیاری دست یابند و آنرا انتقال دهند.

واقعه ترور قاسملو در قلب شهر وین و رفتار پلیس و سرویس اطلاعاتی اتریش در آن مرحله زمانی نشاندهنده جایگاه این کشور در برابر حقوق بشر و قراردادها و تعهدات بین المللی در قبال معاهده های پناهندگی است. اتریش یکی از کشورهائی است که ارتباطات مالی و اقتصادی بزرگی با جمهوری اسلامی داشته است. سفر خاتمی و انعقاد قراردادهای میلیاردی که در زمان ریاست جمهوری اش به این کشور صورت گرفت از جمله این مناسبات است.
مناسبات سیاسی و اقتصادی کنونی میان جمهوری اسلامی با دولت های دیگر بشکلی است که پیش از انعقاد قرار دادهای کلان شروطی نیز مطرح و درخواست می کند. از جمله این شروط فشار به اپوزیسیون در آن مکان, اخذ اطلاعات پلیس محلی از مخالفان و همچنین ایجاد سهولت در استخدام نزدیکان سفارت و عوامل رژیم در نهادهای مختلف رسمی در آن کشور و .... است و به تعبیری سهمیه می طلبند. خوش بینی ساده لوحانه  است چنانچه تصور کنیم که اطلاعات مربوط به پناهندگان سیاسی در این کشور نزد وزارت داخله آن محرمانه مانده است. هم از اینرو ایرانیان ساکن و مرتبط اطلاعاتی با پلیس اتریش که به جمع آوری اطلاعات و انتقال آن مشغولند و ( خیر ) آنرا می برند, غیر مستقیم در خدمت اطلاعات و سفارت جمهوری اسلامی هستند.
برای دول مربوطه چرخش اقتصادی کشورشان و حفظ  تعادل خود بعنوان حکومتگر و بقای مناسبات حاکم موجود مهمترین موضوع حیاتی است و براحتی به آن شروط تن میدهند. همکاری دولت اتریش در این زمینه با جمهوری اسلامی نمونه است. همگان بیاد دارند که در تا ریخ سیزدهم جولای سال 1989 عبدالرحمن قاسملو بهمراه عبداله قادری و فاضل رسول در شهر وین ترور شدند. 
عکس:
تروریست ها مزدوران جمهوری اسلامی بودند که در پوشش دیپلمات و بظاهر برای  رایزنی با او ( حزب دمکرات کردستان ) جهت یافتن راه حلی مسالمت آمیز برای کردستان آمده بودند. این جلسه سومین نشست قاسملو با نمایندگان جمهوری اسلامی بوده گفته شده است که تیم رایزنی و تیم ترور تفاوت داشته اند اما اظهرال من الشمس است که همه آنها مزدور رژیم و عوامل ترور بوده اند. بخشی از آنها پس از انجام این جنایت به سفارت رژیم در این شهر که در نزدیکی محل ترور نیز هست رفته و توسط این سفارت به ایران پرواز می کنند.
عبدالرحمن قاسملو
 پتر پیلز نماینده حزب سبز ها در پارلمان اتریش پس از 25 سال گزارشی به جراید و پارلمان این کشور ارائه داد و همچنین یادآور شد که یکی از این تروریست ها با اسکورت و حمایت پلیس این کشور تا فرودگاه شهر وین بدرقه شده است. او محمود احمدی نژاد ( مشاور استاندار کردستان ) رامسئول احتمالی این ترور معرفی میکند که مدت کوتاهی پیش از آن در محل سفارت جمهوری اسلامی در شهر وین با تعدادی از مزدوران سفارت جلسه ای برگزار کرده است.
جهت پیشبرد این جنایت هولناک در قلب شهر وین, سفارت جمهوری اسلامی دولت اتریش را تهدید میکند که چنانچه عوامل ترور ( دیپلمات ها ) در اتریش در مقابل دادگاه قرار گیرند برای اتریشی های ساکن ایران میتواند خطرناک باشد. از این تهدید وزارت امور خارجه کشور اتریش  وتوماس کلستیل که بعد ها رئیس جمهور این کشور شد, آگاهی کامل داشته اند و یکی از آنها  اریش ماکسیمیلیان اشمید در گفتگوئی تلویزیونی که حدود دو سال بعد پس از بازنشستگی اش صورت گرفت به این موضوع اقرار کرده است.
بعد ها نیز علنی شد که پیگردعاملین این جنایت متوقف میشود. همچنین  قرار گذاشته شده بود که روز قبل از ترور مراقبت و کنترل سفارت جمهوری اسلامی از سوی نیروی انتظامی و اطلاعاتی اتریش باید کم شود. تهدید دیگری که سفارت جمهوری اسلامی به آن اقدام کرد افشای نقش کشور اتریش در جنگ هشت ساله بود که علیرغم اظهار بیطرفی اما به هر دو سوی این جنگ خانمانسوز تسلیحات می فروخته است نکته ای که برخی از قراردادهای بین المللی این کشور را میتوانست مورد سوال قرار دهد.
پتر پیلز

بخشی از دومین نامه ی سردار اخراجی سپاه به محمد نوریزاد
صحرارودی یا همان محمد جوادی به محض ورود به اتریش با برخورداری از حکم ویژه ازعلی اکبر ولایتی کوشید تا ملاقات با قاسملو را به شکل انفرادی ودر ویلایی در حومه وین شکل دهد اما قاسملواین پیشنهاد را نپذیرفت و مکان ملاقات را درآپارتمان دفترکار خود و با حضور دستیارانش تعیین کرد.با این پیشنهاد طرح ترور ریخته شد. وی به همراه نفر دوم با نام بزرگیان و نفر سوم با نام شاه مهری در بعد ازظهر ۲۳ تیر ۶۸ (۱۳ژوئیه ۱۹۸۹)با خودرو تشریفات سفارت و لباس فرم وزارت خارجه وارد دفتر قاسملو شدند. راننده پس از ورود آنان با خودرو به سفارت بازگشت. این در حالی بود که هر سه دیپلمات یک کلت ۶۵/۷ میلیمتری را ماهرانه در گودی ستون فقرات خود جا سازی کرده بودند.صحرارودی خواستار آن بود تا گفتگو با قاسملو توسط خود وهمکارانش خصوصی و بدون حضور همکاران قاسملوباشد .
وی به قاسملو می گوید حامل دیدگاههایی طبقه بندی شده است روی صحبت خصوصی و دونفره اصرار می ورزد. در نهایت قاسملو می پذیرد تا صرفا با صحرارودی در اتاق دیگری ملاقات خصوصی داشته باشدو دو دیپلمات در کنار دستیاران قاسملو منتظر بمانند.مستقیم از خود جوادی شنیدم که گفت: “هر دو به اتاق دیگری رفتیم. گفتگوها کوتاه بود. کاررا به جاهای باریک کشاندم. جوری که صحبت کوتاه ما به سرعت به مشاجره لفظی کشیده شد. من(صحرا رودی) بلافاصله دست به کمر بردم وکلتم را بیرون کشیدم وشلیک کردم. بدبختانه گلوله ام کاراورا نساخت وبه مغز او نخورد. زخمی اش کرد و به زمینش انداخت. هول شدم. گلوله های بعدی را نتوانستم درست شلیک کنم. قاسملوهم کلت داشت. حالا نوبت او بود که اولین ودومین گلوله را به زیر بغل وناحیه گردن من شلیک کند. بالاخره یکی از گلوله های من به مغز قاسملو خورد وکارش را ساخت.”همزمان در سالن انتظار دو دیپلمات ایرانی نیزدر اقدامی مشابه به سوی دستیاران قاسملو شلیک می کنند.
در این در گیری “شاه مهری” هم گلوله می خورد ودستیاران قاسملو نیز غرق خون به زمین می افتند. “بزرگیان” وحشت زده وارد اتاق قاسملو می شود ومی بیند قاسملو وصحرارودی هر دو کشته شده اند. دست شاه مهری را می گیرد و از آپارتمان خارج می شود. هنوز چند صد متری از محل نگریخته اند که صدای آژیر پلیس به گوش می رسد. بزرگیان، دست شاه مهری را رها می کند وخود را به خانه امن می رساند.اماروایت دیگری می گوید:همزمان با مشاجره لفظی میان صحرارودی و قاسملو، که خودش یکجور سیگنال برای شروع درگیری بوده، بزرگیان وشاه مهری ابتدا دستیاران قاسملو را ترور می کنند. شاه مهری با گلوله قاسملو مجروح می شودوصحرارودی قاسملو را ترور می کنندوبزرگیان با دستپاچگی وبه اشتباه ه صحرارودی را هدف قرار می دهد وبه همراه شاه مهری با هراس وعجله آپارتمان را ترک می کند.
وابسته اطلاعاتی ایران در سفارت درحالی که عادی جلوه می داده با رعایت سکوت رادیویی ،مضطرابانه از طریق واسطه ها پیگیر عملیات بوده اما اولین خبرها حکایت از کشته شدن صحرارودی ومفقود شدن شاه مهری می داده اند. گزارش واقعه عصر آن روز با کد رمز به دست منوچهر متکی می رسد. ساعاتی بعد یکی از شبکه های تلویزیونی اتریش خبرو گزارشی ازتیراندازی وترور درآپارتمان قاسملو را که توسط همسایگان به اطلاع پلیس رسیده بود را پخش می کند که در آن گزارش، تصویری از صحرارودی بی هوش در بیمارستانهای اتریش نیز دیده می شود.
اتاق فکردر ایران قبل از هر واکنشی، خبری را از سوی وزارت خارجه دراخبارشب شبکه یک ایران با این فحوا که مذاکرات مهمی فیمابین دیپلماتهای ایرانی و عبدالرحمن قاسملو با هدف حل وفصل اختلافات در جریان بوده است که سازمان مجاهدین (منافقین) که از این توافق نا خشنود بوده اند با حمله مسلحانه به دفتر قاسملو وی وهمکاران و دیپلماتهای ایرانی را ترور کرده اندو وزارت خارجه حفظ جان دیپلماتهای خود را از دولت اتریش می خواهد.در همان ساعات اولیه شاه مهری مجروح نیزتوسط پلیس اتریش بازداشت وهویت دیپلماتیکش بر ملا می شود.فردای آن روز هیاتی از وزارت خارجه ایران راهی اتریش می شود وعلاوه بر پیگیری وضعیت دیپلماتهای مجروح ایرانی، با کورت والدهایم صدراعظم وقت اتریش ملاقات وخواستار انتقال سریع دیپلماتهای مجروح برای مداوا به تهران می شود.
یازده روز بعد صحرارودی وشاه مهری با برانکارد ازبیمارستان به هواپیمای ایران ایر منتقل وبه ایران بازگشته ودر اتاقی اختصاصی در بیمارستان بقیه الله سپاه بستری می شوند.مداوای آنان حدود دوماه به درازا کشیده می شود.گرچه دادستانی اتریش در پی شکایت بیوه قاسملو کیفرخواستی را برای استرداد این دو دیپلمات صادر می کند اما روابط پر سود فیمابین ایران واتریش وبخصوص شخص کورت والد هایم که پیش تر نیز در مقام دبیرکل سازمان ملل رسوایی های مالی داشته تا کنون مانع از استرداد وصدور حکم شده واین پرونده همچنان درحالت تعلیق قرار دارد.چند ماه بعد محمد صحرارودی با حکم رهبری با درجه سرتیپی ونام جدید شششش”محمد جعفری” به ریاست اداره اطلاعات سپاه که به موازات نیروی قدس از یک سو مرتبط با اداره وابستگان نظامی ستاد کل واز دیگر سوی مسئول گردآوری اخباروبولتن سازی برای فرمانده کل سپاه ورؤسای ادارات بود گزیده می شود.کاظمی قمی- سفیر سابق ایران در عراق- یکی از معاونین وی بوده است.)
هیئت نمایندگی جمهوری اسلامی ایران شامل محمد جعفری صحرارودی (رئيس امور كردها در وزارت اطلاعات)، مصطفی آجودی (استاندار کردستان) و امیر منصور بزرگیان از نیروهای ویژه سپاه پاسداران
صحرارودی

مافیای حکومت اسلامی در این واقعه سیاسی جنائی نهایت پلیدی و زشت خویی خود را نشان میدهد و از تمامی ترفندها برای ترور قاسملو و همراهانش بهره جسته و از قدرت و نفوذ خود برای پاک کردن رد و رهایی عواملش بهره می برد. پرونده این جنایت همچنان باز است اگر چه دولت اتریش آنرا در کشوی بایگانی های خود پنهان کرده است. پلیس اتریش در روز31 تیر ماه 1368  صحرارودی را تا پای هواپیما بدرقه کرده واو را روانه تهران ساخت. تصور می شود که بزرگیان در تاریخ نهم آذر 1368  اتریش را ترک کرده باشد. ( مرکز اسناد - 31 )
ناگفته نماند که افشاگری ها و تلاش های پتر پیلز نماینده حزب سبز ها در پارلمان نیز نتوانسته است تاثیر ملموسی بر سیاست اتخاذ شده دولت اتریش بگذارد و کماکان ملزومات اقتصادی و سیاسی سوالات و ناگفته های بسیاری از چگونگی این جنایت و تدارکات آن باقی گذاشته است. گفتنی است که این مقوله مناسبات حسنه سرویس های جاسوسی و اطلاعاتی دو رژیم را در کشور اتریش گویاست و اتریش سیاستی همگانی بر این مصداق با سایر کشورها نیز دارد. رهبران دولت وقت اتریش سرزمینی که شهره آزادی های فردی و دمکراسی و پایبندی به مفاد حقوق بشر است چون به خلوت و سکوت میروند آن کار دیگر می کنند.
روزنامه نگار معروف اتریشی وزارت داخله و سازمان اطلاعاتی اتریش را تنها نهادهای بی آزاری میداند که دهها واقعه بزرگ پیش روی آنها انجام می پذیرد و ماموران اطلاعاتی و جاسوسی بین المللی از جلوی آنها رژه میروند اما آن ها در کشورشان روی برمی گردانند تا نبینند و هیچگونه واکنشی نیز انجام نمی دهند و علاقه ای نیز برای درگیرشدن در این زمینه بخود نشان نمی دهند.
مورد کشور انریش تنها یک نمونه و استثناء نیست. بهرام رحمانی نیز در نوشتاری مستند این موضوع را در سوئد به چالش کشیده است. 
تلویزیون سوئد، پنج­شنبه شب 19 سپتامبر سال 2002، فیلمی مستندی را تحت عنوان «کماندوهای مرگ»، به‌نمایش گذاشت. این فیلم توسط خبرنگار سوئدی «اوسکار هدین» تهیه شده بود که نشان می­داد، دولت و پلیس مخفی سوئد، از تروریست­های اعزامی جمهوری اسلامی به این کشور آگاه بودند، اما هیچ اقدام پیش­گیرنده انجام ندادند. 
در این فیلم مستند، نشان داده می­شود که دولت و پلیس امنیتی سوئد، از فعالیت­های جاسوسی و تروریستی جمهوری اسلامی در سوئد، مطلع بودند، اما مصلحت اقتصادی و سیاسی و دیپلماتیک بر این بوده است که چشم خود را بر این واقعیت ببندند و جان و زندگی بسیاری از فعالین سیاسی مقیم سوئد را به خطر بیاندازند.
گفته می شود که در اتریش جاسوسی ممنوع نیست و تنها زمانی مجازات دارد که علیه منافع ملی این کشور باشد. بدین ترتیب جمهوری اسلامی با علم به این موضوع نهایت استفاده برای شناسائی, ترور و جاسوسی علیه پناهندگان سیاسی, فعالین سیاسی و مهاجرین ایرانی را انجام میدهد.
( بهشت جاسوسان )

بهروز سورن
17.12.2016
شرح تصاویر:
تصور نخست: قاسملو و تصویر محل جنایت
تصویر دوم: انتقال اجساد کشته شدگان
تصویر سوم: پتر پیلز نماینده سبزها در پارلمان که سالها پیگیر حقیقت بود
نصویر چهارم: صحرارودی

بهروز سورن: کابینه وحشت حسن روحانی بهروز سورن

بهروز سورن: کابینه وحشت حسن روحانی
بهروز سورن
 

از این هم فراتر حضورا در تفتیش خانه های متهمین مشارکت می کرده است. اینکه ایشان چه جنایاتی را مرتکب شده که هم اکنون در چنین جایگاهی نشانده میشود همانند سایر وزرای دولت جدید روحانی بماند برای فرصتی دیگر. منابع حقوق بشری دیکر شرح مبسوط تری را از حضور فعال ایشان در خانه گردی ها و ضبط و استرداد وسایل ارتباط جمعی ها در منازل و کامپیوتر های بازداشت شدگان افشا کرده اند.آزار و شکنجه و به تعبیری بازجویی فنی نیز از تخصص های این فرد بوده است.چنانچه در نظر بگیریم که دو نهاد وزارت اطلاعات و ارتباطات مستقیما با حقوق ... 
*****
اینکه سناریو انتخاباتی رژیم تا چه حد دست ساخته و مهندسی شده بوده است قابل بحث است و میتوان در له یا علیه آن بسیار گفت. اما اینکه حسن روحانی به تنهایی از همه ابزار فریبکارانه خود برای انتخاب شدن خود و حفظ مشروعیت برای کلیت جمهوری اسلامی استفاده کرد جای شبهه ندارد.
هم اکنون و با عملکرد کوتاه مدت او پس از انتخابات میتوان گفت که این فرد نه تنها توده های میلیونی بی شکل را برای کشاندن به پای صندوق رای فریب داد بلکه بخش بزرگی از روشنفکران داخل و خارج کشور را نیز بدنبال مانورهای تبلیغاتی خود روانه کرد. وقایع اخیر چهره این مکار را بیش از پیش نشان داد.
معرفی آوایی بجای پورمحمدی از جمله این اقدامات وی بود. هر دو این قاتلان دست در دست هم در نقاط مختلف کشور در دهه شصت مشغول کشتار زندانیان سیاسی بوده اند. هر دو این جنایتکاران بر طبق مصوبات قانونی اروپائیان ممنوعیت سفر به کشورهای اروپایی دارند و مورد پیگرد واقع میشوند.
حسن روحانی شیاد بر اساس این روند پرشتاب چهره نیمه پنهان خود را هر روزه بیشتر آشکار میکند. او در افاضات اخیر خود از پورمحمدی جلاد زندانیان سیاسی در دهه شصت به نیکی یاد کرده و او را از خدمتگذاران حقوق بشر! در ایران دانسته است. در امتداد این وقایع شاهدیم که محمد جعفر صحرارودی که از تروریست های شناخته شده رژیم جمهوری اسلامی است مدیریت مراسم تحلیف وی را بعهده داشته است.این فرد مسئول گروه ترور قاسملو در شهر وین در سال 1368 بوده است. 

درباره ترور قاسملو بسیار نوشته شده است.
محمد جعفر صحرارودی در هنگام ترور زخمی و بازداشت میشود و پس از اندک مدتی با ساخت و پاخت با مقامات بالای دولت اتریش آزاد و روانه ایران میگردد. او هم اکنون بعلت مشارکت در تروریسم حکم جلب دارد.
از سوی دیگر روحانی برای وزارت ارتباطات و فن آوری اطلاعات محمدجواد آذری‌جهرمی بعنوان نامزد این وزارت معرفی کرده است. محمد جواد آذری جهرمی بنابر افشاگری های بازداشت شدگان دهه هشتاد هم در زمینه بازجویی وزارت اطلاعات و هم در بستر امکانات و بهره برداری از آنها برای شنود و استراق سمع علیه منتقدین و مخالفان رژیم فعالانه چرخ سرکوب استبداد را بحرکت می انداخته است.
از این هم فراتر حضورا در تفتیش خانه های متهمین مشارکت می کرده است. اینکه ایشان چه جنایاتی را مرتکب شده که هم اکنون در چنین جایگاهی نشانده میشود همانند سایر وزرای دولت جدید روحانی بماند برای فرصتی دیگر. منابع حقوق بشری دیکر شرح مبسوط تری را از حضور فعال ایشان در خانه گردی ها و ضبط و استرداد وسایل ارتباط جمعی ها در منازل و کامپیوتر های بازداشت شدگان افشا کرده اند.آزار و شکنجه و به تعبیری بازجویی فنی نیز از تخصص های این فرد بوده است.
چنانچه در نظر بگیریم که دو وزارت اطلاعات و ارتباطات با ازادی های شهروندی و دمکراسی ارتباطی مستقیم دارند انتصاب دو مهره اطلاعاتی امنیتی شناخته شده برای اشغال این دو پست از سوی حسن روحانی پیامی است به تمامی دگراندیشان کشورمان که : هیچ تغییری در سیاست های دولت وی ایجاد نشده و کماکان سرکوب و کشتار و ارعاب و اعدام و شکنجه و شلاق و پیگرد ادامه خواهد داشت.
اعدام نوجوانان و اعدام گسترده زندانیان با جرائم عمومی, بازداشت های سیاسی و بازگرداندن رضا شهابی فعال کارگری شناخته شده به زندان پیامی فوری به مردم کشورمان بوده است که توهم نداشته باشید. تغییر و اصلاحی در کار نبوده و نیست!

در رسانه های عمومی و به نقل از روزنامه های رژیم این تخصص های جانبی نیز برای جهرمی وزیر ارتباطات شمرده شده است:
رسانه‌های رژیم «آذری جهرمی» را با نامهای مستعار «زهرایی» و «جواد ناظری» و با سوابقی مانند تهیه کیفهای شنود برای ارگانهای اطلاعاتی و امنیتی، خرید کپسولهای روان گردان برای بازجوییها، سفر به روسیه، آلمان و آفریقای جنوبی برای ملاقات با تیمهای آموزشی سرویسهای اطلاعاتی، معرفی کرده‌اند؛ ولی یک مقام از وزارت بدنام اطلاعات وی را «از مدیران خوشنام، پاکدست و قانونمدار وزارت اطلاعات و وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات» معرفی کرد. (سایت آی تی آنالیز-27مرداد)
چنانچه به آمار ارائه شده دقت کنیم جز در یک یا دو مورد وزرای معرفی شده از سوی روحانی مورد تائید هر دو جناح قوی مجلس بوده اند و اینهم نشان دهنده نقش مکار رئیس جمهور حسن روحانی بوده است. شیادی که از دهان اصلاح طلبان بیرون جهید.
بهروز سورن