۱۳۹۸ مرداد ۴, جمعه

دزدان حکومتی از ۳ ساله تا ۹۰ ساله را بهتر بشناسیم

L’affaire d’État Alstom - General Electric

USA : Nos anciens alliés ? Arnaud Montebourg [EN DIRECT]

Media Declares Mueller's Testimony A Ratings Dud

Huawei : guerre high-tech et commerciale, l'analyse d'Emmanuel Dupuy

Former Israeli troop reflects on the 'moral corruption' of Palestinian o...

Former Israeli troop reflects on the 'moral corruption' of Palestinian o...

Former Israeli troop reflects on the 'moral corruption' of Palestinian o...

Israel: Breaking the Silence | DW Documentary

این راهِ بی‌خستگی…




خسته نمی‌شوند. خسته نمی‌شویم. تو روزنامه‌ها و مجلات همچنان دشنامش می‌دهند و از این و آن پابه‌سنِ بازنشسته خاطره استخراج می‌کنند‌ تا شاید ارج و قربِ نسل‌افزونِ او را لگدمال کنند. اسناد بامزه رو می‌کنند. خبر جعل می‌کنند‌. کارمندان را وادار می‌کنند گاهی با دهانِ دیگری فحش بدهند و گاهی با دهانِ خود تمجید کنند محضِ زمینه‌سازیِ دشنامِ بعدی. زیر و و می‌کشند. به آب و آتش می‌زنند. سانسورش می‌کنند. تحریفش می‌کنند. آخر که می‌بینند جمعیتِ هرساله دو‌چندان شده، راه‌بندان می‌کنند. قفل می‌کنند. گارد می‌گیرند. امروز هم در مزارستانِ طاهر را بستند. یگان پگان ریختند. بی‌سیم کار گذاشتند و گرفتند و بردند، اما آن شبحِ آزادگردِ سپیدخوان راهش را از میانِ نرده‌ها و پوتین‌ها به «خیابان» باز می‌کند. به خیابان می‌وزد. به مردمی که دوست‌شان می‌داشت می‌وزد. به مردمی که دوستش می‌دارند و نامش را با دهان‌های پیرجوان صدا می‌زنند و مجله‌ها و باتون‌ها و بلندگوها جلو آوازشان لال می‌شوند. این است صدای شاعر. صدای هُرّست آوارِ پیروزی! بشنوید یا نشنوید، صدای او به یادمان می‌آورد. ‌و به یادتان می‌آوریم.

عدوی تو نیستم من. انکار توام!


❑ بیانیه
توضیحِ واضحات ضرورتی ندارد. ماجرا از آغاز روشن بود: مشکلِ حضرات با احمد شاملو، اساساً مشکلی سیاسی‌ست اما چون تشتِ رسوایی‌شان سال‌هاست از بام افتاده است، عرضِ شعبده‌شان را باید به نعل و به میخ بکوبند تا بیضه‌شان در کلاه نشکند. امنیتی‌کارانِ کارکشته، از کیهانِ شریعت‌مدار و رسانهٔ تحمیق ملی گرفته تا ضداندیشهٔ پویا و بی‌مهرنامه‌‌های دیگر، جامه نو کرده‌اند تا حتی دستِ دیکتاتور را به عکسی مزین کنند با کتابی از آن «غرب‌‏زدهٔ ‏آلت‏ دست‏ بيگانگان و دشمنان كشور».
می‌نویسیم که مشکلِ حضرات با احمد شاملو، اساساً مشکلی سیاسی‌ست و می‌دانیم که عالیجنابان به‌سنتِ امنیتی‌کارانِ خبره، لاجرم باید یک مسئلهٔ سیاسی را اخلاقی کنند و بر پای متهم پاپوشی خیالی بدوزند و مدام شاهد از غیب بیاورند، تا عادت دیرین شکنجه‌گاه‌های مخوف از سرشان نیافتد، چراکه ترک عادت موجب مرض است.
راستی از کدام شاهدانِ غیب حرف می‌زنیم؟ روشن است: هنربندانی که جامه می‌دریدند در اعلام «طلوع خورشید» تا اهل قلم را به دیدار و قرار با جمال ابلیس پیروزمست وادارند یا آن‌ها که حضرتش را به استواری، استقامت، خرد عظیم سیاسی و شجاعت ‌ستودند و صد حیف که احمد شاملو همراهشان نشد و از «لغو برنامهٔ طلوع خورشید» سخن گفت! شاعرانی که در هنگامهٔ کشتارِ زیباترین فرزندان آفتاب و باد، در ساعتِ سیاهکل، ضیافتِ شعر نامتعهد می‌گرفتند و کشتار از پسِ کشتار جز در نقشِ اشباحِ شایعه و مطایبه ظاهر نشدند. آنان که وقتی خود را از «گزندِ باد» در امان یافتند، خوش‌رقصیِ آن وزیرکِ خدعه و توطئه را به فال نیک گرفتند، پنهان به زیر خرقه‌‌ای‌، تاج و خاتم‌بخشی آغاز کردند.
فرزندانِ حقیقیِ شاملو نیز، از توبره و آخورخورانِ نَسَبی‌اش نیستند، او خود گفته‌است که «جوانى‌‏ ما سراسر با دغدغه‏‌ى آزادى‏ گذشت. امروز هم نسل جوان ما با همين دغدغه ‏مى‌‏زيد و آن را در هرجا كه مجال پيدا كند به‏ زبان مى‏‌آورد. اين ‏نسل پوياتر و پربارتر است. سال‏‌هاى جوانى‏‌ ما در “رؤياى ‏مبارزه” به‏ سر‌آمد اما اين ‏نسل، راست در “ميدان مبارزه” به ‏جهان ‏آمده».
امروز، زمانه‌ی انسانِ ماه دی است. چه بر سینه‌کش دیوارهای تاریخِ معاصرمان، چه در دهلیزهای عادل‌آباد، فشافویه و اوین، هنوز شعر شاملوست که انسان را در دشواری وظیفه تعریف می‌کند. به خاطر حقیقتش بود که شعرش توانست‌ به اسلحه‌ای برای نبرد بدل شود: نبردی بی‌امان دربرابر سقوط. سقوط انسانِ ایرانی در خفیه‌گاهِ تعلل و انفعال. «من تنها فریاد زدم: نه. من از فرورفتن تن زدم!» و آن‌گاه آری-آری‌گویان، «هر گاوگندچاله‌دهانی، آتشفشان روشن خشمی شد». در معماری هویت ایرانی، احمد شاملو، به‌درستی دریافته بود که پیِ این خانه را فقط با یک «نه» می‌توان ریخت. از این‌روست که به رغم اسباب‌چینی‌های این دوستان و دوستاق‌بانان، شعر شاملو خویشاوند هر انسانی‌ست که خنجری در آستین پنهان نمی‌کند. نه ابرو درهم می‌کشد، نه لبخندش ترفندِ تجاوز به حق نان و سایه‌بان دیگران است.
شغالی
گَر
ماهِ بلند را دشنام گفت ـــ

پیرانِشان مگر
نجات از بیماری را
تجویزی این‌چنین فرموده بودند.

فرزانه در خیالِ خودی
اما
آن‌که به تُندر
پارس می‌کند؛
گمان مدار که به قانونِ بوعلی
حتا
جنون را
نشانی از این آشکاره‌تر
به دست کرده باشند.

[احمد شاملو، ابراهیم در آتش، ۱۳۵۲]
■ وب‌سایت رسمی احمد شاملو

The EPSTEIN Family Tree - Connections to Mossad - NEW DRONE FOOTAGE

Top U.S. & World Headlines — July 26, 2019

Jeffrey Epstein reportedly on suicide watch in jail

The Truth About #ClintonBodyCount And The Epstein Connection - What You ...

پيشواز سه هزار آخوند از شاه!مقايسه دوقانون اساسی

دروغ‌، دروغ و دروغ: وقتی حقیقتِ یک جنایت را وارونه می‌سازند
ایرج مصداقی
انتشار ویدئوی مصاحبه مصطفی پورمحمدی با نشریه مثلث باعث شد بار دیگر نقش او در کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ مورد توجه قرار گیرد. مصطفی پورمحمدی که تاکنون سعی داشت خود را بدون نقش معین در سرکوب‌های دهه ۱۳۶۰ و به ویژه کشتار ۶۷ نشان دهد در مصاحبه اخیر  پنهان‌کاری را کنار گذاشته و می‌گوید: «ما هنوز تصفیه‌حساب نکرده‌ایم و بعد از تصفیه‌حساب این حرف‌ها را پاسخ می‌دهیم.»
مصطفی پورمحمدی در گفت‌وگوی تصویری با نشریه «مثلث»
مصطفی پورمحمدی در جایی از این مصاحبه می‌گوید:
«طرف مقابل ما دروغ می‌گوید، تهمت می‌زند و خباثت می‌ورزد و از هیچ‌چیز پروا ندارد. در چنین میدانی انتظار این است که نقشه‌های عملیاتی را به راحتی بیان کنیم و موضوعاتی که دشمن می‌تواند دستاویز خود قرار دهد، هر روز علیه ما چماق کند و صد حرف منطقی و مقبول را در فضای رسانه‌ای گوشه رینگ و در تاریک‌خانه خود ببرد و اجازه بروز و ظهور ندهد و یک تاریخ مهم را با چند حادثه تفسیر و تثبیت کند؟ قطعا چنین کاری شایسته نیست.»
ایرج مصداقی، پژوهشگر سیاسی و یکی از جان‌به‌دربردگان دهه ۶۰ در گفت‌وگویی که به بهانه انشار این مصاحبه با زمانه داشت گفت که پس از انتشار نوار صوتی حضور هیئت مرگ در برابر آیت‌الله منتظری دیگر «تردیدی درباره حضور پورمحمدی در هیئت مرگ» وجود ندارد.
مصطفی پورمحمدی در توجیه کشتار ۶۷ می‌گوید که اعدام جمعی عکس العملی بوده به عملکرد آنچه او دشمن می‌خواند؛گفته‌های او را می‌شود اینگونه تفسیر کرد که می‌خواهد بگوید خشونت را دیگران شروع کرده‌اند و حکومت به آن پاسخ داده است.گروهی از اصلاح‌طلبان نیز همین گونه استدلال می‌کنند. مصطفی پورمحمدی در قسمتی از این مصاحبه می‌گوید:
«انتظار این است که در وسط میدان جنگ از بحث‌های حقوقی و مراقبت‌های شهروندی و انسانی حرف بزنیم؟ اگر در چنگ یک خمپاره به سمت دشمن شلیک کنیم و بخورد به روستای کنار آن‌ها باید پاسخ بدهیم که چرا به روستا خورد؟ جنگ بوده است و منافقین [خوانش جمهوری اسلامی از سازمان مجاهدین خلق] رفتند با صدام هم‌پیمان شدند، توافق‌نامه امضا کردند، عملیات جاسوسی و روانی انجام دادند، عملیات تخریب پشت جبهه انجام دادند، ستون پنجم شدند، عملیات نظامی انجام دادند. دشمنی از این بدتر هم می‌شود؟ … ما هنوز تصفیه‌حساب نکرده‌ایم و بعد از تصفیه‌حساب این حرف‌ها را پاسخ می‌دهیم. شوخی هم نداریم. این‌ها باید بیایند و پاسخ خیانت‌ها و جنایت‌هایشان را بدهند.»
 🔘 به گفته ایرج مصداقی تمام تفسیرهای حکومت بر کشتار ۶۷ در این سال‌ها بر پایه دروغ بوده است. او به زمانه می‌گوید: «پورمحمدی دروغ می‌گوید. او پرونده سیاهی از جنایت در این چهل سال دارد… او به دنبال تخفیف دادن جنایات ۶۷ است و به دنبال کوچک جلوه دادن این جنایت است.. از صدر تا ذیل جمهوری اسلامی دروغ می‌گویند و شرایط بعد از انقلاب را وارونه جلوه می‌دهند.»
گفت‌وگو با ایرج مصداقی را در ادامه بشنوید:
مصطفی پورمحمدی درباره فایل صوتی گفت‌وگوی هیئت مرگ با آیت‌الله منتظری درباره اعدام‌ها می‌گوید:
«آن فایل پخش شد و افرادی که معتقد به شفاف‌سازی هستند، برای دشمن شفاف‌سازی کردند و جاده‌صاف‌کن دشمن شدند. دلیلی برای انتشار آن نبود، زیرا این مطالب همه‌اش به صورت مکتوب منتشر شده است».
و در ادامه پورمحمدی می‌کوشد انتشار این فایل صوتی را بی‌ارتباط با کاندیداتوری ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری گذشته جلوه دهد و به نوعی پای ابراهیم رئبسی، رئیس فعلی قوه قضاییه ایران را از ماجرا بیرون بکشد. مصطفی پورمحمدی در پاسخ به این پرسش که آیا این احتمال وجود دارد که در ایام انتخابات ریاست‌جمهوری برای تخریب ابراهیم رئیسی این فایل منتشر شده باشد به نشریه مثلث گفت:
«خیر؛ عملیات مشترک آمریکا، سی‌آی‌اِی، موساد و عربستان برای موج جدید براندازی در ایران بود. اصلا نباید آن را به این موضوعات کوچک گره بزنیم»
در واکنش به این گفته پورمحمدی اما ایرج مصداقی می‌گوید «اگر انتشار نوار صحبت‌های آیت‌الله منتشری از سوی آمریکا، سی‌آی‌اِی، موساد و عربستان است چرا عامل انتشار نوار، احمد منتظری، به عنوان عامل آمریکا، سی‌آی‌اِی، موساد و عربستان مورد پیگرد و مجازات قرار نگرفته است؟» به  اعتقاد ایرج مصداقی انتشار نوار در آن مقطع برای تاثیر گذاشتن بر انتخابات و نشان دادن چهره ابراهیم رئیسی به مردم بوده است.
هزاران تن از زندانیان سیاسی در سرتاسر ایران (چهار هزار نفر، پنج هزار نفر یا حتی بیش‌تر) در تابستان ۱۳۶۷ اعدام شدند. بر سر تعداد اعدام‌شدگان اختلاف نظر وجود دارد، اما در آن‌چه بر گروه کثیری از زندانیان سیاسی آن دوره گذشته است، تردیدی نیست.