۱۳۹۴ تیر ۴, پنجشنبه

دره فرحزاد است اما دره‌ای که زندگی در آن انسان را به تباهی می‌کشاند

ساعت ۱۰ صبح از میدان ۱۵ خرداد فرحزاد به سمت یکی از پاتوق‌های معتادان دره فرحزاد حرکت کردیم. ۱۵ دقیقه بعد به محلی رسیدیم که به نام «چهل پله اول» معروف است. همراه من و عکاس تیمی از مددکاران شهرداری و مسئولان DIC فرحزاد حضور داشتند.
به گزارش فارس، در میان مسئولان DIC تعدادی از بیماران تحت درمان هم حضور داشتند و به عنوان «راه بلد» جلوتر از بقیه حرکت می‌کردند. وقتی از اولین پله از چهل پله پایین‌ رفتیم صدای واق‌واق چند سگ بلند شد. یکی از مددکاران بلند گفت «نترسید مشقی بود» و بعد سایرین به حرکت خود ادامه دادند.
از او پرسیدیم «منظورت از مشقی بود، چیه؟» گفت: اینجا افرادی هستند که به اسم «چماق‌دار» معروفند این افراد زمان‌های قدیم وقتی غریبه‌ای وارد دره می‌شد با چماق به او حمله می‌کردند و مانع فرود افراد غریبه می‌شدند، به عبارتی آنها محافظان دره یا دروازه‌بانان دره هستند.
همین طور که از پله‌ها پایین می‌رفتیم تا به پاتوق چهل پله اول برسیم، آقای مددکار برای ما از محافظان دره می‌گفت، او گفت: «این افراد امروز دیگه با چماق به کسی حمله نمی‌کنند بلکه هر کدام برای خود یک سگ خریده‌اند؛ سگ‌هایی به بزرگی آدم. وقتی غریبه‌ای وارد دره می‌شود سگ را رها می‌کنند تا غریبه را تکه پاره کنه، اینکه من گفتم مشقی بود، به خاطر این بود که دوستان تصور کردند صدای سگ محافظان دره می‌آید.»
توضیحات آقای مددکار که به پایان می‌رسد ما هم به پاتوق چهل پله می‌رسیم. محوطه‌ای میدان مانند که خالی از معتاد بود. تنها ۲ مرد میانسال بالای میدان «پایپ» به دست مشغول کشیدن شیشه بودند.
یکی از مددکاران به سمت آنها رفت و ثانیه‌ای با آنها هم کلام شد، ایستاد تا کشیدن آنها تمام شد و بعد به آنها ساندویچ‌هایی که مددکاران شهرداری و مسئولان DIC فرحزاد آماده کرده بودند، داد و به آنها چای تعارف کرد. ثانیه‌ای نگذشت که از هر سوراخ سمبه‌ای یک معتاد بیرون آمد و در میدان جمع شدند تا غذا بگیرند و چای بنوشند. در این لحظه مدیر مرکز DIC فرحزاد بر روی تخته سنگی ایستاد و با صدای رسا معتادان را دعوت کرد تا برای ترک یا متادون به مرکز ترک اعتیاد او بیایند. ما هم از فرصت استفاده کردیم و هر یک در گوشه‌ای با یکی از معتادان هم کلام شدیم.
یکی از عکاسان مشغول عکسبرداری شده بود و از این افراد عکاسی می‌کرد، در همین حال وقتی خواست از فردی که کمی دورتر ایستاده بود عکس بگیرد آن فرد پا به فرار گذاشت و همزمان نیز یکی از مسئولان DIC فرحزاد مانع عکاسی او شد. دلیل کاملاً واضح بود، عکاس نباید از «محافظان دره» عکسی می‌گرفت چون آنها برای پاک کردن عکس دست به هر کاری می‌زنند.
در همین حال با داوود هم صحبت شدم. داوود از بومی‌های منطقه فرحزاد بود که به گفته خودش ۳۰ سال مواد مصرف کرده و اکنون تازه از کمپ «کمرد» برگشته و پاک است. داود گفت که ۱۵ سال پیش در دره فرحزاد هیچ معتاد کارتن‌خوابی و هیچ کاسبی نبوده و اهالی که اعتیاد داشتند از آریاشهر (صادقیه) و آزادی مواد تهیه می‌کردند.
از داوود پرسیدم که چطور شد که فرحزاد به این حال و روز درآمد؟ دره‌ای که زمانی پر از خانه‌هایی بود که اکنون تخریب شده‌اند؟ داوود گفت:‌ کاسب‌ها وقتی دیدند مشتری‌هایی از فرحزاد دارند به اینجا هم آمدند و کم‌کم این بلا را سر محله ما آوردند.
به گوشه و کنار دره فرحزاد که نگاه می‌کنید علاوه بر درختان سر به فلک کشیده چنار و گردو، خانه‌هایی را می‌بینید که اکنون تبدیل به ۳ دیواری شده‌اند بدون سقف. تعدادی از خانه‌ها خود ویران شده‌اند و تعدادی دیگر را شهرداری مناطق ۲ و ۵ در جهت اجرای فاز ۳ بوستان نهج‌البلاغه تخریب کرده‌اند. آنچنان که داوود گفت، بومی‌های دره فرحزاد یا معتاد شده‌اند یا جان باخته‌اند یا کوچ کرده‌اند و رفته‌اند.
در میان کارتن خواب‌ها جوانی با تی‌شرت زردرنگ و شلوار لی تر و تمیز حضور دارد. قیافه‌اش به کارتن خواب‌ها نمی‌خورد نزدیک رفتم و شروع کردم به صحبت کردن. جوان خوش سر و زبانی که مدعی بود لیسانس معماری دارد. اسمش را پرسیدم جواب داد مهدی. کارت ملی‌اش را نشانم داد. متولد ۶۲ بود و همین بهمن گذشته ۳۲ ساله شده بود. مهدی آنچنان که خود می‌گفت ۱۰ سال معتاد بوده و بعد ۴ سال پاک تا اینکه از عید امسال فریب یک دختر را خورده و بار دیگر شیشه مصرف کرده است.
مهدی بار اول هم که معتاد شده بود به خاطر یک دختر بوده که نتوانسته با او ازدواج کند و این بار هم پای یک دختر در میان بوده است. زمانی که مهدی کارت ملی‌اش را درون کیف چیبی‌اش می‌گذاشت مشخص شد که علاوه بر ظاهر مناسب پول هم دارد. از او در مورد کار و کاسبی‌اش که پرسیدم گفت: «یک بار خانه و ماشینم را برای کشیدن مواد دود کردم و ظرف این ۴ سال که پاک بودم کار کردم و دوباره مغازه و ماشین خریدم». مهدی تأکید کرد که از همین امروز می‌خواهد به کمپ برود و دوست ندارد که به متادون وابسته شود. مهدی از دردهایش گفت و اینکه با آگاهی کامل سمت مواد رفته است. درد مهدی به گفته خودش محبت زیاد پدر و مادری بود که برای تک پسر خود هیچ کم نگذاشته‌اند.
مهدی از این ناراحت بود که چرا پدرش نزد دوست و فامیل آبروی او را برده و هنگام درد دل گفته که او هروئین می‌کشد. مهدی که داشت صحبت می‌کرد کمی آن طرف‌تر یک خانم آرایش کرده با ناخن‌های لاک زده مشغول چای خوردن بود. مهدی به او اشاره کرد و گفت: «لیلا» رو می‌شناسی؟ همون که مأمورها با تیر زدنش؟ برو باهاش حرف بزن.
به کنار لیلا رفتم. مهدی هم آمد و شروع کرد با لیلا بحث کردن. مهدی مخالف متادون بود و لیلا معتقد بود که باید با متادون ترک کند در همین حین و سر کلکل با هم، مهدی قرص متادون از کیفش درآورد و به لیلا داد و گفت: «خیلی دوست داری؟ بیا بخور». لیلا قرص را گرفت اما هرچه سعی کرد با دستانی که در یکی چای بود و دیگری ساندویچ، نتوانست قرص را باز کند.
دردسرهای لیلا
قرص را از لیلا گرفتم، باز کردم و به او دادم. قرص را با چایی رفت بالا. حالا کنار لیلا نشسته بودم و از او در مورد ماجرای تیر خوردنش می‌پرسیدم. گفت که دو سه ماه پیش جلوی یکی از کمپ‌های ترک اعتیاد با پیشنهاد نامشروع و غیراخلاقی نگهبان روبه‌رو شده و نگهبان به او گفته که اگر … با تیر او را می‌زند. لیلا گفت که در مقابل نگهبان مقاومت کرده و او هم ۴ تیر به سمتش شلیک کرده است که یکی به بازو و دیگری به پهلوی او برخورد کرده است. آستینش را بالا زد و جای گلوله را نشانم داد و گفت تمام سوراخ‌های دیگر برای پلاتین است «چون استخوان دستم خورد شده بود.»
لیلا که اکنون ۳۰ ساله بود از ۱۳ سالگی به خانه شوهر رفته و ۳ فرزند دارد. تک دختر او ۱۶ ساله و پسرانش ۶ ساله و ۷ ماهه هستند. لیلا گفت که در خانه شوهر درس خوانده و کارشناس شده است گفت که ۱۰ سال پیش ماهی ۹۰۰ هزار تومان حقوق می‌گرفته اما شوهر معتادش او را نیز معتاد کرده است.
از لیلا که جدا شدم همراه تیم مددکاران و مشاوران و مسئولان DIC به سمت پایین دره حرکت کردیم تا به پاتوق خزاعی برسیم. در راه ماجرای لیلا را برای مددکاران تعریف کردم که با این جمله روبه‌رو شدم «لیلا یک دروغگوی حرفه‌ای است» آنها گفتند که لیلا برای فراری دادن دوست پسرش به کمپ رفته و تیر خورده مدرک دیپلم دارد نه لیسانس.گفتند که لیلا ۴ فرزند دارد و آخری را می‌خواسته پیش‌فروش کند که نتوانسته و بچه در اختیار بهزیستی قرار گرفته است.
به سمت پاتوق خزاعی که حرکت کردیم در مسیر خانه‌های مخروبه بیشتری دیدیم. ضلع شرقی دره بیل مکانیکی شهرداری مشغول تخریب املاکی بود که توانسته تملک کند اما در ضلع غربی خانه‌ها تخریب شده بودند و تنها دو سه خانه با سکنه در کنار دره وجود داشت.
به پاتوق خزاعی رسیدیم. تیم DIC زودتر رسیده بود و مشغول توزیع چای و غذا بودند. حدود ۲۰ تا ۳۰ مرد و ۴ زن در پاتوق خزاعی بودند و با ۳۰ تا ۴۰ مرد و ۶ زنی که در پاتوق چهل پله اول دیدیم جمعاً با حدود ۷۰ معتاد کارتن خواب برخورد داشتیم.
مردان پاتوق خزاعی کمی تودارتر بودند و گوشه‌گیر. غذا و چای‌شان را که می‌گرفتند محل را ترک می‌کردند اما زنان با تیم مددکاری که بیشتر دختران جوان بودند احساس نزدیکی بیشتری می‌کردند و همانجا مشغول مصرف شیشه شدند.
کنارشان نشستم هر دو زنانی بودند مسن، اولی که خجالتی‌تر بود و نمی‌خواست صحبت کند فندک را زیر پایپ گرفت داخل پایپ چیزی مشخص نبود اما آنچنان دودی از پایپ در آورد که من که کنارشان نشسته بودم به سرفه افتادم.
دومی که خوش برخوردتر بود گفت فکر نکنی من پیرزنم! مواد این شکلی‌ام کرده! ۴۵ سال بیشتر ندارم. این حرف‌ها را زد و فندک را زیر پایپ روشن کرد. همین‌جور داشت دود می‌کرد که یکی از مددکاران من را به زور از کنارشان بلند کرد و گفت «این دود می‌گیرتت»!
کنار یکی از بیماران تحت درمان DIC فرحزاد رفتم. سروش که چهره‌اش نشان می‌داد حداقل ۲۰ سال مصرف کننده بوده است به عنوان گشتی DIC در دره با کوله‌ای برپشت گشت می‌زند تا به معتادان تزریقی سرنگ و سوزن و به دیگران وسایل پیشگیری از بیماری‌های مقاربتی بدهد.
سروش در مورد وضع فرحزاد گفت: «فکر می‌کنم چند هزار نفر کارتن خواب در دره هستند که از هر ۱۰ نفرشان ۸ نفر غیر ایرانیه».
سروش در مورد کسب و کار این افراد گفت: «دزدی می‌کنند یا نخاله جمع می‌کنند و بعد هم پولشان را دود می‌کنند و شب هم همین‌جا می‌خوابند».
گرانی شیشه
از سروش در مورد مواد مصرفی این معتادان پرسیدم که گفت: توی این یک ماهه قیمت شیشه ۵ برابر شده  از گرمی ۲۰ تومن به گرمی ۱۰۰ (هزار) تومن رسیده است با این حال هنوز هم دوا (هروئین) و شیشه بیشترین مصرف را دارد اما دیگر کمتر کسی پیدا می‌شود که تزریق کنه».
دختر دیگری آن طرف‌تر ایستاده بود ۲۳ سال داشت و ۱۲ سال در دره زندگی کرده بود از زمانی که ۱۱ سال سن داشته به دره آمده و بعد از چند سالی هم معتاد شده است.
پسر جوانی که ۲۲ سال سن داشت به هروئین معتاد شده بود. رحمان برای کار یک سال پیش به تهران آمده و بعد از ۲ ماه هم معتاد شده بود و از کار بی‌کار.
اکثر معتادانی که در دره بودند دوست داشتند که یا به کمپ بروند یا با متادون ترک کنند اما بودند کسانی که همچنان می‌خواستند به کار خود ادامه دهند.
زنان و مردانی که در یک جیب‌شان پایپ است و در دیگری فندک اتمی در هر گوشه‌ای از دره فرحزاد دیده می‌‌شوند مردانی که در میان آنها هم افراد تحصیل‌کرده پیدا می‌شود و هم تعدادی از جوانانی که از خانواده‌های پولدار بهره می‌برند. مانند مهدی که بر روی ساعد دست چپش اسمش را به چینی خالکوبی کرده بود.
جوانی با چشمان سبزرنگ و عینکی به چشم. عینکی که قاب آن مطابق آخر مُد تهیه شده است. حتی فردی هم بود که روزگار جوانی‌‌اش را در ژاپن کارگری کرده بود و اکنون در دره روزگار می‌گذراند.
دختران و زنانی که هنوز هم می‌شد علاقه آنها به تمیزی و شیک بودن را از انواع آرایش و لباس‌شان فهمید. دخترانی با ناخن‌های لاک زده و النگوهای قلابی که به دست داشتند و صورت آرایش کرده.
همه آنها اما یک سرنوشت مشترک داشتند، دره تباهی آنها را به فروتر از سقوط رسانده بود و هرکدام که وارد دره شده‌اند، دیگر نتوانسته‌اند از آن خارج شوند.
ما خیلی خوش شانس بودیم که توانستیم به دور از چشمان دروازه‌بانان جهنم به دره برویم و بدون مشکل باز گردیم. اما اکنون که این گزارش را تنظیم می‌کنم مطمئن هستم که خیلی هم دور از چشمان محافظان نبودیم و آنها تمام مدت ما را زیر نظر داشتند.

ایران در اسناد منتشر شده از مکاتبات محرمانه عربستان؛ بخش سوم علی مهتدی

ایران در اسناد منتشر شده از مکاتبات محرمانه عربستان؛ بخش سوم
علی مهتدی

دولت عربستان سرانجام سه روز پس از انتشار اسناد محرمانه وزارت خارجه توسط سایت «ویکی‌لیکس»، به شکل ضمنی صحت برخی از اسناد را تایید کرد.
«اسامه بن احمدالنقلی»، مدیرکل رسانه‌ای وزارت امور خارجه عربستان در اظهاراتی، اسناد منتشر شده در سایت «ویکی‌لیکس» را با حمله سایبری 23 ماه می گذشته به وزارت خارجه بی‌ارتباط ندانست.
او گفت: «هکرها در این حمله نتوانستند به بخش مهمی از میلیون‌ها سند طبقه‌بندی شده دست پیدا کنند.»
«جولیان آسانژ»، مدیر سایت ویکی‌لیکس پیش از این گفته بود نزدیک به نیم میلیون سند محرمانه وزارت خارجه عربستان را در اختیار دارد که آن ها را به مرور منتشر خواهد کرد.
هم‌زمان، خبرگزاری «فارس» روز چهارشنبه اعلام کرد که اسناد محرمانه عربستان پیش از آن‌که در سایت ویکی‌لیکس منتشر شود، در اختیار این خبرگزاری بوده است.
فارس نوشت:«اسنادی که ارتش سایبری یمن ۲۲ می (یکم خرداد) در اختیار خبرگزاری فارس و سپس بخشی از آن را در اختیار سایت ویکی‌لیکس قرار داده است، شامل پیام‌ها، نامه‌ها و گزارش‌های محرمانه سفارتخانه‌های عربستان سعودی در سرتاسر دنیا، وزارت خارجه، کشور و اطلاعات این کشور است.»
موشک‌های امریکایی علیه ایران در قطر
در سندی با عنوان «محرمانه» که سفارت عربستان در تهران در تاریخ 25 بهمن 90 ارسال کرده، به این موضوع اشاره شده که «بابکر زیباری»، رییس ستاد مشترک عراق در سفری که پیش از خروج نیروهای امریکایی از عراق به تهران داشت، حامل پیامی هشدارآمیز از سوی امریکا برای ایران بود.
در این سند آمده است: «"هوشیار زیباری"، وزیر خارجه عراق به همراه بابکر زیباری به دعوت فرمانده نیروهای امریکایی در عراق به قطر سفر کردند تا از پایگاه نظامی امریکا در این کشور بازدید کنند. در این بازدید که با هدف اطلاع زیباری از برنامه امریکایی‌ها بعد از خروج از عراق انجام شد، به وزیر خارجه عراق اطلاع داده شد که در این پایگاه، سکوهای پرتاب موشک به سمت ایران در زیر زمین نصب شده است.»
در سند تاکید شده که هیات عراقی احساس کرده هدف امریکایی‌ها از ترتیب دادن این بازدید، ارسال پیامی برای تهران است و این اتفاق عملا رخ داد.
به نوشته سفارت عربستان در تهران، مسوولان ایرانی برخورد سردی با این اطلاعات داشته و گفتند که از وجود این سکوهای پرتاب موشک اطلاع داشته اند.

تلاش ایران در ایجاد جایگزینی برای نظام بشار اسد
در سند دیگری که «سعود الفیصل»، وزیر خارجه عربستان برای رییس دربار این کشور ارسال کرده، به تلاش ایران برای ایجاد محوری جدید در منطقه، متشکل از عراق و مصر اشاره شده است.
در این سند آمده است: «سفیر عربستان در اسلام‌آباد از منابع خاص خود شنیده که "نوری المالکی"، نخست‌وزیر عراق با راهنمایی ایران و در شرایطی که امریکا نیز مخالفتی ندارد، قصد دارد در جریان کنفرانس سران عرب در بغداد (که به تازگی برگزار شد)، پیشنهاد روابط استراتژیک بین عراق و مصر را بدهد.»
بر اساس این سند، مالکی به طرف مصری پیشنهاد داده که توافقی بالغ بر 70 میلیارد دلار در زمینه سرمایه‌گذاری اقتصادی، وام و همکاری تجاری با عراق امضا کند.
سفیر عربستان در اسلام‌آباد به نقل از منابع آگاه خود گفته است: «ایران قصد دارد از این طریق جایگاه نوری المالکی را در عراق تقویت کرده و محور جدیدی شامل مصر و عراق ایجاد کند که در صورت سقوط نظام بشار اسد، از آن بهره ببرد.»

عمار الحکیم به دنبال حمایت عربستان
سندی که از سوی اداره کل کشورهای عربی وزارت خارجه عربستان صادر شده و به رؤیت سعود الفیصل نیز رسیده، به تلاش «عمار الحکیم» برای نزدیکی به عربستان اشاره شده است.
در این سند آمده است: «عمار الحکیم در جریان سفر به بحرین در تاریخ 17 آبان 88 و دیدارش با پادشاه این کشور، ابراز تمایل کرده که خطی ارتباطی با عربستان برقرار کند.»
در ادامه سند، توصیه سازمان اطلاعات عربستان درج شده با این مضمون که عمار الحکیم به دیدگاه‌های طایفه‌گرایانه و نزدیکی به ایران معروف است و حمایت عربستان از او عملا باعث می‌شود تا در انتخابات پیش روی عراق در ژانویه 2010 بتواند رقبای میانه‌روی خود را از میدان خارج کند. سازمان اطلاعات عربستان توصیه کرده که از پذیرش درخواست عمار الحکیم خودداری شود.
این سند همچنین تاکید دارد: «عمار الحکیم و مجلس اعلای اسلامی عراق معتقد به جدایی کردستان از عراق هستند و الحکیم پیش از این در جریان دیدارش با سفیر عربستان در لندن نیز این خواسته را مطرح کرده بود که با عربستان ارتباط بگیرد. اما توصیه می‌شود که به تماس با او از طریق طرفی در عربستان ادامه داده شود.»
ائتلاف تحت رهبری عمار الحکیم در عراق در انتخابات پارلمانی سال 2014 موفق شد 30 کرسی مجلس را در اختیار گرفته و یکی از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین فراکسیون‌های مجلس عراق را تشکیل دهد.

قاسم سلیمانی در بیروت
سندی بدون تاریخ با امضای سعود الفیصل خطاب به نخست‌وزیر عربستان حاکی از این است که «قاسم سلیمانی»، فرمانده «سپاه قدس» ایران در سفری به بیروت با اعضای شورای جهاد حزب‌الله مذاکره کرده و به آن ها گفته که خود را آماده سیطره بر لبنان کنند.
در این سند که قاسم سلیمانی را فرمانده سپاه پاسداران عنوان کرده، آمده است: «قاسم سلیمانی در جریان دیدار با اعضای شورای جهاد حزب‌الله، با آن ها در مورد ضرورت آمادگی برای سیطره بر لبنان صحبت کرده است. حزب‌الله مستقیما بر بیروت چیره شده و ارتش از طریق افسرهای مسیحی نزدیک به "میشل عون" [متحد مسیحی حزب‌الله] کنترل مرزهای لبنان و سوریه را در اختیار می‌گیرد. شهر طرابلس نیز شاهد جدال نیروهای جبهه مردمی فلسطین و حزب‌الله و علوی‌ها خواهد بود تا با موفقیت این طرح، دولت "نجیب میقاتی" سقوط کند.»
نجیب میقاتی که در ژانویه 2011 از سوی «میشل سلیمان»، رییس‌جمهور لبنان به عنوان نخست‌وزیر این کشور معرفی شد و از مجلس رأی اعتماد گرفت، 22 مارس 2013 از مقام خود استعفا داد.
در بخش پایانی سند آمده است: «اطلاعاتی در دست است که نشان می‌دهد قاسم سلیمانی پیش از سفر به لبنان، جلسه‌ای در دمشق داشته تا ماموریت‌های ایران، سوریه و هم‌پیمانان آن ها در یمن و کشورهای خلیج ]فارس[را بررسی کند.»

3 میلیارد دلار کمک سالیانه ایران به سوریه و حزب‌الله
در سندی که 16 خرداد 91 سعود الفیصل برای نخست‌وزیر عربستان فرستاده، به تاثیر تحریم‌ها علیه ایران بر حزب‌الله و سوریه اشاره شده است.
در این سند ضمن ابراز نگرانی از این‌که ممکن است حزب‌الله لبنان به زودی منافع عربستان در منطقه را با تهدید روبه رو کند، آمده است: «اطلاعات به دست آمده حاکی از این است که فشار اقتصادی و سیاسی بر ایران شروع به تاثیر گذاشتن بر حزب‌الله کرده و سهم سالیانه این حزب از ایران بالغ بر یک میلیارد دلار ممکن است کاهش یابد.»
سعود الفیصل در مورد سوریه نوشته است: «همین وضعیت برای سوریه نیز وجود دارد که سالی دو میلیارد دلار از ایران دریافت می‌کند.»
در این سند گفته شده است:«جدایی "جنبش حماس" از حزب‌الله، تحولات جاری منطقه و ظهور "اخوان المسلمین" و "سلفی‌ها" در کشورهای عربی، تهدیدی علیه حزب‌الله است.»

تشکیل هسته‌های نظامی مخفی در کشورهای خلیج فارس
در سندی با عنوان «فوق‌العاده محرمانه ـ غیر قابل مذاکره» که از سوی وزارت خارجه عربستان برای سفرای این کشور در ابوظبی و منامه ارسال شده، به تلاش‌های ایران برای ایجاد هسته‌های نظامی با هدف خرابکاری در کشورهای عربی خلیج فارس اشاره شده است.
در این سند آمده است: «وزارت خارجه اطلاعاتی به دست آورده حاکی از این‌که "خلیل جواد"، تبعه عراق و همسر "بثینه شعبان"، مشاور سیاسی و رسانه‌ای بشار اسد، جلسه‌ای با اپوزیسیون برخی کشورهای خلیج داشته تا اپوزیسیون شیعه را گردهم آورده و آن‌ها را در اردوگاه‌های نظامی "احمد جبریل"، رییس جبهه مردمی آزادسازی فلسطین در دمشق و لاذقیه آموزش نظامی داده و از آن ها برای ایجاد هسته‌های مخفی و ایجاد تنش در کشورهای خلیج]فارس[ استفاده کنند.»
در ادامه سند ضمن بیان نام شرکت‌کنندگان در این جلسه، آمده است: «هماهنگی این جلسه توسط "سمیر جمعه"، مشاور کاخ ریاست جمهوری، "محمد صادقی"، معاون سفیر و رییس ایستگاه وزارت اطلاعات ایران در دمشق و "مجتبی حسینی"، نماینده آیت‌الله خامنه‌ای در سوریه انجام شد و انتظار می‌رود سفرای عربستان در ابوظبی و منامه این اطلاعات را به شکل شفاهی و با حفظ محرمانه بودن، به اطلاع طرف های ذیربط در امارات و بحرین برسانند.»

آموزش نظامی اعضای حزب توحید لبنان
در یک سند با امضای «مقرن بن عبدالعزیز»، رییس دستگاه اطلاعاتی عربستان که خطاب به نخست‌وزیر، ولیعهد و وزیر خارجه عربستان نوشته شده، از تلاش ایران و سوریه برای مسلح کردن و آموزش نظامی اعضای «حزب توحید» لبنان خبر داده است.
در این سند آمده است: «ریاست سازمان اطلاعات به معلوماتی دست پیدا کرده حاکی از این که "وئام وهاب"، وزیر لبنانی سابق و رییس حزب توحید به تازگی محموله‌ای حاوی اسلحه و مواد منفجره از جبهه مردمی فلسطین ـ فرماندهی کل به ریاست احمد جبریل دریافت کرده و آن‌ها را در مخزنی در روستای "جاهلیه" لبنان مخفی کرده است. اعضای این حزب به تازگی دوره‌های امنیتی تحت نظارت متخصصان ایرانی و سوری دیده‌اند.»
مقرن بن عبدالعزیز در ادامه تحلیل خود این‌گونه نوشته است: «ممکن است مسلح کردن هم‌پیمانان سوریه حاکی از طرحی برای برهم زدن اوضاع در لبنان باشد تا از این طریق یا به جامعه جهانی فشار وارد آورند یا برای مرحله بعد در تحولات سوریه آماده شوند.»  

تلاش ایران برای نزدیکی به سرخ‌پوستان کانادا
در سند دیگری با امضای مقرن بن عبدالعزیز، رییس سازمان اطلاعات عربستان خطاب به وزارت خارجه این کشور، تحلیلی حاوی برخی اطلاعات به چشم می‌خورد که از تلاش ایران برای نزدیکی به سرخ‌پوستان کانادا حکایت دارد.
در این سند آمده است: «ایران سعی دارد جای پایی برای خود در برخی کشورها، از جمله کانادا ایجاد کند و برای این منظور، تماس‌هایی با برخی گروه‌ها در این کشورها می‌گیرد تا از آن‌ها به عنوان اهرم فشار استفاده کند.»
در این سند نوشته شده است:«ایران به سرخ‌پوستان کانادا پیشنهاد داده تا در مقابل خرید فن‌آوری سوزاندن زباله‌ها و تولید انرژی جایگزین، به آن‌ها در زمینه نفت و گاز و سرمایه‌گذاری کمک کند. حکومت ایران در ارتباط خود با سرخ‌پوستان کانادا، اهرم فشاری علیه دولت کانادا تشکیل داده که ایران را هدف تحریم نفتی قرار داده است.» 


منبع: ایران وایر
|
24 juin 2015
Article en PDF : Enregistrer au format PDF

Les libéraux et sociaux-libéraux du Sénégal indépendant font dans la continuité d'une tradition collaborationniste coloniale qui remonte à la défaite de la résistance anti-coloniale et à l'inféodation d'une prétendue élite au système de domination coloniale.


Pourquoi l’élite politique régnante du Sénégal est-elle servile et contre la paix ?

L’opinion démocratique, patriotique, panafricaniste et internationaliste du Sénégal et d’Afrique est choquée et révoltée. Le président Macky Sall a osé annoncer l’envoi de 2100 soldats sénégalais pour agresser le peuple yéménite. Après le recruteur des "Tirailleurs" pour la boucherie impérialiste 14-18, le précédent le plus récent a été Abdou Diouf lors de la guerre coloniale contre l’Irak. Les jambars (terme Wolof qui signifie [soldats] courageux) y avaient été envoyés et près d’une centaine d’entre eux ont perdu la vie avant que Wade, sous protection de mirages français, n’aille à Benghazi trahir Kadhafi.

Les libéraux et sociaux libéraux du Sénégal indépendant font dans la continuité d’une tradition collaborationniste coloniale qui remonte à la défaite de la résistance anticoloniale et à l’inféodation d’une prétendue élite au système de domination coloniale.

Pour se tailler son empire colonial de l’ouest puis de l’équateur africain, la France coloniale avait fondé les "Tirailleurs sénégalais" pour en faire les troupes de choc commandées par des officiers coloniaux. Cette fois, il s’agit, comme sous Diouf en 91, d’envoyer à la mort des enfants du peuple, jamais leurs propres enfants, pour les intérêts des théocraties saoudiennes, qataries, koweitiennes, etc.

Mais n’est-ce pas là un prolongement logique à la vassalisation aux intérêts de la Françafric, del’Eurafric et de l’Usafric ?

Amalgame trompeur entre "lieux saints de l’Islam" et les Monarchies des pétrodollars.

Tel est le principal prétexte de l’envoi de troupes au service des ambitions des théocraties féodales saoudienne, koweitienne et qatarie. Le libéral Macky Sall instrumentalise la foi musulmane de la majorité musulmane du pays pour se lancer comme mercenaire dans une aventure guerrière contre le peuple yéménite majoritairement musulman. Il surfe sur la croyance fausse selon laquelle il y aurait fusion entre "la Mecque et Médine, la terre sainte" et les monarques milliardaires, corrompus, corrupteurs que Thierno Souleymane Baal s’adressant aux populations musulmanes du Fouta dénonçait comme suit : "Détrônez tout imâm dont vous voyez la fortune s’accroître et confisquez l’ensemble de ses biens ; combattez-le et expulsez-le s’il s’entête ; veillez bien à ce que l’imâmat ne soit pas transformé en une royauté héréditaire où seuls les fils succèdent à leurs pères ; l’imâm peut être choisi dans n’importe quelle tribu ; choisissez toujours un homme savant et travailleur ; il ne faudra jamais limiter le choix à une seule et même tribu ; fondez-vous toujours sur le critère de l’aptitude". 

Ainsi il suffit d’un coup d’œil sur la conduite guerrière des impérialistes US et de l’UE à travers le monde pour se rendre compte qu’une fois détruite l’URSS communiste, le "choc des civilisations, des races, des cultures, des religions" est devenu le principal outil idéologique de l’impérialisme en crise pour chercher à pérenniser leur hégémonie sur les peuples du monde. Cette offensive idéologique impérialiste raciste n’a d’autre but que de s’emparer des richesses et de soumettre les peuples à leur pillage spoliateur.

La construction idéologique de l’ennemi intérieur et extérieur Musulman, Noir, Arabe, Rrom, puis demain Bouddhiste, Asiatique, Sud-Américain, etc leur permet, à la fois, de diviser les classes sociales exploitées à l’intérieur des pays impérialistes et de rallier sur des bases racistes la partie "blanche" des exploités contre les pays et peuples opprimés à l’extérieur définis comme "barbares".

Il n’y a rien de nouveau, quant au fond, dans les théories et pratiques prédatrices de l’impérialisme. Rappelons que Jules Ferry en France et Céciles Rhodes en Angleterre, mais aussi George Washington aux USA, ont tous justifié la colonisation, et pour le dernier l’esclavage, au nom de la "mission civilisatrice des peuples supérieurs sur les peuples inférieurs et sauvages".

Il n’y a rien de nouveau non plus dans le fait que ces "missions civilisatrices" barbares du capitalisme impérialiste ont chaque fois mis à contribution une prétendue "élite" issue des peuples à "civiliser".

Ce sont les formes qui changent. C’est ainsi qu’aujourd’hui les impérialistes US et de l’UE mettent à contribution les Emirs des pétrodollars pour diviser les Musulmans entre Chiites et Sunnites, financer les groupes terroristes fanatisés WahhabitesSalafistes et Takfiristes, non pour combattre le colonialisme sioniste israélien, mais pour soumettre les Etats laïcs du monde musulman qui rejettent la domination néocoloniale.

Telle est la leçon essentielle que l’on doit retenir des guerres d’agression coloniale contre l’Irak, l’Afghanistan, la Libye, la Syrie, la Côte d’Ivoire, le Mali, la Centrafrique, le Soudan, la Somalie, la RDC et les projets de guerres contre l’Iran.

C’est aussi comme cela qu’il faut comprendre aujourd’hui la servilité monnayée pour financer le "Plan Sénégal Emergent" (PSE) du président libéral de l’APR par sa décision d’envoyer dans le mouroir yéménite les enfants du peuple. C’est cela le néo-colonialisme qui s’est traduit par le voyage escorté par les mirages français du PDS libéral, Wade, en Libye et l’envoi à la mort de près d’une centaine de soldats sénégalais par le social libéral PS, Diouf, lors de la guerre contre l’Irak. La décision présidentielle s’inscrit donc dans cette tragique tradition coloniale et néocoloniale.

Les causes systémiques des nouvelles agressions impérialistes contre les peuples

Dès sa naissance, le capitalisme en tant que mode de production a été marqué par ce que d’aucun appelle aujourd’hui « mondialisation ou globalisation ». En effet, la classe sociale porteuse de ce système économique et social, la bourgeoisie ou le patronat des groupes monopolistes, a été boosté dans sa conquête de la puissance économique et politique par la découverte des matières premières minérales comme le charbon, le fer, l’or et des matières premières agricoles comme la laine, le coton, le café dont l’exploitation exigeait une main d’œuvre ayant comme seule possession sa force de travail manuelle et/ou intellectuelle : la classe ouvrière, le prolétariat.

C’est ainsi qu’est né, parallèlement à la contradiction capital – prolétariat, le système colonial et esclavagiste par la conquête militaire brutale du continent américain, le génocide des Amérindiens qui est le premier grand crime contre l’humanité de l’ère moderne, l’émigration massive des populations européennes persécutées et/ou appauvries pour peupler le continent américain complétée par la traite et l’esclavage des Noirs d‘Afrique. Du 15éme au 18éme siècle le sous-continent européen sera à la fois la puissance technologique, industrielle, financière, militaire, stratégique et géopolitique. C’est en Europe qu’arrivaient les matières premières pillées en Amérique pour être transformées en produits industriels.

Au 19éme et 20éme siècle, la seconde phase de la « mondialisation » capitaliste s’opéra par la conquête des empires coloniaux. L’Europe, notamment sa partie ouest bientôt suivie par les USA, était toujours « l’atelier du monde » transformant les matières premières agricoles et minières en produits industriels de consommation.

Toutes les guerres coloniales, du capitalisme naissant, puis du capitalisme en développement et enfin du capitalisme arrivé à maturité, l’impérialisme, qui s’est partagé le monde par la conquête de vastes empires coloniaux sans omettre les guerres inter-impérialistes comme la guerre de 1914-1918 pour un nouveau partage, ont ceci de caractéristique : elles ont été faites pour voler les matières premières, pour les transformer en marchandises industrielles et pour surexploiter la main d’œuvre esclave ou asservie par le travail forcé.

Or, ce qui caractérise l’évolution actuelle, c’est que les luttes de libération nationale, au 18éme et début du 19éme siècle sur le continent américain dans le sillage des indépendances des USA et de Haïti, puis celles du 20éme siècle impulsées et soutenues par la Révolution Bolchevique, l’URSS et le camp socialiste victorieux du Nazisme, ont produit les pays dits « émergents » comme la Chine, l’Inde, le Brésil, le Vietnam ainsi que de nouvelles expériences révolutionnaires, progressistes, antilibérales comme au Venezuela, en Bolivie, en Equateur, au Nicaragua, au Salvador, au Pérou, etc., qui s’appuient sur l’héroïque résistance économique, culturelle, politique et idéologique de Cuba.

Ces pays deviennent les nouveaux « pays ateliers » qui produisent tout ce que la planète consomme, en particulier tout ce que consomment l’UE et les USA, lesquels se « désindustrialisent » progressivement pour se transformer en parasites vivant de la spéculation, de l’usure et de la rente.

Cette évolution objective de la division internationale du travail au cours de cette troisième phase de la « mondialisation ou globalisation », c’est-à-dire de l’internationalisation du capital et de la recherche du profit maximum, confère un caractère particulier au nouveau cycle des guerres d’agressions coloniales de l’impérialisme US et UE contre les peuples.

En effet le nouveau cycle des guerres impérialistes est engendré par la nécessité pour l’impérialisme de contrôler les sources de matières premières stratégiques indispensables au développement des pays "émergents". Il s’agit de générer des profits colossaux en contrôlant et rendant les pays "émergents" dépendants d’eux pour leur accès aux matières premières dont ils ont besoin pour continuer à se développer.

Par leur mainmise sur les richesses stratégiques des pays producteurs, les USA et l’UE s’érigent en usuriers rentiers fixant les conditions d’accès aux matières premières aux pays "émergents". Les Firmes Transnationales US et de l’UE peuvent ainsi spéculer sur les prix, fixer les taxes, poser leurs conditions, organiser le sabotage des économies ou les affaiblir, mener la guerre commerciale et donc continuer à exploiter et dominer l’économie mondiale. Voilà d’où provient le fait que les économies des USA et de l’UE dépendent toujours plus fortement du complexe militaro-industriel et de la finance spéculative. L’impérialisme français a un taux de croissance quasi nul, mais une économie exportatrice de plus en plus dépendante des ventes d’armes, notamment des avions de guerre achetés surtout par les pétromonarchies saoudo-qataries.

Voilà pourquoi l’impérialisme provoque les actuelles guerres de « faible ou moyenne intensité » contre les pays faibles ou encore sous-développés pour les asservir. C’est le cas des deux guerres contre l’Irak, de la guerre contre l’ex-Yougoslavie, contre l’Afghanistan, la Côte d’Ivoire, la Libye, le Mali, la Centrafrique. Voilà pourquoi les USA et l’UE se servent des Emirats des pétrodollars pour financer et armer les groupes "djihadistes" comme Daeshl’EILAl QaïdaFront Al-NostraShebab,Boko HaramMujaoMNLAAnsardine.

Il s’agit d’en finir avec des pouvoirs qui refusent de se soumettre au diktat des impérialistes, qui donc malgré la nature bourgeoise ou féodale de leur régime, rejettent la domination impérialiste et même parfois cherchent à développer leur pays pour en faire des pays "émergents" et indépendants.

L’Irak de Saddam Hussein, la Libye de Khadafi sont justement ce type de pays où l’argent du pétrole, par le biais des nationalisations de la production, du raffinage et même de l’industrie pétrochimique, a doté ces pays d’un indice du développement humain (idh) qu’on ne trouve nul part dans les pays, comme le Sénégal, soumis et servile à l’impérialisme. Mieux, ces pays ont investi dans des réalisations économiques, éducatives, sanitaires et sociales qui commençaient à les mettre sur les rails de la vraie "émergence".

C’est justement cela qui est détruit par les agresseurs impérialistes qui, à coups de bombes et de missiles, s’évertuent à ramener ces pays à « l’âge de pierre » pour ensuite insérer ces pays ainsi détruits dans le système inique de la dépendance néocoloniale de la dette, des plans d’ajustement structurel libéraux et ainsi, sous le prétexte de la "reconstruction", distribuer le profit maximum à leurs entreprises privées.

En plus, comme on le voit en Irak et en Libye, à cette destruction massive des infrastructures, des réalisations économiques, culturelles, éducatives, sanitaires et sociales, à ce pillage des œuvres historiques et à cette prédation gloutonne, il faut ajouter les assassinats ciblés des ingénieurs, des savants, des chercheurs, des professeurs des pays agressés par les impérialistes afin de les rendre dépendants pour une ou plusieurs générations. C’est aussi en cela que l’impérialisme, c’est la barbarie.

Les échecs en cours de la stratégie impérialiste du chaos

Après avoir vu comment procède l’impérialisme pour assurer la pérennité de sa domination mondiale multi séculaire, il faut observer que la situation commence à se compliquer pour lui. En effet, tout ne se passe comme prévu, à la grande surprise des soi-disant "élites" mentalement colonisées.

On a d’abord assisté à des offensives militaires criminelles contre des Etats et des peuples. Mais les guerres en Afghanistan, puis en Irak, en Libye ont certes créé le chaos, mais le but même d’accaparement des richesses de ces pays par les multinationales s’est révélé et se révèle plutôt problématique.

Certaines forces terroristes "djihadistes" qui avaient été sollicitées par les impérialistes et leurs vassaux des théocraties saoudienne, qatarie, koweïtienne, etc se sont retournées contre leurs parrains mafieux occidentaux. En fait, certains de ces "djihadistes" ont leur propre agenda politique même s’il faut remarquer qu’ils passent d’un groupe à un autre selon celui qui paye le plus.

Les forces obscures "djihadistes" ont aussi recruté, avec l’aide des finances saoudienne, qatarie et koweitienne aux USA, dans les différents pays de l’UE et à travers le monde, des mercenaires fanatisés. Certaines ont en partie échappé au contrôle de leurs maîtres occidentaux, sionistes et féodaux des monarchies pour commettre des attentats terroristes, comme ceux du World Trade Center en 2001 et de Charlie Hebdo en 2015, etc. Remarquons ici que ces fanatiques assassinent et massacrent avant tout des musulmans. L’Algérie en a fait l’amère expérience lors des "années de plomb" dans un assourdissant silence des médias impérialistes et de leurs relais locaux en Afrique.

Le projet de guerre contre la Syrie a été contré par la Russie, la Chine et les Etats progressistes d’Amérique du Sud. N’a-t-on pas vu la sortie significative du Ministre des Affaires Etrangères français, Laurent Fabius, sur le "bon boulot d’Al Nostra" en Syrie. De même qu’on peut observer que les terroristes "djihadistes" sont soignés et armés par Israël avant d’être renvoyés pour tuer les "musulmans" Syriens.

En Afrique même, les mensonges qui ont été évoqués pour abattre Khadafi et semer le chaos en Libye sont à l’origine de la multiplication des naufrages de migrants fuyant la guerre et du développement du "djihadisme" dans le nord Mali, puis du Nigeria et en Centrafrique.

La prise de conscience de la dangerosité de l’impérialisme et de ses guerres coloniales contre les peuples et l’Afrique avance à toute vitesse. Ainsi, malgré l’extraordinaire complexité évolutive de la situation, le Cameroun, le Tchad, le Niger et le Nigeria combattent de plus en plus Boko Haramet résistent pour l’instant aux pressions des impérialistes US et de l’UE dont le véritable dessein est l’occupation militaire du Sahel. Au Mali, malgré l’effet anesthésiant de l’épisode de l’escroquerie de l’impérialisme français volant au secours des populations à travers Serval, le peuple malien se rend compte de plus en plus de la supercherie et résiste de plus en plus au stratagème trompeur de la « Françafric ». L’opération Barkhane est éclaboussée en Centrafrique par le scandale de la pédophilie pratiquée par des soldats français sur des enfants. Africom, ce commandement US otanien pour l’Afrique ne trouve pour le moment nulle part pied à terre sur le continent.

Mais là où l’échec est encore plus patent pour les impérialistes, c’est en Ukraine. Là, les impérialistes, après une longue période d’avancée de l’OTAN et de l’UE vers les frontières de la Russie, viennent d’être stoppés net par la bourgeoisie patriotique russe par la réintégration de la Crimée. Les forces antifascistes ukrainiennes du Donbass et de la Nouvelle Russie ont donné un coup d’arrêt à l’expansionnisme de l’OTAN et de l’UE à l’est du sous-continent européen.

La Chine en fait de même en Asie avec son projet de développement régional appelé "nouvelles routes maritime et terrestre de la soie". Son partenariat "gagnant-gagnant Sud/Sud" et le "consensus de Pékin" qui rallie toujours plus de pays contre celui de "Washington" ont circonscrit le cadre libéral de la domination occidentale exercée sur la planète au travers du FMI, de la Banque Mondiale, de l’OMC et des APE et TAFTA.

Enfin, "l’arrière-cour" qu’a été l’Amérique du Sud pour les USA lui échappe de plus en plus sous les coups de boutoirs des nouveaux processus révolutionnaires anti-libéraux et anti-impérialistes engendrés par l’exemple héroïque de la résistance cubaine que connaissent les pays de l’Alba, de la CELAC, etc.

Le Sénégal et l’Afrique doivent être dans le camp de la paix et de l’égalité entre les peuples 

Diouf et le PS social libéral, Wade et le PDS libéral, Macky et l’APR libéral ont choisi leur camp, celui des guerres coloniales des impérialistes US et de l’UE, celui de la « françafric », de « l’eurafric » et de » l’usafric », celui des monarchies vassales du Wahhabisme, du Salafisme et du Takfirisme contre les peuples et contre la Palestine, l’Afrique et les Africains. Les conséquences prévisibles de cet asservissement à l’impérialisme et à ses vassaux des pétrodollars sont illustrées par ce qui est arrivé au Mali où la bourgeoisie apatride a obéi à tous les diktats de la « françafric » au point que l’Etat s’est effondré, laissant tout le nord du pays aux mains des séparatistes du MNLA et des terroristes wahhabo-salafistes et takfiristes racistes financés par les pétrodollars qui ont profané les tombes des Saints africains enterrés à Tombouctou. L’aveuglement de l’argent et la servilité à la françafric, à l’eurafric et à l’usafric deviennent une menace pour la sécurité des Sénégalais et des Africains. Le Sénégal va entrer dans une zone de turbulence alors même que les terroristes fascistes continuent de menacer nos frères et soeurs du Mali, du Niger, du Cameroun et du Nigéria. Il doit être dit clairement que l’annonce des achats des avions rafales français par les monarchies saoudienne et qatarie et le besoin d’argent pour le PSE, sans oublier la manipulation électorale des électeurs musulmans, apparaissent à l’analyse comme des motivations inavouables de cet engagement dans la guerre contre le peuple du Yémen.

Le monde se divise de plus en plus entre, d’une part les camps de la guerre incarné par les USA, l’UE, les monarchies des pétrodollars flanquées des groupes terroristes fanatisés "djihadistes" et, d’autre part, celui de la paix représenté par la Chine, la Russie, l’ALBA, la CELAC, les BRICS, la Syrie, l’Iran, l’Inde, le Vietnam, la Corée du Nord, les pays de la SADC en Afrique, l’Algérie, etc, c’est à dire l’écrasante majorité des peuples du monde tout comme les travailleurs et peuples des pays occidentaux.

Cette réalité objective du monde dans lequel nous vivons s’impose de plus en plus à tous. Le monde est redevenu et redevient de nouveau dangereux en raison de la nature barbare du capitalisme et de l’impérialisme libéré du contrepoids qu’était l’URSS, le camp communiste, de 1945 à 1991.

Les rescapés du camp socialiste temporaire que sont la Chine, Cuba, le Vietnam, la Corée du Nord, les nouveaux Etats progressistes anti-libéraux et anti-impérialistes de l’ALBA et de la CELAC, ceux des Etats bourgeois patriotiques tels la Russie, l’Iran, les BRICS, le Zimbabwe, l’Angola, l’Algérie constituent progressivement le nouveau contrepoids qui change peu à peu la donne géostratégique en faveur des peuples.

Chaque Etat est appelé à choisir son camp. Et c’est à partir de leur choix que les pays s’inscrivent ou non dans la perspective de l’indépendance, de la souveraineté, de l’émancipation nationale et populaire.

La gauche anti-libérale, anti-impérialiste et anti-capitaliste du Sénégal et des pays d’Afrique doit clairement intégrer cette division du monde actuel dans son programme de libération nationale et populaire et dans sa lutte patriotique, panafricaine et internationaliste contre la guerre, pour la paix et pour l’égalité entre les peuples.

La Gauche doit être à l’avant-garde des travailleurs et du peuple pour éviter que les pouvoirs néocoloniaux des libéraux et sociaux libéraux ne les réduisent à ce que disait fort justement Thomas Sankara : "L’esclave qui n’est pas capable d’assumer sa révolte ne mérite pas que l’on s’apitoie sur son sort. Cet esclave répondra seul de son malheur s’il se fait des illusions sur la condescendance suspecte d’un maître qui prétend l’affranchir. Seule la lutte libère".

Alors, pas en notre nom, NON à l’envoi des fils du peuple contre le peuple du Yémen.

Notes :

(1)http://www.africaneconomicoutlook.o..., consulté le 27 avril 2015 à 10h 40.

(2) Banque Africaine de développement, OCDE, PNUD, Perspectives économiques en Afrique, 2012, p. 108.

(3)http://www.africaneconomicoutlook.o...,

(4) Ibid.

(5) Kwame Nkrumah, Le néocolonialisme, dernier stade de l’impérialisme, Présence Africaine, Paris, 1973, chapitre « les mécanismes du néocolonialisme, p. 245

(6) Marc-Antoine Perouse de Montclos, La face cachée des ONG, Politique internationale la revue, n° 116, http://www.politiqueinternationale....

Source : Le Journal de l’Afrique n°11, Investig’Action, juin 2015.

|
22 mai 2013
Article en PDF : Enregistrer au format PDF

La campagne (BDS) de boycott des produits provenant des colonies fait la une des médias. Par contre, la vente des produits palestiniens reste discrète. Comment faire pour acheter des produits palestiniens ? Investig’Action est allé à la rencontre de Jean-Marie Dansette, fondateur de l’association Le Philistin. Cet homme fait le pont entre les agriculteurs palestiniens et nous, Occidentaux.

Comment est né le projet du philistin ?
Le projet est né il y a une dizaine d’années. C’était à la suite d’un premier voyage en Palestine. C’était pendant l’intifada. C’est en réaction à ce que j’ai vu, aux rencontres que j’ai faites, en particulier d’agriculteurs, de producteurs palestiniens. Je me devais d’agir pour les aider à vendre et promouvoir l’huile d’olive de Palestine. 

Mais beaucoup d’organisations viennent déjà avec de l’argent et des projets pour la Palestine…
Les Palestiniens que j’ai rencontrés m’ont dit : « Nous ne sommes pas des mendiants. Notre problème est politique : c’est l’occupation des territoires, c’est l’empêchement de circulation des personnes, des marchandises ». Les Palestiniens savent faire beaucoup de choses, et ce qui leur manque, c’est la commercialisation de leurs produits : récolter l’argent de leur travail. Mes interlocuteurs avaient une belle phrase pour résumer leur situation : « Nous avons une main cassée et une main qui travaille ». Mais pas une main qui mendie ! Cette attitude m’a marqué. Il fallait engager quelque chose dans cette voie-là.

J’étais artisan dans le bâtiment et j’ai toujours travaillé avec ma femme qui est comptable. Nous avions du matériel et des compétences pour gérer une entreprise. Nous avons donc décidé de créer une association qui s’appelle Le Philistin. Nous importons de l’huile d’olive pour la promouvoir ici.

Je suppose que vous vous êtes d’abord tournés vers le mouvement de solidarité avec la Palestine ?
Quand nous avons débuté, nous nous sommes dirigés vers le mouvement de solidarité. Ils ont été intéressés par notre projet et ont fait connaître Le Philistin et notre huile d’olive. Mais ce n’était pas suffisant, il fallait populariser le produit et ne pas se limiter au réseau de militants. Nous avons essayé de l’ouvrir à un public plus large. Nous nous sommes d’abord tournés vers des boutiques qui font du bio et du commerce équitable.

Dans le même temps, nous avons créé un site internet : www.fipsouk.fr. FIP sont les initiales de France Import Palestine et souk signifie marché en arabe. A partir du site, les personnes peuvent commander leurs produits. Cela permet aussi de sensibiliser les personnes qui s’intéressent à la qualité d’un produit. Que ce soit de l’huile d’olive ou des chaussures conçues à Hébron, nous touchons un public qui n’est pas nécessairement engagé. Nous répondons à une autre demande des Palestiniens qui veulent mettre en avant leur savoir-faire et pas seulement l’aspect solidarité.


Avez-vous eu des difficultés à importer des produits palestiniens en France ?
Non, pas de difficultés à ce niveau-là. Depuis dix ans, nous importons trois containers par an. Néanmoins, nous avons eu trois problèmes. Nous avons eu un problème avec les douanes françaises. Elles ont refusé l’huile d’olive palestinienne vu que soi-disant, elle n’était pas aux normes européennes. Le container a dû être renvoyé. Une autre fois, nous avons eu un retard d’un container parce qu’il y avait un mouvement social de dockers israéliens qui bloquaient les containers à Haïfa. Et la dernière fois, c’était moi qui avait fait une erreur administrative. J’avais mis des cartes qui représentent la situation de blocage actuel en Palestine avec le mur, les checkpoints et les avais glissées dans les palettes d’huiles d’olive. Je n’avais pas déclaré la présence de ces cartes. La sécurité israélienne a menacé de détruire la marchandise. Elle a bloqué le container. Après trois semaines de négociations, le container a été libéré moyennant une amende et des frais de stockage sur le port de Haïfa. Cependant, nous ne pouvons pas dire que la marchandise ne circule pas. C’est peut-être un peu plus long et plus cher.

Les Palestiniens sont considérés ici la plupart du temps comme des combattants ou des victimes…
Malheureusement, les médias présentent toujours les Palestiniens comme des terroristes ou des victimes. Dans notre culture occidentale, nous avons toujours eu une mentalité de colon. Nous aimons être les généreux donateurs, paternalistes, maîtres de la situation. Heureusement, des associations donnent un autre son de cloche.

A mes yeux, il y a une autre forme de résistance : la production pour l’indépendance économique. Pour eux, c’est tellement important de récolter l’argent de leur travail ! Le peuple palestinien n’est pas un peuple qui mendie mais qui réclame ses droits. Les gouvernements occidentaux - relayés par les ONG - effacent un peu ce côté politique, cette demande des Palestiniens de circuler librement, de disposer d’eux-mêmes.

Mais ce n’est pas seulement en Palestine que cela fonctionne ainsi. Le peuple palestinien est en résistance et veut avoir une indépendance économique parce qu’il a des capacités de production limitées dû à l’occupation. Ils ont surtout des capacités dans le domaine de l’agriculture, dans le domaine de la confection, dans l’artisanat. Ils ont beaucoup de choses à faire valoir !

Il en est de même pour le tourisme. C’est très important pour eux d’avoir un tourisme traditionnel. Cette région a un patrimoine incroyable. Principalement, les visiteurs que l’on trouve là-bas sont soit des pèlerins soit des militants. C’est un réel problème. Les Palestiniens aimeraient qu’il y aient des personnes qui viennent pour visiter, qu’elles achètent des souvenirs comme on le fait partout.

Les producteurs voudraient être reconnus pour ce qu’ils sont. Malgré la situation, ce sont des personnes debout. Ils ont une dignité. D’ailleurs, c’est ce qu’ils leur restent. Ils me disent à propos de ceux qui viennent avec des projets et de l’argent : « Chez nous, vous ne verrez personne qui dort dans la rue. Vous ne verrez pas de mendiants malgré la situation. Chez vous, nous avons vu des personnes qui dorment dans la rue, des mendiants sous la neige. Occupez-vous de vos pauvres. Nous, des nôtres, nous savons nous en occuper  ». La pauvreté est présente en Palestine. Cependant, une structure sociale gère cela. Cela va faire plus de dix ans que nous travaillons. Notre travail commence à être reconnu. Notre but est de redonner espoir aux agriculteurs palestiniens.
 


Qu’est-ce que votre association attend des citoyens ?
Ce que nous attendons de la population, c’est qu’on ait beaucoup plus de relais vu que nous sommes une petite structure. Nous n’avons pas de gros budgets pour faire de la publicité et du marketing. C’est le rôle des militants de promouvoir ce genre d’initiatives. Bien que la campagne BDS de boycott de produits israéliens va bon train, n’oublions pas de promouvoir les produits palestiniens dans le même temps. Par exemple, nous n’entendons parler que des dattes qui sont confisquées dans la vallée du Jourdain par les colons. Pourquoi ne parlons-nous pas du travail remarquable que font les agriculteurs palestiniens ? Il est primordial que les citoyens aillent dans les commerces en avertissant que certaines des dattes vendues proviennent des colonies. Mettons-les en face de leurs responsabilités !

Où en est le philistin ?
Nous avons créé en 2004 France Import Palestine. Moi-même, je suis salarié de cette entreprise. Nous sommes quatre salariés. Nous nous sommes transformés d’association en entreprise. Nous sommes professionnels maintenant. L’association Le Philistin s’occupe de la sphère culturelle. France Import Palestine est le fer de lance. Elle s’occupe de l’importation, de la diffusion et promotion des produits palestiniens.

Quels sont vos projets à venir ?
Nous avons un projet qui se déroulera au mois d’août à Rodez, dans l’Aveyron en France. Nous allons fêter les dix ans d’existence de l’association Le Philistin. Nous allons mettre en place un événement qui s’appelle « La Palestine en campagne ». Des producteurs et des artistes palestiniens viendront dans notre village. Nous allons faire de la restauration palestinienne dans des stands placés à cet effet. Aussi, un grand marché de produits palestiniens sera mis en place.

Ensuite, au niveau des autres projets, ils sont plus du côté de l’association. Nous proposons à des personnes de visiter la Palestine. Notre but n’est pas de les envoyer sauver la Palestine, il y a des personnes habilitées pour cela. Nous leur permettons de visiter la Palestine avec une agence de voyage très intéressante qui fait découvrir la Palestine historique. Elle met en avant le patrimoine palestinien qu’est en train de s’approprier le gouvernement israélien. Cette agence de voyage s’appelle diwan voyage et est basée à Ramallah. Nous développons aussi la restauration palestinienne. Pour cela, nous avons fait venir du matériel de Hébron pour réaliser les plats traditionnels. Nous essayons au maximum de faire du 100% palestinien. Il faut montrer que la Palestine existe. Un travail au niveau politique doit être fait : boycotter, mettre le gouvernement israélien devant ses actes. Mais en même temps, il faut que les Palestiniens existent en tant que peuple en mettant en avant leur patrimoine, leur identité et leur culture.

Site du Philistin

Propos recueillis par Mouâd Salhi pour Investig’Action michelcollon.info


>> Retrouvez sur notre shop !

Israël, parlons-en!  Israël, parlons-en!

9-israel-parlons-en.html

|
25 juin 2015
Article en PDF : Enregistrer au format PDF

Il y a presque 3 ans, la DIA (Defense Intelligence Agency) du département de la défense américaine a caractérisé de façon précise la nature du conflit en Syrie et a prédit l’émergence de l’Etat Islamique. Cette révélation bouleversante a été le résultat de la loi sur la liberté de l’information combinée à un effort du groupe « Judicial Watch »(1) en lien avec la commission spéciale sur Benghazi pour plus de transparence sur les agissements des services secrets américains en Syrie.



Les sept pages du rapport (rendues publiques) péniblement rédigées par les services secrets en août 2012 révélèrent les choses suivantes :

1. La DIA a confirmé la dimension « sectaire » (religieuse) de l’insurrection syrienne puisqu’elle dit : « Les évènements prennent clairement une tournure sectaire. Les salafistes, les frères musulmanset AQI sont les forces majeures qui dirigent l’insurrection syrienne » (2) (AQI= Al Qaeda en Irak).

Cette analyse est en nette contradiction avec ce qui est relayé par les médias et les élites politiques occidentales, lesquels ont déclaré que la «  révolution syrienne » a été dirigée par des protestants en quête de « démocratie et de libertés ».

2. La DIA a confirmé le lien étroit entre l’opposition syrienne et Al Qaeda. Le rapport dit : «  Al Qaeda a supporté l’opposition syrienne depuis le début, de manière idéologique et à travers les medias… Al Qaeda a conduit bon nombre d’opérations dans plusieurs villes syriennes sous le nom de Jaish al nusrah (l’armée victorieuse) ».(2)

3. La DIA a confirmé que les insurgés syriens permettaient le renouvellement d’Al Qaeda en Irak et en Syrie. Selon le rapport : «  Il y a eu une régression d’Al Qaeda dans la province ouest de l’Irak pendant les années 2009 et 2010 ; cependant, après l’intensification de l’insurrection en Syrie, le pouvoir religieux et tribal, puissance régionale, a commencé à soutenir les révoltes des « sectes ». Ce soutien est apparu au moment des sermons d’après la prière du vendredi, l’on appela des volontaires à soutenir les sunnites de Syrie. »(2)

4. La DIA a prédit que le gouvernement syrien allait survivre à cette insurrection mais que les puissances étrangères et l’opposition allaient morceler le territoire et établir une « capitale » d’opposition comme ce qui a été fait auparavant en Lybie. Selon le rapport : «  Le régime survivra et possèdera toujours un contrôle du territoire syrien… Les forces d’opposition tentent de contrôler les régions est du pays, adjacentes aux provinces de l’ouest irakien (Mosul et Anbar), dans le but d’avoisiner la frontière turque avec l’Irak. Les pays occidentaux, les Etats du Golfe (Emirats arabes) et la Turquie soutiendront ces efforts. Cette hypothèse est plus ou moins en concordance avec les données collectées venant des récents évènements, et ces évènements vont aider à préparer des zones sécurisées sous protection internationale, comme ce qui est arrivé en Libye quand Benghazi a été choisie comme centre de commandement du gouvernement provisoire. » (2)

5. La DIA a prédit l’expansion d’Al Qaeda et l’annonce de la création de «  l’Etat Islamique  » deux ans avant sa création. Selon le rapport : « Si la situation se démêle, il y aura possibilité de mettre en place une principauté salafiste (déclarée ou non) dans la partie Est de la Syrie et c’est exactement ce que les puissances qui soutiennent ce mouvement révolutionnaire veulent, dans le but d’isoler le régime syrien qui est considéré dans la stratégie visant à l’expansion des Shiah (Groupes ethniques d’Irak et d’Iran). La détérioration de la situation a de terribles conséquences sur la situation irakienne… Cela crée l’atmosphère idéale pour le retour d’Al Qaeda dans ses affaires à Mosul et Ramadi, et va fournir un nouvel élan à Al Qaeda, qui a pour prétention d’unifier les jihad parmi les sunnites d’Irak, de Syrie et du reste du monde arabe contre ceux qu’ils considèrent comme ennemis, à savoir les dissidents. DAESH pourrai aussi proclamer un Etat islamique via son union avec d’autres organisations terroristes en Irak et en Syrie, ce qui créerait un grand danger car ils seraient soucieux d’unifier et de protéger le territoire irakien. »(2)

La dernière prédiction (datant de l’été 2012) est spécialement remarquable puisqu’elle prédit la proclamation de l’Etat Islamique 2 ans avant sa création réelle. Les rapports secrets d’août et septembre 2012 ont été envoyés au secrétaire d’Etat, au secrétaire à la défense, au département d’Etat, au département de la défense ainsi qu’au commandement central.

Conclusions et questions

Le rapport de la DIA avait précisément mis en lumière le caractère « sectaire » de l’opposition syrienne et prévoyait un renouveau et une hausse de l’influence de l’ISIS conduisant à la proclamation de «  l’Etat Islamique ». L’inaction américaine a permis aux groupes « révolutionnaires » de répandre massivement la mort et la destruction dans la région. Aujourd’hui le monde observe avec horreur les meurtres et décapitations des soldats syriens de la région de Palmyra et des partisans du gouvernement de Bashar Al-Assad commis par les forces armées de Daesh. Ils menacent notamment de détruire parmi les plus précieux trésors archéologiques de l’histoire de l’Humanité.

La prise de connaissance du contenu de ce rapport soulève donc les questions suivantes :
• Pourquoi le gouvernement américain ne change-t-il pas de politique ?

• Pourquoi le gouvernement U.S. continue-t-il de diaboliser le gouvernement laïc de Bashar Al-Assad tout en supportant activement une insurrection alors même que les «  salafistes, frères musulmans et Al Qaeda sont les forces majeures » ?

• Pourquoi le gouvernement U.S. empêche-t-il les médias mainstream de voir et de diffuser le rapport de 2012 ? (cela aurait sans doute calmé les ardeurs des belliqueux dans la région).

• Pourquoi le gouvernement U.S. continue-t-il d’autoriser l’envoi d’armes à l’opposition syrienne, comme il a été détaillé dans un autre rapport secret de Septembre 2012 ?

• La destruction et le chaos dans la région sont-ils les résultats d’une erreur, ou était-ce intentionnel ?

Intentionnellement ou non, le gouvernement américain, l’Otan, les émirats du Golfe et leurs alliés Turques ne sont-ils pas tous sensiblement responsables du chaos, des décès et de la destruction à laquelle nous assistons aujourd’hui en Irak et en Syrie ?

Traduit par Investig’action.

Source : http://www.counterpunch.org/2015/05/22/secret-intel-reports-on-syria-iraq-revealed/

NdT :

(1) http://www.judicialwatch.org/document-archive/

(2) http://levantreport.com/2015/05/19/2012-defense-intelligence-agency-document-west-will-facilitate-rise-of-islamic-state-in-order-to-isolate-the-syrian-regime/