۱۳۹۲ فروردین ۱۸, یکشنبه

کشتن احمد خمينی وبقدرت رساندن خامنه ای



APR
2

در میان انقلابیون 57 هستند کسانی که با وقاحت تمام به جای اعتراف به اشتباه ، با ماله ای در دست سعی در تطهیر خود و اطفای آتشی که به جان و وجدانشان افتاده دارند . در ابتدا بهتر است به این امر تاریخی اشاره شود که نطفه انقلاب شوم و ضدایرانی 57 از سال 42 و به رهبری رهبر عالیقدر آقایان بسته شد . نکته قابل تامل دیگر ساده لوحی این به ظاهر دانشمندان و سیاسیون و تحصیل کردگان خارج است که یک ملای روضه خوان توانست انقلاب!! این علما را از چنگشان درآورد . آیا انقلاب اسلامی سال 57 حقیقتا بوسیله معمار کبیر! آن دزدیده شد؟ . خیر ، انقلابی دزدیده نشد بلکه آقایان با عشق و ارادت تمام در کنار معبود خود خمینی مبارزه ضدسلطنتی ، ضدامپریالیستی خود را به پیروزی رساندند . در زیر بخشی از بیانات مدعیان دزدیده شدن انقلاب در روزهای اول انقلاب اورده شده است .

اصغر صدر حاج سید جوادی (جبهه ملی) : '' امام می‌آید، با صدای نوح، با طیلسان و تیشه ابراهیم، با عصای موسی، با هیأت صمیمی عیسی و با کتاب محمد و دشت‌های سرخ شقایق را می‌پیماید و خطبه رهایی انسان را فریاد می‌کند. وقتی امام بیاید دیگر کسی دروغ نمی‌گوید. دیگر کسی به در خانه خود قفل نمی‌زند، دیگر کسی به باجگزاران باجی نمی‌دهد، مردم برادر هم می‌شوند و نان شادی‌شان را با یکدیگر به عدل و صداقت تقسیم می‌کنند. دیگر صفی وجود نخواهد داشت، صف‌های نان و گوشت، صف‌های نفت و بنزین، صف‌های مالیات، صف‌های نام‌نویسی برای استعمار، و صبح بیداری و بهار آزادی لبخند می‌زند. باید امام بیاید تا حق به جای خودش بنشیند و باطل و خیانت و نفرت در روزگار نماند

کریم سنجابی (جبهه ملی) : آیت الله خمینی شخصیتی است که شاید صدها سال لازم باشد تا یک مردی به عظمت و بزرگی ایشان در یک جامعه ای ظاهر شود. من بعنوان نماینده ی یک جبهه ای از ملت ایران کمال تأسف و تألم را دارم که قدر این شخص بزرگوار را آنچنان که باید نشناختند و گوش به حرف های او ندادند و وضعیت به اینجا رسیده است.

مسعود رجوی (مجاهدین خلق) خطاب به خمینی : فرزندان مجاهد شما در بدو آزادی از زندان جسارت کرده و این اجازه را به خود داده اند که ضمن عرض سلام و درود به حضور آن پدر مجاهد اعظم ،  مراتب آمادگی خود را کماکان برای جانبازی در راه آرمانهای توحیدی مکتب انقلابی اسلام که ایدئولوژی انقلابی مجاهدین خلق ایران است به پیشگاه معظم تقدیم کند. 

کیانوری دبیر حزب توده : نام آیت الله خمینی در تاریخ انقلاب های جهان خواهد ماند

ابولحسن بنی صدر در حال بوسیدن دست جلاد جماران
   

ارتباط تنگاتنگ موسسه ی Kit با بخشهای اقتصادی هلند(مانند شل) وبرپایی رادیو و وب سایتهای ایرانی چون روز، گذار و رادیو زمانه


1386-02-15 ارتباط تنگاتنگ موسسه ی Kit با بخشهای اقتصادی هلند(مانند شل) وبرپایی رادیو و وب سایتهای ایرانی چون روز، گذار و رادیو زمانه
دنیای ما:
مدتی پیش از همکاری دولت هلند با سازمان جاسوسی آمریکا در زمینه کمک به برخی از ایرانیان در براه اندازی شبکه های اینترنتی و رادیویی فارسی در این ستون خبر داده بودیم. در آن زمان از پیدایش سایت «گذار» که با همین شیوه پدید آمده و در گزارشی توسط دو خبرنگار هلندی افشا شده بود، نوشتیم.(در زیر این گزارش موجود است) یکی دیگر از شبکه هایی که توسط همین سیستم دولت هلند – سیا، راه اندازی شده است، «رادیو زمانه» است.
متاسفانه بسیاری از ما، از سیاست هایی که پشت راه اندازی این شبکه ها وجود دارد، غافلیم. برخی از ما علاقمندیم که تصور کنیم اینگونه خدمات سازمانهای جاسوسی غربی، قدمی در راه «خیر» و تنها «سرنگونی رژیم» است و بس. اما واقعیت فقط همین نیست. اگر بدرستی ماهیت و سوابق اینگونه خدمات «بشردوستانه» غربی ها را در نظر بگیریم، متوجه خواهیم شد که تنها هدف آنان همان «سلطه» بر منابع کشورهاست که در خیلی موارد در کنار «سلطه فرهنگی» اعمال می شود. شاید این گفته تاریخی توماس فریدمن در اینجا به جا باشد که می گوید:» دست نامرئی بازار هرگز بدون مشت [ آهنین] نامرئی عمل نخواهد کرد. رستوران های «مک دونالد» بدون[ مشت آهنین] «مک دانل داگلاس»، سازنده ی هواپیماهای جنگی رشد نخواهد کرد.»
در جایی که هواپیماهای جنگنده «مک دانل داگلاس» راه را برای رستوران های «مک دونالد» باز می نمایند، » مک دانلد» و فرهنگ آن نیز قادر است که زمینه پذیرش فرهنگی سلطه «مکدانل داگلاس» را فراهم آورد. رسانه های خبری و رادیوها مانند «رادیو زمانه»، «سایت گذار» ، «سایت شهرزاد نیوز»، «سایت روز» …. بازوی تبلیغی » مک دانل داگلاس» و » مک دانلد» هستند.
مطلب زیر از وبلاگ رامین فراهانی در زمینه کمک های هلند- سیا در برپایی رادیوها و سایت های فارسی زبان قابل تعمق است.
رادیو زمانه و استعمار هلندی
و اما اندر حکایتِ استقلال رادیو زمانه:
رامین فراهانی: می دانیم که مستقل بودن امری به شدت نسبی ست و کار رسانه ای نیز وابسته به روابط پیچیده ی سیاسی و اقتصادی ست.
آقای جامی مدعی ست که برای حفظ استقلال رادیو زمانه نپذیرفته است که استودیوی آنها در بخش جهانی رادیوی دولتی هلند مستقر بشود و به همین دلیل رادیو زمانه مجبور شده است پول زیادی صرف راه اندازی استودیویی در آمستردام بکند و این هزینه ها دست و بال آنها را برای تولید برنامه های با کیفیت بسته است…
پرسش این است که اگر مکانِ استودیو نقشی چنین تعیین کننده در استقلالِ آقای جامی و تیم اش داشته است، پس چرا هم اکنون در یکی از ساختمانهای موسسه ی Kit مستقر هستند که سابقه ی استعماری دارد و هنوز هم در خدمت استعمار نوین هلند است؟ (اشاره به مکان رادیو زمانه در خبری رسمی: اینجا)
KIT مخففِ Het Koninklijk Instituut voor de Tropen است که معنایش می شود: موسسه ی سلطنتی مناطق گرمسیری (حاره). این سازمان دولتی در گذشته نامش موسسه ی استعماری (Colonial Institute) بوده است. وظیفه ی آن نیز تحقیقات و فعالیت های سودجویانه در زمینه های علمی، تجاری و فرهنگی در مستعمرات هلند (اندونزی و سورینام) و بعد در دیگر مناطق حاره بوده است با هدفِ استعمار بیشتر.
روایت تلطیف شده ای از تاریخچه ی این موسسه در وبسایتِ خودشان: اینجا:http://www.kit.nl/smartsite.shtml?ch=&id=6117
می دانیم که کارتل نفتی شِل که از ارکان اقتصادیِ هلند است، برنامه ای درازمدت برای بهره بردای از منابع گازی و نفتی ایران در دست اجرا دارد تا سهم و نفوذ خود را در بازار جهانی افزایش دهد. خبرهای حضور شل را در میدان پارس جنوبی بی شک شنیده اید و نیز بگومگو بر سر قرارداد بزرگی که تحریمهای آمریکایی را نقض می کند: اینجا:
ارتباط تنگاتنگ موسسه ی Kit با بخشهای اقتصادی هلند امری تاریخی و انکار ناپذیر است. جوانانی که مخاطب برنامه های فرهنگی هدایت شده توسط این موسسه هستند در واقع همان نسل تعیین کننده و شاید هم تصمیم گیرنده برای آینده ی ایران خواهند بود. سود اقتصاد هلند در این است که این نسل به گونه ای تربیت بشود که چشم اش را هم بر چپاول خارجی ها ببندد و هم بر ساخت و پاخت های داخلی…
این بحث را می شود بیش از این باز کرد و نظرات و واقعیت های آشکار و پنهان را دراین باره شنید. اما هدف از این نوشته تنها اشاره به تناقضی بود که در سخن و عملکرد رادیو زمانه دیدم.
*************
روزنامه ی هلندی NRC – Handelsblad در 16 سپتامبر سال جاری گزارشی جنجالی منتشر کرد که با کمی یکسو نگری ممکن است برخی آن را اینگونه تعبیر کنند: «هلند به عوامل سازمان سیا پول داده است تا در ایران انقلاب راه بیندازند». حال آنکه گفته می شود گشایش فضای رسانه ای در ایران هدف این برنامه ها بوده است.
پیش از اینکه برگردانِ این مقاله را بخوانید ( یا بعد از آنکه آن را خواندید) بهتر است چند نکته را بدانید. به جز دو یا سه سایت خبریِ خارج از کشور، هیچیک از سایت های اصلاح طلب که به اصل و ترجمه ی این مطلب دسترسی داشتند آن را منتشر نساختند. شاید فکر می کردند که انتشار چنین افشاگری هایی آن هم از زبان یک روزنامه ی مستقلِ غربی، بهانه ای خواهد شد برای افزایش ِ سرکوبِ نیروهای پیشرو، به ویژه آنهایی که با غرب تماس هایی دارند.
این نگرانی ها بویژه در شرایط فعلی که بگیر و ببند ها افزایش یافته قابل درک است. اما واقعیت این است که چنین خبرهایی از چشم کنجکاو ان داخلی پنهان نمی ماند. حتا بخشی از این داده ها پیش از این در رسانه های داخل ایران هم منتشر شد ه اند. مقامات و ناظران رسانه ای در ایران نیز از همان مراحل اولیه این موضوع را با جدیت زیر نظر گرفته اند. گویا خرازی وزیر خارجه ی دولت پیشین ایران طی سفری که همان وقتها به هلند داشت در این باره گوشزدهایی به همتای هلندی خود کرده بود که مبادا بلندگوی تبلیغاتی ِ اپوزیسیونِ خارج بشوند و کلاه دو دولت توی هم برود. که انگار تا اندازه ای هم در پیشگیری از این امر موفق شد.
در مورد یکی از دو نویسنده ی این مقاله، یعنی توماس اِردبرینک این توضیح لازم است که او از حدود چهار پنج سال پیش با یک عکاس ِخبری ِ ایرانی ازدواج کرده و بعنوان خبرنگار روزنامه ی اِِن.اِر. سِی در ایران کار و زندگی می کند. خبرنگاران خارجی (بخصوص آنهایی که بطور ثابت در ایران مستقر هستند) برای ادامه ی فعالیت های خود ناچارند به مقررات و نظرات حکومت (که معاونت رسانه های خارجی وزارت ارشاد آن را نمایندگی می کند)، توجه داشته باشند تا ادامه ی فعالیت آنها دچار مشکل نشود.
اصولن کار رسانه ای و نیز هنری در فضای پُرنظارتِ ایران مستلزم ایجاد توازنی ست بین آنچه حکومت دوست دارد بشنود و آنچه باید گفته شود و خوشایندِ حکومت هم نیست. این فرایند گاه با کشمکش و گاه با همنشینی ِ دوستانه با ناظران و ممیزان همراه است، که به مرور ممکن است باعث گرایش خبرنگار (یا هنرمند) به برخی دیدگاه های رسمی بشود، به نحوی که او، آگاهانه یا ناخودآگاه، دیدگاهی را اتخاذ کند یا موضوعی را دستمایه ی کارش قرار بدهد که مقاماتِ ناظر مشتاق شنیدن آن اند، اما لزومن تعارضی هم با اصول خبرنگاری و دیدگاه های شخصی ِنویسنده ندارد.
حال گزارش توماس و همکارش نکات تازه ای را مطرح می سازد که دانستن اش بی تردید بهتر از ندانستن آن است. اما زاویه ی دیدی را که برگزیده اند، به دیدگاهِ مقاماتِ داخلی پهلو می زند. ایراد در این است که بعضی نکات را طوری آب و تاب داده اند که گویی توطئه ای امنیتی در پس پرده جریان دارد. اگر هم چنین باشد، دانستنِ چند و چون اش در قواره ی ما و توماس نیست و کار سیستمهای اطلاعاتی ست. پس آنچه افشا شده، پنهان نبوده است.
می دانیم که با پول ِکلانی که هلند اختصاص داده است فعلن چند سکوی اینترنتی و یک رادیو ایجاد شده تا گروهی از نویسندگان، خبرنگاران، هنرمندان و فعالانِ تازه کار و کهنه کار ایرانی (اعم از تبعیدی، وارداتی و شاید صادراتی از ایران) حرفهایی را که زمانی در ایران می زدند یا نمی زدند، حالا از بیرون بزنند بی آنکه گستره ی مخاطبانشان چندان بیشتر شده باشد و حرفهاشان پرشورتر.
تازه جالب اینجاست که در میان این جمع کسانی هم هستند که میزان ِخودداری شان از بیانِ آزادانه ی ِ مسائل بر محافظه کارترین خبرنگاران ِ داخلی هم می چربد. پرسش این است که چه کسی اینها را آورده یا فرستاده به این تریبون ها و با چه هدفی؟ و چرا باید افرادی که تا بُن ِ استخوان دچار خودسانسوری و کم مایه گی هستند در رسانه ای آزاد و پرهزینه بمانند که هدف اش ایجاد روزنه ای در آن فضای بسته بوده است و رساندن صدا های خاموش به گوش ملت!؟
دنیای وارونه ای ست. هیاهویی که با انگیزه ی «جابجایی ِقدرت به کمکِ رسانه ای تحولخواه» آغاز شد، دارد به سرعت جای خود را به «استحاله ی رسانه در چنبره ی قدرتها و مصلحت ها» می دهد. اینجاست که نیاز به جستاری درباره ی سازوکارهای بازدارنده در این سوی بازی و دستهای پشت پرده در آن سوی بازی بیشتر احساس می شود.
بلافاصله پس از انتشار گزارش روزنامه ی هلندی، من خلاصه ی تلطیف شده ای از آن را برای رادیو زمانه (که خود نیز از موضوعات این مقاله است) فرستادم. اما با اینکه این رادیوی نوپا قرار است کثرت گرایی را در خبررسانی ترویج کند، چیزی در این باره منتشر نساخت و چرایش را هم نگفت. اگر با محتوای آن موافق نبودند می توانستند نقد اش کنند تا شبهه ای نماند.
حال ترجمه ی کامل ِ گزارش را بخوانید و از طریق لینک هایی که در متن داده ام سری به سایت ها بزنید و خود داوری کنید. (لطفن نظرتان را نیز در پایین مطلب بفرستید):
یارانه ی هلند علیه رژیم ایران
گزارشی از:Thomas Erdbrink و Thalia Verkade
روتردام/ تهران، 16 سپتامبر 2006
وزارت امور خارجۀ هلند به یک سازمانِ نو محافظه کار آمریکایی یارانه داده است تا از طریق برنامه ای، جابجایی ِ صلح آمیز قدرت را در ایران عملی سازد.
سازمان خانۀ آزادی (Freedom House ) که در سال 2003 از حملۀ آمریکا به عراق جانبداری می کرد، امسال حدود 630 هزار یورو از دولت هلند دریافت داشت. مدیر این سازمان این موضوع را تأیید کرده است. پول هلند به منظور ایجاد همایشگاهی اینترنتی برای شخصیت های مخالف ایرانی هزینه می شود که نام اش http://www.gozaar.org/ است. در وب سایت خانۀ آزادی آمده است که این سازمان «مطلقاً مخالف دیکتاتوری های مذهبی مانند ایران است.»
هلند و آمریکا تنها کشورهای جهان هستند که آشکارا بودجه ای برای ترویج ِ دگرگونی ِ سیاسی در ایران فراهم ساخته اند. اما دولت هلند خود به فرستنده های ماهواره ای ایران که پیام رژیم اسلامی را منتقل می کنند روی خوش نشان نمی دهد. سال گذشته در هلند یک شبکۀ حکومتی ِ ایران به دلیل » گسترش نفرت» ممنوع شد.
این یارانه بخشی از یک پروژۀ بزرگتر هلندی است که هدف اش ترویج کثرت گرایی در رسانه های ایرانی ست. بعد از طرح لایحه ای توسط فرح کریمی ( از حزب سبزهای چپ) و هانس فان بالِن ( VVD، حزب لیبرال)، مجلس هلند در سال 2004 مبلغ 15 میلیون یورو اعتبار برای این منظور فراهم ساخت.
روزنامۀ انگلیسی Financial Times می گوید که خانۀ آزادی یکی از سازمانهایی ست که از وزارت امور خارجۀ آمریکا برای عملیات پنهانی و غیرقانونی در ایران، پول دریافت می کند. ایالات متحده 75 میلیون دلار برای » آوردن دموکراسی و آزادی در ایران» اختصاص داده است. خانۀ آزادی یکی از نیروهای مؤثر در پشتیبانی از «انقلاب نارنجی» طی سالهای 2004 و 2005 در اوکراین و نیز در جنبش دانشجویی Optor در صربستان بود.
زمانی که این سازمان آمریکایی درخواست کرد از هلند یارانه دریافت کند، مدیریت آن را James Woolsey رئیس سابق سیا (CIA) بر عهده داشت که از حامیان فراخوانهای ِ تغییر رژیم در ایران بوده است. Peter Ackerman رئیس فعلی خانۀ ازادی، مدیریت مرکز اسناد حقوق بشر ایران را نیز بر عهده دارد. این گروه در مجاورت ایران در دبی همایش هایی را برگزار کرد که تأکید آنها بر درسهایی بود که از قیام مردم در صربستان و اوکراین می توان گرفت. شرکت کنندگان ایرانی در این همایش ها، چندی بعد در ایران بازداشت شدند.
Jennifer Windsor مدیر خانۀ آزادی خرسندی خود را از حمایتِ هلند اینطور بیان می کند: «ما از هلند بسیار ممنون هستیم. هلند نقش یک پیشقراول را در ترویج آزادی بیان بازی می کند.» . پولی که هلند برای تقویتِ کثرت گرایی در رسانه های ایران اختصاص داده است، ابتدا برای تأسیس یک تلویزیون ماهواره ای منظور شده بود تا توسط خبرنگاران مخالفِ ایرانی از هلند برای ایران برنامه پخش کند. اما وقتی معلوم شد که این طرح عملی نیست، 15 میلیون یورو تقسیم شد و بخش اصلی آن به سازمانهای هلندی رسید، از جمله به سازمانی که خبرنگاران را آموزش می دهد، و نیز به یک فرستندۀ رادیویی ِ متمرکز بر ایران [ رادیو زمانه] و تشکیلات World Press Photo. منابع مطلع در وزارت امور خارجۀ هلند می گویند که خانۀ آزادی یکی از دو سازمان خارجی است که بخشی از این پول را دریافت کرده اند. دیگری زیرمجموعۀ شبکۀ بریتانیایی بی بی سی است.
از نظر Kees-Jan Ouwerkerk سخنگوی وزارت خارجه – که پول را تقسیم کرده است- نام دریافت کنندگان پول را نمی توان افشا کرد. او می افزاید «اگر خانۀ آزادی می گوید که از هلند پول می گیرد، حق مسلم اش است که این را بگوید. ولی ما قرار گذاشتیم افشا نکنیم که دقیقاً چه سازمانهایی را حمایت می کنیم. دلیل اش هم این است که از به خطرانداختن این سازمانها پیشگیری کرده باشیم.»