۱۳۸۹ دی ۳, جمعه

پوزش از بابت افاضات یک آقا!!! زاده؟ میزگردی با شرکت آقایان حسن داعی و فرخ نگهدار، با اجرای جمشید چالنگی










قصد من پرداختن به دفاع فرخ نگهدار بعنوان یکی از اعضای شورای رهبری سازمان فداییان خلق ایران(اکثریت)- اگر ایشان از عضویت سازمان خارج و کرسی شورای مرکزی را ترک کرده بودند، جای هیچ شکوه و گلایه¬ای نبود. ولی تا زمانی که ایشان این نام را علیرغم نفرت عمیقی که به آرمان¬های فداییان دارند، یدک می¬کشند، متآسفانه ما نیز همراه با دیگر رفقای فدایی مجبوریم صلیب ننگ را بردوش کشیم. من بعنوان یک فدایی تنها می¬توانم پیشآپیش از مردم ایران، از کارگران و زحمتکشان کشورمان پوزش بطلبم.


پوزش از بابت افاضات یک آقا!!! زاده؟


عصر روز یکشنبه مورخ 28/9/89 در برنامه¬ی فارسی صدای آمریکا، میزگردی با شرکت آقایان حسن داعی و فرخ نگهدار، با اجرای جمشید چالنگی پیرامون موضوع اجرای هدفمند کردن یارانه¬ها برگزار گردید. شرکت کننده و گرداننده برنامه از مثبت بودن اصل حذف یارانه¬ها و آزادسازی اقتصادی بعنوان یگانه راه توسعه و رفاه دفاع نمودند. اما نقطه افتراق آنها برای اجرای این طرح در ایران در مورد زمان، چگونگی و مدیریت اجراء بود. آقای داعی ضمن دفاع از اصل آزاد سازی و اقتصاد لیبرالی سرمایه¬داری، بر این نظر بود که اجرای چنین طرحی بدون تمهیدات لازم در عرصه¬ی داخلی و خارجی با شکست مواجه خواهد شد و دولت احمدی¬نژاد نیز فاقد چنین توانی است، از این¬رو نمی¬توان انتظار موفقیتی برای آن داشت. وی به استناد اینکه درآمد حاصل از حذف یارانه¬ها نه به جیب مردم بلکه برای تأمین منابع مالی هدف¬های ارتجاعی رژیم، از جمله پرداخت هزینه¬های حزب¬الله و حماس صرف خواهد گردید. لذا اجرای آن را جنایتکارانه و دزدیدن از سفره¬های مردم گرسنه کشورمان برای ارتزاق مرتجعین دیگر منطقه و باندهای مافیایی حاکم بر ارگانهای نظامی و سیاسی ارزیابی نمود. از نحوه¬ی اداره¬ی برنامه و سخنان آقای چالنگی می¬شد براحتی درک کرد که ایشان هم موافق نظرات حسن داعی بود.


اما دفاع جانانه فرخ نگهدار از اجرای طرح مزبور موضوع جالب توجهی بود. بطوریکه بینندگان و بخصوص هواداران سازمان فداییان خلق ایران(اکثریت) را مات و مبهوت نمود. البته ایشان برای دفاع خود دلیل محکمی هم ارائه کرد. استدلال منطقی ایشان استناد به سبقه¬ی تاریخی طرح بود. چه دلیلی مستندتر و متقن¬تر از اینکه قبل از احمدی¬نژاد مشابه طرح مزبور توسط رژیم شاه و دولت-های رفسنجانی و خاتمی هم دنبال می¬شده است. اگر آنها ناتوان اتز اجراء کامل چنین طرحی بودند، پس ناانصافی خواهد بود که توانایی، درایت و شجاعت آقای احمدی¬نژاد را زیر سؤال بریم!!! ایشان فارغ از ماهیت رژیم و شخص خامنه¬ای و احمدی¬نژاد و حتی بدون توجه به نظرات مدافعان و تئوریسین¬های نئولیبرالیسم به دفاع جانانه از حذف یارانه¬ها پرداخت. گویی در آن برنامه نه "فرخ نگهدار"، که خود زمانی دبیر اول بزرگترین سازمان چپ ایران بود، بلکه کسانی چون صادق محصولی وزیر مسئول اجرای طرح در کابینه¬ی احمدی¬نژاد سخن می¬راند. اینکه نگهدار برای اثبات نظر خود به بزرگ مردانی چون محمدرضا پهلوی و علی¬اکبر هاشمی رفسنجانی !!! متمسک می¬شود، هرچند غیر قابل پیش¬بینی نبود ولی موضوع جالب توجهی می¬باشد. حداقل برای کسانی چون من و دیگر اعضاء و هواداران سازمان، کسانی که برای مبارزه علیه نظام مبتنی بر استثمار و علیه چنین اشخاصی و علیه منشاء چنین نظراتی به زیر بیرق سازمان فذاییان خلق ایران(اکثریت) گرد آمده بودند، سازمانی که متأسفانه دبیر اول و رهبرش فرخ نگهدار بود. صد افسوس برای من و کسانی که صادقانه از بهر تحقق آرمان¬ والای فداییان خلق، تحت رهبری ایشان و هم¬سلکان کژاندیش-اش، مبارزه کردند، جان باختند و زندگی¬شان در آتش جمهوری اسلامی سوخت.


اینکه هزاران نفر از هم¬میهنانمان، از نسخه¬ی ایرانی طرح تعدیل اقتصادی صندوق بین¬المللی پول و بانک جهانی دفاع می¬کنند، جای بحث و تردیدی نیست. طرحی که تمامی طیف¬های حاکمیت و طرد شدگان از حاکمیت، از جمله اصول¬گرایان، اصلاح¬طلبان، محافظه¬کاران، تکنوکرات¬ها، باندهای امنیتی- نظامی حاکم و تمامی جناح¬های چپ و راستش مدافع اجرای آن هستند. طرحی که در عین حال بیشتر آنها از پی¬آمد اجرایش واهمه دارند.
اگر رفسنجانی در فضای سنگین پس از جنگ توانست، بخشی از طرح صندوق بین¬المللی پول و بانک جهانی را تا حدودی پیش برد، ولی در فضای پس از دوم خرداد شرایط برای ادامه و پیگیری پروژه رفسنجانی برای خاتمی مهیا نبود. ولی احمدی¬نژاد با اتکاء به سیاست¬های پوپولیستی و در غیاب اپوزیسیون متشکل گزینه¬ی مناسبی برای نهایی کردن طرح حذف یارانه¬ها بشمار می¬رفت. مأموریتی که پس از کش و قوس¬های فراوان بالخره دولت احمدی¬نژاد تصمیم به اجرای آن گرفت.


در اینجا هدف من بررسی طرحی که کوس رسوائی آن قبل از اجراء توسط کارشناسان اقتصادی و حتی اقتصاددانان حامی جمهوری اسلامی به صدا درآمده، نیست. بلکه قصد من پرداختن به دفاع فرخ نگهدار بعنوان یکی از اعضای شورای رهبری سازمان فداییان خلق ایران(اکثریت)- هر چند بنام تحلیل¬گر مسائل سیاسی ایران- از اجرای چنین طرح جنایت¬کارنه¬ای است. اگر ایشان از عضویت سازمان خارج و کرسی شورای مرکزی را ترک کرده بودند، جای هیچ شکوه و گلایه¬ای نبود. ولی تا زمانی که ایشان این نام را علیرغم نفرت عمیقی که به آرمان¬های فداییان دارند، یدک می¬کشند، متآسفانه ما نیز همراه با دیگر رفقای فدایی مجبوریم صلیب ننگ را بردوش کشیم. من بعنوان یک فدایی تنها می¬توانم پیشآپیش از مردم ایران، از کارگران و زحمتکشان کشورمان پوزش بطلبم. و ضمن برائت از این اقدام ننگین در دفاع از طرح جنایتکارانه¬ی رژیم، از مردم و کارگران و زحمتکشان میهنمان بخواهم این عوام¬فریبی و دغل¬کاری را بپای اعضاء و هواداران سازمان ما ننویسند. فرخ نگهدار واقعاً آقا!!!زاده¬ای به تمام معناست. کسانی که در برابر این عوام¬فریبی زیان¬بار سکوت اختیار می¬کنند، اگر ذره¬ای در موفقیت افاضات این آقا!!!زاده تردید داشته باشند، لازم است از هم اکنون آماده¬ی جوابگویی به مردمی باشیم، که احتمالاً در پی کاربست حذف یارانه¬ها دست به اعتراض خواهند زد و مطمئناً توسط رژیم و دولت احمدی¬نژاد سرکوب هم خواهند شد.


رفقا! ما هنوز پس از سی سال از آوار سیاست فاجعه¬بار حمایت از جمهوری اسلامی رهایی نیافته¬ایم. سیاستی که علیرغم تقبیح آن توسط کنگره¬ی اول سازمان، به کرات و به اشکال مختلف شاهد تکرارش بوده¬ایم. روزی به بهانه¬ی دفاع از اصلاحات خاتمی و یا حمایت از اقدامات رفسنجانی، روزی دیگر در دنباله¬روی کت بسته از موسوی و جنبش سبز، امروز در دفاع جانانه از اجرای طرح هدفمند سازی یارانه¬ها توسط احمدی¬نژاد و فردا شاید در دفاع از مداخله¬ی آمریکا ...!!!


ریشه تکرار این سیاست¬های ویرانگر در کجاست؟ چرا تلاش¬های صادقانه¬ای که توسط دوستداران جنبش فدایی برای بازداشتن سازمان از کج¬رویی¬ها انجام می¬گیرد را پس می¬زنیم؟ چرا با نامه¬ی مادران شهدای فدایی در اعتراض به رویکردهای نادرست رهبری سازمان بخصوص شخص فرخ نگهدار آنگونه غیرمحترمانه برخورد شد؟ و بجای دادن پاسخی منطقی، به انتقاد مادران و خانواده¬های جانباختگان فدایی در دعوت آنان به بازاندیشی در رویکردهای نادرست و تشتت¬زای رهبری سازمان در زمان فرخ نگهدار و پس از ان، برخوردی پلیسی و انکارگرایانه درپیش گرفته شد؟ چرا خواست بخشی از هواداران سازمان از کنگره برای اخراج فرخ نگهدار بایکوت می¬شود؟ براستی این قدرت ایزدی از کجا نشأت می¬گیرد؟ آیا کسی را در سازمان و رهبری آن توان و نیتی برای ایستادن در برابر بیراهه بردن¬های سازمان فداییان خلق ایران(اکثریت) نگهدار و دوستانش وجود ندارد؟ اگر دفاع از موسوی توسط فرخ بعنوان عضو فراملیتی کارتل خانوادگی "کیسون" که صدها میلیون تومان خرج پیروزی¬اش کرده بودند، امری بدیهی و قابل پیش¬بینی بود، دفاع جانانه¬ی وی از طرح جنایتکارانه¬ی احمدی¬نژادی که تا دیروز لعن و نفرینش می¬کردند و منتقدین موسوی و جنبش سبز را بعنوان عوامل احمدی¬نژاد معرفی می¬نمودند، جای تعجب ندارد؟ مگر اینکه بپذیریم اتخاذ چنین مواضعی در حمایت از احمدی¬نژاد، مأموریتی است آگاهانه و هدفمند از طرف شرکتی که سهامدار غیر رسمی آن بشمار می¬¬رود و از قَبَلِ این طرح منتفع خواهد شد. سؤال ما اینست که چرا باید هزینه¬ی رفتار و مواضع خفت¬بار وی را سازمان ما بپردازد؟ بیآید از بهر هزینه¬هایی که بابت رفتارها و مواضع فرخ نگهدار پرداخته¬ایم و منبعد هم خواهیم پرداخت، لختی بیاندیشیم.


سعید آذرنگ
30/9/89



زندگينامه ی حبيب لطيفی زندانی محکوم به اعدام



حبيب لطيفی هفتمين فرزند صغری و عباس لطيفي، 1 فروردين 1360 در ميدان آزادی (اقبال) سنندج چشم به جهان گشود. وی 7 سال نخست زندگی خود را به همراه خانواده اش (هنگام جنگ ايران و عراق) در روستای نايسر از توابع شهرستان سنندج و در آوارگی سپری نمود.
زندگينامه ی حبيب لطيفی زندانی محکوم به اعدام
کمپين دفاع از زندانيان سياسی و مدنی
حبيب الله لطيفی پور، زندانی سياسی کرد در آستانه اعدام قرار گرفت
رژيم جمهوری اسلامی در ادامه جنايات خود، قصد دارد حکم اعدام حبيب الله لطيفی پور، زندانی سياسی کرد را روز يکشنبه پنچم دی ١٣٨۹ به اجرا در آورد. به گزارش روانيوز، دستگاه سلاخی قضايی رژيم جمهوری اسلامی اول ديماه به صالح نيکبخت وکيل مدافع حبيب الله لطيفی پور اطلاع داده که حکم اعدام اين زندانی سياسی را روز يکشنبه به اجرا در خواهد آورد.
.
حبيب لطيفی هفتمين فرزند صغری و عباس لطيفي، 1 فروردين 1360 در ميدان آزادی (اقبال) سنندج چشم به جهان گشود. وی 7 سال نخست زندگی خود را به همراه خانواده اش (هنگام جنگ ايران و عراق) در روستای نايسر از توابع شهرستان سنندج و در آوارگی سپری نمود.
وی از کودکی به ورزش علاقه مند بود و در رشته ی فوتبال استعداد بی نظيری داشت. در حين گذراندن مقاطع تحصيلی ابتدايی و راهنمايی و دبيرستان، در تيم های مختلف فوتبال از جمله تيم شهرداری سنندج بازی کرد و به عنوان بازيکن شماره 10 افتخارات زيادی را کسب کرد. حبيب همچنين در رشته ی نوازندگی ساز سنتور مدتی فعاليت نمود. او در آستانه ی ورود به دانشگاه مجبور به ترک آن شد چرا پيش شرط ادامه ی آن، ثبت نام در مرکز بسيج بود و بدين ترتيب حبيب که به هيچ عنوان حاضر به ثبت نام در بسيج نبود، علی رغم ميل باطنی خويش مجبور به ترک باشگاه و خداحافظی از فوتبال شد.
حبيب که عاشق طبيعت کردستان بود، کم کم به ورزش کوهنوردی روی آورد و در قالب برنامه های گروهی موفق به فتح اکثر قلل کردستان و ايران شد. علی رغم آن که حبيب در خانواده ای ثروتمند متولد شده بود، همواره در اجتماع فروتنانه ظاهر می شد. اين دانش آموز ممتاز در سال 1380 موفق به اخذ ديپلم و پيش دانشگاهی رشته ی رياضی و فيزيک شد و در مهرماه 1381 به دانشگاه ايلام راه يافت و در رشته ی مهندسی صنايع ادامه تحصيل داد.
حبيب جوان، علاقه ی ويژه ای به مطالعه و بحث و گفتگو در خصوص مسائل اجتماعی � سياسی ايران به ويژه کردستان داشت. او به همراه دوستان خود مدام مشغول فعاليت های مدني، فرهنگي، زيست محيطی و سياسی بود. از شرکت در NGO ها گرفته تا روشنگری مردم. وی همچنين افتخار عضويت انجمن های ” ژيانه وه ” و ” شاهو ” و “جمعيت کردستان سبز” را داشت.
حبيب الله لطيفی ساعت 7:40 غروب 1 آبان ماه 1386 در خيابان ادب سنندج از سوی 11 تن از نيروهای امنيتی اطلاعات محاصره و بازداشت شد. شايان ذکر است اين توطئه با همکاری صاحب مغازه ای انجام گرفت که حبيب کيس کامپيوتر خود را جهت تعمير به آنجا برده بود. صاحب مغازه با تلفن های پياپی از وی خواسته بود تا فورا خود را به مغازه ی او برساند. حبيب هم رفت و در حين خروج از مغازه با يورش وحشيانه ی 11 نفر مسلح مواجه شد و از آن غروب تا 4 ماه بعد، آفتاب را در آسمانش نديد. وی 4 ماه در زندان انفرادی تحت شکنجه ی شديد جلادان اطلاعات مورد بازجويی قرار گرفت. روز نهم بازداشتش بر اثر خونريزی کليه هايش به بيمارستان تامين اجتماعی سنندج (دور افتاده ترين بيمارستان شهر) منتقل می شود و بر حسب اتفاق يکی از بستگان نزديک اش وی را در وضعيتی بسيار وخيم اينگونه می بيند پسرکی با چشم هايی ورقلمبيده و پوستی کدر و تيره و لبان پاره شده که 3 نفر وی را که توان راه رفتن نداشت و در ميان بازوانشان نيمه خميده و به سختی قدم بر می داشت، از پله های بيمارستان بالا می بردند و 8 نفر ديگر نظامی و لباس شخصی آنان را اسکورت می کردند. بعدها معلوم شد که 5 الی 6 نفر او را به باد لگد و باطوم گرفته و تا سرحد مرگ کتک زده اند. او 4 هفته توانايی هيچ حرکتی جز سينه خيز نداشت. سرش از 3 ناحيه شکسته بود و لگدهای پياپی لبانش را شکافته بود. گفتنی است طی اعتراض حبيب به قاضی کاميانی بازپرس پرونده که هر از گاهی جهت بازپرسی به تک سلولی وی در اطلاعات مراجعه می کرد، کاميانی هرگونه اعمال شکنجه را انکار کرده و حبيب را متهم به اظهارات کذب نموده بود.
در اين گير و دار رئيس کل اطلاعات استان و دادستان آن زمان سنندج (امجدی) طی گفت و گويی که در تک سلولی اطلاعات از پشت شيشه با حبيب انجام داده بودند، قول فراری دادن شخص وی و دوستش ياسر گلی در ازای اعتراف برای ديگر دوستانش و فرستادن گزارش ماهانه در مورد 2 نفر (که نگفته بودند چه کسانی هستند) داده بودند. پس از آن که با مخالفت صريح حبيب رو به رو شده بودند او را تهديد به اعدام کرده و طبق اطلاعاتی که چندماه پيش از اداره ی اطلاعات به خارج درز کرد، مشخص شد اين دو مسوول والارتبه و دادستان کل استان کردستان (گروسی) و از اصلی ترين کسانی به شمار می آيند که مصر به اجرای حکم اعدام اين جوان 28 ساله هستند.
پس از پرونده سازی و گنجاندن مطالب دروغين در پرونده ی اين جوان کورد که از سوی بازجويان اطلاعات و به ياری قاضی کاميانی انجام شد حبيب به بند قرنطينه و سپس بند پاک 2 زندان مرکزی سنندج منتقل شد و پس از 4 ماه چشمانش به نور آفتاب و ديدار خانواده اش روشن شد. حبيب در تاريخ 10 تيرماه 1387 طی دادگاهی چند دقيقه ای و بدون حضور خانواده، در شعبه ی اول دادگاه انقلاب اسلامی سنندج به رياست قاضی حسن بابائی طی چند دقيقه دادگاهی غير علنی به اتهام اقدام عليه امنيت ملی از طريق فعاليت دانشجويي، مدني، سياسی با استناد به آيه 33 سوره مائده (قرآن کريم) و استناد به مسائل يکم، سوم و پنجم از فصل ششم (حد محارب) جلد چهارم کتاب تحرير الوسيله روح الله خمينی و مواد 183، 186، 190، 191 قانون مجازات اسلامي، محارب (دشمن خدا) اعلام شده و به اعدام محکوم شد. در پی اعتراض صالح نيکبخت وکيل مدافع حبيب به اين حکم مغرضانه، در 10 بهمن ماه 1387 بارديگر اين دانشجوی کورد به اعدام محکوم شد. گفتنی است قاضی بابائی به وی گفته بود، تو که حکم ات اعدام است بيا و جرم های پرونده ی ديگر متهمان بی گناه من را به عهده بگير، بگذار اين پرونده نيز مختومه شود!! و اينگونه بود که مدعيان عدالت و رافت اسلامی به توطئه ی خود عليه اين جوان کورد ادامه دادند.
کم کم بيماری برونشيت (عفونت ريوی) که در کودکی از آن رنج می برد، بارديگر عود کرده و عفونت معده و دندان ها که همگی بر اثر نبود بهداشت در هوا و غذای تک سلولی اطلاعات و زندان مرکزی سنندج ظاهر شده بودند، بر فشار و شکنجه ی روحی او افزود. اما عليرغم درخواست های مکرر حبيب و خانواده و وکيلش مسوولان اجازه ی درمان نداده و تنها يک بار به منظور انجام سونوگرافی حبيب را به بيمارستان توحيد سنندج منتقل کردند که بعدها اعلام کردند جواب سونوگرافی گم شده است. مسعود مهربان (رئيس سابق حفاظت زندان مرکزی سنندج و نماينده ی اطلاعات در اين زندان که به علت فاش شدن فساد اخلاقی و روابط نامشروع با يکی از کارمندان زن زندان و ايجاد مزاحمت برای خانواده ی زندانيان به مکان نامعلومی تبعيد شد) و محمد خسروی (رئيس زندان مرکزی سنندج) توسط مخبران خود در زندان کردار و گفتار حبيب و دوستان اش را زير ذره بين قرار داده و به طرق مختلف از جمله ممنوعيت های بی دليل و ناگهانی ملاقات و تماس تلفنی او را شکنجه کرده و می کنند.
پس از ارجاع پرونده به ديوان عالی کشور در تاريخ 16 فروردين 1388 که جهت آخرين تجديدنظر بر اين پرونده ی سراسر کذب صورت گرفت، تنها يک هفته پس از آن، درخواست مزبور، با مخالفت مسوولان مواجه شد و اين مسئله که کمسيون عفو ديوان عالی کشور حاضر به بررسی مجدد پرونده نشده است، پس از 10 ماه مخفی کاری دستگاه قضايي، در 16 اسفند ماه سال گذشته (1388) به صورت شفاهی به دکتر صالح نيکبخت وکيل حبيب اعلام شد. بدين ترتيب احتمال اجرای حکم حبيب با فاش شدن اين مسئله و پس از آنکه از سوی اسکندری رئيس اجرای احکام دادگاه انقلاب سنندج به وی اعلام شد که هيچ تضمينی جهت عدم اجرای حکم اعدام وجود ندارد. پس از آن بود که شانس لغو حکم اعدام حبيب از ميان رفت و هر آن امکان دارد در يک سپيده دم، جلادان رژيم حبيب را نيز همچون شهيد احسان و فصيح و فرزاد به دار بياويزند و به زندگانی سراسر انسانی او پايان دهند. گفتنی است چندين بار از سوی افراد مختلف که ادعای مسووليت و نفوذ بسياری در اطلاعات و قوه ی قضائيه داشتند، به خانواده ی لطيفی پيشنهاد دادن رشوه و شکستن حکم اعدام فرزندشان داده شده است و از آن جا که خانواده ی وی مجبور بودند برای نجات جان فرزندشان به آن ها اعتماد نمايند مبالغ فراوانی از خانواده حبيب وجه نقدی دريافت نموده و هيچ کاری نيز در ازای آن انجام نداده اند. هم چنين خانواده لطيفی خواستار ديدار با مقامات قضايی همچون شاهرودی و لاريجانی بوده و استاندار کردستان (اسماعيل نجار) بوده اند، اما اين مقامات به بهانه های مختلف از دادن وقت ملاقات با اين خانواده سر باز زده و هيچ يک حاضر به پاسخگويی درخواست آنان نبوده اند. قابل توجه است برای گرفتن وقت ملاقات با شاهرودی از اين خانواده درخواست 5 مليون تومان وجه نقد شده بود!!
حبيب که از جمله زندانيان سياسی با نفوذ و محبوب در زندان سنندج محسوب می شود، از جمله اعتصاب کنندگان معترض به اعدام شهيد احسان بود و تا آخرين لحظات از تلاش برای نجات جان اين همبندی دلاور خود از پای ننشست و اين خود دليلی شد بر تشديد فشار ها و شکنجه هايی که هم اکنون محمد خسروی در حق او اعمال می دارد. پس از شهادت قهرمانانه ی احسان فتاحيان، حبيب و هم بندانش با کف زدن و پخش شيرينی شهادت رفيق احسان را به يکديگر تبريک گفته بودند و از همين رو، نگهبانان به دستور خسروی چندين بار وسايل و يادداشت و کتب شخصی حبيب را تفتيش و ضبط، حق ملاقات حضوری با خانواده اش را از وی سلب، و خطوط تلفن بند پاک 2 و سپس کل زندان را به منظور ممانعت از تماس تلفنی با خانواده اش قطع کردند. شايان ذکر است اواسط دی ماه سال گذشته حبيب يک بار ديگر جهت پاره ای توضيحات از زندان به سلول های انفرادی اين اداره منتقل شد و مدت 4 روز را تحت شکنجه به سر برده بود. همچنين در زمان سفر سيد علی خامنه ای به کردستان بر اثر رفتن ماموران اداره اطلاعات در پاسی از شب به خانه ی پدری حبيب که به منظور تهديد خانواده وی جهت حبس خانگی تا اتمام سخنرای خامنه ای در ميدان آزادی سنندج صورت گرفته بود، مادر حبيب دچار سکته ی قلبی شد.
با اين اوصاف، حبيب الله لطيفي،نه تنها به زانو در نيامده است که با عزمی جزم و ايمانی راسخ، سينه در برابر دشنه ی دشمن سپر نموده و بر ادامه ی راه خود اصرار دارد.

واشنگتن پست: جولیانی و سه جمهوریخواه دیگر از مجاهدین خلق حمایت کردند


Your browser may not support display of this image.
۰۳,۱۰,۱۳۸۹
Your browser may not support display of this image.
صدای امریکا - 
خبرنگار واشنگتن پست در پاریس از حمایت علنی چهار چهره برجسته جمهوریخواه آمریکا از گروهی بنام «کمیته فرانسوی برای یک ایران دمکرات» گزارش میدهد. رودلف جولیانی، شهردار پیشین نیویورک، و سه عضو سابق کابینه جرج بوش این گروه چهار نفره را تشکیل میدهند. این کمیته که در حقیقت برای پیشبرد اهداف سازمان مجاهدین خلق بتازگی شروع بکار کرده است روز پنجشنبه در تظاهراتی در پاریس از دولت اوباما خواستار آن شد که این سازمان از فهرست گروههای حامی تروریسم که وزارت خارجه آمریکا سالانه آنرا اعلام میکند، بیرون آورده شود و از آن بعنوان اهرمی برای براندازی حکومت معممین در ایران بکار گرفته شود. در همین حال مقاله متذکر می شود که سازمان مجاهدین خلق از محبوبیت چندانی در داخل ایران برخوردار نیست چرا که سران این سازمان در حین جنگ ایران و عراق عملأ بصورت یک بخش از ارتش عراق فعالیت میکردند.
روزنامه دیلی تلگراف لندن در مصاحبه ای با محمد رضا حیدری، دیپلمات مستعفی جمهوری اسلامی که سال گذشته به نروژ پناهنده شد، مینویسد که هنگام خدمت او در وزارت خارجه ایران وی بسیاری از تکنسین ها و کارشناسان نظامی کره شمالی را برای پیشبرد برنامه اتمی ایران یاری داد. از جمله مأموریتهای کاری وی، دادن اجازه ورود به اعضای گروه فلسطینی حماس و نظامیان کره شمالی بود بدون اینکه گذرنامه و ویزای آنها بررسی شود. به باور آقای حیدری نظامیان کره شمالی به ایران سفر میکردند تا تهران را برای دسترسی به بمب اتمی یاری داده و برد موشکهای بالستیک ایران را افزایش دهند.
اما لوس آنجلس تایمز از تبعات حذف یارانه های دولتی در مواد غذایی و سوخت مایحتاج مردم در ایران خبر می دهد. منتقدین دولت احمدی نژاد میگویند این مردم ایران هستند که بهای سیاست خارجی ستیزه جویانه دولت و برنامه هسته ای کشور را که تحریمهای بین المللی اقتصادی بدنبال داشته است، می پردازند. اما مقامات دولتی مدعی هستند که حذف یارانه ها در چارچوب اصلاحات اقتصادی دولت منجر به شکوفایی اقتصادی خواهد شد زیرا که با اجرای این طرح بالغ بر ۱۰۰ میلیارد دلار به خزانه دولت واریز میشود.
سایت انقلاب اسلامی – کجا دیده شده بود که یک گروه سیاسی تا این حد سقوط کند که خود را در خدمت قدرت خارجی بگذارد و برای امریکائیان اجتماع بر پا کنند و،  درآن، آنان از رئیس جمهوری امریکا بخواهند از این گروه  برضد رژیم مافیاهای نظامی – مالی استفاده کند!؟ دیروز در خدمت رژیم صدام و امروز در تقلای پذیرفته شدن به خدمت از سوی امریکا. سقوط آزاد همین است

نمایش کامل فیلم زیبای محاکمه، کار مسلم

supprimer x نمایش کامل فیلم زیبای محاکمه، کار مسلم منصوری در برنامه ی سینما ،