۱۳۹۴ آذر ۲۴, سه‌شنبه


Témoignage d'un cheminot parmi tant d'autres, de ces travailleurs qui sont considérés par la direction mais aussi par la "sinistre de l'immobilité" Galant de FAINÉANT. FAINÉANTS, les cheminots ? Jugez plutôt par ce témoignage...
شهادت یک مرد از راه آهن در ميان بسياري از ديگران ، از اينا کي هستن کارگران در نظر گرفته شده توسط مدیریت ها ، بلکه توسط "شوم از عدم تحرک" گالانت از تنبل. تنبل ، railwaymen ؟ قاضي نسبتا توسط این شهادت...
http://www.investigaction.net/Lettre-d-un-faineant.html
"POURQUOI ? COMMENT ? MAIS OÙ EST DONC ORNICAR ? Les fainéants se présentent, parce qu’ils ont des vies aussi. Les fainéants qui accompagnent les trains, ont 4 mois de théorie Les fainéants qui…
INVESTIGACTION.NET

Article en PDF : Enregistrer au format PDF En décembre, achetez et offrez les livres Investig’Action. Pour connaître le passé, comprendre le présent, prévoir l’avenir. Pour être capable d’en débattre autour de vous


Article en PDF : Enregistrer au format PDF

En décembre, achetez et offrez les livres Investig’Action. Pour connaître le passé, comprendre le présent, prévoir l’avenir. Pour être capable d’en débattre autour de vous


AHMED BENSAADA - Arabesque$

Enquête sur le rôle des Etats-Unis dans les révoltes arabes 15 €
De « nouveaux leaders » fabriqués par les agences US, la CIA, Google, Facebook et Twitter

MICHEL COLLON – Je suis ou je ne suis pas Charlie ?

Réflexions sur la guerre, la terreur, l’islam et la liberté d’expression 9 €
En 2013 : « L’eurojihadisme aura des répercussions ici en Europe, il faut proposer aux jeunes un véritable débat démocratique sur le Moyen-Orient et l’info ». Silence des médias.

GREGOIRE LALIEU – Jihad made in USA

Entretiens avec Mohamed Hassan 15 €
« Ce conflit va déborder sur l’Europe, l’Afrique, la Russie », disait la première édition. Un mois avant Charlie. Un an avant le Bataclan.

RAF CUSTERS – Chasseurs de Matières premières

16 €
Enquête : comment les multinationales pillent l’Afrique et l’Amérique latine

MICHEL COLLON – Israël, parlons-en !

18 €
Tout ce que chacun doit savoir pour réfuter les médiamensonges et convaincre autour de soi

MICHEL COLLON – Les 7 péchés d’Hugo Chavez

20 € Pour comprendre ce qui arrive au Venezuela et l’espoir créé en Amérique latine


Source : Investig’Action
14 décembre 2015
Article en PDF : Enregistrer au format PDF

Alohanews est allé à la rencontre du réalisateur Mourad Boucif et de l’acteur Jawad Elbe pour la sortie du film le 18 novembre prochain « Les hommes d’argile ». Après avoir réalisé un documentaire sur ces tirailleurs africains, cette fiction a voulu rendre un dernier hommage de manière poétique à ces oubliés de l’Histoire. Rencontre en vidéo.

 
بر مبنای گزارش سالانه فقر که از سوی «مؤسسه بیمه ملی»، در روز چهارشنبه بر مبنای داده‌های «اداره مرکزی آمار اسراییل» منتشر شد، در پایان سال 2014، 1.709.300 نفر شامل 444.900 خانواده و 776.500 کودک در سرزمین‌های اشغالی زیر خط فقر زندگی می‌کنند.
یک سوم کودکان در اسراییل شب ها گرسنه می خوابند

پروفسور شلومو یوسف، مسؤول «موسسه بیمه ملی»، و وزیر رفاه این رژیم، «حییم کاتز»، این گزارش را روز چهارشنبه ارایه کردند که یک بار دیگر چهره سیاه فقر را در اسراییل (که رسانه‌های غربی تحت تسلط صهیونیست‌ها آن را ستاره درخشان دموکراسی منطقه می‌خوانند) نشان می‌دهد. بر مبنای این گزارش، شمار خانواده‌هایی که زیر خط فقر به سر می برند از 18.6 در 2013، به 18.8 در 2014  و فقر در میان سالخوردگان از 22.1 در 2013 به 22.3 در 2014 رسیده است. 
یک سوم کودکان در اسراییل شب ها گرسنه می خوابند

طبق این گزارش، سطح استاندارد زندگی بر اساس درآمد سرانه متوسط در دسترس، 2.4 درصد افزایش یافته که نشان از بالا رفتن خط فقر است. یافته‌های این گزارش نشان می‌دهد که یک فرد با درآمد ماهیانه کم‌تر از 3077 شِکِل جدید (واحد پول اسراییل) و زوجی با درآمد کم تر از 4923 شِکِل در ماه، زیر خط فقر قرار دارند. در حالی که یک خانواده 5 نفره باید 9230 شِکِل در ماه درآمد داشته باشد تا فقیر محسوب نشود.
یک سوم کودکان در اسراییل شب ها گرسنه می خوابند

این داده‌ها، شکاف تکان‌دهنده‌ای را میان وضعیت مالی گروه‌های مختلف جمعیتی هم نشان می‌دهد. فقر در میان خانواده‌های فوق-متعصب یهودی، شامل 54 درصد جمعیت آن‌هاست. در جمعیت عرب اسراییلی هم 52.6 درصد جمعیت، فقیر هستند که در 2013 این درصد 51.7 بود. دو سوم کودکان در این دو گروه جمعیتی در فقر به سر می‌برند.
یک سوم کودکان در اسراییل شب‌ها گرسنه می‌خوابند
خاخام «یخیل اِکشتاین»، موسس و رییس موسسه «همدلی بین‌المللی مسیحیان و یهودیان»، درباره این گزارش نوشت:

«محتوای گزارش تکان‌دهنده است، اما غافلگیرکننده نیست. فقرا در اسراییل آن قدر برای حکومت بی‌اهمیت هستند که همه انرژی و وقت خود را صرف ارتقاء وضع ثروتمندان و طبقه متوسط می‌کند. اما رنج صدها هزار سالخورده، کودک و خانواده‌های فروپاشیده زیر بار فقر، نه تنها یک لکه ننگ، که تهدیدی برای استقامت اجتماعی در اسراییل است. حکومت باید تکانی به خود بدهد و برنامه جامعی برای کاهش فقر با اهداف روشن و منابع متناسب ارایه دهد.»
یک سوم کودکان در اسراییل شب ها گرسنه می خوابند

«گیدی کروخ»، مدیرعامل بانک ملی غذا (لِکِت ایررایل) هم این گزارش را یک هشدار بزرگ می داند:

«حکومت تلاشی برای حل بحران انجام نمی‌دهد. سال به سال بیمه ملی گزارش خود را ارایه می‌دهد و هیچ کاری صورت نمی‌گیرد. اعانه دادن به کودکان، مانند گذاشتن باند کمک‌های اولیه روی یک زخم اجتماعی است. شکاف در کشور رو به گسترش است، در حالی که حکومت هیچ توجهی به این موضوع نمی‌کند.» او معتقد است که تنها سازمان‌های غیرانتفاعی در سرتاسر اسراییل هستند که خود را وقف کمک به فقراء کرده‌اند و از سوی حکومت هم هیچ کمکی دریافت نمی‌کنند. او در نهایت خطر فقر و گرسنگی را بسیار بیش‌تر از خطر دشمنان خارجی برای اسراییل خواند.
یک سوم کودکان در اسراییل شب ها گرسنه می خوابند
گیدی کروخ؛ رییس بانک ملی غذا
گفتنی است که رژیم صهیونیستی از نظر سطح فقر، در میان 34 کشور عضو «سازمان همکاری و توسعه اقتصادی» تنها مکزیک را در بالای خود دارد. از نظر فقر کودکان تنها وضع ترکیه از اسراییل خراب‌تر است. در 2014، درصد خانواده‌های فقیر، از 12.5 به 13.1 رسید. نویسندگان گزارش، این امر را در وهله اول، به کاهش سطح اشتغال و افزایش خانواده‌های «تک-درآمدی» (تنها یکی از اعضای خانواده شاغل) ربط می‌دهند که درصد این خانواده‌ها از 29.5 در 2013 به 30.2 در 2014 رسیده است. عمق فقر (فاصله  حداقل درآمد تا خط فقر) از 32.8 به 38.6 بالا رفته و فقر شدید (شاخص نشان‌دهنده فقیرترین شهروندان) 10 درصد افزایش داشته است.
یک سوم کودکان در اسراییل شب ها گرسنه می خوابند
یک سوم کودکان در اسراییل شب ها گرسنه می خوابند
همزمان با انتشار گزارش، رهبر حزب اپوزیسیون «اتحاد صهیونیستی» در کنست، «اسحاق هرتسوگ»، خواستار تشکیل «کمیسیون پیگیری» علیه نخست وزیر نتانیاهو شد:

«گزارش‌های فقر، متاسفانه، مرا شگفت‌زده نکرد. من وزیر رفاه بودم، گزارش‌های زیادی دیده‌ام، ولی از آن بیشتر، خودم شخصا به اطراف کشور رفته  و این آدم‌ها را دیده‌ام که گدایی می‌کنند. ما دوست داریم درباره فقر حرف بزنیم، ولی واقعا از فقرا خوشمان نمی‌آید. فقر در اسراییل یکی از بالاترین نرخ‌ها را در غرب دارد و دلیل خوبی هم برای این مساله هست. نتانیاهو کل طبقات شهروندان را در 2003 به سوی فقر هل داد و همین کار را در 2013 تکرار کرد.»
یک سوم کودکان در اسراییل شب ها گرسنه می خوابند
اسحاق هرتسوگ؛ رهبر حزب اپوزیسیون

وزیر رفاه این رژیم، «حییم کاتس» (از حزب لیکود) هم پنهان شدن پشت بهانه‌ها را بی‌فایده دانست. وی تنها اظهار امیدواری کرد که سال بعد موفق به کاهش سطح فقر شوند. «الی الانوف»، عضو کمیته کار، رفاه و سلامت کنست هم معتقد است که این گزارش «نیاز اسراییل را به کاهش فوری و چکشی فقر اثبات و توجیه می‌کند.»
یک سوم کودکان در اسراییل شب ها گرسنه می خوابند
حییم کاتس؛ وزیر رفاه اسراییل

«آریه دِری»، رهبر حزب شاس و وزیر اسبق دارایی، یئیر لاپید وزیر پیشین را مسؤول فقر اشاره شده در گزارش دانست و مدعی شد که تلاش‌های خود او در کابینه نتانیاهو فقر را در سال 2015 کاهش داده است.

اما جالب‌ترین نظر از آن «بیزالل اسموتریچ»، عضو کنست از حزب دست راستی «خانه یهودی» (هم‌پیمان نخست وزیر) است که سعی کرده با سفسطه واقعیت فقر را توجیه کند:

«شکی نیست که فقیر امروز کم‌تر از فقیر 20 سال پیش فقیر است! با رشد مستمر در اسراییل امروز، درست است که اغنیاء غنی‌تر می‌شوند، اما فقرا هم غنی‌تر از همیشه می‌شوند.»
یک سوم کودکان در اسراییل شب ها گرسنه می خوابند
بیزالل اسموتریچ از حزب خانه یهودی
او خشم ابراز شده از انتشار گزارش را «عوام‌فریبانه» خواند: «در نهایت، ما باید گزارش را مورد نظر قرار دهیم، ولی همچنین این را هم در نظر داشته باشیم که امروز بهتر از همیشه است. امروز همه افراد نسبت به قبل غنی‌تر هستند!»

واقعیت این است که در سال 2008، در پی بحران اقتصادی در آمریکای شمالی و اروپا که بانک‌ها را ورشکسته و مشاغل را نابود کرد، اقتصاد اسراییل تقریبا دست نخورده باقی ماند. در دو سه سال بعد از 2008، رشد اقتصادی این رژیم بر عکس روند غرب ادامه داشت به نحوی که در سپتامبر 2012، نتانیاهو اقتصاد اسراییل را «جزیره» ثبات خواند.

اما وقتی در می 2013، «OECD» گزارشی منتشر کرد که در میان 34 کشور عضو این سازمان، اسراییل از همه فقیرتر بود، بسیاری دچار حیرت شدند. در پایان 2012، اسراییل با شاخص فقر 21 درصد حتی از مکزیک، ترکیه، اسپانیا و یونان هم فقیرتر بود. این گزارش صدر خبرها را در اسراییل به خود اختصاص داد ولی مقامات اسراییلی واکنشی توام با تحقیر و بی‌خیالی به آن نشان دادند. آن‌ها می‌گفتند که چطور می‌شود که کشوری که نرخ رشد 2 برابر کشورهای توسعه یافته دارد، یک پنجم مردم آن در فقر به سر ببرند.

اما حقیقت این است که از چند سال قبل، برخی کارشناسان اقتصادی در درون این رژیم نسبت به معضلات اساسی در بازار کار این کشور هشدار داده بودند که منجر به افزایش سطح فقر می‌شود. نرخ اشتغال در اسراییل از همه کشورهای «OECD» پایین‌تر است و همان طور که گفته شد، پایین‌ترین آمار اشتغال هم مربوط به اعراب و یهودی‌های افراطی (هاردی‌ها) است.
یک سوم کودکان در اسراییل شب ها گرسنه می خوابند
یهودیان هاردی
 بر اساس تحقیق «مرکز مطالعات سیاست‌گذاری اجتماعی توب»، در سال 2011، نرخ اشتغال در مردان هاردی تنها 48 درصد و در میان زنان عرب اسراییلی تنها 28 درصد بود. این درصد در میان زنان عربی که دوران دبیرستن را تمام نکرده‌اند، تنها 5 درصد است. با این که این شاخص در میان زنان هاردی نسبت به زنان عرب فاقد دیپلم بیشتر است، اما درصد آن تنها 16 است. از آن جا که نرخ مشارکت در میان مردان هادری و زنان عرب پایین است، فقر در اقشاری متمرکز می‌شود که فرزندان بیشتری دارند و گرایش آن‌ها به به رفتن سر کار (اگر کاری باشد) هم پایین‌تر می‌آید.
یک سوم کودکان در اسراییل شب ها گرسنه می خوابند
البته وضع در میان مردان هاردی همیشه به این منوال نبوده است. تا دهه 1980، 90 درصد مردان هاردی شاغل بودند، ولی در 30 سال گذشته به شدت سطح اشتغال در میان آن‌ها کاهش یافته است. «دان بن داوید»، استاد اقتصاد در دانشگاه تل آویو، معتقد است که یکی از مهم‌ترین دلایل این کاهش، افزایش نفوذ هاردی‌ها در سیاست و جذب یارانه‌ها و تسهیلات مختلف به این قشر بود تا آن‌ها بیش از پیش به مطالعات دینی خود برسند. آن‌ها حتی از خدمت سربازی هم معاف هستند در نتیجه روز به روز بیشتر از جامعه مدرن اسراییل منزوی می‌شوند. 
یک سوم کودکان در اسراییل شب ها گرسنه می خوابند
به علاوه، سیستم تحصیلی مستقل آن‌ها که آموزش‌های پایه زندگی مدرن مثل ریاضیات، کامپیوتر و زبان خارجی چندان جایگاهی در آن ندارد، به این انزوا و همچنین عدم جذب در موسسات دولتی عمدتا سکولار این رژیم کمک کرده است. با این حال، فقر در میان هاردی‌ها، به دلیل دریافت اعانات و تسهیلات دولتی تا سال 2002 چندان به چشم نمی‌آمد. در سال 2000، در پی انتفاضه دوم فلسطینی‌ها و ایجاد بحران عمومی در اقتصاد اسراییل، این اعانات و کمک‌های دولتی کاهش قابل ملاحظه‌ای یافت و هیچ‌گاه به سطح قبل نرسید.

اما برخی تحلیل‌گران اقتصادی در اسراییل هم برجسته کردن نقش مردان هاردی و زنان عرب را در افزایش سطح فقر اشتباه می‌دانند و آن‌ها را قربانی اقتصاد ناسالم می‌بینند. مثلا «شلومو سونیرسکی» از مرکز تحقیقات غیردولتی «آدوا» معتقد است که زمانی نرخ اشتغال زنان عرب از زنان یهودی هم بیشتر بود و آن‌ها عمدتا در کارخانجات نساجی جلیله فعال بودند، ولی به دلیل تعطیلی یا انتقال این کارخانه‌ها به اردن، بیکاری زنان عرب افزایش چشم‌گیر یافت. او مشکل را در عدم توزیع متوازن صنایع بزرگ در اسراییل به طور خاص و توسعه نامتوازن به طور عام می‌داند.
یک سوم کودکان در اسراییل شب ها گرسنه می خوابند
زنان عرب شاغل در سرزمین‌های اشغالی

حقیقت فقر در اسراییل، از اوایل دهه 1990 خود را نمایان ساخت. تا پیش از آن،  یک نوع سوسیالیزم خاص بر اقتصاد این رژیم حاکم بود که تمرکز آن بر عدالت در توزیع و بالا بودن هزینه‌های رفاهی دولتی قرار داشت. با حرکت اسراییل به سوی اقتصاد سرمایه‌داری و کم‌رنگ‌شدن سوسیالیزم در طول دهه 1990، نرخ فقر اسراییل به طور مداوم بالا رفت. شمار خانواده‌های فقیر اسراییلی در طول این دهه به 4.4 درصد رسید که بیشترین رشد فقر در میان کشورهای توسعه‌یافته محسوب می‌شد. از 1990 تا 2001، بودجه رفاهی دولت برای پوشش دادن فقر از 5 میلیارد به 10 میلیارد رسید. با این حال، بر شمار جمعیت فقیر به صورت پیوسته اضافه شد و یک شکاف اجتماعی-اقتصادی محسوس در جامعه اسراییل به وجود آمد.
یک سوم کودکان در اسراییل شب ها گرسنه می خوابند

در فاصله 1998 تا 2005، فقر کودکان به ناگهان 50 درصد افزایش یافت و به 35 درصد کل جمعیت کودکان رسید (آمار بیمه ملی و اداره مرکزی آمار). در سال‌های 2002 تا 2004، این روند فقر به ناگهان عمق زیادی هم پیدا کرد که علت آن کاهش شدید خدمات رفاهی دولتی، توسط وزیر دارایی وقت، همین بنیامین نتانیاهو، بود. این همزمان با بحران سراسری در اقتصاد اسراییل به واسطه انتفاضه دوم  فلسطینی‌ها بود. اما مساله فقط فقر نبود. در سال 2004 اسراییل بزرگ‌ترین شکاف فقیر-غنی را در بین کشورهای صنعتی، بعد از تایوان، داشت. شکاف درآمدی در اسراییل دو برابر ایالات متحده بود که خود به داشتن شکاف عمیق میان دهک‌های بالا و پایین جامعه مشهور است.

یکی دیگر از عواملی که برای آمار بالای فقر در اسراییل ذکر می‌شود، نرخ بالای مالیات در این رژیم است. در سال 2013، فردی با پایه حقوق ماهیانه 880 دلار، می‌بایست حدود 400 دلار مالیات می‌پرداخت. کسر مالیات از درآمد، به راحتی می‌توانست چنین فردی را به زیر خط فقر (445 دلار برای 2013) بکشاند. در سال 2015 پایه حقوق از طرف دولت حدود 1220 دلار تعیین شده است. دولت اخیرا تصویب کرده که این حداقل حقوق برای 2017 به 1390 دلار برسد. این یعنی هر خانواده معمولی اسراییلی متوسط رو به پایین، برای حفظ سطح فعلی زندگی (که به سختی در حد تامین معاش است) باید بیش از پیش تلاش کند.

«گلدی اشترنبوخ» مدیر روابط خارجی موسسه «مئیر پانیم» (سازمان غیردولتی پیشرو در مبارزه با فقر کودکان و سالخوردگان در اسراییل) چندان به سر و صداهای برخاسته از این گزارش خوش‌بین نیست:
یک سوم کودکان در اسراییل شب ها گرسنه می خوابند

«این وقت سال، حکومت‌ها درباره فقر معرکه می‌گیرند. سیاستمداران یک فستیوال رادیویی بحث درباره طرح‌ها و برنامه‌های پیشرفته خود برای مقابله با فقر راه می‌اندازند.»

سالانه 409.500 وعده غذای گرم فقط توسط موسسه «مئیر پانیم»، و از طریق شبکه رستوران‌های رایگان آن، و 174.000 وعده غذا از طریق ارسال به خانه‌های سالخوردگان و از کار افتادگان، و 82.000 وعده ناهار برای کودکان (از طریق باشگاه‌ها و فروشگاه‌های مشخص مواد غذایی به مناسبت اعیاد و دیگر مناسبت‌ها) تهیه می‌شود. اشترنبوخ مشاهدات میدانی خود را بسیار تلخ می‌داند:
یک سوم کودکان در اسراییل شب ها گرسنه می خوابند

«در 10 سال اخیر که من در این سازمان کار کرده‌ام، زندگی شهروندان اسراییل وخیم‌تر شده است. به طور روزافزون، زوج‌های شاغل به 6 ناحیه تحت پوشش ما در سراسر اسراییل (سرزمین‌های اشغالی) برای دریافت غذا مراجعه می‌کنند. وقتی وضع زوج‌هایی که همه تلاش خود را برای حفظ حداقل معاش انجام می‌دهند این است، شکی نیست که وضع سالخوردگان و از کارافتادگان چگونه است.»
یک سوم کودکان در اسراییل شب ها گرسنه می خوابند

او معتقد است که این مساله یکی از تهدیدات بزرگ برای آینده اسراییل است، چرا که وقتی از هر 3 کودک اسراییلی، یکی غذای کافی دریافت نمی‌کند، عملکرد او در مدرسه دچار افت می‌شود. «کودک گرسنه نمی‌تواند قابلیت‌های خود را در مدرسه نشان دهد. آیا 10 یا 15 سال دیگر می‌توان انتظار داشت که اسراییل یک کشور خلاق باقی بماند؟»
 یک سوم کودکان در اسراییل شب ها گرسنه می خوابند

منابع:

http://www.timesofisrael.com/for-israeli-politicians-poverty-is-someone-elses-problem/

http://www.breakingisraelnews.com/55976/shocking-poverty-report-israel-jolts-local-charity-organizations-jerusalem/#ZVz7ycJTp7vbDKdJ.97

http://www.newyorker.com/news/news-desk/israels-surprising-poverty

http://www.indexmundi.com/israel/population_below_poverty_line.html

http://www.jpost.com/Israel-News/Poverty-rate-high-relative-to-developed-countries-406416

http://www.timesofisrael.com/one-third-of-israels-children-live-in-poverty-report-says/

http://www.urielheilman.com/0901-israeli-poverty.html

http://www.ynetnews.com/articles/0,7340,L-4737047,00.html
 حمله به اهالی روستای عامود در شمال 
رام الله که قصد داشتند، جاده اصلی ورودی به روستا را بازکنند،
 تعدادی از آنها و چند خبرنگار و عکاس را زخمی کردند.
بمب های صوتی استفاده کردند.

پرت و پلاها های پر حرارت عقیدتی فرمانده متحجر سپاه
ایرج شكری


دفاع از مرزهای ایران در هزاران کیلومتر دور تر*
فرماندهان پرحرف و بی ربط گوی سپاه دائم بالای منبر هستند تا «انقلاب اسلامی» را «توسعه» بدهند و بیشتر از «علمای اسلام و آیات عظام» وراجی می کنند، هیچ مشکلی در پرحرفی بدون توجه به معنی حرفهایی که می زنند ندارند. اینها هم مثل امامشان و رهبر و ولی امر شان سید علی خامنه ای و مثل سایر آخوندها اعم از «مراجع تقلید» یا حجت الاسلام های مرتجع بیسواد و خرافه پرست، «ور» می زنند، بدون این که به پرسش هایی که در مورد آن حرّافی هایی که کرده اند و ارتباط این چرندیات با واقعیت موجود به کسی جوابی بدهند.
محمدعلی(عزیز) جعفری، این سرگردان و بهت زده «کوچه های بنی هاشم» اخیرا در سخنرانی برای خانواده های پاسدارانی که خونشان برای حفظ بشار اسد در قدرت، ریخته شده در تلاش برای باوراند به آنها که این قربانی کردن ها برای هدف درست و بزرگی بوده است «هندوانه زیر بغل» خانواده های سوگوار گذاشته که:« امروز خانواده شهدای مدافع حرم باید برایمان سخنرانی کنند و بگویند چگونه دل از این دنیا کندند و از نحوه تربیت و جایگاه شهدای خود بگویند»، در این در حالی است که کسی نمی داند که آیا واقعا آنها دل از زن و بچه خود کندند که بروند در سوریه و برای رژیم بشار اسد کشته بشوند و آیا خانواده های آنها هرچقدر هم که مذهبی «سفت و سخت» باشند  آیا این اندازه از مرحله پرت و چشم و گوششان به روی اخبار رادیوها و رسانه ها بسته است که نفهمند که جنگی که در سوریه در جریان دارد برای دفاع و حفظ از «حرم»(زینب) نیست. چون خود اینها -اعم از نمایندگان ولی فقیه و پاسداران-، با صد زبان دیگر و در جاهای دیگر گفته اند که جنگشان در سوریه و حمایت از حوثی ها در یمن سر مسائل دیگری است. خود جعفری در همین سخنرانی که در اهواز صورت گرفت گفت که:« سرنوشت آینده اسلام و جهان در جنگ‌های غرب آسیا رقم می‌خورد و خوشا به حال کسانی که با بصیرت می‌بینند و اثرش را در مقاومت و ظهور می‌بینند» خب این حرف اصلا یعنی چه؟ یعنی این که اولا جعفری، این سرگردان «کوچه های بنی هاشم» همه چیز را در جنگ می بیند آن هم با اهدافی که فقط در اوهام او وجود دارد.
ثانیا به روشنی می گوید که مداخله در سوریه برای شرکت داشتن و صاحب نقش بودن در جنگی است که در ذهن بیمار او «آینده بشریت و اسلام» با آن تعیین می شود  و نادانهایی امثال او این «بصیرت» را دارند که در آن «ظهور» را می بینند، پس ربطی به دفاع از«حرم» ندارد. اما اوج مهل گویی او در این «شور عقیدتی» در این جملات است« سرنوشت جهان در این منطقه رقم می‌خورد و برداشته شدن مرزهای کشورهای محور مقاومت برای رسیدن به وحدت اسلامی به همراه اتصال قلبی با دیگر کشورها یکی از موضوعات قابل توجه است».
اینها با با جناح رقیب در داخل کشور بدتر از سگ و گربه هستند و حدی برای هتک حرمت و تهمت زدن به چهرهای شاخص و«سابقین» و کسانی که از «استوانه» های رژیم گند گرفته جمهوری اسلامی بودند و حالا به حاشیه رانده شده اند، قائل نیستند و آدمی را که نخست وزیر مورد اعتماد خمینی در «دوران دفاع مقدس» بوده و آن یکی که از «یاران امام» و رئیس مجلس بوده به حبس خانگی فرستاده اند و آن یکی که دو دوره رئیس جمهور رژیم بوده است و بعد از محکومیت و بی آبرویی رژیم به خاطر کشتار در رستوارن میکونوس، رژیم را با بحث های غرب پسند بزرک کرد، ممنوع الا تصویر و ممنوع الصوت و ممنوع الخروج شده است، آن وقت این پاسدار برای توجیه کردن به کشتن دادن پاسداران در دور دستها برای حفظ یک دیکتاتور،- که دیگر دارد برای خانواده پاسداران غیر قابل تحمل می شود-، مدعی «برداشته شدن مرزها و وحدت اسلامی به همراه اتصال قلبی با دیگر کشورها»است.
تازه در آن کشورها هم، چه عراق باشد و چه سوریه و چه لبنان و چه یمن،  چیزی که وجود ندارند یکپارچگی است و اگر پاسداران در آنجا وابسته ها و متحدانی هم داشته باشند، مخالفان و دشمنان زیادی هم دارند. این حرف مسخره و نامربوط را که «ایستادگی یک روز در خوزستان تعریف می‌شد، امروز هزاران کیلومتر آن طرف تر در حال دفاع هستیم اما ماهیت جنگ یکی است و ما باید ابعاد این جنگ و توطئه را بشناسیم» وقتی کنار آن یکی جمله او که در آن ادعای «بصیرت» در دیدن رقم خوردن آینده اسلام و جهان و مساله ظهور کنار هم بگذاریم، می بینیم که در این فرمایشات در برابر خانواده «شهدای مدافع حرم» چیزی جز پرت و پلا نیست. مردک یادش رفته که حرف مهمل  دیروز امامشان که همه شان آن را تکرار می کردند، ایستادگی در خوزستان نبود، «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم» بود، «فتح قدس از راه کربلا» بود، و خمینی در آن پیام لبریز از پرت و پلا و بلاهت آخوندی به مناسبت حج و راهپیمایی برائت از مشرکین در سال 66 به پاسداران و بسیجیانش رهنمود می داد که:«« چنان بر صدام و امريكا و استكبار غرب سيلي زنيد كه برق آن چشمان استكبار شرقرا كور كند » (6 در مرداد 66) و در هپروت خودش با یقین قاطع می گفت که:« من با اطمینان می‌گویم: اسلام ابرقدرتها را به خاک مذلت می‌نشاند، اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را یکی پس از دیگری برطرف و سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد».
الان 28 سال از آن تاریخ می گذرد وهمه نتیجه آن پیام  را که درهم کوبیده شدن طرح راه انداختن آشوب در مکه بود و به جا ماندن 275 کشته و 649 مجرورح از زائران اعزامی رژیم، همه می دانند. خمینی خودش چندی بعد از آن ماجرا در یک سخنرانی با گفتن این که «ما باید سیلی بخوریم» برای اسلام، پذیرفت که « ال سعود» سیلی خورده است و نیز پایان جنگ با صدام کافر را که نوشیدن جام زهری بود که توانش را برید و یکسال بعد مرد همه می دانند اما باز  اینها همچنان غرق در تکّبر و بلاهت امام گونه بسر می برند و ادعاهای ابلهانه خمینی گونه می کنند.

  سه هفته پیش هم نماینده ولی فقیه گفته بود که« امروز مرزهای جمهوری اسلامی تا دریای مدیترانه و باب المندب پیش رفته و همچنان در حال گسترش است و این از عجایب روزگار است، به همین دلیل منطقه آبستن حوادث غیرمترقبه است»**. این یکی هم به نظر می رسد در هپروت خود منتظر ظهور امام زمان در منطقه است که آن را «حوادث غیر مترقبه» نامیده است. لابد «سید خراسانی» و مسجد چمکران و قم هم در این«غیر مترقبه» نقش ویژه خواهند داشت. اما این سخنرانی جعفری با آنهمه تاکید بر نقش «خانواده شهدا» (تاکید مزوّرانه البته) و به عرش بردن آنان که:«امروز خانواده شهدای مدافع حرم باید برایمان سخنرانی کنند و بگویند چگونه دل از این دنیا کندند و از نحوه تربیت و جایگاه شهدای خود بگویند. باید بگوئید که چگونه این شهیدان مشتاقانه خواهان شهادت در این راه شده و ما را راهنمایی کنید که چگونه فرزندانمان را در این راه تربیت کنیم و پاسدار خون شهدا باشیم»، نشان دهنده چیزی نیست جز تلاش برای فرونشاندن خشم آنان از کشته شدن فرزند یا همسر و بردارشان، در سوریه به خاطر حفظ بشار اسد در قدرت.
فرماندهان نادان و پرمدعای سپاه که از خود بزرگ بینی در زمین و زمان نمی گنجند، فقط با ورود به بازی قدرت از طریق ایجاد آشوب و بحران یا تشدید بحرانها و نا آرمی های موجود در منطقه با پوشاندن لباس مذهبی به آنها، می توانند ابراز وجود بکنند و در روابط خارجی رژیم مداخله بکنند و تاثیر گذار باشند و برای دولت های خارجی هم «شاخ و شانه» بکشند، اگر چه این شاخه و شانه کشیدنها با ادعاها مسخره و خنده داری چون «ناوها آمریکا را تا خلیج مکزیک تعقیب می کنیم» و... همراه باشد. اینها خواست و امیال قدرت پرستانه ابلهانه خود را با باورهای خرافی از نوع مساله «ظهور» درهم می آمیزند تا بتوانند سیاست های مصیبت بار خود را به عنوان انواع جنگها به خاطر اسلام و پرچمدار راه امام حسین بودن و ادعاهای پوچی چون« رقم خوردن سرنوشت آینده اسلام و جهان» و تحقق «ظهور» به خورد خانواده های داغدار بدهند، و از همه طلبکار باشند که بابت اسلام خون داده اند و مالک ایران و «پاسدار انقلاب اسلامی» هستند و «خودی» و «غیر خودی» نه حق انتقاد و اظهار نظر در عملکرد آنان را دارند و نه حق بیرون گذاشتن پایشان از خط و مرزی که اینها در هر زمینه ای تعیین می کنند.
اما این «شور عقیدتی»، و حرّافی «حماسی»، اگر طنینی داشته باشد فقط به دایره بسته خود اینهاست و در خارج از آن اصلا اعتنایی به این مهملات نمی شود و در جامعه یی که مردم زیر انواع فشارها استخوانهاشان در حال شکستن است و به سختی نفس میکشند، و حتی در سایت های اینترنتی جناح رقیب اصلا شنونده و خریداری ندارد. کسی به مهملات عزیز(محمدعلی) جعفری و امثال سلامی و فدوی اعتنایی ندارد. من بر این باورم که در سوریه دماغ اینها به دیوار خواهد خورد و پایان بحران در سوریه نه با جنگی که پاسدار جعفری متحجر آن را سبب«رقم خوردن سرنوشت اسلام وجهان» و «ظهور» می داند، بلکه با سیاست آشتی ملی که اخیرا ولید معلم وزیرخارجه سوریه در دیدار با استفان اوبراین، معاون دبیرکل سازمان ملل در امور انسانی اولویت آن را برای برقراری امنیت در سوریه مورد تاکید قرار داده است***عملی خواهد شد. شاید یک دوره انتقالی با یک دولت آشتی ملی تا پایان دوران ریاست جمهوری بشار که در آن بشار اسد دیگر نقشی در تصمیم گیری نداشته باشد و تنها عنوان ریاست جمهوری را حفط بکند، عملی بشود. به هرحال از زمان برقراری رژیم منحوس جمهوری اسلامی، یک عده مذهبیِ مرتجعِ پرمدعایِ نفهمِ ایرانی ستیز، بر سرنوشت مردم و کشور چیره شدند و در رویاهای احمقانه اسلامگستری و حاکم شدن بر سرنوشت جهان!(همانگونه که اکنون نیز پاسدار جعفری مسخره مدعی آن است) روشی پیش گرفتند که چیزی جز سرکوبگری و کشتار و اختناق در داخل و تداوم جنگ ویرانگر 8 ساله و گسترش فقر و اعتیاد و فحشا و غارت ثروت های ملی و فساد گسترده، نبود.
شکست سپاه پاسداران مردم ستیز آزادی کش در دست یافتن به اهدافش در سوریه، ضربه ای به پوزه رجز خوان فرماندهان متکبر و خونریز سپاه و ضربه  به رعب افکنی این دستگاه سرکوبگر جنایتکار خواهد بود و این می تواند تاثیر مثبتی بر رشد اعتراضات مردم و تهاجم آنها به رژیم داشته باشد. به ویژه آن که کاهش قیمت نفت که اکنون زیر قیمت 40 دلار رسیده است بنا بر بعضی ارزیابیها، ممکن است مدت چند سالی رو به بالا تغییر نکند و این به معنی تنگناهای بیشتر برای مردم و ناتوانی بیشتر برای رژیم در حل مسائل و تامین نیازهای مردم است که به نوبه خود به نارضایتی و اعتراضات دامن خواهد زد.
   * لینک سخنان فرمانده سپاه:
سخنان نماینده ولی فقیه در سپاه
سخنان ولید معلم:   
۲۳ آذر ۱۳۹۴ - ۱۴ دسامبر ۲۰۱۵

حق شناس : شصت و پنج درصد از واحدهای تولید کشور تعطیل شده اند/ در 8 سال گذشته 800 میلیارد دلار درآمد داشتیم ولی رشد اقتصادی ما منفی بود دکتر محمدجوادحق شناس، روزنامه نگار و استاد دانشگاه، ضمن تبریک ۵۰ سال تلاش ، پشتکار ، حضور خلاق و توانمند عواملی که در خدمت صنعت کشور هستند و تا امروز به تمام سختی این مسیر پر پیچ و خم را طی کرده اند افزود: مجموعه صنعتی ایران دقت به همت مهندس بابایی در سال ۱۳۴۴ شکل گرفته است. امروز ۵۰ سال از فعالیت این مجموعه می گذرد. مایه افتخار است که این مجموعه به عنوان یکی از سرمایه های اقتصادی و صنعتی همچنان پاربرجا و استوار به تلاش خود ادامه می دهد. دکتر حق شناس افزود: آمار امروز می گوید که نزدیک به ۶۵ درصد از واحدهای تولیدی به حالت تعطیل افتاده اند. با شنیدن این آمارها تنها چیزی که بجا می ماند نگرانی است. به هیچ وجه مردم شریف بزرگوار ایران شایسته این اتفاقاتی که برای آنها افتاد نبودند. وی گفت: ما کشورهایی داریم که به هیچ وجه امکانات خدادادی آنها با ما برابری نمی کند. در طول هشت سال دولت قبل نزدیک به ۸۰۰ میلیارد دلار از طریق فروش نفت و فرآورده های نفتی کشور درآمد ارزی داشت. یعنی بطور متوسط سالانه ۱۰۰ میلیارد دلار به اقتصاد کشور باید وارد می شد. در حالی که خیلی از کشورها باید برای اینکه گذران زندگی کنند و انرژی لازم برای تامین برق و حرارت خانه ها و کارخانه ها تولید کنند مجبورند سالانه میلیاردها دلار پول خرید نفت بدهند و از این بابت مبالغ زیادی هزینه می کنند. ما می بینیم بر اساس سند چشم انداز که قرار بود تا ۱۴۰۴ به کشور اول منطقه تبدیل شویم و برای این مهم باید بطور متوسط در این ۲۵ سال سالانه ۸ درصد رشد را پشت سر می گذاشتیم اما می بینیم که وقتی که آقای روحانی دولت را تحویل گرفتند به جای رشد ۸ درصدی رشد منفی شش و نیم درصدی را داشتیم. یعنی فاصله نزدیک به منفی ۱۵درصد است. دکتر حق شناس گفت: شاهد این هستیم که همه عواملی که برای پیشرفت لازم است و مهمترین آن استفاده از نیروی خلاق انسان های توانا و چهره های مدیر و مدیرانی است که در بحران ها بتوانند از پس کارهای سخت بر آیند؛ نه تنها فرصتی فراهم نمی شود بلکه می بینیم کارهای بزرگ را به دست انسان های کوچک سپردند و کارهای کوچک را به دست انسان های بزرگ.

حق شناس : شصت و پنج درصد از واحدهای تولید کشور تعطیل شده اند/ در 8 سال گذشته 800 میلیارد دلار درآمد داشتیم ولی رشد اقتصادی ما منفی بود


دکتر محمدجوادحق شناس، روزنامه نگار و استاد دانشگاه،  ضمن تبریک ۵۰ سال تلاش ، پشتکار ، حضور خلاق و توانمند عواملی که در خدمت صنعت کشور هستند و تا امروز به تمام سختی این مسیر پر پیچ و خم را طی کرده اند افزود:  مجموعه صنعتی ایران دقت به همت مهندس بابایی در سال ۱۳۴۴ شکل گرفته است. امروز ۵۰ سال از فعالیت  این مجموعه می گذرد. مایه افتخار است که این مجموعه به عنوان یکی از سرمایه های اقتصادی و صنعتی همچنان پاربرجا و استوار به تلاش خود ادامه می دهد. 

دکتر حق شناس افزود: آمار امروز می گوید که نزدیک به ۶۵ درصد از واحدهای تولیدی به حالت تعطیل افتاده اند. با شنیدن این آمارها تنها چیزی که بجا می ماند نگرانی است. به هیچ وجه  مردم شریف بزرگوار ایران شایسته این اتفاقاتی که برای آنها افتاد نبودند.

وی گفت: ما کشورهایی داریم که به هیچ وجه امکانات خدادادی آنها با ما برابری نمی کند. در طول هشت سال دولت قبل نزدیک به ۸۰۰ میلیارد دلار از طریق فروش نفت و فرآورده های نفتی کشور درآمد ارزی داشت. یعنی بطور متوسط سالانه ۱۰۰ میلیارد دلار به اقتصاد کشور باید وارد می شد. در حالی که خیلی از کشورها باید برای اینکه گذران زندگی کنند و انرژی لازم برای تامین برق و حرارت خانه ها و کارخانه ها تولید کنند مجبورند سالانه میلیاردها دلار پول خرید نفت بدهند و از این بابت مبالغ زیادی هزینه می کنند. ما می بینیم بر اساس سند چشم انداز که قرار بود تا ۱۴۰۴ به کشور اول منطقه تبدیل شویم و برای این مهم باید بطور متوسط در این ۲۵ سال سالانه ۸ درصد رشد را پشت سر می گذاشتیم اما می بینیم که وقتی که آقای روحانی دولت را تحویل گرفتند به جای رشد ۸ درصدی رشد منفی شش و نیم درصدی را داشتیم. یعنی فاصله نزدیک به منفی ۱۵درصد است.

دکتر حق شناس گفت: شاهد این هستیم که همه عواملی که برای پیشرفت لازم است و مهمترین آن استفاده از نیروی خلاق انسان های توانا و چهره های مدیر و مدیرانی است که در بحران ها بتوانند از پس کارهای سخت بر آیند؛ نه تنها فرصتی فراهم نمی شود بلکه می بینیم کارهای بزرگ را به دست انسان های کوچک سپردند و کارهای کوچک را به دست انسان های بزرگ.


نمونه اي از حراج كارخانه ها با نام خصوصي سازي

مصاحبه با نماینده ی سندیکای کارخانه لوله سازی خوزستان
کارخانه لوله سازی خوزستان با قدمت چهل ساله، یکی از بزرگترین کارخانه های صنایع فلزی در کشور بوده است. زمانی نه چندان دور این کارخانه با داشتن بیش از دوهزار پرسنل و بيست و دو هکتار زمین و کوره های بزرگ، در هفت كيلومتري جاده اهواز به خرمشهر به ساخت لوله مشغول بود. محصولات این کارخانه در زمینه لوله سازی کشور را از بسیاری واردات این محصول بی نیاز میکرد، لوله های فلزی با قطرهای متفاوت که برای آبرسانی، انتقال مواد پتروشیمی از منطقه ای به منطقه ی دیگر همواره مورد نیاز بخش های مختلف عمرانی است.
این واحد تولیدی از اولین کارخانه هایی بود که هدف خصوصی سازی قرار گرفت و اکنون از آن جز یک کارگاه ریخته گری سنتی چیزی باقی نماند است. اولین سندیکای کارگری مستقل با معیارهای مورد قبول کارگران در این واحد تولیدی تشکیل شد و کارگران نمایندگان خود را با تشکیل مجمع عمومی و رای مستقیم انتخاب کردند. سندیکای کارگران لوله سازی خوزستان تلاش های زیادی برای جلوگیری از روند نابودی این واحد تولیدی انجام دادند، هر چند این تلاش ها در مقابل سودخواهی حریصانه سرمایه داران به جایی نرسید و نتوانست جلوی خصوصی سازی این واحد تولیدی را بگیرد اما بخشی از تجربیات ارزشمندجنبش کارگری در سه دهه ی اخیر است.
در زیر مصاحبه ای داریم با یکی از نمایندگان کارگران این واحد تولیدی که به مدت سه دوره به عنوان یکی از اعضای هیات مدیره ی سندیکا انتخاب شده بود. وی در این مصاحبه از چگونگی روند مبارزات کارگران این مجتمع صنعتی برای حفظ و نگهداری آن می گوید.
سوال: آقای مقصودی لطفا ضمن تشکر بابت وقتی که برای این مصاحبه می گذارید، برایمان از لوله سازی خوزستان بگویید و این که از چه سالی در آن واحد مشغول به کار شدید؟
– کارخانه لوله سازی خوزستان در سال 1354 توسط یکی از سرمایه داران وابسته به دربار آن زمان با نام مرتضی بشارت تاسیس شد. این کارخانه تا قبل از خصوصی سازی دارای 1700 کارگر رسمی و 500 کارگر قراردادی بود. من از سال 1356 در آن مشغول به کار شدم. شرایط کار در این کارخانه بسیار سخت بود. کارخانه دارای شش عدد کوره ی بزرگ با ظرفیت هر کدام یک ونیم تن مواد مذاب بود که با تکنولوژی قوس الکتریکی کارمی کرد. این کوره ها از آلمان وارد شده بود. کارخانه می توانست روزانه در حدود بیش از 50 تن مواد مذاب را به قالب ها وارد کرده و لوله های فلزی از قطر 10 تا 60 سانتی متر را به بازار عرضه کند. تکنولوژی کارخانه نسبتا پیشرفته بود. چرخش قالب ها لوله ها را با قوه ی گریز از مرکز وارد مرحله نهایی ساخت میکرد که در حقیقت لوله های با کیفیت خوب و بدون درز تحویل بازار میداد.
سوال: شما در کارخانه مشغول چه کاری بودید؟
– کوره ها در سالنی قرار داشت که سقف آن بین 12 تا 18 متر ارتفاع داشت. جرثقیل های حمل ونقل در این ارتفاع مواد مذاب و یا لوله ها را جابه جا می کردند. بخش مسوولیت جرثقیل ها در آن ارتفاع بر عهده ی کارگرانی بود که باید بر روی ریل های تعبیه شده در ارتفاع ده تا 16 متر از سطح زمین رفت و آمد کرده تا بتوانند جرثقیل ها را به کار گیرند. من ابتدا کارگر ساده ی این بخش و سپس سرپرست آن بودم.
ریل های تعبیه شده در این ارتفاع به گونه ای بود که ما باید همواره با فاصله شش تا 8 متری از روی کوره ها عبور می کردیم. عرض ریل ها سی تا چهل سانتی متر بود. رفت و آمد بر روی این ریل ها در آن ارتفاع از روی کوره ها، شرایط کار را بسیار سخت می کرد. به طوری که کوچکترین لغزشی می توانست کارگر را به درون کوره های مذاب بیاندازد. تعمیر و بازسازی جرثقیل ها در آن ارتفاع همواره خطر سقوط را برای کارگران به همراه داشت. علاوه بر آن پاره شدن کابل ها بر روی کوره ها و اجبار به تعمیر آنها در آن شرایط موقعیتی را برای کارگران فراهم می کرد که همواره از ناراحتی ها جسمی در رنج بودند. از مهم ترين الو دگي هاي ان فضا ميتوان از دود حاصل از مواد مذاب نام برد كه همواره استنشاق ان كارگران را با ناراحتي هاي تنفسي مواجه ميكرد .
سوال: دست شما می لرزد. این لرزش برای چیست؟
– این لرزش حاصل 25 سال کارکردن در ارتفاع ده متری روی سکوهای 30 تا 40 سانتی بر روی لوله های مذاب است که کوچکترین لغزش خطر سقوط در کوره ها و پودر شدن در یک لحظه می شد. شما همواره باید در راه رفتن بر روی سکوها تعادلتان را حفظ می کردید. لحظه ای غفلت جان شما را به خطر می انداخت. من شاهد سقوط یک مهندس جوان 27 یا 28 ساله در کوره بودم که به علت نامعلومی درکوره افتاد. در ظرف کمتر از چند ثانیه تنها یک لکه چربی بر روی مواد مذاب کوره ظاهر شد و دیگر هیچ!
سوال: چند سال ازدوره ی کاری خود را در این محیط گذراندید؟
– از 28 سال سابقه ی کار 25 سال را در این قسمت از کارخانه گذراندم. دو دوره نماینده کارگران در سندیکا بودم و در دوره ی سوم از طرف مقامات مسوول سلب عضویت شدم. فعالیت سندیکای لوله سازی اهواز بین سالهای 76 تا 82 ادامه داشت که با اعتصابات و افت و خیزهای بسیاری همراه بود.
سوال: خصوصی سازی در این کارخانه چگونه آغاز شد و به چه نتایجی انجامید؟
– این کارخانه که در ابتدای سرنگونی شاه و استقرار رژیم جدید به دست کارگران افتاده بود، هیچ گاه در تولیدش وقفه ایجاد نشد. سرمایه دار سابق این کارخانه را در رهن بانک صنعت و معدن قرار داده بود و از آن طریق وامی کلان گرفته و به خارج گریخته بود. از آن زمان به بعد کارخانه در مالکیت سازمان گسترش و نوسازی صنایع قرار گرفته بود و سپس به بانک صنعت و معدن واگذار شد. کارخانه تا سالهای1376 و دوره ی جنگ مشکلی نداشت. کوره های این کارخانه دردوران جنگ با تغيیر خط توليد با تمام ظرفيت مشغول به كار بود و یکی از بزرگترین پشتوانه هاي جنگ بود. پس از جنگ دوباره به همان حالت اولیه بازگشت. کارگران با همه ی وجود در هر دوره برای حفظ کارخانه تلاش می کردند.
سوال: چه شد که این کارخانه به بخش خصوصی واگذار شد؟
– به گفته ی مسوولان کارخانه در دوره ی اصلاحات دچار مشکلات مالی شد. هر چند که مشکلات مالی در چنین صنایعی امری عادی است اما برای من که درهمان زمان نماینده کارگران بودم مشخص نشد که چرا این کارخانه به معرض فروش گذاشته شد. کارخانه اولین بار به شخصی به نام علی شفیعی واگذار شد. او سرمایه داری بود که از دبی به ایران آمده بود. او که در دوره ی اصلاحات وارد ایران شد، سرمایه داری جنجالی بود. او همان کسی است که باشگاه استقلال را خرید. این سرمایه دار که نه برای راه اندازی کارخانه بلکه تنها برای بردن اموال کارخانه آمده بود، ابتدا به بهانه ی پیشرفت تکنولوژی دستگاه های کارخانه را باز کرده و فروخت.
او هيچ تخصصي در امر ذوب فلزات نداشت . هنگامی که ما به آن اعتراض می کردیم می گفتند می خواهیم جای آن دستگاه های پیشرفته تر بیاوریم. اما پس از مدتی هیچ دستگاه جدیدی جایگزین آنها نشد. همچنین این سرمایه دارکلیه کالاهای قابل فروش کارخانه را به فروش رساند و آن را به پول نقد تبدیل کرد هر چه کالای ساخته شده در کارخانه بود می فروخت. به بهانه بازسازی ساختمان های کارخانه، هر مقدار وسایلی که می توانست از ساختمان های قدیمی به پول تبدیل کند آنها را به خارج کارخانه منتقل می کرد . کولرها، درب و پنجره ها، آهن آلات سقف کارخانه و تاسیسات و هر آن چه قابل تبدیل به پول بود فروش می رفت. در و پنجره کارخانه که از آلومینیوم بود کنده شده وفروخته می شد.
در مقابل این اعمال کارگران کارخانه دست به اعتراض زدند که کارخانه درحال تخریب است. بارها در صحن کارخانه دست به اعتراض زدیم اما هیچ کس توجه نمی کرد. من به عنوان نماینده کارگران تمام این مسایل را به مقامات مسوول از خانه کارگر تا استانداری گزارش می دادم . اما هیچ عکس العملی ازسوی مقامات مشاهده نمی شد. او حدود دو سال به غارت کارخانه مشغول بود و با نام خصوصی سازی هر چیز باارزشی که در کارخانه می دید به فروش می رساند. این که این سرمایه دار چه سر وسری با مقامات داشت بر ما معلوم نیست. تنها برای ما مشخص بود که اعتراض هایمان به جایی نمی رسید. در این دوره کارگران چندین بار اعتراض و تحصن کردند. اما هیچ کس پاسخگو نبود.
علی شفیعی اساسا با صنعت کارخانه کاری نداشت. پس از دو سال که هر چه بود را فروخته بود، کارخانه را به فردی به نام حاج میرزایی که از دلالان آهن قراضه بود واگذار کرد. او تنها یک فرد واسطه ای بود که در بازار، آهن آلات و فلزات قراضه را معامله می کرد و هیچ اطلاعی از صنعت نداشت. این فرد کارخانه را به صورت انبار آهن آلات فرسوده نگاه می کرد. این که کارخانه با چه قیمت به این فرد واگذار شده بود برما معلوم نیست. اما در چنین معامله هایی مشخص است که خریدار آهن قراضه و یا مواد باطله کارخانه را کیلویی قیمت گذاری می کند.
حاج میرزایی کارخانه را تحویل گرفته و مالک جدید کارخانه شد. او دیگر تمام انبارها را خالی کرد و هر چه را که باقی مانده بود و قابل فروش بود می فروخت. حاج میرزایی شروع به غارت کارخانه کرد. اما این بار کارگران در مقابل او سخت مقاومت کردند واز بیرون رفتن مواد اصلی کارخانه جلوگیری کردند تا آنکه پس از هفت الی هشت ماه مجبور شد در مقابل مقاومت کارگران کارخانه را ترک کند.
سوال :اکنون وضعیت کارخانه به چه صورت است؟
– حاج میرزایی کل ملک را که حدود 22 هکتار زمین است و در بهترین نقطه ی اهواز قرار دارد به فردی به نام عشقی واگذار کرد. کارخانه اکنون در اختیار این فرد است. اما از کل پرسنلی که قبلا نزدیک به 2500 نفر بود، تنها حدود 70 نفر در کارخانه مانده اند. بیشتر کوره ها غیر فعال شده، فقط دو کوره کار می کند. آن هم به نوبت، یعنی هر روز یکی از آنها فعال است. 4 کوره ی دیگر خاموش است. از لوله سازی خبری نیست. آهن قراضه را در کوره می ریزند و تبدیل یه شمش می کنند. فولاد هایی که در ابتدا با تجزیه و بررسی میزان منیزیم و سیلیس و سایر مواد لازم را در آن اندازه گیری می کردند تا لوله های باکیفیت تولید شود، اکنون به دست فراموشی سپرده شده است. تنها شمش های چدنی تولید می شود که در حقیقت می توان گفت از آن کارخانه بزرگ تنها یک ریخته گری سنتی باقی مانده است.
سوال: از تلاش های سندیکا و کارگران برای حفظ کارخانه بگویید؟؟
– اعتراضات كارگران در لوله سازي شامل دو بخش بود . يكي آنكه به روند خصوصي سازي آن به اين شيوه كه كارخانه به حراج گذارده شود اعتراض داشتيم كه اين اعتراضاتمان را در نامه نگاري به مقامات و تجمع ها و تحصن ها در جلو استانداري و فرمانداري و يا در خود كارخانه اعلام ميكرديم. علاوه بر آن در دوره خصوصي سازي بسياري از اوقات اتفاق مي افتاد كه حقوق كارگران بين 3ماه تا 9 ماه به تعوبق مي افتاد و سرمايه داران خصوصي كارخانه ترجيح ميدادند به جاي پرداخت حقوق كارگران از پولهاي كارخانه در جاي ديگري استفاده كنند واين در حالي بود كه كارگران در ان شرائط سخت كار ميكردند ولي به خاطر مخارج زندگي شرمنده خانواده خود بودند و بايد با شكم گرسنه به كار ادامه ميدادند.
در اين شرائط كارد به استخوان كارگران ميرسيد و به خيابان ها ميريختند كه متاسفانه در اين موارد نيرو هاي نظامي و امنيتي به جاي آنكه با كارفرمايان غارتگر كارخانه برخورد كنند با كارگران بر خورد ميكردند. بسياري از كارگران در اين موارد دستگير شده و مورد ضرب و شتم نيرو هاي نظامي و انتظامي قرار ميگرفتند و براي مدتها بازداشت ميشدند . خود من يك بار 15 روز و يك بار چهار روز و يك بار هم 24 ساعت بازداشت بودم . درحالی که كارگران بسياري به مدت يك هفته و يا چند روز بازداشت ميشدند، اما براي نمونه حتي يك روز هم سرمايه داران غارتگر كارخانه بازداشت يا حتي احضار هم نشدند . در حالي كه در بسياري از كشورها نپرداختن حقوق كارگر جرم محسوب ميشود .
سوال : خصوصي سازي ها اكنون از كارخانجات گذشته و به آموزش و پرورش و دانشگاه ها و مراكز علمي رسيده است . به نظر شما براي جلو گيري از غارت منابعي كه متعلق به مردم است چه چاره اي بايد انديشيد ؟
– ان زمان كه كارگران براي مقابله با خصوصي سازي ها خيابان ها را اشغال ميكردند متاسفانه ساير بخش ها هنوز جوانب مخرب اين خصوصي سازي ها را نميدانستند و با كارگران همراهي نميكردند اما امروز كه خصوصي سازي ها به بخش هاي اموزش و پرورش و دانشگاه ها بخش بهداشت و درمان رسيده است صداي اعتراض انها هم بلند شده است . هيچ سرمايه داري به خاطر خدمت به مردم موسسه اقتصادي را خريداري نميكند، بلكه سرمايه داران در زدو بند با محافل قدرت موسسه اقتصادي را تصاحب ميكنند تا از آن سودهاي باد آورده ببرند . متاسفانه مسوولان خصوصي سازي هم به فكر خدمت به مردم نيستند و تنها ميخواهند از زير بار خدمت به مردم شانه خالي كنند . در اين گيرو دار اين تنها مردم و كارگران و زحمتكشان هستند كه اين غارت اموال دچار خسارت شده و روز به روز فقيرتر ميشوند . پس اكنون كه همه از مضرات و ويراني هاي خصوصي سازي آگاه شده اند و حتي يك موسسه اقتصادي نيست كه پس از واگذاري به سرمايه داران خدمات بهتري ارائه داده ويا اشتغال بيشتري ايجاد كرده باشد، چاره كار ان است كه همه مردم از همه اقشار يك صدا به اين سياستها اعتراض كرده تا هرچه زودتر جلو خسارت هاي بيشتر و غارت اموال مردم گرفته شود .