۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۸, پنجشنبه

جناح تندرویی که در دولت و شورای انقلاب و در سطح جامعه برای لشکرکشی به کردستان تبلیغ می‌کرد، سرانجام حرفش را به کرسی نشاند. مصطفی چمران که به نظر می‌رسید، سخنگو و رهبر این جناح باشد توانست وزارت دفاع را در دست بگیرد و با چراغ سبز فرمان جهاد آیت‌الله خمینی، ارتش و پاسداران را به کارزار کردستان بکشاند"

قهرمان نبرد پاوه: مصطفی چمران یا کاک فواد؟


صادق خلخالی و مصطفی چمران
در هر دو حکومت پهلوی و اسلامی، تنها روایت‌هایی که حکومت از نزاع‌های دولت مرکزی و کردستان ارائه کرده‌اند، تاریخ رسمی قلمداد شده‌اند. طبعا در ترازوی این تاریخ حکومتی، همه خطاها در کفه کردها بوده است.
اکنون جمهوری اسلامی به لطف امکانات مدرن تر، به طور جذابتر و قابل توجیه‌تری این تاریخ معاصر را ارائه می‌دهد. آخرین تلاش در این راستا، ساختن فیلم 'چ' به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا بوده است. در این فیلم به بهانه بررسی مقطعی کوتاه از حضور طولانی مصطفی چمران در کردستان، سعی شده سیاست رسمی حکومت، این بار از نگاهی هنری و به شیوه‌ای حماسی به مخاطبان ارائه شود.
اما اگر بخواهیم از زاویه‌ای متفاوت از این نگاه، به عملکرد چمران در کردستان بپردازیم، از نگاه کسانی که قربانی این جنگها شده‌اند، آیا او را کماکان قهرمان می‌یابیم؟ اگر بپذیریم قهرمان اصلی جنگ کردستان چمران بوده، ضدقهرمان این جنگ چه عنصر نامطلوبی بوده؟ آیا مصطفی چمران واقعا دارای همان شخصیت لیبرال و عارف مسلکی بوده که در این سال ها از او ساخته شده؟ آیا ممکن است که روایت حکومتی، همه یا بخشی از حقیقت را تحریف کرده باشد؟
در این نوشته سعی می‌شود به اختصار، روایتی متفاوت از روایت حکومت از حوادث کردستان در سال اول انقلاب ارایه شود، بدون آنکه اصراری بر درست بودن این روایت باشد. تنها هدف آن، آشناکردن خوانندگان به نظری متفاوت از نظر رسمی حکومت است.
"در یادداشت سیاسی شماره بیست مجله جمعه نوشته شده: "جناح تندرویی که در دولت و شورای انقلاب و در سطح جامعه برای لشکرکشی به کردستان تبلیغ می‌کرد، سرانجام حرفش را به کرسی نشاند. مصطفی چمران که به نظر می‌رسید، سخنگو و رهبر این جناح باشد توانست وزارت دفاع را در دست بگیرد و با چراغ سبز فرمان جهاد آیت‌الله خمینی، ارتش و پاسداران را به کارزار کردستان بکشاند"."
مطمئنا تا زمانی که دسترسی آزادانه به اسناد و مدارک مربوط به رویدادهای آن دوران فراهم نباشد، هیچ روایتی کامل و دقیق نخواهد بود. اما نگارنده به عنوان فردی سیاسی که خود در جامعه کردستان حضور داشته است، معتقد است که این روایت، روایت رایج و غالب در بین مردم کردستان و احزاب و سازمانهای کردستان است، با همه تنوع و تفاوت هایشان.
پس از این توضیح کوتاه، نخست به اختصار، نگاهی به منشا جنگهای ماه‌های پس از انقلاب و نقش چمران در وقوع و تشدید آن جنگها انداخته می‌شود، سپس 'ضدقهرمان' داستان که در واقع، قهرمان آن سوی دیگر میدان است، معرفی می‌شود.
در ماههای اول انقلاب، تهران و کردستان بیشتر به مانند دو واحد سیاسی مجزا بودند تا آنکه جزیی از یک کشور واحد باشند. به هر دلیلی که بررسی آن از حوصله این نوشتار خارج است فضای سیاسی و اجتماعی این دو کاملا متفاوت بود. در تهران بر لزوم برقراری جمهوری اسلامی، بدون یک کلمه بیشتر یا کمتر تاکید می‌شد، در کردستان کلیت رفراندوم جمهوری اسلامی، نادمکراتیک قلمداد و تحریم می‌شد.
فضای سیاسی مرکز، اسلامی-چپی بود، فضای سیاسی کردستان لیبرال، چپی بود. دانشگاهها در تهران به مکان سرکوب دگراندیشان و قمه کشی پیروان خط امام تبدیل شده بود، در کردستان خیابانها هم به فضای دانشگاه و بحث آزاد تبدیل شده بود.
اشغال سفارت آمریکا توسط آیت الله خمینی انقلاب دوم لقب می‌گرفت و تمامی جریانات سیاسی، به جز نزدیکان مهدی بازرگان، آن را تائید می‌کردند، در کردستان این اقدام توسط دکتر قاسملو و شیخ عزالدین حسینی به عنوان اقدامی اشتباه و پرخطر محکوم می‌شد. اگر در چند انتخابات اول (مجلس ملی، خبرگان رهبری، شوراها) در مناطق مرکزی، به هر طریقی نمایندگان نزدیک به روحانیون انتخاب می‌شدند، در کردستان شخصیتهایی چون غنی بلوریان، صدیق کمانگر و دکتر قاسملو برای حضور در تهران رای می‌آورند.
بدیهی است که در چنین شرایطی، دیر یا زود نزاع درمی‌گیرد، آن هم در فضای رادیکال آن زمان که بسیار آسان، القابی چون خائن و مزدور و مرتجع و ...رد و بدل می‌شد. جنگ هم در دو فاز متفاوت انجام شد. نخست به صورت پراکنده و یا کوتاه مدت (جنگ نوروز سنندج و همچنین جنگ سه ماهه از مرداد تا آبان پنجاه و هشت) که معمولا با میانجیگری‌ها خاتمه می‌یافت و فاز دوم که به جنگی سراسری و ایدئولوژیکی تبدیل شد و سالها طول کشید و از هیچ وساطتی فایده‌ای بر نیامد.
چند ماه قبل از سراسری شدن جنگ، در کلیک سرمقاله مجله کتاب جمعه- که در تهران و به سردبیری احمد شاملو منتشر می‌شد- تحلیلی کاملا متفاوت از روایت حکومت از جنگ سه ماهه کردستان و نقش چمران ارائه شده بود که در میان هیاهوی اشغال سفارت آمریکا و استعفای دولت موقت از نظرها گم شد.
کاک فواد در پاوه
در یادداشت سیاسی شماره بیست این مجله چنین نوشته شده بود: "جناح تندرویی که در دولت و شورای انقلاب و در سطح جامعه برای لشکرکشی به کردستان تبلیغ می‌کرد، سرانجام حرفش را به کرسی نشاند. مصطفی چمران که به نظر می‌رسید، سخنگو و رهبر این جناح باشد توانست وزارت دفاع را در دست بگیرد و با چراغ سبز فرمان جهاد آیت‌الله خمینی، ارتش و پاسداران را به کارزار کردستان بکشاند".
پس حداقل از نگاهی بخشی از ناظران مستقل هم، کسانی بودند که در تهران رویای این جنگ را در سر می‌پروراندند و در سطح جامعه برای آن تبلیغ می‌کردند. در این روایت، چمران بیشترین نقش را داشته است.
اگر فرض قهرمان بودن چمران در روایت رسمی را در این جنگ بپذیرم، طبعا فردی که در جبهه کردها نقش اصلی را ایفا کرده بود، باید شخصیت مقابل قهرمان این داستان باشد.
'ضدقهرمان' این جنگ، اما برای اکثر مردم ایران شناخته شده نیست حتی آن زمان که زنده یاد شاملو در مجموعه 'مدایح بی‌صله' او را شخصیتی پولادین نامید، چون در نسخه‌های داخل کشور، این قسمت از مقدمه شاملو حذف شد، نامش به گوشها آشنا نشد اما در کردستان به شخصیتی افسانه‌ای تبدیل شد.
فواد مصطفی سلطانی که تنها چند ماه قبل از انقلاب، در مهرماه پنجاه و هفت از زندان آزاد شده بود، عمر آزادی‌اش، به یک سال هم نرسید و در شهریور پنجاه و هشت توسط نیروهای تحت فرمان چمران کشته شد.
او اهل روستایی در اطراف مریوان بود. جوانی بااستعداد و سخت کوش که برای تحصیل در دبیرستان مجبور شد به همراه برادرهایش به سنندج برود و پس از پایان تحصیلات متوسطه در رشته مهندسی برق دانشگاه صنعتی آریا مهر (صنعتی شریف کنونی) پذیرفته شد.
"کاک فواد در پی ماجرای پاوه و صدور فتوای آقای خمینی، نخست به سازماندهی حرکت تاریخی مردم مریوان برای تخلیه کامل شهر به نشانه اعتراض به جنگ پرداخت که بزرگترین اعتراض مدنی حتی تاکنون هم محسوب می‌شود. پس از قطعی شدن جنگ هم، فرماندهی بخشی از جبهه‌های کردستان را به عهده گرفت که نهایتا در شهریور پنجاه و هشت با شلیک تیربار هلی‌کوپتری که او را تعقیب می‌کرد کشته شد."
پس از فارغ‌التحصیلی به زادگاهش مریوان بازگشت و پس از مدتی کوتاه به خاطر فعالیتهای سیاسی بازداشت و به زندانی طولانی محکوم شد که تا مهرماه پنجاه و هفت طول کشید.
در پی آزادی از زندان، به تشکیل تشکلهای مدنی و سازمانهای صنفی پرداخت و بزرگترین اتحادیه دهقانان کردستان را تشکیل داد و به تدریج به رهبری محبوب و مردمی تبدیل شد. در پی جنگ خونین نوروز پنجاه و هشت، در مذاکراتی طولانی که با هیات دولت مرکزی داشت، نقش مهمی در پایان جنگ و بازگشت نسبی آرامش به کردستان ایفا کرد.
در پی ماجرای پاوه و صدور فتوای آیت الله خمینی، نخست به سازماندهی حرکت تاریخی مردم مریوان برای تخلیه کامل شهر به نشانه اعتراض به جنگ پرداخت که بزرگترین اعتراض مدنی حتی تاکنون هم محسوب می‌شود. پس از قطعی شدن جنگ، فرماندهی بخشی از جبهه‌های کردستان را به عهده گرفت که نهایتا در شهریور پنجاه و هشت با شلیک تیربار هلی‌کوپتری که او را تعقیب می‌کرد کشته شد.
مدتی قبل از این رویداد، دو تن از برادرهایش توسط صادق خلخالی در پادگان سنندج اعدام شده بودند، و پس از جان باختن او هم، دو تن دیگر از برادرهایش در زندان اعدام شدند. یعنی کشته شدن پنج فرزند یک خانواده طی مدتی کوتاه.
علی‌رغم تعلق سیاسی فواد مصطفی سلطانی به کومله، شخصیت او مورد احترام سایر جریانات از جمله حزب دمکرات و حتی شخصیت‌های مذهبی مستقل هم است و داستانهایی که از زندگی و رشادت‌های او ذکر می‌شود، بعد از گذشت سه دهه هنوز هم نقل محافل کردستان است.

محمد ملکی:رای به جمهوری اسلامی دادم مرا محاکمه کنيد

Hannah Arendt هانا آرنت، تئوریسین شوراها hamneshine bahar این بحث در مورد «هانا آرنت» یکی از اصیل‌ترین اندیشمندان زمانه ماست. همو که می‌گفت: «آدمی هیچ‌گاه به اندازه وقتی که عملی انجام نمی‌دهد اهل عمل نیست، و هرگز به اندازه زمانی که با خویشتن به سر می‌برد از تنهایی فاصله نگرفته‌است.»


همسر زندانی سیاسی عبدالفتاح سلطانی، طی شکوائیه ای، خواستار محاکمۀ عاملان و آمران حمله به زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین شد.

همسر زندانی سیاسی عبدالفتاح سلطانی، طی شکوائیه ای، خواستار محاکمۀ عاملان و آمران حمله به زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین شد.

به گزارش جرس، خانواده های زندانیانی که به عزیزانشان در بند ۳۵۰ اوین حمله شده بود از جمله خانواده محمد شجاعی ، یاشار دارالشفا، داور حسینی، بهنام ابراهیم زاده، عبدالفتاح سلطانی، سهیل بابادی و چند تن دیگر، برای شکایت از حمله مامورین امنیتی به بند ۳۵۰ از رییس زندان آقای رسیدی و معاونش آقای جواد مومنی و سلیمانی، رییس وقت زندان های کل کشور و کلیه آمرین و عاملین حمله به زندان شکایت کردند، اما متاسفانه دادسرای کارکنان دولت شکایت نامه آنها را دریافت نکرد لذا آنها به دادستانی مراجعه کردند.

بر اساس این گزارش، پس از دو ساعت در داستانی خانم حسن پور منشی دادیار ناظر زندان و نماینده دادستان اقدام به جمع آوری شکایت ها کرد ولی بی هیچ دلیلی هیچ یک از نامه ها را ثبت و درج نکرد، لذا خانواده ها تصمیم گرفتند که با توجه به ثبت نشدن نامه هایشان آن ها را روز شانزدهم اردیبشت از طریق پست ارسال کنند
.

وطن امروز و یک تیتر خیلی جنجالی

شناسايی بيش از ۱۵۰ زندانی محکوم به اعدام

شناسايی بيش از ۱۵۰ زندانی محکوم به اعدام

نهاد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران، در گزارش سالانه خود با ارائه ليستی از زندانيان محکوم به اعدام برای نخستين بار اسامی بيش از ۱۵۰ زندانی محکوم به اعدام را منتشر کرد.
خبرگزاری هرانا – مشروح گزارش سالانه نهاد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران در طی روزهای آتی در ارگان خبری اين تشکل منتشر خواهد شد، پس ار روی کار آمد دولت جديد در ايران و تا پايان سال ۱۳۹۲، نزديک به ۴۷۰ نفر در ايران اعدام شدند که در نوع خود کم نظير بوده است.
در بخش اعدام گزارش سالانه مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران آمده است از اتهام ۲۹% اعدام شدگان و از هويت جنسی نيمی از آنها اطلاعی در دست نيست و هم چنين قوه قضائيه نيمی از اعدام ها را نيز مخفيانه اجرا کرده که اين نشان ميدهد دستگاه قضايی در روند اعدام ها تا چه ميزان غير شفاف عمل نموده است. طبق اين گزارش سرانه اعدام در ايران ۲۴ درصد افزايش داشته است و از ۱۱۵ هزار نفر، يک نفر در ايران اعدام شده است.
اسامی ۱۵۷ تن از زندانيان محکوم به اعدام به قرار زير است:
حميد اسلام سکان محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
نوبخت صحرائی محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
يوسف عليزاده محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
بابک پيری محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
حبيب کريمی محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
ميکأيل صادقی‌ محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
چنگيز صالح زاده محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
جواد خيری محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
امين خورشيدی محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
بابا حاتم پور محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
هاشم عمر جويی محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
صلاحدين عبدالله زاده محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
اسماعيل اکبری محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
سراجدين زيبائی محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
يد الله محمودی محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
ياشار يمرزی محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
کمال خالدی محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
پيمان مرادی محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
خالد روشن محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
سيد محمد رسولی محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
عثمان قيتاسی محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
داوود داور خار محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
عثمان بيواره محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
يوسف راهی‌ محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
خليل صالحی محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
مجيد ناصريانی محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
ادريس جبّار زاده محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
صابر کرامت محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
افشار محمودی محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
فردين هادی پور محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
جواد قاسم زاده محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
جعفر اسماعيلی محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
ياشار علی‌ خوانی محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
حمد الله مهدی زاده محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
مهران حسين زاده محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
عليرضا اکبری محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
حسين شابويی محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
صياد خانيان محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
زهرا حيدری علی‌ آبادی محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
سمانه عبودی محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
فاطمه مقدم محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
بتول عباسی محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
پريدخت ملأيی محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
مريم طيب مقدم محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
فاطمه کلانتر محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
مهری رحيمی محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
زهرا يقلو محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
بهناز کريم نژاد محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
معصومه عبداللهی قشلاق محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
مريم زراعتی محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
فريبا مرادی محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
سحر مهابادی محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
اعظم ملکی‌ محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
فاطمه مهروانی محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
زيبا خان عليزاده محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
فاطمه داداشی محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
معصومه رسولی محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
صغرا افتخاری محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
سميرا مکرمی محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
خاطره نيک انجام محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
شيدا حسينی محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
اکبر بيابنگرد محبوس در زندان طبس به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
رضا رشيدی محبوس در زندان طبس به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
مهدی فتاحی محبوس در زندان طبس به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
نظير احمد نودزهی محبوس در زندان زاهدان به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
کوروش امينيان محبوس در زندان زاهدان به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
بابا علی کاکايی محبوس در زندان زاهدان به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
محمد رضا عزيزی محبوس در زندان زاهدان به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
مصطفی آزادی محبوس در زندان زاهدان به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
حليم بشار نارويی نصرت آبادی محبوس در زندان زاهدان به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
عاصف براهويی محبوس در زندان زاهدان به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
ناصر براهويی محبوس در زندان زاهدان به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
عبدالرحمان زنزال زاده محبوس در زندان زاهدان به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
عليرضا صالح زهی محبوس در زندان زاهدان به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
کدير سعادت زهانی محبوس در زندان زاهدان به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
عليرضا شه بخش محبوس در زندان زاهدان به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
علی اميری محبوس در زندان زاهدان به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
امير محمد ريگی محبوس در زندان زاهدان به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
وحيد ريگی محبوس در زندان زاهدان به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
خداداد صحرائی محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
عثمان صحرائی محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
بحران عباس زاده محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
مهدی آژير کفاش محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
حبيب فردی محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
رضا اقول محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
ناصر نورانی محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
فرهاد سليمانی محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
ابراهيم عزيز اقدم محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
علی‌ عزيز اقدم محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
صلاح خضری محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
بايزيد مهرپور محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
کمال خاکزاد محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
مولود اسماعيلی مهرجا محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
سعيد آرميت محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
اکبر ايازی محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
پورفرهاد حاتمی محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
سعيد تنها محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
ابراهيم طلا محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
جبّار امانی محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
ايوب رئوفی محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
ابراهيم حصار محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
رمضان شيخلو محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
يونس باپيری محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
ناجی عمرزاده محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
ساجی عمرزاده محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
علی‌ حسينی‌ محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
رشيد کرامت محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
يوسف عادلی محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
محمد عزم محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
پيمان محمدی محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
ايرج احمدی محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
رحيم برين محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
سيامک اوجأيی محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
ابراهيم ولی لو محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
خدر اعوذ محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
رحيم پژوهی دل‌ محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
کرم رسايی محبوس در زندان مرکزی اروميه به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
محبوبه نصيری محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
فاطمه رسولی محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
مژگان ضارب زمان محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
شرافت بيگوند محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
رقيه قديمی‌ محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
کبری حسينی‌ محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
شهلا قره داغی محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
رحيمه رحيمی محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
سدابه کتاب آلاهی محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
فاطمه حداد محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
اختر محمدی محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
اختر محمد زاده محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
افسانه فدايی محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
ريحانه جباری محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
فاطمه فيروز بخش محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
اکرم مهدوی محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
آزيتا ملاهاشمی محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
سمانه سهرابی محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
عشرت فرحزادی محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
مژگان نوری محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
سميه مکرمی محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
مريم قوچوند محبوس در زندان قرچک ورامين به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
اکبر دوری محبوس در زندان طبس به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
جواد ابطال محبوس در زندان طبس به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
افشين برواتی محبوس در زندان طبس به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
عبدالرحمان رسانه محبوس در زندان زاهدان به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
شکور کی خواه محبوس در زندان زاهدان به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
لطيف براهويی محبوس در زندان زاهدان به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
شير محمد قنبر زهی محبوس در زندان زاهدان به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
ناصر عمر زهی محبوس در زندان زاهدان به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
اکبر فلاحوند محبوس در زندان زاهدان به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
محمد محسن ريگی محبوس در زندان زاهدان به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
محمود شه بخش محبوس در زندان زاهدان به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
غلام شهرکی محبوس در زندان زاهدان به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
احمد شه بخش محبوس در زندان زاهدان به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.
علی عرب محبوس در زندان زاهدان به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
اميد پيری محبوس در زندان زاهدان به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
عليرضا دهمرده محبوس در زندان زاهدان به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
ايمان گلوی محبوس در زندان زاهدان به اتهام، قتل در انتظار اجرای حکم است.
غلام رسول فخيره محبوس در زندان زاهدان به اتهام، مواد مخدر در انتظار اجرای حکم است.

نامه اعضای هیات مدیره سابق جامعه بهاییان ایران خطاب به جواد لاریجانی : حتی مردگان بهایی هم از حقوق خود محرومند

نامه اعضای هیات مدیره سابق جامعه بهاییان ایران خطاب به جواد لاریجانی : حتی مردگان بهایی هم از حقوق خود محرومند

Unknown
در پی ادعاهای اخیر محمد جواد اردشیر لاریجانی پیرامون وضعیت بهاییان در ایران و اینکه «هیچکس به خاطر بهایی بودن در زندان به سر نمی‌برد و اگر بهاییان عملی خلاف قانون انجام ندهند حقوق شهروندی آنان محفوظ خواهد بود»، اعضای هیات مدیره سابق جامعه بهاییان ایران طی نامه ای به این مقام ارشد قضایی جمهوری اسلامی، گوشه های از مظالم، تبعیض ها، برخوردهای امنیتی و همچنین نقض حقوق انسانی وارده بر این گروه از شهروندان را بازگو کرده و خواستار تغییر نگاه مسئولین نظام به شهروندان و اقلیت ها شدند.
 به گزارش جرس، متن نامۀ اعضای هیات مدیره سابق جامعه بهاییان ایران، خطاب به محمد جواد لاریجانی، ریاست ستاد حقوق بشر قوه قضاییه جمهوری اسلامی به شرح زیر است:
به نام خدا
جناب آقای محمد جواد لاریجانی ریاست محترم ستاد حقوق بشر قوه قضاییه
با سلام و احترام
سخنان تامل برانگیز جنابعالی در برنامه گفتگوی خبری که از شبکه دو سیما در مورخه ۲۶ اسفند ماه برای میلیون‌ها نفر پخش شد، اینجانبان هفت نفر اعضای سابق هیات مدیره جامعه بهاییان ایران را که هم اکنون در زندان به سر می‌بریم بر آن داشت تا به دور از هر قصد و نیتی برای تشویش اذهان و با اجتناب از هرگونه نگاه و گرایش سیاسی نکاتی چند را صرفا از روی تکلیف، جهت مزید استبصار شما به استحضار می‌رسانیم.
تردیدی نیست که مسائل بهاییان و مظالم وارده بر آنان موضوع جدیدی نیست و بعضی رسانه‌ها و در راس آنها سیمای جمهوری اسلامی، همواره و به طور یک جانبه و سیستماتیک، حملات و اتهامات ناروای بسیاری را متوجه این دسته از هموطنان‌شان نموده‌اند و این در حالی است که در طول این سالیان متمادی حتی به یک فرد بهایی اجازه داده نشده است تا بر اساس قانون در برابر اتهامات غیر منصفانه در همان رسانه به پاسخگویی و رفع شبهات بپردازند.
جناب لاریجانی
اینکه جنابعالی در بیاناتتان مساله حقوق بشر را یک موضوع با اهمیت جهانی تلقی نموده‌اید و پرداختن و توجه به ابعاد گوناگون آن را لازم دانستید نکته نویدبخشی است اما از آن مهم‌تر آنچه مایه‌ی خرسندی است اینکه در اقدامی کم‌سابقه جنابعالی اظهار فرمودید که در جمهوری اسلامی مبنای رفتار با بهاییان حقوق شهروندی و حفظ امنیت آنان وظیفه حکومت است. ما با استقبال از این نگاه شما مایلیم تصریح کنیم که انتظار بهاییان ایران نیز آن است که حقوق شهروندی آنان به رسمیت شناخته شده و مراعات گردد.
اینکه در فرمایشات بهاییان را به عنوان شهروندان این کشور محسوب فرمودید جای بسی خوشوقتی است و می‌تواند نویدبخش فردایی بهتر در جهت تعامل با این جامعه مظلوم باشد، اما اینکه می‌فرمایید هیچ کس به خاطر بهایی بودن در زندان به سر نمی‌برد و اگر بهاییان عملی خلاف قانون انجام ندهند حقوق شهروندی آنان محفوظ خواهد بود و به طور ضمنی چنین نتیجه‌گیری می‌کنید که هرکجا با بهاییان برخورد شده است لابد خلاف قانونی انجام داده‌اند نشانگر آن است که در این زمینه حقایق بسیاری از دید شما پنهان مانده لذا تلاش می‌شود با طرح پرسش‌هایی از یک طرف نظر جنابعالی به این واقعیت‌ها جلب شده شاید که مساعدتی باشد در جهت تحقق وظیفه ذاتی شما به عنوان رییس ستاد حقوق بشر قوه قضاییه و از طرف دیگر گواهی باشد در برابر تاریخ و وجدان بیدار هم‌وطنان آزاد اندیشمان، زیرا که با کمال تاسف جامعه بهایی ایران همواره با نقض فاحش حقوق شهروندی و برخوردهای امنیتی و قضایی بسیار شدید ناشی از عدم بردباری دینی و تحمل دگراندیشی روبرو بوده است، باشد که از این پس با تغییر نگاه مسئولین محترم نظام شاهد استیفای واقعی حقوق این جامعه باشیم.
۱ – جناب لاریجانی، آیا اعدام بیش از دویست و بیست نفر از بهاییان از دختر جوان شانزده ساله تا پیرمرد نود و پنج ساله، درحالی که براساس اسناد و مدارک به قریب به اتفاق آنان اعلام شده بود چنانچه از عقیده خود تبری بجویند و اسلام بیاورند از مرگ و زندان رهایی می‌یابند، موافق قوانین شهروندی صورت گرفته؟ و آیا در صورتی که شخصی مرتکب جرمی شده باشد نفس تبری از عقیده‌اش او را از جرم منتسب مبرا می‌سازد؟
۲- آیا اخراج ده‌ها هزار کارگر و کارمند بهایی از ادارات و سازمان‌های دولتی، حتی قطع حقوق بازنشستگی آنان و در بسیاری موارد ممانعت از اشتغال ایشان در بخش‌ خصوصی مصداق رعایت حقوق شهروندی است؟ به دلیل اینکه هیچ جرمی توسط ایشان احراز نگردیده بود لذا مسئولین علت اخراج آنان را در احکام صادره »عضویت در فرقه ضاله بهایی ذکر نمودند و نهایتا جناب لاریجانی آیا هم‌اکنون جنابعالی می‌توانید یک فرد بهایی شاغل در ادارات دولتی را معرفی نمایید؟ مسلما جواب منفی است دیرا در حال حاضر هیچ ارگان دولتی مجاز به استخدام بهاییان نیستند.
۳- آیا مصادره دستجمعی اموال بهاییان یزد و ممنوع‌المعامله نمودن همگی آنان براساس حقوق شهروندی صورت گرفته است؟ جناب لاریجانی، کسانی که در زمان صدور این حکم در اوائل انقلاب طفل شیرخواره بوده‌اند امروز که تشکیل زندگی داده‌اند همچنان برای انجام هرگونه معامله‌ای دچار مشکلات عدید‌ه‌اند. آیا اطفال شیرخوار یا متوفیانی که در زمان صدور حکم سال‌ها از درگذشتشان سپری شده بود همگی مجرم بوده‌اند؟
۴- آیا اخراج هزاران دانشجوی بهایی از دانشگاه‌ها بعد از انقلاب فرهنگی و محروم نمودن ده‌ها هزار جوان علاقه‌مند به تحصیل از تحصیلات عالیه طی سی و چند سال گذشته صرفا به دلیل اعتقاداتشان موافق حقوق شهروندی است؟ و مصداق حمایت نظام از بهاییان غیر مجرم به شمار می‌رود؟ مطمئنا جنابعالی صدور بخشنامه‌های متعدد به دانشگاه‌های کشور مبنی بر عدم ثبت‌نام و نهایتا اخراج دانشجویان بهایی را به هر بهانه‌ای در راستای حمایت تحصیلی از جامعه بهایی و با رعایت حقوق شهروندی آنان نمی‌دانید. این بخشنامه‌ها موجود است و متاسفانه توسط حاکمیتی صادر شده است که شما تعاملش را با بهاییان مبتنی بر حقوق شهروندی می‌دانید.
۵- شما را به تامل در مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی که با نظارت عالی‌ترین مقامات کشوری در اسفند ۱۳۶۹ در مورد بهاییان صادر گردیده است و مقایسه آن با قانون اساسی کشور و قوانین حقوق بشر و حقوق شهروندی دعوت می‌کنیم. در این مصوبه تصریح شده است که الف- در مدارس چنانچه اظهار نمایند بهایی‌اند ثبت‌نام نشوند. ب- در مشاغل دولتی وارد نشوند. ج- در دانشگاه‌ها چه در حین ورود و چه در دوران تحصیل چنانچه احراز شود بهایی‌اند اخراج گردند. د- جلوی پیشرفت آنان گرفته شود. برای مزید اطلاع شما عرض می‌شود که در سال ۱۳۸۶ که گروهی از دانشجویان بهایی اخراج شده از دانشگاه به دیوان عدالت اداری شکایت بردند، در احکام صادره تصریح شده است که اخراج شما مبتنی بر مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی است. سوال این است که این مصوبه چه مناسبتی با حمایت از بهاییان و رعایت حقوق شهروندی آنان دارد؟ و اگر به دیده انصاف بنگریم آیا همین مصوبه مبین نوع نگاه و نحوه‌ی برخورد نظام با بهاییان نیست؟
۶- جناب لاریجانی، صادقانه مایلیم وجدانتان را در مقابل این پرسش قرار دهیم که: آیا بهاییانی که برای جوانان محروم از تحصیل جامعه خود شرایطی را فراهم نموده‌اند تا بتوانند بدون استفاده از امکانات دولتی و در منازل خود و از طریق شبکه‌های مجازی به ادامه تحصیل بپردازند، مرتکب چه جرمی‌ شده‌اند؟ آیا تدریس خصوصی براساس قوانین کشور جرم است؟ آیا منصفانه است نفوسی که خالصانه به تدریس و تمشیت امور تحصیلی جوانان می‌پردازند به جبس‌های طولانی مدت محکوم شوند؟ آیا این اقدام تلاش در جهت عقب نگه داشتن فرهنگی این جامعه نیست؟ چگونه می‌توان مجموعه این اقدامات را حمایت نظام از حق تحصیل بهاییان تلقی نمود؟
۷- جناب لاریجانی، اخراج کلیه کارمندان و کارگران دولت و موسسات نیمه دولتی و حتی خصوصی، مصادره اموال شخصی بهاییان در بخش‌های کشاورزی و صنعتی و براساس اسناد و مدارک موجود، تعطیلی صدها محل کسب و کار بهاییان در شهرهای مختلف به بهانه‌های واهی، اخراج بسیاری از بهاییان روستانشین و مصادره دا‌م‌ها و زمین‌های کشاورزی آباء و اجدادی ایشان و مشکلات عدیده و مستمری که همواره در مسیر اشتغال و کسب و کار بهاییان وجود دارد ابدا قابل مقایسه با فعالیت فعالیت عده‌ای که به قول شما تحت حمایت نظام مشغول به کارند، نمی‌باشد. البته ناگفته پیداست که هرگونه حمایتی وظیفه ذاتی هر حاکمیتی در قبال شهروندانش محسوب می‌شود و سوال اینجاست که آیا این موانع و مشکلات متنوع و مستمر در جهت تحقق یکی از بندهای مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی یعنی جلوگیری از رشد اقتصادی بهاییان نیست؟
۸- جناب لاریجانی، مصادره اماکن متبرکه و موقوفات بهایی در سراسر ایران را باید از چه منظری ملاحظه نمود؟ ارتکاب جرم کدام بهایی موجب شده است تا تمامی اماکن اجتماع و نیایش بهاییان در شهرها و روستاهای مختلف مصادره گردد؟ شما که به تعامل با بهاییان بر مبنای حقوق شهروندی اعتقاد دارید مسلما می‌پذیرید که یک بهایی حق دارد که بعد از فوت بنا به وصیتش مطابق آئین و آداب بهایی و در جای مناسبی که حاکمیت هر مملکتی موظف به تامین آن است مدفون شود اما جای شگفتی است که حتی این حق از مردگان بهایی در این سال‌ها سلب شده است. جناب لاریجانی، آیا مصادره و تخریب قبرستان‌های بهایی با رعایت حقوق شهروندی آنان موافقت دارد؟ بیرون کشیدن اجساد از قبور که در هر آئینی عملی بسیار تاپسند به شمار می‌رود به نظر جنابعالی صداق چیست؟
جناب لاریجانی
آنچه بیان شد شمه‌ای از محرومیت‌‌های جامع‌الاطراف و نقض حقوق شهروندی بهاییان است و البته نقض حقوق شهروندی مختص بهاییان نیست بل سایر دگراندیشان در حوزه‌های فرهنگی، هنری، سیاسی و احتماعی نیز خواهان تامین حقوقی برابر براساس اصول مصرحه در قانون ساسی و اعلامیه‌های جهانی حقوق بشر هستند و همان‌گونه که از پیش نیز بیان داشته‌ایم آنچه برای تضمین حقوق شهروندی ملت شریف ایران شدیدا مورد نیاز است اولا وضع قوانینی است که با صراحت کامل حافظ این حقوق باشد و ثانیا تاسیس ساختارهایی است که اجازه ندهد اجرای این قوانین موکول به تفسیرهای مستبدانه و دلخواهانه گردد. ما اعتقاد داریم که یگانگی و برابری و آزادی تمام مردم صرفا ساختاری مدنی و قانونی نیست بلکه اصلی است روحانی که منبع و سرچشمه آن آفریننده یکتایی است که تمامی نوع بشر را از تراب واحد خلق فرموده است که حتی با وجود ساختارهای مدنی و قانونی، اعتقاد به یگانگی و برابری و احترام به حقوق دیگران از اصولی است که باید از وجدان و باور فرد سرچشمه بگیرد. بر این اساس بسیار مناسب خواهد بود که اولیای محترم جمهوری اسلامی با استفاده از ظرفیت‌های قانون، نگاه یک‌پارچه به ملت ایران را تقویت کرده اجازه ندهند ملت شریف ایران صرف‌نظر از عقیده و قومیت و بر اساس حقوق شهروندی از مزیت ایرانی بودن بهره‌مند گردند.
اعضای هیات مدیره سابق جامعه بهاییان ایران

روز گذشته مونیکا لوینسکی زنی که باعث رسوایی اخلاقی بیل کلینتون شد بار دیگر خبرساز شد؛ او سالها پس از افشای رابطه اش با رئیس جمهور امریکا گفت از اینکار پشیمان است.

کد خبر: ۱۵۴۲۴۹
۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۲:۱۱
فرارو- روز گذشته مونیکا لوینسکی زنی که باعث رسوایی اخلاقی بیل کلینتون شد بار دیگر خبرساز شد؛ او سالها پس از افشای رابطه اش با رئیس جمهور امریکا گفت از اینکار پشیمان است. 

به گزارش فرارو، مونیکا لوینسکی که در دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون رییس جمهور اسبق آمریکا کارآموز کاخ سفید بود و با وی رابطه نامشروع داشت در مصاحبه ای با مجله ونیتی فر گفت که از آن اقدام پشیمان است. وی که اکنون 40 سال دارد گفت در عین حال که رابطه وی با کلینتون دو طرفه بوده اما رییس جمهوری اسبق آمریکا از وی سواستفاده کرده است.

"مونیکا لوینسکی" یهودی تبار که از سال ۱۹۹۴به عنوان کارآموز به کاخ سفید رفته بود از این تاریخ به تدریج با بیل کلینتون رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا رابطه برقرار کرد و پس از آشکار شدن رابطهٔ اش با بیل کلینتون، رئیس جمهورامریکا را تا مرز برکناری پیش برد.

پس از افشای این رابطه، جمهوری‌خواهان از طریق "کنت استار" دادستان ویژه، بیل کلینتون را تحت تعقیب قرار دادند؛ رئیس جمهور امریکا در ابتدا به شدت این موضوع را تکذیب کرد و حتی بر صفحه تلوزیون ظاهر شد و در حالی که انگشتش را به سوی دوربین گرفته بود هرگونه ارتباط با کارآموز کاخ سفید را منکر شد اما هفت ماه بعد و در پی افشای مدارک غیر قابل انکار، سرانجام در مقابل دوربین‌های تلویزیون به گناه خود اعتراف و از مردم امریکا عذرخواهی کرد.

در سال ۱۹۹۹ مجلس سنای ایالات متحده آمریکا کلینتون را به اتهام ادای شهادت دروغ و تلاش برای جلوگیری از اجرای عدالت محاکمه کرد اما وی با یک رای اضافی توانست از برکناری رهایی یابد.

در همین حال برخی این ماجرا را اگر نه توطئه‌ای از سوی اسرائیل، حداقل در جهت منافع اسرائیل می‌دانند؛ همزمانی اعترافات مونیکا با کنفرانس سه جانبه صلح خاورمیانه، یهودی بودن مونیکا و فشارهای کلینتون بر اسرائیل برای توقف شهرک‌سازی، دلایل این گروه را تشکیل می‌دهد.

مونیکا لویسنکی بدنبال رسوایی اخلاقی از کاخ سفید بیرون آمد و به عنوان طراح کیف های زنانه مشغول به کار شد. وی بعدها با نوشتن داستان زندگی اش 500 هزار دلار درآمد کسب کرد.

کارآموز جنجالی کاخ سفید در سال 2006 به لندن رفت و از مدرسه اقتصاد لندن در رشته روانشناسی اجتماعی مدرک فوق لیسانس گرفت و نهایتا لندن را بعنوان محل زندگی خود انتخاب کرد.

تحلیلگران می گویند ظهور ناگهانی مونیکا لوینسکی و مصاحبه وی می تواند با جدی شدن نامزدی هیلاری کلینتون، همسر بیل کلینتون برای انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 مرتبط باشد.


عکس یادگاری با حضور مونیکا لوینسکی در دفتر کار رئیس جمهور امریکا. آگوست 1995


بیل کلینتون و مونیکا لوینسکی در کاخ سفید. نوامبر 1995


مونیکا در حال ارائه گزارش خود به رئیس جمهور امریکا. نوامبر 1995


یکی ازنامه های مونیکا به رئیس جمهور امریکا که به عنوان سند از سوی "کنت استار"دادستان ویژه ارائه شد.


عکس یادگاری مونیکا و بیل کلینتون با امضای رئیس جمهور امریکا و در روز تولد مونیکا؛ یکی دیگر از اسناد "کنت استار"


مونیکا و رئیس جمهور امریکا در ضیافت کاخ سفید؛ این عکس از اسناد ارائه شده از سوی "کنت استار" به شمار می رود.


مواجهه مونیکا و رئیس جمهور امریکا در نماهایی از یکی فیلم مربوط به جشن انتخاب مجدد بیل کلینتون در نوامبر 1996 و در فضای جنوبی کاخ سفید. این فیلم نیز از اسناد ارائه شده توسط دادستان ویژه به شمار می رود.


احضار لوینسکی توسط دادستان ویژه؛ 3 روز پس از شهادت بیل کلینتون


مونیکا در برابر دادستان ویژه شهادت می دهد آنچه در برابر وی می گوید حقیقت است.


مونیکا و وکیلش پس از اتمام جلسه دادگاه


مونیکا هتل محل اقامت خود را به سمت سنا و برای شهادت درباره پرونده بیل کلینتون ترک می کند.


مونیکا پس از پایان یکی از جلسات دادگاه؛ شهادت وی در17 اوت1998 درباره ارتباط غیراخلاقی با كلينتون باعث شد كلينتون سرانجام در مقابل هيئت منصفه فدرال حاضر و به رابطه با لوينسكی اعتراف كند.


تصویر سمت چپ مربوط به زمانی است که کلینتون به شدت هرگونه ارتباط غیر اخلاقی را منکر شد؛ تصویر سمت راست مربوط به اعتراف وی در یک برنامه زنده تلوزیونی و عذرخواهی از شهروندان امریکا است.


  رئیس جمهور امریکا در کنار دختر و همسرش مدتی پس از رسوایی اخلاقی در محوطه کاخ سفید قدم می‌زنند. آگوست 1998


تیتر روزنامه امریکایی پس از اعتراف رئیس جمهور امریکا به رابطه غیراخلاقی با "لوینسکی"


مونیکا لوینسکی بر روی جلد هفته نامه تایمز 


لوینسکی در رونمایی از کتاب خاطرات خود