۱۳۹۴ آبان ۲۷, چهارشنبه

داعش گروگانهای نروژی و چینی را به قتل رساند

داعش گروگانهای نروژی و چینی را به قتل رساند

داعش گروگانهای نروژی و چینی را به قتل رساند

گروه اسلامی داعش اعلام کرده است که گروگانهای چینی و نروژی خود را به قتل رسانده است.
به گزارش خبرگزاری صدای مسیحیان ایران (Vocir) خانم اَرنا سولبَرگ نخست وزیر نروژ در کنفرانس مطبوعاتی خود  اعلام کرد که “شواهد نشان میدهد شهروند ۴۸ ساله نروژي اوله یان گریمسگار بدست گروه اسلام گرای داعش به قتل رسیده است با محکوم کردن  جنایات گروه اسلامی داعش که اخیرا شدت گرفته است گفت: ما با یک اندیشه خطرناک ضد بشری روبرو هستیم،آنها (داعش) دقیقا نقطه مقابل جایی که ما ایستاده ایم قرار گرفته اند.”
به نقل از پایگاه خبری تلوزیون ملی نروژ “Nrk” گروه داعش خبر  به قتل رساندن این دو گروگان را در  مجله انگلیسی زبان آنلاین خود  دابق  در روز چهارشنبه  تصویری از جسد هر دو گروگان خود منتشر کرده است.
همچنین وزیر امور خارج نروژ آقای بورگه بِرَندَ گفت: که از “تصاویر بر میاید که گروگانها در طول مدت اسارت مورد شکنجه های جسمی هم قرار گرفته بودند.”
Ys_X3dDD06Map7ViL8969w09QFTfnJd8tzirA9kNG_aQگروه تروریستی داعش در مجله آنلاین خود گفته است ” پس از آنکه کشورها و سازمان های کفار آنها را رها کردند، اعدام شدند.”
آقای گریمسگار و دیگر گروگان چینی در  اواخر ماه ژانویه سالجاری در منطقه ادلب به اسارت نیروهای اسلام گرای داعش در آمده بودند.
داعش در قبال آزادی ایشان در سپتامبر گذشته درخواست مبلغ بسیار بالایی کرده 

چند عضو دیگر سپاه پاسداران در سوریه کشته شدند


با مرگ شش ایرانی دیگر از جمله یک جوان ۲۰ ساله به نام مصطفی موسوی، تعداد نیروهای ایرانی کشته شده در سوریه در عملیات جدید سپاه قدس علیه مخالفان بشار اسد به بیش از ۵۰ نفر رسید.
بر اساس گزارش خبرگزاری فارس، محمدرضا ابراهیمی، بهزاد سیفی و ستار عباسی، سه نفر از نیروهای ایرانی، روز سه‌شنبه، ۲۶ آبان، در سوریه کشته شده‌اند.
برخی از رسانه‌های محلی، محمدرضا ابراهیمی را از فرماندهان سپاه پاسداران در شهرستان فلاورجان در استان اصفهان معرفی کرده‌اند.
بر اساس گزارش‌ها، بهزاد سیفی، ستوان دوم گروه توپخانه ۵۶ حضرت یونس سپاه پاسداران در استان فارس، و ستار عباسی از نیروهای این نهاد در استان کرمانشاه بوده‌اند.
روز دوشنبه نیز رسانه‌های ایران خبر داده بودند که محمدجواد قربانی، ستوان دوم سپاه پاسداران، و ایمان خزائی‌نژاد، از نیروهای این نهاد در استان فارس، در سوریه کشته شده‌اند.
در‌‌ همان روز جنازه مصطفی موسوی، از نیروهای ایرانی کشته شده در سوریه، در تهران تشییع شد.
رسانه‌های ایران از مصطفی موسوی به عنوان «جوان‌ترین شهید مدافع حرم» نام برده و اعلام کرده‌اند که او ۲۰ سال بیشتر نداشته است.
پس از «عملیات محرم» علیه مخالفان بشار اسد تعداد نیروهای ایرانی کشته شده در سوریه به شکل قابل توجهی افزایش یافته و در همین حال علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، روز ۲۰ آبان گفته بود که کمتر از ۵۰ ایرانی در این درگیری‌ها کشته شده‌اند.
«عملیات محرم» از ابتدای ماه محرم و با پشتیبانی نیروی هوایی روسیه، توسط ارتش سوریه و واحدهای سپاه پاسداران و حزب‌الله لبنان برای بازپس‌گیری شهر حلب در سوریه آغاز شد.
علی تمام‌زاده، اسماعیل سیرت‌نیا، حسین جمالی، عزت‌الله سلیمانی، اسماعیل زاهدپور، محسن فانوسی، قدیر سرلک، روح‌الله قربانی، مسلم نصر، خانعلی یوسفی، مسلم خیزآب، مهدی علیدوست، عبدالله باقری، میلاد مصطفوی، سجاد طاهرنیا، روح‌الله عمادی، امین کریمی، محمدعلی حسینی، احمد استحکامی، نادر حمید دیلمی، مجید صانعی موفق، مجتبی کرمی و رضا دامرودی از جمله افرادی هستند که طی این عملیات جان باخته‌اند.
در همین حال روزنامه محلی «اصفهان زیبا» در مطلبی اعلام کرده است که «با افزایش حضور نیروهای مستشاری ایران در طول ماه‌های اخیر در سوریه، بر شمار شهدای اصفهانی مدافع حرم نیز افزوده شده و این استان با داشتن نزدیک به ۵۰ شهید، بعد از خراسان رضوی و قم بیشترین آمار شهدا را به خود اختصاص داده است».
انتشار عکس "قوطی حاوی بمب در هواپیمای روسی" توسط داعش



گروه تروریستی "دولت اسلامی" (داعش) در آخرین شماره مجله اینترنتی انگلیسی‌زبان خود "دابق" عکس یک قوطی را منتشر کرد که گفته می‌شود، باعث انفجار هواپیمای مسافربری روسی در مصر شده است.

به گزارش دویچه وله، بر اثر این عملیات تروریستی که در آسمان شرم‌الشیخ مصر رخ داد، ۲۲۴ سرنشین ایرباس کشته شدند. ساعاتی پس از این فاجعه "دولت اسلامی" مسئولیت انفجار را به عهده گرفت.
در مجله "دابق" علاوه بر قوطی "شوئپس" یادشده عکس کارت‌های شناسی افرادی منتشر شده که گفته می‌شود از سرنشینان هواپیما بوده‌اند.
در گزارش این مجله همچنین آمده است که "دولت اسلامی" موفق شده، اقدامات امنیتی در فرودگاه شرم‌الشیخ را خنثی کند و ابتدا قصد انفجار یک هواپیمای وابسته به شرکت‌های غربی را داشته، اما با دخالت مسکو در جنگ داخلی سوریه، آنها تصمیم به انفجار یک هواپیمای روسی گرفته‌اند.
با وجود اینکه کارشناسان مصری می‌گویند، هنوز مدرکی دال بر انفجار بمب در هواپیما به دست نیامده، دولت روسیه انفجار بمب در هواپیما را پذیرفته و برای دستگیری عاملان این حادثه هوایی ۵۰ میلیون دلار جایزه تعیین کرده است.
 

قتل دو گروگان
"دولت اسلامی" در مجله اینترنتی خود همچنین مدعی شده که دو گروگان خود، یک چینی و یک نروژی را به قتل رسانده است. در این مجله عکس دو جنازه منتشر شده که سروصورت آنها خونی است.
این گروه تروریستی اوایل سپتامبر در "دابق" خبر ربودن دو گروگان را اعلام کرده و در ازای آزادی آنان خواهان باج شده بود. آنها اما مبلغ مشخصی تعیین نکرده بودند.
در پی انتشار این خبر ارنا سولبرگ، نخست‌وزیر نروژ تایید کرد که یک مرد ۴۸ ساله نروژی به نام اوله یوهان گریمسگارد افستاد در ماه ژانویه سال جاری در سوریه ناپدید شده است. خانم سولبرگ تاکید نمود که دولت حاضر نیست برای آزادی او باج بپردازد.
گروگان چینی یک مرد ۵۰ ساله به نام فان جینگ‌هویی است که گفته شد، به عنوان "مشاور" در منطقه فعال بوده است.
گروه "دولت اسلامی" تا کنون شمار زیادی از گروگان‌های خود را به قتل رسانده است

این «چهره نوجوان» یکی از عاملان حوادث پاریس است 



العربیه - گروه تحقیق در حادثه حملات تروریستی پاریس

،
 صفحه



فیس بوک «بلال حادفی» یکی از سه عامل انتحاری در


 انفجارهای 


خارج از ورزشگاه فرانسه در شب جمعه گذشته را فاش


 کرد.


روزنامه بریتانیایی«دیلی میل»، تصاویر حادفی را بر روی

 سایت خود 

با عنوان «عامل انتحاری با چهره کودکانه» پیش از پیوستن به 


داعش را منتشر کرده است.


این تصاویر که پیش از بستن صفحه فیس بوک حادفی به


 دست 

روزنامه دیلی میل افتاده است، این جوان انتحاری را در


 حالیکه شنا 



به تن دارد، و تفنگ شکاری در دست نشان می دهد


تاریخ این تصاویر از جمله عکس وی در کنار دریا به سال 2011 


بازمی گردد. از جمله یک تصویر او را در بین برادران خود نشان می


دهد. این عکس در سال 2014 گرفته شده است.


youngISISaccomplst.JPG
حادفی که یک فرانسوی مراکشی تبار 20 ساله است، پیش از


 اقدام به منفجر کردن خود در پاریس، موسیقی را حرام دانسته و از


 گروه بوکوحرام در نیجریه حمایت کرده است.


او که در بلژیک زندگی می کرد، در سال 2



014، به گروه داعش پیوست و در آنجا به «ابو مجاهد بلژیکی» یا 


«بلال مهاجر» معروف شد.


او یک هفته پس از حمله به دفتر روزنامه فرانسوی چارلی ابدو در 


پاریس، فرانسه را به سمت سوریه ترک کرد. در آن حادثه 10 نفر از

جمله 8 روزنامه نگار کشته شدند.


youngISISaccomplst2.JPG

youngISISaccomplst3.JPG

انديشه "داعشی" نشأت گرفته ازيک مذهب فاشيستی ارتجاعی است !!


تعدادی از مظنونان حملات پاریس دستگیر شدند؛ سرنوشت طراح حملات معلوم نیست

تعدادی از مظنونان حملات پاریس دستگیر شدند؛ سرنوشت طراح حملات معلوم نیست

Image copyrightReuters
Image captionماموران پلیس یکی از دستگیر شدگان را همراه خود می‌برند
مقامات فرانسه از دستگیری هفت نفر در ارتباط با حملات خونین شامگاه جمعه در پاریس خبر داده اما وضعیت عبدالحمید اباعود، هماهنگ کننده این حملات مشخص نیست.
از بامداد روز چهارشنبه، ۲۷ آبان (۱۸ نوامبر)، صدای تبادل آتش و انفجار در محله سن دنی واقع در حومه شمالی پاریس، شنیده شد در حالیکه ماموران امنیتی مسلح از جمله نفرات نیروی ویژه ضد تروریسم پلیس و نفرات ارتش ساختمانی را در یکی از خیابان‌های این محله در محاصره داشتند.
سخنگوی دولت فرانسه گفته است که عملیات پلیس هفت ساعت به طول انجامید و هدف از آن دستگیری عبدالحمید اباعود، طراح حملات خونین پاریس بود. عبدالحمید اباعود مراکشی تبار و شهروند بلژیک است و پیشتر گفته می‌شد در سوریه به سر می‌برد.
دادستان پاریس گفته است که هدف از این عملیات، یافتن اباعود بود و با بازداشت مظنونان، تحقیقات در این زمینه ادامه خواهد داشت. به گفته او، این عملیات براساس مدارک به دست آمده از جمله شنود مکالمات تلفنی به اجرا گذاشته شد.
منابع پلیس فرانسه گفته‌اند که دو نفر در جریان این درگیری کشته شدند. یکی از آنان یک زن بود که در اثر انفجار انتحاری جان خود را از دست داد. تعدادی مامور امنیتی نیز زخمی شده‌اند. سرنوشت عبدالحمید اباعود روشن نیست و مشخص نشده است که آیا در میان بازداشت شدگان بوده، در محل حضور داشته یا نه.
با آغاز تیراندازی، منطقه عملیات به روی رفت و آمد بسته شد و ماموران پلیس برای یافتن مظنونان احتمالی، جستجوی برخی ساختمان‌های اطراف از جمله یک کلیسا را آغاز کردند.
Image copyrightDabiq
Image captionهدف از عملیات روز چهارشنبه بازداشت اباعود عنوان شده بود اما سرنوشت او مشخص نیست
شهردار محل گفته است که تیراندازی همراه با چند انفجار حدود ساعت ۴:۲۵ به وقت محلی در خیابان رپوبلیک، در مرکز سن دنی آغاز شد و او به اهالی محل توصیه کرد از خانه‌های خود خارج نشوند.
مقامات محلی تاکید کردند که تیراندازی و انفجار حاصل حمله جدیدی نیست بلکه در جریان عملیات پلیس روی داده است.
ورزشگاه اِستاد دو فرانس در حدود دو کیلومتری محل تیراندازی واقع شده است. این ورزشگاه یکی از هدف‌های حملات شامگاه جمعه بود و هنگام برگزاری یک مسابقه فوتبال در آن، انفجارهایی روی داد.
عملیات روز چهارشنبه پس از آن به اجرا گذاشته شد که بررسی تصاویر ویدیوئی به دست آمده از دوربین‌های مدار بسته نشان داد که عاملان حملات پاریس ۹ نفر بودند و نفر نهم همچنان متواری است.
در خبری دیگر در این زمینه، منابع دولتی فرانسه گفته‌اند که فرانسوا اولاند، رئیس جمهوری، در نظر دارد از پارلمان بخواهد شرایط فوق العاده را که در پی حملات پاریس به مدت سه ماه در کشور برقرار شده، تمدید کند. قرار است نمایندگان پارلمان در جلسات روزهای پنجشنبه و جمعه در این مورد مذاکره کنند.
همزمان، خبرگزاری آسوشیتدپرس به نقل از منابع آمریکایی گزارش کرده که باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا که برای شرکت در یک اجلاس منطقه‌ای در فیلیپین به سر می‌برد، از مقامات فرانسوی خواسته بود او را به طور مرتب در جریان عملیات روز چهارشنبه قرار دهند. این احتمال وجود دارد که سازمان‌های اطلاعاتی دو کشور در مورد پیگیری حملات شامگاه جمعه همکاری نزدیک دارند.
Image copyrightAFP
Image captionعملیات سن دنی
Image copyrightGetty
Image captionنفرات ارتش در عملیات سن دنی شرکت داشتند
Image copyrightAP
Image captionنفرات نیروی ویژه پلیس
Image copyrightAFP
Image captionشماری از ساکنان محل تخلیه شدند
Image copyrightAFP
Image captionماموران برای یافتن مظنونان احتمالی بعضی ساختمان‌های محله را جستجو کردند

در سالگرد قتل‌های سیاسی پاییز ۱۳۷۷



هفده سال پیش در چنین روزهایی عزیزان ما؛ پیروز دوانی، حمید حاجی‌زاده، کارون حاجی‌زاده، مجید شریف، پروانه فروهر، داریوش فروهر، محمد مختاری، محمد جعفر پوینده، یکی پس از دیگری محکوم حکمی مخفیانه شدند، ربوده شدند، به خانه‌شان هجوم رفت، حریم‌شان شکست، جسم و جان گرامی‌شان درد کشید و سرانجام با بیرحمی و خشونتی لجام‌گسیخته به قتل رسیدند.
پاییز آن سال به درد و خون عزیران ما آغشته است. انسان‌هایی که هریک در جایگاه خویش و با پافشاری بر باورها و آرمان‌های خویش، برای برقراری آزادی و عدالت پیکار کردند. و کارون کودکی بود نورسیده و جرمش چشم‌های باز او، که شاهد قتل پدر شد.

قتل‌های سیاسی پاییز ۷۷ بر وجدان جامعه زخمی عمیق زد و موج گسترده‌ای از اعتراض مردمی را سبب شد. این اعتراضِ فراگیر نقطه‌ی عطفی ساخت در پاسخگو کردن نهادهای قدرت، در افشاگری خشونت سازمان‌یافته بر ضد دگراندیشان، در پافشاریِ جمعی بر حق رسیدگی قضایی و لزوم دادخواهی جنایت‌های سیاسی.
اما تمامی تلاش‌ها و پایداری‌هایی که در این راستا انجام شد با سدی از تحریف و سرکوب از سوی نهادهای حکومتی روبرو گشت و به سرانجامِ بایسته نرسید. رسیدگی‌ قضایی به این قتل‌ها یا انجام نشد و یا به بیراهه کشیده شد. لاپوشانی و تقلب و تهدید و سرکوب جایگزین دادرسی شد. اعتراض‌های ما، وکلای ما و تمامی همراهان این راه دشوار به جایی نرسید. و این روندهای مخدوش و غرض‌ورزانه نیز باری شدند سنگین در کفه‌ی بیدادها، و دردی شدند روی دردها بر جان ما.

اکنون که یک بار دیگر سالگرد قتل‌های سیاسی پاییز ۷۷  فرارسیده است، از شما می‌خواهیم تا در یادآوری و بزرگداشت آن جان‌های شیفته‌ی آزادی، که شریان شریف زندگی‌شان در این روزها قطع شد، ما را همراهی کنید. همراهی‌مان کنید در پافشاری بر دادرسی عادلانه‌ی جنایتی که بر آنان رفت، در ایستادگی بر روشنگری و دادخواهی جنایتی که بر دگراندیشان رفته است. 
با امید به آن روز موعود که «داد خواهیم این بیداد را»

خانواده‌های
دوانی، حاجی‌زاده، فروهر، مختاری، پوینده


    


زیر ذره بین - اعتراض استاد دانشگاه آزاد مشهد به خرافات افسانه شهادت زهرا...

Vingt ans après Dayton, rendre la Bosnie aux Bosniens ?

18 novembre 2015
Article en PDF : Enregistrer au format PDF

Le 21 novembre 1995, un accord conclu sur la base étatsunienne de Dayton (Ohio) mettait fin à la guerre en Bosnie-Herzégovine. Vingt ans plus tard, si le pays a quasiment disparu des écrans des téléviseurs, il continue à vivoter dans le moule de l’accord, officiellement signé le 14 décembre à Paris.

 Dessin par Chapatte

Une des particularités de l’accord de Dayton est qu’il n’a pas été signé par les trois factions qui se sont âprement combattues pendant trois années et demie. Si le président internationalement reconnu du pays, le Bosniaque Alija Izetbegovic, l’a bien signé au nom de sa communauté, les factions serbe et croate bosniennes (1) ont été représentées par les présidents de deux pays voisins, certes impliqués dans le conflit, le Serbe Slobodan Miloševic et le Croate Franjo Tudjman.

Tous les trois sont morts au cours des années suivantes, mais seul Miloševic a été inquiété de son vivant par le Tribunal pénal international (TPI) mis en place par l’ONU pour juger les criminels de guerre d’ex-Yougoslavie : renversé en 2000, extradé l’année suivante, il est mort en détention en 2006. Par contre, il fallut attendre leur décès, respectivement en 1999 et 2003, pour que le même tribunal annonce que Tudjman et Izetbegovic étaient sur le point d’être inculpés. Parmi les autres invités de marque du TPI figurent Radovan Karadžić et Ratko Mladi, anciens chefs politique et militaire des Serbes bosniens, actuellement en jugement, après des années de cavale.

L’accord de Dayton a transformé la Bosnie-Herzégovine, république centrale de l’ex-Yougoslavie, en une sorte de confédération de deux entités (2) : une « fédération » croato-musulmane et une « république » serbe (Republika Srpska, RS), largement autonomes. Parmi les compétences laissées à l’autorité centrale, basée à Sarajevo, figurent notamment la politique étrangère et une armée nationale formée, après un solide dégraissage, à partir des trois armées qui s’étaient combattues pendant la guerre.

Un conseil des ministres et une présidence collégiale – obligatoirement formée d’un Bosniaque, d’un Serbe et d’un Croate – complètent les attributs de la souveraineté bosnienne. Mais une grande partie des compétences revient aux deux entités, dont la coopération demeure minimale et empreinte d’une profonde méfiance. Le problème se complique encore avec la « fédération », elle-même divisée en dix « cantons », attribués soit aux Bosniaques, soit aux Croates.

En outre, un « Haut Représentant international », prévu par Dayton, peut imposer des lois et démettre des responsables élus, ce qu’il fit abondamment jusqu’il y a une dizaine d’années, allant jusqu’à destituer un président de la RS. Enfin, une force armée de l’Union européenne, EUFOR Althea, assure une présence militaire internationale dans le pays. Actuellement forte de 600 hommes, elle a une fonction essentiellement symbolique, loin des 55.000 soldats de l’OTAN déployés immédiatement après la guerre.

Malgré les milliards d’aide internationale déversés surtout dans l’immédiat après-guerre, l’économie bosnienne n’a jamais décollé. Par exemple, l’usine VW de Sarajevo, qui employait des milliers de travailleurs avant la guerre, a repris quelques activités en 1998, mais a définitivement fermé ses portes dix ans plus tard.

Ceci est essentiellement dû à une transition manquée entre le socialisme autogestionnaire yougoslave d’avant-guerre et le modèle capitaliste imposé par la communauté internationale. En outre, l’économie bosnienne était profondément intégrée à celle de la Yougoslavie, que ce soit au niveau de la production ou des débouchés, ce qui n’est que très partiellement le cas aujourd’hui, bien que la Croatie et la Serbie demeurent deux des principaux partenaires commerciaux du pays.

Ceci explique les catastrophiques indicateurs socio-économiques du pays : troisième pays d’Europe ayant le plus mauvais index du développement humain du PNUD, surpassé uniquement par la Moldavie et l’Albanie (3) ; taux de chômage dépassant les 43 % de la population active, soit le troisième plus important, mais au niveau mondial cette fois, uniquement dépassé par Djibouti et la RD Congo (4). Dans ce contexte, de nombreux Bosniens ne survivent qu’en ayant recours aux petits jobs de l’économie grise ou grâce aux sommes envoyées par les centaines de milliers d’entre eux établis en Europe occidentale et en Amérique du Nord depuis la guerre. Cet exode n’a nullement cessé, affectant maintenant surtout les jeunes diplômés.

Par ailleurs, les problèmes structurels et institutionnels de la Bosnie, résultant directement de l’architecture mise en place à Dayton, minent le développement du pays. D’une part, alors qu’elle était souvent considérée, par son caractère multiethnique, comme une « mini-Yougoslavie », on peut se demander s’il était logique que les grandes puissances insistent pour maintenir la Bosnie-Herzégovine en tant qu’Etat unifié, alors qu’elles ont toléré, voire activement soutenu (5), le démantèlement de la « grande » Yougoslavie. Et ce d’autant plus que cette république a connu la guerre la plus sanglante d’ex-Yougoslavie (6) et, peut-être, d’Europe depuis la Deuxième guerre mondiale (7).

D’autre part, le fonctionnement de l’Etat central est handicapé à la fois par la limitation de ses prérogatives au profit des deux entités et par un système hautement bureaucratique de prise de décision, dépendant du bon vouloir des principaux partis de chaque communauté.

Or, chaque communauté continue de défendre ses intérêts propres. Pour simplifier, sur le plan institutionnel, les Bosniaques souhaitent amender Dayton pour permettre davantage de centralisation et faire jouer leur majorité numérique, tandis que les Serbes, au contraire, insistent pour un respect littéral de l’accord et le maintien de l’autonomie de leur entité.

Enfin, les Croates sont profondément mécontents d’être réduits à un rôle minoritaire au sein d’une « fédération » de plus en plus musulmane et voient avec angoisse leur nombre se réduire d’année en année. Leur alliance avec les Bosniaques et leur incorporation dans la « fédération » ont été imposées, par l’Accord de Washington de 1994, par les Etats-Unis qui souhaitaient mettre un terme aux combats entre les deux communautés et les unir contre les forces serbes. Après la guerre, une grande partie de la population croate, surtout de Bosnie centrale, a émigré vers la Croatie voisine. Aussi, nombreux sont les Croates de Bosnie à ne voir de salut qu’en la création d’une troisième entité, ayant les mêmes pouvoirs que l’entité serbe. Si les Bosniaques ne veulent pas entendre parler d’une telle option, il en va de même avec Zagreb qui, jusqu’à présent, est toujours restée fidèle aux principes des accords de Dayton et de Washington.

Une situation similaire prévaut dans les relations entre Belgrade et la RS. Face aux rodomontades autonomistes, voire sécessionnistes, de Milorad Dodik, président de l’entité depuis 2010, la Serbie lui a toujours rappelé que, en signant Dayton, Miloševic s’était porté garant de l’intégrité territoriale de la Bosnie, ce qui n’empêche pas le développement de « relations spéciales », essentiellement culturelles et économiques, entre Belgrade et la RS.

Sonnant comme un rappel à l’ordre aux oreilles de Dodik, une session commune des gouvernements serbe et bosnien s’est tenue, début novembre, à Sarajevo. Par ailleurs, tout soutien aux visées autonomistes de Dodik et, a fortiori, toute idée de rattachement de la RS à la Serbie affaibliraient la position de Belgrade de respect absolu de l’intégrité territoriale des Etats, fondement légal de son refus de reconnaître l’indépendance autoproclamée du Kosovo. Ainsi, malgré des relations étroites avec Moscou, la Serbie n’a pas reconnu le rattachement de la Crimée par la Russie et soutient l’intégrité territoriale ukrainienne.

Un référendum prélude à une nouvelle guerre ?

Ceci n’a pas empêché la RS de maintenir son projet de référendum remettant en cause à la fois le rôle de la communauté internationale (8) et de la justice bosnienne. Prévu le 15 novembre avant son report de dernière minute, le scrutin devait permettre aux citoyens de l’entité de dire s’ils soutiennent « les lois anticonstitutionnelles et non-autorisées imposées par le Haut Représentant de la communauté internationale, particulièrement les lois imposées relatives à la cour et au bureau du procureur de Bosnie-Herzégovine ».

Si la manière dont la question est formulée est bien entendu biaisée, cette dernière reflète une profonde insatisfaction de la population serbe, qui estime que les affaires de crimes de guerre traitées par la justice « nationale » bosnienne trainent en longueur ou sont trop facilement classées quand les victimes sont serbes. On ignore si la « suggestion » du Premier ministre de Serbie, Aleksandar Vučić, de « reconsidérer » le référendum est à l’origine de son report.

Logiquement, la communauté bosniaque de RS, actuellement environ 10 % de la population l’entité, a appelé au boycott du référendum. Cependant, si elle ravive les tensions interethniques, on aurait tort de dramatiser à outrance cette initiative. Certains observateurs internationaux, tel James Lyon, ancien directeur du Crisis Group et collaborateur du « Haut représentant », vont jusqu’à prétendre qu’elle serait le prélude à une nouvelle guerre (9). S’il est vrai que l’étincelle de la dernière guerre a été effectivement un référendum, exigé par la Communauté européenne et portant sur l’indépendance de cette république alors yougoslave, le contexte a profondément changé depuis 1992.

D’une part, depuis la fin de la guerre, le nombre d’incidents interethniques a été extrêmement faible, en contraste flagrant avec le Kosovo où ils sont encore quasi-quotidiens. Malgré une forte dissémination d’armes à feu dans la population, inévitable après une guerre civile d’autant plus que la « défense populaire » yougoslave se basait notamment sur l’armement des civils, le taux d’homicides est dans la moyenne de l’UE, d’environ 1,5 par 100.000 habitants. Et Sarajevo est une ville bien plus sûre que Dublin, Luxembourg ou Bruxelles.

D’autre part, comme l’a déclaré Vučić lors de la réunion intergouvernementale serbo-bosnienne mentionnée plus haut, les pays de la région « en ont marre des guerres ». Si des manifestations parfois violentes ont eu lieu au début 2014 en Bosnie, en particulier dans les plus grandes villes de la « fédération » croato-bosniaque, les revendications des manifestants ne portaient nullement sur des thèmes nationalistes, mais sur des sujets purement socio-économiques : chômage, fermeture d’usines, pensions misérables, corruption des élites dirigeantes…

Bref, les Bosniens de toutes origines ont d’autres problèmes en tête que l’hypothétique référendum de RS, destiné avant tout à redorer le blason terni de Dodik par des affaires de corruption et la triste situation économique de son entité. Celle-ci est cependant plus stable que son vis-à-vis croato-bosniaque, où le gouvernement laborieusement formé le 31 mars 2015, après six mois de négociations, n’a tenu qu’un peu plus de deux mois, un des partenaires de la coalition s’en étant retiré après que les deux principaux partis aient décidé d’accroître le contrôle gouvernemental sur les directions des entreprises publiques.

La « fédération » fonctionne depuis sans gouvernement, à l’exception de la dizaine de pouvoirs locaux administrant chaque canton. S’il est clair que le chaos politique qui s’installe dans cette entité est autrement plus inquiétant que le référendum qui doit être tenu dans la RS, on peut s’interroger sur l’irresponsabilité des hommes politiques bosniens dans la gestion de la chose publique.

En effet, de plus en plus nombreux sont ceux à pointer l’institution du Haut Représentant et la persistante mise sous tutelle du pays par la communauté internationale comme une des causes principales du comportement poujadiste et inconsistant de la classe politique bosnienne, ce qui s’accompagne d’une désaffection de plus en plus grande des électeurs lors des scrutins (10).

Même si le Haut Représentant actuel, l’Autrichien Valentin Inzko, interfère moins dans les affaires du pays – il n’a, par exemple, pas interdit le référendum –, l’existence-même de son poste apparaît surannée, anachronique et totalement contre-productive. L’écart, en termes de développement économique et de maturité politique, entre la Bosnie et ses voisins serbe et croate ne cesse de se creuser.

Seul le Kosovo – également placé sous une forme de tutelle internationale – connaît des problèmes similaires, voire plus graves à maints égards. Hors d’Europe, on ne peut qu’être frappé par le fait que tous les pays, de l’Afghanistan à la Libye, ayant également connu une intervention armée occidentale – bombardements, occupation militaire – suivie de l’instauration d’une administration internationale ne parviennent pas à décoller économiquement, sont toujours affectés par une profonde corruption et des conflits de différents ordres et, souvent, plongent dans un chaos bien pire que ce qu’ils connaissaient avant que les Etats-Unis et leurs alliés ne leur fassent des promesses d’avenir radieux.

Le meilleur service à rendre aux Bosniens serait sans doute de les mettre devant leurs responsabilités en les débarrassant du Haut Représentant et de sa cohorte de fonctionnaires. S’il est une réforme à apporter à Dayton, c’est bien de supprimer son annexe 10 instaurant cette institution. Contrairement aux propositions visant à centraliser davantage le pays, celle-ci est la seule qui pourrait faire l’unanimité au sein de la population et de la classe politique bosniennes. Et permettre l’émergence d’un Etat digne de ce nom.

Notes :
1) - Nous adoptons le vocabulaire en vigueur depuis la fin de la guerre : un Bosniaque est un Slave musulman de langue serbo-croate (auparavant, un Musulman), qu’il habite en Bosnie ou ailleurs, qu’il soit pratiquant ou non ; un Bosnien est un habitant de Bosnie-Herzégovine, qu’il soit « ethniquement » Serbe, Croate, Bosniaque ou autre.
2) - En fait trois, si on inclut le district de Brko, coupant la Republika Srpska en deux et dont le sort fut mis en suspens à Dayton. Ultérieurement, ce district resté multiethnique a été placé hors de portée des deux entités et est géré par un superviseur international.
3) - Voir Human Development Reports, Données, PNUD, 2014.
4) - Voir Bosnia and Herzegovina Unemployment Rate 2007-2015, Trading Economics.
5) - Est-il utile de rappeler le rôle de l’Allemagne, qui a poussé la Slovénie et la Croatie à faire sécession, et celui des Etats-Unis, qui ont – déjà avant le déclenchement de la guerre en Bosnie – saboté différents plans de paix de l’ONU et de l’UE ?
6) - Selon les estimations les plus fiables, la guerre de Bosnie-Herzégovine a entraîné la mort de près de 100.000 personnes. Voir After years of toil, book names Bosnian war dead, Reuters, 15 février 2013. Ce chiffre est cependant deux à trois fois inférieur à la plupart des estimations précédentes.
7) - Cette affirmation, fréquemment répétée par les médias occidentaux, ne semble pas tenir compte de la guerre civile grecque (1946-1949), qui aurait fait 150.000 morts.
8) - L’application de l’accord de Dayton est surveillée par un « Conseil de mise en œuvre de la paix », également responsable de la nomination du « Haut représentant ». Composé de 55 pays, ce conseil est, dans les faits, dirigé par un comité exécutif réduit de onze membres, soit 4 pays de l’Union européenne, la présidence et la Commission de l’UE, le Japon, la Russie, le Canada, les Etats-Unis, ainsi que l’Organisation de la Conférence islamique représentée par la Turquie.
9) - Voir James Lyon, Is War About to Break Out in the Balkans ?, Foreign Policy, 26 octobre 2015.
10) — Lors des élections de 2014, seuls 54 % des électeurs sont allés voter, un chiffre en constante diminution, et le nombre de bulletins blancs et nuls s’est élevé à près de 8 %, un chiffre qui est lui en constante augmentation. Voir Despite smaller turnout in relation to 2010, there was more invalid ballots, ZaštoNe, 17 octobre 2014.
Auteur : Georges Berghezan

NB : Une version abrégée de cet article est publié par le GRIP.

Source : www.investigaction.org

18 novembre 2015
Article en PDF : Enregistrer au format PDF

Investig'Action propose à ses lecteurs de lire ou relire cet article en lien avec l'actualité : " En 2013, j’ai parlé à des mamans de jeunes Belges partis se battre en Syrie. Quel drame ! Souffrances infligées là-bas aux familles visées par des crimes atroces, souffrances des familles ici, entre incompréhension et angoisse, craintes d’actes terroristes que certains pourraient commettre en revenant en Belgique. Comment en est-on arrivé là ? Et, surtout, que faire ? "


Sur ce problème, Investig’Action avait invité les quatre grands partis traditionnels à un grand débat à Bruxelles en juin 2013. Malheureusement , seul Philippe Moureaux (PS) avait accepté. MR, CDH et Ecolo avaient refusé.

A la veille des élections, j’ai jugé important de réinterpeller. Vous trouverez ici les réponses du PS, du PTB et du PP. Malheureusement, MR, CDH et Ecolo ont à nouveau refusé de répondre. Sincèrement, je trouve ça un peu lâche et irresponsable. Nous avons donc répondu à leur place simplement en citant leurs déclarations antérieures à ce sujet. Devoir de mémoire, on peut dire…

Mais le problème de ces jeunes pose en effet la question de toute la politique internationale de la Belgique : quelle attitude adopter vis-à-vis des guerres des Etats-Unis, d’Israël, de l’Arabie saoudite et du Qatar ?

Que chacun se fasse son opinion.

+++++++++++++++++

NOS 4 QUESTIONS :
1. Votre parti a-t-il approuvé le fait que de jeunes Belges partent se battre en Syrie ? Pourquoi ?
2. Quelles mesures concrètes proposez-vous pour empêcher ce phénomène de continuer ?
3. Ne pensez-vous pas que la Belgique serait plus crédible si elle se distanciait des agissements de régimes comme l'Arabie saoudite, le Qatar ou la Turquie ?
4. La Belgique ne devrait-elle pas prendre ses distances par rapport à la politique menée par les Etats-Unis au Moyen-Orient ?
+++++++++++++++++

Réponses des partis à nos quatre questions

Aux « absents », l’honneur de commencer.

MR :
Didier Reynders, ministre MR des Affaires étrangères, a déclaré en avril 2013 qu’aux jeunes de l’armée syrienne de libération « on érigera une statue dans quelques années ». (sur les crimes fanatiques commis par l’ASL, voir plusieurs articles sur michelcollon.info). D’une façon générale, le MR est totalement aligné sur les Etats-Unis et Israël, et ne critique jamais Arabie Saoudite et Qatar. Est-ce pour cela qu’il a préféré garder le silence ?

CDH :
En avril 2013 également, la ministre de l’Intérieur Joëlle Milquet (CDH) s’est rendue à Washington pour rencontrer… la CIA et le FBI ! Or, les rapports des commissions d’enquête sur le terrorisme en Libye ou en Syrie, rédigés par des anciens des services secrets français et autres, ces rapports concordent : c’est Washington , donc la CIA, qui a « sous-traité » au Qatar et à l’Arabie saoudite l’envoi de ces milices fanatiques et terroristes. Mission : renverser Bachar el-Assad, allié de Téhéran et dérangeant pour Israël. Ou en tout cas affaiblir la Syrie en la plongeant dans le chaos. En outre, la CIA a organisé des bandes terroristes en Afghanistan, en Amérique latine et un peu partout. La consulter contre le terrorisme, n’est-ce pas engager un pyromane comme pompier ?

ECOLO :
Le 28 août 2013, l’europarlementaire Isabelle Durant a appelé les Etats-Unis à bombarder Damas : « Ne pas bombarder, ça tue aussi des milliers de gens ». Nous n’avons pas entendu un autre porte-parole officiel d’Ecolo critiquer cet alignement (permanent en fait) sur les USA.
En fait, les questions internationales ne semblent guère débattues dans ce parti. Démissionnant en novembre 2010, le sénateur Josy Dubié déclara : « Je quitte le parti, qui se dit écologiste, pour son manque d’engagement dans la question sociale et en particulier celle qui concerne ces millions de laissés-pour-compte du « miracle économique néo libéral » dans le Tiers Monde. Pendant 9 ans, j’ai essayé de mettre cette question, vitale pour des millions d’êtres humains, à l’agenda du parti. Les rares fois où ces questions ont été abordées en Bureau politique, elles l’étaient chaque fois à la fin de l’ordre du jour et les trois quart des participants, dont presque tous les « gros bras » du parti, quittaient la salle. »

Venons-en aux partis qui ont apporté une réponse…

QUESTION 1 :
Votre parti a-t-il approuvé le fait que de jeunes Belges partent se battre en Syrie ? Pourquoi ?
PS : Le PS désapprouve le départ de jeunes Belges pour se battre en Syrie. Cela est inquiétant tant pour la plupart de ces jeunes que pour leur famille et pour la sécurité et la paix en Syrie et dans notre pays. Tout comme nous sommes profondément indignés par les atrocités commises contre les populations syriennes que ce soit par l’armée du régime que par les groupes extrémistes.
Il est difficilement compréhensible que de jeunes Belges soient endoctrinés à ce point pour partir se tuer dans un pays qu’ils ne connaissent pas. Pour beaucoup, on est face à des manipulations sectaires. Il faut appréhender ce phénomène au cas par cas : la plupart sont finalement plus des victimes qu'autre chose et une minorité (et ceux qui restent en Belgique pour recruter, mais sans partir au combat) sont des radicaux et il faut les traiter de la sorte.

PTB :
Non. Bien que nous comprenions que pour une bonne partie de ces jeunes il peut y avoir un mélange d'idéalisme ou un sentiment d'exclusion de la société actuelle qui les pousse à partir, leur départ ne contribue non seulement en rien à une solution durable au conflit en Syrie, mais en plus les livre à des groupes d'intégristes violents et parfois même de simples criminels qui se servent de ces jeunes pour leurs intérêts particuliers.

PP :
« Le Parti Populaire condamne bien évidemment le départ de jeunes Belges vers la Syrie pour y mener le djihad. C'est le résultat de politiques d'intégration totalement défaillantes de la part des partis traditionnels au pouvoir et du renoncement à nos valeurs au profit notamment des revendications portées par certains adeptes de l'islam.

NOTRE COMMENTAIRE :
Sans surprise, le PP pointe les musulmans et l’islam comme responsables tout en proclamant son attachement aux « valeurs » belges. Quelle « valeur » a cette proclamation en sachant que ce parti est à 100% derrière Israël, malgré ses crimes et sa politique d’apartheid ?
Les deux autres analyses sont proches. S’étonnant du départ « peu compréhensible » des jeunes Belges, le PS y voit des manipulations sectaires tout en distinguant les « victimes » et les « radicaux ». Le PTB met en cause le « sentiment d’exclusion » des jeunes dans la société belge. Et après ce diagnostic, que faire …

QUESTION 2 :
Quelles mesures concrètes proposez-vous pour empêcher ce phénomène de continuer ?
PS :
Le radicalisme, le sectarisme, le terrorisme sont des problèmes réels et graves qui appellent à la fois des réponses préventives, éducatives, dissuasives et lorsque cela est nécessaire répressives. Il faut effectivement des réponses fortes car la priorité est de protéger nos jeunes contre ces prédateurs qui abusent de leur faiblesse et les détournent vers des objectifs obscurantistes.
Mais c’est surtout en donnant des perspectives aux jeunes, quels qu'ils soient, que l'on pourrait lutter plus efficacement contre tous ces phénomènes sectaires. Pour le retour de ces jeunes, il est nécessaire d’impliquer tous les acteurs pour permettre une resocialisation de ces jeunes Belges qui reviendront meurtris de leur expérience de guerre (= approche éducationnelle).
PTB :
Nous voyons deux pistes concrètes. D'une part, une couverture correcte des conflits internationaux, plutôt que la propagation d'une vision unilatérale, voire manichéenne (les bons et les méchants), est une nécessité absolue. Les opposants pacifiques syriens soulignent le rôle des médias européens qui ont présenté une image unilatéralement positive des opposants armés syriens, même quand il était devenu clair qu'une partie importante d'entre eux violait systématiquement les droits de l'homme.
D'autre part, les jeunes ont besoin d'un avenir en Belgique. Un Belge sur sept est pauvre et un Belge sur cinq risque la pauvreté ou l’exclusion sociale. Notre programme d'urgence sociale présente un nombre de mesures concrètes pour en finir avec les différents mécanismes de pauvreté et de discrimination institutionnalisée, comme la discrimination à l’embauche, qui excluent de nombreux jeunes de notre société. Nous devons aussi aider les parents de nos jeunes, qui méconnaissent souvent les moyens d'assistance sociale qui existent, et qui doivent d'ailleurs être renforcés.
PP :
Le Parti Populaire se montrera ferme, retirera, lorsque c'est possible la nationalité aux djihadistes et les renverra de la Belgique. Il faut écarter les pommes pourries pour permettre à chacun de s'intégrer à notre creuset.

NOTRE COMMENTAIRE :
Sans surprise encore, le PP fait appel à la seule répression et juge que les immigrés doivent juste « s’intégrer ». Il n’aborde pas les problèmes qu’ils rencontrent.
PS et PTB plaident pour une approche surtout préventive et pédagogique. Mais aussi en améliorant la situation des jeunes sur le plan social. Le PTB propose un plan contre la pauvreté tandis que le PS veut offrir « des perspectives » aux jeunes (sans dresser un bilan de son action au gouvernement sur ce plan depuis quelques dizaines d’années).
Mais la grande différence réside dans la question de l’information. Tous les partis considèrent que notre info est correcte sur la Syrie ou sur Israël, l’Irak et le Moyen-Orient en général. Seul le PTB critique le rôle déformant des médias dans ce conflit et il plaide pour une info non manichéenne avec de vrais débats.

QUESTION 3 :
Ne pensez-vous pas que la Belgique serait plus crédible si elle se distanciait des agissements de régimes comme l'Arabie saoudite, le Qatar ou la Turquie ?

PS :
La question est complexe car la pression des milieux économiques est très grande mais il est évident que si un pays veut rester crédible, il doit adopter une posture identique par rapport aux violations des droits humains, notamment celles à l’égard des femmes qui sont flagrantes dans les pays du Golfe. Au-delà des relations économiques que la droite privilégie, il faut préserver un dialogue politique et oser aborder les questions des libertés et des droits humains. La défense des droits de l’homme doit rester l’axe central de la politique étrangère de la Belgique et le message doit être clair et doit rester identique quel que soit l’interlocuteur.

PTB :
Oui. Ces trois pays ont clairement un rôle important dans l'escalade de la violence en Syrie. Mais notre gouvernement préfère les intérêts économiques de ses entreprises aux valeurs de démocratie et droits de l'homme proclamées officiellement. Ainsi, il y a des relations privilégiées avec l’Arabie saoudite, qui viole on ne peut plus les droits de l’homme. Cette année encore la princesse Astrid dirigeait une mission économique dans ce pays. Le patron de Katoennatie, Fernand Huts, a pu apprécier l’Arabie saoudite en tant que « terre promise », parce qu’il n’y payait pas d’impôts. Pas un mot sur les violations des droits de l’homme dans ce pays où les femmes ne peuvent même pas conduire une voiture et où la répression est impitoyable pour ceux qui réclament des changements démocratiques.

PP :
Le Parti Populaire a toujours été clair et ferme. Il souhaite la distanciation avec les régimes présentant une menace pour les valeurs au coeur de nos frontières et les régimes ne respectant pas les droits fondamentaux de chaque être humain.

NOTRE COMMENTAIRE :
Pourquoi limiter les crimes de l’Arabie saoudite à la question des femmes ? En réalité, ces dirigeants pratiquent l’apartheid confessionnel, poussent à la haine religieuse, financent des groupes fanatiques et se sont trouvés depuis très longtemps comportés en agents sous-traitants des Etats-Unis dans tous leurs sales coups contre la démocratie (terreur contre Allende au Chili, soutien aux terroristes « contras » au Nicaragua, complots contre Nasser en Egypte, etc…).
Le PS estime que « la défense des droits de l’homme doit ‘rester’ l’axe central de la politique étrangère de la Belgique ». Mais il juge le problème « complexe » à cause de « la pression des milieux économiques » sans indiquer comment il va résoudre en pratique son dilemme. Le PTB dénonce cette pression économique, sans proposer de mesure concrète pour y mettre fin.


QUESTION 4 :
La Belgique ne devrait-elle pas prendre ses distances par rapport à la politique menée par les Etats-Unis au Moyen-Orient ?

PS :
Il est important de préciser de quelle politique américaine au Moyen-Orient il s’agit. Le PS considère que la Belgique doit s’opposer à toute politique qui prône l’unilatéralisme et qui ne respecte pas la légalité internationale. Pour rappel, sous l’administration de Georges W. Bush, le Ministre PS de la Défense André Flahaut s’était clairement opposé à l’intervention militaire en Irak et le PS s’était clairement opposé au passage de matériel militaire américain destiné à l’intervention en Irak.
Avec l’administration Obama actuelle, la politique étrangère américaine au Moyen-Orient prend un autre tournant. Le dialogue avec l’Iran a repris, ce qui nous éloigne des risques de guerre, et la reprise des négociations de paix entre Israël et la Palestine fait partie des priorités du Secrétaire d’Etat John Kerry. Pour le PS, la Belgique et l’UE doivent s’associer à cette vision de dialogue et de promotion de la paix.

PTB :
Oui. Concrètement, nous proposons que la Belgique opère un retrait programmé de l'OTAN, l'alliance militaire qui nous lie aux États-Unis et qui nous mène à des guerres et à la course aux armements. Nous voulons que la Belgique développe sa propre vision et stratégie de paix, sans avions de combat et sans interventions militaires. Nous voulons contribuer à des missions de paix, de dialogue et de résolution pacifique des conflits, et à des projets de coopération et de développement. C'est ça aussi, assurer la sécurité pour les gens. Au Moyen Orient, la Belgique doit clairement prendre parti pour les droits du peuple palestinien et soutenir la campagne de boycott, désinvestissement et sanctions contre Israël.

PP :
Le Parti Populaire est reconnaissant de ce que les Etats-Unis ont fait, dans l'histoire, pour assurer à l'Europe son espace de liberté, mais estime que l'Europe doit analyser la politique américaine avec un regard critique (mais amical). De la même façon, un rapprochement stratégique avec la Russie est à espérer.

NOTRE COMMENTAIRE :
Le PP n’explique pas quelles critiques il aurait envers les USA et salue leur rôle historique. Vise-t-il le soutien de Washington aux dictatures fascistes en Grèce, en Espagne au Portugal ? Vise-t-il les réseaux terroristes Gladio mis en place via l’Otan pour commettre des attentats en Europe et empêcher la gauche d’arriver au gouvernement ? Vise-t-il les assassinats d’Allende, Lumumba et des centaines d’autres dirigeants populaires du tiers monde ?
Le PS distingue deux Etats-Unis différents : Bush, non mais Obama, oui. Est-ce à dire qu’il approuve la politique actuelle de Washington : soutien à Israël, espionnage universel, pratique officielle de la torture, usage systématique des drones, « Kill list » par laquelle Obama désigne chaque semaine les personnes à assassiner sans jugement partout dans le monde, recours aux milices terroristes Blackwater et Cie en substitution à l’armée US en Irak, en Ukraine et ailleurs ?
Le PTB prend sur ce plan le contrepied de tous les autres partis : il demande la sortie de l’Otan en optant pour une politique étrangère indépendante pour la solution pacifique des conflits.

Conclusions personnelles

J’ai très souvent l’occasion d’échanger avec des jeunes d’origine arabe lors de mes conférences sur Israël. Quand je leur demande « Quel est votre principal problème lorsque vous discutez d’Israël ? », la réponse est unanime : « On ne nous écoute pas : t’es Arabe, t’es pas crédible ! »
C’est paradoxal en effet : nombre de professeurs ignorent complètement la véritable histoire de la Palestine, sont désinformés sur Israël, mais pensent savoir mieux que leurs élèves alors que c’est bien souvent le contraire.
On est ici au cœur d’une exclusion psychologique énorme qui va de pair avec l’exclusion sociale, les discriminations à l’embauche et dans la vie quotidienne. Non seulement, cette société n’offre guère d’avenir à cette génération, mais en plus elle les culpabilise.

Les mêmes préjugés, coloniaux au fond, sont alimentés par nos médias qui présentent Israël comme une « démocratie » et une « victime du terrorisme », juste parce que c’est notre allié. D’une manière générale, les médias ne mènent aucune investigation sur ce que cache la politique des USA en Irak, en Afghanistan, en Libye, en Syrie, en Ukraine ou au Venezuela. Le fait que les voix critiques soient exclues des infos et des débats télé (sauf chez Taddéï à Ce soir ou jamais), cela installe chez les jeunes ce sentiment que l’info officielle recopie docilement les intérêts des puissances d’argent, que le débat sur la politique de la Belgique n’aura jamais lieu et qu’ils n’ont rien à dire. C’est cela précisément qui les pousse vers les théories du complot ou vers le terrorisme. Quand, en outre, la télévision belge recopie les infos de CNN, donc du gouvernement US, et celles d’Al-Jazeera, donc du bandit qui dirige le Qatar, comment s’étonner que tant de jeunes foncent dans le panneau puisque jamais on ne leur a appris à analyser les infos de façon critique ?

Voilà tout le problème qu’il convient de prendre à bras le corps si on veut mettre fin à la tentation du fanatisme et du terrorisme. Nos jeunes ont besoin d’idées progressistes sur les relations Nord – Sud en général (Moyen-Orient, mais aussi Amérique latine et Afrique), sur les différentes cultures et leur respect mutuel, sur l’existence de plusieurs courants dans l’islam (comme dans le christianisme) et sur le fait qu’il est injuste de combattre des gens, musulmans ou non, parce qu’ils seraient différents.

Nous avons besoin d’un grand débat général sur la politique internationale de la Belgique : allons-nous rester le petit chien des Etats-Unis, docilement aligné sur tous leurs crimes ou bien deviendrons-nous une force de paix, un pays qui jamais ne cherche à imposer ses volontés aux plus faibles, un pays qui respecte la neutralité, un pays qui prône toujours le dialogue et non la violence ?

Notre Europe, qui a commis tant de crimes dans l’Histoire et encore tout récemment, ne doit-elle pas changer sa mentalité, devenir modeste et ouverte, et commencer par engager un débat sur tous les tabous de son Histoire ?


MICHEL COLLON
Publié le 22 mai 2014 sur Investigaction