۱۳۹۲ فروردین ۸, پنجشنبه


» نام چهره های شاخصی که در زمان کشتار 67 بر مسند قدرت بوده اند!

کشتار زندانیان سیاسی در تابستان سال 1367 و تنها چند هفته پس از پایان جنگ هشت ساله انجام گرفت. در این سال  خمینی که بنیاد حکومت خویش را در میان روشنفکران ضعیف میدید، طی نامه ای خواستار تشکیل یک هیات سه نفره (معروف به هیات مرگ) برای سرانجام دادن زندانیان سیاسی شد. کار این هیات پرسش سه سوال کلیدی در خصوص عقیده ی سیاسی زندانیان بود. فعالین سیاسی که بر روی موضع خویش پایداری می کردند به چوبه ی دار سپرده و یا روانه ی میدان تیر می شدند.
در زیر نام سیزده تن از چهره های شاخصی که در زمان کشتار خونین سال 67 بر مسند قدرت بوده اند می آید. با این نامها خوب آشنا شوید!
1-      احمد خمینی
دومین پسر خمینی که در زمستان سال 1374 بر سر یک «بیماری» که تاکنون حتی نام آن نیز اعلام نشده است به طرز مشکوکی درگذشت! صحبتهایی در خصوص «قتل» وی توسط نهادهای امنیتی حکومت جمهوری اسلامی در میان آگاهان سیاسی جاری است.
احمد خمینی در سال‌های پس از انقلاب در سازماندهی روابط روح‌الله خمینی با مسئولان نقش مهمی داشت. از میان این نقش‌ها، نقش وی در برکناری آیت‌الله منتظری از قائم مقامی رهبری بسیار پررنگ بوده‌است. همچنین شایعاتی در خصوص نقش وی در تحریک خمینی برای صدور فتوای قتل زندانیان سیاسی در سال 67 وجود دارد.
2-      علی خامنه ای
رییس جمهور وقت و جانشین روح الله خمینی که از سال 1368 و به لطف سرکوب، رهبر جمهوری اسلامی می باشد.
علی خامنه‌ای در مشهد بدنیا آمده‌است. وی تا قبل از انقلاب سال 1357 در ایران به روضه خوانی در محافل مذهبی مشغول بوده است. وی دارای 6 فرزند است. همسر وی «خجسته» نام دارد. نام دخترانش بشری و هدی، و نام پسرانش مصطفی، مجتبی، مسعود (محسن) و میثم است. گفتنیست که رسانه ها از نقش برجسته ی مجتبی خامنه ای در مسائل امنیتی و سرکوب اعتراضات خیابانی بارها سخن به میان آورده اند.
3-      میرحسین موسوی
نخست وزیر وقت و نامزد انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 که بیش از دوسال است که در حصر خانگی بسر می برد. لازم به ذکر است که وی در سال 1988 میلادی و طی مصاحبه ای با یک شبکه ی خبری اتریشی اعدام زندانیان سیاسی را اقدامی درست قلمداد کرد!
دلیل حصر وی همچنان از سوی دولتمردان جمهوری اسلامی رسما اعلام نشده است.
4-      اکبر هاشمی رفسنجانی
رییس مجلس شورای اسلامی در زمان کشتارهای سال 67 و فرمانده ی جنگ هشت ساله ی جمهوری اسلامی با عراق که کشتارهای صورت گرفته در دهه ی شصت را نیاز زمانه قلمداد کرده است!
نقش وی در به قدرت رسیدن علی خامنه ای در جایگاه رهبری جمهوری اسلامی بسیار کلیدی ارزیابی شده است. گفته می شود وی همواره حفاظت کننده ی جمهوری اسلامی در نقاط بحرانی بوده است. برای مدت طولانی برخی او را صحنه گردان اصلی جمهوری اسلامی و «شخصیت پشت پرده» قلمداد می کردند.
5-      عبدالکریم موسوی اردبیلی
رییس شورای عالی قضایی و رییس دیوان عالی کشور در سال 67 که نقشی اساسی در اعدامهای دهه ی شصت بر عهده داشته و هم اکنون به تدریس در قم مشغول است و یک «مرجع تقلید اصلاحطلب» قلمداد می شود!
موسوی اردبیلی پیش از انقلاب سال 57 به اداره و سرپرستی روحانیت اردبیل و تدریس و تألیف مشغول بود. اما از مشاغل و مسئولیت‌های او پس از انقلاب می‌توان به عضویت در شورای انقلاب، عضویت در مجلس خبرگان قانون اساسی، عضویت در هیئت سه نفرهٔ رسیدگی به اختلاف بنی‌صدر و دیگران، نمایندگی دورهٔ اول مجلس خبرگان رهبری، دادستانی کل کشور، ریاست دیوان عالی کشور و عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی و… اشاره کرد.
6-      محمد موسوی خویینی ها
دادستان کل کشور در سال 67 که هم اکنون رهبری «مجمع روحانیون مبارز» را بر عهده دارد. در جمهوری اسلامی از مجمع روحانیون مبارز به عنوان یک تشکل اصلاحطلب یاد می شود!
خوئینی‌ها رهبر معنوی «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» در جریان اشغال سفارت بود. «دانشجویان پیروی خط امام» با رهبری وی از دیوار سفارت آمریکا بالا رفته و کارمندان این سفارت را به گروگان گرفتند. این حرکت شدیدا مورد حمایت روح الله خمینی واقع شد، به طوری که وی آن را انقلابی دوم و بزرگتر از انقلاب اول قلمداد کرد.
7-      محمد محمدی ری شهری
وزیر اطلاعات وقت که در این روزها تولیت «اماکن مقدسه» در شهر ری را برعهده دارد.
پس از اعدام‌های آغازین انقلاب به قضاوت صادق خلخالی، ری شهری مسئولیت محاکمه افراد سرشناس را به عهده داشت. از جمله افرادی که به حکم محمد ری‌شهری اعدام شده‌اند می توان به صادق قطب‌زاده و فرماندهان ارتش جمهوری اسلامی در جنگ ایران و عراق از جمله بهرام افضلی، حسن آذرفر، هوشنگ عطاریان و بیژن کبیری اشاره کرد.
8-      محمد خاتمی
وزیر ارشاد و رییس موسسه ی کیهان در سال 1367. رییس جمهور دوران اصلاحات در جمهوری اسلامی که در خصوص کشتارهای سال 67 سکوت کرده است.
وقتی آیت‌الله منتظری در سال 76 در سخنرانی ماه رجب خود در قم، به فضای حاکم بر کشور اعتراض کرد و بر عدم صلاحیت فقهی خامنه‌ای مهر زد، شورای امنیت کشور به ریاست محمد خاتمی فرمان بازداشت خانگی وی را صادر کرد. محمد خاتمی همواره خود را حامی نظام جمهوری اسلامی معرفی کرده است. او به بی عرضگی سیاسی در نزد عموم جامعه معروف است. خطاب کردن وی به عنوان «فردی بی خاثیت و ثناگو» توسط آیت الله منتظری مورد استقبال عموم جامعه ی ایران واقع شد.
9-      حسینعلی نیری
حاکم شرع هیات سه نفره ی مرگ و عضو کنونی قوه ی قضاییه!
وی در راس هیات سه نفره ای که معروف به «هیات مرگ» و یا «کمیسیون مرگ» است قرار داشته. گفته می شود که در زمان اعدام و یا تیرباران زندانیان سیاسی در سال 67 وی به صورت مرتب با هلیکوپتر بین زندانهای گوهر دشت و اوین جابجا می شده است.
10-   مرتضی اشراقی
دادستان تهران و عضو هیات مرگ که تصاویر زیادی از وی منتشر نگشته است.
مرتضی اشراقی پس از پایان کشتار 67 تنها عضو هیئت بود که ارتقای مقام چندانی نیافت. اشراقی علاوه بر جنایاتی که در مقام دادستان انقلاب اسلامی اصفهان و تهران مرتکب شد، در مقام رئیس یکی از شعب‌ دیوان عالی کشور پس از کشتار 67 نیز احکام اعدام بسیاری را مورد تأیید قرار داد.
11-   مصطفی پورمحمدی
معاون و نماینده ی وزیر اطلاعات در هیات مرگ. در زمان پیگیری قتلهای زنجیره ای در سال 78 نام وی مجددا بر سر زبانها افتاد. او  وزیر کشور دولت احمدی نژاد در دوره ی اول ریاست وی بود و سپس از این مقام کنار گذاشته شد.
پور محمدی در کنار دیگر مقاماتی که در نظام جمهوری اسلامی دارد، اکنون رییس سازمان بازرسی کل کشور می باشد.
12-   اسماعیل شوشتری
رییس سازمان زندانها در سال 67 و رییس دادگستری دولت خاتمی در هر دو دوره بوده است.
وی متولد 1328 در نیشابور است. او برای چند دوره نماینده ی مجلس شورای اسلامی نیز بوده است.
13-   آیت الشیطان خمینی
رهبر عملیات دزدی انقلاب 57. فرماندهنده ی کشتار 67. پایه گزار آرمانهای طلایی در نظام جمهوری اسلامی. استاد بزرگ سید محمد خاتمی و دیگر اصلاحطلبان و اصولگرایان تعریف شده در نظام جمهوری اسلامی و…
دهه حکمرانی خمینی همراه با افزایش مداوم قدرت طرفدارانش٬ حذف گروه‌های مخالف٬ افزایش اعمال کنترل‌های ایدئولوژیکی و رفتاری بر مردم بود. او پس از انقلاب 1357 ایران، پوشش حجاب اسلامی را بر خلاف وعده هایی که در خصوص آزادی داده بود برای بانوان اجباری کرد. صدها نفر از وابستگان حکومت شاهنشاهی ایران را اعدام نمود و حتی به نیروهای انقلابی مخالف خویش نیز رحم نکرد. به فرمان او و با هدف تصفیه دانشگاه‌ها از اساتید و دانشجویان «ضدانقلاب،» بسیاری از دانشجویان و استادان چپ، لیبرال و بهایی از دانشگاه‌ها اخراج شدند. او بسیاری از نزدیکان خود را سرکوب و یا اعدام نمود. خمینی باعث طولانی شدن جنگ شد و ایران را درگیر جنگی هشت ساله با عراق نمود. در تابستان سال 1367 هزاران تن از زندانیان سیاسی به «حکم حکومتی» او در زندان‌ها اعدام شدند.
پی نوشت:
تعداد عاملان و ناظرانی که هرکدام به گونه ای با کشتار خونین 67 در ارتباط بوده اند بیش از سیزده تن ذکر شده در لیست فوق می باشد. عدم ذکر نام دیگر چهره ها دلیل بر مصونیت ایشان نمی باشد.


» داستان «ترور میکونوس» چه بود؟

«میکونوس» نام رستورانی واقع در برلین آلمان بود که با مدیریت یک شهروند ایرانی مدتها محل مناسبی برای گرده همایی ایرانیان مقیم این شهر به شمار می رفت. اما اتفاقی نادر در سال 1371 (1992 میلادی) این رستوران را به یک قتلگاه تبدیل می کند.
ساعت 10 و 50 دقيقه شامگاه پنج شنبه 26 شهريورماه 1371، دو نفر –یک ایرانی و یک لبنانی- با يک قبضه مسلسل يوزی و يک کلت کمری وارد رستوران می شوند و بر جمعی از مخالفان جمهوری اسلامی آتش می گشايند.
بر اثر این ترور برنامه ریزی شده، چهار نفر، محمد صادق شرفکندی (دبير کل حزب دموکرات کردستان ايران،) فتاح عبدلی (نماينده حزب دموکرات کردستان ايران،) همايون اردلان (نماينده حزب دموکرات کردستان ايران در آلمان) و نورالله دهکردی (فعال سیاسی، مترجم و دوست شرفکندی) در جريان اين حمله جان خود را از دست می دهند. عزيز غفاری صاحب رستوران، به همراه چهار نفر دیگر نیز زخمی می شود.
با پیگیری دولت آلمان مشخص می شود که تیم ترور حاضر در آلمان را یک گروه چهار نفره ی لبنانی به همراه دو ایرانی که یکی از آنها مسئولیت هماهنگی این عملیات را بر عهده داشته است تشکیل می دهند.
دادگاه، پس از دستگیری عاملین اجرای قتل، آمرين این جنایت دولتی را گروهی از مقامات بلندپايه جمهوری اسلامی معرفی می کند.
در زیر نام افراد شاخصی که بر اساس حکم صادره از سوی دادگاه میکونوس آمرین این ترور سازمانیافته بوده اند می آید. نام این افراد را مرور کنید:
1-     علی خامنه ای
علی خامنه ای در زمان وقوع ترور میکونوس در حال سپری کردن سالهای اولیه ی رهبری خویش بوده است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی، رهبر حکومت، فرماندهی کل قوا را بر عهده دارد. دادگاه میکونوس او را به عنوان یکی از افرادی که دستور این ترور را صادر کرده اند محکوم کرد. گفتنیست علی خامنه ای مسئول اول کمیته ای فوق سری در جمهوری اسلامی بوه است که جزییات بیشتر آن را در همین مقاله با هم مرور خواهیم کرد. به غیر از ترور میکنوس بسیاری از پروژه های آشکار و پنهان در جمهوری اسلامی در دوران زمامداری این شخص بوقوع پیوسته است.
2-     اکبر هاشمی رفسنجانی
اکبر هاشمی رفسنجانی رئيس جمهور وقت که برای مدت زیادی از او به عنوان صحنه گردان اصلی و پشت پرده ی نظام جمهوری اسلامی یاد می شد. او سرانجام در اواخر دور دوم ریاست جمهوری توسط دادگاه میکونوس (پس از علی خامنه ای) به عنوان یکی از اعضای دایم کمیته ی امور ویژه و شخص رده دومی که فرمان اجرای  عملیات ترور میکونوس را داده است شناسایی و محکوم شد. هاشمی رفسنجانی هم اکنون رییس مجلس تشخیص مصلحت جمهوری اسلامی می باشد.
3-     علی فلاحیان
علی فلاحيان وزير اطلاعات جمهوری اسلامی و یکی از اعضای دایمی کمیته ی امور ویژه در زمان وقوع این ترور سازمانیافته و دولتی بوده است. او وزیر اطلاعات در کابینه ی هاشمی رفسنجانی بود. علی فلاحیان به دلیل «طراحی» ترور میکونوس در دادگاه آلمان مجرم شناخته شد و در غیاب او حکمش صادر گردید. او هم اکنون نماینده ی مجلس خبرگان رهبری است. طراح ترور میکونوس نامزدی خویش را برای انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 اعلام کرده است.
4-     عبدالرحمان بنی هاشمی
در جریان ترور میکونوس، علی فلاحیان به عبدالرحمن بنی هاشمی مسئولیت فرماندهی تیم اعضامی ترور را می دهد. عبدالرحمن بنی هاشمی شخصی است که بهمراه یک لبنانی دیگر وارد رستوران می شود و هدفهای مورد نظر را به رگبار می بندد. شخص لبنانی پس از پایان رگبار مسلسل با شلیک تیر خلاص به هر یک از قربانیان از قتل آنها اطمینان حاصل کرده و هر دو با هم به سمت ماشین فرار می گریزند. گفتنیست که عبدالرحمن بنی هاشمی بلافاصله پس از انجام ترور از آلمان گریخته و از طریق کشوری ثالث به ایران باز می گردد.
5-     محمد هادی هادوی مقدم
محمد هادی هادوی مقدم جاسوس اعزامی وزارت اطلاعات ایران برای جمع آوری اطلاعات در خصوص گروهای کرد مخالف جمهوری اسلامی و رهبران حزب دموکرات کردستان ایران بوده است. وی یک سال قبل از ترور میکونوس در سال 1991 میلادی به آلمان سفر کرده و پس از جمع آوری اطلاعات در خصوص گروههای مخالف ایرانی در آن کشور گزارش کار خود را به علی فلاحیان می رساند. علی فلاحیان بلافاصله این اطلاعات را در اختیار کمیته ی امور ویژه قرار می دهد.
6-     علی اکبر ولایتی
علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجه ی جمهوری اسلامی در زمان ترور میکونوس و یکی از اعضای ثابت کمیته ی امور ویژه بوده است.نقش وی در هماهنگی امور خارجه بمنظور تسهیل انجام این عملیات توسط تیم ترور قابل ارزیابی است.
وی هم اکنون مشاور بین‌الملل سید علی خامنه ای می باشد. این شخص که تحت تعقیب پلیس اینترپل قرار دارد یکی از نامزدهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری سال 92 می باشد.
7-     محسن رضایی
محسن رضائی میرقائد به عنوان فرمانده سپاه پاسداران جمهوری اسلامی یکی از اعضای ثابت کمیته ی امور ویژه بوده که در جریان عملیات های این کمیته قرار داشته است. او در دادگاه میکونوس محکوم شد و تحت تعقیب پلیس اینترپل قرار دارد. او هم اکنون دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام جمهوری اسلامی می باشد. پس از انتخابات سال 88 و طی مواضع دوگانه ای که وی نسبت به تقلب انتخاباتی اتخاذ کرد، مردم نام «محسن بی ناموس» را برای وی برگزیدند. وی کاندیداتوری خود را برای انتخابات ریاست جمهوری سال 92 نیز اعلام کرده است.
8-     حسین موسویان
امیر حسین موسویان در دولت هاشمی رفسنجانی سفیر ایران در آلمان بود. این سفارتخانه در زمان وقوع این ترور نقش یک لانه ی جاسوسی را داشته است. وی هم‌اکنون در دانشگاه پرینستون آمریکا به عنوان «پژوهشگر» فعالیت می‌کند. وی در آمریکا تلاش دارد تا رسانه ها و دولتمردان آمریکایی را به سازش با جمهوری اسلامی و پیشبرد منافع هسته ای جمهوری اسلامی تشویق کند. در همین راستا، یکی از کارهای عجیب وی در ماه های اخیر مصاحبه ی انگلیسی وی با شبکه ی فارسی زبان صدای آمریکا بود!
9-     محمد ری شهری
محمد محمدی ری شهری وزیر اطلاعات سابق که یکی از اعضای ثابت کمیته ی امور ویژه بوده است. او این روزها تولیت «اماکن مقدسه» در شهر ری را برعهده دارد. گفتنیست نام وی به عنوان وزیر اطلاعات در لیست افراد شاخصی که در زمان کشتار 67 بر مسند قدرت بوده اند نیز به چشم می خورد.
10- رضا سیف الهی
رضا سیف الهی فرمانده حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی و یکی از اعضای دایمی کمیته ی امور ویژه بوده است. وی جزء گروه دانشجویان مسلمان پیرو «خط امام» بوده است. سیف‌الهی در دوم مهرماه 1371 با حکم علی خامنه ای به سمت فرماندهی نیروی انتظامی منصوب شد. وی در حال حاضر به عنوان معاون هماهنگ کننده مجمع تشخیص مصلحت نظام مشغول فعالیت است.
11- ابوالقاسم خزعلی
ابوالقاسم خزعلی در زمان ترور میکونوس عضو شورای نگهبان و یکی از اعضای ثابت کمیته ی امور ویژه بوده است. وی پدر مهدی خزعلی است. از تدوین کنندگان قانون اساسی جمهوری اسلامی، عضو سابق شورای نگهبان برای 20 سال، عضو مجلس خبرگان رهبری از ابتدا تاکنون و مسئول بنیاد غدیر می باشد.
12- کاظم دارابی
کاظم دارابی مسئول هماهنگ کننده ی عملیات ترور میکونوس و ارایه دهنده ی خدمات لجستیک به تیم ترور در آلمان بوده است. گفته می شود وی همچنین مسئول هماهنگی با حزب الله لبنان برای بکار گیری چهار لبنانی عامل در ترور میکونوس نیز بوده است. وی در آلمان دستگیر شد و پس از گذشت پانزده سال شامل عفو گشت، آزاد شد و به ایران بازگشت.
  •         کمیته ی امور ویژه
کمیته ی امور ویژه کمیته ای است که پس از مرگ روح الله خمینی به منظور اتخاذ تصمیم در مورد امور پر اهمیت در جمهوری اسلامی تاسیس شد. در قانون اساسی جمهوری اسلامی چنین کمیته ای وجود خارجی ندارد. این کمیته یکی از  کمیته های طبقه بندی شده ی اطلاعاتی است که ماورای مجلس و دیگر نهادها فعالیت داشته و مستقیما زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی ایران فعالیت می کند. در زمان ترور میکونس، اعضای دایمی کمیته شامل اکبر هاشمی رفسنجانی (رییس جمهور وقت،) علی فلاحیان (وزیر اطلاعات وقت،) علی اکبر ولایتی (وزیر امور خارجه وقت،) محمد ری شهری (وزیر اطلاعات سابق،) محسن رضایی (فرمانده وقت سپاه پاسداران،) رضا سیف اللهی (فرماندهی وقت حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی) و ابولقاسم خزعلی (عضو شورای نگهبان) بوده اند.
تمامی اعضای کمیته ی امور ویژه به همراه عاملان ترور میکونس در دادگاهی که در همین ارتباط و به مدت سه سال و نیم در آلمان برگزار شد، محکوم شده و حکم قضایی برای آنان صادر شد. بر اساس حکم صادره از سوی دادگاه میکونس، بسیاری از افرادی که نامشان در لیست فوق آمده است همچنان تحت تعقیب پلیس بین الملل قرار دارند و به محض خروج از کشور می بایست دستگیر شوند.
ترور میکونس یکی از مجموعه سری ترور های جمهوری اسلامی در خارج از کشور است که با توجه به پیگیری شجاعانه ی یکی از قضات آلمانی افشا شد. گفتنی است که فریدتهوف کوبش، قاضی دادگاه، در طول انجام امور مربوط به محاکمه تهدید به مرگ شده بود.
پس از جریان ترور میکونس و محکومیت سران جمهوری اسلامی، روابط میان نظام جمهوری اسلامی و کشور های اروپایی در بحران شدیدی قرار گرفت. این بحران تا زمان به روی کار آمدن خاتمی در سال 1376 باقی ماند. همراه با به روی کار آمدن محمد خاتمی، جمهوری اسلامی توانست تا با فرار از بحران، مجددا با کشورهای اروپایی ارتباط برقرار کند.
بزرگترین کار سید محمد خاتمی در این ماجرا سرپوش نهادن بر یک فاجعه تروریستی و آرایش دوباره ی نظام جمهوری اسلامی نزد دول خارجی بود.
لینکهای پیشنهادی:
حقایقی در خصوص «سازمان مجاهدین خلق ایران» که جمهوری اسلامی نمی خواهد شما آنها را بدانید!

ابراهیم یزدی: مذاکره با آمریکایی‌ها نه پنهانی بود و نه چیز تازه‌ای داشت

 
از راست مهدی بازرگان (نخست وزیر) هاشم صباغیان (وزیر کشور) عباس امیرانتظام (معاون نخست وزیر و سخنگوی دولت موقت) و ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه در دولت موقت ایران پس از انقلاب بهمن ۵۷
ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه پیشین ایران در پاسخ به یک گزارش منتشر شده در مجله "اندیشه پویا" نوشته است که مذاکره او و عباس امیرانتظام با دو فرستاده دولت آمریکا در سال ۱۳۵۸ پنهانی نبوده و در آن اطلاعاتی از طرف ایران به آنها داده نشده و اطلاعات تازه ای هم در مورد تدارک عراق برای حمله به ایران از آنها گرفته نشده بود.
آقای یزدی نوشته است: "اطلاعات ما از تدارک دولت عراق برای حمله به ایران [از اخباری که فرستادگان آمریکایی به ما دادند] به مراتب بیشتر بود و آقای خمینی و اعضای شورای انقلاب هم از این اطلاعات آگاه بودند".
او همچنین تأکید کرده که در متن اصلی گزارش مارک گازیوروسکی، که ترجمه فارسی آن در شماره دی ماه "اندیشه پویا" منتشر شده بود (و بی‌بی‌سی فارسی هم کلیک مطلبی در مورد آن منتشر کرد)، آمده که در دیدار آقایان یزدی و امیرانتظام (سفیر اکردیته وقت ایران در کشورهای اسکاندیناوی) با فرستادگان آمریکایی "تبادل اطلاعات" صورت نگرفته، اما در ترجمه فارسی به اشتباه از این تعبیر استفاده شده است.
در گزارش "اندیشه پویا" آمده بود که ماموران آمریکایی حدود یک سال پیش از حمله شهریور ۱۳۵۹ عراق به ایران، دولت مهدی بازرگان نخست وزیر دولت موقت ایران را از این حمله احتمالی مطلع کرده بودند، اما آقای بازرگان و همکارانش "اطلاعات موجود را به جانشینان‌شان ندادند" و "مقامات ایران غافل از تهدیدی که از سوی عراق متوجه‌شان بود، پاکسازی نیروهای مسلح را ادامه دادند. آن‌ها هم‌چنین به‌رغم درگیری‌های مکرر با نیروهای عراقی طی ماه‌های پیش از حمله‌، تلاشی برای تقویت استحکامات دفاعی در مناطق مرزی نکردند".
آقای یزدی در پاسخ به گزارش مجله مذکور نوشته است که مقامات ایران از طریق سفیر وقت خود در عراق و همچنین به واسطه اطلاعاتی که بعضی افسران ارتش عراق به سفیر وقت ایران در کویت داده بودند، از تحرکات نظامی عراق آگاه بود و حتی از یکی دو ماه قبل از حمله عراق، تاریخ این حمله را می دانست، بنابراین اطلاعاتی که مأموران آمریکایی با خود آورده بودند برای مقامات ایران، از جمله رهبر و اعضای شورای انقلاب تازگی نداشت.
او همچنین تأکید کرده است که یکی از فرستادگان آمریکا با محمد بهشتی، عضو شورای انقلاب هم دیدار کرده و احتمالا همان اطلاعات را به او هم داده بود.

دیدار با آمریکایی ها در دفتر نخست وزیر

ابراهیم یزدی می نویسد "تا آن جا که من به یاد دارم، دیدار من با مأمورین آمریکا در ۳۱ مرداد ۱۳۵۸در دفتر آقای مهندس بازرگان و با حضور آقای مهندس امیر انتظام، اولین و تنها دیدارم با این افراد بوده است. حضور من در این جلسه به درخواست آقای مهندس بازرگان بود".
ابراهیم یزدی خواستار روشن شدن زوایای تاریک تاریخ شده
آقای یزدی می نویسد که مقام های آمریکایی دو موضوع را در این جلسه مطرح کردند: "اول نشان دادن عکس‌های هوایی از جابجایی نیروهای زرهی عراق از مرزهای غربی عراق و اردن به مرزهای جنوب شرقی نزدیک به ایران بود و نتیجه گرفتند که عراق خود را برای حمله به ایران آماده می‌کند. دوم اطلاعاتی از فعالیت‌های موشکی شوروی در پایگاه‌های ترکمنستان که نه به ایران مربوط بود و نه مورد علاقه ایران. هیچگونه صحبتی درباره به راه‌اندازی مجدد پایگاه‌های شنود در خراسان و مازندران عنوان نشد".
آقای یزدی در ادامه می نویسد که "دو مامور آمریکایی بعد از پایان گزارش، دفتر آقای مهندس [بازرگان] را ترک کردند. آنگاه آقای مهندس [بازرگان]، نظر آقای مهندس امیرانتظام و مرا درباره این گزارش جویا شدند. خلاصه آن چه گفتم این بود که اطلاعات داده شده خیلی حساس و مهم نیست. بر خلاف نظر نویسنده محقق مقاله [مارک گازیوروسکی] اطلاعات در مورد احتمال حمله عراق به ایران، برای ما چندان تازه و جالب نبود. شاید در پاسخ به پیگیری‌های آقای مهندس امیر انتظام با ارائه این اطلاعات، خواسته‌اند واکنش ما را به این نوع روابط ارزیابی کنند".

'خودمان حمله عراق را پیش بینی کرده بودیم'

آقای یزدی می گوید که اطلاعات ایران از تحرکات عراق در مرزها به مراتب بیشتر از چیزی بود که آمریکایی به دولت موقت داده بودند و برخی اعضای دولت موقت هم بر اساس "تجارب سایرانقلاب های جهان" حمله عراق به ایران را خود پیش‌بینی کرده بود.
یادداشت ابراهیم یزدی در شماره جدید مجله اندیشه پویا منتشر شده است
"تحریکات عراق علیه ایران در مرزهای غربی کشورمان از همان روزهای بعد از پیروزی انقلاب، شروع شد. در اسفند ۵۷ یا اوائل ۵۸ سفیر عراق در ایران به دفتر نخست وزیر احضار شد و پس از مذاکرات مفصل با او و اقداماتی که او بعد از این دیدار انجام داد، دولت عراق طی یادداشت رسمی به دولت ایران، مسئولیت بمباران دهات مرزی ایران را پذیرفت و ضمن عذرخواهی، آمادگی خود را برای جبران خسارات اعلام کرد. از طرف دولت ایران، آقای دکتر جمشید حقگو استاندار آذربایجان غربی و از طرف دولت عراق، استاندار سلیمانیه مامور شدند و از دهات آسیب‌دیده بازدید و خسارات وارده را ارزیابی کردند"
به نوشته ابراهیم یزدی، "به رغم نابسامانی‌ها و آشفتگی‌ها، دولت ایران از دو منبع از اقدامات و تدارکات عراق علیه ایران مطلع می شد. آقای [محمود] دعایی سفیر ایران در عراق بسیار فعال و با گروه‌های مخالف صدام در ارتباط تنگاتنگی بود و از طریق آن‌ها اطلاعاتی به دست می آورد و به تهران گزارش می‌داد".

گریه سفیر ایران در عراق

"آقای دعایی در چند نوبت به ایران آمدند و از برنامه‌های صدا و سیمای ایران در رابطه با عراق به سختی گله و آن‌ها را خطرناک توصیف کردند و حتی در یک نوبت، از شدت هیجان گریه کردند. فقط دولت نبود که از تحرکات عراق خبر داشت. هم اعضای شورای انقلاب و هم رهبری اطلاع داشتند"
ابراهیم یزدی
بر اساس نوشته آقای یزدی، در زمان محمدرضا شاه، افسران شیعه عراق با ایران همکاری می کردند. "ساواک برخی از چوپانان محلی را که در مرز ایران و عراق رمه‌داری می‌کردند، استخدام کرده بود. این رمه‌داران برای چرای گوسفندان خود به طور مرتب و تقریباً آزاد بین دو مرز تردد می‌کردند. افسران عراقی اطلاعات خود را در پاکتی سربسته به این چوپانان می‌دادند و آن‌ها، آن را در داخل مرز ایران به اولین پاسگاه ساواک تحویل می‌دادند و مسئول ایستگاه، آن را به تهران می‌فرستاد".

اطلاعات آمریکایی ها 'برایمان تازگی نداشت'

آقای یزدی می نویسد که "بعد از انقلاب که این نظم بر هم خورد، ترتیبی داده شد که افسران عراقی اطلاعات خود را مستقیما به سفیر ایران در کویت، آقای دکتر شمس اردکانی می‌دادند. همین افسران بودند که یک یا دو ماه قبل از آغاز جنگ، تاریخ، محل و زمان حمله عراق به ایران را گزارش دادند. آقای دعایی در چند نوبت به ایران آمدند و از برنامه‌های صدا و سیمای ایران در رابطه با عراق به سختی گله و آن‌ها را خطرناک توصیف کردند و حتی در یک نوبت، از شدت هیجان گریه کردند. فقط دولت نبود که از تحرکات عراق خبر داشت. هم اعضای شورای انقلاب و هم رهبری اطلاع داشتند".
آقای یزدی می نویسد که بر این اساس، اطلاعاتی که آمریکایی ها به اعضای دولت موقت دادند "خبر چندان مهمی که برایمان تازگی داشته باشد و لازم باشد فورا آن را به همه خبر دهیم، تلقی نشد".
بر اساس تحقیق مارک گازیوروسکی، مقام های آمریکایی که در صدد دادن اطلاعاتی از آمادگی عراق برای حمله به ایران به دولت موقت بودند، درصدد فعال کردن رادارها و تأسیسات دیدبانی الکترونیک بودند که فعالیت های نظامی اتحاد جماهیر شوروی را رصد می کرد.
تکسمَن برای رصد آزمایش‌های موشکی شوروی طراحی شده بود، آیبِکس را هم برای جمع‌آوری اطلاعات در مورد تحرکات نیروهای نظامی، ارتباطات رادیویی، و دیگر فعالیت‌های نظام متداول همسایه‌های ایران در کناره مرزها طراحی کرده بودند. اگرچه قسمت‌هایی از آیبِکس را در جاهای دیگری هم می‌شد استفاده کرد، اما عمده پیکربندی‌اش برای رصد فعالیت‌های نظامی داخل خاک عراق طراحی شده بود.
ابراهیم یزدی و آیت الله خمینی در فرانسه
ابراهیم یزدی روایت دیگری از دیدار با مقام های آمریکایی دارد. "به یاد ندارم که فعال کردن آن پایگاه‌ها مطرح شده باشد. البته ما می‌دانستیم که دولت آمریکا با پیروزی انقلاب ایران پایگاه‌های مهمی را در ایران از دست داده است. به طوری که مذاکرات سالت ۲ با مشکل روبرو شده بود."
دولت آمریکا برای اطمینان از پایبندی دولت شوروی به تعهدات پیمان موسوم به سالت ۱ و ۲ به دیدبانی مستمرآزمایشات موشکی شوروی نیازمند بود.
با موافقت محمدرضا شاه، آمریکا دو پایگاه شنود الکترونیک قوی و پیشرفته یکی در کبکان در شمال خراسان و دیگری در بهشهر مازندران تاسیس کرده بود.

'آمریکا وسائل پیشرفته رادارها را از ایران به اسرائیل و عمان منتقل کرد'

آقای یزدی می نویسد که بر اساس "اخبار منتشر شده در رسانه‌های زمان انقلاب و گزارشاتی که نیروهای داوطلب مردمی به هنگام ورود به این پایگاه‌ها برای نخست‌وزیری فرستادند، آمریکایی‌ها در هفته‌های قبل از پیروزی انقلاب، بسیاری از وسائل پیشرفته در این دو مرکز را از ایران خارج و به اسرائیل و عمان منتقل کرده بودند و آنچه را که نمی توانستند و امکان نداشت در محل از بین برده بودند".
کوتاه مدتی بعد با اشغال سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ اعضای دولت موقت به همراه مهدی بازرگان نخست وزیر دولت موقت به نشانه اعتراض به شرایط کشور، کناره گیری کردند.
آقای یزدی می گوید دولت موقت بر اساس تجارب انقلاب ها در سایر نقاط جهان، حمله عراق به ایران را پیش‌بینی کرده و آن را قابل پیشگیری هم می‌دانست
در سه دهه ای که از عمر انقلاب بهمن ۵۷ می گذرد، مخالفان و رقبای سیاسی، اعضای دولت موقت ایران را با عباراتی همچون "واداده در برابر غرب" خطاب قرار داده اند.
فوری ترین پیامد اشغال سفارت آمریکا در تهران و برآورد شتاب زده اشغال کنندگان از اسناد به دست آمده از سفارت، بازداشت عباس امیرانتظام سفیر وقت ایران در کشورهای اسکاندیناوی و معاون پیشین آقای بازرگان به اتهام جاسوسی بود.
دادگاه، آقای امیرانتظام را محاکمه و به اعدام محکوم کرد، اما ظاهرا با پادرمیانی اشخاصی همچون مهدی بازرگان نزد آیت الله خمینی، حکم اعدام به حبس ابد تغییر کرد.

دادگاه امیرانتظام و قضاوت بر اساس ترجمه تحت اللفظی یک کلمه

یکی از شواهد دادگاه در اثبات آنچه که خیانت آقای امیرانتظام خوانده شد، نامه ای از سفارت آمریکا خطاب به او بود که با عبارت (Dear Amir Entezam) آغاز می شد.
ترجمه تحت اللفظی کلمه dear "عزیز" است و این واژه در نامه های رسمی به زبان انگلیسی برای خطاب قرار دادن افراد مرسوم است.

درباره عباس امیرانتظام

"آیا زمان آن نرسیده است که با ارائه یک تحلیل واقع‌بینانه و اخلاقی هم از ستمی که به فردی مظلوم رفت و هفده سال را به اتهامی واهی در دشوارترین شرایط گذراند، به رسم متدینین متمدن عذرخواه شد و هم از پیامدهای اجتماعی این رویداد تحمیلی بر جامعه، ملت و دولت نوپای انقلاب سخنی گفت"
ابراهیم یزدی
اشغال کنندگان سفارت آمریکا، این نامه را به عنوان یکی از شواهد رابطه آقای امیرانتظام با بیگانگان در رسانه ها منتشر کردند و به نوشته آقای یزدی به اسناد دیگری که بر "شرافت اخلاقی و میهمن دوستی مقام های دولت موقت به ویژه آقای مهندس امیرانتظام" توجه داشت، اشاره ای نشد.
آقای یزدی در یادداشت خود نوشته است که "پرسش بنیادین آنکه با وجود این اسناد در سفارت آمریکا، دانشجویان خط امام و به ویژه آقای مهندس عباس عبدی که هنوز هم جزء معدود افرادی هستند که از این رویداد دفاع می‌کنند... و تردیدی نمی‌توان داشت که در آن روزگار نیز در جریان این اسناد قرار داشته‌اند، جا دارد توضیح دهند که چرا در حالی که در دادگاه آقای امیر انتظام به ارائه ترجمه تحت اللفظی برخی مکاتبات معمول اداری اقدام شد و مثلا عبارت (Dear Amir Entezam) به عنوان دلیلی بر روابط صمیمانه ایشان با مقامات آمریکایی مورد استناد قرار گرفت، به این سند مهم اشاره نشد تا پاکدامنی سیاسی ایشان نیز گواهی یابد".
وزیر امور خارجه دولت موقت مهدی بازرگان می گوید که "آیا زمان آن نرسیده است که با ارائه یک تحلیل واقع‌بینانه و اخلاقی هم از ستمی که به فردی مظلوم رفت و هفده سال را به اتهامی واهی در دشوارترین شرایط گذراند، به رسم متدینین متمدن عذرخواه شد و هم از پیامدهای اجتماعی این رویداد تحمیلی بر جامعه، ملت و دولت نوپای انقلاب سخنی گفت".
منبع: بی بی سی

محمد خاتمی مدافع رژيم غرق تباهی وفساد