۱۳۸۸ خرداد ۷, پنجشنبه



Israel's refusal to stop building settlements in the occupied West Bank
24 می، در عکس زنی فلسطینی در زمین های خود در حال برداشت محصول است، دولت اسرائیل دائما در حال پیشروی در اراضی فلسطینیان است و به خانه سازی برای اسکان بیشتر مهاجران یهودی می پردازد.در عکس خانه های Adam settlement واقع در کرانه غربی که دولت اسرائیل بر اراضی فلسطینیان ساخته است دیده می شود. AFP/File/Menahem Kahana

واقعيت تائيد حکومت است ، نه انتخابات !فريدون گيلانی

gilani@f-gilani.com
www.f-gilani.com

همه عواملی که در ايران نفع مادی و سياسی دارند ، سعی می کنند در فرستنده های خود ضمن اشاره به بعضی واقعيت ها ؛ و به زعم خود نظر خواهی ها ، در نهايت اين نتيجه را به گيرندگان خود تحميل کنند که رای آن ها می تواند شرايط را تغيير دهد . گويندگان ، حتی نتيجه ی نظرهای مخالف طراحی خود را نيز ، به سمت ترغيب مردم به شرکت در آن چه آن را انتخابات مـی نامند هـدايت مـی کنند . در مقاله ها و اعلاميه های اين جماعت هم ، به نتيجه مشابهی می رسيم . در مجموعه ی اين دستگاه که می کوشد کمدی دوم خرداد و ماجرای علم شدن اصلاح طلبی و سربر آوردن سيد محمد خاتمی را با همان مضمون و در همان شکل تکرار کند ، قصد طراحان اصلی آن است که جنبش های اجتماعی و رشد اين جنبش ها ، مثلا در عرصه مربوط به زنان را ، نتيجه شرکت مردم در بازی های انتخاباتی حاکميت فقاهتی ارزيابی کنند و به تشويق آنان بپردازند که برای بازکردن فضای بازتر و بيشتر ، به پای صندوق های رای بروند .
هيچ يک از اين فرستنده ها و صاحب نظران ! ، حتی آن بخشی که فکر می کنند از ناحيه چپ ، يا به قول خودشان سوسيال دموکراتيک دارند نظر می دهند ، به صراحت فلسفه وجودی " خليفه امر " و " سپاه پاسداران انقلاب اسلامی " را که ناظر برحيات ملی است و مدعی است که از جانب خداوند چنين ماموريتی دارد ، مورد بررسی قرار نمی دهند . به زعم ايشان بورژوازی ، و حاکميت بوژوازی که در ايران متکی بر عقب مانده ترين نظريات مذهبی است ، زير فشار توده ها تن به عقب نشينی می دهد و رژيم اسلامی را در چنين حالتی تعبير می کنند که بالاخره پس از سی و اندی سال ، توده ها و جنبش های اجتماعی توانسته اند در آن به کسب امتيازاتی نائل شوند ، پس بايد فشار را ، منتها با شرکت در انتخابات ، و نه متوقف کردن اساسی اين بازی ، بيشتر کنند.
اين بلندگوها ، که اغلب موجوداتی به نام احمدی نژاد و خامنه ای در نظامی عريض و طويل را عمده می کنند و به تجسم کلی حاکميت نمی پردازند ، در واقع با کوشش در انطباق نظريه ای کاملا نا مرتبط با موجوديت جمهوری اسلامی با اين حاکميت ، به اين نتيجه ره می برند که مساله ای به نام ضرورت تدارک قيام و پيشاپيش آن نفی تماميت چنين حاکميتی را که خود کارنامه اش را به اختصار بر می شمرند ، از اعتبار بيندازند و ثابت کنند که تکرار اين بازی خونين و لبالب از تلفات سنگين انسانی ، اجتماعی و فرهنگی ، بالاخره به نتيجه خواهد رسيد و اساس جمهوری اسلامی را وادار به عقب نشينی خواهد کرد .
اين گونه تفسيرها و نظريه پردازی ها و نتيجه گيری ها ، ضمن آن که گاه کارنامه جمهوری اسلامی را نيز به باد انتقاد می گيرد ، علنا و مستقيما به کمک تداوم آن می رود .
اساس سياست هائی از اين دست ، کوششی عبث در ممانعت از فروپاشيدن حاکميت سرمايه و نهادهای مربوط به آن است . بوژوازی و معماران و عوامل اجرائی آن ؛ حتی اگر با شکل و طرز کار حاکميت موجود در کشوری مشکل داشته باشند ، سعی می کنند اگر با حاکميت فعلی به توافق و سازش نهائی نرسيدند ، با انواع حيله ها ساختار سرمايه داری در آن کشور را دست نخورده به حاکميتی ديگر تحويل بدهند . مبارزه برای سرنگونی حاکميت، به جای حرکات رفرميستی ، مورد علاقه سرمايه داری جهانی و بخش های ملی آن نيست . در سرنگونی قهر آميز ، نهادهای بورژوازی از ميان برداشته می شوند و به تنظيم زنجيره سرمايه داری لطمه می زنند . بنابراين ، بهتر آن است که با ترفندهای سنتی و گاهی ابتکاری ، کاری کنند که ساختار طبقاتی موجود و نهادهای مربوط به آن لطمه ای نبينند .
دستگاه عمومی اسلاميست های حاکم ، ضمن برخوردهای تند رسانه ای با اين دستگاه جنبی ، از فعال بودن آن خشنود است و می داند که نتيجه به نفع تلاش آنان در کشاندن بخش هائی از مردم به پای صندوق های رای است .
واقعيت اما ، تغيير نکرده است . سی و اندی سال که سهل است ، سی و اندی سال ديگر نيز که بگذرد ، واقعيت وجودی حاکميت فقاهتی و بازوی مسلح و مسلط آن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، تغييری نخواهد کرد . ممکن است کارت های بازی سياسی جا به جا شوند و تقلب در بازی بيشتر تعميق شود ، اما اگر آن که نظر می دهد نفع مادی و سياسی نداشته باشد و به مصالح و منافع ملی بينديشد ، متوجه می شود که اگر صحنه ها و بازيگران جا به جا شوند ، تئوری حياتی جمهوری اسلامی که خمينی آن را به صراحت بيان کرده ، نمی تواند جا به جا شود . تغيير جزئيات و اصول اين تئوری ، منجر به سرنگونی می شود و حاکميت محال است زير بار زمينه سازی هائی برای استقبال از سرنگونی برود . حکومت غير فقاهتی ؛ حالا می خواهد فقيه يا خليفه امر خمينی باشد ، يا خامنه ای و رفسنجانی و کروبی و جرثومه ای ديگر ، علنا به معنی برچيده شدن نظام جمهوری اسلامی و رخت بر بستن اسلاميست هاست . برای چندمين بار به نظريه ی اساسی خمينی که فلسفه وجودی جمهوری اسلامی ? سرمايه داری است توجه کنيد :
" . . . ما معتقد به ولايت هستيم و معتقديم پيغمبر بايد خليفه تعيين کند و تعيين هم کرده است ... اين که عقلا لازم است خليفه تعيين کند برای حکومت است . ما خليفه می خواهيم تا اجرای قوانين کند ... ولی امر متصدی قوه مجريه قوانين هم هست ... " ( کتاب ولايت فقيه ص. 21 )
جوادی آملی به طور ناشيانه ای بازی دموکرات نمائی خمينی را پس از کسب قدرت سياسی به هم می زند و در جريان دوم خرداد 78 می گويد : " خداوند مرجعيت را به مراجع داده است ... " و نتيجه گيری می کند که مردم بايد از تصميم و انتخاب مرجع که همان " ولی امر " يا " ولی فقيه " است پيروی کنند . سردار نقدی رئيس اطلاعات نيروهای انتظامی هم در جريان قتل های زنجيره ای که کميسيون هائی ! تشکيل می شود . می گويد : " حکم الله اجرا شد و تشکيل اين کميسيون ها مغاير با نظام اسلامی و حکم الله است . "
هردو ، هم جوادی آملی و هم نقدی ، پس از اين بيان صريح حذف می شوند. دليلش هم آن بوده که نظام فقاهتی ، بدون توجه به تناقض اساسی دموکراسی با حکومت الهـی که به قـول خمينی مجـری ,احکام خدا , است ، برای فريب دادن مردم ايران و افکار عمومی جهان ، به طور ناشيانه دست به ايجاد نهادهائی می زند که يعنی ما ، به قول سيد محمد خاتمی ، " دموکراسی اسلامی " خود را داريم.
حالا ، در کنار " خليفه مسلمين ! " نظريه پردازان صاحب منفعت فکر می کنند با تکيه به ظاهر سازی حکومت فقاهتی که در آن " ولی امر متصدی قوه مجريه هم هست " ، می توانند اصل مبارزات مردم را برای سرنگونی چنين حاکميتی از سکه بيندازند و چنين حاکميتی را از درون قابل اصلاح جلوه بدهند . اين توجيه ، از هر جانب که باشد ؛ چه از جانب طيف راست ، يا راست مدعی چپ ، نه تنها کمک کردن به ماندگاری شيادان حاکم ، که خود نوعی شيادی سياسی و دست کم گرفتن فهم و درک بخش های آگاه مردم ايران است .
?
چهار لعبتی را که لعبت باز خيمه شب بازی انتخاباتی در همين دوره ی تحميق جامعه به صحنه رانده است ، از يک خمير شکل گرفته اند و مثل ساير عناصر تشکيل دهنده حاکميت فقاهتی ، قرار است بازی های متناسب با موقعيت کنونی صحنه را عرضه کنند . لعبت ، عروسک خيمه شب بازی است و لعبت باز اجرا کننده اصلی است که با نخ های نازکی به عروسک ها حرکت می دهد و حرف هائی را که قبلا تنظيم شده ، توی دهان شان می گذارد .
در خيمه شب بازی انتخاباتی اخير ، اجرا کننده اصلی که ولی فقيه است و رفسنجانی او را عمود خيمه انقلاب می داند ، خود به خلاف خيمه شب بازی مرسوم در تاتر ، اما معمول در تاتر های سياسی ? بخصوص در خاورميانه - ، اجرا کنندگان ديگری دارد که در رقابت ميان آن ها و تناقض های ناشی از اين رقابت ها ، تا حدودی دچار سرگيجه شده است .
رقابت سازمان های جاسوسی MI6 و CIA که در يمين و يسار خود سازمان های جاسوسی آلمان و فرانسه و روسيه و چين را هم دارند ، هميشه در بازی های هيجان انگيز سياسی , ايران اسلامی , وجود داشته و تا رگ و ريشه سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات و ترکيب سياسی بر آمده از اين دو نهاد اساسی حاکميت اسلام سياسی هم نفوذ کرده است ، منتها اين بار رقابت های مرئی و اغلب نامرئی انگليسی ها و آمريکائی ها ، به خاطر تشديد حساسيت های منطقه و موقعيت پريشان ايالات متحده برای جا انداختن عمليات پنهانی دموکرات ها و در کمين نشستن محافظه کاران جديد (نيوکنسرواتيوها ) و مساله اتمی و حضورفعال روسيه و چين در صحنه ، حساس تر از پيش شده است .
مجموعه ی اين عوامل ، دفتر رهبری و خود " رهبر معظم ! " را که حاکميت اصلی سياسی به شمار می روند ، دست پاچه کرده است . به همين دليل است که " رهبراعظم ! " سر از کردستان در می آورد و هشدار می دهد که تماشاگران متوجه باشند مبادا بازيگری را که مجبور است در جريان اين رقابت در صحنه تحمل کند ، جدی بگيرند . اين لعبت ، همان آخوند کروبی است که بر سر خليفه گری با خليفه مشکل دارد ، نه البته بر سرحکومت فقاهتی و اصل پنجم قانون اساسی که او را ملزم می کند به " ولی فقيه ! " - و نه الزاما خامنه ای - ، وفادار باشد.
مهدی کروبی از بازوهای موثر خمينی بود و بنا به " فضولی ! " هائی که خبرنگاران سی بی اس کرده اند ، در آغاز جنگ هشت ساله به بهانه معالجه چشم به اسپانيا رفت و با آقای کيسی رئيس سابق سی آی ا ملاقات کرد . موضوع اين ملاقات محرمانه هم که بعدها افشا شد ، دريافت لوازم يدکی جت های جنگنده و ساير ابزارها و امکانات اطلاعاتی بود که همان مساله معروف به " ايران کنترا " از دلش در آمد . گزارش افشا شده می گويد که کروبی به کيسی گفته من بايد برگردم به ايران و در بسياری از اين موارد با " حضرت امام ! " مشورت کنم . و ساير قضايا که بارها و بارها نويسندگان مختلف در باره اش نوشته اند که چگونه ايالات متحده ، پس از آن که اول کمک های اسرائيل به جمهوری اسلامی را ناديده می گيرد ، بعد مستقيما وارد معامله می شود که در نتيجه ، هم به هردو کشور عراق و ايران اسلحه و لوازم يدکی می دهد ، هم اطلاعات نظامی طرفين درگير را در اختيار هر دو می گذارد . به هر حال ، به قول آن شعری که آن زمان در ايران دست به دست می گشت ؛ اين رشته سر دراز دارد - ملا صفت گراز دارد .
با اين نزديکی ها و نقش های کروبی ، " رهبر معظم " که با او در رقابت " مشروعيت " قرار گرفته ، او را در واقع رقيب خود می داند و بنا به موقعيت او ، نتوانسته پشت " صافی " نگهش دارد . بنابراين ، تنظيم بازی بر می گردد به لعبت بازان بالاتری که موقعيت های هر چهار بازيگر را می شناسد و می دانند که به هر صورت اين بازيگر قادر نخواهد بود در مصـاف بـا " رهبـر معظم ! " که در صحنه کنونی بيشتر مورد نياز معماران سياسی خاورميانه است ، از اين مرحله بالاتر برود .
پس می مانند سه لعبت ديگر .
آخوند مکلا سيد حسين موسوی که در جريان جنگ هشت ساله و زمان ملاقات کروبی با مدير سابق سی آی ا نخست وزير بوده و پرونده قتل عام زندانيان سياسی را که تا بيست هزار مبارز تخمين زده می شوند زير بغل دارد ، قرار است نقش سيد محمد خاتمی در سال 76 را بازی کند که چون سابقه بازيگری دارد و به خلاف تفسير ها و خبرهای موجود ، در بيست سال گذشته نه تنها منزوی نبوده ، بلکه نقش يکی از مشاوران اعظم , بيت رهبری , يا دولت اصلی را داشته ، از خود خاتمی هم مسلط تر دارد بازی می کند ، به ويژه آن که از رهنمودهای به قول اهل خباط , روشنفکر اسلامی , خانم زهرا رهنورد همسر سخنور خود نيز برخوردار است . کروبی واحمدی نژاد و محسن رضائی ، همسر، يا همسرانی ! با اين مشخصات ندارند .
لعبت اعظم محسن رضائی هم که به همراه محسن سازگارا مامور کنونی سی آی ا و خود سيد علی خامنه ای از بنيانگذاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرمانده اين سپاه بوده و حداقل اتهام او از آن همه جناياتی که مرتکب شده ، قتل عام مردم کردستان است . حالا اين که مثل علی اکبر ولايتی در همه اين سال ها از مشاوران اعظم " رهبر معظم ! " در " بيت رهبری " و فرمانده نامرئی نيروهای جنگی و امنيتی و انتظامی " مقام رهبری ! " بوده ، عجالتا پيشکش محسن سازگارا .
محمود احمدی نژاد هم که نيازی به تحليل و توصيف منتقدان ندارد . پيش از اين که کتاب " بازی شيطان " رابرت دريفوس را ترجمه کنم ، همين حدود چهار سال پيش ، احمدی نژاد که از در غيب در آمد ، مقاله ای نوشتم با عنوان " ماموريت سلطان محمود احمدی نژاد " در اين مقوله که او مامور جائی است و از جائی رهنمود عمل می گيرد . آدمی که خود را دريادار محسن اخلاقی معرفی کرده بود و فرار کرده بود و سرانجام سی آی ا او را را تخليه اطلاعاتی کرد ، آن زمان گفت که من حرف تاره ای نزده ام و دليلش هم اين بود که همه فرماندهان ارشد سپاه ، يا مامور سرويس جاسوسی انگليس اند ، يا امريکا . و اين وسط البته سازمان های اطلاعاتی آلمان و فرانسه و روسيه وچين هم بی فيض نمانده اند .
من قصد ندارم مثل فرستنده های فارسی زبان انگليسی و آمريکائی پرونده تک تک اين بازيگران را يکی يکی باز کنم و بعد هم به صحرای کربلا بزنم که برای فقط مطالبات زنان و رشد جامعه مدنی ، مشارکت ! در انتخابات ! بايد بيشتر شود . اين حرف ها و نتيجه گيری ها و به نعل و به ميخ زدن ها، نزد بخش آگاه مردم روشن تر از آن است که نيازی به اطاله ی کلام من داشته باشد .
جمهوری اسلامی ? سرمايه داری که به قول دلال مظلمه ی خود هوشنگ اميراحمدی هشتاد در صد موافق مذاکره مستقيم و معامله با آمريکاست ، دنبال راهی می گردد که خودش را حفظ کند تا بتواند جواب جامه ی در شرف انفجار را بدهد . بنابراين ، حاکميت برای مشروعيت و تداوم جنايات خود ، می خواهد از مردم رای بگيرد . يعنی که حکومت فقاهتی می خواهد اين بازی را به عنوان تائيديه ای برای خود به امضای بخش های کاسبکار و صاحب منفعت برساند و از موقعيت پريشان کنونی برای اثبات خود رای بگيرد .
ترديدی نيست که خدمتکاران و عاملان سرکوبی و کاسبکاران مالی و سياسی ، طرف اربات را می گيرند . می مانند اهل آگاهی و زحمت کشان جامعه ؛ حالا از کارگر بگيريد تا دهقان و معلم و کارمند و پرستار و همه نيروهای خدماتی و توليدی ، که اگر در مقابل اين آخرين چشمه ی بازی و گرد و خاک های آخر راه ، آگاهانه نايستند و دست رد به سينه حاکميت اسلام خونين جامه ی سياسی نزنند ، چهار سال ديگر بدهکار خود و برای هميشه بدهکار تاريخ خواهند بود .
تلويزيون های امپرياليستی ، فرستنده های رژيم اسلامی و سياسی کارهای مواجب بگير هردو جانب ، بازی را گرم کرده اند که در مردم شور و هيجان کاذب ايجاد کنند . اما واقعيت اين است که شرکت در اين بازی ، يعنی کمک کردن به قتل عام مردم و آزادی با تائيديه دادن به " خليفه امر ! ".

بيست وهفتم مه
2009

ابعاد تازه‌اى از جنايات آمريكايي‌ها در ابوغريب فاش شد:

در ميان تصاوير بدرفتارى با زندانيان تصاويرى از تجاوز به زندانيان وجود دارد.


همشهرى: يك ژنرال‌ سابق آمريكايى گفت در ميان تصاوير بدرفتارى با زندانيان در عراق كه دولت باراك اوباما همچنان آنها را محرمانه تلقى مي‌كند، تصاويرى از تجاوز به زندانيان وجود دارد.
خبرگزارى اتريش از لندن گزارش داد، آنتونيو تاگوبا (Antonio Taguba)، سرگرد سابق كه رياست تحقيقات درباره بدرفتارى در زندان بدنام ابوغريب عراق را بر عهده داشت به روزنامه لندنى "ديلى تلگراف" گفت از تصميم اوباما براى جلوگيرى از انتشار اين تصاوير حمايت مي‌كند.

به گفته وي، انتشار اين تصاوير مي‌تواند به طرح شكايت‌هاى حقوقى منجر شده و امنيت نيروهاى آمريكا را به خطر بيندازد.[شكايت زندانيان ابوغريب از شكنجه‌گران آمريكايى]

وى گفت: "توصيف اين عكس‌ها به اندازه كافى زشت هست، باور كنيد."

بر اساس گزارش ديلى تلگراف، اين تصاوير بيش از آنچه تصور مي‌رفت بدرفتارى سربازان آمريكايى را به نمايش مي‌گذارد. يكى از اين تصاوير نشان مي‌دهد كه چگونه يك سرباز آمريكايى به يك زندانى تجاوز كرده، يك عكس ديگر نشان مي‌دهد كه چگونه يك مترجم مرد يك زندانى مرد را مورد تجاوز قرار مي‌دهد.[رامسفلد از شکنجه در زندان ابوغريب مطلع بوده است]

چند روز پيش در آمريكا يك سرباز سابق كه 24 سال دارد به خاطر تجاوز به يك نوجوان 14 ساله و قتل خانواده‌اش حين عمليات در عراق به حبس ابد محكوم شد. اين جنايت مارس 2006 در محموديه رخ داد و به يكى از سنگين‌ترين جرايم نيروهاى آمريكايى در عراق تبديل شد. اين جنايت از نظر ارتش آمريكا به مقاومت‌ها دامن زده و وجهه نيروهاى مسلح آمريكا را در عراق به شدت خراب كرد.

سابقه طولانى شكايت

سازمان حقوق بشرى ACLU (اتحاديه آزادي‌هاى مدنى آمريكا) سال‌هاست به منظور انتشار اين تصاوير شكواييه‌اى را تنظيم كرده است. سال 2004 افشاى برخى از اين تصاوير كه تحقير و آزار جنسى زندانيان عراقى را به دست نظاميان آمريكايى به نمايش مي‌گذاشت، خشم جهانى را برانگيخت.

در اين تصاوير مي‌توان ديد كه ليند انگلند، سرباز آمريكايى چگونه با تمسخر به عريان بودن زندانيان مي‌خندد. در تصويرى ديگر نشان داده شده كه چگونه هرمى از زندانيان برهنه روى هم تلنبار شده‌اند. 11 سرباز آمريكايى به خاطر جنايات ابوغريب محكوم شده‌اند. تنها افسرى كه به خاطر رسوايى عكس‌ها در برابر دادگاه نظامى قرار گرفت، فقط توبيخ شد.

سناى آمريكا در گزارشى به بررسى روش‌هاى وحشيانه بازجويى پرداخته كه در دوره رياست جمهورى جرج بوش انجام گرفته است.
بر اساس گزارش سنا، بدرفتارى با زندانيان و روش‌هاى وحشيانه بازجويى بر مبناى برنامه آموزشى بقا، تجاهل، مقاومت و فرار (SERE) بخشى از يك حركت قاعده‌مند بوده است.

رقابت های انتخاباتی نامزدهای نظام ولايت مطلقه فقيه

*نامزدها.. اين بار حتی با صراحت تاکيد می کنند که از نظر طرح اقتصادی و اجتماعی.. اختلافاتشان در حد آهنگ پيش برد يک برنامه واحد است.. تاکنون مطالبه محوری غائب بزرگ و اصلی رقابت ها بوده و در عوض بازار عوامفريبی نامزدها داغ است و آشکارا خريد رای از طريق پخش پول جريان دارد


روشنگری: نزديک شدن به زمان برگزاری انتخابات جناح های رژيم را به تکاپوی بيشتری کشانده است و حملات رقبای هر گروه به نامزد گروه ديگر افزايش يافته است. اين
فضا که بخشی از وضعيت دوره انتخاباتی است در حالی است که در باره سه مساله کمترين ترديدی باقی نمانده است.

اولا: هيچ نيروی مستقل مردمی حق مشارکت مستقل در انتخابات و معرفی نامزد انتخاباتی را ندارد و همه نامزدها وابسته به جناح های رژيم حاکم و وفادار به ولايت مطلقه فقيه هستند. به عبارت ديگر هدف همچنان عبارت است از سواستفاده از رای مردم در خريد مشروعيت برای رژيمی که هم بی اعتقادی مطلق به رای مردم را از طريق ولايت مطلقه فقيه رسما به مبنای نظری خود تبديل کرده و هم آشکارا و علنی همه جنبش های اعتراضی و مطالبات قشرها و گروههای محتلف مردم را سرکوب می کند. دستگيری فعالين کارگری, دانشجويی و زنان همچنان ادامه دارد و نه انتخابات و نه فضای انتخاباتی نه تنها باعث کاهش آن نشده که به آن شدت و وسعت داده است.

ثانيا: نامزدهای نظام ولايت مطلقه فقيه اين بار حتی با صراحت و قاطعيت تاکيد می کنند که از نظر طرح اقتصادی و اجتماعی تفاوتی اساسی با هم ندارند و اختلافاتشان در حد آهنگ پيش برد يک برنامه واحد است که آن برنامه در واقع چيزی جز حذف هر چه بيشتر خدمات اجتماعی, و خصوصی و طبقاتی کردن خدمات اساسی و پايه ای نظير دسترسی به آب آشاميدنی, برق و بهداشت و درمان و آموزش برای لايه های فقير و محروم مردم نيست. در حوزه سياست خارجی نيز اگر چه به ظاهر سازهای ناسازی زده می شود, اما برای همه نامزدهای حاضر در صحنه روشن است که نحوه تعامل با آمريکا نه از درون آرای نامزد انتخابی که در پشت صحنه از سوی دستگاه ولايی تنظيم و به کارگزار و گماشته اين دستگاه پس از انتخابات برای اجرا ديکته می شود.

ثالثا: درست به دليلی که گفته شد حداقل تاکنون مطالبه محوری غائب بزرگ و اصلی رقابت های نامزدهای ولايت مطلقه فقيه است. در عوض فضا انباشته از وعده های فريبگرانه نامزدها به رای دهندگان است. آشکارا خريد رای از طريق پخش پول جريان دارد و حتی نامزدهای انتخاباتی شاکی هستند که به علت تفاوت موقعيت ها و نقد و نسيه بودن وعده ها, شرايط رقابت در اين زمينه "ناعادلانه" شده است. در عوض در فضای انتخاباتی چيزی که به وفور يافت می شود پرونده هايی است که در باره فساد و زد و بند نامزدها بالا زده می شود. مثلا تصادفی نيست که در آستانه اعلام کانديداتوری محسن رضايی خبرهايی در باره افزايش واردات قاچاق سيگار مالبرو در ايران انتشار می يابد. هر چه باشد در مجادلات جناحی از سوی احمدی نژاد فاش شده بود که محسن رضايی در واقع شاه مهره اصلی قاچاق سيگار در ايران است. يا مثلا رسانه های نزديک و حامی نامزدی ميرحسين موسوی ماجرای "گم" شدن 300 ميليارد دلار در دوره احمدی نژادرا باد می زنند و در عوض دولتی ها از زبان صفار هرندی مدعی هستند که در دوره نخست وزيری موسوی 500 ميليارد دلار حيف و ميل شده است. کروبی که هنوز به پيروی از "حکم حکومتی" خامنه ای افتخار می کند, خود متهم به اخذ رشوه 300 ميليونی از شهرام جزايری است. اين اتهامات متقابل نامزدهای انتخاباتی به يکديگر در باره فساد مالی و پرونده هايی که برای هم بيرون کشيده اند چهره نامزدهای رژيم ولايت مطلقه و کارگزاران رنگارنگش را برملا می کند.

در شرايطی که بازار عوامفريبی نامزدها داغ است و اخبار فساد مالی شان از سوی رقبا بر سر نيزه زده می شود؛ مطالبه محوری مطرح نيست و سرکوب شديدا ادامه دارد, هيچ اميدی نمی توان داشت که آرای مردم در تعيين سياست و جهت گيری رژيم نقش در خور توجه ايفا کند, اما طبيعی است که فضای انتخاباتی در صورتی که با هوشياری و ظرافت مورد بهره بردای قرار گيرد می تواند فرصتی برای روشنگری در باره ضديت نظام ولايت مطلقه با حق رای مردم و مجالی برای طرح مستقل مطالبات جنبش های اعتراضی, فراهم کند.

جایگاه زنان و اقلیت های مذهب یدر قانون انتخابات نظام ولائی


دکتر محمد ملکی
• باید خواستار تغییرات بنیادی شد. باید دنیای دیگری ساخت، دنیایی که هر فرد شایسته بتواند در انتخابات شرکت کند تا از میان دهها هزار مرد و زن فرهیخته و دارای دانش و شعور و شرافت و پاکی و وطن خواهی، کسانی که میتوانند داوطلب ریاست جمهوری شوند به انتخاب مردم کار اداره مملکت را بدست گیرد... آی گروه چهار نفری، آیا در میان شما کسی هست که چنین تعهدی را به ملت بدهد و به آن عمل کند!!؟ ...

پنج‌شنبه ۷ خرداد ۱٣٨٨ - ۲٨ می ۲۰۰۹

داشتم به گزارش وزیر کشورِ ۱۶۰ میلیاردی گوش میدادم که اعلام میکرد از میان ۴۷۵ داوطلب ریاست جمهوری ( که ۴۲ نفر از آنان زن بودند)، تنها ۴ مرد واجد شرایط و مابقی همه فاقد صلاحیت تشخیص داده شده اند. یک محاسبه سرانگشتی میگوید کمتر از یک درصد از کسانیکه با پر کردن فرم داوطلبی ظاهرا نظام را قبول دارند، مورد پذیرش شورای نگهبان قرار گرفته اند و به گفته ی آقای خامنه ای که قبلا اعلام کرده بودند، آنها که زیر ذره بین شورای نگهبان قرار میگیرند همه صالحند . فکر میکردم چگونه است که فقهای شورای نگهبانِ منتخب آقای خامنه ای از بین ۴۷۵ داوطلب فقط چهار نفر را صالح تشخیص داده اند. باید دید این چهارنفر چه کسانی هستند و چه خدماتی به اسلام و ایران کرده اند که به چنین افتخاری نائل شده اند؟ بطور حتم این چهار نفر سوابق درخشانی داشته اند که از صالحین به شمار آمده اند. منتظر بودم نام این ۴ مرد صالح را از زبان وزیر محترم کشور بشنوم که اعلام فرمودند آقایان محمود احمدی نژاد، محسن رضایی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی. من که تا حدود زیادی از سوابق و گذشته ی این مردان صالح!! مطلع بودم، زیاد شگفت زده نشدم چون ٣۰ سال شاهد چنین گزینش‎هایی بوده ام اما وقتی به قانون اساسی و شرایط داوطلبان ریاست جمهوری مراجعه کردم دیدم در انتخاب این افراد مشکل از قانون اساسی است، زیرا در اصل ۱۱۵ قانون اساسی نظام ولائی آمده است که داوطلبان باید دارای شرایط زیر باشند: "رجال سیاسی مذهبی، ایرانی الاصل، تابع ایران، مدیر، مدبر و از همه مهمتر دارای حسن سابقه و امانت و تقوی، مومن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور." بنابراین طبق آنچه قانون اساسی جمهوری اسلامی میگوید؛ ۱- ۵۰ درصد مردم ایران، یعنی زنان از انجام این کار معاف میباشند. ۲- میلیون ها مسلمان غیرشیعه و غیر مسلمان ایرانی هم واجد شرایط نیستند. ٣- شیعه هایی هم که مومن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی یعنی ولایت مطلقه فقیه نیستند، حق جلوس روی صندلی ریاست جمهوری را ندارند. ۴- به فتوا و تشخیص فقهای شورای نگهبان( بگو آقای جنتی) فقط این ۴ نفر دارای حسن سابقه و امانت و ایمان بوده اند. حال پرونده‎ی این صالحین را ورق بزنیم و ببینیم اینها که مدیر و مدبر و امین و متقی و دارای حسن سابقه، شناخته شده اند در این ٣۰ سال چه کرده اند که به این افتخار نائل آمده اند. در پرونده آقایان از جمله این موارد به چشم میخورد: ۱- محمود احمدی نژاد: دانشجوی خط امام، یکی از پیشنهاد دهندگان اشغال دانشگاهها به بهانه انقلاب فرهنگی و اسلامی کردن آنها که منجر به دستگیری ، شکنجه، اخراج و اعدام هزاران دانشجو و استاد دانشگاه شد. همکاری با نیروهای امنیتی برای قلع و قمع دگر اندیشان ، استاندار اردبیل ، شهردار تهران و بالاخره ۴ سال ریاست جمهوری که اثرات آن اظهر من الشمس است. ۲- محسن رضایی: شرکت در سرکوب دگراندیشان و قومیت ها، فرماندهی سپاه در زمان جنگ و از عوامل ادامه آن پس از فتح خرمشهر و حمله به خاک عراق که منجر به کشته و مجروح و اسیر شدن صدها هزار ایرانی شد و صدها میلیارد دلار خسارت مالی به بار آورد. و دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام تا امروز ٣- جناب کروبی: از روز اول انقلاب مشاغل کلیدی از جمله مسئولیت بنیاد شهید، وکالت و ریاست مجلس را بر عهده داشت و یکی از عوامل وضع نابسامان فعلی میباشد. واقعه مخفی سازی اسلحه در ساک حجاج و کشتار آنها در سال ۶۶ در زمان سرپرستی ایشان روی داد. همچنین نقش او در پروژه عزل منتظری و نامه مورخه ۲۹/۱۱/۶۷ اش به همراه امام جمارانی و روحانی به منتظری از یادها نمیرود. ۴- جناب مهندس موسوی: عضو ارشد حزب جمهوری اسلامی، سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی، نخست وزیر نظام از سال ۱٣۶۰ تا ۱٣۶٨ و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی. در زمان مسئولیت او جنایات دهه شصت و کشتار تابستان سال ۶۷ صورت گرفته و باید او را یکی از عوامل ادامه جنگ و عوارض ناشی از آن نیز دانست. او همچنان پس از گذشت ۲۰ سال، ادامه جنگ و ورود به خاک عراق را کار درستی میداند و از کشتار دهه شصت دفاع میکند. علت اصلی اینکه این چهار نفر از میان ۴۷۵ نفر انتخاب شده اند این است که آنها وابسته به قبیله ای هستند که ٣۰ سال کشور را به این وضع انداخته. قبیله خودیها که تنها اطاعت امر میکنند و در فکر حفظ نظام هستند. آنچه نوشتم اعمال ظاهری این آقایان است و در پنهان چه ها کرده اند یقین دارم روزی در دادگاه افشا خواهد شد. به نظر شورای نگهبان، داوطلبان احراز سمت ریاست جمهوری باید دارای چنین سوابقی باشند تا مدیریت، مدبّریت، حسن سابقه و امانت و تقوای آنها اثبات گردد. * * * داشتم به فرمایشات جناب آقای خامنه ای در یکی از شهرهای کردستان گوش میدادم که مطالبی به این مضمون ایراد کردند: "خط قرمز ما اهانت به اهل سنت و مذاهب دیگر به دلیل اعتقادشان میباشد." آیا به نظر ایشان اینکه قانون اساسی میگوید: "داوطلبان ریاست جمهوری باید مومن و معتقد به مذهب رسمی کشور باشند". و در اصل ۱۱ قانون اساسی آمده: "دین رسمی ایران، اسلام و مذهب جعفری اثنی عشری است و این اصل الی الابد غیر قابل تغییر است" و با توجه به این اصول که غیر از شیعه اثنی عشری از جمله اهل سنت، حق داوطلب شدن برای ریاست جمهوری را ندارند، بزرگترین اهانت به معتقدات این خواهران و برادران ایرانی که حدود ۲۰ درصد جمعیت ایران را تشکیل میدهند نیست؟ اصل ۱۰۹ قانون اساسی در صفات رهبر میگوید: "عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلامی". آیا پذیرش چنین تبعیضی که در قانون اساسی آمده، دور از عدالت اسلامی نیست؟ * * * داشتم به اصل ۱۱۱ قانون اساسی فکر میکردم که میگوید: "رئیس جمهور باید از رجال مذهبی و سیاسی باشد...". شورای نگهبان در تفسیر خود رجال را تنها به مردان اطلاق میکند و به همین دلیل هرگز یک زن را حائز شرایط ریاست جمهوری ندانسته است. این برداشت از قانون اساسی در حقیقت حذف حقوق ۵۰ درصد از جمعیت ایران است. آیا شورای نگهبان میپندارد لیاقت زنها برای اداره کشوری مثل ایران کمتر از مردان است؟ امروز روشن شده است که اگر زنان در تمام امور لایق تر نباشند، عقب تر نیستند. باید توهین و تحقیر زنان روزی متوقف گردد و زنان در کنار مردان، کارگران دست در دست معلمان، دانشجویان همگام با استادان، روستائیان همراه با شهرنشینان و همه و همه پس از ٣۰ سال تجربه، فریب این بازی ها را نخورند و اجازه ندهند این زنجیری که بوسیله قانون اساسی نظام ولائی به دست و پای آنها بسته شده و هر بار حلقه هایش تنگ تر میشود، بیشتر از این موجب تضییع حقوق مردان و زنان ایران گردد. * * * باید خواستار تغییرات بنیادی شد. باید دنیای دیگری ساخت، دنیایی که هر فرد شایسته بتواند در انتخابات شرکت کند تا از میان دهها هزار مرد و زن فرهیخته و دارای دانش و شعور و شرافت و پاکی و وطن خواهی، کسانی که میتوانند داوطلب ریاست جمهوری شوند به انتخاب مردم کار اداره مملکت را بدست گیرد. دین را از حصار حکومت بیرون کشند و هر کس به جایگاه خود برگردد. همه دست در دست هم این ویرانه را آباد کنند و نگذارند حقوقشان مورد تجاوز قرار گیرد و ریشه استبداد، استعمار و استثمار را برکنند و کشور را به استقلال و آزادی واقعی برسانند. آی گروه چهارنفری، آیا در میان شما کسی هست که چنین تعهدی را به ملت بدهد و به آن عمل کند!!؟ تو اگر بنشینی، من اگر بنشینم چه کسی برخیزد؟ - "مردم از میان نامزدهایی که صلاحیت آنها پس از عبور از ذره بین شورای نگهبان، اعلام خواهد شد، صالح ترین نامزد را برگزینند.
" (سخنرانی آقای خامنه ای در میدان آزادی سنندج، روزنامه اعتماد ملی، ۲٣ اردیبهشت ٨٨)
- میرحسین موسوی: ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر تصمیم درستی بود.
(مصاحبه با خبرگزاری مهر، ۱۳۸۸/۰۳/۰۲)
- نمی‌شود این نظام را به آدم‌کشی در اول انقلاب متهم کرد. این نظام مظلوم بوده است... گروه‌های تروریستی تا پایان جنگ هم زیر نفوذ صدام علیه ما می‌جنگیدند و هنوز هم پشتیبانی آمریکا از آنها وجود دارد. نباید به مظلوم‌نمایی‌ آنها توجه کرد. چرا که اگر به قدرت برسند باز هم همان آش و همان کاسه است. )
سخنرانی در جمع دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان،وبسایت قلم نیوز، ارگان رسمی ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی، ۱۶ اردیبهشت ٨٨) -
"اهانت به مقدسات شیعه یا سنی، خط قرمز نظام است و هیچکس چه شیعه و چه سنی، حق ندارد با غفلت یا از روی تعصب این خط قرمز را نادیده بگیرد.
" (سخنرانی آقای خامنه ای در جمع مردم سقز، خبرگزاری ایرنا، ۱٣٨٨/۲/۲۹)

کودکان فلسطینی در برابر شهرک یهودی نشین معاله آدومیم بازی می کنند


همزمان با سفر بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل به آمریکا، گزارش ها از اسرائیل حاکی از آن است که مقام‌های این کشور درصدد اجرایی کردن طرح توسعه شهرک های یهودی نشین در کرانه غربی اشغالی هستند.
مقام های دولتی اسرائیل اسناد مناقصه برای ساخت بیست واحد مسکونی در شهرک نشین مسکیوت را صادر کرده اند.
این منطقه قبلا یک پایگاه نظامی ارتش اسرائیل بود که برای اسکان شهرک نشینان تخلیه شده از غزه در سال 2005 در نظر گرفته شده بود.
جنبش اسرائیلی "اینک صلح" می گوید صدور اسناد مناقصه، این پیام روشن و آشکار را به آمریکا ارسال می کند که دولت اسرائیل درصدد گسترش شهرک هایی است که طبق قوانین بین المللی غیر قانونی است.
گفتگو با کامبیز فتاحی از دفتر بی بی سی فارسی در واشنگتن
پخش با "ریل پلیر" یا "ویندوز میدیا پلیر"
مقام های اسرائیلی می گویند صدور اسناد مناقصه برای گسترش شهرک ها همزمان با سفر بنیامین نتانیاهو به آمریکا، تصادفی است.
فلسطینیان، این اقدام طرف اسرائیلی را مانعی بر سر روند صلح و تشکیل کشور مستقل فلسطینی می دانند.
برخی از شهرک های یهودی نشین که دولت اسرائیل خواهان قرار دادن آنها در داخل مرزهای نهایی اسرائیل است، در زمین هایی قرار دارند که کاملا متعلق به فلسطینی ها است.
تمام شهرک های یهودی نشین در مناطق فلسطینی مطابق قوانین بین المللی غیر قانونی هستند. اسرائیل این تفسیر را رد می کند.
فلسطینیان خواهان آن هستند که کشور مستقل آنها با پایتختی بیت المقدس شرقی شکل گیرد و نگران این مساله هستند که این ساخت و سازهای اسرائیل، ارتباط میان بیت المقدس شرقی و کرانه غربی را قطع می کند.
سیاست خاورمیانه ای نتانیاهو برای اوباما
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در دیدار با باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا جزئیات سیاست خاورمیانه ای خود را در اختیار او قرار می دهد.
این اولین دیدار دو طرف از زمان روی کار آمدن به حساب می آید.
دولت آمریکا گفته است که از سیاست تشکیل کشور مستقل فلسطینی در کنار اسرائیل حمایت می کند اما آقای نتانیاهو تا کنون به طور رسمی از تشکیل کشور فلسطینی حمایت نکرده است.
نخست وزیر اسرائیل خواهان آن است که به جای متمرکز شدن بحث ها بر روی بحران خاورمیانه، رهبران آمریکا و اسرائیل بر سر مساله ایران به گفت و گو بنشینند.
اسرائیل می خواهد تا آمریکا زمان مشخصی را برای رویکرد دیپلماتیک خود برای تعامل با ایران تعیین کند و پس از آن، گزینه های دیگر مانند سفت و سخت تر کردن تحریم ها و اقدام نظامی احتمالی را هم مد نظر قرار دهد.

عبدالکریم سروش



در دفاع از هرمان ديرکس نامه سرگشاه بيش از 700 تن از فعالين صلح يهودی


نوام چامسکی و نوامی کلاین مثل بقیه امضاء کنندگان نامه خود یهودی هستند.

http://www.roshangari.net
/ مترجم: نرگس ييلاقی
به دنبال انتقاد هرمان ديرکس رييس فراکسيون حزب چپ آلمان die Linke به عملکردهای ضد بشری دولت وارتش اسراييل بر ضد فلسطينيان و بياناتی که در حقانيت فراخوان کمپين جهانی بايکوت و تحريم کالاهای اسراييلی ابراز کرده بود، بخشی از وسايل ارتباط جمعی آلمان و تعدادی از افراد مخالف نظراتش، او را به يهودی ستيزی به طور عام متهم ساختند. در پی آن، تعدادی از شهروندان يهودی تبار از سراسر جهان برآن شدند تا عليرغم ديدگاه های مختلفی که دارند، طی يک نامه ی سرگشاده و با يک موضع گيری مشترک از يهودی ستيزی خواندن هرگونه انتقاد برحق از سياست ها و اعمال دولت اسراييل فاصله بگيرند و همسان سازی فراخوان به بايکوت کالاهای اسراييلی را که به منظور وادار ساختن دولت اسراييل در به رسميت شناختن حقوق ملت تحت ستم فلسطين شکل گرفته است، با اعمال و سياست ها ی نژاد پرستانه ی آلمان نازی آشکارا رد و محکوم کنند. شخصيت های معروفی از جمله خانم يودت باتلر نظريه پرداز برجسته ی حقوق زنان، نوام چامسکی نويسنده و زبان شناس آمريکايي، نرمان گ. فينکل اشتاين دانشمند علوم سياسی از آمريکا، خانم نوامی کلاين نويسنده و منتقد جهانی سازی از کانادا، سه وی بن دور تاريخ دان(پاريس- نيويورک)، خانم فليسا لانگر وکيل دادگستری و فعال جنبش حقوق بشر از آلمان، ياکوب مونتا نويسنده و فعال سنديکايی از آلمان، خانم تيکوا هونيگ-پارناس نويسنده از اسراييل، و ميشاييل وارشاوسکی نويسنده و فعال سياسی اسراييلی را می توان نام برد. متن و مضمون اين نامه ی سرگشاده و همچنين نظرات يهوديان ساکن اسراييل و ديگر نقاط جهان در اين راستا به وضوح نمايانگر آن است که به زير سؤال بردن موجوديت اسراييل مطرح نيست و آن چه دنبال می شود همگانی کردن جدلی سياسی در نقد، ارزيابی و به چالش کشيدن سياست های دولت اسراييل در قبال فلسطينيان و جستجو و پيشنهاد راه کارهای تغيير اين سياست ها به نفع صلح و همزيستی يهودی ها و فلسطينی ها می باشد و نبايد آن را اقدامی نژاد پرستانه تلقی کرد. نامه ی سرگشاده ی جمعی از فعالين يهودی جنبش صلح در باره ی اظهارات هرمان ديرکس، بايکوت کالاهای اسراييلی و يهودی ستيزی ما فعالين يهودی تبار جنبش صلح هستيم. برخی از ما بر تبار يهودی و يهودی بودن خود تآکيد می ورزيم و برخی نه. اما به طور کلی همه ی ما به کسانی که وانمود می کنند زبان همه ی يهوديان هستند و به هر گونه اعتراض بر حق[به دولت اسراييل] برچسب يهودی ستيزی می زنند معترضيم. ما با نگرانی از تهمت پراکنی بر عليه هرمان ديرکس، فعال سنديکايی و عضو حزب چپ آلمان در شهر دُويز بورگ* آگاهی يافتيم. هرمان ديرکس در رابطه با تهاجم نظامی اخير دولت اسراييل به نوار غزه از فراخوان فوروم اجتماعی جهانی مبنی بر بايکوت کالاهای ساخت اسراييل حمايت کرده است. اقدامی که می تواند با وارد آوردن فشار[اقتصادی] به دولت اسراييل، در سوق دادن آن دولت به اجرای عدالت در مورد فلسطينيان کمک کند. دولت اسراييل را بايد با اتخاذ تدابيری از اين دست تحت فشار قرار داد. در پی اعلام حمايت هرمان ديرکس از اين فراخوان افراد زيادی از گروه بندی های مختلف با لحنی خشن او را به يهودی ستيزی متهم ساختند و گفتند و نوشتند که هرمان ديرکس خواهان تکرار بايکوت کالاهای يهودی به سبک سياست های ضد يهود نازی های آلمان در سال های 30 قرن بيستم می باشد. هرمان ديرکس به درستی اعلام می کند که: " در خواست فوروم اجتماعی جهانی هيچ گونه وجه اشتراکی با اقدامات راسيستی نازی ها در قبال يهوديان ندارد، بلکه تنها هدفش اين است که به سياست های سرکوبگرانه ی دولت اسراييل عليه فلسطينيان پايان داده شود." پيش از اين ها هيچ گونه حرف و سخنی از يهودی ستيزی هرمان ديرکس در ميان نبود. اما اکنون و پس از حمايت او از بايکوت[کالاهای اسراييلی]، اين اشخاص سعی می کنند به عناوين مختلف او را بر صندلی اتهام بنشانند. مثلا Dieter Graumann معاون دبيرکل شورای مرکزی يهوديان آلمان، او را يک يهودی ستيز ناب می نامد و آخيم بر* در روزنامه ی وست دويچه آلگماينه سايتونگ می نويسد"اظهارات ديرکس با قتل عام يهوديان در حاشيه ی جنگل های اوکراين يکسان و همانند است." و به همين ترتيب هندريک وُست* دبيرکل حزب محافظه کار دموکرات مسيحی آلمان در ايالت نورد راين وستفالن نوشته است: " هرمان ديرکس در پی از سرگيری تبليغات ضد يهود نازی هاست." ما امضاء کنندگان [اين نامه] اصولاً نسبت به مؤثر بودن "فراخوان بايکوت کالاهای ساخت اسراييل" نظرات گوناگونی را نمايندگی می کنيم. تعدادی از ما بر اين باوريم که يک چنين حرکتي، به عنوان بخش مهمی از "کارزار بايکوت و تحريم سرمايه گزاری در اسراييل "، می تواند در پايان دادن به بيش از چهل سال اشغال سرزمين های فلسطينی توسط اسراييل مؤثر باشد. عده ای ديگر معتقدند که با بايکوت هدفمند می توان دولت اسراييل را زير فشار قرار داد تا از حمايت کنسرن ها، مؤسسات و شرکت هايی که حاميان اشغال[سر زمين های فلسطينی] به حساب می آيند، دست بردارد. در عين حال همه ی ما متفقاً در ضرورت تحت فشار قرار دادن دولت اسراييل برای برقراری صلحی عادلانه و پايدار در منطقه ی خاورميانه هم رأی و هم نظر هستيم. همه ی ما مشترکاً اما بر اين باوريم که فراخوان بايکوت اسراييل ابداً با اعلاميه های نازی ها و شعار "از يهودی ها خريد نکنيد" آن ها وجه مشترکی ندارد. همان گونه که بايکوت رژيم آپارتايد آفريقای جنوبی برای پايان بخشيدن به سيستم تبعيض نژادی حاکم بر آن کشور در نفس خود برعليه سفيد پوست ها نبود، بايکوت[کالاهای ساخت اسراييل] با هدف پايان دادن به اشغال[سرزمين های فلسطينی] نيز نمی تواند با يهودی ستيزی برابر انگاشته شود. جنبش های خواهان عدالت اجتماعی برای پيشبرد هدف های حق طلبانه ی خود بارها و بارها خواهان بايکوت و همچنين تحريم سرمايه گزاری در کشورهای مختلفی شده اند. به طور نمونه فراخوان هايی که در مورد رژيم نظامی برمه و يا دولت سودان انتشار يافته اند قابل ذکرند. اين فراخوان ها اعم از اين که مؤثر بوده باشند يا نه، در هر صورت هيچگاه تبعيض نژادی نبوده اند و نيستند. سيطره ی خشونت در خاورميانه عملاً به جو يهودی ستيزی در اروپا نيز دامن زده است. به طور مثال اخيراً در شهر رُم پايتخت ايتاليا، عده ای خواهان تحريم مغازه های يهوديان شده اند. چنين تحريکاتی در نفس خود از نوعی فناتيسم کور و قضاوتی سطحی و کلی نگر ناشی می شود که ما مخالف و برعليه آن هستيم. جنايات اسراييل را نمی توان به همه ی يهوديان در کليت خود نسبت داد. بايکوت اقتصادی اسراييل را نبايد به معنی تحريم مغازه های يهودی تلقی کرد. رشد فزاينده ی اسلام ستيزی و بيگانه ستيزی در اروپا که اين بارعمدتاً مهاجران و فراريان کشورهای اسلامی را نشانه گرفته است، اشکال نگران کننده ی ديگری از تبعيض نژادی در اروپاست. هرمان ديرکس سال هاست که در خط مقدم جبهه ی دفاع از حقوق خارجيان فعاليت می کند، در حالی که بعضی از کسانی که در مقابل هر نوع انتقاد به اسراييل واکنش نشان می دهند و آن را يهودی ستيزی می نامند، خودشان دقيقاً همچون دولت اسراييل در راستای طرز تفکر راسيستی قدم بر می دارند و فعال هستند. هولوکاوست يکی از مخوف ترين وقايع تاريخ مدرن است. اين فاجعه ی ضد بشری نبايد دست آويزی باشد که با تکيه بر آن بتوان هر نوع اعتراض و انتقاد به سرکوب های ضد بشری اسراييل عليه فلسطينی ها را در گلو خفه کرد. ما چنين سؤ استفاده ای را ناقض شأن و حرمت جانباختگان و قربانيان هولوکاوست ارزيابی می کنيم.

پانويس هااز مترجم:
*- Duisburg - Achim Beer / Westdeutsche Allgemeine Zeitung - Hendrik Wüst / CDU / NRW
*- برای حمايت از اين آکسيون به ايميل و لينک زير مراجعه نماييد:
Dierkes.Letter@gmail.com
www.zcommunications.org

*- اين نامه در تاريخ 19 آپريل 2009 و با 717 امضاء از 29 کشور جهان انتشار يافته است.
*- ترجمه حاضر از روی متن چاپ شده در صفحه ی 11 شماره ی 96 – شنبه 25 آپريل روزنامه ی آلمانی زبان Junge Welt ترجمه شده است.
*****