۱۳۹۵ تیر ۱۸, جمعه

چندسال پیش (44) محمدمنتظری، وفات7تیر1360 (قمست پایانی)

چندسال پیش (44) محمدمنتظری، وفات7تیر1360 (قمست پایانی)
محمد شوری


ما«فانتوم»و«زیردریایی»نمی خواهیم!
روزنامه بامداد،30تیر۱۳۵۸
محمدمنتظری به ایران بازگشت:
حجت الاسلام«محمدمنتظری»عصرردیروزباپرواز۶۶کویت،تهران به تهران بازگشت.بر اساس گزارش خبرنگاربامداددرساعت30/5دقیقه بعدازظهردیروزازسوی سپاه پاسداران مستقردرفرودگاه مهرآباد،حالت فوق العاده اعلان شد.که درهمین هنگام طرفداران«محمدمنتظری»بدون داشتن اسلحه واردمحوطه داخلی فرودگاه شدندو سپس درحالی که ازسوی محافظان احاطه شده بود،از«پاویون»دولت فرودگاه راترک گفت....«محمدمنتظری»درمصاحبه باخبرنگاربامدادگفت:«طباطبایی»آدم نجیبی است اماتوجه ندارد که فی المثل می روددر آلمان غربی ومی گویدمااصلازیردریایی نمی خواهیم؛می دهیم به آلمان غربی وتراکتورمی خریم وبعدهم درروزنامه های ایران بنویسند،ورادیوتلویزیون هم بگویدکه مافانتوم اف۱۴وموشک های مُدرن هم نمی خواهیم ومی دهیم به آمریکاوبعدمعاملات گندم وبرنج راهم برای۸سال با آمریکا منعقدمی کنیم...».
انقلاب فرزندان خودش را می خورد!
روزنامه بامداذ،31تیر۱۳۵۸
محمد منتظری درگفت وگو بابامداد:
حجت الاسلام«محمدمنتظری»که  دوشب قبل  به تهران بازگشت چند لحظه پس ازخروج ازفرودگاه درگفت و گویی باما پیرامون نقش صهیونیسم وحوادث جاری مملکت اظهار نظرکرد.
حجت الاسلام محمد منتظری گفت:
مهندس بازرگان،دکتریزدی،وامثال اینها مثل طباطبایی وچمران همه ازمبارزین بوده اند.آنهاخودسالهاچوب صهیونیسم را ازدست امپریالیسم خورده اند.زندان رفته اندو شکنجه شده اند.
نمونه بسیاردقیق این رارابطه را می توان درگفته های شاه خطاب به محمدحسنین هیکل جستجوکردکه گفته بود نیروهای سه گانه وساواک توامان بااسرائیل همکاری می کنند اماامروزهمین افرادمتاسفانه دریک شرایط خاص سیاسی ندانسته چوب مثلث خیانت صهیونیسم سیاومزدوران ساواک را می خورند.زیراهمانطورکه گفتم ندانسته شرایط رااین چنین پدید می آورند.
حجت الاسلام محمد منتظری گفت:
دریک شرایط انقلابی،بینش انقلابی لازم است.زیرادرچنین محیطی عامل صهیونیسم مستقیماجلونمی آیدونمی گویدمن عامل صهیونیسم هستم.بلکه ناخودآکاه دیگران راتحت تاثیرقرارمی دهد.البته ابزارکارهم معلوم است.ازطریق محاصره فکری ارائه گزارشات نادرست ازطریق نامه،رادیووتلویزیون وغیره و...به عنوان مثال یک نمونه می آورم:روزششم فروردین همزمان باانعقاد قراردادخائنانه صلح مصرواسرائیل ازطریق دکتریزدی به برادر«حلیم»معاون برادر«هانی الحسن»تلفن می  زندکه دفتر سفارت فلسطین دراهوازراتعطیل کنیدسفارت اهوازدرفلسطین به چه کسی لطمه می زند؟ جزبه صهیونیسم؟مسلماصهیونیسم می آیدوازطریق دکتریزدی مانع ادامه کارسفارت مذکورمی شود.آیا«یزدی»صهیونیست است؟حقوق بگیرآمریکاست؟نه خیر اینطور نیست؛بلکه این«امیرانتظام»است که به یزدی می می گویداینکاررابکن.نتیجه چه می شودسفارت فلسطین بسته می شود.ومبارزی چون دکتر«یزدی»بازهم از صهیونیست هاچوب می خورد.بااین همه«هانی الحسن»باردیگررسمابه نخست وزیری می رودبازهمان پاسخ رامی شنوداز«بازرگان».آیا«بازرگان»بوده است که چنین پاسخی داده است؟خیر؛اوانسان متقی،پاک ومبارزی است که بهترین روزهای عمرش رادرزندان  گذرانده است.که۲سال هم بامن بوده است.توجه داشته باشیداین صهیونیست توانست باماجرای ساختگی«واترگیت»دمارازروزگار«نیکسون»درآورد منتهابوسیله مشاورارجمندش آقای«کیسینجر».یعنی عامل صهیونیسم درغرب. «نیکسون»کنارگذاشته می شود.«کارتر»روی کارمی آیداین بار،«برژینسکی» لهستانی رابعدازجنگ جهانی دوم به آمریکامی برندمی سازندوبه عنوان مشاور امنیتی کارترمی کنند.
منتظری سپس گفت:
من قبلادرپیامی به ملت آمریکابه ایشان گفتم شمامستضعف هستیدماهم مستضعف هستیم.شکل استضعاف مافرق می کند.ولی درنهایت فرق چندانی نداریم.آیادرآمریکاآدم نیست که هررئیس جمهوری که سرکارمی آیدیک صهیونیست درکنارش قرارمی گیرد؟
محمدمنتظری سپس درباره سیاست خارجی ایران گفت:
ملاحظه می کنیددرحالیکه مابابرخی ازکشورهایی که درتاریخشان هیچ نام نیکی ندارندرابطه داریم،امامانع برقراری روابط بالیبی می شوندچرا؟!جرم لیبی چیست؟ ازسوی دیگرقراردادهایی بسته می شودکه به خیال خودشان فانتوم وزیردریایی را بفروشند.باهیچکس هم مشورت نمی شود.آیاواقعانمی دانیدکه این تصمیم به نفع کیست؟آیاجزاین است که صهیونیسم بین المللی می خواهدسلاح های استراتژیک راازارتش ایران بگیرد؟آیاجزاین است که ارتش ایران به عنوان یک ارتش نمونه در خاورمیانه باایدئولوژی اسلامی برای صهیونیسم خطراست وآیاباگرفتن این سلاح ها خطربرای صهیونیست هاکم نمی شود؟این ارتش یک ارتش اسلامی است با ایدئولوژی اسلامی مسلمامرزنمی شناسد،کمااینکه اسلام مرزندارد.ارتش اسلام ارتش رهایی بخش مستضعفین جهان است فلسطین،آفریقا،آمریکای لاتین، افغانستان.امانتیجه چیست؟
«قره نی»که می آیدواینراطرح می کندبرکنارش می کنند،ترورمی شود.عامل ترور کیست،آمریکا؟اسراییل؟یافرقان؟که همه به«فرقان»حمله می کنندجای اوراچه کسی می گیرد؟کسی که دوست«فردوست»معلوم الحال بوده وهست.طبیعی است که درچنین ماجرایی«مدنی»هم به عنوان استانداربه خوزستان تبعیدمی شودو این قصه همچنان ادامه داردتانوبت  به سرتیپ«امیررحیمی»هم می رسدبه جرم بهترین دفاع ازمهندس«بازرگان»به جرم اینکه زمانی اعلامیه به زیان رژیم می دادکه کمترکسی جرات خواندن آنراداشت.
«محمدمنتظری»سپس گفت:درقرآن آمده است:مستضعفین جهان بایدحکومت کنند. آنوقت دراینجا۴۰میلیون جمعیت تحت رهبری امام خمینی زن ومردوکوچک وبزرگ اعم ازمسلمان ومسیحی مبارزه کردندبه گونه  ای که مفهوم الهی برای انقلاب ایران بدست آمد.
مستضعف،مستضعف است؛ایرانی وفرنگی ندارد.کمااینکه «طاغوت»هم«طاغوت» است.لذا نمی توانیم بگوئیم که«انقلاب ایران»،بایدگفت:«انقلاب اسلامی درایران». ابزار«انقلاب»چیست؟تجربیاتی که ازدیگرحرکت های سیاسی نظامی خلق مستضعف درجهان بدست آمده که اکنون ماباید دراختیاردیگران قراربدهیم.امادرهمین حال بگوییم فانتوم رابدهید،زیردریایی بدهید،یکی بگویداحتیاج نداریم،آنکس که تاکنون ارتش راحفظ کرده پدرکسی راکه یک فانتوم رازایران خارج کنددرمی آورد.
«محمدمنتظری»افزود:
مادرقبال حرکت های انسانی ازسوی مستضعفین مسئول هستیم وبایدآنرا آزاد کنیم.حالاصهیونیسم بین المللی به هرسازی که می خواهدبرقصدنمی توانیم به این ارزانی آبروی انقلاب ایران رابفروشیم.
درهمین حال که مابه عنوان یکی ازهمین حرکت هااقدام می کنیم،ساده ترین راه و توقع -که جزوحقوق ساده انسانی است-راهم مانع می شوند.
«متین دفتری»پسر«متین دفتری»ونوه«مصدق»،یک اتوبوس سندازسلطنت آبادخارج می کندکسی حرفی نمی زند،ازکشورخارج می شودکسی مدعی نیست،ولی خروج مارابه آن شکل جلوه می دهند.
حجت الاسلام«محمدمنتظری»سپس درباره خروج خودازکشوروحوادث فرودگاه گفت:
ماوقتی می خواستیم ازایران خارج شویم مثل همه بلیط گرفتیم.شرکت هواپیمایی پاکستانی بود.امادرفرودگاه همان عوامل سرماراشیره مالیدندتاهواپیماحرکت کرد بدون ماولی بااثاث ما!؟
من بی آنکه به این عمل اعتراضی کنم،خیلی منطقی خواستم که اثاث ماراتحویل دهند.گفتند:نمی شود.اثاث به لندن می رودوبازمی گردد وبعدهم مقررات بین المللی رابه رخ ماکشیدند.شماچه فکرمی کنید؟!درچمدان های ماجزیک سری اسنادانقلابی چه می توانست باشد؟حالا خیلی ساده اجازه بدهیم اسنادبه انگلیس بروددرمرکز جاسوسی وبعدماساکت بنشینیم.ماازپروازهواپیمابامنطق جلوگیری کردیم،نه با اسلحه.امابازهم بخاطر سواستفاده ازمنطق،برای جلوگیری ازپروازدلیل  داشتیم،توده بامابود این خواست توده بود.
اثاث راپس گرفتیم.هواپیماراهم فرستادیم رفت.چرا«امیرانتظام»بایدبه مرکز صهیونیست ها«سوئد»برود،«متین دفتری»برودامابرای خروج مامانع هست؟اگراین هست،اسلامی نیست.
وی درموردسفرش گفت:اول رفتیم سوریه.درسوریه خواستیم بارهبران سوریه تماس بگیریم برخی ازآنهانبودندمثل«حافظ اسد»درالجزایربودبه لیبی رفتیم ودریک سری کنگره های خلقی شرکت کردیم. ولی اینهامهم نیست.به عنوان یک ایرانی متعهد متاسفم که بگویم درجریان حرکت هایی که درسفارتخانه هاماشاهدبودیم،خط صهیونیسم وامپریالییم رادیدیم.آنهاگویی که مانع اصلاح سفارتخانه هابودند.سران جنبش های آزادیبخش رادیدیم،آنهاهم ناراحت بودند.برادران فلسطینی  ناراحت هستند.برادرهای سوری ناراحت هستند.هرکس رادیدیم ناراحت بود.آنهامی گفتند «ویزا»بمانمی دهند.چرا؟شماملاحظه کنیدتحقق آمال تمام«جنبش های آزادیبخش» دردنیای«اسلامی»و«ملی»و«فلسطینی»و«آفریقایی»،«آمریکای لاتین»و «خاورمیانه ای» و«هندی»وهمه آنها،این است که«انقلاب ایران»پیروزشودوالبته نمی توان فکرکمک به آنهاهم نبود!بااعتراض ها،تظاهرات که وجدان ملل رابیدارکردند. حالامی خواهندپیش مابیایندبه ایشان«ویزا»نمی دهند.چرا؟فلسطینی هامی روند سفارتخانه های ماتا«ویزا»بگیرندمسئولان می گویند»اسم های خورابدهیدتا بفرستم.تهران۵روزبعدباتلکس جواب می دهند.ودراین میان چون کلیه خطوط کنترل می شود،اسم هامی روداسرائیل.وبعداز۵روزمی گویندفعلاصبرکنیدآیااین خدمت به انقلاب است؟این آبرویزی است.خلاصه درایران مثل اینکه وضع فرق نکرده است.
«محمدمنتظری»سپس گفت:
امادراین رهگذربایدبه این نکته اشاره کنم که«دولت موقت»ما،آمریکاونقش امپریالیزم آمریکارافراموش کرده است.آیاجزاین  است که آمریکاتاآخرین لحظه حامی شاه بود؟ حالاکه«شاه»رفته پس آمریکاتوبه کرده؟این چه وضعی است؟
«منتظری»گفت:
امادراین چندروزی که درایران نبودم چندنفربه جرم فسادجسمی اعدام شده اند. سوال من این است آنهاکه عوامل پیدایی این فحشاشدندبایدآزادانه  بگردندوما اینهارا به اعدام محکوم کنیم؟!این ننگ است.افکاربین المللی راخراب می کندکه بگویند اسلام هم نشد.تابگوینداسلام یک سری مشکلات ایجادکرد.تابازاری،ارتش، کارگر، دهقان،ناراحت شوند،اقتصادازبین برود...
«آیت الله مطهری»راکه شهیدکردند.سپهبد«قره نی»راهم که شهیدکردند «رفسنجانی»راهم می خواستندشهیدکنند،نشد.«آیت الله طالقانی»راهم که می خواستندشهید کنند،که نشد.«آیت الله منتظری»راهم که می خواستندبکشند،نشد. آقای«علامه مفتی زاده»رابرایش مشکلات درست می کنند.«آیت الله خاقاتی»راهم طوری می کنندکه ازآنجابیرون کنند.مشکلات برای سرلشگر«مدنی»هم درست می کنند.«آیت الله ربانی»راهم درآنجامی خواهندبکشندو...که«انقلاب فرزندان خودش را بخورد».امااین رااطمینان داشته باشندکه صهیونیست هاوامپریالبست هاراانقلابیون خواهندخورد!
آیت الله«طالقانی»توسط ماموران صهیونیزم مسموم شده است
روزنامه انقلاب اسلامی،22شهریور1358
مصاحبه با«شیخ محمدمنتظری»پاریس،20شهریور،خبرگزاری فرانسه:
«شیخ محمدمنتظری»،پس ازورودبه پاریس درروزسه شنبه به خبرگزاری فرانسه اظهارکرد:«که فکرمی کندآیت الله«طالقانی»توسط ماموران صهیونیزم مسموم شده است».
پسر«آیت الله منتظری»که از«تریپولی»به قصدشرکت درجشن های سالگردانقلاب لیبی به آنجارفته بود،به پاریس رفته،وی آشکارکردکه درماه تیرگذشته کوششی به قصدترورآیت الله طالقانی انجام گرفته بودکه جلوی آن گرفته شد.
وی اضافه کرد:«متاسفانه ماازیکی ازرهبران بزرگ انقلابی خودراکه مدت50سال علیه صهیونیزم،امپریالیزم واستبدادپهلوی مبارزه کرد،ازدست داده ایم».
وی درموردمساله اقلیت هادرایران وبویژه کُردهاگفت:
«هرخلقی ویژگی های خودراداردوهیچکس حق نداردبه جای آن خلق صحبت کند».
وی اضافه کرد:
«فکرمی کنم همه اقلیت هادرایران بایدخودمختاری خورادردرون کشورخویش دارا باشند.مانمی خواهیم قیومیّت خویش رابربرادران ایرانی خودتحمیل کنیم.ولی عمال امپریالیسم همه جاهستند:دردرون احزاب سیاسی،وهمین عمال هستندکه موجب چنین وقایع غم انگیزی درکشورمان می گردند.تعداداین عمال بسیارکم است ولی آنهانقش بسیارمخربی بازی می کنند.مسلمانها،مارکسیستهای ایرانی و ناسیونالیست هامیهن پرستان صادقی هستند،ولی یک اقلیت کوچک درمیان آنها چنین بدبختی بزرگی رادرکشورمابوجودمی آورد».
وی سپس درموردتظاهرات اخیرتهران صحبت کردوگفت:
«این هاکارآقای«متین دفتری»یکی ازسرسپردگان شاه سابق بوده وفقط تعدادکمی دانشجوآنرادنبال کردند».
بالاخره منتظری مشخص کردکه سه باربا«قذافی»درلیبی ملاقات کرده وباوی درباره مسائل فلسطین وامکانات ووسایل مبارزه علیه اسرائیل درهمه زمینه ها مذاکره کرده است».
راسپوتین های ایران
روزنامه انقلاب اسلامی،28شهریور1358
سخنرانی«محمدمنتظری»درنجف آباد:
حجت الاسلام«محمدمنتظری»،فرزندآیت الله منتظری،شب سه شنبه،بعدازنماز مغرب وعشادرمسجدجامع نجف آبادسخنرانی کرد.
ایشان ضمن اشاره به حمله عوامل شاه سابق به مدرسه فیضیه قم وکشتن طلاب این حوزه،حمله شدیدی به دولت وآیت الله بهشتی کردند.
حجت الاسلام«محمدمنتظری»درقسمتی ازسخنانشان گفتند:
«می خواستندکه هواپیماهای جنگی اف14رابه آمریکابفروشندکه آمریکاآنهارادراختیار اسرائیل قراردهدومسلمانان فلسطینی راقتل عام کند.درحالی که ماخودمی خواهیم باآن به یاری برادران فلسطینی برویم».
ایشان درقسمتی دیکرازسخنان خودگفتند:
«دولت به ظاهرازانقلاب فلسطین حمایت می کند،درحالی که هرفلسطینی که می خواهدبه ایران بیایدسفارتخانه های منتخب دولت ودولت منتخب امام به آنان اجازه ورودبه ایران رانمی دهد».
وی ضمن اشاره به رحلت آیت الله«طالقانی»گفت:
«آیت الله طالقانی راکشتند.همانطورکه قبلامی خواستنداینکاررابکنندومن متوجه شده بودم».
وی ضمن انتقاداز«آیت الله بهشتی»گفت:
«دکتربهشتی برای رئیس جمهورشدن فعالیت می کند».
سخنرانی«محمدمنتظری»بادرگیری لفظی واعتراض چندنفرقطع شد.
درهمین هنگام عده ای ازجوانان طرفدار«محمدمنتظری»ضمن راهپیمایی اطراف فلکه باغ ملی نحف آبادشعارهای دورد برخمینی، سلام برمحمد،ودرودبر«محمدمنتظری» می دادند.همچنین اعلامیه هایی باعنوان«کارنامه سیاه بیلان دولت بازرگان ویکی ازراسپوتین های ایران دکتریزدی وسیاست خارجی وداخلی آنان ودرحقیقت اسرائیل وآمریکا»نوشته:«محمدمنتظری»بین مردم پخش شد.
محاصره ی گوشت چربی دار
نامه«محمدمنتظری»به[خمینی»درارتباط با انتخاب بازرگان به نخست وزیری در تاریخ3مهرماه1358(نقل ازکتاب فرزنداسلام وقرآن،جلداول):
«حضرت امام!
...ازجهات امنیتی وانقلابی پیشنهادمی کنم که شمادرکلیه پیشنهادکنندگان و یامشاورینتان تجدیدنظربفرمائید؛وحتی آنانکه«مهدی بازرگان»رابرای تشکیل دولت پیشنهادکرده اندکه آنان یابی توجه بوده اند،یاخائن.حتی برخی ازخوبان وافتخارات امت راهم درشورای انقلاب وغیره محاصرکرده اند.زیراهمیشه میکرب هابه سراغ خیار وچغنددرنمی روند،بلکه گوشت چربی داررامحاصره گرند.واگرخودآقای«بازرگان»هم دربُعدنهایی می دانست که عواقب کارش به کجاخواهدانجامیدوچگونه جاسوسان و فرصت طلبان ومنافقین امت زیرسایه اش می رقصندوخواهندرقصیدو مواضع رااشغال ومستحکم انقلابیون راازصحنه بدوروآنگاه،برحسب تجربیات تاریخی اورامی کشندو همه امورراسراوخراب کرده وایشان رابقول اعراب«کبش الغداء»می سازند..ایشان اگرعواقب کاررامی دانست مسئولیت اینگونه رانمی پذیرفت...
درخانه  ومنزل ماآزادی ودمکراسی وجوددارد
روزنامه انقلاب اسلامی،18مهر1358
شیخ محمد منتظری کیست؟
سوال:
آقای«منتظری»این روزهااسم شمابه علت اعلامیه ای که پدربزرگوارتان درباره شما صادرکرده است ونیز به علت احضارتان به دادستانی وهم چنین به علت مسافرت های جنجال آفرین تان درداخل وخارج ازکشوربسیاربرسرزبانهااست،مردم فقط شما رادراین رابطه وبه علت خویشاوندی با«آیت الله منتظری»می شناسند،اگرممکن است قدری بیشتردرباره زندگی،فعالیت ومباززات خودتوضیح بدهید؟
جواب:
من وپدرم دریک ماه ودریک روزواردمبارزه شدیم.یعنی سال۱۳۴۱که امام مبارزات خود راشروع کرد.دراین سال من خیلی جوان بودم.البته پدرم درطول زندگی یک سری تجربیاتی کسب کرده بودندکه من نداشتم.دراولین سال مبارزه ازنوشتن اعلامیه شروع کردم بعدبه مسائل تشکیلاتی وساحتن افرادبرای مبارزه پرداختم.ودر سال۱۳۴۵دستگیرشدم وبه سه سال زندان محکوم شدم.زندان برایم خیلی مفیدبود. یعنی براثرتجربه وتحلیل به اینجارسیدم که بایددرمسائل سیاسی وانقلابی دررابطه بامسائل ایدئولوژیکی بصورت یک فردحرفه ای عمل کنم.البته تاآنوقت من حدود چهار سال ونیم بودکه«درس خارج»می رفتم.درس سطح راتمام کرده بودم.بعدازآزادشدن واردیک سلسله فعالیت های تشکیلاتی  شدم ونقشه می کشیدم برای کارهای مسلحانه وکادرسازی.دراینجابایک سلسله مشکلات مواجه شدم.یعنی دیدم آدم هایی که مذهبی هستندمعمولابینش سیاسی ندارند؛وآنهایی که بینش سیاسی دارنددرخط اسلامی نیستند.مسلمان هستند،ولی مسائلی رامطرح می کنندکه با اسلام جوردرنمی آید.باخودم گفتم که بایدازصفرشروع کرد.برهمین اساس شروع به کادرسازی نمودم.دراین جهت پیشرفت هایی نیزکرده بودم.تااینکه درسال۱۳۵۰لو رفتم وفراری شدم.ورفتم به پاکستان،عراقوبعدکشورهای عربی وسپس افغانستان. بعدبه اروپارفتم برای افشاگری رژیم.
البته من به افشاگری ومسائل سیاسی معتقدنبودم.بلکه اعتقادداشتم که با امپریالیسم وعوامل ارتجاع وشاه بایدبطورنظامی عمل کرد.زیرااین مبارزه،مبارزه با «ائمه الکفر»است.درنتیجه پرداختم به مسائل چریکی وکمک دادن به هرنیروی مسلمانی که می خواهددراین زمینه قدم بردارد.
درجریان مبارزه متوجه شدم که مساله داشتن ضوابط برای مبارزات مطرح نیست. یعنی  معمولا مساله«تملق پرطمطراق حرف زدن»و«زدوبندداشتن»ازجمله مسائلی است که انقلابات راتهدیدمی کندودرنتیجه نگران بودم که درانقلاب اسلامی ایران این مسائل به اسم اسلام تکرارشود.
مثلا درپاریس زمانی که امام در«نوفل لوشاتو»بود،بهمین مسائل برخوردکردم.یعنی خط آمریکاازسال۵۴تاقبل ازپیروزی انقلاب بشکلی دیگرمی خواست درایران پیاده بشودکه خوشبختانه باکمک خواهران وبرادران،مقداری جلوی آنراگرفتیم.امازورمان نمی رسید؛چون خیلی ازکارهاازقبل صورت گرفته بود.خلاصه براثرفعالیت میلیون ها مسلمان یک مبارزه ای  پیروز شده واین هم به اسم«اسلام»بوده وانگیزه مادی و اقتصادی نداشته،امامعمولاضوابط کم کم فراموش می شودوروابط جای آنرامی گیرد. وانقلاب جای خودرابه «دمکراسی غربی»می دهد.هیاهووجنجال«اکثریت واقلیت»و ۴۹%و۵۱%و«حزب بازی»ومسابقه«قدرت»جای«ضوابط»رامی گیرد.داشتن عناوین «دکترا»ویا«فقه»خوب بایدبلدبود،جای ضوابط انقلابی اسلام رامی گیردوبجای داشتن بینش انقلابی وقبول داشتن کامل ایدئولوژی اسلامی  ونه قبول داشتن التقاطی آن، افکاردیگری برجامعه کم کم حاکم می شود.
درموردایدولوژی التقاطی لازم است توضیج دهم که متاسفانه ازبدوپیدایش اسلام گاه«فلسفه یونانی»به اسم«اسلام»خودراجازده وگاه اخیرا«دمکراسی غربی»و مارکسیسم ویانظرات «ژان پل سارتر»بجای«اسلام»معرفی شده است.ولی وقتی «ضوابط»مطرح شود،مساله می شود«انسان واسلام».وهمانطورکه چندباردر سخنرانی هایم گفته ام برخی ازآیات قرآن خطاب به«ناس»،یعنی توده های بشری است وبرخی خطاب به مسلمین ومسلمات ویامومنین ومومنات است.اگرمادرحوزه انسان واسلام قدم برداشتیم درنتیجه به چندنفردل حوش نمی کنیم.دررابطه با مستضعفین توجه به۴میلیاردانسان درروی زمین و۱میلیاردمسلمان می کنیم.واگربه این طریق فکرکنیم وعمل کنیم این می شودبینش انقلابی.
درانقلاب ایران  متوجه شدم که یک سری فرصت طلب وکسانی که احیانابینش انقلابی ندارندودرک وعلم به انقلاب و مسائل آن ندارندوتجربه نیزندارندوبینش آنها یا غربی است یاشرقی ویادردانشگاه های  شاه فکرآنها شکل گرفته که بایدنسبت به این طرزفکرآگاه بودوسعی درکنارگذاشتن این طرزفکرنمود،پس ازانقلاب قدرت را در دست گرفته اند.
«سکس»و«ثروث»دوراه نفوذ!
روزنامه انقلاب اسلامی،18مهر1358
مصاحبه مطبوعاتی شیخ محمد منتظری:
صبح روزگذشته«شیخ محمدمنتظری»دریک مصاحبه مطبوعانی شرکت کرده به سوالات خبرنگاران داخلی وخارجی درمورداوضاع کنونی ایران ودولت ومسائل کردستان  پاسخ گفتند.
ایشان قبل ازشروع مصاحبه گفتند:
به نظرمن آنچه مهم است ومتاسفانه کمتربه  آن توجه شده است مسائل امنیتی است وسازمان های جاسوسی آمریکا،شوروی وکلیه کشورهای جهان بوده وهمه این هابه نفع صهیونیسم تمام شده است.طریقه نفوذ صهیونیسم ازدوراه است:یکی «سکس»ودیگری«ثروث».
آقای«منتظری»درادامه سخنانش گفتند:
ایادی امپریالیسم وصهیونیسم که سالیان درازدرامرجاسوسی تجریه بدست آورده اند؛احزاب وسازمان هارا به جان یکدیگرمی اندازند.واینهارابه خون یکدیگرتشنه می سازند.کلیدحل مسائل کردستان وخوزستان نیزدرهمین مسائل جاسوسی است. ایادی امپریالیسم وصهیونیسم برای ایجادحساسیت برای ملت مامساله وکردستان وخوزستان و...درست می کنندواین موضوع خاص ایران نبوده بلکه درهمه دنیا به این صورت عمل می کنند. درلبنان شیعه وسنی راه  می اندازندوخلاصه مردم  راگروه گروه کرده در جنگ های طایفه ای راه می اندازند.درصورتی که قرآن روی سخنش هم به«ناس»است وهم به«مسلمانان».
ایشان درموردشوراهاگفتند:
جمع شدن۱۰۰۰نفروتشکیل  شوراباین صورت مساله ای  راحل نمی کندباید۴۰ میلیون نفرراسازمان دادکه هرکس بتواندبه وظیفه خودش عمل کند.
آقای«منتظری»درموردکردستان گفتند:
ارتش هنوزتصفیه نشده است.«سرگردشیبانی» یکی از«آدم کش های شاه»هنوز درسنندج بکارمشغول است.
یکی ازخبرنگاران ازایشان سوال کردباتوجه  به مشکلات داخلی ازچه راه حلی باید استفاده  کرد؟
ایشان درجواب گفتند:
بعدازهرانقلابی بایددولت انقلابی باشد؛واین دولت انقلابی نیست.ودردست گروه خاصی یعنی«نهضت آزادی»است.
وزیردفاع  این دولت آقای«چمران»ضدفلسطینی است.ازوزیرکشورآن عکس هایی باشاه دردست است.شرکت نفت آن دردست«نزیه»بود..بسیاری ازافراددولت وابسته نیستند،ولی درخط آمریکاهستند.
آقای«منتظری»درموردپدرشان گفتند:
من به ایشان احترام می گذارم ایشان  بسیارمبارزه کرده،ولی  درخانه  ومنزل ماآزادی ودمکراسی وجوددارد،وبه هیچ وجه نبایدانتظارداشت که عقیده من منطبق برعقیده ایشان باشد.
ضمناایشان اضافه کردند:
من درشورای«حزب جمهوری»عضویت داشتم،ولی آقای«بهشتی»مانع فعالیت من بود.
درمورد لیبی ایشان گفتند:
جرم لیبی که سال هاعلیه رژیم شاه مبارزه کرده چیست که نمی خواهندروابط سیاسی باآن برقرارکنند؟ونیزچگونه است که فلسطینی ها هنوزروابط دیپلماتیک باایران ندارند؟
درپایان  که ازمحل مذبورخارج شدیم متوجه شدیم که یک ماشین گاردوپلیس تهران مسلسل بدست ایستاده ومنتظرهستند.بافرمانده پلیس که صحبت می کردیم ایشان اظهارداشتندکه«شهشهانی»حکم جلب«محمدمنتظری»راداده وماازطرف ایشان مجری حکم می باشیم.
درضمن اضافه کردند که این حکم به سپاه پاسداران وکمیته هاهم داده شده ولی  نمی دانم به چه علت آنهادر محل حاضرنشده اند.
نظرخواهی ازمردم:
درهمان محل مخالفین وموافقین «محمدمنتظری»اجتماع کرده بودند.وباهم صحبت می کردندومابه میان آنان رفته وازآنان نظرخواهی کردیم:
-محمدمنتظری طبق دستوردادگاه انقلاب باید دستگیرشود.
-چراامام درمورد ایشان حرفی نمی زند؟
-مسائل مبهم است باید مسائل رابرای  مردم روشن کنند.
-چرادرسخنرانی اش چمران رامتهم به خیانت به فلسطین کرده،اگردرست است باید چمران دربرابرمردم جواب بدهدواگرنادرست است باید«منتظری»دستگیرشود.
-چرااخبارراصحیح به اطلاع مردم نمی رسانند؟چرااین قدرخیانت می کنند؟
-حرف هایش درست است،ولی فحش زیادمی دهد.
-چرا«محمد منتظری»این مسائل راباامام درمیان نمی گذارد.
-مخارج سفرهای ایشان را چه کسی می دهد؟
-چرامی خواهنددستگیرش کنند؟بایدآزادانه سخنرانی کند.
-انتقادات باید بامدرک باشد.
-چرادولت به انتقادات ایشان جواب  نمی دهد؟
-اگریک مناظره تلویزیونی بدون سانسور برای ایشان ترتیب دهندخیلی خوب است.
-اگررابطه بالیبی برقرارشودآیابهترنمی شودازقضایای امام موسی صدراطلاع حاصل کرد؟
-یکی ازبرادران ارتشی حاضردرمحل که برای دستگیری ایشان آمده بودخیلی از این موضوع ناراحت بودوگفت:پلیس همیشه عَلَم«یزید»است.بهتراست ارتش وپلیس هر دومنحل شوندوسازمان های جدیدی بوجودبیاید.
-آقای محمد منتظری امرورنیزساعت16درزمین چمن دانشگاه سخنرانی می کند.

به تنهایی یک حزب است!
روزنامه بامداد،23آبان1358
«شیخ محمدمنتظری»دریک کنفرانس مطبوعاتی درپاریس:
«بازرگان مردی معتقدومبارزاست؛ولی انقلابی نیست».
روزنامه«لوموند»نوشت:این مرد(شیخ محمدمنتظری)به تنهایی یک حزب متشکل سیاسی،قدرت وتحرک تشکیلاتی دارد.
«محمدمنتظری»:دراینکه بازرگان مردمعتقدومبارزی است،تردیدنیست.اماانقلابی نیست.درزندان هم که بودیم همه فرصتش رادرتالیف کتاب های مذهبی می گذراندو
به مسائل انقلابی وتئوری های انقلابی توجهی نداشت.اواگرانقلابی رفتارمی کرد، مااینک دراین تنگناهادچارنمی آمدیم.
«محمدمنتظری»:بازرگان می گفت:قحط الرجال است.وتکرارمی کرد:آدم نداریم تا
همان آشنایان نهضت آزادی رابرکارهابگذارد.نتیجه آن شد که می بینید!
«محمد منتظری»شماری فراوان ازاعلامیه هاونوشته هایش رادرکوی دانشگاه پاریس پخش کردوبابسیاری ازدانشجویان پاریس سخن گفت.دراین دیدارازفدائیان خلق وچپ های افراطی تاپیروان خط امام ومجاهدین خلق با«محمدمنتظری»بحث کردندو او با همه یکسان وآرام مواجه شد.شایددرشرح همین دیداربودکه اضافه کرد:
«اسلام دین گروه های فشاروانحصارطلب نیست.حکومت اسلامی عبارتست از حاکمیت ضوابط ومعیارها.دراین صورت همه گروه هایی که دراستقرارچنین حاکمیتی کوشش می کنندحق دارندکه درسرنوشت سازی شرکت جویند.برای مامارکسیست هاوچپ های افراطی ومسلمانان مومن دراین موردیکسان هستند».
بدون قید وشرط!
مجله امت اسلامی،۵آذر۱۳۵۹،سال اول،ش17
محمدمنتظری:
مااگربتوانیم هر اسلحه ای رابدون قیدوشرط بدست آوریم بایداینکاررابکنیم.حالاچه درکشورهای جهان سوم وچه ازکشورهای دیگر.وماهستیم که تصمیم می گیریم.و اگرکشوری حاضرشودوبدون قیدوشرط به مااسلحه بدهد،ماحاضریم اسلحه رادریافت کنیم.
محمدرینگو!
نشریه آفتاب ایران،13دی1358،نشریه آفتاب ایران،ش7
مصاحبه بامحمد منتظری:
*آقای منتظری درمورد شمامطبوعات داخلی وخارجی اشاره می کنندکه شخصیتی جنجال برانگیزهستید،خودمحمد منتظری درمورد محمدمنتظری چه می گوید؟
**«قبل ازپیروزی هرانقلابی فعالیت هایی صورت می گیردودرست نزدیک پیروزی هرانقلابی یک عده افرادروی فرصت طلبی ویااینکه ازخارج دستورمی گیرندانقلابی نما می شوند.درصفوف انقلابیون واردمی شوندووقتی انقلاب مرحله ای گذراندفکر می کنندانقلاب پیروزشده است.بعدتزوحدت رامطرح می کنندکه به انحراف کشیده می شودوبه صورت وحدت نفاق آوری ظاهرمی شود.انقلاب صددرصدپیروزنشده وباید تاپیروزی کامل ادامه داشته باشد.روشی که ماانتخاب کردیم روش مبارزاتی قبل ازپیروزی است واشکال این است که ما گول شرایط رانخوریم وطبیعی است وقتی که مااعتراض می کنیم جنگ روانی علیه مادرمی آورندواسم جنجال برآن می گذارند.
*درموردشماباابویتان آیت الله منتظری آنطورکه خاطرتان هست چندماه پیش اینطورمطرح شد که ایشان گفته اند شمامریض هستیدوبایدازطرف مردم دستگیرشوید،علت این مساله چیست؟
**البته ایشان نگفتندکه بنده رادستگیرکنند.ایشان گفتندکه براثرفعالیت زیادایشان کسالتی پیداکرده ومردم ازطریق نصیحت کردن کمک بدهند.بطورکلی ایشان نابغه درسیاست نیست.البته شخصیتی است که خودمن اگرچیزخوبی داشته باشم،ازایشان گرفتم.امایکی ازرهبران انقلاب هست ومن بارهاگفته ام که انسان انقلابی درمنابع اطلاعاتی شان دخالت می کنند،راست رادروغ،ودروغ راراست جلوه می دهندواین باعث شدکه آیت الله منتظری چنین تصوری رابکنند.البته ایشان دیگرچنین چیزی معتقدنیستند.
*مطبوعات داخلی وخارجی لقبی به شماداده اندبنام«رینگو»تظرخودتان چیست؟
**رینگوظاهرا7تیرکش ایتالیایی یااسپانیایی بودکه نمی توانستندبه اودسترسی پیداکنندامادرموردما.مااسلحه بکارنمی بریم.مامعتقدیم که پس از پیروزی انقلاب نسبی انقلاب،اسلحه نباید بکاربرد.تنهابحث آزادوافشاگری بایدمطرح باشد.
*سوالی دربین مردم مطرح است که آقای منتظری چه می کنندوزندگی شان چطورتامین می شود؟
شغل مامبارزات سیاسی است که اسمش راجهادمی گذاریم.14ساله بودم که طلبه شدم.قبل ازآن دوسال رعیتی کردم وسه سال قاشق چنگال سازی .امام که مبارزات سیاسی راشروع کردندمنم مبارزه می کردم تااینکه دستگیرشدم.3سال زندان بودم.بعد7سالی درخارج بودم.مخارج شخصی من ازطریق شهریه گرفتن ازقم وگاهی هم پدرم کمک می کند.درمسایل سیاسی هم به ماکمک می شود.
شمادرآخرین اطلاعیه تان دربرابرآقای بازرگان ووزیرخارجه سابق آقای یزدی جبهه گیری خاصی کردید،ممکن است دراین مورد بیشترتوضیح دهید؟
جبهه گیری های خاص بخاطراستراتژی ای است که مادردوران انقلاب به آن معتقدبودیم.استراتژی مامبارزه ضدصهیونیستی وامپریالیستی که درراسش آمریکاست وضددیکتاتوری درمورد چیزهایی که می خواستیم استقلال،آزادی،و جمهوری اسلامی مااشخاص و شخصیت هاوکاربردشان رابااستراتژی می سنجیم.آقای یزدی یاهرکس دیگرلازم نیست که وابسته به یک سازمان جاسوسی باشند،مطالعه می کنیم می بینیم که وابسته هم نیستند،امادرآن خط استراتژیک قدم برنمی دارندووقتی درآن خط نباشدماباآنهامخالفیم.
*امروزمطبوعات می نویسندکه آقای بازرگان ازامیرانتظام پشتیبانی کردشما چه می گوئید؟
**این ناشی ازبینش سیاسی مهندس بازرگان است.اووابسته به جایی نیست،ولی چون درمسیرخط آمریکاقدم برمی داردکه ناشی ازعدم بینش سیاسی اوست،با کسانی همگام می شودکه باآمریکاکارمی کنند.یکی ازافرادی که خوب ازمهندس بازرگان دفاع می کردهمین آقای امیرانتظام بودچیزی که پیش ازانقلاب برای آقای بازرگان مهم بودانتخابات آزاددرزیرسایه شاه بود.بالاخره خط امپریالیسم آمریکا بود.سابق هم ایشان می گفتندکه ایران باید بایک قدرتی دوست باشد.انگلیس ضعیف است وشوروی هم ملحدوکمونیست.پس می ماندآمریکا.
*جناح ها وگروه های مترقی که دراین مملکت فعالیت کردندومی کنندبه نظرشماکدام گروه ها درراستای انقلاب حرکت کردند؟
**من شدیداازگروه وحزب وسازمان بدم می آید.درسازمان ها وگروه هایک تیپ افراددرآنهانفوذمی کنندوعملاعناصرشریف راازمیدان بدرمی کنند،یابه موضع گیری غلط می غلتانند.بنابراین اعمالی که صورت می گیردبنام کل افرادداخل حزب جامی زنند.دربین گروه هایی که الان هست،همه گروه ها،چه مذهبی وچه ناسیونالیست وچه مارکسیست این هامیان شان افرادزیادی بودندکه درمبارزه نق داشتندوضد امپریالیستی وضددیکتاتوری بودند.افرادی که درداخل سازمان های مختلف هستندگذشته ازاختلافات ایدئولوژیک درمبارزات ضدامپریالیستی وضددیکتاتوری نقش داشته حالاعده شان کم یازیاد،طبیعی است که آنهاکه طرزتفکراسلامی داشتنداکثراین جامعه راتشکیل می دادند.این است که من درمورد گروه ها نمی توانم بگویم مثلا این گروه این کارراکرده وآن گروه آن کاررانکرده.
*برگردیم به سیاست خارجی،بسیاری براین عقیده اندکه شماقذافی ایران هستید.مساله لیبی،قذافی ومسافرت هایی که شما کرده ایدشمارامی شودیکی ازبانیان رابطه سیاسی ایران ولیبی تلقی کردچه چیزباعث شدکه شما چنین گامی بردارید؟
**مسافرت هایی که می رفتم منحصربه لیبی نبود؛هفت،هشت کشوررامادرخارج رفتیم.درکنفرانس های متفاوت ومصاحبه هاشرکت کردیم واین بخاطرآن بودکه ماتجربی یاتمان رابه دنیانشان دهیم.درایران این کارامکان نداشت.درموردلیبی چیزی که اهمیت دارداین است که تنهاکشوری بوده که درشرایط شاهنشاهی کوچک ترین روابط دیپلماتیک نداشته ومرکزمبارزه ضدطاغوت بوده است.لیبی کشوری بوده که مامی بایستی بسرعت روابط دپیلماسی حداقل می داشتیم.درزمان آقای بازرگان،دکتریزدی،امیرانتظام وهاشم صباغیان طبیعی است که چنین روابطی برقرارنمی شد.حال آنکه سلطان قابوس اینجاسفارت داردوصدام حسین سفارتخانه داردویاآمریکاسفارت داشته تنهالیبی نبایدسفارتخانه داشته باشد!
*اتهام دیگری که علیه شماهست اینکه می گویندآقای منتظری یک آنارشیست است ودیگرادعاها.مثلابرخی ازعیب جویان مدعی اندکه باگروه فرقان آشنایی دارید؟
**آنارشیست یعنی هرج ومرج طلب.مادررابطه باکل جریانات مملکت معتقدیم که حرف حق راباید هرکسی بزندوهرکسی درگفتارآزادانه باشد.درموردفرقان هم دارودسته ای نیست چندنفرند.دراین مملکت هم هروقت آنارشیستی روی می دهداسم فرقان رامی آورند.این کارهادررابطه باامپریالیسم وصهیونیزم است.
*ازاینکه هیچکدام ازاعضای این گروه تاحالا دستگیرنشده اندتقصیرراازچه کسی می دانید؟
**نقطه ضعف این است که عناصروابسته ای داخل کشوربوده وهنوزهم هستندودرارگان های حساس کشوری نفوذکرده اندواین هامانع می شوند.ویاشرایط طوری است که نمی شود آنهارادستگیرکرد.
*چندماه پیش شمامی خواستیدبخارج برویدوبه موانعی برخوردیددرآن موقه شایعه شد که شما مقداری اسنادازکشورخارج کرده اید،این شایعه چقدردرست است؟
**اسناداین کشورآنهاکه حساس بودبه اسرائیل وآمریکارفت وحاکمیت یک دولت غیرانقلابی که سخنگویش امیرانتظام باشد،باعث شدیک مقداراسنادخارج شود.مااسنادی خارج نکردیم.فقط مداری مجله  پیام شهید بودکه مابه خارج بردیم.

**توجه
درشرایط انقلاب،باید انقلابی عمل کرد،اماظاهربعداز37سال رهبری نظام ج.ا.ااکنون به فکرانقلابی گری دوباره افتاده است!!؟
برای چه انقلاب شد؟برای آزادی که باوجودآن استقلال ومنافع ملی نیز تامین است.پس عمل انقلابی یعنی این.
اما ظاهراسودای رهبری ازانقلابی بودن،اختیارتام دادن به نیروهایی ست که  به شکل مطلق عنان خود رادراختیار ایشان قرارداده ومطیع وی باشند!
انقلاب57 انقلابی بود که فورا مصادره به مطلوب شدوعنانش دراختیاروکف عده ای قرار گرفت که کمترین سابقه مبارزاتی راداشتند.
فرنگ برگشته ها(ازجمله سعیدامامی)و کسانی که فقط شرع!!می دانستندتا بتوانندباآن فورا حکم اعدام رادردادگاه های سرپایی   اجراکنند!
«محمدمنتظری»درسال1323بدنیاآمد،وی درسال بهمن57تنها35 سال داشت؛یعنی پس ازپیروزی انقلاب فقط نزدیک 2سال عمرکرد!اوکه سالهای زیادی  راقبل از پیروی انقلاب درزندان ودربدری دراین کشور وآن کشور سپری کرده بود،طبیعی بودکه دغدغه حفظ انقلاب ازدسیسه های دشمن راداشته باشد.اوبابرخی مثل آیت الله بهشتی -که هیچ سابقه مبارزاتی نداشت ولی درعرصه حاکمیت توانسته بوددایره قدرت رادرانحصار عده ای قراردهد-زاویه داشت وآن اواخرهم که بین این دواصلاح به عمل آمدوبرای همین هم به جلسه ای که درسرچشمه مرکز دفتر حزب جمهوری  اسلامی برقرار شده بود رفت(آنهم به اصرار).محمد منتظری وی راجزو«راسپوتین»های انقلاب می دانست.
«راسپوتین»هایی مثل«ری شهری»اولین وزیر اطلاعات که تنها عمل انقلابی او قبل ازانقلاب،ازدواج بادختر9ساله«آیت الله مشکینی»بود!!
انقلابیون واقعی ازهمان سال نخست به کمک دسیسه چینی ها،یکی یکی کنارگذاشته شدند...
این مجموعه با حاشیه واضافاتی که بعدازاین انجام خواهدشدبصورتی کتابی مستقل جهت اخذ مجوزبه اداره کتاب وزارت ارشادداده خواهدشد.هرچند طبق معمول باسنگ اندازی های که دراین چندسال برای چاپ  کتاب هایم انجام داده اند،آشنا هستم!
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)تیرماه1395


چندسال پیش (44) محمدمنتظری، وفات7 تیر 1360(قسمت چهارم)
محمد شوری


معمای امیرانتظام!
مجله آسیای جوان،20مرداد1358
محمدمنتظری:امیرانتظام یک یهودی صهیونیست است!
حجت الاسلام محمدمنتظری،فرزندحضرت آیت الله منتظری،یکی ازنام آورترین مردان روحانیت مبارزایران،تاپیش ازبروزماجرای فرودگاه مهرآباد،چندان سرشناس نبود.اماباوقوع این ماجرابسیاری آنراموجب نزول حیثیت دولت موقت قلمدادکردند، ناگهان مردروزانقلاب شد.
بسیاری اورامردی متمaرد،ضدانقلاب وسرکش دانستند.گفتندکه اوموجب شده است دولت ایران درمقابل دولت های بزرگ وکوچک اروپایی بی اعتبارشود.تقاضای دستگیری ومجازاتش کردند.وبسیاری سخنان دیگر؛که همه وهمه درضدیّت بااووکردار به اصطلاح ضدانقلابیش بود.
محمدمنتظری سرانجام پس از24ساعت درگیری درفرودگاه،که به مسدودشدن تمام پروازها(بقولی تنهایکی دوپرواز)انجامید،به خارج ازکشوررفت وتاهنگام بازگشت اوبه ایران کمترنشریه ای بودکه درضدیت بااومطلبی ننوشته باشد.
این یک روی سکّه است.درروی دیگر،بسیاری اوراتنهاجوان انقلابی که باحرکت خود توانست ندای وجودقدرت بی زوال ملت ایران رادرمقابل دولتی که سکوتی دلخراش داردوتوقعی فراترازآنچه که براستی برای ملت ماانجام داده است،سردهد.
آنهامی گویند«محمدمنتظری»نه تنهاضدانقلاب یاسوءاستفاده کننده نیست،که بعکس،اودرحادثه ناخوشایندفرودگاه که درواقع نشانگربی تصمیمی ورکود دولت موقت بود،توانست قدرت انقلابی توده های رهاشده اززنجیراستبدادرادرمناسب ترین نقطه برغم کارشکنی های آشکاروپنهان مسئولان دولت به ثبوت برساند.
حجت الاسلام محمدمنتظری،این آیت الله زاده انقلابی چگونه آدمی است؟
مردی مهربان،انسان دوست،انقلابی ومعتقدبه اصالت توده های انقلابی جهان است.
«محمدمنتظری»یکی ازدشمنان سرسخت صهیونیسم بین الملل است.ودراین دشمنی وکینه خواهی چنان پیشرفته است که گمان به نظرمی رسدکه دروابسته کردن تمامی مخالفان ملت وانقلاب به صهیونیزم راه افراط می پوید؟
واقعیت چیست؟«منتظری»جوان وپرشورکه به نظرمی رسدسنت انقلابی جوانانی راکه به اوسخت دل بسته انددرفرهنگ دوران پس ازپیروزی انقلاب تاچه اندازه محق است؟
برای دریافت این واقعیت وپویش دراندیشه های اوبه دیدارش می شتابیم وبااوگفت وگویی طولانی ترتیب می دهیم که درآن ازهمه سوسخن می رودوازجمله واقعیت حادثه فرودگاه ماهیت دولت وعملکردآن مطرح می شود.
آسیای جوان:
آقای«منتظری»می دانیدکه پس ازحادثه فرودگاه مهرآبادوسفرشمابه لیبی دو نظرگاه متضاددرباره شمابوجودآمده است:گروهی می گویندبااستفاده ازقدرتی که انقلاب ملت ایران به شمااعطاکرده بود،دولت انقلاب رابی اعتبارکردیدوموجب شدیدکه ملت مادرمیان جوامع بین المللی بی اعتبارشود.ومی گویند شمابرخلاف نظم برخاسته ایدوباقوانینی که بهرروی ازسوی جامعه انقلابی ماپذیرفته شده است مخالفت آشکارکرده اید.
گروه دیگرمی گویندشمایکی ازکسان انگشت شماری هستیدکه به مثابه یک انقلابی راستین عمل کرده ایدوباستودن کردارشما،ازابرازگرایش عاطفی خودبه مردی که نشانه های بارزی اززنده بودن وتحرک سرشارازهستی انقلاب رادروجود خوددارد،اباندارند.
تصورنمی کنم بانگرشی به وجوداین دونظرمتضادکسی جزخودشمابتواندواقعیت حادثه فرودگاه رابرای ملت ایران آشکار کند.حادثه فرودگاه چرااتفاق افتادوچگونه؟این حادثه راست که به علت نادیده گرفتن قوانین جاری مملکت ازسوی شمابروزکرد؟
محمدمنتظری:
اولایک اصل کلی رابرای شمابگویم که قاعده ای است عنوان شده ازسوی امام علی (ع)که فرمورده است:
«من علامات المنافق ان یکون محبوب بین الجمیع»(ازجمله علامت هاونشانه های منافق این است که بین همه محبوب باشد).نشانه ای که ما می توانیم دربسیاری ازآدم های خطرناک ایران وجهان جستجووسراغ کنیم.بنابراین اگر آمدندومخالفت کردندخب هرکسی یک موضوع رابشکلی درک ودریافت میکندمهم این است دریابیم مخالفت هاازچه انگیزه هایی سرچشمه می گیرد.
واقع این است که ماپس از مدت هامبارزه به این نتیجه رسیده ایم که صهیونیسم بین المللی بوسیله تبلیغات وبرنامه های خود دنیایی رابه بادمسخره گرفته است.ازهمه ادیان وقومیت ها،قاره ها،کشورهاوخلاصه کل دنیا...ویک روش هایی درتبلیغات دارندکه درمجموع بنام«جنگ روانی»شناخته شده است.جنگی خطرناک که درتمام دنیاجریان دارد؛ازجمه خصوصیات آنهادرانجام«جنگ روانی»این است که ازخودشان هم مایه نمی گذارند.ازدیگران مایه می گیرند.وخودباخیال راحت دریک گوشه می نشینندونظاره می کنند.به این معنی که ازوجودآدم های ناواردوجاهل و کسانی که هوای نفس دارنداستفاده می کنند.البته این هوای نفس درمردم ضعیف به صورمختلف جلوه گرمی شود.یکی ازراه مسائل جنسی می غلتد،یکی ازراه پول ودیگری ازطریق قدرت...آنهاازضعف افرادسودجویی می کنندوبه درون پوست وخون آنهارسوخ می کنندوازآنهادرراه منافع خودبرخوردارمی شوند.
حقیقت ماجرای فرودگاه مهرآباداین بودکه من و5تن ازیارانم مجبوربودیم درپی دعوتی که ازماشده بودازایران خارج شویم.شناسنامه من را8سال پیش ساواک ضبط کرده بودومجبورشده بودم ازیک پاسپورت بحرینی استفاده کنم.اما من باپدرم بدون زدن مهرورودی واردکشورشده بودیم وگذرنامه من اصولامهرورودبه ایران رانداشت.و گذشته ازآن اگر من این گذرنامه رامی بردم جایی ارائه می کردم خیلی زوددرمی یافتندکه جعلی است.واعتبارسندی ندارد.به هرصورت درفرودگاه گفتندکه این پاسپورت قابل استفاده نیست.اتفاقایک برادردیگری بنام آقای«اصغرجمالی فرد»مدت تمدیدش درماه گذشته بودونمی دانست وبه علت شلوغی های کشورقبلا اصلا بفکر کذرنامه نیفتاده بودوهمانجامتوجه شدیم که ازمدت اعتبارگذرنامه اش گذشته است. سفرماهم خیلی ضروری وفوری بود.ماقبلاگروهی بودیم قریب550نفرکه ازسوی دولت انقلابی لیبی برای شرکت درجشن های آزادسازی پایگاه«زیرو»که پایگاهی آمریکایی وانگلیسی بوددرطرابلس لیبی دعوت شده بودیم.این همان پایگاهی است که درجنگ1967هواپیماهای آمریکایی برای بمباران اعراب درآن سوخت گیری می کردندوانقلاب لیبی آنرابهم زده بود.گروهی ازحزب جمهوری اسلامی بودندوبقیه افرادی غیرحزبی وجدابودندکه من آنهاراگردآورده بودم تابه اتفاق به عنوان نمایندگان ایران به این سفربرویم وهدفمان این بودکه اولاازجانبداران انقلابی کل دنیابخاطرکمک هایی که به انقلاب ماکرده بودندتشکرکنیم.علت جمع آوری دیگران این بودکه من فکر می کردم تنهابک حزب نمی تواندنماینده کل یک کشورباشدوقصدمادرواقع این بودکه درآنجاانقلاب ایران رابرای مردم دنیاوبویژه توده های انقلابی تشریح کنیم.زیراویژگی انقلاب ایران،درواقع تنهامربوط به مردم ایران نمی شود.ویک ویژگی انسانی-الهی است که بایدبرای تمام مردم انقلابی ودرگیرانقلاب توجیه شود.مردم ایران اسلحه نداشتند.امکانات مادی نداشتند.اینکه شرح دهیم چگونه این انقلاب پیروز شده است می تواندبرای مردم سراسرجهان الهام بخش باشدتاآنهاهم شایدبتوانندازتجربیات انقلاب مردم ما استفاده کنندودیگرمجبورنشوندبرای انقلاب به این قدرت هاپناه ببرندو ازآنهااسلحه بخواهندوپول بخواهندتاآنهابه ازای دادن اسلحه وپول انقلاب رادرخدمت خودبگیرند!شایدبگویندتعداد550نفربرای سفربه لیبی زیادبوده است.ولی چنین نیست.مامی خواستیم ازتمامی طبقات وگروه های مخالف اجتماعی اززن ومرد تا کارگرودهقان وروحانی وبازاری،تانمایندگان ملیّت های مختلف مثل تُرک وکُردوبلوچ در این جشن شرکت داشته باشندوچنین نیزبود.اما وقتی که می خواستیم به لیبی برویم درفرودگاه مانع حرکت ماشدندوگفتندکه حق رفتن نداریم.طبیعی است که مامی توانستیم بااستفاده اززورهمانروزازایران خارج شویم وبرویم به لیبی؛ولی ما هرگزقصداستفاده اززوررانداشتیم وهرگزهم معتقدنیستیم که درجامعه انقلابی ما بتوان باقوه قهریه کاری ازپیش برد.اگرزورکارسازمی توانست باشد،رژیم گذشته خود متخصص زوروزورگویی بودودیدیم که کاری ازپیش نبرد.حالابایدمسائل راباحرف حق حل کرد.چون ما550نفرنمی خواستیم بزوربرویم آنهانیزمانع سفرماشدند.چه کسانی مانع سفرمابه لیبی شد؟درظاهرمهندس بازرگان ودکتریزدی وهیات دولت،ولی کسی که درواقع ازپشت پرده این ممانعت راهدایت می کردند؟(وهمین است که خطرناک است)صهیونیست هاوامپریالیست ها بودند.منتهاآنهاحاضرنبودندآشکارابیایندومانع حرکت ماشوند.آنهاخودشان رادرپشت صحنه پنهان کرده اندوبگونه ای بازرگان ویزدی ودیگران رامحاصره کردندکه درظاهراینان روی درروی مابایستند.بنابراین اولاما نتوانستیم برویم،درثانی آبروی اینهارفت ودردرجه سوم صهیونیست هاهم پیروز شدندوبه هدف خودرسیدند!
حرف مااین است که چگونه درکشوری که چهل میلیون جمعیت داردوبرای پیروزی انقلاب خودآن همه شهیدداده است،آدم هایی چنان نالایق بایدروی کاربیاید؟ ومصدرامورشوندکه به این سادگی ازسوی صهیونیستهامحاصره شوندوبه نفع آنها فعالیت کنند؟چرااصلاچنین کسانی بایدحکومت کنند؟
بعدازممانعت ازسفر550نفری ما،پنج نفربودیم که به دعوت دولت لیبی قصدداشتیم به لیبی برویم وضمن تشکرازملت لیبی ازاین کشورانقلابی هم دیدارکنیم.چون هدف واقعی مااین است که«ایران-لیبی-فلسطین»اتحاد.اماصهیونیسم بوسیله افرادنالایق که مصدرکارندمانع اجرای برنامه ماشد.ماکه قصدکارشخصی نداشتیم وکارمان مربوط به تمام کشورمی شد.مادرفرودگاه یکساعت تمام باوزارت خارجه تماس گرفتیم.ولی دختری پاسخ می داد-که بایدبگویم گروهی ازاین دختران جوان دربعضی ازوزارتخانه هارخنه کرده اندکه بسادگی می توان آنهارا(ویالااقل عده ای ازآنهارا)بسویی متمایل کرد-مانتوانستیم باآقای وزیرخارجه تماس بگیریم ودرمدت دوروزی که فرودگاه بودیم ازنخست وزیز هیچ یک ازافرادمسئول خبری نبود.وبه هیچ شکلی نمی شدآقایان را پیداکرد!البته درباراول،«عباس امیرانتظام»خیلی کوشش می کردکه درکارماایجادخلل وخدشه کند؛که این مردمی دانیم که صهیونیست است ودروغ می گویدکه مسلمان شده است!
درفرودگاه یک بلبشویی درست کردندکه باورنکردنی بود.گفتیم شماکه دارید این همه قراردادباآمریکا راابقامی کنیدوازخون شهدایی که شمارابه قدرت رساندندنیزخجالت نمی کشید،چراپاسپورت ماراخروجی نمی زنیدکه برویم دنبال کارمان؟
گفتند:نمی شودکه نمی شود.ونشد!
ماناچارشدیم24ساعت تمام درفرودگاه بمانیم.نکته جالبی که بوجودآمدوبه درگیری انجامیداین بودکه که یک هواپیمای جمبوجت پاکستانی درحال حرکت بسوی لندن بودومامی خواستیم برای اینکه زودتربه لیبی برویم بااین هواپیمابه لندن برویم واز طریق فرودگاه بین المللی لندن خودمان رابرسانیم به لیبی.یک سری چمدان داشتیم محتوی اسنادمبارزاتی ومحرمانه ووسایلی که بیشترومهم ترین آنهاهمین اسنادبود. چمدان راگذاشتندتوی جمبوجت ومانع سفرخودماشدند!؟ماگفتیم حالا که اجازه سفر نمی دهیدلااقل دستوربدهیدچمدان های ماراازهواپیمای پاکستانی بیرون بیاورند؟
گفتند:این هم نمی شودووسایل شمامی رودلندن وبرمی گرددوماخودمان بعداآنهارا به شماتحویل می دهیم!
گفتیم:این که نمی شود.ممکن است پس ازرسیدن هواپیمابه لندن،مقداری ازلوازم آن گم شود!واتفاقالوازم گمشده،همان چمدان های ماباشد!!واین چمدان ها واسناد درون آنهااتفاقاممکن است ازسازمان جاسوسی انگلیس«انتلیجت سرویس»سردر بیاورد؟!بنابراین اگرقراراست مانرویم چمدان ها ولوازم مانیزنبایدبرود.
گفتند:نمی شود.
گفتیم:لوازم ماازهواپیمایی که هنوز توی فرودگاه است ومااجازه پروازباآنرانداریم بیرون آورده شود.پس هواپیمانمی شودحرکت کندبرودلندن!
گفتند:یعنی چی؟
گفتیم یعنی همین!یالوازم ماراپس بدهیدیاهواپیما حرکت نکند!
گفتند:هواپیمارفته است(دروغ می گفتند).
گفتیم:خیر!هواپیمانرفته است.ونبایدبرود.
گفتن:درحال حرکت است.
گفتیم:جلوآنرامی گیریم.البته نه بازور.مانه اسلحه داشتیم ونه هیچ چیزدیگری شبیه آن.مادونفرازبرادران رابنام«آقای مسلمان»و«اصغرجمالی فرد»رافرستادیم که مانع حرکت هواپیما وبردن اسنادومدارک ولوازم ماشوند.برادران رفتندوبه هواپیماکه شروع به حرکت کرده بودایست دادندتالوازم مارابیرون آورندوماهم نرفتیم.
این درحقیقت می رساندکه ایستادن هواپیمازوربنده نیست.منطق حق است وقدرت توده...
این یک حقیقت است که ازتوده40میلیونی انقلابی درفرودگاه هم نمایندگانی هست واین قدرت توده انقلابی است که مانع حرکت هواپیماوبردن اسنادملت مابه لندن می شود...
مااسلحه بکارنبردیم.من طبیعی است که همیشه محافظ دارم.ولی حتی محافظان من نیزاسلحه خودرادرمقابل دروردی تحویل داده بودندوفاقداسلحه بودند.پس زوری درکارنبود.
وقتی مارفتیم آنجا،تهدیدهاوزورگویی ها موجب شدکه دونفرمسلح آمدندوبعدتعداد آنهازیادشد.چراکه جمع دوستان مااضافه شده بودوجمع تهدیدکنندگان نیز...ولازم بودکه ازحوادث ورخ داده های ناگهانی،رفع خطربشود.
بگذریم...ما24ساعت درفرودگاه ماندیم وسرانجام آقای مهندس بازرگان اجازه دادکه ماازایران خارج شویم.
قرارشدمابایک هواپیمای سوری عازم سوریه شویم.بلیط گرفتیم وپس ازانجام تشریفات رفتیم نشستیم توی هواپیما.مسافران نیزدرجای خودقرارگرفتندوهواپیما آماده پروازشدکه دیدیم به هواپیماایست دادندوبماگفتندبایداین5نفرپیاده شوند!
گفتیم:آخرچرا؟
گفتند:همین که هست!
گفتیم:آخرعزیزان بما گفته اندبرویداشکالی ندارد!چرامانع حرکت ما می شوید؟
گفتند:به هیچ صورتی اجازه سفربه شمانخواهیم دادوبایدپیاده شوید!
ماهم گفتیم حالاکه چنین است وآشکار،که توطئه ای درکاراست،ماازهواپیما پیاده نخواهیم شد.وبه مسافران نیزکه تلکیف به پیاده شدن شده بودند،گفتیم که پیاده نشوندوآسوده باشیدکه ماهم ازهواپیما پیاده نخواهیم شد.این یک توطئه آشکارصهیونیستی است.ولی آنهابالاخره مسافران بیچاره راباخانواده وهمسرو فرندانشان پیاده کردند.
گفتیم:شمامساله مارافورابه حافظ اسدخبردهید؛خبردادندوباردیگراین بازی صهیونیستی مدتی بطول انجامیدوسرانجام پذیرفتندکه مابرویم.برادران سوری ماازما پوزش خواستندوبه کابین خوددعوت کردندوتاسوریه ازماپذیرایی کردند.
دراین جریان نه زوری درکاربودونه تهدیدی(البته ازسوی ما)،منتهایک جریانات صهیونیستی است که امروزه کشف شده است وتصورنمی کنم نیازبه توضیح داشته باشدوهمین جریانات است که حادثه آفرین می شوند.به اسم ملیّت،زبان وشرق و غرب میان تمام مردم اختلاف ودعوامی اندازندوقال چاق می کنند،درحالی که براستی دوران این بازی هاسپری شده است وملت ایران بخشی ازانقلاب شکوهمندخودرادرخدمت ازمیان بردن همین جریانات نفاق افکنانه قرارداده است. شعارمااین است«امروزایران وفردافلسطین».این تنهایک شعارنیست وجنبه اعتقادی دارد.بگذارصهیونیست هاهربازی که می خواهندبکنند...
آسیای جوان:
درمیان سخنان خودگفتید«عباس امیرانتظام»یک یهودی«صهیونیست»است واگراین گفته حقیقت داشته باشد،براستی هولناک وتاحدودی مایوس کننده که چگونه یک صهیونیست توانسته است چنین درسطح بالای رهبری انقلاب ملت مبارزما،رخنه و نفوذکرده باشد؟این می تواندازیک سونشانگرضعف مانیزباشدکه دردولت قدرت گرفته ازانقلاب ماکه بلافاصله پس ازسرنگونی رژیم سفاک پیشین روی کارآمده است،یک صهیونیست نفوذ کرده باشدویکی ازپُست های حساس وشایدحساس ترین پُست رادرمقام توضیح دهنده انگیزه هاوبرنامه های دولت اشغال کرده باشد؟ آیاشما توضیحی هم درباره صهیونیست بودن این مرددارید؟
منتظری:
عرض کردم که متاسفانه دراثرعدم رعایت مسایل امنیتی دراین کشوروکل دنیادر اکثر احزاب کشف شده عوامل پلیس،صهیونیزم وخلاصه عناصرجاسوسی نقش مستقیم یاغیرمستقیم دارند.مثلادرسازمان های چریکی چه مارکسیست یاناسیونالیست واسلامی(که همه ازافراداین کشوربوده اندوهریک به سهم خودقهرمانانه مبارزه کرده اند)آنچه که مساله است وخیلی هم خطرناک است.روی آن کمتراندیشه شده است این است که ازاوایل کاروبیشترازهنگام کشف شدن عناصر،عناصرصهیونیست و جاسوس رخنه کرده اندیانه؟
پاسخ این است که چنین بوده است وهنوزهم هست؛چرا؟چون ماروی مسائل ایدئولوژیکی،فکری،انقلابی،سیاسی،اقتصادی وتشکیلاتی زیادکارمی کنیم،ولی کمتربه ضرورت های امنیتی اندیشیده ایم؟وبه همین علت نیزعوامل بیگانه ودشمن قادرشده انددرتشکیلات مارخنه کنند.نمونه بارزاین نقیصه وجود«اسلامی شهریاری» مردهزارچهره است که سال49دستگیرشد.(البته دستگیری او یعنی کشک).این مرد درعراق کنارتیموربختیاربود.بختیارعامل انگلیس بودوظاهراانقلابی...«شهریاری»در واقع صهیونیست بودووابسته به سیا،ولی ظاهراعضوحزب توده می نمود.این دونفر دربغداازمتخصصین ایران شناسی معرفی شده بودند!چه دست هایی موجب شده بودکه اینهابه عنوان ایران شناس معرفی شوند؟ظاهرااین دوروسیه رافریب داده بودند،یمن جنوبی رافریب داده بودند،سازمان های چریکی ایرانی،احزاب یاسازمان چریکی عرب راگول زده بود.«بادرماینهوف»آلمانی ،«توپاماروس»آمریکای لاتین وارتش سرخ ژاپن وبسیاری ازسارمان های دنیاکه دریمن جنوبی پایگاه داشتند،اگرازطریق دیگرلونرفته باشندازطریق«اسلامی شهریاری»لورفته اندومادرباره این گفته هاسند داریم.18سال است این آدم چنین عمل می کردواین هاراچه کسی دربغدادامکان عمل بخشیده بود؟آقای«صدام حسین»که خودیک عامل صهونیست–سیا است. وما دراین موردنیزسندداریم.
اصولابگذاریدسوالی ازشمابکنم؟صدام حسین  کیست؟یک نابغه  سیاسی؟یک ابرمتفکرتشکیلاتی؟یک ژنرال،استادداشگاه؟انقلابی کبیر؟هیچیک...پس چراوچگونه چنین آدمی که هیچ نقطه روشن ومتمایزکننده ای درشخصیت خودندارد،درسرزمین ومنطقه ای که ازنظرداشتن مردان انقلابی شناخته شده ومتمایزوغنی است توانسته است درمسندمهم ترین پُست های سیاسی وانقلابی بنشیندوسرانجام رهبری انقلاب عراق رابه عهده بگیرد؟وچه خصوصیاتی داردکه چنین درعراق درمنطقه مهم وبزرگ شده است؟دریک کشورعربی که ژنرال هابسختی می توانند،یاافسران وارتش زیرنظرووابسته خودزمام اموررابدست بگیرند،آدمی مثل«صدام حسین»که بواقع یک آدم معمولی است،بیاری چه عواملی توانسته برمسندقدرت تکیه بزندودوام هم بیاورد!اوکه درمدتی کوتاه«سعیدحمامی»درلندن،«عزالدین قلاه»درپاریس،«علی ناصریاسین»درکویت،ازرهبران جبهه آزادیبخش فلسطینی،بوسیله تیپ صدام حسین ترورشدند.ازرهبران بعث،کمونیست،حزب الدعوه،ناصریست ها،وکُردهاکُشت وآنهارا آواره وگروهی ازکُردها رابدامان شاه وآمریکا انداخت.درجنگ اعراب با اسرائیل شیخ نشین ها نفت مجانی به کشورهای عرب دادندوعراق نه تنهانفت نداد،که ازنفت مجانی شیخ هاحق ترانزیت هم گرفت!این هم کمک صدام به جنگ اعراب و اسرائیل و...
مردی که زیاد می دانست!
مجله آسیای جوان،27مرداد1358
باشیخ محمدمنتظری هستیم.مردی که آگاهی تاریخی وسیاسی اش براستی باآنچه که ازاودرحاثه فرودگاه ساخته بودند درتضاداست.اوتاریخ راخوب می داند.مطالعه اش  دراین زمینه بسیاراست.وبه هنگام پیدایش هم سخنی، چه حرفهاوچه سخن هاکه ازاومی شنوی وباب اندیشه برروی ذهنیت خودبازمی بینی.سخنانش گاه تعجب آوراست.گاه برانگیزنده ی تفکر...هرچه هست،مردی است آگاه وصاحب اندیشه که باتمام هستی ووجودخویش به انقلاب وبه آرمان های ایران معتقداست.مابرای رسیدن به"آزادی" ودست یافتن به آرمانهایی که درشور وخروش انقلابی خودفریادمی زدیم به مردان معتقدنیازبسیارداریم.مردانی که هنوزهیچیک ازشعارهای آزادیخواهانه ی انقلاب رافراموش نکرده باشند.شعارهایی که ازمهم ترینشان می توان به《آزادی بیان》،《آزادی قلم》و《آزادی عقیده ورای》اشاره کرد.قسمت دوم گفت وگوی مارابااومی خوانید:
بازی دعوای مرزی که عراق با شاه راه انداخت ویادمان هست که برای پرچم زدن یک کشتی تجاری ایران وعبورآن ازشط العرب چنان هیاهویی برپاشدکه ارتش ایران درسراسرمرزایران وعراق سنگربست وصدهاتانک،زره پوش وتوپ های《هویتزر》وعراق نیزبجای شرکت درجنگ اعراب واسرائیل به بهانه درگیری مرزی باایران به این سوآمدوآنقدراین بازی راادامه دادندتاجنگ تمام شدوهردوآسوده شدندوصلح کردند.
بله همینطوراست.این ازصدام. حال بپردازیم به《اسلامی شهریاری》وبازی های سیاسی اوورفقایش...
«اسلامی شهرساری»توی نجف،کربلا،کرکوک،موصل،وبغدادکسانی رامی کارد.چرا؟چون اولین وظیفه یک جاسوس خطرناک این است که درنقاط ومحل های ماموریت خود کسانی رابجای خودبگماردکه اگرروزی اتفاق ناگواری برای خوداوافتادویالورفت دیگران بتوانندبسادگی وظایف اورا دنبال کنند.
آقایی بوده است کردایرانی بنام«دلفانی»ایشان درظاهرمارکسیست بوده است که دستگیرمی شودودرزندان به اسلامی وافراطی تبدیل می شود.اوبا«ناصرصادق» یکی ازبرادران  مجاهدونخستین اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران که گرچه ازموسسان سازمان  مجاهدین خلق نیست،ولی یکی ازرهبران صاحب صلاحیت ومهم سازمان بوده است ودرمسائل انقلابی،جوانی ارزنده،شجاع وقابل توجه درزندان آشنامی شودودرظاهربه مجاهدین خلق گرایش پیدامی کند.
اینهاهردواززندان آزاد می شوندومدتی بعد،مجاهدین برای برادران مجاهدبه اسلحه نیازپیدامی کنند.ودلفانی به ناصرصادق ویاران دیگری که بااوآشناشده بودندمی گویدگه اوقادراست برای آنهابسادگی اسلحه پیداکند.وازاین طریق به سرخانه امن مجاهدین راه پیدامی کند.بعدازاین کشف است که مجاهدین لومی روند.ودرشهریور۵۰ویک ماه پس ازآن،هفتادنفرازفعالان مجاهدین خلق ایران دستگیرمی شوند.رابط«دلفانی»،«اسلامی شهرساری»بوده است.که این مردخودازیک سورابط حزب توده ومسکورادیوپیک بوده است ومسئول تشکیلات حزب توده درخوزستان هم بوده است!سوالی که مطرح می شوداین است که چگونه ناگهان درسال۵۰،هفنادنفرازسازمان مجاهدین خلق دستگیرمی شوند؟جزاینکه ازطریق همین آقای دلفانی؟جاسوس آمریکایی صهیونیستی برای رسوخ درسازمانهای انقلابی یاخودرااسلامی افراطی جلوه می دهندیامارکسیست افراطی.البته مارکسیست افراطی آنهم یاوابسته به پکن است،یاکرملین یاآلبانی.ولی منظورغایی همان نفوذ است.درسازمان های ارزنده انقلابی ونابودکردن آنها... این آقای«عباس امیرانتظام»اسمش«عباس روافیان»است وفرزندیعقوب روافیان.ایشان هنگامی که نهضت آزادی ایران تاسیس شدبعضی هامی گویندیک ماه عضوآن بوده است وگروهی می گویندیک هفته!اومدتهاپیش درتهرلن به یکی ازمراکزثبت اسنادمی رودوشناسنامه خودراتغییرمی دهدویک عده صهیونیست هم می آیند وبرای تغییرشناسنامه اوشهادت می دهندکه اوبله،ایشان مسلمان شده است واسمش رانیزتغییرداده است.البته غرض من ازذکراین واقعیت هااشاره کردن به یهودی بودن اوبعنوان یک نقطه ضعف نیست،چون ملت یهودومسلمان ومسیحی وزرتشتی وهمه انسانهای مستضعف دیگرباهم کوچکترین تفاوتی ندارند.وهمه انسان هستند.منظورمن صهیونیست است واینکه صهیونیست هابوسیله جاسوسانشان درگروه هاواحزاب سیاسی نفوذمی کنند.اینهانفوذمی کننددراحزاب،آبروی احزاب رامی برندکه هیچ،بین تمام گروه های سیاسی هم اختلاف می اندازندوکاری می کنندکه هیچ برنامه ای به سامان نرسد.وهرگزاختلاف میان گروه هاحل نشد.
عباس امیرانتظام۱۸سال پیش رفته عضونهضت آزادی شده است.یکی می رودمی شودمجاهدخلق،دیگری می رودمی شودچریک فدایی وبنگریدکه چه شیرین!وچه هوشمندانه؟!
فی المثل یکبارکه میلیون هاتومان پول  بنام مجاهدین خلق به چریک های فدایی خلق کمک شده بود،این پول درحقیقت پول انقلابی نبودوازجانب سه برادران《حاجی طرحانی》پرداخت شده بود.این سه برادریکی پشت پرده است،یکی طرفدارشاه بود، ودیگری جانبدارانقلاب.یکی ازآنهاراکشتندودلیل آن این بودکه گویاچیزی نمانده بودماهیت کوشش هایش کشف شود.رسم جاسوسان این است که وقتی کسی نزدیک است لوبروداوراخودشان می کشندوازاین کشتن سودبسیارمی برند.نخست آنکه کشته خودرابنام رفیق شهیدجلوه می دهند،بعدجاسوسانی که رفیقان اوبوده اندبنام رفیق شهیددرگروه های مبارزرسوخ می کنندوسرانجام ومهم ترازهمه اینکه رازشان فاش نمی شود.
یکی از جالب ترین نشانه های اینگونه کسان این است که هیچکس آنهارابدنمی داند.شماهم اکنون به فضای سیاسی کشورنگاه کنیدتمام گروه هاباهم مناقشه دارند.هیچکسی نیست که علیرغم تمام حیثیت ودرستی موردقبول تمام دسته هاباشد.هرآدمی راگروهی خوب می داند،دسته ای بدوعده ای بنوع دیگر.اماکسانی هستندکه تمام این گروه های مخالف درباره آنهاخوب می گویند:آخرفکرش رابکنیداگرآمارگیری کنیدمردی مثل《دانش منفرد》که هم اکنون استاندارفارس شده است،همه می گویندخوب است!عجبا،گروه هایی که ده ها اختلاف میان خوددارند،این آدم رامتفق القول می گویند:خوب است:آخر چه رازی در این میان هست؟اینهابه تمام مراجع تقلیدپول میدوهند! به نجف،قم،مشهد،تهران...
درمسایل بین المللی هم چنین است.
مابرای شناختن جاسوسان ازمتداسلامی استفاده می کنیم،نه ازروش های غربی وشرقی.چون درروش های آنهاچنان کمی هایی هست که هرگزنمی توان روی جاسوس اصلی دست گذاشت.مثلاآنهابرای تقویت روحی یک مامور یاگرایش دادن اوبسویی که خودمی خواهندازپول وسکس استفاده می کنند.درحالی که من این دورابه هیچ وجه قبول ندارم.چون کسی که روی پول ضعف داشته باشد،طبیعی است که روی پول بیشترمی غلتدوآنکه به سکس حساسیت داردوبازهم بوسیله سکس می توان عقیده ونیروی اوراخرید.درصورتی که امام علی می فرمایندبهترین ومتقی ترین افرادرابرای کشف عناصرجاسوسی انتخاب کنید.چون افرادمتقی وخوب هرگزنمی غلتند..یک مردی درعراق هست بنام《باقریاسین عزیزبصری》که ازرهبران حزب بعث عربی می شود.ازرهبران حزب بعث عراقی هم می شود!حدوددوسال پیش ناگهان کشف می کنندکه این آدم خطرناکی است واوراازحزب بعث عراق وخود عراق طردوبیرون می کنند.این آقامی رودبه سوریه ومی شودیکی ازرهبران حزب بعث سوریه!!اودرعراق که موفق می شودماموریتش راانجام دهدوشبکه های جاسوسی خودرادرآنجا تشکیل دهد.خب،کارش درآن کشور تمام شده است وبایدبروددنبال یک ماموریت دیگر!...وچنین می شودکه به سوریه می رود.حال من سوال می کنم این سوریه است که بابرادران فلسطینی می جنگد؟خیر.اینگونه آدمهاهستندکه این جنگ هارابوجودمی آورند. اختلافات ودرگیری هایی که درکل دنیای سوم وجودداردبه عقیده من بدون هیچ تردیدی دست پخت همین ماموران معذوراست!
اصولاچرابایددرمیان کشورهای جهان سوم این همه درگیری واختلاف وجنگ وزدوخوردباشد؟افرادبشرکه همه خوب ومهربانندوپروردگارهم بشررابگونه ای آفریده است که عاطفه ومهربانی دارد.پس چرا وچگونه  آن همه اختلاف بوجود میآید؟شماازهمین طریق نتیجه بگیریدکه این حزب بعث عراق دولت عراق ومردم عراق هستندکه می آیندوایران رادرست درشرایط پیروزی انقلاب بمباران می کنند! مابه چه کسانی دشنام می دهیم؟به هما نهاکه نام بردم.ولی چه کسی دست به ارتکاب این اعمال می زنند؟ طبیعی است که صهیونیست هاباانجام این کارهامیان مردم وکشورهای جهان سوم جنگ وزدوخوردایجادمی کنند.خودشان هم پشت پرده پنهان می شوند.یکی ازاعمال صهیونیست هااین است که آدم های خوب وموثررامی کشندوازبین می برندونزدیکان خودرادرشرایط استثنایی به شهرت می رسانند.مثلا فکرکنیدچطورمی شودکه همه آدم های خوب زودمی می میرند؟چرالنین زودمرد؟نهروزودمی  میرد،گاندی راترورمی کنند.آیت الله سعیدی درزندان می میرد،.آیت الله سیدمصطفی خمینی،دکترشریعتی آخرچطورمی شود؟می گویندآیت الله سعیدی ضعف اعصاب داشت،آیت الله سیدمصطفی خمینی چاق بود،دکترشریعتی سیگارزیادمی کشیدو...و!
من مساله لنین رادرکنفرانس خلق های عرب درپاریس که ۱۵۰سازمان مترقی وظاهرامترقی عرب درآن شرکت کرده بودند مطرح کردم.
لنین خیلی زود مردواستالین جانشین اوشد.امروزه تمام مردم دنیااستالین را نفرین می کننددرحالی که شخصیت اصلی دوران استالین ومهره ای که کشنده ی اصلی کمونیست های انقلابی شوروی بودشخصی بودبنام《بریا》اماشگفت اینکه امروزه هیچکس نامی از《بریا》بزبان نمی آورد.وهرچه هست درباره استالین است.البته ماقبول داریم که استالین خودخواه بودومغرورودردوران فرمانروایی او بودکه بیش از۱۰میلیون کمونیست کشته شدندولی برکناربودبریاکه عامل اصلی جنایت های دوره استالین است.نشاندهنده ظریف کاری کسانی است که  آدم هایی چون بریاراروی کارمیآورند.
این روزهانام«محمدرضاسعادتی»بیشترازهرکسی درکشورماشنیده می شود.سعادتی صهیونیست است.وازرفقای 《وحیدافراخته》...وازتیپ آدم هایی چون دلفانی.وحیدافراخته درداخل سازمان مارکسیت نشده بود،بلکه صهیونیست بودومارکسیست افراطی َشده بود.این آقای سعادتی درمیان کسانی که مارکسیست نشده بودندجاگرفته بود.اودراصل صهیونیست است وآمریکایی وازاعضاسیا.بعدالبته باروس ها هم درتماس بوده است.وجزوکادرهای بارزمجاهدین خلق  هم شده است
اودراین ماجراببینیدچقدربزرگ شده است؟اوراتاپیش ازجنجالی که برپاداشته شدچه کسی می شناخت؟اکنون سازمان های گوناگون ازاودفاع می کنندواین نام سعادتی است که مرتب درگوشه وکنارمملکت شنیده می شود.اوآنقدربزرگ خواهدشدتاوقتی برسدیک عده ازکادرهای بالاکنارگذاشته شوندواوبشود《رهبر》! البته درشرایطی که صهیونیستها وآمریکایی هاو《سیا》می خواهندچنین تبلیغ کنندکه مادرایران هیچ نقشی  نداریم واین روزها تنهاروسیه است که درداخل ایران تحریک می کندودست به فعالیت زده است.به او می گویندباکادرروس تماس بگیرتابیایندتورابگیرندوهمه نگاه هامتوجه روسیه شودودادهمه دربیایدکه روسیه ازجان این مملکت چه می خواهد؟
من خودم یک اعلامیه دیدم به اسم《نهضت آزادی ایران》که البته خودشان درآورده اند.منتهاخودنمی دانندچه می کنند؟ وچه می گویند؟دراین اعلامیه به شوروی دوبارحمله شده است ولی حتی اسمی هم ازآمریکا برده نشده است.
حتی سازمان مجاهدین خلق هم بطوردرست ازسعادتی دفاع می کندبدون آنگه اعضای آن حقیقت ماجرارابدانند!
سعادتی پس ازمطرح شدن وطرح قضیه دخالت شوروی درایران و بی گناهی وبرکنار بودن آمریکاوصهیونیسم چیزی نمانده بودآزادبشودوبرودپی کارشولی ازقم جلوی آزادی اوگرفته شدودستوررسیدکه حتمابایدتحقیق شودتامعلوم شوداصل ماجرتچه بوده است وچراوچگونه ناگهان مردی بنام 《سعادتی》مردروزایران می شود.
این آدم نه مارکسیست است،نه مسلمان،نه ملی،اوصهیونیست است وبایدحقیقت اودانسته شودوافشا شود.
کارصهیونیستهادزتمام جهان به همین ترتیب است
مثلادرآمریکاازسرشناس ترین مردان سیاسی آمریکا«کیسینجر»و«برژینسکی» هستندکه هردوصهیونیست هستند.کسینجرآلمانی بوده است وبرژینسکس لهستانی بوده است.این ها بعدازجنگ جهانی دوم هل داده می شوند بسوی آمریکا.بعدمی شوندآمریکایی وسرانجام«مشاور امنیتی»رئیس جمهوری آمریکا.آخرچطور یک لهستانی  ویک آلمانی می آیندمی روندآمریکاومهم ترین شغل رادراین کشور که درسراسرجهان نیزمهم ترین وتعیین کننده ترین شغل است بدستت می آورند؟ شمابروآمریکاوکوشش کن تا به منصب های دولتی  دست پیداکنی.تامتوجه بشوی که برای یک خارجی  مهاجرگرفتن پست مشاورامنیتی رئیس جمهوری  آمریکل وبست گرفتن زمام سرنوشت تمام دنیاچگونه کاری است!کسینجروزیرامورخارجه هم شده است نیکسون رئیس جمهورآمریکا می گفت آمریکاواسزائیل درکنارهم.
کسینجرمی گفت:اسرائیل وآمریکادرخدمت اسرائیل!
حالا کارتر هم می گوید:«آمریکاواسرائیل...»وبرژینسکی می گوید:«اسرائیل وآمریکادرخدمت اسرائیل».«نیکسون»چون نمی تواند خواسته صهیونیسم  رابرآورده کندناگهان ماجرای«واترگیت»درست می شود.شمااگرواترگیت رادرست بررسی کنیدمی فهمیدکه هیچ فاجعه ای رخ نداده است وهمه چیز درواقع نوعی بازی صهیونیستی است وبرای ساقط کردن نیکسون درست شده بود.
صهیونیستهادرایران معنقدبه کشتاربودندو《سولیوان》سفیرآمریکاهم درواقع مجری دستورات آنها بودوخلیلی هل رلهم کشت اماآنها به شدت عمل بیشتری معتقد بودندو می گفتند حتی اگرشده به قیمت ویرانی ایران بایدازنفوذ این انقلاب به دیگر نقاط جهان جلوگرفت.امادراین زمینه مجریان دستوردیرجنبیدن ودیدیم که بعدازایران نوبت نیکازاگوئه  رسید. بعدازپیروزی انقلابیون نیکاراگوئه صهیونیست هابرکازتر خشم گرفتندوموجب شدندکه کارترناگهان ۱۲وزیرخودراتفییربرهد.البته فراموش نشووکه اگر همه کناربروندآقای  برژینسکی سرجای خود باقی می ماند.
مساله دیگری که خیلی خطرناک است وقبلا هم گفتم همان وجودآدم هایی است که محبوب همگان هستند.نمونهاین جورآدم ها دردنیا《چائوشسکو》و《رومانی》است که درمیان جنگ وجدل  تمام کشورهابهم که هرکسی براهی به دیگری می تازدوچنگ ودندان نشان می دهدچائوشسکو ورومانی برکنارازاین یهووقیل وقال دراوج محبوبیت ومقبولیت بسرمی برند.شماهرگونه که این برکناری اطنفرت وخشم وبدگویی ربررسی کنیدبه هیج جانمی رسیدجزازطریق روایتی که ازحضرت علی《ع》هست. درایران هم باتوجه به شرایط اختناق شدیددقابل درک است که خصوصا بانگرش به پیروزی انقلاب برق آسای انقلاب عده ای خودشان رادر میان انقلابیون جاداده باشند.کسی هم که علم غیب نداردآنهارابتواندپیش ازبروزماهیت شان بشاراسد.درجریان انقلاب مشروطیت هم دیدیم که چگونه دست هایی برای خدشه دارکردن انقلاب ازپشت پرده  بیرون  آمد.شیخ فضل الله نوری اعدام شد.آیت الله بهبهانی برای کشف نشدن مسائل کشته شد.ستارخان که بزرگترین  قهرمان انقلابی سرزمین مابودوبایدوزیردفاع می شدیک ماه ونیم پس ازفتح تهران پایش تیرخوردوازهمین مرض مرد.آخومدخراسانی  که دید جریان انقلاب درچارواگشت شده است تصمیم گرفت به ایران بازگرددشب نشستندمشورت کردندوخادمی هم که آنجا بودچای آورد.صبح که قراربرحرکت بسوی تهران بودند،دردادندکه آخوندخراسانی  مُرد.اینهامسائلی است که باید بدانیم.علی رغم بازی های صهیونیستی  که برای ابقای آنهامی شودبیاری خداوند متعال ازبین خواهندرفت واین دولت موقت هم بزودی کنارخواهدرفت.چیزی که هست اینکه ما۴۰میلیون جمعیت داریم.پیروزهم شده ایم وواقع امر《امروزایران،فردافلسطین》 است وچون این رامی گوییم ولیبی راهم درکنارایران وفلسطین قبول داریم.یک سری تبلیغات صهیونیستی برعلیه ما می شود. درلیبی کنفرانس های خلقی من دیدم که فی المثل  دریکی ازآنها بیش از۵۰۰معلم شرکت کرده بود.وبااخلاصی که براستی توجه انگیز بود.
حال چرا نباید لیبی اینجاسفارت داشته یاشدخدامی داند.یعنی لیبی ازآمریکاهم بدتراست.
سوال:موضوع امام موسی َصدر واینکه می گویندلیبی عامل اسارت یاترور اواست چگونه می بینید؟ فکر نمی کنیدکه براستی لیبی در این قضیه نقشی داشته باشد؟
محمدمنتظری:
این قضیه مثل این است که آدم به کسی بگویدتومثلا عرق می خوری بیاثابت بکن که نمی خوری ونخورده ای!من این مساله را درلیبی حل کردم.منتهاآنقدر تبلیغات صهیونیستهاقوی است که هنوز هم موضوع امام موسی صدر به لیبی بسته می شود.ما فرض می کنیم که لیبیایی ها خائن هستندآیا اینهااحمق هم هستند؟
که بیایندشخصیت مذهبی مهمی چون امام موسی صدر رارسمادعوت کنند به لیبی وبعددرآنجاایشان را بربایندکه آبرویشان برودوشیعیان لبنان رابرعلیه خودبشورانند.آخرآنهاچه مرضی دارند؟ درلبنان این خیلی  آشکاراست که امام موسی که میان شیعه وسنی راآشتی داد،کمال جنبلاط را که بعضی ازاسرائیلی ها رازمیان ارتش آوردوکنارقلسطینی هاو«ریموم عده»راکه ازشخصیت های مسیحی بودومی توانست رییس جمهورشودهریک را طریقی ازمیدان سیاست لینان خارج کرده اند جنبلاط راکشتند.امام موسی صدر سرنوشتی نامعلوم داردو«ریمون عده»درپاریس باطل وسرگردان مانده است جای اینها«کامیل شمعون»،«سلیمان فرنجیه»،«پیرجمایل»خطرناکترین صهیونیستهای منطقه راآوردنداین معلوم است که یک نقشه امپریالیستی - صهیونیستی است.
مامعتقدیم که درمیان ۳میلیاردانسان، ۲میلیون مجرم ونادرست وجوددارد که بایداتحادتوده هابیاری خداونداین۲میلیون راکناربگذارند.
راجع به این حرف که میخواستندفلسطینی هارابیاورند درخوزستان اسکان دهندورهبری انقلاب  بااین نقشه مبارزه کرد ومانع اجرای این نقشه  شد.
امام خمینی رهبرانقلاب در۱۷هفده سال  مبارزه خودهمواره  ضد امپریالیست ضد صهیونیست  وضددیکتاتوری بوده اند.وشعارشان آزادی،استقلال،حکومتاسلامی بوده است.من درپاریس به هنگام توجیه حکومت  اسلامی گفتم:جکومت اسلامی یعنی حکومت ضوابط نهروابط..یعنی حکومت عدالت ولیاقت.
گفتم همه می توانند حکومت اسلامی داشته باشند ایران بایدبااین شعارهاپایگاه انقلاب فلسطین شودوبرادرانی چون«هانی الحسن»که به تهران آمده است کاملا پشتیبانی وحمایت شوند.اما اینجاباآنهاچگونه رفتارکره اند؟اینجابکوشش ما بودکه یکی ازبرادران خانه خودش رابه آنهادادوبرای دوتاشماره  تلفن مادوهفته پیاپی  باآقای دکتریزدی که معاون نخست وزیردرامورانقلاب بودتماس گرفتیم.وآخرهم تلفن را به آنهاندادندکه ندادندومن ناچارشدم شخصابروم پیش آقای دکترسنجابی وزیرامورخارجه وقت ودکترسلامتیان معاون ایشان وآنهادرمدت یک ساعت تلفن راوصل کردندبعدخودشان اتومبیل ازکویت خریدندوآوردندبه ایران.اتومبیل آنهاهنوزپس ازگذشت مدتهادرگمرک است.آنهابدون اتومبیل  مانده اندچرا؟چوندولت کنونی برای سازمان آزادیبخش فلسطین حقوق دیپلماتیک قائل نیست.کل کشورهای عربی چنین حقوقی رابرای آنهاقائلنبود.وایران که بایدپایگاه مبارزات مردم فلسطین باشدچنین حقوقی رابرای آنهاقائل نیست چون صهیونیسم دولت مارامحاصره کرده است دکتریزدی وبازگان  خودشان عامل صهیونیسم نیستندولی به علت عدم بینش سیاسی وعدم لیاقت وجهالت وقدری هوای نفس که درآقای یزدی وجودداردازسوی صهیونیسم محاصره شده اند وبه همین سبب بایدگفت:زنده بادلیاقت. اینهابایدبروندکناروجارابرای عناصرلایق وآپاه بازکنند.پس این حرفهاتبلیغات صهیوتیستی است وچنین گفته هایی اصلاحقیقت ندارد.دلیل بسته شدن دفترسازمان آزادیبخش فلسطین دراهوازاین است که درست روزعقدقراردادسادات.بگین آقای دکتریزدی به آقای«حلیم»منشی«هانی الحسن»می گویدکه بایددفتزشان رادراهوازتعطیل کنندوچندروزبعدهم آقای مهندس بازرگان ودکتریزدی«هانی الحسن»رااحضارمی کنمدومی گویندکه بایددفترشان دراهوازبسته شود.متوجه شدیدکه اصل قضیه چه بوده است؟پس اصلا مساله ای بنام اسکان مردم فلسطین دزخوزستان وجودخارجی نداشته است ومن هم اعلام می کنم که اگرکسی خواست به ترکیب ایران دست بزندخائن محض است وایران بایدباتمامی داشته هایش بماندوایران باشدهمین. این شایعات چنانکه گفتم به اضافه شایعات دیگرهمه منشاءصهیونیستی دارد.
حالا که این همه خطر هست؟
مجله امت اسلامی،۲۵تیر۱۳۵۸،ش۳۰
شهیدمحمد منتظری اززبان همرزم دیرینه اش،«سیدمحمدتقی مدرسی»
س: ازچه زمانی با آقای محمد منتظری آشنا شدید؟
ج:درسال۱۹۷۵باایشان درشهربیروت ملاقات کردم.البته نمی دانستم که او کیست؟ فقط ایشان را در رابطه باروحانیت خط امام می شناختم. درآن وقت به دلایل امنیتی به آقای ابواحمدمعروف بودند.
پیش ازپیروزی انقلاب درخارج از کشورکمتر روزی بود که بیش از سه ساعت استراحت کند.ودرکنارکارسخت نوشتن بیانیه ها،نامه ها،کتاب وگذاشتن قراردرشرایط سخت امنیتی به عبادات نیزمشغول بود.ایشان همچنین درمسایل بسیارپویا بودندبطوری که درطول چند روز به چند کشور مسافرت می کردوبه عبارتی دیگر دنیارا میدان مبارزه خودمی دید.وهرکاری درهرجایی که بود بی دریغ به  سوی آن می شتافت.ازخصلت های مهم دیگر ایشان شجاعت بود.کارهایی را که دیگران سرباززده وازآن می ترسیدندخود برگردن می گرفت.لذا ایشان در زندان های اغلب کسورهای منطق بازداشت شده بود.
روزی کویت بودیم که با ما خداحافظی کرده وبه قصددیدارامام راهی عراق شد ۱۴روزدرعراق بودپس ازاین مدت که اورا دیدم گفتم که کجابودی؟ اظهارداشت:درطول این مدت درزندان عراق بسرمی بردم.روزها وشب های بسیاری رادرفرودگاه هابه سر می برد.زیرااغلب یاویزانداشت یاگذرنامه اش اشکال داشت.لذاراهش نمی دادندوایشان درقسمت ترانزیت فرودگاه با تلفن های مختلف کارهاراراه می انداخت....ایشان درمسائل اقتصادی خیلی صرفه جویی می کردند.یادم می آیدیک وقت باایشان می خواستیم ازدمشق به نزدآقای موسی صدربرویم.ایشان مارا۷تا۸کیلومترپیاده راه بردتاازپول انقلاب صرف نشود.
هم چنین ایشان هیچگاه پولی بابت هتل نمی داد.ودرسفرحج شان درمنا، عرفات،مکه، ومدینه هیج جایی را اجاره نمی کردوهمه اش در مسجدالحرام یاخیابان وغیره می خوابید وحتی حاضر نشد یک زیرپله ای که پیدا شده بوداجاره نماید....بارهاآیت الله منتظری به ماامرکردندکه به ایشان بگویم یک مقداراستراحت کند. او بااینگونه فعالیت خود را تلف می کند.من می رفتم به آقای محمد منتظری  می گفتم او می گفت من کی در زندگی استراحت کرده ام که حالا اینکاررابکنم؟ حالا که این همه خطر هست؟کاروزندگی ام اینگونه شکل گرفته واقعاهم همینطور بود واین قابل ستایش است که کسی حقیقتی رادریابدوهیچ چیزی را مانع این نداندکه حقیقت را بگویدوتاریختن خون خود درراه  گفتن حقیقت ایستاده باشد.

**توجه
همانطورکه نگاه«دایی جان ناپلئوتی»(تئوری توهّم توطئه)به تاریخ ورجل آن،ماراازدرک صحیح حقایق وواقعیت هابازمی دارد،ولنگاری ونگاه فرالیبرالیستی به آن نیز،سبب سواری دادن به عَمله ظلمه وقدرت،وتضییع منافع ملی می شود.
«محمدمنتظری»بدلیل حضورفیزیکی هم درزندان وهم درمیان«رجل سیاسی،ازهمان دوران جوانی ودرخارج ازایران درکشورهای مختلف وحضورمیان نیروی ضدامپریالیستی وضدصهیونیستی،ازمعدودروحانیونی بودکه در کوره ی سیاست فولادآبدیده شد؛واین خصیصه راماکمتردرجمع کثیری ازروحانیتی که یک شبه قدرت وثروت کشور رابعدازانقلاب57تصاحب کردواین درحالی بودکه تادیروزجزوقاعدین بودند،می دیدیم.شناخت نسبتاخوب وکامل وجامعی ازاطلاعات وآگاهی های سیاسی ویژگی اوبود.هرچندگاه افراط واغراق بیش ازحدازبرخی موضوعات وافراد،می تواندنقطه ضعف اوباشد،ولی بی تردیداگرزنده می ماندباطبع وروحیه ی جستجوگروآزادمنشی که داشت صددرصدآنرا تصحیح می کرد.
برای شناخت وقضاوت درست ایشان بایدفقط سال نخست انقلاب راآنالیزکردوالبته نه باتفکر امروزی!
ولنگاری سیاسی بیش ازحد،بازبودن مرزهای کشور به نحوی که هرکس براحتی می توانست   وارد وخارج شود،وفراآزادی مطبوعات،مطبوعاتی که یکهویک شبه ازرودی باریک وگندیده ی مردار متعفن دوره ی پهلوی سرازاقیانوس درآوردوالبته باطعم  روبروشدن کمین کوسه هایی که خوراکشان بلعیدن وخشونت است.
تخم نفاق ودودوزه بازی فضای سیاسی آن دوره می توانست توده ها،همان اکثریت  مردم راکه آگاهی سیاسی اندک و ناچیزی داشت و فقط بواسطه کاریزمایی افراد،چون یک ظرف خالی توسط آنهاپرمی شدند،ازآنچه می خواستندلبریزکنندوباواکنشی کردن مردم به حوادثی که اتفاق می افتاد،این چنین پایه وخشت کژرا ازهمان سال نخست بالا ببرند...
دوره نخست انقلاب بقول یکی ازمدیران امنیتی آن زمان(سعیدحجاریان)امرکز گَل وگُشادحضورونفوذجاسوسان بودوبقول محمدمنتظری برای اینکه رهبران انقلاب را محاصره کنندوبه آنها مشاوره بدهند!
مگس هایی که آرام آرام «خرمگس»شدندوهمچنان درگرداگرد شکم های گُنده  ی  چربی دارچرب وشیرین با فریب وحقه بازی،ریاکاری وتملق،پاچه خواری ونفاق،فعال مایشاء شدند.
یکی ازکارهای بسیار مهم برای تغییرسرنوشت ناهنجاروعقیم دمکراسی درایران رجل شناسی کارگردانان های بازی سیاست توسط افرادشجاع ومستقل وغیروابسته است.
«محمد منتظری» علی رغم عمر کوتاهش درپس ازانقلاب،قصد داشت دراین مسیر پرونده های سیاسی زیادی  رابازکند.پرونده هایی که(به حق ویاناحق)عقیم ماند وبرخی همچنان چون یک راز پنهان است!

محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)تیرماه1395