۱۳۹۶ فروردین ۳۰, چهارشنبه

تعطیلی بزرگترین کارخانه خودروسازی کشور تولیدات کارخانه زاگرس خودرو بروجرد

تعطیلی بزرگترین کارخانه خودروسازی کشور

تولیدات کارخانه زاگرس خودرو بروجرد

کارخانه زاگرس خودرو بروجرد واقع در بخش اشترینان این شهرستان در ابتدا قرار بود درزمینه مونتاژ اتومبیل فعالیت داشته باشد بنابراین این شرکت با کارخانجات خودروسازی پروتون مالزی قراردادهای لازم را در هنگام آغاز به کار خود منعقد کرد تا دستاورد مونتاژ این خودروی لوکس و زیبا بانام «پروتون» از شهرستان بروجرد به بازارهای فروش داخلی عرضه شود.

این کارخانه خودروسازی در غرب کشور با ظرفیت اسمی تولید 50 هزار خودرو در سال طراحی شد اما برای مدت طولانی تنها پنج هزار دستگاه خودرو در سال تولید می‌کرد و نخستین محصول خود با همکاری شرکت پروتون مالزی بانام «پروتون ویرا» که در اصل همان «میتسوبیشی لانسر» بود را نخستین بار در سال 1381 روانه بازار فروش داخلی کرد تا بارقه‌های امید به توسعه و شکوفایی به دست جوانان مستعد این شهرستان آوازه‌ای جهانی یابد.
اما این‌همه ماجرای تولیدات این کارخانه مونتاژ گر خودرو در غرب کشور نبود تا با راه‌اندازی خطوط مونتاژ خودروهایی نظیر پروتون جن-2، پروتون واجا و پروتون ساگا آوازه تولیدات خود را به سرتاسر کشور گسترش داده و زمزمه‌های رونق اقتصادی در استان لرستان را با توسعه فعالیت‌های صنعتی خود به ارمغان آورد.
آغاز مشکلات زاگرس خودرو
بااین‌حال کارخانه زاگرس خودرو در آذرماه سال 91 به دلیل مشکلات مالی با افزون بر 400 کارگر خود برای نخستین بار اعلام مشکل کرده و به دلایل نامعلوم به تعطیلی کشیده شد و بیش از چهارصد کارگر آن از کار بیکار شدند تا مجدداً یک سال بعد فعالیت خود را با تولید اتومبیل‌های پیکاپ پارس‌خودرو از سر بگیرد و در دهه فجر سال 93 خط تولید خودرو  MVM 530 به مجموعه تولیدات این شرکت خودروسازی افزوده شود و خیال کارگران از بابت فروش تولیدات درجه‌یک این شرکت و ادامه فعالیت کاری آن‌ها راحت شود.
اما این شرکت خودروسازی که بیم و امیدهای فراوانی برای ادامه فعالیت آن مطرح می‌شد در سال 94 به دلیل وقوع برخی مشکلات درزمینهٔ کاهش بازار خرید خودروهای تولیدی آن به‌ناچار خط رنگ‌آمیزی پراید را در کنار مونتاژ خودرویMVM 530 راه‌اندازی کرد و همچنان به فعالیت محدود خود ادامه داد تا در روزهای ابتدایی سال جاری خبری از فعالیت همین خطوط تولید محدود مبنی بر تعطیلی کامل آن‌ها منتشر شود.
توقف کامل فعالیت زاگرس خودرو در ابتدای ماه آینده
از آغاز مشکلات متعدد این واحد کاری در شهرستان بروجرد تا به امروز 400 کارگر آن تبدیل به تنها 70 نیروی کارشده‌اند که در روزهای پیش رو با اتمام قرارداد آن‌ها این کارخانه به‌طور کامل تعطیل و برای فروش به بخش‌های متقاضی واگذار می‌شود تا بازهم به دلایل نامعلوم قفل محکم دیگری بر صنعت شهرستان بروجرد درنتیجه قطع روابط تجاری کشورهای دنیا با جمهوری اسلامی ایران آن‌هم پس از مذاکرات دیپلماسی دو سال گذشته زده شود.
مهدی از کارگرانی است که دو سال پیش در جریان آغاز مشکلات این واحد کاری از کار خود اخراج شده در بیان بخشی از مشکلات خود در این کارخانه می‌گوید: در طول مدت هشت سالی که در این کارخانه کارکردم مدیران این واحد هیچ احترامی برای کارگران خود قائل نبوده و همواره با دادوبیداد دستورات خود را به کارگران داده و در برخی موارد هم آن‌ها را با حرف‌های ناسزا وادار به کار بیشتر می‌کردند.
وی می‌افزاید: پس از تعطیلی این کارخانه در سال 93 از کار خود با چند ماه حقوق و بیمه معوقه اخراج شدیم و هرگاه سراغ از حقوق خود را می‌گرفتیم مسئولان مرتبط وعده سرخرمن ماه بعد را می‌دادند اما نه این ماه بعد آمد و نه مطالبات ما به‌روز شد.
تشدید مشکلات زاگرس خودرو در نتیجه ضعف مدیریت
رضا از دیگر کارگران اسبق این کارخانه با بیان اینکه مشکلات زاگرس خودرو ناشی از ضعف مدیریت بوده است، می‌گوید: زاگرس خودرو از ابتدای تأسیس خود تا زمان ورشکستگی درگیر حواشی ناشی از اعمال مدیریت ناصحیح مجموعه مدیریتی خود بوده به‌گونه‌ای که فشار ناشی از آن بر شانه کارگران متحمل شده و دو سال پیش نزدیک به 350 کارگر این کارخانه بدون هیچ سروصدایی از کار خود اخراج شدند و مسئولان شهرستان‌ هم نتوانستند کاری برای آن‌ها از پیش برند چراکه دست آن‌ها باهم در یک‌کاسه بود.
وی عنوان می‌کند: در همان سالی که از کار بیکار شدیم مانند کارگران کارخانه‌هایی که الان از کار اخراج شده‌اند دست به انجام تجمعاتی زدیم اما مدیران کارخانه ما را تهدید به اموری کردند که به‌ناچار بی‌سروصدا از تجمعات خود دست کشیده و به بی‌کاری خود رضایت دادیم و الان باوجوداینکه کار خود در این کارخانه را پس از حدود شش سال سابقه کار ازدست‌داده‌ام، خوشحال هستم که در امنیت کامل با لقمه‌ای نان بخورونمیر در جای دیگری بدون تهدید کار می‌کنم.
با این اوصاف سراغ از مسئولان شهرستان بروجرد برای واکاوی دلایل تعطیلی کامل کارخانه زاگرس خودرو بروجرد گرفتیم اما هیچ‌یک از آن‌ها حاضر به گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم نشدند تا علت وقوع مشکلات کارخانه مهم خودروسازی غرب کشور در بی‌خبری محض در هاله‌ای از ابهام فرورفته و برای پیگیری مشکلات کارگران اخراج شده از این واحد کاری سری بزنیم به خانه کارگر این شهرستان و پای گفت‌وگوی مسئول این خانه بنشینیم.
محمد گودرزی رئیس خانه کارگر بروجرد در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم می‌گوید: کارخانه زاگرس خودرو بروجرد به مدت یک سال است که فعالیتی نداشته و به علت وابستگی به میزبان خارجی خود یعنی شرکت خودروسازی مالزی، فعالیت‌های خود را تعلیق کرده است.
عدم تجدید قرارداد شرکت مالزی با زاگرس خودرو بروجرد
وی تحریم‌های اخیر علیه کشور و نامشخص بودن وضعیت تبادلات بین‌المللی با ایران را عامل رکود چنین کارخانه‌ای برشمرده و می‌افزاید: شرکت خودروسازی مالزی تاکنون هیچ درخواستی مبنی بر تجدید قرارداد خود با این کارخانه ارائه نداده است و آینده‌ای برای این مجموعه تولیدی نمی‌توان با وضعیت فعلی آن در نظر گرفت.
رئیس خانه کارگر بروجرد به‌صراحت از مدیر به‌اصطلاح او بی‌کفایت این کارخانه انتقاد کرده و بیان می‌کند: مدیر این کارخانه تنها با اخذ تسهیلات چندمیلیاردی این کارخانه را تأسیس و تعدادی کارگر را استخدام کرده و در طول سال‌های نه‌چندان خوب فعالیت خود بارها و بارها شکست در فعالیت‌های خود را به کارگران مجموعه این کارخانه تحمیل کرد تا درنهایت سال گذشته با اخراج شمار کثیری از کارگران این کارخانه عدد آن‌ها را تنها به 70 نفر برساند.
فروش و واگذاری زاگرس خودرو
وی بابیان اینکه در حال حاضر تنها خط تولید این کارخانه با همین تعداد معدود کارگر مشغول رنگ‌آمیزی اتاق وانت‌بار است، عنوان می‌کند: تا ابتدای ماه آینده تمامی 70 کارگر باقیمانده این کارخانه اخراج شده تا وضعیت این کارخانه با تعطیلی همیشگی وارد فاز فروش و واگذاری آن شود که در حال حاضر نیز تعدادی از سرمایه‌گذاران برای خرید آن اعلام آمادگی کرده‌اند اما به دلایلی تاکنون معامله‌ای برای فروش آن صورت نگرفته است.
گودرزی با اشاره به وضعیت نامشخص کارگران واحدهای تولیدی و صنعتی در شهرستان بروجرد تصریح می‌کند: تمامی کارگران واحدهای تولیدی و صنعتی بروجرد با دارا بودن قرارداد موقت آینده شغلی نامشخصی دارند و هیچ‌یک از مسئولان نیز حاضر به پذیرش مسئولیتی در قبال آن‌ها و پیگیری مشکلات این کارگران نیستند.
وی با اشاره به برخی مشکلات واحدهای کاری این شهرستان می‌گوید: قرارداد موقت، عدم همخوانی حقوق با تورم و عدم پرداخت بیمه به مدت چند سال از مشکلات شایع کارگران بروجرد است که کسی از مسئولان حاضر به پاسخگویی در خصوص آن‌ها نیست.
این‌ها تنها گوشه‌ای از مشکلات شایع کارگران مظلومی است که هرروزه دستاویز بازی‌های سیاسی مسئولان شهرستانی و استانی شده و از بی‌کفایتی مدیران رنج‌برده و نمی‌توانند به دلیل موضوعات و مسائل کاری خود دَم فروآورند اما می‌کوشیم بابیان حقایق مشکلات جامعه کارگری بروجرد حس پاسخگویی مسئولانی که آهنگ پیشواز تلفن همراه خود را سخنان مقام معظم رهبری مبنی بر گره‌گشایی و خدمت‌رسانی به مردم قرار داده‌ اما حاضر به پاسخگویی به خبرنگاران نیستند، برانگیزانیم.

صحنه‌ای دلخراش در بیمارستان

Giay phut cuoi cua a Nguyen Van Troi / www.thegioivohinh.com



  1. گرامی باد یاد وان تروی، کمونیست انقلابی ویتنام

۱۵ اکتبر، سالروز اعدام وان تروی، کمونیست انقلابی ویتنام توسط رژیم دست نشانده «نگوین خان» در ویتنام است
رفیق نگوین وان تروی
ما سخن ترا به خاطر خواهیم سپرد:
انسان باید با سربلندی بزید، با افتخار بمیرد،
در برابر دشمن به زانو نیفتد، سرنیارد فرود، 
در دفاع از مردم و نیاکان خود، از همه چیز درگذرد.

وان تروی، کارگر کمونیست و انقلابی ویتنام، در ۱۵ اکتبر ۱۹۶۴ به اتهام سوء قصد علیه جان مک نامارا وزیر دفاع وقت امپریالیسم اشغالگر امریکا و سفیر این کشور در ویتنام جنوبی هانری کابو در شکنجه گاه «چه هوا» به جوخه اعدام سپرده شد.
وان تروی کارگر برق کار در ۱ فوریه ۱۹۴۰ دیده بر جهان گشود. او رزمنده جبهه ملی برای آزادی ویتنام جنوبی بود. وان تروی در ماه مه ۱۹۶۳ همزمان با سفر مک نامارا به ویتنام جنوبی دستگیر و بعد از تحمل شکنجه های وحشیانه و مقاومت حماسی، در سحرگاه ۱۵ اکتبر ۱۹۶۴ توسط مزدوران رژیم دست نشانده «نگوین خان» جاودانه شد. وان تروی قهرمان در لحظه اعدام چشم بند خود را برکند و خطاب به مزدوران فریاد زد: «می خواهم در آخرین لحظات زندگی ام، سرزمین ام را تماشا کنم». آخرین سخنان وی در لحظات قبل از اعدام: «مرگ بر نگوین خان و زنده باد هوشی مین» بود. 
شاعر متعهد ویتنامی توهوئو، شعری در وصف رزم و مقاومت قهرمانانه وان تروی سروده است. در سال ۱۳۴۹، فدایی خلق رفیق بهمن آژنگ این شعر را به فارسی ترجمه و سپس چریک فدایی خلق رفیق علیرضا نابدل آن را به صورت شعر تنظیم نمود:
به یاد وان تروی
لحظاتی هستند که دوران سازند
کلماتی که دل انگیزتر از آوازند
مردمانی که تو گویی آنان، از دل پاک حقیقت زادند
وان تروی مرده ای تو؟
نه، نه، زنده ای تا به ابد.
کی ترا خلق فراموش کند؟
مرگ لب های ترا دوخت
ولی فریادت:
«کلماتم بسپارید به دل»
در طنین است هنوز
و درخشنده و زیباست هنوز
برق چشمان تو برنامه حزب
بگذرد زین پس اگر سال هزار
مردمان خاطرشان خواهد بود
صبح پائیز حیاط «چه هوا»
تو میان دو نگهبان می رفتی
و کشیش از پی تو می آمد.
پایت از درد به خود می پیچید
سر مغرور تو اما بالا.
جامه ات رنگ سفید، جامه ات رنگ صفا
بدن لاغرت از مرگ قویتر.
صف کشیدند پی ات جلادان،
کاسه لیسان نمک پرورده.
دو ردیف مزدور
،
بر سر اسلحه شان سرنیزه.
و تو سنگین و متین می رفتی
و نگاهت آرام،
گوئی آن روز تو بودی قاضی.
در دل سبز شکوفنده هر برگ از نو،
زندگی می شکفد.
زان تو باد آن خاک،
آن زمینی که رهایی طلبد.
و نیز زان تو باد آن تن،
کآرزویش رستن.
و تو فریاد زدی:
«چه جنایت کردم من»؟
لیک بستند تو را بر چوبه، چشم هایت را هم،
تا نبینی دهن ده لوله.
و تو فریاد زدی:
«جانی امریکایی است».
پس به خشم از بر چشمان، 
بدریدی آن را.
برق چشمان تو، سوزاند همه دونان را.
تو چنین پنجه فکندی با مرگ
و تمام تن تو آتش بی پایان بود.
سفت کردند سپس رشته طناب،
آن پلیدان ز وحشت لرزان.
و لبان تو ز نفرت سوزان.
بلشویک وار بباید جنگید
چه کند با دل چون آتش ما، آتش تیر؟
لحظه ای بیش نبود وانگه: 

به زانو صف اول
در همان لحظه چند
منعکس گشت صدایت از نو:
مرگ بر یانکی ها، مرگ بر مزدوران، مرگ بر نگوین خان
زنده بادا هوشی مین، زنده بادا هوشی مین، زنده بادا هوشی مین
تو سه بار در چنان لحظه جاوید، 
«عمو» را خواندی.
تیر بارید پس آنگاه ز سلاح یانکی
تو بیافتادی و برخاستی باز که:
ویتنام نمیرد هرگز.
دادی این سان آواز
خوابگاهت را خون سرخ نمود،
لیک از سینه تو ناله نخاست.
مرد بود آن که ننالید از آن سینه پاک
مرد بود آن که فرو خفت ملک سان بر خاک
و به آن خاچ درخشنده
که انداخت کشیش در کنارت
چه نیازی بوده است؟
مرده ای حال تو هر چند رفیق
از بریم لیک آن تندآواز،
خون جواب هر خون.
و چنین بود که پاتیزان ها
بربودند همان روز زشهر کاراکاس، 
یانکی جانی را.
مرده ای حال نمیبینی تو
شعله ور گشته جنوب
لیک هیچ آتشی از آتش قلب تو
فروزان تر نیست
وان شهابی که از آن سینه جهید:
کلماتم بسپارید به دل
وان تروی، همره من، کلماتت بسپاریم به دل
آدمی با سر افراشته باید بزید
و سرافراشته باید میرد
و به دشمن سر تسلیم نیارد در پیش
و نهد در ره آزادی خلق
همه هستی خویش،
به همان گونه که تو
همره کارگرم.

محمد رضا عالی پیام - 200 - هالو - دوراهی انتخابات - Ali payam Haloo

محمد ملکی؛ کاندیداتوری شخصی مانند ابراهیم رئیسی با سابقه ضد بشری نشانه س...

به کودکان فقيروبی پناه ومعتاد در باندهای مافيای رژيم

No comment

بتراشم؟ نتراشم؟

عکس ‏‎Mana Neyestani  Fan Page‎‏
آیت الله قتل عام منم
که به جلاد مفتخر بودم
یار با قاضی و معاشر با
بازپرس و شکنجه گر بودم
***
آیت الله قتل عام منم
که کلید بهشت می دادم
تا حصار جنون کنم بنیاد
به کفِ جهل ، خشت می دادم
***
آیت الله قتل عام منم
که به سرچفیه و به کف خنجر
بهر خاموشی چراغ به شهر
می زدم دار و می شکستم در
***
آیت الله قتل عام منم
که شدم رهزنی سفارت گیر
کشوری را به وحشتی بردم
بسته درظلم و خسته در زنجیر
***
آیت الله قتل عام منم
که شدم قهرمان خط امام
تا کند جهل بر بساط جنون
عقل را خوار و عشق را اعدام
***
آیت الله قتل عام منم
که مسلمان شدم به خوابی خوش
ناگهان در وجود خود کردم
انقلابی در انقلابی خوش
***
آیت الله قتل عام منم
که به تأیید جهل دیربنه
چهره ام را گرفت مشتی ریش
جبهه ام پینه زد در آئینه
***
آیت الله قتل عام منم
که مسیرم ، مسیر باد آمد
دین از یاد رفتۀ ام ناگه
همره عطسه ای به یاد آمد
***
آیت الله قتل عام منم
که لباس کمیته پوشیدم
توسری را به ر وسری بستم
مست در کوچه ها خروشیدم
***
آیت الله قتل عام منم
که گرفتم به دست فندک خویش
شعله بردم کتاب سوزان را
زان سوی پامنار تا تجریش
***
آیت الله قتل عام منم
که کمر بستۀ امام شدم
صف شکن گشتم و شرار افکن
مردِ ترویج انهدام شدم
***
آیت الله قتل عام منم
که نوآئین شدم به آسانی
مشت هایم درشت و کافرکوب
آشتی کرد با مسلمانی
***
آیت الله قتل عام منم
که به خون سرخ گشت چاقویم
مرگ بر این و مرگ بر آن شد
روز و شب هی هی و هیاهویم
***
آیت الله قتل عام منم
که به نام خدا چماق زدم
تا تباهی به شهر خیمه زند
سنگ بر شور و اشتیاق زدم
***
آیت الله قتل عام منم
که صدای گلوله در گوشم
به اوین هدیه ای الهی بود
بهر وجدان کور و خاموشم
***
آیت الله قتل عام منم
که درآن جمعه های سرد و سیاه
پشت شیخ ایستاده ام به نماز
در چمنزار سبز دانشگاه
***
آیت الله قتل عام منم
که شعور از سرم به در شده بود
بی گنه کودکِ فرشته وشم
ناگهان تیغۀ تبر شده بود
***
آیت الله قتل عام منم
که ستم دیدم و نظر بستم
نه فقط سدّ راه مِهر شدم
خدمت کینه را کمر بستم
***
آیت الله قتل عام منم
که قلم را به شرّ فروختمی
که هنر را به ظلم باختمی
که شرف را به سِکــّه دوختمی
***
آیت الله قتل عام منم
طشت رسوای روی بام منم
نا به سامان و ناتمام منم
ننگ آلوده ای به نام منم
***
آیت الله قتل عامم من
رهرو مرگ و انهدامم من
ننگ من یادگار تاریخ است
تکیه زن خوش بر این مقامم من
***
نکته ای ای مانده است و شاعر نیز
سخنی دارد و بگیر به گوش
گرچه تلخ شت لیک حق با اوست
سخن حق ز شاعران بنیوش :
***
ایکه درسال ِ شصت و هفت ، سکوت ــ
کرده ای وقت قتل عام بزرگ
«آیت الله قتل عام» تویی !
خواه روباه باش ، خواهی گرگ !
……………………………………
م.سحر
9.4.2017 پاریس