۱۳۹۷ آبان ۸, سه‌شنبه

ملینا مرکوری و ژول داسن و حکومت سرهنگها۱ آوریل ۱۹۶۷ وقتی مردم عادی آتن از خواب برخواستند با واقعیت غافلگیر کننده ای مواجه شدند، جمعی از افسران با کودتا زمام امور را در دست گرفته بودند، بر اساس روال متداول نظام های کودتایی و نظام های سرکوبگر, قتل، آدمکشی، زندان، شکنجه و بگیر به بند از همان آغاز اعمال شده بود. قصد ما امرور مرور تاریخچه کودتا ها و شبه انقلاب ها نیست.

ملینا مرکوری و ژول داسن و حکومت سرهنگها

۲۱ آوریل ۱۹۶۷ وقتی مردم عادی آتن از خواب برخواستند با واقعیت غافلگیر کننده ای مواجه شدند، جمعی از افسران با کودتا زمام امور را در دست گرفته بودند، بر اساس روال متداول نظام های کودتایی و نظام های سرکوبگر, قتل، آدمکشی، زندان، شکنجه و بگیر به بند از همان آغاز اعمال شده بود. قصد ما امرور مرور تاریخچه کودتا ها و شبه انقلاب ها نیست. این یادآوری کوتاه لازم بود تا وارد قصد و هدف اصلیمان که مرتبط است با راه و کارمان بشویم. برای این که از تطویل کلام پرهیز کنیم و روی قصد اصلی متمرکز شویم از تشریح کودتاهای پی در پی و همین طور از انقلاب های ناسرانجام و شکست خورده هم عبور می کنیم و تمرکز خودمان را میگذاریم روی یکی از بازیگران زن سینما در یونان در دوران سرهنگها و مقایسه اش می کنیم با بازیگران زن سینما بعد از شکست و تغیر مسیر انقلاب در ایران و تسلط آخوندها بر زادگاه ما و از این طریق با ذکر چند مثال شاید بشود به این واقعیت نقبی زد که چرا سرهنگها در یونان ۷سال دوام آوردند و جمهوری اسلامی داعشی ۴۰ سال و هنوز هم دست بردار نیست. همچنان می گیرد،می کشد، سر به نیست میکند، اگر کودتاچیان یونان دیکتاتور های امروزی بودند آخوندها، اسلام ارتجاعی ۱۴۰۰ سال پیش را زنده کردند. جالب  این که موسوی نخست وزیر قاتل که رهبر دوم خردادی ها هم است، مدعی است که بعد از فوت امام ابلهشان اهمال شده و گرنه باید ج. اسلامی از این حد هم سفاک تر و خون ریزتر باشد!
برگردیم به یونان
 در زمان وقوع کودتا ملینا مرکوری بازیگر و خواننده موفقی بود به خصوص که همسر و همراه یکی از برجستگان سیما ژول داسن شده بود.
ملینا بعد از وقوع کودتا میتوانست مثل جمعی از بازیگران سینمای ما که با نظام داعشی به تفاهم رسیدند تن به خواست های سرهنگها بدهد و در بساط سرهنگها کار کنند موقعیت بگیرد.
سرهنگها ۶ یا ۷ سال بر یونان حکومت کردند و ساقط شدند یعنی مردم یونان ساقطشان کردند. مردم ما ۴۰ سال است نظام کثیف تر از سرهنگ ها را تحمل می کنند.
ملینا را در ایران با فیلم «یکشنبه ها هرگز» اثر ژول داسن می شناسند اما ملینا بازیگر و خواننده با استعداد و شناخته شده ای بود همسرش داسن هم از برجستگان سینمای امریکا بود که در تصویه های سناتور مک کارتی به مانند بسیار از هنرمندان چپ گرا اراج شد .
 ملینا اما در دایم به کشورهای دیگر سفر میکرد  نه برای این که امکان کار بهتر  را بدست بیاورد، نه او مصمم بود تا به سقوط کشاندن سرهنگ ها لحظه ای دست از مقاومت برندارد. اما زنان بازیگر ما در دوران اخوند ها نه نتها تمکین کردند بلکه گاه خوش رقصی هم می کردند و می کنند، نهایت آزادی خواهی شان پیوستن به باند مرتجع خاتمی است، نمونه میخواهید؟ تعدادشان بسیار است چند تایشان را نام می بریم: نیکی کریمی، ترانه علی دوستی، هدیه تهرانی، باران کوثری، فاطمه معتمد آریا، مریلا زارعی، مهناز افشار، لیلا حاتمی، پگاه آهنگرانی.
اگر کیارستمی شهامت می یابد که در تائید حجاب نظر صادر کنند این شهامت را از منش بازیگران زن جمهوری اسلامی بدست میآورد. حتا بازیگرانی مثل شهره آغداشلو که مثلا اپوزیسیون خارج نشین بود از طریق بی بی سی که نقش کارچاقکن شهره خاتم را بعهده گرفت میخواست دل آخوند را بدست اورد، جعفر پناهی هم خیلی سعی کرد تا مقامات را متوجه نتیجه مثبت عفو شهره خانم بنماید، اما اخوندها زیر بار نرفتند و التماس های شهره را بی جواب گذاشتند، بله شهره حاضر بود هر تحقیر و توهینی را بپذیرد اگر اجازه سفر به دارالخرافه را داشته باشد. که البته ناکام ماند.
در دوران پر افتخار خاتمی شارلاتان، تهمینه میلانی، فرشته طاهر پور، نیکی کریمی وچند تای دیگر بعنوان سفیر حسن نیت به امریکا ی قبلا جهانخوار سفر کردند و انجا گفتند: ما در جمهوری اسلامی هیچ مشکلی نداریم.
 اما ملینا با حضور سرهنگ ها در صحنه سیاست یونان با بازیگری وداع کرد و یک مبارز سیاسی علیه سرهنگ ها شد. سخنرانی های آتشینش در ایتالیا و دیگر کشورها باعث شد که سرهنگها ملیت یونانی اش را از او سلب کنند اما ملینا بی اعتنا همچنان میگفت، می نوشت و فریاد می زد. در ایتالیا در حین سخنرانی بمبی زیر پای او منفحر شد . اما ملینا چند قدم آن طرف تر دوباره سخنرانی اش را اغاز و ادامه داد.
ملینا به توریست هایی که قصد سفر به یونان را داشتند میگفت: به یونان تحت تسلط سرهنگها سفر نکنید ،پول هایی که شما در یونان خرج میکنید کمکی به مردم در بند نمی کند بلکه سر هنگها را فربه تر ودرنده خو ترمیکند ( نقل به معنا)
 با سقوط سرهنگها هم ملینا دیگر به سینما بر نگشت او وارد دنیای سیاست شد وزارت فرهنگ یونان به او سپرده شد، آنگونه که در تاریخ ثبت شده او در دوران وزارت هم از مردم جدا نشد. همچنان محبوب مانده بود. در سال ۱۹۹۴ ملینا مرکوری با زندگی وداع گفت اما تجلیلی که مردم یونان از او کردند نشانگر محبوبیت او نزد عامه بود. بیش از یک ملیون نفر در آتن در مراسم وداع با ملینا شرکت کردند اتفاقی که تا آنوقت در اتن سابقه نداشت.
ایا تا حالا با خود تامل کرده ایم چرا سرهنگ ها که شقاوت و بی رحمی شان هر چقدر هم شدید بود فراتر از نظام جمهوری اسلامی داعشی کنونی که نمیتوانست بوده باشد، ۷ سال بیشتر دوام نیاوردند و جمهوری اسلامی داعشی ۴۰ سال مانده است؟ هنوز هم شرش را نکنده است، همچنان میگیرد، به بند می کشد، به روی زنان اسید میپاشد، گروه گروه مخالفان را میکشد درقبر های دسته جمعی قرار میدهد،
 آیا اگر  اول یک سوزن بخودمان بزنیم و بعد یک جوالدوز به دیگران به این واقعیت دردناک نمی رسیم که نقش خود ما در ماندگاری آخوندها موثرتر از امریگا، اروپا، اوباما و ترامپ دیگر چپاول گران دنیای سرمایه داری بوده است.
بله ما نیاز به ملیناها، داسن ها، فریتس لانگ ها داریم نه فرهادی ها، پناهی ها، مجیدی ها و نظایرشان.
 تا این واقعیت را عمیقا درک و هنرمندان حکومتی را طرد نکنیم امید به رهایی  همچنان دور از دسترس است.
۴۰ سال فریب اینان را خوردیم بس نیست؟ آقایان و خانم های شیفته افتخار که غرور ملی تان را میخواهید با عوامل سینمایی  ج. اسلامی ترمیم کنید به هوش باشید. حتما شنیده اید که دیگر توریست ها هم حاضر نیستنئد به هنگام سفر به داخل مهر ننگین حمهوری اسلامی در پاسپورتشان درج شود و آخوند ها که خزانه مملکت را چاپیده اند با حقارت می پذیرند که مهرشان از روی گذرنامه توریست ها بردارند. اگر  ۲۰۰۰ جایزه از همه ی جشنواره های اروپایی دو اسکار، چند خرس و شیر و پلنک اگر ذره ای اعتبار اورده بود لااقل توریستها مهر ننگین را در گذرنامه شان تحمل میکردند. از ما گفتن واز شما شیفتگان غرور و افتخار ملی نشنیدن.
 بصیر نصیبی  ۲۸ اکتبر ۲۰۱۸

بخشی از دستفروشان خیابان و مترو شامل دانشجویان جوانی می‌شوند که به اجبار برای تأمین هزینه‌های جاری زندگی دانشجویی خود اقدام به دستفروشی می‌کنند.


دانشجویان دستفروش – پیامد بحران اقتصادی و کالایی شدن تحصیل
دانشجوی دستفروش − نه کتابخانه، بلکه کنار خیابان جای درس خواندن شده است.
دستفروشی در همه شهرهای ایران به ویژه تهران امری عادی است. آدم‌هایی که در گوشه و کنار خیابان بساط خود را پهن می‌کنند یا بار سنگینی را در مترو به دوش می‌کشند و با صدای بلند برای فروش اجناس خود تبلیغ‌های عجیب و غریبی انجام می‌دهند. دیگر شهروندان به دیدن دستفروشان در هر قسمت و مکانی از شهر و همچنین بعضاً خرید از آنان عادت کرده‌اند.
 در دو سال گذشته با بالا گرفتن مشکلات اقتصادی و فشار تحریم‌ها تعداد دانشجویان دستفروش در تهران افزایش چشمگیری داشته است.

نبودن امکان اشتغال مناسب
الهام فخاری، عضو شورای پنجم شهر تهران در مورد دستفروشی دانشجویان می‌گوید: «برخی دستفروشان مترو دانشجو هستند، فقط کار می‌خواهند. دانشجو اگر شغل مناسبی داشته باشد دست به دستفروشی نمی‌زند. سرچشمه دستفروشی مسأله اقتصادی است.»
افزایش هزینه‌های جاری زندگی اعم از هزینه خوابگاه، اجاره اتاق، افزایش شهریه دانشگاه‌ها، خورد و خوراک، رفت و آمد، کتاب‌ها و … موجب شده تا دانشجویان در نبود امکان‌های دیگر اشتغال به دستفروشی روی بیاورند.

غریب در تهران
دانشجویان دستفروش به دو دسته تقسیم می‌شوند؛ دانشجویان تهرانی و دانشجویان شهرستانی و روستایی که در دانشگاه‌های تهران برای تحصیل پذیرفته شده‌اند. اکثریت دانشجویان دستفروش را شهرستانی‌ها و روستاییان تشکیل می‌دهند که برای تأمین مخارج زندگی خود و بدون اطلاع خانواده در تهران مشغول به  دستفروشی هستند.
دانشجویی به نام آوینا ماسک سفید را از صورتش برمی‌دارد و با لهجه کرمانشاهی می‌گوید: «فروش لوازم آرایشی در مترو سود بیشتری داره. روزهایی که دانشگاه ندارم واسه دستفروشی میام مترو. روزی بین دویست تا سیصد تومان فروش دارم. خدارو شکر فروشم خوبه.»
دانشجوی اهوازی که در گوشه‌ای از خیابان انقلاب تعدادی تابلوی نقاشی در بساطش گذاشته از فروش نرفتن و درآمد اندک خود می‌نالد. نامش ماهان است و دانشجوی هنر دانشگاه تهران. در یک اتاق بیست متری زندگی می‌کند اما از پس اجاره آن برنمی‌آید. در میان تابلوهای نقاشی یک تابلو کوچک به چشم می‌خورد؛ روی آن با خط خوش نوشته:
«تو اگر دغدغه‌ات مردم شام و یمن است/ من دلم پیش غریبی‌ست که نامش وطن است/ گندمی را که تو از کیسه‌ی ما می‌بخشی/ سهم نانی‌ست که در سفره‌ی امثال من است.»

کاردستی برای دستفروشی
اجناس دانشجویان دستفروش به دو دسته تقسیم می‌شود: دست‌ساخته‌ها و اجناس بازاری. اکثریت دانشجویان هنر و افراد دیگری که هنر ساخت وسایل دستساز مثل دستبند، مجسمه، زیورآلات و … را دارند در خیابان انقلاب و ولیعصر بساط خود را پهن می‌کنند. دسته دیگر دانشجویان با خرید اجناسی مثل وسایل آرایشی، شال و روسری، لوازم جانبی گوشی و … از بازار و درنهایت فروش آن با درصد اندکی سود، امرار معاش می‌کنند. همه این دانشجویان جوانان با استعداد و خلاقی هستند که می‌توانند در واحدهای صنعتی و تولیدی جذب شوند اما به علت سیاست‌های ناکارآمد اقتصادی ایران محبور به دستفروشی در گوشه و کنار خیابان و شهر شده‌اند.
یکی از دانشجویان حقوق دانشگاه شهید بهشتی، می‌گوید: «خیلی از دانشجویان در داخل خوابگاه دستفروشی می‌کنند. در خوابگاه لواشک درست می‌کنند و می فروشند یا می‌روند لباس می‌خرند و با سودی کم به دانشجوهای دیگر می‌فروشند تا اندکی از هزینه زندگی‌شان را تأمین کنند»
گوشه خیابان و در ضلع جنوبی میدان توپخونه یا امام خمینی جایی است که حامد آن را برای کسب درآمد انتخاب کرده است. این انتخاب نه از سر علاقه و اختیار که تنها زور و اجبار او را به دستفروشی کنار خیابان وادار کرده است. او دانشجوی رشته پزشکی است. درمانگاه‌ها نمی‌توانند چنین کسانی را به کار گیرند؟ کار دانشجویی، در عین حال تجربه‌اندوزی. اما حامد اکنون تجربه‌ای می‌اندوزد که ربطی به رشته‌اش ندارد: دستفروشی.

پیامد کالایی شدن تحصیل
در دو سال گذشته بخشی از اعتراضات دانشجویی متوجه انتخاب منصور غلامی به عنوان وزیر علوم از سوی دولت روحانی بود. برای مسائل صنفی هم مدام دست به اعتراض برداشته‌اند. آنان به کالایی‌سازی دانشگاه انتقاد داشته و از اینکه باید عل‌رغم نص صریح قانون اساسی برای درس خواندن در دانشگاه دولتی پول بدهند، به شدت معترض بوده‌اند.
یکی از مسائل اعتراض‌برانگیز هزینه‌ای است که دانشجویان باید برای سنوات بیشتر از سال‌های تحصیل‌شان برای گذراندن واحدها یا ماندن در خوابگاه بپردازند. هزینه‌هایی که آن‌ها را ورودی‌های جدید در نظر می‌گیرند و به گفته خودشان کاملا این هزینه‌ها اعم ازهزینه خوابگاه، شهریه، غذاهای سلف دانشگاه و … دو برابر شده است.
همین کالایی شدن تحصیل یکی از عوامل رو آوردن دانشجویان به دستفروشی است. از کجا هزینه‌های دانشگاه از جمله شهریه‌های کلان را تأمین کنند؟ − آن هم در شرایطی که اکثرا از خانواده انتظار کمک ندارند. شاید پدر و مادرشان به دست‌فروشی رو آورده باشند.

فیلم کامل تجاوز در شورای شهر بابل+عکس متهمین