۱۳۸۷ مرداد ۱۷, پنجشنبه

کلوچه هايی از خاک












اول تصور میکنید با صنعت سفالگری روبرو شده اید، اما این ,صنعت نانوایی, است و ظروف گلی برای خوردن. .http://www.roshangari.net/




حالا همه جا بهتر است از ,وطن, روشنگری.آن زمان ها که هائيتی بر محصولات کشاورزی خود تعرفه می بست، درتامين برنج خودکفا بود و حتی آنرا صادر ميکرد. يکی از اولين نقاطی که اصول,اقتصاد آزاد, در آن به اجرا در آمد، هائيتی بود. قرار بود اگرهم اين سياست در سال های نخست بيکاری وحتی فقر به بار آورد، در دراز مدت به رونق اقتصادی بيانجامد. نزديک 40 سال بايد کافی باشد برای راست آزمايی اين وعده. اکنون نان توليد شده از خاک بر نان معمولی پيروز شده و آنرا هم از بازار و هم از سفره مردم بيرون رانده و به قول خبرنگار گاردين به ,غذای پايه ای, بخش اعظم جمعيت تبديل کرده است. تازه هائيتی تحت محاصره اقتصادی و سياسی نبود و اخيرا هم بعد از انتخاب پره وار يک دوره ثبات نسبی را طی ميکرد. يک بحران در اقتصاد جهانی لازم بود تا فاجعه ی اعماق نمايان شده و در خبرها بازتاب پيدا کند. خلاصه ای از گزارش غم انگيز و تکان دهنده گاردين را در زير ميخوانيد. گزارش توسط روری کارول خبرنگار گاردين تهيه شده است. نام اين خبرنگار 35 ساله در سال 2005 وقتی که در عراق به گروگان گرفته شده بود، بر سرزبانها افتاد. کارول برای امتحان، خود خشت هايی گلی را خورد و در مورد مزه ماندگارآن در مقاله خود شهادت داده است. خلاصه گزارش روری کارول در گاردين. 29 ژوئيه 2008 در سيته سوليل، يکی از فقيرترين زاغه نشين های پورت او پرنس[پايتخت هائيتی]، توليد غذا از گ ل به وسيله اصلی کسب درآمد تبديل شده است. در نظر اول تصور می کنيد با شکوفايی صنعت سفالگری روبرو شده ايد. زنان در يک حياط انباشته از غبار، خاک و آب را قاطی کرده و آنرا به صدها بشقاب کوچک تبديل ميکنند و زير آفتاب کارائيب ميگذارند تا سفت شود. هنردستها ابتدايی و محصول نهايی ناصاف است. ولی مشتريان اهميتی نمی دهند. بشقاب ها برای اين نيستند که غذا را در خود جای دهند، خود غذا هستند. اسم شان,کلوچه گ لی , است، ترد و آنطور که از صدای شان ميشود فهميد پر از شن و ماسه هستند. سال ها بود که زنهای فقيری که آبستن بودند از طريق خوردن آنها کلسيم خود را تامين می کردند، هرچند اين امر از نظر پزشکی ثابت نشده و خوردن گل متضمن خطراست. ولی حالا کلوچه ها به غذای اصلی بخش بزرگی از خانواده ها تبديل شده است. اين به خاطر طعم يا مغذی بودن آن نيست، علتش اين است که از هرچيز ديگر ارزان تر بوده و خوردن آن بطور فزاينده به تنها راه ممکن برای پر کردن شکم تبديل ميشود، کمی نمک و مارگارين نمی تواند مزه چيزی را که در اساس لجن است تغيير دهد و گاردين ميتواند تضمين کند که طعم آن در دهان ميماند. ماری کارمل باپتيست زن 35 ساله ای که اين نوع ,کلوچه, ها را درست می کند، ميلی به بازار گرمی نداشت. او در حاليکه به جنس هايش که روی زمين رديف شده بود نگاه ميکرد گفت: ,اينها جلوی گرسنگی را می گيرند. وقتی مجبور باشی آن را ميخوری., اين روزها خيلی از مردم مجبورند. بحران غذا و سوخت به هائيتی بيش از هر کشور ديگر صدمه زد و مردم به شدت فقير آن را به گرسنگی و شورش کشاند. سوزش ناشی از گرسنگی را ,کلروکس بلعی, ميخوانند.کلروکس اسم يک نوع ماده سفيد کننده است. بنا بر گزارش سازمان ملل دو سوم مردم هائيتی با روزی کمتر از 50 پنس زندگی می کنند و نيمی از آنها گرفتار سوء تغذيه هستند.پروسپری ريموند مدير کريستين ايد در هائيتی می گويد ,غذا هست ولی مردم قدرت خريد آن را ندارند., تا همين اواخر، اين کشور کوچک منطقه کارائيب که در رابطه با آمار وحشتناک توسعه انسانی با افغانستان رقابت ميکند، نشانه هايی از بهبود را به نمايش ميگذاشت. ثبات سياسي، جاده ها و ساخت های زيربنايی جديد، تعداد کمتری دارو دسته های جنگ سالاران. الونه دروس معاون رئيس پارلمان می گويد: ,ما داشتيم در مسير درست حرکت ميکرديم و اين بحران آن را مورد تهديد قرار داده است., هرچه وضع خراب تر ميشود، توليد ,کلوچه های گ لی, نيز افزايش می يابد. بطوريکه آمار آن به شاخص غيررسمی سنجش فلاکت تبديل شده است. حالا حتی توليد کنندگان کلوچه های خاکی هم دچار مشکل شده اند.هزينه انتقال بار از يک منطقه غنی از خاک سفال در خارج پايتخت بالا رفته است. اما کلوچه خاکی که تنها کالايی است که از تورم مصون مانده، هنوز دانه ای 1.3 پنس فروخته ميشود. باپتيست ,نانوا,ی سيته سوليل شکوه ميکند: ,ما بايد قيمت ها را بالا ببريم، ولی اين آخرين چيزی است که مردم به آن پناه می برند و قادر به تحمل افزايش بهای آن نيستند., فروشندگان ساير مواد غذايی که قيمت های شان را افزايش داده اند، کالای شان روی دست شان باد کرده است. در زاغه پليکارد، که تلمباری ازبتن های شکسته است که به دامنه يک کوه چسبيده اند، خانواده دوکاس بهای نان های خود را به علت افزايش بهای آرد، سه برابر کردند. ژان دوکاس در حاليکه به نان های پلاسيده و بادکرده اش اشاره ميکند ميگويد:, فروش ما نصف شد., علايم بحران را ميتوان همه جا ديد. سازمان های کمک رسانی می گويند تعداد کسانی که برای غذا به مراکز آنها مراجعه می کنند سه برابر شده است. در زاغه فورت مرسدي، در يکی از اين مراکز يک زن استخوانی ديده ميشود که نوزادی را در بغل دارد. موهای بچه به زردی گراييده است. اين يکی از علايم گرسنگی است. آنتونين سنت کوئيت، پرستار اين مرکز ميگويد: ,حالا ما بايد هم به مادر و هم به بچه ها غذا برسانيم., در نواحی روستايی وضع از اين هم بدتر است و اين باعث ميشود مردم به اميد به دست آوردن امکانی از روستاها به زاغه ها هجوم بياورند. ليليان گوتريک يک زن 56 ساله که کشاورز خوش نشين روستايی نزديک کپ هايتين است هفت نوه اش را با هم از مدرسه بيرون آورد، چون پول غذای آنها را ندارد چه رسد به شهريه مدرسه. او با يک حالت دفاعی ميگويد:, چاره ای نداشتم., شواهد نشان ميدهد تعداد شاگردانی که به مدرسه می روند رو به کاهش است و آنها هم که ميتوانند به کلاس ها بروند بعضی وقت ها آنقدر گرسنه هستند که نمی توانند تمرکز داشته باشند. اسميرنوف اوژن يک معلم 25 ساله در پايتخت ميگويد:, من برای ايجاد تحرک مغزی از جوک استفاده ميکنم تا بيدار شوند., هائيتی از قيمت های رو به رشد نفت و غذا در اقتصاد جهاني، و از تقليل وجوه ارسالی خويشاوندان مهاجر بعد از بحران اقتصادی آمريکا تاثير می پذيرد. اما آنچه کشور را بطور ويژه آسيب پذير ساخته است، اتکاء کامل آن به واردات غذاست. کشاوری داخلی فاجعه بار است. سوزاندن و تخريب جنگل ها به قصد کشاورزی و به دست آوردن زغال چوب حاصل خيزی خاک را از بين برده است و سرمايه گذاری ناکافی زيرساخت روستاها را به شدت تضعيف کرده و يا اساسا از بين برده است. فلاکت در هائيتی به خاطر تصميم به برداشتن تعرفه ها در دهه 80 تشديد شده است. در آن موقع قيمت های جهانی پائين تر از قيمت محصولات داخلی بود و کشور از برنج و سبزيجات ارزان وارداتی لبريز شد. اين به نفع خريداران بود و صندوق بين المللی پول اين کار را مورد تمجيد قرار داد. اما کشاورزان داخلی ورشکسته شدند و دره ,آرتی بونيت,، مرکز تامين نان کشور، از بين رفت. حالا که بهای واردات بطور جهشی بالا ميرود، دولت وعده ميدهد کشاورزی نابود شده را بازسازی کند، ولی با توجه به منابع محدود، خاک تخريب شده و منازعات بر سر مالکيت زمين، اين کار از هرکول بر می آيد. يک نمونه اميدوار کننده وجود دارد. يک مرکز توليد لبنيات با استفاده از معافيت ها و امتيازات دولتی تحت عنوان Let Agogo که به تعدادی از کشاورزان سازمان يافته کمک ميکند شير خود را به بازار برسانند. اين باعث ايجاد شغل و در آمد شده و واردات 20 ميليارد پوند در سال را کاهش ميدهد. پرزيدنت رنه پروال اين طرح را به عنوان يک مدل نمونه ستوده است، ولی ميشل چنسی از يک نهاد غيردولتی مدافع توليد کنندگان لبنيات خوش بين نيست. او ميگويد: ,سياستمداران 20 سال تمام از احياء کشاورزی صحبت کردند ولی در عمل هيچکاری نکردند. اگر اين بحران غذا انگيزه ای بشود که عمل کنند شانس آورده ايم. ولی اين يک اگر بزرگ است., وقتی صبح در کنار ساحل قدم بزنيد هائيتی ها را می بينيد که به افق نيلگون اقيانوس خيره شده و در آرزوی فرار هستند. آنها عميقا به تاريخ خود،سرنگون کردن بردگی و استعمار، افتخار ميکنند. ولی اين روزها ايالات متحده، باهاماس، جمهوری دومينکن يا هرجای ديگر، بهتر از وطن به نظر ميرسد. هرمن خانوير يک ماهيگير 30 ساله در کپ هائيتيان، که يکی از مراکز قاچاق است، ميگويد چيزی که از مهاجرت توده ای جلوگيری ميکند، گاردهای ساحلی است: , مردم ميخواهند از اينجا بروند. ما ديگر به مثابه مردم مرده ايم., آخرين باری که خانوير سعی کرد بگريزد او را دستگير کرده و به گوانتانامو بردند. , من به آنها گفتم حاضرم به ارتش آمريکا بپيوندم. حاضرم پايگاه آنها را جارو کنم. آنها گفتند نه. بنابراين دوباره اينجا هستم، با قايقی بدون موتور، برای بقا هرکاری که از دستم بيايد ميکنم.,
*برای ديدن عکس های بيشتر به گالری گاردين در لينک زير مراجعه کنيد
http://www.guardian.co.uk/world/gallery/2008/jul/22/haiti?picture=335890153 *مقاله گاردين http://www.guardian.co.uk/world/2008/jul/29/food.internationalaidanddevelopment

هیچ نظری موجود نیست: