۱۳۸۶ بهمن ۶, شنبه

تسليت به خلق فلسطين



تسليت به خلق فلسطين
امروز جورج حبش بنيا نگذار جبهه خلق براي آزادي فلسطين در گذشت اين فقدان و ضايعه را به مردم فلسطين تسليت ميگوئيم
گاه شمار زندگی جورج حبش ● در روز اول اوت 1925 در يک خانواده مسيحی در ليد، فلسطين بدنيا آمد.● در سال 1944 در دانشکده پزشکی دانشگاه آمريکايی بيروت ثبت نام کرد.● در پی شوک ناشی از طرح 1947 سازمان ملل برای تقسيم فلسطين، در سال 1948 به يافا بازگشت.● بعنوان داوطلب کمک به زخمی های در يک مرکز امداد، شاهد افتادن کنترل شهرهای فلسطينی بدست يهوديان بود.● او برای ادامه تحصيل به بيروت بازگشت، يک فعال سياسی شد و به يک گروه کوچک از ناسيوناليست های پان-عرب پيوست.● پس از فارغ التحصيلی در سال 1951، استاد دانشگاه آمريکايی بيروت شد، اما بعد از علنی شدن فعاليت های سياسی اش، مجبور به استعفا شد. او به اردن رفت و در آنجا به طبابت پرداخت.● در سال 1953 جنبش ملی عرب را تشکيل داد.● در سال 1964 با جمال عبدالناصر، رهبر فقيد مصر ملاقات کرد و از مبارزه مسلحانه حمايت نمود. ● در 11 دسامبر 1967 جبهه خلق برای آزادی فلسطين را بنيان نهاد.● در سال 1968 گروهی برهبری نايف حواتمه از جبهه خلق برای آزادی فلسطين جدا شدند و جبهه دموکراتيک برای آزادی فلسطين را تشکيل دادند.● در سال 2000 بعلت وضع جسمی و سلامتی خود از رهبری کناره گرفت و در امان، اردن ساکن شد.● در روز 26 ژانويه
2008 در سن 82 سالگی در بيمارستانی در اردن درگذشت. ***
مقدمه جرج حبش بر کتاب «ضرورت مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقا»اثر جاودان رفیق شهید امیر پرویز پویان خلقهای ایران دارای تاریخی سرشار از مبارزات انقلابی به شکلهای مختلف علیه استعمار و دخالت بیگانه و همچنین علیه رژیم ارتجاعی و دست نشانده و بورژوا کمپرادور- وابسته میباشند و این افزون بر مبارزه ای است که علیه ستم ملی و نژادی که یکی از شکلهای سرکوب ملی و طبقاتی توده های خلقی تمام ملیتهائی که تحت ستم رژیم امپراطوری شاه بسر میبرند در پیش گرفته است.بر این تاریخ طولانی و سرشار از مبارزات ملی و طبقاتی، خلقهای ایران با ارزشترین فداکاریها را انجام داده اند ، زیرا که ایران با داشتن ثروتهای بی شمار و موقعیت استراتژیکی بسیار مهم ، همیشه مورد توجه نیروهای استعماری بوده، همانطور که اکنون نیز بشکل ویژه ای مورد توجه امپریالیسم امریکا قرار گرفته است. این نیروها برای بقای رژیم ارتجاعی در نگهبانی از غارتهای وحشیانه انحصارات امپریالیستی از ثروتهای ایران، و همچنین در بکاربردن آن به عنوان آلت دستی در سرکوب جنبشهای آزادیبخش تمام آسیای میانه و خلیج و دیگر کشورهای عرب، از هیچگونه کمکی به آن دریغ نمی ورزند.این نقش منطقه ای و جهانی مبارزه خلقهای ایران، به این مبارزه نقشی گسترده تر از چهارچوب میهن میدهد و آن را برای جنبشهای رهائی بخش ملی تمام منطقه بوِیژه جنبش رهائی بخش ملی عرب بارز و مهم جلوه میدهد، بطوریکه همبستگی میان مبارزه رهایی بخش خلقهای ایران و مبارزه رهائی بخش خلق عرب پیوندی فراتر از معنا و مفهوم تاریخی آن میگردد زیرا که این وظیفه انترناسیونالیستی از وظایف جنبش رهائی بخش ملی است و این از هم اکنون پایه های محکم دموکراسی پیشرو را در آینده آزاد و پیشرو منطقه استوار می سازد و همگام با آن و از هم اکنون پیوندی میان خلقهای برادر که مبارزه رهائی بخش را علیه دشمن یگانه مشترکی یعنی امریکا با پایگاههای گوناگون ارتجاعی و صیهونیستی و نژادیش در پیش گرفته اند، برقرار می سازد.از اینجا دید ما نسبت به مبارزه خلقهای ایران، بویژه پیشاهنگان انقلابی پیشرو اش، به سطح هبستگی استراتژیکی واحد در مبارزه سرنوشت ساز می رسد و این امری طبیعی است زیرا که نظیر چنین پیوندی منتهی بگونه ارتجاعی و دست نشانده اش، میان رژیم دست نشانده شاه و نظام صیهونیستی تجاوزگر در سرزمین ما فلسطین و رژیمهای ارتجاعی و دست نشانده عرب برقرار میباشد. ولی هبستگی انقلابی ما پیوند مترقی تری است که میان خلقهای مبارز علیه این اتحاد امپریالیستی و نژادگرایانه ارتجاعی برقرار است.این در مورد همبستگی کلی میان خلق ما و خلقهای ایران است و اما در مورد خاص، ما به "سازمان چریکهای فدایی خلق" یکی از بارزترین پیشاهنگان انقلابی که مبارزه خلقهای ایران در این مرحله وجود آن را ایجاب کرده توجه داریم. ما مبارزه فهرمانانه و سرشار از فداکاریهای آن را ستایش می کنیم همانگونه که نقشی را که در ایجاد همبستگی بیشتر میان مبارزه خلقهای ایران و مبارزه خلق عرب بطور عام و خلق فلسطین بطور خاص بازی می کند، گرامی میداریم.و اما کتابی که اکنون در دست ماست و نویسنده قهرمان آن رفیق شهید امیر پرویز پویان با خون خود آن را آغشته نمود ، بی شک به مساله بسیار مهمی میپردازد که نسبت به تمام جنبشهای رهائی بخش ملی بویژه در مرحله رو در روئی و انتخاب میان مبارزه مسلحانه در مقابله با وحشیانه ترین انواع سرکوب و ستم و خفقان و میان آنچه که رفیق شهید آنرا «تئوری بقا» مینامد در مقابله با همانگونه شرایط ، اهمیت ویژه ای دارد.این کتاب در رد «تئوری بقاء» از سطح نظری و علمی و عملی مترقیانه اش فراتر میرود و پایه های ابتدائی بوجود آمدن پیشاهنگ فدائی مبارز را برای در هم شکستن و چیره شدن بر سدهای سرکوب دیکتاتوری به عنوان راهگشای موانع رعب و وحشت از پیش پای توده های مردم، و برای بسیج آنها در سازمان انقلابی خلقی، یا حزب انقلابی، حزب طبقه کارگر، مهیا میسازد.اگر این کتاب توجه پیشتاز خود را به رد « تئوری بقا» معطوف میسازد و بر ضرورت تاریخی پیشاهنگ مبارز در چنین شرایطی تاکید می کند، و از آن پیروز در میآید ، مساله ای است که محور اساسی بحث های ایدئولوژیکی را در ایران تشکیل می دهد و لازم بود که با همان توجه به مساله گذار و یا تکامل از پیشاهنگ مبارز در رسیدن به حزب انقلابی، می پرداخت. ولی شکی نیست که شهادت رفیق پویان بود که باعث شد در بحث و گسترش این مساله وقفه حاصل شود. از اینجا مسئولیت رفقای دیگر در الهام از این میراث مهر خورده با خون و تجربه اندوزی و مسلح شدن به آن و سپس اقدام در بپایان رساندن مورد یاد شده و ضرورت انجام آن با آگاهی مارکسیست – لنینیستی و بر پایه تجربه مبارزاتی آموزنده خلقهای ایران و طبقه کارگرش و پیشاهنگان فدائی مبارزش پیش میآید.در پایان این مقدمه کوتاه برای کتاب ، خشنودم که بنام خود و بنام جبهه خلق برای آزادی فلسطین و بنام خلق مبارز فلسطین تاکید کنم که ایمان ما به پیروزیهای خلقهای ایران در مبارزه قهرمانانه شان علیه رژیم ارتجاعی و شووینیستی و دست نشانده و علیه هر نیروی امپریالیستی که پشت این رژیم ایستاده است، ایمانی مطلق است، ایمانی کامل، همانگونه که به پیروزی خلق مان علیه دشمن امپریالیستی و صیهونیستی و ارتجاعی مشترک ایمان داریم. همه ما امروز برای آزادی تمام منطقه و طرح آینده ای دموکراتیک و پیشرو مبارزه میکنیم، برای صلح و برادری واقعی و به عنوان بخشی از جهان آزاد و خالی از هر گونه بهره کشی یا تسلط و ... . جهانی که عدالت و صلح و سوسیالیسم در آن برقرار باشد.
دبیر کل جبهه خلق برای آزادی فلسطین
دکتر جرج حبش

هیچ نظری موجود نیست: