۱۳۹۲ اسفند ۱۲, دوشنبه

پنج دلیل ناخشنودی جمهوری اسلامی از سقوط دولت یانوکوویچ

پنج دلیل ناخشنودی جمهوری اسلامی از سقوط دولت یانوکوویچ
مجید محمدی

پس از سقوط دولت یانوکوویچ در کی‌یف با استقامت سه‌ماهٔ معترضان، روشن و صریح بودن خواسته‌ها و کوتاه نیامدن از آنها، و مقاومت در برابر نیروهای امنیتی و پلیس تا حد ۸۸ کشته، نهادها و مقامات جمهوری اسلامی که خود را هم‌پیمان (بعضاً پذیرفته ناشده) دولت‌های اقتدارگرا و تمامیت‌خواه می‌دانند در کار تاسف خوردن برای رژیم نزدیک به پوتین هستند.
مقامات سیاسی و نظامی و قضایی و دستگاه‌های تبلیغاتی جمهوری اسلامی در این موضع یک‌صدا هستند.
واکنش‌ها
نگاهی به واکنش‌های این دستگاه‌ها و مقامات نحوهٔ برخورد آنها را روشن می‌کند:
نیروهای نظامی: «آنچه در اوکراین و در کی‌یف اتفاق افتاد، انقلاب برای فرار از استقلال به سمت وابستگی بود... درسی که آمریکا و غربی‌های معتقد به لیبرال دموکراسی در اوکراین به ملت این کشور دادند، عبرتی تاریخی برای همه ملت‌های مستقل است که مراقب لبخندها و ایده‌های شیطانی ابرسرمایه‌داری باشند و فریب استکبار و عوامل آن را نخورند.» (رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، ایسنا، ۵ اسفند ۱۳۹۲)
دستگاه دیپلماسی: «ضمن تاکید بر حفظ ثبات و آرامش و پرهیز از خشونت، اعتقاد داریم سرنوشت اوکراین با تحقق اراده ملت و تفاهم نیروهای سیاسی این کشور و عدم دخالت خارجی میسر است.» (سخنگوی وزارت خارجه، تسنیم، ۵ اسفند ۱۳۹۲)
رادیو و تلویزیون دولتی: بخش‌های خبری رادیو و تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی در گزارش تحولات اوکراین با ابراز ناخشنودی ضمنی از فرار رئیس‌جمهور حامی روسیه مکرراً از یانوکوویچ به عنوان رئیس‌جمهور قانونی اوکراین نام می‌برند. این همان موضع نخست وزیر روسیه، دیمیتری مدودف است که می‌گوید «مشروعیت تعداد قابل توجهی از ارگان‌های قدرت محل تردید است، اما برخی شرکای غربی ما شکل دیگری فکر می‌کنند. مشروع دانستن حاصل یک شورش مسلحانه کوتاه‌فکری است.» (بی‌بی‌سی فارسی ۵ اسفند ۱۳۹۲)
رادیو و تلویزیون دولتی اولا مخالفان را به هواداران نخست وزیر پیشین تقلیل داده و ثانیا  از تیموشنکو با عنوان سرکرده مخالفان غربگرا و همدست غرب و آمریکا نام می‌برد که توسط رئیس‌جمهور قانونی و معزول اوکراین به دلیل سوءاستفاده از قدرت و فساد اقتصادی زندانی شده‌است.
روزنامه‌های دولتی  و شبه دولتی: تیتر بزرگ روزنامهٔ حکومتی کیهان ۶ اسفند ۹۲ این است: «روزهای تاریک اوکراین، گرگ در لباس میش بازگشت: نارنجی‌ها با کمک سیا دوباره به قدرت رسیدند». رسالت از قول ولایتی تیتر زده‌است که «خطر تجزیه، اوکراین را تهدید می‌کند» (۶ اسفند ۱۳۹۲) یکی از تیترهای صفحهٔ اول روزنامهٔ تهران امروز این است: «پنج میلیارد دلار هزینهٔ امریکا برای اغتشاش در اوکراین.» (۶ اسفند ۱۳۹۲) عنوان سرمقالهٔ جام جم این است: «بعد از اوکراین نوبت شقه شدن کدام ملت است؟» (۵ اسفند ۱۳۹۲)
مقام‌های سیاسی: «کشورهایی نظیر اوکراین که یک دوره متمایل به فضای غربی شده و دوباره تمایل به شرق پیدا کرد و باز هم حرکت‌هایی می‌شود که متمایل به غرب شوند در حدی نیستند که کسی فکر کند اگر در آنجا اتفاقی افتاده حالا در ایران هم تیتر بزرگ و لوگوی رنگی و حرکت‌ها و حرف‌هایی از این دست زده شود.» (وزیر دادگستری، ایسنا ۵ اسفند ۱۳۹۲)
چرا ناخشنودی؟
پنج علت برای این نوع برخورد با قیام علیه دیکتاتوری و فساد دولت یانوکوویچ به چشم می‌خورد:
۱. دشمنی با هر جنبش تحول‌خواه و اصلاح‌طلب. مقامات جمهوری اسلامی دریافته‌اند که به متحدان بیشتری در عالم  نیاز دارند و از این‌رو برای تقویت جبههٔ حکومت‌های هم‌سنخ خود یعنی حکومت‌هایی که در داخل کشورهای خود مستبدانه حکومت می‌کنند تلاش می‌کنند، در عین این‌که اتحاد دمکراسی‌خواهان ایرانی با دولت‌های دمکراتیک غربی را خیانت به کشور معرفی می‌کنند.
۲. ترس از گرفتار آمدن به همان سرنوشت. از حیث جنبش‌های اجتماعی مقامات جمهوری اسلامی بیشترین حساسیت را به جنبش‌های دمکراسی‌خواهی در شرق اروپا دارند چون به خوبی می‌دانند که در نظام سرکوب و نظام تبلیغاتی از آنها الگو گرفته‌اند و ممکن است مخالفان با درس‌گیری از جنبش‌های سیاسی علیه آنها به براندازی رژیم اقدام کنند.
رمز شکست جنبش سبز در عدم استقامت در خیابان و باور رهبران به مبانی جمهوری اسلامی و رمز پیروزی معترضان اوکراینی در استقامت در عرصهٔ خیابان و پافشاری بر سقوط رژیم یانوکوویچ بود. علی خامنه‌ای بیش از همهٔ جنبش‌های سیاسی از انقلاب‌های رنگی می‌هراسد و این عزاداری برای رژیم مورد حمایت روسیه برای پیش‌گیری از وقوع این گونه رخدادها در ایران است.
۳. ترس از  بسط امید به تغییر. جنبش‌های ناموفق مثل سوریه یا مصر بسیار مورد علاقهٔ مقامات جمهوری اسلامی هستند چون با استفاده از آنها به مخالفان و معترضان متذکر می‌شوند که اگر اعتراض کنید ممکن است بدون هیچ نتیجه‌ای به جنگ داخلی یا پس از مدتی بازگشت به دیکتاتوری منجر شود. اما ایدئولوگ‌ها و تبلیغاتچی‌های نظام از ذکر مواردی مثل تونس یا اوکراین یا ده‌ها کشور دیگر که به واسطهٔ سقوط دیکتاتورها وضعیت بهتری پیدا کرده‌اند (بسیاری از کشورهای اروپای شرقی که امروز به اتحادیهٔ اروپا پیوسته‌اند) یا امید می‌رود که پیدا کنند ابا دارند.
۴. همراهی با متحدان جمهوری اسلامی. همراه با تند شدن لحن دولت روسیه علیه رهبران جدید اوکراین مقامات و دستگاه‌های تبلیغاتی جمهوری اسلامی نیز به حجم حملات خود علیه وضعیت جدید افزوده‌اند. مقامات جمهوری اسلامی از این که معاون وزیر خارجهٔ آمریکا یا سناتورهای آمریکایی در اوج اعتراضات برای حمایت از جنبش به اوکراین سفر می‌کردند ناخشنود بودند به همان ترتیب که دولت پوتین از این مسافرت‌ها ناخشنود بود. جمهوری اسلامی بعد از شعارهای نه شرقی نه غربی سال‌های انقلاب به سرعت به این درک رسید که باید در اردوگاه دیکتاتوری و ضد دمکراسی ثبت نام کند. از این جهت تبلیغات روسی علیه جنبش اوکراین (فرار معترضان به خارج، احتمال تجزیه) عیناً در رسانه‌های دولتی تکرار می‌شود.
۵. دشمنی با غرب. در ایران تحت جمهوری اسلامی یک تشکیلات سیاسی واحد وجود ندارد تا در رخدادهای سیاسی همهٔ واکنش‌ها را از بالا دیکته کند اما سخنان و مواضع مکرر مقامات بالای رژیم به شکل‌گیری یک مجموعه ایده و موضع منجر شده که همه از آنها تبعیت می‌کنند. در مورد اوکراین چون موضع اتحادیهٔ اروپا و آمریکا حمایت از معترضان بود بنابر این باید بنا به ضد غربی بودن موضع جمهوری اسلامی با کسانی که پلیس به آنها تیراندازی می‌کرد و برای مقابله با فساد به خیابان آمده‌اند مخالفت کرد. موضع ضد غربی جمهوری اسلامی باعث شده‌است که این رژیم از فاسدترین، اقتدارگراترین و قصاب‌ترین رژیم‌های عالم که ضد غربی هستند (سوریه، سودان، بلاروس، روسیه، چین، کوبا، ونزوئلا) حمایت و با مخالفان آنها دشمنی کند.

 

هیچ نظری موجود نیست: