۱۳۸۷ تیر ۶, پنجشنبه

درپاسخ به پرسش روشنگري چيست ؟امانوئل کانت


در پاسخ به پرسش
روشنگری چيست؟
امانوئل کانت
30.09.1784
روشنگری، خروج آدمی ست از نابالغی به تقصير خويشتن خود و نا بالغی، ناتوانی در بکار گرفتن فهم خويشتن است
بدون هدايت ديگری.
نابالغی به تقصير خويشتن وقتی است که علت آن نه کمبود فهم، بلکه کمبود اراده و دليری در بکار گرفتن آن بدون
هدايت ديگری باشد.
شعار روشنگری: دلير باش( 1) در بکار گرفتن فهم خويش .
( تن آسايی و ترسويی ست که سبب می شود بخش بزرگی از آدميان، با آنکه طبيعت آنان ديرگاهی است به بلوغ( 2
رسانيده و از هدايت غير رهايی بخشيده، با رغبت همه عمر نا بالغ بمانند تا ديگران بتوانند چنين ساده و آسان خود را به
مقام قيم ايشان برکشانند.
نابالغی آسودگی است
تا کتابی هست که برايم اسباب فهم است،
تا کشيش غمگساری هست که در حکم وجدان من است،
تا پزشکی هست که می گويد چه بخورم و چه نخورم،
تا پولی فراهم باشد
مرا چه نيازی به انديشيدن است؟ ديگران اين کار ملال آور را برايم و بجايم انجام خواهند داد. برای اينکه تعدادبسياری
از انسانها به سوی بلوغ رفتن را نه فقط دشوار که بسيار خطرناک دانسته و به اين جهت است که قيم هايی از سر لطف
نظارت عاليه آنان را بعهده می گيرند. اين قيم ها پس از آنکه نابالغان خود را خوب تحميق کردند مواظبند که نکند اين
موجودات سربراه ؛ از زندانی که برايشان فراهم کرده اند پا بيرون گذارند. آنگاه در گوش شان می خوانند که اگر به
تنهايی قدم بيرون گذاريد، چه خطرهايی تهديشان می کند. اما اين خطرها چندان هم که می گويند بزرگ نيستند، بلکه ب ا
چند بار افت و خيز سر انجام شيوه ی را رفتن را می آموزند .
برای هر فرد به تنهايی سخت دشوار است خود را از نابالغی ای که سرشت دومين او شده است بيرون بکشد. او
ديگر آنرا دوست هم می دارد، و به راستی از بکار گرفتن فهم خود ناتوان است. زيرا هرگز به وی چنين فرصتی نداده
اند. بسيار اندک اند کسانی که توانسته اند با پرورانيدن ذهن شان، خود را از نابالغی بدر آورند و سپس گامهای مطمئن
بردارند. اگر کسی را آزاد گذارند به روشنگری دست خواهد يافت. زيرا همواره چند " خود انديش " ( 3) حتا در ميان
قيم های گمارده شده بر مردم، پيدا می شوند که پس از آنکه خود يوغ نابالغی را به کناری انداختند، روح ارج شناسی
عقلانی ارزشها و غايت هستی انسانی را که خود انديشيدن است در پيرامون خويش می پراکنند و دايره خام داوريها ر ا
تنگ تر کرده و بسياری اندک اندک به روشنگری می رسند.
برای دستيابی به روشنگری به هيچ نياز نيست مگر آزادی،تازه آنهم کم زيان ترين نوع آن يعنی آزادی کاربرد عقل
خويش در امورهمگانی ( 4) به تمام و کمال. ازهمه سو می شنويم عقل نورزيد
ارتشی می گويد: عقل نورزيد مشق کنيد
مدير ماليه می گويد: عقل نورزيد پول بسلفيد
کشيش می گويد: عقل نورزيد ايمان بياوريد
اين چيزها همه محدود کننده ی آزادی هستند.اما کدام محدوديت سد راه روشنگری است؟و کدام است که نه تنها مانع
نيست بلکه پيش برنده ی آنست. من چنين پاسخ می گويم: " کاربرد همگانی عقل خويش" را می بايد همواره آزاد گذاشت
و اين يگانه ابزاری است که می تواند آدميان را به روشن گری برساند اما " کاربرد خصوصی "( 5) آن چه بسا تنگ و
محدود تواند بود بی آنکه پيشرفت روشن گری از اين جهت با دشواری ويژه ای روبرو شود. درک من از " کاربرد عقل
خويش در امور همگانی " آن استفاده ای است که کسی در " مقام علم" در مقابل خوانندگانش از عقل خود می کند و
کاربرد خصوصی آن کاربردی را می ناميم که کسی مجاز است در سمَت اداری و يا مدنی معينی که به وی سپرده شده
از عقل خود بکند.
65 ق.م.) شاعر و اديب رومی است. " دلير باش در دانستن" شعار جمعيت - 1) اصل اين شعار از هوراس ( 8 )
دوستداران حقيقت در سال 1736 با هدف گسترش فلسفه لايب نيتس – ولف بنياد گذاشته شد.
2) از نظر جسمی بالغ ولی از نظر فکری همچنان نابالغ و صغير )
3) از مفاهيم کليدی مقاله ی کانت است. منظور کسانی اند که از پيروی کردن از قواعد و احکام از پيش معلوم، خود )
داری می کنند و با بکار گرفتن فهم خويش و با " خود انديشيدن " که غايت وجودی انسان است، به روشن
نگريستن در امور جهان می آغازند.
4) آن استفاده ای است که کسی در مقام" شخص خود" در مقابل خوانندگان اش از عقل خود می کند )
5) آن استفاده ای است که کسی در مقام" صاحب منصبی اداری" مثلا در مقام افسر، کارمند اداره يا کشيش از عقل )
خود می کند

هیچ نظری موجود نیست: