۱۳۹۲ مهر ۵, جمعه

تاملی بر ظهور و رشد عصر روشنگری در تاریخ و تمدن انسان . چراجهان اسلام از عصر روشنگری محروم مانده است کاظم رنجبر

تاملی بر ظهور و رشد عصر روشنگری در تاریخ و تمدن انسان .
چراجهان اسلام از عصر روشنگری محروم مانده است
کاظم رنجبر
 
 
عصر روشنگری ، یک جنبس روشنفکری است که مورخین سر آغاز آن را قرن 18 میلادی ثبت کرده اند . هدف آن در حقیقت گذرانسان متفکر و  جامعه از تاریک اندیشی به مرحله شناخت عقلی و علمی  جهان و  جهان هستی  است . در این جنبش فرهنگی و علمی ، فلاسفه ، دانشمندان در رشته های  ستاره شناسی ، فیزیک ، شیمی  ریاضیات ، معماری ، طبیعیات ، نقش اساسی داشتند . در حقیقت  این بلوغ  جامعه از منظر عقلانیت و علم  ، در مخالفت با دین  وخرافات دینی ادیان ، و سوء استفاده کلیسا و قدرت های استبدادی ازدین و باورهای دینی  بود . از آن نظر  این قرن  را مورخین عصر روشنگری می نامند  که معنی و مفهوم  روشنی – روشنائی ، در راستای تجمع و تنوع و گوناگونی  جریان فکری و حساسیت های  نقش آفرینان این مرحله از تاریخ ، برای بالا بردن آگاهی جامعه و کنار گذاشتن  تاریک اندیشی و فقر علمی بود .
انقلاب شکوهمند انگلستان در سال 1688 ، میتواند به عنوان اولین شاخص قرن روشنگری باشد . ولی برای مورخین فرانسه ، مرحله پایانی  دوره تاریک اندیشی  جامعه و شروع عصر روشنگری ، پایان دوره سلطنت لوئی چهاردهم (1643-1715 ) و انقلاب کبیر فرانسه 1789 ،  یعنی مرحله باروری  عصر روشنگری میدانند . قرن روشنگری  بر این هدف است  که جامعه را از طریق روشنائی علمی – شناخت – و نه روشنائی مجازی (نور الهی -  نور کلیسائی   ، و صدور احکام  دینی و پادشاهی  و سلطنت مطلق )، بلکه از طریق تعلیم و تربیت و آموزش  علوم ، انسان را از خرافات و جهل نجات بدهد .
در این عصر از طریق نوشته های فلاسفه و نخبه گان  اروپائی ، که به سوی نو گرائی  روی آورده بودند ، یک «جمهوری صاحبان قلم و روشن بینی و روشنگری » بصورت مجازی تشکیل شده بود ، که در واقع  مجموعه اندیشه های این متفکرین  فضای دیگری  دربین صاحبان اندیشه –علم -  و صنعتگران  باز کرده بودند .  از طریق این نوشته ها ی این دانشمندان ، و چاپ و انتشار آن  آثار ، فضای دیگری در اروپا حاکم شده بود .
تغیر لحن فلاسفه ، عصر روشنگری ، در ضدیت با دستگاه روحانیت فاسد و مرتجع در سلهای 1750 در متون ادبیات سیاسی ، تاثیر می گذارند . در فرانسه در این سالهای قبل از انقلاب ، این ادبیات  سیاسی ضد خرافات و تاریک اندیشی  دستگاه کلیسا و فساد  حاکم در این دستگاه ، ابتدا  توسط فلاسفه و بعد توسط انقلابیون  مورد استفاده قرار می گرفت . . تاریخ نگاری این اصطلاح «قرن روشنگری »  را برای ابدیت  در تاریخ بشریت ثبت کرد .  این جملات بیان  فکری روشنفکران  عصر روشنگری است : منطق و عقلانیت  تمام انسان ها را به شعور و آگاهی  هدایت می کنند .  منطق و عقلانیت  نور هستند . فراموش نکنیم  منظور از نور فقط یک جرقه اشعه کوچک  نور نیستند ، بلکه امواج  بیکران نور هستند .
عصر روشنگرائی  شاهد و همراه یک دید  نو اندیشی و گسترده از جهان هستی و جوامع بشری است ، که حد اقل یک چهارم قرن  هیو دهم ، جامعه اروپا را  در خود فرو برد . خطوط اصلی اندیشه های عصر روشنگری  به ترتیب عبارتند از :
1- برتری دید علمی بر دید «حکمت الهی »
در چهار چوب این دید علمی ، انقلاب  فکری و علمی  نظریه نیوتن ، نمونه بسیار بارز و روشن  این اصل است .
 
2-اندیشه سیاسی، ناشی از نتیجه  نظریه قرار داد ی (چون بیان و تفسیر قرارداد اجتماعی – در راستای اداره جامعه)  
دست آورد آن  آثار فلسفی سیاسی  جان لاک  فیلسوف انگلیسی است .
جان لاک  متولد1632 –مرگ 1704 از فیلسوفان قرن 17 میلادی انگلستان  بود  که بطور گسترده  به عنوان پدر لیبرالیسم  کلاسیک شناخته می شود . لاک  از مهمترین مفسرین  نظریه قرارداد اجتماعی و پیرو  مکتب تجربه گرائی است .  نظرات او  بر پیشرفت شناخت سیاسی و فلسفه سیاسی  موثر بود . او از تاثیر گذار ترین  اندیشمندان عصر روشنگری  شمرده می شود .  نوشته های او بر ولتر و ژان ژاک روسو و بسیاری از  اندیشمندان  اسکاتلندی و انقلابیون آمریکائی  اثر گذار بودند .  این تاثیر را می توان در اعلامیه استقلال  ایالات متحده آمریکا مشاهده کرد .  فرضیه  جان لاک در مورد ذهن  معمولا  خاستگاه تصورات امروزی  در مورد آگاهی و خود آگاهی شمرده می شود . این فرضیه  در آثار فیلسوفانی  چون  دیود هیوم ، ژان ژاک  روسو و امانوئل  کانت بر جستگی می یا بد .  جان لاک اولین فیلسوفی بود که «خود » را از طریق استمرار« هوشیاری »  تعریف کرد . او معتقد بود که: انسان ها چون لوح  پاک دست نخورده و تهی  از دانش زاده می شوند و هیچ دانسته  درونی و ذاتی ندارند  (منظور برای هیچ انسانی از آسمان   وقدرت های مافوق طبیعت وحی و آیه  نازل نمی شود ) بشر  هرچه می داند از مشاهده و تجربه بدست می آورد.  ماخذ (1)
3-  رشد شعور  و نقد اندیشه  نمونه اش آثار  پیر بائیل : Pierre BAYLE-متولد 1647 –مرگ 1706.
   در سال 1684 پیر بائیل  یک نشریه  نقد ادبی – تاریخی – فلسفی و الهیات  منتشر کرد و عنوان آن : اخبار جمهوریت ادبی– (Nouvelles de la République des Lettres) بود ، که در تمام اروپا  مورد توجه صاحبان فرهنگ و ادب و علم قرار گرفت. در این نشریه  ، پیر بائیل  با چاپ و انتشار آثار جدید ادبی و علمی ، متفکران اروپا را  نه تنها با این آثار آشنا می کرد ، بلکه  با متفکرین و دانشمندان اروپائی  ارتباط برقرار می کند . در عین حال دانشمندان اروپائی از این طریق  با اهل قلم و فلسفه ارتباط برقرار می کنند . در سال 1687 ، پیر بائیل بخاطر بیماری انتشار این نشریه  را متوقف می کند و فرد دیگری : نام : هانری باسناژ  دو بئوال (متولد 1657- مرگ 1710 – (Henri Basnage de Beauval )  انتشار این نشریه را بر عهده می گیرد .  در سال 1685 ، پیر بائیل از خبر مرگ  برادرش ژاکوب – Jacob در زندان باخبر می شود ، در حقیقت این قتل توسط  کشیشان کلیسا و ماموران حاکم این قدرت  استبداد دینی انجام  گرفته بود حاکمان دین افشاء استبداد دینی و افشاء جهل و خرافات دینی  و افشاء  عدم وجود مدارا و تفاهم  دینی  و افشاء عدم تحمل  کلیسا نسبت به پیروان سایر ادیان  را تحمل نمی کردند .
 
4- تقدس زدائی از نظام سلطنتی  توسط آثار : لوئی  دو لا هونتان .( Louis de La honta- متولد 1666- مرگ 1716 )
نمونه کارهای روشنفکری  که او و همفکران او  درسال 1710 در اروپای  در گیر جنگ های مذهبی  ، تسامح و مدارا  ، همچنین در زمینه های مختلف  منجمله اقتصاد و سیاست  بودند که جامعه را تحت تاثیر قرار دادند .  اندیشه های  پیشرفته و مترقی  در زمینه های مختلف  وجوهر آثار نیکلا کندورسه  بود . (Nicolas Condorcet– متولد 1743-مرگ 1794)  اثر معروف او : روند تکاملی شعور انسان :Esquisse d’un tableau historique des progrès de l’esprit humai- ترجمه :نظر اجمالی به روند تاریخی پیشرفت شعور انسانی ،
 
طرفداران روشنگری  عامل اصلی و نقش آفرینان مبارزه  علیه استبداد حکومتی و دینی  هستند که با استفاده  از ظهور  عصر روشنگری ، در تمام زمینه های زندگی  اجتماعی اروپا ، نقش موثر  داشتند . این انگیزه های معروف  امکان  تهیه و تصویب قوانین و ظهور  آداب و رسوم جدید  در اروپا شدند ، که در نهایت  انقلاب فکری  در زمینه های جامعه شناسی ، شناخت علم سیاست  از منظر  دید و اعتبار ماهیت انسانی  و عقلانی انسان،  پایه گذاری شد .
با رشد نظری اندیشه های فلسفی  با ماهیت ارزش معنوی  حقوق انسان ، این بار  فلاسفه به نوشتن  قناعت نمی کنند ، بلکه به شخصه  هر کدام  در دفاع از اندیشه های خود  با وجود خطر تهدید  ودستگیری و زندانی شدن  توسط  حاکمان مستبد ، و کشیشان و رهبران دینی جاهل و خود کامه ، وارد فعالیت های اجتماعی می شوند .
در این عصر ، طرفداران روشنگری  عامل اصلی و نقش آفرینان و در عین حال مبارزان  علیه استبداد حکومتی و دینی هستند ، که  با استفاده از زمینه های مناسب این تحولات اجتماعی  ، یعنی عصر روشنگری، در تمام زمینه های زندگی  اجتماعی اروپا ، نقش موثر داشتند . این انگیزه ها مهم ، امکان  تهیه و تصویب قوانین و ظهور آداب و رسوم جدید  در اروپا شد ،که در نهایت انقلاب فکری  در زمینه های جامعه شناسی ، شناخت علم سیاست  از منظر  دید و اعتبار ، ماهیت  عقلانی انسان ، درجامعه ارزش و اعتبار گرفت .
با رشد نظری  اندیشه های فلسفی با ماهیت ارزش معنوی  حقوق انسانی ، این بار فلاسفه  به نوشتن قناعت  نمی کنند ، با وجود خطر تهدید  و دستگیری و زندانی شدن  توسط  حاکمان مستبد ، بشخصه هر کدام  وارد مبارزات اجتماعی می شوند .Denis Diderot-1713-1784 :- دونی دیدرو ، Jean Le Rond D’Alembert 1717-1783-ژان لوروند دولامبر ، بیش از 20 سال عمر خود را برای نوشتن و چاپ فرهنگستان  معروف :Encyclopédie-در 28 جلد می گذرانند ، که حد اقل 11 جلد آن همراه با تصویر و نقاشی  در باره شناخت و علوم هستند . تمام دانشمندان  معتبر قرن در فراهم آوردن این فرهنگستان  شرکت می کنند . چاپ و انتشار این اثر بزرگ از سال 1751 تا سال 1772 طول می کشد.
چاپ  و انتشار این فرهنگستان  به مذاق حاکمان مستبد  خوش نمی آید . دونی دیدرو  یکی از نقش آفرینان این فرهنگستان  مدت چند ماه به اتهام :« پخش اندیشه های خطرناک در جامعه »  چند ماهی زندانی می شود. ولی اندیشه های دیدرو و همرزمانشان  در واقع مبارزه علیه «تاریک اندیشی » در راستای تشویق  پادشاه معروف فرانسه لوئی چهاردهم ، این دانشمندان بزرگ و معتبر را به حضور می پذیرد و برای اولین بار ،« آکادمی سلطنتی  علوم فرانسه » توسط پادشاه فرانسه  بنیانگذاری می شود .
 
در عصر روشنگری همزمان با ترقی و توسعه  اندیشه های فلسفی در زمینه های  نوع حکومت و اداره جامعه  در سایر رشته چون فیزیک شیمی ، ریاضیات ، ستاره شناسی ، الکتریسیته ،  مطالعات عمیق و کشفیات مهم  توسط متخصصین  چون ، لاوازیه ، کلومبو ،  کاواندیش - لینه – رآمور  - بوفون – ژوسیو -  لامارک ، با تکیه بر منطق عقلی ، فلسفی و علمی  فلاسفه عصر روشنگری در علوم  طبیعی و حیات موجودات زنده  در کره خاکی ، به مطالعات عمیق  دست زدند ، که با نام : تاریخ طبیعی  فصل جدیدی در علوم طبیعی گشودند . در رشته های  ستاره شناسی ، فیزیک  نیز چنین پیشرفت هائی  فوق العاده انجام یافت . درسال 1662 برای اولین بار در فرانسه  در شهر : Caen – واقع در ایالت نرماندی  در شمال غربی این کشور ، اولین اکادمی  فیزیک این کشور بنیانگذاری شد .  این تحولات  فلسفی ، سیاسی و علمی  در همان عصر در سایر کشورهای معتبر اروپا ، چون انگلستان   نیز انجام شد.
 
                                          *                                    *                              *
در پایان این بخش زندگی نامه خلاصه شده  فیلسوف و ریاضی دان معروف فرانسه  برای خوانندگان گرامی  اینجا نقل میکنم . ولی لازم است هموطنان  بدانند که شحصیت های با فرهنگ  ایرانی و ایران دوست نیز بیش از یک قرن است برای حاکمیت  نظام دموکراتیک  دور از جهل و خرافات و استبداد سلطنتی ، دینی مبارزه می کنند و و در این راه ، حتی جان خود را فدای  آرمانهای بشردوستانه   و ملت ایران می سازند ، منجمله زنده یاد احمد کسروی .
زنده یاد احمد کسروی است که با آثار وزین خود به ایران و ایرانی خدمت صادقانه  ای کرده است ، در نهایت می بینیم چنین انسانها فرهیخته ، با فتوای  یک آخوند بیسواد فاقد عرق ملی و میهنی ناجوامنردانه  بنام «اسلام» به قتل می رسند  .  فراموش نکنیم ، که احمد کسروی هم آخوند زاده بود و هم آخوند . ولی وقتی به حدی از شعور فردی و اجتماعی و سیاسی  رسید ، علنا گفت : من نان این لباس را نمی خورم ،و لباس آخوندی را ترک کرد  و وارد مشاغل  دولتی در وزارت دادگستری گردید . البته با ادامه پژوهشهای  و مطالعات علمی – و تاریخی  و زبان شناسی  خود ، که در حقیقت گنجینه ایست بس عظیم  برای ایرانیان ایران دوستان خدمت بزرگی کرد . یادش گرامی باد  .
 
کندورسه  فیلسوف و ریاضی دان فرانسه . شرح مختصر زندگی او .
نظر اجمالی  به روند تاریخی و پیشرفت خرد و شعور انسانی ازمنظر  کندورسه.
ماری ژان آنتوان نیکلاس دو کاریتات، مارکیز دو کندورسه به فرانسه -   - Marie-Jean-Antoine Nicolas de            Caritat, marquis de Condorcet  )  یا نیکلاس دو کندورسه متولد  17 سپتامبر 1743 مرگ 28 مارس1794 فیلسوف ،  ریاضی دان  ایکه در 27 سالگی عضو آکادمی سلطنتی در ریاضیات بود  ،در علوم سیاسی واقعآ استاد و در عین حال آثارش هنوز هم از اعتبار علمی برخوردار هستند  . کندورسه یکی  از بزرگان عصر روشنگری محسوب می شود . وی تنها اندیشمند بزرگ عصر روشنگری بود که در جریان انقلاب کبیر فرانسه  در قید حیات بود.مخالفت کندورسه با خشونت‌های سازمان یافته دوران ترور  و همچنین مخالفت او با اعدام لویی شانزدهم  در نهایت در 8ژوئیه 1793 سبب تعقیب وی شد. کندورسه خود را در خانه کنتس : ورنه (Vernet ) مخفی می کند  ولی   ، در25مارس 1794 کندورسه مخفی گاه خود را ترک  کرده و در 27 مارس ، انقلابیون  اور را بازداشت می کنند ، ولی قیبل آنکه کندورسه را با گیوتین  سر ببرند ، این خود کندورسه بود ، که اقدام به خود کشی می کند و زندانبانان جسد اور رادر 28 مارس در سلول اش پیدا می کنند .
در3 آوریل  سال 1795 آخرین اثر کندورسه  با عنوان :  نظر اجمالی به جدول تاریخچه پیشرفت  خرد و شعور انسانی  در 3 هزار نسخه با نظارت همسرش : مادام کندورسه  با این این عنوان و نوشته همسر ، به ملت فرانسه  خصوصأ نسل جوان این ملت ، تشنه علم و عدالت و جمهوریت  تقدیم  می کند.
در زمان کندورسه ، حد اکثر  20 درصد علوم و اختراعات امروز شاید کشف شده بود . با وجود این ، دانشمند و فیلسوفی  چون کندورسه ، چگونگی رشد عقلانی و علمی بشر را دو قرن پیش چگونه می دید و چگونه تفسیر می کرد ، اگر بین کشور فرانسه ، و ایران ، چنین اختلافی از منظر  پیشرفت های علمی ، نظام حکومتی ، عدالت اجتماعی وجود دارد ، در درجه اول این اختلاف عمیق را ، در وجود وذات این « فیلسوفان و پرو فسور های و فیلسوفان اسلامی  روشنفکران اسلامی !!!»  باید جستجو کرد .  کندورسه می نویسد :
 
«...» انسان با قدرت و استعداد درک و فهم و تشخیص و احساس آنچه را که مشاهده یا حس می کند به دینا می آید ، و همین انسان ، احساسات ساده و یا متشکل  را بخاطر می سپارد ، بخاطر می آورد و آنها را باز شناسی می کند ، و به آنها ، در راستای باز شناسی و شناخت خود ، نظم و ترتیب می دهد . این شناخت  خود را به ترتیبی نگهداری و در خاطره خود حفظ می کند . بین عناصر شناخته شده ، روابط آنها را مورد دقت و توجه قرار می دهد .  برای بازشناسی آنها نکات مشترک  بین این عناصر را در حافظه خود ، یا به ترتیب دیگر ثبت می کند ، که خود این عمل ، باز شناسی  این عناصر را آسان می نماید و نقاط مشترک جدیدی را در بین این عناصر مشخص می سازد .
این استعداد  بوسیله اعمال عناصر  خارج از انسان ، یا به عبارت دیگر  حضور بعضی از این احساسات ترکیبی ، یا در ذات ، ویا در ماهیت مجموعه آنها ، یا در قوانین  تغیر دهنده  ماهیت این عناصر ، مستقل از آنها  ظاهر می شوند.(به عنوان مثال : رابطه گرما و یا سرما  با آب ، که ماهیت ظاهری آب را  به بخار یا یخ تبدیل می کند . تاکید از صاحب قلم )
بعلاوه انسان با همنوعان خود ارتباط دارد ، که خود این ارتباطات بین انسان ها ، ناشی از اختراع وسائل مصنوعی (اختراع زبان ، اختراع علائم و فورمول های ریاضی ، فیزیک ، شیمی ...)نتیجه استعداد و شعور انسانی است. احساسات انسانی همراه با شادی و درد و رنج هستند . در عین حال انسان داری آن چنان استعدادی است ، که مشاهدات و احساسات و درک لحظه ای خود را می تواند به احساسات زمان دار ، مداوم ، احساسات شادی بخش و یا غم انگیز  تعیر بدهد . بعلاوه انسان می تواند این احساسات  غم انگیز و یا شادی بخش ناشی از دید یا خاطرات خود را  به هم نوعان خود منتقل بکند . در نهایت از این استعداد منحصر به  انسان ، بشر به آن احساسات خود ، شکل تفکر واندیشه  بدهد . از طریق انتقال این تفکر و اندیشه انسانی است ، که روابط بین انسانها  در چهار چوب  منافع مشترک ، مسئولیت مشترک  بوجود می آید .در این رابطه بین انسانها ، بخشی از هستی  با ارزش ما انسانها ، چون شادی ها ، و غم های مان ، درد هایمان ، در روابط انسانی به دیگران منتقل می شوند.(به عنوان مثال ، غم و اندوه یک فرد ، نزدیکان و دوستان اور را نیز غمکین می کند  یا برعکس شادی ما ، نزدیکان ما را شاد می کنند.)
اگر به مشاهده و شناخت  اعمال روزمره و قوانین رایج در طبیعت  که نماد رشد این استعداد  هستند ، خود را فقط به آنها محدود بکنیم ، و به آنچه که در هر فردی نکته مشترک  ارتباط بادیگران  است ، رشد و استعداد خود را به آنان محدود بکنیم ، در آن صورت ، این دانش و آگاهی محدود ، به آگاهی ابتدائی و یا به عبارت دیگر ، در حد متافیزیک  محدود می شود
 
 
اما اگر این رشد از منظر نتایج آن در تحولات فکری ، عملی ، و علمی  انسان ها ی معاصر را مورد توجه قرار بدهیم ، مشاهده خواهیم کرد ، که این تحولات ، نسل به نسل  در جامعه با عث تغیرات علمی می شوند، در آن صورت  این تحولات  نماد پیشرفت شعور انسان را بیان می کنند. مشاهده می شود که این ترقی ، تابع قوانین عمومی است که در تحولات و ترقی شعور افراد نیز این قوانین تابع آن روند بودند. برای اینکه مشاهده می شود  که نتیجه این تحولات  در تعداد کثیری  از افراد متشکل آن جامعه  در آن زمان رخ داده است .قانون تحول بنیادی در جامعه از منظر علمی وقتی قابل قبول است که اکثریت جامعه را در برگیرد .اما نتایجی که هر زمان عاید می شود ، تابعی بود از زمان گذشته و در عین حال  بروی نتایج زمان آینده تاثیر گذار خواهد شد. . به عبارت دیگر  تحولات علمی از منظر زمانی هم در زمان حاضر و هم در زمان آینده تاثیر کذار هستند .تحولات  بنیادین در جامعه وقتی برد علمی دارد که هم در زمان حال و هم در زمان آینده تاثیر گذار باشند . تاثیر  لاینقطع این نو آوری برای آگاهی فرد در طول قرون متمادی ، و قدم هائی را که فرد  در رسیدن به حقیقت و خوشبختی  برداشته است ، این تابلو نشان دهد . این مشاهدات و دقت بر شناخت ماهیت انسان ، از منظر آنچه که در گذشته بود و آنچه که امروز هست ، و مسیری که در این تحول طی کرده است ، جامعه را به راه ترقی و تعالی ، به روشهای جدید و سریع وشناخت طبیعت انسان و اعتماد  به نفس و شخصیت خود برای تلاش در راستای ترقی و پیشرفت  امیدوار می سازد .
کندورسه در ادامه  این فصل از کتاب خود می نویسد: هدف من از نوشتن این اثر و نتیجه حاصل از آن ، نشان دادن  روش عقلی و علمی است ، که در حقیقت  راه ترقی و تکامل شعور انسان ، راه بی پایان  است . همچنانیکه  تکامل پذیری انسان  در حقیقت  مرز و حدود نمی شناسد .این ترقی و تکامل پذیری شعور انسان  کاملأ مستقل ، و هیچ نیروئی نمی تواند در مقابل این ترقی و شعور انسانی  مانع و سدی ایجاد بکند |(حتی مزخرف نویسی های  روشنفکران و فیلسوفان اسلامی  قرن حاضر . تاکید از این صاحب قلم )
کندورسه ادامه می دهد ...تا جهان هستی وجود خواهد داشت ، این تکامل شعور و آگاهی انسان نیز ادامه خواهد داشت . مسلماً این روند تکاملی شعور انسان می تواند ، زمانی روند کند و سریع داشته باشد  ولی هرگز به عقب برنخواهد گشت ، خصوصأ تا زمانی که کره زمین  جایگاه خود را در مجموعه سیستم سیارات  جهان هستی حفظ بکند ، و قوانین عمومی این منظومه تغیر نکنند، واین تغیرات ، با عث تغیر شعور واستعداد  نوع بشر نشوند، این تکامل شعور انسانی  ادامه خواهد داشت . (...) ماخذ (2)
                                                                                       
بخش سوم : تحلیل و تفسیر اندیشه های فلسفی –سیاسی  فیلسوفان عصر روشنگری .
ادامه دارد .
پاریس .5 سپتامبر 2013
 
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------  
ماخذ :
 
 
 

هیچ نظری موجود نیست: