۱۳۹۲ بهمن ۱۴, دوشنبه

«نعلین وارونه»
بهروز ریحانی

استاد علی‌اکبر دهخدا، که خداوند روحش را قرین رحمت گرداند، در لغتنامه ارزشمند خود می نویسد: « رسم است که دزد موقعی که بخواهد کسی نفهمد از کدام جا رفته است، نعل وارونه به اسب خود می‌زند تا نشان پاهای اسب به عکس راهی که رفته است ، افتد».
به بیان دیگر دزدان جهت گمراه ساختن دیگران به شیوه‌های مزورانه و بدور از صداقت متوسل می‌شوند. از آن‌جایی که اسب حیوان نجیب و سربه راهی است حیف است که حتی نعل آن را با نعلین امثال حسن روحانی مقایسه کرد.
رئیس جمهور اعتدال‌گرای نظام الهی، در آغاز نشستن بر مسند ریاست جمهوری « از وزارتخانه‌های اطلاعات و امور خارجه خواست که کمیته‌ای را برای تسهیل بازگشت ایرانیان مقیم خارج تشکیل دهند. به فاصله‌ی کوتاهی، محمود علوی وزیر اطلاعات گفت: « هر شخصی که خلافی نداشته باشد تضمین می‌دهیم مشکلی نخواهد داشت.» اخیراً هم حسن قشقاوی، معاون کنسولی و پارلمانی وزارت امورخارجه اعلام کرد که «جلسات کمیته بازگشت ایرانیان خارج از کشور به صورت منظم در وزارت اطلاعات تشکیل می‌شود و دبیرخانه ‌کمیته بازگشت ایرانیان خارج ا ز کشور در وزارت اطلاعات قرار دارد و غیر از افراد دارای پرونده قضایی بقیه ایرانیان مقیم خارج آزادادند که به ایران رفت و آمد داشته باشند.»
در کشورهای دمکراتیک و قانونمند که تفکیک قوای حکومتی در آن تعریف شده و مشخص می‌باشند قوای سه گانه در امور و کار و بار هم یا نمی‌توانند مداخله کنند و یا چنانچه قوه‌ای مرتکب خطا شود مورد مؤاخذه و سوال قرار می‌گیرد. در همین کشورها رسیدگی به امور اتباعی که در خارج از کشور به سر می‌برند تماماً به عهده وزارت خارجه کشور می‌باشد. اما در جمهوری اسلامی به دلیل بافت امنیتی- نظامی آن، حل و فصل مسائل ایرانیان در خارج از کشور، اساساً  تحت نظارت ارگان‌ها و نهادهای اطلاعاتی- امنیتی و سرکوبگر صورت می‌گیرد. به همین دلیل، خروج و ورود اتباع ایرانی به مملکت و چگونگی حل و فصل و تعیین تکلیف نهایی مسائل مربوطه را وزیر اطلاعات و نهاد اطلاعاتی و امنیتی سپاه  پاسداران و شعبات مختلف قوه قضاییه به عهده دارند.
بی جهت نیست که دبیرخانه‌ی کمیته بازگشت ایرانیان خارج از کشور نه در وزارت خارجه بلکه مستمرا در وزارت اطلاعات تشکیل می‌شود. صرف این که وزارت اطلاعات مسئول رسیدگی به وضیت ایرانیان در خارج از کشور می‌شود نشاندهنده‌ی انگیزه و اهداف مشکوک و سرکوبگرانه می‌باشد.
انتخاب و معرفی وزیر اطلاعات در جمهوری اسلامی تماماً به عهده‌ی علی خامنه‌ای و با صلاحدید او انجام می‌گیرد. به عنوان نمونه همگان به یاد دارند که وزیر اطلاعات دولت احمدی‌نژاد از آن‌جایی که نظر‌کرده‌ی ولی فقیه بود، احمدی‌نژاد در اعتراض به ابقای او توسط خامنه ای ۱۱ روز خانه نشین شد و در پایان دست از پا درازتر به انتصاب خامنه‌ای گردن نهاد. یادآوری این مسئله از این جهت اهمیت دارد که حتی اگر حسن روحانی اعتدال‌گرا بخواهد، که نمی‌خواهد، برای ایرانیان خارج از کشور، عشوه و کرشمه مدره بیاید، در نهایت این بیت رهبری و ارگان‌های اطلاعاتی وابسته به آن هستند که حکم نهایی را صادر می‌کنند.
 از طرف دیگر وزیر اطلاعات سابق حیدر مصلحی یک بار اعتراف کرد که وزارت اطلاعات وظیفه‌ اصلی‌اش در خارج از کشور، نفوذ، شناسایی و در نهایت، سر بزنگاه ضربه زدن به جوامع و جریانات ایرانی می‌باشد .حتی عناصر و جریانات بریده از نظام جمهوری اسلامی، اذعان دارند که وزارت اطلاعات، یک ارگان آدم‌ربایی و آدم‌کشی است. وانگهی سؤال این است وزارت اطلاعاتی که سه سال زندانبانی نخست وزیر و رئیس مجلس هشت‌ساله‌ی همین نظام را به عهده دارد و خانواده و فرزندان این محبوسین دم به دم از توهین، تحقیر، فشارهای مختلف و ضرب و جرح بازجویان و کارکنان وزارت اطلاعات شاکی هستند، آیا اساساً‌ می‌تواند مرجع ذیصلاح پاسخگویی برای رسیدگی به امور و وضعیت ایرانیان خارج از کشور باشد؟ معاون وزارت خارجه رژیم می‌گوید «در قانون کیفری ایران، مطلبی تحت عنوان ممنوع‌الورود نداریم».
نقل است که مردم ایران از بس هواپیماهای توپولوف روسی در ایران سقوط می‌کردند به طنز می‌گفتند: صعود هواپیما با خلبان می‌باشد اما فرود سالم هواپیما با خداوند است. حال حکایت سخنگویان آخوندها و ایرانیان خارج از کشور می‌باشد. ورود ایرانیان با تصمیم و اراده‌ی ایرانیان می‌باشد، اما خروج از ایران تصمیم‌‌اش به عهده‌ی وزرات اطلاعات، سپاه پاسداران و قوه قضاییه است. از این رو در نظام ولایت فقیه، ممنوع‌الورود نداریم اما تا بخواهید ممنوع‌الخروج موجود می‌باشد. کما این که رئیس جمهور سابق محمد خاتمی در این میان ممنوع‌الخروج است و حتی نتوانست در مراسم بزرگداشت ماندلا شرکت کند.  
برای این که روشن گردد تا کجا مسئولین و سران جمهوری اسلامی با دروغ و دغل و حقه‌بازی در باغ سبز به ایرانیان خارج کشور نشان می‌دهند به یک گزارش و چند خبر می‌پردازم. دو گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد احمد شهید و کریستوف هینز، در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران گزارش داده‌اند که «به دلیل اعدام‌های فراقضایی، فوری و  خودسرانه، از دولت ایران خواستند تا بلافاصله اعدام‌های مستمر را متوقف  کنند. »
این دو گزارشگر به ماهیت بیرحمانه، غیرانسانی و خفت‌بار مجازات اعدام تأکید کردند. در مقابل آخوندهای قوه‌قضاییه و سخنگویان دولت خاتمی با وقاحت و پررویی شدیداً  به گزارشگران ویژه سازمان ملل حمله کردند و احمد شهید را «احمد شریر» خطاب کردند. حال آن  که به استناد گزارشات و اخبار منابع حکومتی و نهادهای حقوق بشر معتبر که ذیلاً خواهیم آورد مشخص می‌شود که شریر و شقاوت پیشه، سران و مسئولین نظامی هستند که شرارت و جنایاتشان هیچ قشر و طبقه‌ای از مردم ایران را بی نصیب نگذاشته است. نمونه‌‌ها و اخبار گوناگون ذیل، بخش کوچکی از بیشمار ظلم و ستمی می‌باشد که حاکمان قسی‌القلب جمهوری اسلامی بر تمامی آحاد ملت ایران روا داشته و می‌دارند.
*حمید بابایی دانشجوی مقطع دکترا و بورسیه دولتی در بلژیک که برای دیدار خانواده‌اش به ایران سفر کرده بود، در دادگاه انقلاب با حکم قاضی صلواتی به ده سال زندان محکوم شد.
* دو معلم عرب اهوازی از اعضای مؤسسه فرهنگی الاهواز اعدام شدند.
* اعدام پنج نفر در استان هرمزگان
* اعدام هفت زندانی در قزلحصار
* یک زندانی سیاسی کرد به سه بار اعدام محکوم شد
* عفو بین‌المللی: ۴۰ اعدام در ایران در دو هفته
* بازداشت پنج تن از نوکشیشان مسیحی در شرق ایران
* بازداشت یا فرار ۳۱۱ وکیل طی چهارسال
* اعدام پنج زندانی در زندان دیزل‌آباد
* بازداشت مدیران یک سایت موسیقی توسط اطلاعات سپاه
* اجرای حکم زندان پنج شهروند بهایی ساکن مشهد
و ....
این حکایت همچنان ادامه دارد. حال باید از آخوند‌ها  پرسید، سر چه کسی را می‌خواهید شیره بمالید؟ البته از امثال ابراهیم نبوی بپرسید می‌گویند، این چیزی نیست. من می‌گویم قتل عام هزاران انسان در دهه‌ی شصت را ولش کن. بفرمایید به ایران تشریف ببرید. فقط یادتان نرود که حتماً جک استراو انگلیسی و فرخ‌نگهدار اکثریتی را هم سوار هواپیما کنید. این دو بعد از انتخاب حسن روحانی برای دیدارهای پارلمانی و سیاسی بی‌تابی می‌کردند. فرخ نگهدار، پاسپورت به دست و شنگول در صف سفارت در لندن، مقدم رئیس جمهور امنیتی- نظامی را گرامی داشت، جک استراو هم برای این که موقعیت حسن روحانی تضعیف نشود تازه یادش آمد که سرنگونی دولت محمد مصدق یک کودتای آمریکایی- انگلیسی بود. همان کودتایی که خمینی پدر عقیدتی سیاسی حسن روحانی آن را سیلی اسلام بر گوش مصدق بزرگ نامید.
باری به بازگشت ایرانیان به داخل کشور بپردازیم. مملکتی که وزارت اطلاعات و خارجه نظام آن را سرزمین گل و بلبل نشان می‌دهند در واقع نکبت ، فقر، فلاکت و عدم امنیت و ... از سر تا پای آن نمایان است. برای این که دولتمردان اعتدالی و آخوندهای رنگارنگ مدعی نشوند که این اخبار و گزارشات ساخته و پرداخته‌ی معاندین نظام و گزارشگران بین‌المللی می‌باشد، تماماً از سایت‌ها و منابع حکومتی و یا وابسته به نظام نقل می شود و ناگفته پیداست که این اخبار بخش کوچک و ناچیزی از فجایعی می‌باشد که روزمره در ایران انجام می‌گیرد.
* ۸۰۰ هزار کودک ایرانی از سوء تغذیه رنج می‌برند
* اخراج ۱۰۰ هزار کارگر طی یک سال
* قرارداد ۱۷۰ میلیارد تومانی سدسازی سپاه پاسداران
* کمبود ۵۰ درصدی تعداد پرستاران در ایران
* احداث بیمارستان ۱۲۰ تختخوابی فوق تخصصی در عراق توسط جمهوری اسلامی
* ازدواج ۷۰ هزار دختر بین سنین ۱۰ تا ۱۴ ساله در ایران در یک سال
* بسیاری از ۳۴.۵ میلیون جوان کشور به فرقه‌های ضاله‌ی، شیطان‌پرستی و غیره روی می‌آورند.
* دستگیری ۷۰  طراح لباس زنانه در یک روز
* کشف ۹ هزار امام زاده طی ۳۰ سال حکومت روحانیون
* ۳ هزار خشت طلا توسط جمهوری اسلامی به عراق جهت مرمت گنبدهای قبور امامان شیعه ارسال شد.
* دستگیری بیش از ۳۲ هزار قاچاقچی کالا در پنج سال
با این تفاصیل، آخوندها و سخنگویان مکلای آنان آنچنان از ایران می‌گویند و می‌نویسند که انگار ماحصل حاکمیت ۳۵ ساله‌شان سرشار از فراوانی نعمت و امکانات، و نشاط،‌ شادمانی و آزادی و برابری بوده است. در پایان بی‌مناسبت نیست که سرنوشت سراج‌ا‌الدین میردامادی روزنامه‌نگار هوادار اصلا‌ح‌طلبان و پسردایی  خامنه‌ای که نعلین وارونه حسن روحانی را با آغوش باز پذیرفته بود را ذکر کنیم. ایشان و همسرش بعد از ریاست جمهوری حسن روحانی به ایران بازگشتند و به محض ورود به فرودگاه تهران، حکم ممنوع‌الخروجی را دریافت کرد. اتهامات او به نقل از منابع حکومتی «مخالفت با اصل مترقی ولایت فقیه»، «مصاحبه با رسانه‌های معاند نظام»، و مخالفت با «حجاب اجباری» اعلام گردید و توسط شعبه دوم دادسرای اوین توقیف و بازداشت شد.
سینه چاکان خارج از کشوری حسن روحانی اعتدال گرا، بفرمایید ایران تشریف ببرید. امثال قاضی صلواتی و برادران اطلاعات و سپاه پاسداران به پیشواز خواهند آمد. درنگ نفرمایید. فقط مختصراً از رئیس جمهور حسن روحانی سؤال کنید که قسم حضرت عباس اعتدال و اصلاح‌طلبی را باور کنیم یا دم خروس نا‌امنی، اعدام‌ها، بازداشت‌ها و ... را ؟

هیچ نظری موجود نیست: