۱۳۹۳ مرداد ۱, چهارشنبه




هجو وهزل ولنترانی، ترشحات تفاله ای که وکیل مدافع تمام خائنین تاریخ شده است،تا مرز سرخ خیانت را مخدوش کند.
اسماعیل هاشم زاده ثابت

ازدوسه سال پیش که زمینه های خیانت درشاعردرمانده ازدنیا وآخرت شروع شد یا به عبارت صحیح تر خیانت وخودفروشی سیاسی در او بعد از طی مراحل کمی به «کیفیت»لامحاله وناگزیر درمیان دوقطب متضاد تاریخ سیاسی مبارزاتی مردم ایران یعنی «بالغ شد» وازهضم رابع دستگاه گوارش رژیم عبورکرد، دیاگرام رفتاری وقلمی وعملی این عمله ارتجاع غم انگیزتر وحقارتبارتر والبته ازنظر نگارنده عبرت انگیزتر خود را نشان میدهد.
او ابتدا با نسبت دادن مقاومت وهوادارانشان به لاجوردی و گیلانی وسایر جنایتکاران خون آشام رژیم افسار گسیخت وگاه وبیگاه حقارت خویش را درمقابل آنهاییکه او را درزمینه مبارزاتی بسان حرکت تکامل درقلمروطبیعت جا میگذارند شروع کردودرادامه «تکاملِ» جهتگیری قهقرایی اش به پایین تنه ی این وآن پرداخت وبه تمثیل هرآنچه مستتردرکون ومکان است به ابزاروآلات جنسی عقده گشایی نمود بطوریکه حال خیلی ها را بهم زد، وقتی با طرد وانزجار بسیاری روبروشد، بعد ازاین افسارگسیختنها که دیگر به هیچوجه سمت وسوی سیاسی نداشت وبیشتر عنصر وامانده وحقیری را بازتاب میکرد که به هذیان گویی افتاده و قصد انتقام ازمقاومت وزنان ومردان آزاده ای را وجهه «همت» قرار داده که با انتخابی اصلح وپرشی محیرالعقول از سطح به اوج، او وامثال او را کف نشین وته نشین نموده اند. افتضاحات او به حدی بودکه به هیچ عنوان با هیچ شابلون سیاسی حتی در اشل ومقیاس وادادگی هم قابل اندازه گیری وسنجش نبود، ازاینرو و بخاطر تمام سوزنشدن به نصیحت وکُنسه کسانیکه خودش خوب میداند چه کسای هستند مجددا خط وشیوه را عوض کرد وبه هردلیل ترمزش را کشیدند.
آخر دستگاه رژیم هم شکنجه گروقاتل مثل لاجوردی وحاج داوود نیاز دارد هم هرزه وفاسدمثل بهزاد علیشاهی وبتول سلطانی، هم لمپن وچاقوکش مثل احمدی نژاد لازم دارد وهم روباه سبز وبنفش مثل خاتمی وروحانی هم اپوزیسون درداخل وخارج نیاز داردمثل نوریزاد واکبرگنجی وهم رادان برای تجاوز به دختران وپسران درکهریزک وسایر بازداشتگاهها، خلاصه هرکسی باید درجای خودش سر پُست خودش پاسداررژیم باشد و زیر چتر ولایت وظیفه خویش را در خط رژیم پیش ببرد، این رویه وروش سی ساله این حکومت بوده وباید این آرایش قوا درتمام سطوح ودرتمام زمینه ها به موازات پیش برود و «تعادل»حفظ شود، گروندگان جدید امثال او باید به روز شوند ویراق شوند والا«خط» پیش نمیرود دستگاه اطلاعاتی امنیتی رژیم که همان دستگاه زمان خمینی نیست.
درخلال یکی دوساله اخیر میتوان او را به گیج وگولی تشبیه نمود که وفقط هرزه درایی میکند وبا توجه به «ظرفیتهایی» که دارد یعنی قلم در دست وعقده حقارتهای شخصی واجتماعی وتشکیلاتی و...دروجودومهمترازهمه اعلام «حاضرحاضرحاضر» به رژیم باید درصفحه شطرنج رژیم درمقابله بامقاومت سرِجای خودش قرار بگیرد.
ازاینرو بازهم سوزن بان ریل وجایگاه اورا تصحیح کرد بگذریم که اوچون سالها پیش از این درزیر گامهای سترگ مقاومت درتلاش همه جانبه جهت ادامه مبارزه به هر قیمت خُرد وله شده بود وجز تفاله ای از اوباقی نمانده بود قادر به انجام آن هم نبود ویا متوهمانه میخواست «انچه خوبان همه دارند» را «یکجا » ودر آنِ واحد داشته باشد، اوید طولاوسابقه ای طولانی به گفته خودش در دست به دست شدن دارد وهمیشه باز به قول خودش دست بدست میشده یا مداحی میکرده یا خط وخطوط مقاومت را «لَب» میزده به هرحال بعد ازیکی دوسال گیج خوردن شواهد نشان میدهد که دارد با دستگاه رژیم تنظیم شده البته فعلا.
آخرین ترشحات او جوابیه ایست که به آقای حسن حبیبی داده که درست مثل تواب خائن ایرج مصداقی شغل ومشاغل فردی اورا مورد تعرض قرار داده تا حرف اصلی آقای حسن حبیبی وهمفکران ویاران اورا درمورد خیانت امثال خودش را بپوشاند حملات وکنایه های او به آقای حسن حبیبی چیزی جز حقارت از اودرمقابل آقای حبیبی را نشان نمیدهد ودر سطر سطرِ این هجو هزل عیان است حقارت درمقابل کسی که علیرغم مشاغل حرفه ای وزندگی عادی دراجتماع از حقانیت این مقاومت درمقابل خائنین حقیری چون اومیایستد،خواسته وآرزوی بدسگال اوو امثال اواینست که هرکس عضو مجاهدین نیست مانند اووهمپالکی هایش به پابوسی ارتجاع ودرورطه خیانت به غلطد زیرا وجود هواداران مقاومت درجامعه وسفت ومحکم ایستادن آنها بر مواضع برحق مقاومت اثبات لاوجود این جماعت بریده میباشد بطوریکه هرچه هواداران مقاومت درمقیاسهای زندگی عادی موفقتر باشند حقد وکینه خائنینی چون یغمایی را بیشتر وشدیدتر برمیانگیزد مکانیسم وعلت این رفتار از نظر روانشناسی بسیار روشن است .
سرتاسر نوشته اوبازتاب این حقارت درمقابل اعضا وهواداران مقاومت است که شامل مجموعه ای ازهجو وهزل ولنترانی است که شایسته پاسخ نیست وازین دست لودگیها را دروجوه مختلف میتوان از آخوندهای ریزو درشت که در صفحه تلویزیون رژیم ظاهر میشوند وکلیپهای متعددشان درهمه زمینه ها ازفلسفه ومنطق تا آداب بیت الخلا وتا روابط جنسی واز فوتبال و ورزش تا خورد وخواب مردم را درصفحه یوتیوب مشاهده کرد وارزش پاسخگویی ندارد ولی آنجاییکه وارد مرزهای سرخ مقاومت وتئوریزه کردن شکستن آن میشود باید به اوگفت دهان کثیفت را ببند.
اوتمام این مطلب را به این دلیل قلمی کرده که اصل مطلب را دور بزند یعنی مرز سرخ مقاومت ایران درمقابل رفتن زیر عبای رژیم وبازگشت به ایران، ومایوسانه وکالت ودفاع ازتمام خائنین را به عهده گرفته، اماگویا بازهم سرش«کلاه» رفته وهمچون چند دهه گذشته که«نخ» اش را اینطرف وآنطرف میکشیدند اینبار نیز نخ دردست کس دیگریست
اودردفاع از زن فرومایه ای که با «هابیلیانِ» رژیم نشست وبرخاست داردمینویسد : «رفتن به ایران اگر منتهی به مرگ شود بلاهت است» نه «خیانت» ودرواقع مرزسرخش را نه مقاومت وایستادگی درمقابل رژیم بلکه«مرگ» اعلام میکند تا همچنان مانند موش مرده خائن به «زیستن» و«مرگ» ادامه دهد.
اسماعیل هاشم زاده ثابت
***********************************************************************

هجو وهزل ولنترانی، ترشحات تفاله ای که وکیل مدافع تمام خائنین تاریخ شده است،تا مرز سرخ خیانت را مخدوش کند.

آقای اسماعیل هاشم زاده ثابت در دفاع از «مقاومت» و آقای حبیبی مقاله جالب و آموزنده ای در افشای بنده نوشته است که خواندنش آموزنده است. مقاله را در این لینک  هجو وهزل ولنترانی، ترشحات تفاله ای که وکیل مدافع تمام خائنین تاریخ شده است،تا مرز سرخ خیانت را مخدوش کند.بخوانید.مقاله خود توضیح دهنده خود و نویسنده است.من فرصتی برای جواب ندارم . ضرورتی هم برای جواب نمی بینم.فکر میکنم مطالعه کتاب جدید آقای مصداقی برای آقای هاشمزاده مفید باشد. جوابها در آنجا هست . از اقای هاشمزاده ثابت تقاضا میکنم یکبار دیگر نوشته مرا در این لینک در ارتباط «زنده یادگودرزی»با«شادروان شقایقی» را بخوانند و با مقاله خود مقایسه بفرمایند معنای توهین و امثالهم را خواهند فهمید . ایشان را با توجه به تیتر مقاله و محتوا به این نکته توجه میدهم که اگر مرا «وکیل مدافع تمام خائنان تاریخ» از حضرت قابیل و یهودا تا امروز میدانند توجه داشته باشند که ممکن است روزی خود ایشان و اطرافیان  را به این وکیل نیاز افتد بنابراین تمام رشته ها را پاره نکنند تا بر سر قیمت حق الوکاله به توافق برسیم. در باره مقوله سرنوشت خائنان به ایشان میگویم نگران نباشند وتردید ندارم و اطمینان میدهم که بدون تردید سجدگاه پیشانی تمام خائنان ودجالان و شارلاتانهای سیاسی و ایدئولوژیک در هر مقام و منصب سنگ آبریزگاه تاریخ خواهد بود. تا همین الان هم میتوان این را مشاهده کرد. تنها باید آینه ای جست و در اختیار آنها نهاد.برای آقای هاشمزاده   سلامت جسمی و روانی وموفقیت آرزو میکنم   .اسماعیل وفا یغمائی
******************************************************************************
گزارش 93 / واکاوی و بررسی فرهنگ و رفتار توتالیتاریستی مسعود رجوی
نگاهی به واکنش‌ها و برخوردهای رهبری مجاهدین و مریدان حل شده در وی، در برابر «گزارش ۹۲» و تحولات یک ساله گذشته (1392/1393)
ایرج مصداقی
بیش از یک سال از انتشار «گزارش ۹۲» یا «نامه سرگشاده به مسعود رجوی» می‌گذرد. همانطور که انتظار می‌رفت این «گزارش» واکنش‌های مختلفی را برانگیخت.


گزارش حاضر در کادر بیان یک تجربه‌ی غم‌انگیز و دردناک، پاسخی جامع به تمام زشتی‌هایی است که رهبری عقیدتی مجاهدین و وابستگانش در یک سال گذشته و در واکنش به «گزارش ۹۲» مرتکب شده‌اند.

این گزارش را در فروردین ۱۳۹۳نوشتم و قصد داشتم آن را به مناسبت سالگرد انتشار «گزارش ۹۲» در اردیبهشت‌ماه انتشار دهم. اما از آن‌جایی که مسئولان مجاهدین مدعی شدند: «گردهمایی ۲۷ ژوئن»، مصادف با ۶ تیرماه ۱۳۹۳ این سازمان در پاریس، «تاثیر مرگبار و خفه کننده‌ای برای خمینی و ازناب [اذناب] دیر و دور و اخیرش دارد»، تصمیم گرفتم تا روشن شدن «تأثیر مرگبار و خفه‌کننده»‌ی این گردهمایی منتظر شوم تا مبادا این گزارش از «تأثیرات» این «رویداد بزرگ» و  «خیر عظیم» سالانه که به خاطر برگزاری مسابقات جام جهانی فوتبال و شرکت تیم ملی فوتبال ایران در این دوره از مسابقات، ده روز به تعویق افتاده، بکاهد.
گردهمایی سالانه‌ای که مسعود رجوی از سال ۲۰۰۳ با تغییر تقویم «مقاومت» و جایگزینی ۱۷ ژوئن، روز دستگیری مریم رجوی در پاریس به جای ۳۰ خرداد (۲۰ ژوئن)، روز شهدا و زندانیان سیاسی و آغاز مقاومت سراسری مسلحانه، با برگزاری آن می‌کوشد در اذهان هوادارانش جا بیاندازد که اهمیت این روز و دستگیری مریم رجوی، از آغاز سرکوب تمام عیار خمینی و شروع مقاومت مسلحانه و آن‌همه جانفشانی و پایمردی و مقاومت مهم‌تر و تعیین‌کننده‌تر بوده است.

اگر پیامبر اسلام پس از پیروزی‌‌های اولیه، برای آن که توجه مسلمین را به مکه و دژ مستحکم و پایگاه اصلی «کفار» و دشمنان جلب کند و فتح‌ آن را در دستور کار خود قرار دهد قبله مسلمین را از بیت‌المقدس به مکه تغییر داد، مسعود رجوی با به بن‌بست رسیدن استراتژی ارتش آزادیبخش و شکست تئوری جنگ آزادیبخش نوین، این جایگزینی را انجام داد که پیام آن تغییر نگاه از تحولات داخلی به خارجی است و به همین دلیل کلیه‌ی مدعوین و سخنرانان این گردهمایی، خارجی و به ویژه آمریکایی هستند.   

خوشبختانه تأخیر در انتشار این «گزارش»، موجب غنی‌تر شدن آن و افزودن تحولات اخیر به مجموعه‌ی قبلی شد.  

منبع:پژواک ایران

هیچ نظری موجود نیست: