۱۳۹۳ آبان ۶, سه‌شنبه

میترا فقط ۹ سال داشت! مسعود نقره کار

میترا فقط ۹ سال داشت! مسعود نقره کار

kani002.jpg
بالاخره مهدوی کنی مرد، موجودی که نامش پرپر شدن نو گل فدائی میترا صانعی ۹ ساله را نیزبه یاد می آورد. کنی وزیرکشوربود که گروه های فشارو کشتارحکومت اسلامی به میتینگ « قانونی» و سیاسی این سازمان حمله کردند.
آیت الله مهدوی کنی، روحانی مرتجعی که آخرین سمت‌اش ریاست مجلس خبرگان حکومت اسلامی بود، در طول حیات‌اش معنای روشن و صریح بلاهت و عوامفریبی بود، ونمود. این" آخوند مبارز" و "زندانی سیاسی" زمان شاه (۱) در کنارخوش خدمتی های ‌اش به حکومت اسلامی در پست های ریز و درشت ـ عضویت در شورای انقلاب، سرپرستی کمیته های انقلاب اسلامی، عضویت در شورای نگهبان، وزیر کشور دولت رجائی و با هنر، نخست وزیر، رئیس مجلس خبرگان و... ـ ، این اواخر به دلیل این ادعا که آلبرت اینیشتن شیعه امام صادقی بود نیز از باب تفنن برسر زبان ها افتاد : "... يه چيزی نوشته بودند که اينتشين گفته من مسلمون شدم، شيعه هم شدم، طرفدار امام صادق هم هستم ازکتابهای خارجی. که اينشتين ميگه من وقتی مسئله معراج پيغمبراسلام رو شنيدم که پيغمبر معراج کرده، رفته و برگشته در خونه تکون می خورده، يک سيری که بيشتر از سير نور بوده. نوری که هرثانيه نمی دونم سيصد هزار کيلومتر راه ميره، پيغمبر زودتر رفته، در تکون می خورده، چکش در. برگشته پيغمبر، پيغمبر همه عوالم رو هم ديده. اين همون حرکت نسبيت است ......" (۲)
نام آیت الله کنی اما با یاد "میترا صانعی" ۹ ساله ، که در حمله‌ی چماقداران و چاقوکشان حزب الهی به شرکت کنندگان میتینگ سازمان فدائیان اکثریت در اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۰ به قتل رسید، گره خورده است، افزون بر این مهدوی کنی دو ویژگی مستدام بخش اعظم رهبری سازمان فدائیان خلق"اکثریت" را نیز یاد آور می شود: ترور شخصیت فردی(۳) و ترور شخصیت گروهی .
مهدوی کنی وزیر کشور بود، که میتینگ این سازمان به مناسبت روز جهانی کارگر، ( ۱۱ اردیبهشت سال ۱۳۶۰ ) برگزار شد. آن سال تنها دو گروه "چپ" اجازه برگزاری میتینگ از مهدوی کنی دریافت کردند ، دو گروهی که رسما" و عملا" اعلام همکاری و همراهی شان با حکومت اسلامی را اعلام کرده بودند: حزب توده ایران و سازمان فدائیان خلق"اکثریت".
مهدوی کنی در گفت و گوئی پیرامون اینکه چه کسانی اجازه دارند روز کارگر، که سالگرد مرگ مفتح نیزبود " تظاهرات کنند" گفت: " ...علاوه بر گروه های اسلامی که به آنها اجازه داده شده راهپیمائی کنند، بعضی از گروه های مخالف هم مثل گروه فدائیان اکثریت و سندیکاهای کارگری از حزب توده اجازه راهپیمائی ندارند اما اجازه میتینگ و سخنرانی دارند.." ...پیکار و اقلیت هم چون به دولت اعلان جنگ داده اند، دولت با شدت جلوی آنها را خواهد گرفت..."(۴)
میتینگ سازمان فدائیان اکثریت در میدان آزادی بی اعتناء به مجوز وزارت کشور مورد حمله "حزب الهی‌ها " قرار گرفت. در یورش" حزب الهی ها" و گروه های فشار و کشتار حکومتی، که دیگربه چماق و چاقو و قمه و درفش وزنجیر و چوب و سنگ و سه راهی و نارنجک اکتفا نکرده بودند "... بمبی منفجر شد که دو نفر کشته و تعدادی زخمی شدند... " ، " ....مقامات رادیو تلویزیون یکساعت وقت به چریکهای اکثریت ( فرخ نگهدار) می دهند تا مصاحبه ای در تلویزیون داشته باشند. در این مصاحبه سخنگوی چریکهای فدائی اکثریت در مورد مسائل مربوط به تظاهرات مدعی می شود که بمب گذاری توسط حزب رنجبران و مائوئیست ها ترتیب داده شده بود..." (۵)
در کنار این برخورد غیر مسؤلانه وآخوند نوازانه، رهبری سازمان اکثریت که خیال می کرد این میتینگ:" به مثابه نقطه عطفی در تثبیت دمکراسی در میهن ما» ست، درنشریه کار، ارگان سازمان فدائیان خلق ایران "اکثریت" نوشت:
"...آخرین نمونه توطئه پردازی امپریالیستی ، حملات وقیحانه ضد انقلاب آشکار و مائوئیست های امریکائی به اجتماع قانونی سازمان ما به مناسبت اول ماه مه بود...میتینگ قانونی سازمان ما را، ضد انقلاب روز جمعه گذشته مورد حمله قرار داد. چند کشته و دهها زخمی نتیجه این عمل ضد انقلابی بود. برگزاری این متینگ بی شک به مثابه نقطه عطفی در تثبیت دمکراسی در میهن ما بود. به همین علت " روشن"! رنجبری ها، ساواکی ها و ضد انقلابیون دیگر، چه آشکار و چه پنهان سخت دست به کار شدند....".(۶)
اکبر دوستدار صنایع عضو کمیته مرکزی سازمان که بر اثراین انفجار یک پای خود را از دست داد، در مصاحبه ای در همین شماره نشریه با عنوان " درراه انقلاب باید فداکاریها کنیم " نوشت :"...ازآغازمراسم شاهد بودم که دسته کوچکی با شعار"حزب فقط حزب الله" در اطراف میتینگ مشغول تظاهرات بودند...ازتیپ های مختلف بودندو از قیافه شان می شد شناسائی کرد...عوامل ساواک، تیپ های رنجبری و مائوئیست، عوامل وابسته به سرمایه داران و لیبرالها و..." .عضو کمیته مرکزی سازمان در پایان مصاحبه اش می گوید: " ....در پایان این نکته را هم اضافه کنم که در همین اتاق که من بستری هستم یکی از برادران پاسدار هم که در حادثه میتینگ به شدت مجروح شده است و تحت عمل جراحی دشواری قرار گرفته بستری است. این خود بخوبی نشان می دهد که ما دشمنان مشترک داریم و باید برای تحقق هدف های مشترک در کنار هم باشیم ..."(۷)
نه فقط حزب رنجبران و مائوئیست ها و...حتی " بورژوازی لیبرال" هم به بهانه ی حمله به میتینگ سازمان اکثریت از" ترور شخصیت فردی و گروهی" مصون نماند. روزنامه کار اکثریت که در توهین و اتهام زنی و پرونده سازی برای لیبرال ها با روزنامه مردم ارگان حزب توده ایران به رقابت می پرداخت، در مطلبی با عنوان " کدام چشم انداز؟ " نوشت:
"....صدور اجازه قانونی وزارت کشورو برگزاری با شکوه میتینگ ۱۱ اردیبهشت، روزجهانی کارگر در میدان آزادی بورژوازی لیبرال، این مدعیان دروغین آزادیخواهی را آشفته و پریشان کرد. این عوامفریبان که مدت هاست تحت عنوان دفاع از آزادی ـ واز جمله دفاع آزادی اجتماعات ـ به پرتاب سنگ و سنگریزه به جلوی ارابه خروشان انقلاب مشغولند، پس از برگزاری میتینگ عظیم سازمان و به خون کشیده شدن آن بی پرده تر از همیشه دست خود را رو کردند... یکی از نتایج ارزند میتینگ میدان آزادی این بود که چهره لیبرال های مدعی آزادی خواهی را رسوا تر ساخت...." (۸)
البته دست اندر کاران روزنامه کار و رهبری سازمان اکثریت به این حد نیز اکتفا نکردند و همراه با توهین واتهام و پرونده سازی برای " لیبرال"هائی مثل مهدی بازرگان و عباس امیرانتظام و بنی صدر و.... درهمین شماره کارنیز طی مقاله ای از حکومت اسلامی خواستند که " دادگاه امیر انتظام جاسوس را به محکمه ای علیه لیبرال ها بدل کند" (۹)
باری، مهدوی کنی، همدست قاتلان « میترا» ، که فقط ۹ سال داشت، بالاخره مرد اما گروه های فشارو کشتار حکومت اسلامی، « شب نهادانی ازقعر قرون آمده »،هنوز زنده اند و به جنایت مشغول!، و بسیاری از حامیان « خط امام» بی ذره ای تغییر و تکان هم به کار خویش.
منابع:

۱ـ- مهدوی کنی به روایت ایت الله طالقانی/ وب سایت دکترمهدی خزعلی
http://www.drkhazali.com/index.php?option=com_content&view=article&id=1025:1390-02-15-05-55-08&catid=230:1388-11-13-13-51-48&Itemid=447
۲ـ-http://www.youtube.com/watch?v=3PyWeT9r4Mk
۳ـ در مورد ترور شخصیت فردی، می توان به ترور شخصیت دکتر ابراهیم شفیعی( منوچهر هلیل رودی) توسط فرخ نگهدار و نورالدین کیانوری اشاره کرد.
رجوع کنید به مقاله ‌ی مسعود نقره کار، ترور شخصیت در جنبش چپ.
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=12722
۴ـ نشریه ایرانشهر، دوره سوم ، شماره ۷، هجدهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۰
۵ـ- منبع شماره ۳
۶ـ- تشنج و تفرقه، توطئه امپریالیسم امریکا علیه گسترش انقلاب/ نشریه کار، ارگان سازمان فدائیان خلق ایران " اکثریت" ، چهارشنبه ۱۶ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۰، شماره ۱۰۸
۷ـ- اکبر دوستدار صنایع ، در راه انقلاب باید فداکاریها کنیم، مصاحبه نشریه کار با اکبر دوستدار صنایع ، عضو کمیته مرکزی سازمان اکثریت
http://www.iran-archive.com/s ites/default/files/sanad/fadaiian_aksariiat-108_0.pdf
۸ـ- نشریه کار، ارگان سازمان فدائیان خلق ایران "اکثریت"، اردیبهشت ماه سال 136، شماره 109
http://www.iran-archive.com/sites/default/files/sanad/fadaiian_aksariiat-109_0.pdf

۹ـ « دادگاه امیر انتظام جاسوس را ...» : منبع شماره ۷
۱۰ـ-ر.ک به آرشیو روزنامه کار : 
http://www.iran-archive.com/start/313
***********************************************************************

هدوی کنی به روایت آیت الله طالقانی

نامه الکترونیکچاپPDF
مهدوی کنی پیشنماز مسجدی در خیابان ایرانشهردر تهران بودوشبهای احیا ماه رمضان مسجد شلوغ میشد . ومنبری های به اصطلاح داغ را هم دعوت میکرد از جمله سید عبدالغفار سجادی که هم با مخالفین رابطه داشت وادعای مبارزه داشت وخط میداد وهم با ساواک کار میکرد .مثل بعضی از ظاهرامخالفین فعلی که دوسره بار میکنند .هم برای ارتجاع کار میکنند ومقاله هایشان در سایتهای ایران دیدبان هم هست که حلوا حلوا میشود وملات سازی میکنند و هم سینه چاک قربانیان هستند واز هیچ رذالتی کوتاهی نمیکنند .
پدر رضائی های شهید تعریف میکرد دردوران انقلاب که اخوندها ازسوراخ بیرون امده بودند ومهدوی کنی سردمدار شده بود وبرای همه خط تعیین میکرد شبی منزل پدر طالقانی بودیم وتازه از زندان ازاد شده بودند.از دوران زندان تعریف میکردند که چه گذشته است وبا چه کسانی برخورد کرده بودند در حیاط زندان قدم میزدیم دیدم مهدوی کنی گوشه حیاط زندان نشسته وزار زار گریه میکند . بسراغ اورفتم که او را دلداری بدهم .وپرسیدم ماجرا چیست وچرا گریه میکنی پدرت مرده یامادرت مرده بالاخره عمر دست خداست .وخدا انها را رحمت کند دنیا محل گذر است مهدوی کنی گفت نه چیزی نیست وبالاخره بلند شد ودرحیاط زندان قدم میزدیم ومنتظر بودم تا ببینم چه شده او گفت شرائط زندان سخت است من عادت نداشته ام نمیدانم چرا من را گرفته اند و با احتساب امروز من هفت روز است که زندان هستم و والده اقامصطفی را ندیده ام ودلم برایش تنگ شده است ودوری اورا نمیتوانم تحمل کنم ما اهل مبارزه به این شکل داغ نبودیم بیشتر با کار فرهنگی موافق بودیم و...پدر سوخته ها من را اشتباهی گرفته اندبعضی از مخالفین به مسجد ما هم می امدندبخاطر انها من را گرفته اند و من حالانمیدانم چه کنم .
ایت اله طالقانی مات مبهوت میماند که شیخ چه میگوید وچرا زهوارش در رفته است ودارد بد جوری ابروریزی میکند.به مهدوی کنی میگوید اشیخ اینجا زندانی سیاسی هست که ده پانزده بیست سال است که زندانی هستند . تو جلوی این زندانیان مقاوم ابروی همه زندانیان سیاسی را میبری.برو همین حالا یک گوه خوردن نامه به ساواک وشاه بنویس برو بیرون وبا همین شیوه  مهدوی کنی از زندان ازادمیشود.
در دوران انقلاب مهدوی کنی یکی از کسانی بوده است که اهل بخیه بوده و بامطهری رفسنجانی بهشتی مفتح وموسوی اردبیلی وباهنر جامعه روحانیت را راه اندازی میکنند ودر مذاکره با امریکائی ها وسپهبد مقدم رئیس ساواک در خانه مرتضی مطهری ملاقات داشته است .سابقه اش در مجموع چنین بوده که در باره او میگویند اخوند انگلیسی تبار است ومرتب برای معالجه به لندن میرود .هم فال است وهم تماشا اگر بالا بیاید میگویند جناح انگلیسی ها دست بالا را دارند .
بعداز انقلاب عضو شورای انقلاب ورئیس کمیته مرکز وزیر کشور ونخست وزیر ورئیس روحانیت مبارز وهمه فن حریف است.
حسن کروبی برادر کروبی که مسول بنیاد مسکن بود به من گفت یک روز مهدوی کنی تلفنی گفت هر گاه کاری داشتید ونمیتوانستید خط را جلو ببرید تلفنی به کمیته مرکز خبر دهید ما همیشه صدتا موتور سوار اماده داریم میفرستیم بعنوان مردم همیشه در صحنه حساب انها را کف دستشان بگذارند وچماقداران را از همان ماههای اول انقلاب براه انداخته بود. در کمیته مرکز عزت شاهی هم جزو غلامان او بوده و کالبیر 45 می بست یعنی ادم مهمی شده است .
یکی از خصوصیات مهدوی کنی جوشکار بودن او است وبا هرکسی صحبت میکرده طرفدار همان بوده است وحق را به او میداده وقتی مهدوی کنی نخست وزیر بود خامنه ای رئیس جمهورشدومهدوی کنی ناچار به استعفا شد ومیرحسین موسوی نخست وزیر خامنه ای شد حالا چه شده که دویاره به صحنه امده 
ù***********************************************************************************
http://www.iran-archive.com/sites/default/files/sanad/fadaiian_aksariiat-109_0.pdf

هیچ نظری موجود نیست: