۱۳۸۹ تیر ۲۳, چهارشنبه

ندانيان ما دليل حقانيت ما هستند، ژيلا بنی‌يعقوب، ما روزنامه‌نگاريم


ديروز به ديدن يکی از زندانيان تازه آزاد شده ،رفته بودم.به نقل از يکی از بزرگان اصلاحات که به ديدنش رفته بود می گفت :افرادی که به عنوان زندانی سياسی اکنون در زندان اند آدم های خيلی خوبی هستند و همين دليلی بر حقانيت ماست “

و من امروز روايت زيبای حسين نورانی نژاد را که يکی از همين زندانيان جنبش است ،می خواندم .روايتش را از بند ۳۵۰ اوين می گويم .اين مطلب را بخوانيد تا ببينيد ضيا که ده سال حکم زندان توام با تبعيد گرفته چقدر مهربان است ،ببينيد کيوان چطور فکر می کند و بقيه بچه ها حتی با مخالفانشان چقدر مهربان هستند.

زندانی های ما حتی با بازجوهايی که برايشان درخواست احکام سنگين کرده اند ، مهربان اند ،زندانی هايی که حتی به قاضی هايی که با حکم های سنگين خود ، اين عزيزان را دربند کشيده اند،با تساهل می نگرند.

اين طرف ضيا نبوی و بهمن احمدی امويی و مجيد (دری و توکلی ) و کيوان و مسعود و عماد و احمد ايستاده که به قول حسين همچون ضيا به در دستگاه معرفتی سرشار از نسبيت اشان ، حقيقت را توزيع می کنند، سهم مخالفانشان و حتی آنان را که به اتهامی دور از تصورشان به ۱۰ سال حبس در تبعيد محکومش کرده اند ، در نظر می گيرند، به آنان «حق» می دهند.

و آن طرف بازجوهايی که اصرار دارند از من و تو مجرم بسازند.اصرار دارند حسين و بهمن و ضيا و مجيد و کيوان و …. را با همه خوب هايشان هر جور شده در زندان نگه دارند.که اصرار دارند خانواده و دوستان و جامعه را از مهربانی و خوبی های اين عزيران محروم نگه دارند.

بازجو به من می گفت :”من همه تلاشم را می کنم که هرجور شده برايت يک حکم سنگين بگيرم. و من به چشم خودم می ديدم که چقدر هم زحمت می کشد تا از من يک مجرم بزرگ بسازد.کاش اين همه زحمت را نثارشايسته ساختن انسان ها می کرد ،انسان هايی که هم باعث افتخار خودش می شدند ،هم باعث افتحار وطن و حتی جهان .من هرگزنمی فهمم چرا اگر تعداد مردودی ها و غيرخودی های يک نظام بيشتر بشود ،بايد متوليانش خوشحال بشوند؟

و من نمی فهيدم چرا ؟ و فقط می گفتم من فرزند همين نظام شما هستم .من در همين نظام شما دبستان رفته و دوره راهنمايی را گذرانده ام و دبيرستان و دانشگاه رفته ام .من خوب يا بد فرزند همين کشور هستم و تو بازجوی محترم چرا خوشحال می شوی اگر يکی از فرزندان وطنت مجرم باشد و حکمی سنگين بگيرد و به قول خودت سالها در زندان نگاه داری؟

و من هنوز نمی فهمم چرا بهمن می تواند اينقدر با مهربانی در باره قاضی پرونده اش حرف بزند ؟همان قاضی پيرعباسی که به خاطر مقالاتش او را به هفت سال زندان و پنجاه و چند ضربه شلاق محکوم کرده بود و نمی فهمم چرا قاضی پيرعباسی می تواند برای بهمن و ضيا و مجيد و کيوان و بقيه حکم هايی چنين سنگين بدهد؟

وقتی چند هفته پيش حکم ام را در شعبه بيست و شش دادگاه انقلاب به دستم دادند ،به قاضی پيرعباسی گفتم شنيده ايد که برخی می گويند به خاطر انتقاد شفاهی که بهمن در دوران مرخصی اش به شما کرده است ،او را به زندان بازگردانده ايد؟

با همان خوشرويی هميشگی اش پرسيد :نه !چه می گويند؟مگر بهمن چه گفته بود؟

به يادش آوردم که بهمن در دوران آزادی موقتش به خاطر کاری به دادگاه نزد او آمده بود و به او گفته بود “چرا شما احکامی چنين سنگين به دانشجويانی چون مجيد دری داده ايد ؟بهمن گفته بود بچه ها در زندان می گويند شما فرق بين روز و ماه و سال را نمی دانيد که به يک دانشجو پانزده سال محکوميت زندان در تبعيد می دهيد.گفته بود که بچه ها در زندان می گويند فقط کسانی می توانند چنين احکام سنگينی را بدهند که خودشان يک روز هم در زندان نبوده اند.”

و به قاضی پيرعباسی گفتم بهمن در برابر اظهارنظر کسانی که شما را عامل بازگرداندن او به زندان می دانستند ،با مهربانی می گفت :”اينقدر راحت قضاوت نکنيد .اينقدر بی رحمانه قضاوت نکنيد .اينقدر نامهربان نباشيد.چطور می توانيد به همين راحتی قاضی پيرعباسی را متهم کنيد .از کجا اينقدر مطمئن هستيد؟”

و من نمی فهيدم چطور بهمن می تواند در باره قاضی ای که به راحتی او را به هفت سال زندان و تحمل شلاق محکوم کرده بود ،اينقدر مهربانانه حرف بزند .”

و حالا من با خواندن مطلب حسين نورانی نژاد ميطمئن می شوم که فقط بهمن اينقدر مهربان نيست .ضيا و کيوان و مجيد و بقيه زندانی های ما هم همين قدر مهربانند.

يکسو بهمن و ميلاد و مهدی و کوهيار و حسين و …هستند که برای اعزام به غزه و شکستن محاصره آن از داخل زندان اعلام آمادگی می کنند و يکسوی ديگر کيهان و نويسندگانش که می گويند اينها می خواهند به اسرائيل پناهنده بشوند و اين کلک را زده اند!

و صدای بهمن توی گوشم تکرار می شود که در دفاع از قاضی پيرعباسی می گويد :”اينقدر بی رحمانه در باره اش قضاوت نکنيد .اينقدر نامهربان نباشيد.از کجا مطمئن هستيد و برايش حکم صادر می کنيد؟”

زندانيان ما دليل حقانيت ما هستند.دليل حقانيت ما هستند که وقتی هرفاميل و دوست و همسايه می شنود بهمن در زندان است ،فقط يک جمله می گويد :اما بهمن که خيلی خوب و مهربان است و هيچ بدی ندارد.”و چقدر کار برای ما راحت شده است وقتی دايی کشاورزم و همسرش که در روستا زندگی می کنند و چيزی از جنبش سبز نمی دانند و نه سايت های اينترنتی می خوانند ونه ماهواره می بينند می گويند” ما که بهتر و خوبتر از بهمن نديده ايم و می دانيم جای او زندان نيست و خدا نگذرد از کسانی که او را به ناحق زندان انداختند و من می گويم “همه زندانی های سياسی به خوبی بهمن و حتی خوبتر از بهمن هستند.”

آقايان بازجو !آقايان قاضی !شماها چقدر با زندانی کردن بهمن احمدی امويی ، حسين نورانی نژاد ،عبدالله مومنی ،شيوا نظرآهاری ،مهديه گلرو ،بهاره هدايت ،هنگامه شهيدی ، مجيد دری ،عيسی سحرخيز ،داود سليمانی ، مسعود باستانی ، کيوان صميمی ،علی پرويز ، عليرضا بهشتی شيرازی ،قربان بهزاديان نژاد ،علی عرب مازار ، مجيد توکلی ، علی تاجرنيا ،احمد زيد آبادی ،محمد نوری زاد و بقيه عزيرانمان کار را بر ما ساده کرده ايد.نيازی نيست ما برای مردم دليلی برای حقانيت مان بياوريم .همين که آنها در زندان هستند برای حقانيت ما کافی است.

به نقل از [ما روزنامه‌نگاريم، وبلاگ ژيلا بنی‌يعقوب]

هیچ نظری موجود نیست: