۱۳۹۱ خرداد ۲۶, جمعه

«تلاش برای کشتار انديشه»


«تلاش برای کشتار انديشه»
محمود خليلی
هزينه مقاومت و مبارزه عليه سرمايه داری سنگين و گران است، تاب و تحمل فراوان می خواهد که به بی راهه در غلت نخوری و از وادی ادب و رعايت انصاف دور نشوي، هزينه مقاومت و ايستادگی در برابر خود بزرگ بينان و قدرت طلبان بهای گزافی را می طلبد.
جسم و روان و جان را در سلولهای بی نام و بانام به زنجير کشيدند تا صدای نفسی حتی در قفس شنيده نشود، و گورهای بی نام و بانام را وقف زبانها کردند تا کلام سرخ انقلاب برآن جاری نگردد و جان بدر بردگان را رمقی برای مبارزه باقی نماند. سکوت و سکوت و سکوت تنها تقاضای سرير نشستگان قدرت است.
انديشه نکن، عشق نورز، مبارزه نکن، مقاومت بی مقاومت، انديشه نکن ، فرياد نزن ، و برای سرنگونی رژيم سرمايه داری در هر شکل و شمايل آن بويژه جمهوری اسلامی مبارزه نکن.
اين شمائی کلی از خواست سرمايه داران و سرکوبگران است در داخل مرزها زبان همان است که در بالا به آن اشاره شد (کالبد شکنی انسانيت، «جراحی روح» چه با شکنجه و تجاوز، چه با قل و زنجير و حصار) برای اينکار ابزارهای لازم از سپاه و بسيج و خبر چين، تواب شکنجه گر و شکنجه گر تواب و تخت و شکنجه و زندان اعدام همه چيز محيا است و برای سرمايه ملالی نيست جز از دست دادن انسانهای مقاومی که رژيم با تمام تلاش و توانائيش چه در داخل و چه در خارج به آنها دسترسی ندارد. در رابطه با داخل بارقه اميدی وجود دارد که به يمن سازمانهای عريض و طويل اطلاعاتی راه به جائی پيدا کند و با صبر و حوصله منتظر طعمه گردد؛ اما خارج از حصار ظاهری جمهوری اسلامی و در دنيای کپک زده سرمايه و کشورهای به ظاهر آزاد مبارزه، مقاومت و افشاگری از طرف جان بدر بردگان کشتارهای دهه 60 معضلی حل ناشدنی بوده و هست. رژيم تمام نيرو و امکانات خود را بکار گرفته و می گيرد از صدور اپوزيسيون و «مخالف ژنريک» تا مطبوعات و نيروهای تئوريک. طی اين ساليان طولانی (بويژه چند سال اخير) همه شاهد برگزاری سمينارها، ميزگردها، کنفرانسها، سخنرانی ها در رابطه با مسائل مرتبط با جمهوری اسلامی يا در مقابله با جمهوری اسلامی بوده ايم. در کنار اينها چهار گردهمائی سراسری در باره کشتار زندانيان سياسی در ايران از طرف جمعی از جان بدر بردگان کشتارهای جمعی برگزار گرديد. در کنار نقدها و انتقادات بجا و درست ما شاهد يک سلسله برخوردهای هيستريک و سازمان يافته از طرف دوستان نا آگاه و دشمنان آگاه به اين گردهمائی های سراسری بوده و هستيم. براستی اين همه کينه و عداوت برای چه؟ کدام هدف و راه کار برای تداوم مبارزه طبقاتی نشان گرفته شده؟ به مسلخ کشيدن زندانيان سياسی سابق و تلاش برای کشتار انديشه بهترين هديه به رژيم سرمايه داری جمهوری اسلامی است چه آگاهانه و تعمدا" و چه نا آگاهانه و غيرعمدي، ايجاد جو تهمت و افترا و به سخره گرفتن زندانيان سياسی سابق برای رد گم کردن و مخدوش کردن واقعيات با هر توجيه و توسط هر کسی يکی از خواسته های رژيم جمهوری اسلامی ايران است. کسانی که تحت لوای دمکرات منشی در پخش و نشر اين اراجيف مشارکت می کنند، با جنگ روانی ای عليه جان بدربردگان دستياری می کنند، که هدف آن به حاشيه راندن ابعاد خوفناک سلاخی رژيم جمهوری اسلامی و به سکوت کشاندن شاهدين زنده مانده از آن کشتارهای بزرگ در زندان های رژيم هستند. افترا زنی و انتشار اخبار صريحا دروغ درباره بازماندگان از کشتارها، علنی کردن اطلاعات، آدرسها و زندگی شخصی فعالين ربطی به دمکراسی و تبادل نظر سياسی و اجتماعی ندارد. اين را هر تازه وارد در عرصه مبارزه با رژيم جمهوری اسلامی می داند و بعيد است افراد و رسانه هايی که خود را در مبارزه با رژيم جمهوری اسلامی پيگير می دانند، نفهمند يا ندانند.
البته خود اين افراد می دانند با بيان اينکه اين نوشته متعلق به اِل يا بِل و جيمبِله است، نمی توانند از زير بار مسئوليت اين عمل شانه خالی سازند.
امروزه با اين همه تبليغات و امکانات و برو بيا و در هياهو و جنجالی که نيمه ديگر رژيم در بلندگوهای سرمايه داری بپا ساخته يا افراد و جرياناتی که کمر به خدمت امام ضدامپرياليست بسته بودند و امروز پشت سر هر کس و ناکسی سينه می زنند از ربع پهلوی و پرويز ثابتی گرفته تا تشکيل جبهه واحد با کروبی و دار و دسته بخش ديگر حاکميت راه انداخته اند؛ باز شاهد اين هستيم که نسل جوان و نيروهای راديکال و انقلابی جامعه بدون توهم به راه خود ادامه می دهند و خواستار آشنايی با تجربه مبارزين پيگير دهه های پنجاه و شصت هستند. درآن ميان زندانيان سياسی جان بدر برده نقطه اطمينان و اعتماد آنان هستند. برای گسست ارتباط نسل نوين مبارزين با نسل های پيشين، بايستی اين سرچشمه های اعتماد، پيگيری در مبارزه، آلوده سازی شوند. با زندانيان سياسی سرموضعی و جان بدر برده بايستی با هر فحش و فضاحتي، حتی توهين های آشکار جنسيتي، برخورد شود. حرمت انسانی آنها بايستی زيرپا گذاشته شود، هرگاه که کوچکترين اعتراضی به اين رفتار وقيحانه شود، داد وفغان برآورند که دمکراسی را زير پا گذاشتند، اين زندانيان سياسی نمی گذارند به آنها انتقاد کنيم. تئاتر کاملی که فرياد دزدی را تداعی می کند، که برای گمراهی مردم کوچه و بازار، هنگام فرار فرياد می زد: «آی دزد را بگيريد! آی دزد را بگيريد!...»
نقطه اميد اما، شعور و آگاهی مخاطبين چنين جنگ روانی ای است که ابزارهای کهنه شده حاکمان را برای درهم شکستن اعتماد و همبستگی مبارزين را می شناسند و از کنار آن با همبستگی بيشتر با مبارزين و زندانيان سياسی سابق، به ژرفا بخشی مبارزه با رژيم جمهوری اسلامی ياری می رسانند. بر مخاطب آگاه روشن است که کسانی که فتوای قتل برای خواننده ترانه نقی را می دهند (و او را مرتد می دانند) تحمل کمونيستها و نيروهای انقلابی که مبلغ و مشوق مرتدين هستند را ندارند.
در اينجا به دو مورد اشاره می کنم که تا روشنتر شود:
1- بر اساس مستندات موجود، برای ما روشن است که فشار برای عدم پخش مصاحبه مستند، معتبر و اثرگذار مادر رياحي، که نخستين بار در گردهمايی سراسری زندانيان سياسی (2005) در کلن به نمايش در آمد، هنوز بعد از هفت سال از انتشار بيرونی فيلم مصاحبه مادر بر گفتگوهای زندان پايان نيافته است. با توجه به اين که گفتگوهای زندان، تمام اسناد نوشتاري، صوتی و تصويری و از جمله مصاحبه مادر رياحی را به صورت عمومی انتشار می دهد، از آن پس با ذکر ماخذ و يا اکثرا بدون ذکر ماخذ، اين فيلم يا قسمتهايی از آن در برنامه های خود يا در کليپهايشان استفاده کرده اند. توضيحات در مورد فيلم در سال 2005 روی صفحه گفتگوهای زندان قابل دسترسی است:
http://www.dialogt.org/image/zendan/madar_riahi_text.html
در پايان نوشته صريح و روشن با خط قرمز چنين نوشته شده است:
مادر رياحی سال ۲۰۰۴ بدرود حيات گفت و به درخواست خود وی فيلم اين گفتگو پس از آرميدنش اجازه نمايش يافت.
اينک مادر رياحی چندين مدعی العمومی پيدا کرده است از کسانی که تحت فشار خواهان حذف کل فيلم هستند تا کسی که با فشار می خواهد حقنه کند که فيلم سانسور شده.

2- نوشته های طنزآميز «موش آبادی»، نوشتار کمونيستهای مرتد است، روايت حال است که خوشايند فتوادهندگان داخل ايران و مفتيان خارج نشين نيست، افشاکردن سرکوب و کشتار در هر دو نظام سرمايه داری شيخ و شاه، مقابله با بی پرنسيپی ها و تلاش در جهت سرنگونی رژيم جمهوری اسلامي، در اين طنز مستتر است. برای نمونه آخرين مطلب موش آبادي، درباره موضوعات زير است: انتصابات مجلس نهم رژيم، فعاليت لمپن ها و شکنجه گرهای سابق در خارج از کشور به عنوان پيوستن به اپوزيسيون، افشای فضای سياه دوره سيطره خمينی بر ارکان قدرت و مقابله با توهم پراکنی تحت عنوان «دوران طلايی امام»، اشاره به تهاجم فرهنگی رژيم و حمايت از هنرمندانی که در زير فشار رژيم به خاطر خواندن ترانه نقی قرار گرفته اند و طنز درباره ارتجاع مذهبی حاکم برکشورمان:

http://www.dialogt.org/fileadmin/user_upload/MoshAbadi/mosh_abadi_9.pdf

با خواندن مطالب طنزآميز، دل درد اين جماعت شروع می شود! (هرکدام به نحوی از ارتش سايبری گرفته تا فحش و ناسزا و تهمت و دروغ و اِل آخرصف پابرهنه می دوند. تلاش برای حک کردن صفحه فيس بوکی موش آبادی و يا بستن امکان نشر مطالب موش آبادی در گوگل+ آن هم چند هفته پس از شروع فعاليتش، بحث نظری نيست، ترور سايبرنتيکی است. تک تيراندازان «لشکريان گمنام امام زمان»، در بستن صدای موش آبادی عزم جزمی دارند!

با ذکر دو نمونه از صدها نمونه فشارهای روزمره برروی مبارزين پيگير و جان بدربردگان از کشتارهای سراسری رژيم، و ديدن حمله سيستماتيک و افترا زنی بی مهابا به گردهمايی سراسری زندانيان سياسي، شمايی از سياستهای کلی رژيم در مقابله با اپوزيسيون پيگير آشکارتر می شود. اين رژيم می خواهد با جنگ روانی دائم عليه فعالين داخل و خارج از کشور، با صدر اپوزيسيون دست ساز خودش، تلاش و توان زندانيان سياسی سابق، خانواده جانفشانان و جانباختگان را به هرز دهد و از بازتاب صدای اعتراض آنان جلوگيری کند. اما، جمهوری سرمايه داری اسلامی بايد بداند با هيچ ترفندی نمی تواندمانع از افشای جنايات گذشته و حال خود توسط زندانيان سياسی سابق گردد. اين نقد نقل ديروز و امروز و فردا نيست اين حکايت تا بقای سيستم طبقاتی ادامه دارد و زندانيان سياسی اين را به خوبی می دانند مبارزه و مقاومت و مقابله با سرمايه داری عزم پولادين می خواهد.
پس ما می انديشيم، مقاومت و مبارزه می کنيم و باتمام توان به افشای جنايات رژيم سرمايه داری جمهوری اسلامی ادامه خواهيم داد.

محمود خليلی

شانزدهم خرداد1391
زنده باد کمونيسم، زنده باد آزادی
سرنگون باد کليت نظام سرمايه داری جمهوری اسلامی

www.dialogt.org

هیچ نظری موجود نیست: