۱۳۹۰ مرداد ۱۳, پنجشنبه

ر باره «انتخابات آزاد»


یک دنیای بهتر
يادداشت سردبير، شماره ٢١۴

سياوش دانشور

با نزديک شدن "انتخابات" مجلس ارتجاع٬ بار ديگر جنبش ملى اسلامى و اپوزيسيون شرق زده ايران به تحرک افتاده است. لیگ جنبش ملی اسلامی در داخل و خارج، دارند بار دیگر انتقادها و مرثیه های شکست استراتژى دو خرداد و جنبش سبز حکومتى را فراموش میکنند. پیشاپیش هشدار میدهند که مبادا سیاست "تحریم" در پیش بگیرید! ميگويند سياست تحريم بى قيد و شرط با اصول و استراتژى جنبش سبز خوانائى ندارد. لذا سياست شرکت مشروط را زمزمه ميکنند. به زعم آنها تامين شرايط براى "انتخابات آزاد و منصفانه"٬ سياست شرکت جنبش سبز در "انتحابات" است. اما اين شرايط چيست؟ چه کسى بايد آن را تامين کند معلوم نيست. تنها چيزى که معلوم است اينست که با مقدارى لفاظى تلاش دارند شرکت در نمايش باندهاى آدمکش حکومتى و تلاش براى تداوم اين بساط را مشروعيت بدهند.

کمى به عقب برگرديم. يادتان هست قبل از نمايش انتخابات ٨٨ "کميته دفاع از انتخابات آزاد" تشکيل شد؟ اين کميته متشکل از ٢٣ نفر از فعالين ملى مذهبى، دوخردادى، و عناصر اپوزيسيون مجاز رژيم و شامل؛ هادی اسماعیل زاده، عباس امیر انتظام، حسین انصاری راد، محمد بسته نگار، داود هرمیداس ‏باوند، حبیب الله پیمان، محمد علی دادخواه، تقی رحمانی، عزت الله سحابی، عبدالفتاح سلطانی، سید محمد ‏سیف زاده، خسرو سیف، احمد صدر حاج سید جوادی، شیرین عبادی، محسن کدیور، مرتضی کاظمیان، علی ‏اکبر معین فر، سعید مدنی، مرضیه مرتاضی لنگرودی، نرگس محمدی، علی اکبر موسوی خوئینی، ابراهیم ‏یزدی، و حسن یوسفی اشکوری بودند. بدنبال اعلام اين کميته٬ ميان متحدين ديرين شان در بيرون حکومت جنب و جوش شروع شد! پيامهاى آتشين يکى پشت سر ديگرى صادر شدند! هیات سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، اتحاد جمهوریخواهان ایران، شورایعالی جبهه ملی ایران- اروپا، و سازمان سوسیالیست های ایران اطلاعيه هاى "حمايت ميکنيم" صادر کردند. سازمان اکثريت با اعلام؛ "ما این اقدام را مثبت تلقی کرده و آن را در خدمت اشاعه فرهنگ دمکراتیک میدانیم و اميدوارى براى تبديل اين اقدام به حرکتی گسترده با خواست برگزاری انتخابات آزاد"، موضع پرو- رژيمى اش را مجددا اعلام کرد. سازمان اکنون فروپاشيده اتحاد جمهوری خواهان ایران اعلام کرد که "خود را با نیروهای تشکیل دهنده این کمیته در یک صف تلقی می کند". شورايعالى جبهه ملى ايران – اروپا تشکیل "کمیته دفاع از انتخابات آزاد" را گام بزرگی در راه احقاق حق حاکمیت ملت از رژیم جمهوری اسلامی بشمار آورده و پشتیبانی بیدریغ خود را از فعالین آن اعلام کرده است. سازمان سوسیالیست های ایران که مرتبا خود را "سوسیالیست های مصدقی" ميخواند، (بيچاره مصدق ضد سوسياليست)، ضمن حمايت از اين کميته و اين اقدام، يکبار ديگر "مرز قاطع" خود را با تحريم کنندگان انتخابات اعلام و بر سابقه ديرين خود در دفاع از "انتخابات آزاد" تاکيد کرده است. اين محفل چند نفره حمايت از اين اقدام را همرديف "پشتیبانی و حمایت از خواست ها و مبارزات جنبش دانشجوئی، جنبش زنان، سندیکاهای کارگری، معلمین" قلمداد کرد!؟

اين مواضع البته جديد نبودند. همان زمان ما گفتيم که "... جريانات و اعلام کنندگان اين کميته در دوره هاى مختلف متحدين رسمى جناحهائى از جمهورى اسلامى و بخشا کارگزار اين حکومت بودند و خط مشى سياسى شان همين است. يک پايه تحليلى و استراتژيک اين جنبش حساب باز کردن روى اين نکته است که اعمال فشار جهانى و خطر جنگ، شانس برگشت جناح "اصلاح طلب و غير اقتدارگرا" را بيشتر ميکند. لذا تمام نيرو و ظرفيت ضد چپ و ضد حرکت مستقل مردم را بکار گرفتند تا بتوانند فضا را در داخل و خارج به نفع رژيم اسلامى برگردانند. بستر اصلی جنبش ملی اسلامی در درون نظام، حاشيه آن، و بيرون حکومت، موعظه حفظ نظام و برگشت به "تعقل و دیالوگ" میکند. بخش بيرون حکومتى با استفاده از تمام اهرمها ضمن دفاع از اين سياست، توجيه دمکراتيک و ناسيوناليستى آن، اداره دپارتمان ضد سوسیالیستی و ضد "خشونت انقلابی" را بعهده دارد. در داخل امثال تاج زاده "حکومت یکدست اقتدارگرا يا انقلاب، اعم از مخملی یا سرخ" را کنار هم ميگذارد تا نتيجه بگيرد که "تركیه مدلی موفق تر و به ما نزدیك تر" است و براى رسيدن به آن "انتخابات آزاد راه حل نجات كشور است". در حاشيه حکومت "کميته دفاع از انتخابات آزاد" تشکيل ميشود. متحدين شان در اپوزيسيون؛ ضمن بد دهنى عليه سوسياليسم و عمل انقلابى کارگر و مردم آزاديخواه، جنبش دفاع از "انتخابات آزاد" راه مى اندازند..."

"انتخابات آزاد و منصفانه"٬ چطور؟
نه فقط "شوراى سبز اميد" بلکه انواع جمهوريخواهان متفرقه و ناسيوناليستها و حقوق بشريهاى اپوزيسيون٬ چه آنها که از موسوى و خاتمى سرخورده شدند و چه آنها که هنوز به نظام اسلامى قلبا عشق ميورزند٬ سياست مشترک شان طرفدارى از "انتخابات آزاد" است. اما هيچکدامشان نميگويند اين شرايط چگونه تامين ميشود! چه کسى بايد آن را تامين کند؟ خامنه اى؟ آمريکا؟ سازمان ملل؟ فشار از پائين و تحميل به حکومت؟ بگذاريد اين موارد را بررسى کنيم؛

روشن است که خامنه اى راسا مجرى انتخابات آزاد نميشود چون فرض بديهى و اوليه هر انتخاب واقعا آزادى نفى جمهورى اسلامى است. خامنه اى همانطور که مجرى "رفراندم" نشد مجرى "انتخابات آزاد" هم نميشود. بعيد است جمهوريخواهان محترم هم در چنين توهمات بيمارگونه اى سير کنند. آمريکا و فشار ديپلماتيک و سياسى دولتهاى غربى چطور؟ اين موضوعى است که زير پوشش "حمايت از مبارزات مردم ايران براى دمکراسى" روى خوش به آن نشان داده ميشود اما تنها روزنه اميدى است که ميتواند براى تحقق اين سناريو در تحليل نهائى وجود داشته باشد. ميگويم در تحليل نهائى٬ چون اين جزو غير ممکن ها است که با فرض وجود جمهورى اسلامى چنين امکانى فراهم شود. در هر حال انتخابات واقعا آزاد تنها ميتواند نقطه اى در پايان پروسه سرنگونى باشد و نه آغازى براى تغيير سيستم و چهارچوبهاى حکومتى. انتخابات زير نظارت سازمان ملل هم قبلا توسط ابراهيم يزدى طرح شده که با سرکوفت عرق ميهنى و ملى ناسيوناليستهاى اسلامى مواجه شد. مورد آخر توسل به نيروى توده اى و فشار از پائين براى عقب راندن حکومت و تحميل چنين شرايطى است. رويدادهاى منطقه چنين شانسى را براى اين استراتژى سر و ته نگذاشته است. اولا اين جماعت قادر نيستند مستقل از حکومت نيروى وسيعى بميدان بکشند و ثانيا اگر مردم به ميدان بيايند چرا بايد در نقطه مورد نظر حضرات متوقف شوند؟ چرا انتخابات را به بعد از سرنگونى موکول نکنند. و بالاخره اين نيروى توده اى ذهنى که خيلى مسالمت جو است و قصد براندازى ندارد٬ چرا بايد حاکميت اسلامى را عقب براند؟

بحث "انتخابات آزاد" نهايتا تلاش بخشى از اپوزيسيون بورژوائى براى شريک شدن در قدرت سياسى است. اين بحث اساس حکومت اسلامى را برسميت ميشناسد و صرفا به "انتخابات" اش انتقاد درون طبقاتى  دارد. در صورتى که مردم کل اين نظام را نميخواهند. هر آدمى که دو روز در ايران زندگى کرده باشد ميفهمد که با فرض جمهورى اسلامى، بحث "انتخابات آزاد" يک سياست رياکارانه براى کشيدن مردم پشت رژيم است. يک بحث پادرهوا مثل "رفراندوم" است. اين تلاشى براى توجيه سياست حقير و ضد اجتماعى اين اپوزيسيون مفلوک در دفاع از مرتجعترين حکومت زمانه با گلاب "اصول دمکراتيک و حقوق بشر" است. مدافعين اين سياست افق شان را به رژيم و مکانيزم شيفت قدرت جناحها در رژيم گره زدند چون "اصل نظام" را قبول دارند. چون با اين تحجر و زن ستيزى و فقر و فلاکت معضل ندارند. حکومت مطلوب اينها هم به همين ارکان متکى است. نق نق هاى دمکراتيک مثل هميشه در خروجى و تبصره است و اهميتى ندارد.

کمونيستها و "انتخابات آزاد"
کمونيستها و طبقه کارگر نه فقط از شرکت در يک انتخابات واقعا آزاد پا پس نميکشند بلکه آن را يک سکوى پيروزى خود ميدانند. هرچند اين توهم را ندارند که در فرداى انتخاباتى که کمونيستها را بقدرت برساند، راست شنل دمکراتيک را دور مى اندازد و جناب سرهنگ ها را براى سازمان دادن کودتا احضار ميکند. اگر چنين شرايطى فراهم باشد، يعنى احزاب کمونيستى، احزاب اپوزيسيون، شخصيتهاى سياسى، کل جامعه با نهادها و تشکلها و غيره بتوانند آزادانه فعاليت و در يک انتخابات واقعا آزاد شرکت کنند، ترديد ندارم همين طرفداران "انتخابات آزاد" در جمهورى اسلامى کمترين راى را مى آورند. در چنين شرايطى و با وجود يک فرجه شش ماهه فعاليت آزاد سياسى و بدون نگرانى از ترور و اعدام و زندان، مطمئن باشيد يا کمونيستها قدرت را ميگيرند و يا بزرگترين حزب سياسى کشور خواهند شد. چون آنچه که طبقه کارگر و اکثريت عظيم مردم ميخواهند را تنها کمونيسم کارگرى نمايندگى ميکنند. اما شرايط چنين انتخاباتى زمانى فراهم ميشود که اولا٬ جمهورى اسلامى توسط يک نيروى انقلابى سرنگون شده باشد٬ سازمانهاى جاسوسى و پليسى منحل و ماشين دولتى سرکوب درهم کوبيده شده باشد٬ قدرت واقعى در کنترل مردم و نهادهاى انقلابى باشد٬ و جامعه در مقابل انتخاب سرنوشت ساز نظام سياسى- اقتصادى- اجتماعى آتى قرار گرفته باشد. انتخابات واقعا آزاد محصول يک مبارزه انقلابى در روند نفى جمهورى اسلامى است و نه روشى و سياستى براى بقاى نظام!

٣ اوت ٢٠١١
منبع: یک دنیای بهتر، 12 مرداد 1390، شماره 214

هیچ نظری موجود نیست: