۱۳۹۴ آذر ۱, یکشنبه

انعکاس برخی گفته ها درنهج الفصاحه از پیامبر اسلام درمقاله ۸

انعکاس برخی گفته ها درنهج الفصاحه از پیامبر اسلام درمقاله ۸، تا آنجا آمدیم که حدیث ۲۷۵۰ می گوید: “هرکس ببلیه دخترداری مبتلاشود وباآنها نیکوکاری کند، پرده وی ازآتش جهنم شود”. یعنی به بلا و مرض دختر داری گرفتار آید. در واقع دختر داری نوعی ابتلاء به یک “مریضی” بس سخت است. اگر کسی به بلیه دختر داری مبتلا شود، پرده او ازآتش جهنم است! در صورتی که والدین هیچکدام تقصیری ندارند که فرزندشان دختر شود یا پسر. طبیعت یا خدای موهومی این کار را کرده است. این است نظر پیامبر در مورد زنان. فکر نمی کنم هیچ توجیه گری بتواند انسان عاقلی را در میان بانوان قانع کند که چنین پیامبری را بپرستند. در هرحال این بیانات را نمی توان نوع دگری تفسیر کرد وکلاه برسر دختران و زنان در جهان اسلام گذاشت. در حدیث دیگری برای اولین مرتبه است که پیامبر بر له زنان آن هم اگر در خانه ی خویش اشتغال داشته باشند، چیز مثبتی گفته است که ثواب او با مجاهدان یکی خواهد بود. درحدیث ۲۸۹۲ صفحه ۷۴۶ آمده است: “(ای زنان) هر یک از شما با اشتغال در خانه خویش اگر خدا خواهد ثواب مجاهدان خواهد یافت”. تازه آن هم اگر خدا اراده کند و بخواهد، در غیر آن صورت نه!! این نکته در واقع تهمت نیست اگر گفته شود. پیامبرانسان زرنگی بوده است وتوانسته است مردم باورمند رافریب دهد، بدین معنی که گاهی پس از آنهمه هشدار به مرد و آنهمه توهین به زن، نکاتی برای دلخوشی و جمع آوری سیاهی لشگر بسود نیمی از جامعه گفته باشد.
درحدیث ۲۹۲۵ صفحه ۷۵۲ بیاناتی آمده است که درتضاد باحدیث ۲۷۵۰ است وآن می گوید: “هرکه سه دختر داشته باشد و تربیتشان کند و شوهر شان دهد و با آنها نیکوئی کند پاداش او بهشت است”. این را باداشتن دختر بعنوان بلا ونیکوئی با اوپرده اش ازآتش دورخ است، چگونه مطابقت دارد و حل می شود؟! ما از این تضاد گوئیها درگفتار پیامبر زیاد داریم. حتا در قرآن مجید نیز وجود دارد. پس نمی توان چنین پیامبری را پرستید وبه حرفش اعتماد کرد. او در حدیث زیر به روشنی می گوید که همسرجزء دارائی فرد است. در حدیث ۲۹۲۹ صفحه ۷۵۳ آمده است: “هر که همسر کسی یامملوک اورافریب دهد از مانیست”. یعنی مسلمان نیست و کافر است. جالب است که درباره علم و عالم درحدیث ۲۹۴۲ صفحات ۷۵۵ و ۷۵۶ گوید: “هرکه بوسیله علم نان خوردخدا چهره اورا دگرگون کند وکارش را واژگون کند وجهنم سزاوار او باشد”. این جمله را برای کسب کنندگان علم گفته است که با آن نان خودرا کسب می کنند. پس همه علما اسلام باید بروند جهنم چون بنا به گفته پیامبر کارشان واژگون است و به غیر از علم اسلام چیزی نمی دانند و ازآن نان می خورند. پیامبر دربیشتر احادیث زهر خودرا برزنان می ریزد و برملک بودن آنان و مانند ابزار خریداری شده، تأکید می کند. در حدیث ۳۰۳۱ صفحه ۷۷۱ می گوید: “هرکه مملوک خویش رابستم بزند روزقیامت ازاو تقاص کنند”. همانطور که در بالا اشاره شد مملوک منظور زن خود است. آنهم اگر بی گناه بزند نه تقصیر کار! بهرحال پیامبر در جای دیگر و در حدیث ۳۱۴۵ صفحه ۷۸۸ گوید: مردم (قابل اعتنا) دو کسند عالم وعلم آموز و درغیر آنها خیری نیست”. خوب این عالم وعلم آموزباید از علم شان نان بخورند! لذا این درتضاد باحدیث ۲۹۴۲ قرار می گیرد! پس همانطوریکه اشاره شد، نمی توان به گفته های پیغمبراسلام اعتماد کرد. بطوریکه هم درقرآن اشاره شده وهم درکتب تاریخی آمده است، پیامبرخود بدون زن نمی توانسته زندگی کند ودر عین حال ضدزن بوده. تمام احادیث درمورد زنان در پنهج الفصاحه گواهی بر این مدعاست. باز هم مکرر درحدیث ۳۱۵۳ صفحه ۷۸۹ می گوید: “زنان دامهای شیطانند”. یعنی اززنان باید ترسید و به این دام خطر ناک گرفتار نشد. او در احادیث ۳۱۵۸ و ۳۱۶۰ صفحه ۷۹۰ درمورد صحت و سلامت گوید: “به سبزه نگریستن بینائی را فزون می کند” ونیز “دیدن زن خوبروی وسبزه بینائی را فزون می کند”. پس پیامبر ازدیدن زن خوبروی وسبزه طبیعت بدرستی لذت می برده، اما درعین حال در کنترل زن نهایت سفارش راکرده است و نهایت حسادت را داشته است تا جائی که کسی حق نداشت بعد از او با زنان جوان اش، مانند عایشه که هنگام مرگ پیامبر ۱۶ یا ۱۷ سال داشت، ازدواج کند. از همه اینها که بگذریم، در عالم شیعه اسلام، داریم که حدود ۱۳۰۰ سال است برای امامان سربریده شده حالا باگناه یا بی گناه، ماه محرم و آشورا و تاسوعا دارند و قمه زنی و زنجیر زنی وعزاداری بی حد می کنند و اشک ها می ریزند. خود پیامبر در حدیث ۳۱۶۲ صفحه ۷۹۱ می گوید: “نوحه گری از عمل جاهلیت است”.
یعنی مویه وگریه و زاری و شیون بر مرده مال دوران جاهلیت است. اما اینها برای سر گرم کردن مردم در هر سال یک ماه و همه روزه در مساجد پای منبرها انسانهارا به گریه وا می دارند و عزا داری می کنند. برایشان مهم نیست که پیامبر چه گفته است! این نکته را برای آن زنان با سواد اجتماعی و مؤمن به اسلام می نویسم و بسیار مایلم فقط اندکی بفکر فرو روند. آیا می خواهند بنابه آیات قرآن مجید واحادیث پیامبر و امامان، بنده و برده شوهران خود باشند یا حقوق مساوی داشته باشند؟ پیامبر عزیز آن ها در احادیث ۳۱۶۷ و ۳۱۶۸ صفحه ۷۹۲ نهج الفصاحه خود می گوید: “مردان که اطاعت زنان کنند بهلاکت افتند”. یعنی اگر مردی حرف زنش را بشنود ذلیل شود یا توانائی ندارد. در ادامه: “آنها، یعنی زنان، چیره تراند. هدیه چشم خردمند را ببندد”. به دیگر سخن زنان چیره دست مانند عایشه، زینب، ماریه و جویریه یهودی دختر حارث از آن چیره دستان بودند که پیامبر را کلافه کردند. بهمین دلیل او از چیرگی زنان نام می برد. در واقع آنها پیامبر را محصور خود کرده بودند. معمولا زنازاده هاخر به نه فقط اسلام، بلکه به دین هم آب نمی دهند، اما پیامبر درحدیث ۳۱۸۶ صفحه ۷۹۶ درباره آنها می گوید: “زنازاده اگر زنا کند ازپدر و مادر خویش بدتر است”. در اینجا پیامبر می شود نخود هر آشی. زنا زاده که کافر است و جهنم بایذ برود و هیچ هم لایق اصلاح نیست، پس چه نگرانی برای پیامبر هست که حدیثی برای آنها بگوید؟ درهمان صفحه در حدیث ۳۱۹۰ باز هم اخطار به زنان می گوید: “وای بر زنان از دو چیز رنگین طلا و جامه زیبا”. در اواخر احادیثش یعنی در حدیث ۳۱۹۱ همان صفحه می گوید: “وای بر امت من ازعلمای بد”. هر انسان باورمندی باید ازخود بپرسد اگرعلما بدباشند چرا وای برامت شود؟ امت چه گناهی مرتکب شده اند اگر عالم بد باشد؟!
لایق ذکر است که پیامبر اسلام برای خون شهدا بسیار ارزش قایل بوده و برای دانشوران و علما بیشتر بطوری که در حدیث ۳۱۸۱ صفحه ۷۹۵ می گوید: “مرکب دانشوران را با خون شهیدان هم سنگ کردند اولی سنگین تربود”. و دراحادیث ۳۲۲۲ و ۳۲۲۳ صفحه ۸۰۲ می گوید: “روزقیامت مرکب دانشوران وخون شهیدان راهمسنگ کنند و مرکب دانشوران برخون شهیدان مرجح شود”. بنا بر این، انسان در تعجب است، باوصف این که پیامبر هم درقرآن و هم دراحادیث تأکید کرده که علم برخون شهدا مقدم است، چرا پیامبر که به بهشت نگریست فقط ابلهان را دید و چرا بی سوادی و انتحاریون درجهان اسلام بی اندازه بالا است؟ درپایان این مقاله که پایان نگاهی به احادیث پیامبر است یکی ازخطبه های رسول اکرم در باره حقوق مردان و زنان بهمدیگر را دراینجا می آورم. پیامبر درصفحان ۸۲۷ و ۸۲۸ نهج الفصاحه می گوید: “ای مردم زنانتان برشما حقی دارند وشما نیز برآنها حقی دارید. حق شما برزنهایتان اینست که غیر شما رابه بسترتان ننشانند وکسی را که از او کراهت دارید بی اجازه شما بخانهایتان نیارند و کار زشت نکنند و اگر کردند خدا بشما اجازه داده که آزارشان کنید و درخوابگاهها ازآن ها دوری جوئید و به اعتدال کتکشان بزنید اگربس کردند وباطاعت آمدند روزی وپوشش ایشان به شایستگی بعهده شماست که زنان نزد شما اسیرند و در کار خویش اختیاری ندارند، آنها را به امانت خدا گرفته اید بترسید و با آنها نیک رفتارکنید، ای گروه! آیا ابلاغ کردم، خدایاگواه باش”. این مطلب، اگر زن نا فرمانی کرد و یا گوش به نصیحت مرد نداد، درقرآن مجید، سوره النساء، آیه ۳۴ آورده شده است. من دقیق خطبه پیامبردرنهج الفصاحه را آورده ام.
هایدلبرگ، آلمان فدرال ۱۵٫ ۱۱٫ ۲۰۱۵ دکتر گلمراد مرادی
dr.g.moradi41@gmail.com

هیچ نظری موجود نیست: