۱۳۸۷ اسفند ۱۴, چهارشنبه

هرچه در دیگ است به چمچه می آید. کنفرانسِ «دوربانِ ۲» و، آقای اوباما




همنشین بهار
hamneshine_bahar@yahoo.com

جدا از قطعنامه ۳۳۷۹ مجمع عمومی سازمان ملل که ۳۴ سال پیش یادآور شد:
صهیونیزم، عملاً به نژادپرستی راه می‌بَرد ــ
«کنفرانس جهانی ضد نژادپرستی»
The World Conference against Racism (WCAR) در سالهای ۱۹۷۸، ۱۹۸۳ و ۲۰۰۱ تشکیل جلسه داد و هربار علاوه بر بردگی، نژادپرستی را هم زیر ضرب گرفت.

***
ده روز قبل از واقعه ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ «کنفرانس اوّل دوربان»، با نظارت سازمان ملل متحد در شهر «دوربان» آفریقای جنوبی برگزار گردید.
در این كنفرانس علاوه بر نهادهای مدنی، ۱۷۵ کشور باضافه بانك جهانی، صندوق بین‌المللی پول و دیگر سازمان‌های جهانی شركت كرده بودند،
در نشست مزبور، نهادهای مدنی و بسیاری از نمایندگان کشورهای مستعمره سابق، علاوه بر زیر سئوال بردن دوران سیاه استعمار، به رفتار دولت اسرائیل با فلسطینی ها نیز اعتراض نمودند. مسائل دیگری هم مطرح شد، از جمله سیاه پوستان و حامیان آنان از کاخ سفید خواستند به خاطر زمانِ درازی که در ایالات متحده برده داری حرفِ اوّل را می‌زد، پوزش بخواهد و اعتراف کند که به بردگی کشیدن، اقدامی ضد انسانی بوده است...
با اینکه از نابودی اسرائیل و شعارهای پوچی که راست‌گرایان در هیئت حاکمه اسرائیل مشتاق شنیدنش هستند تا به بهانه آن جنایات خود را بپوشانند، سخنی به میان نیآمد، دولت اسرائیل بامبول درآورد که هدفِ نشست، یهودستیزی است. سخنرانان به سیاست اسرائیل می‌توپند.. و آمریکا نه تنها جانبِ رفیقش را گرفت، پوزش به خاطر برده داری را هم به مسخره گرفت.
بیانیه پایانی کنفرانس ، تغئیر کرد و نرم تر شد امّا، نمایندگان اسرائیل و آمریکا که نتوانستند کافه را به هم بریزند! روز سوّم اجلاس غیب شان زد و کنفرانس مزبور را تحریم کردند.
گرد و غبار داستانِ ۱۱ سپتامبر، بر نشستِ «دوربان یک» نیز نشست! و به مباحث مهّم آن کمتر کسی توجه نمود.
***
هم اکنون صحبت از برگزاری نشست “دوربان ۲» 2 Durban در شهر ژنو است و باز شاهدیم آمریکا و اسرائیل مثل همیشه دَبه در می‌آورند و این واقعیت ربطی به این ندارد که «بوشِ» سفیدِ عبوس ریاست جمهوری را به‌عهده داشته باشد یا «اوباما»ی سیاهِ خندان!
ای کاش باورهای صادقانه خَش نمی‌افتاد. ای کاش همه چیز روبه راه بود امّا چه کنیم که از کوزه همان برون تراود که در اوست. صحنه عمل دارد ادعّاها را مَحَک می‌زند و، هرچه در دیگ است به چمچه می آید.
***
کنفرانس «دوربان ۲» قرار است بیستم تا بیست و چهارم آوریل ۲۰۰۹ در شهر ژنو سوئیس برگزار شود و از آنجا که از مدّت‌ها پیش در گروه‌های مقدماتی بر سر پیش نویس نشست بحث‌هایی صورت گرفته و به دولت اسرائیل انتقاد شده بود، پیش تر جورج بوش (رئیس جمهوری پیشین آمریکا) اعلام کرد که آمریکا در «نشست دوم دوربان» و مذاکرات مقدماتی مربوط به آن شرکت نمی‌کند امّا، آقای اوباما پس از روی کار آمدن فیگور گرفت که راهکار دیگری خواهد داشت.
دلم نمی‌خواهد در آسمان آبی تنها به ابرهای بی باران چشم بدوزم، دوست دارم باور کنم «بارک اوباما» نمادی ازدفن اندیشه‌ های سلطه طلبانه و نژادگرایانه است امّا،بااینکه پیامدهای دیرهنگام حاصل از برده داری، و یا شکل‌های نوین برده داری موضوع «کنفرانس دوربان» نیست و گرچه در کنار ستم و نژادپرستی و نابردباری در برابر دگرباشان و دگراندیشان، بازی با مقدسات مذهبی هم در «کنفرانس دوربان» محکوم می‌شود، نماینده آمریکا ابتدا گفت تنها در صورتی در نشست مزبور شرکت می‌کند که پیش نویس سند نهایی آن تغئیر کند و دریک کلام پاپیچ اسرائیل نشود!
پسین‌تر دولت اوباما رسماً کنفرانس دوربان را بایکوت کرد. دیگر نیاز نبود محافل قدرتمند یهود و خداوندگاران ثروت و قدرت به تپ و لپ بیافتند و خط و نشان بکشند.
جالب اینجا است که آمریکا (همراه با کانادا)، زیرِ پایِ برخی کشورهای اروپایی هم نشسته اند تا فاتحه «دوریان دو» را همه با هم بخوانند...
بی جهت نیست که «نتان یاهو» و «لیبرمن» و «زیپی لیونی» قند در دلشان آب می‌شود و به ریش و سبیلِ خانواده ملل می‌خندند.
***

در اینجا مناسب می‌دانم متن قطعنامه ۳۳۷۹ را که در آغاز اشاره شد، بیاورم امّا پیش از آن توجه شما را به نکات زیر جلب می‌کنم:


۱- یهودی ستیزی هم خود نوعی نژادپرستی است. البته یهودستیزی کهن‌سال‌تر از نظریه‌های نژادپرستانه‌ است یعنی تمامّیت آن با نژادپرستی تنها، توضیح‌پذیر نیست.

۲- یهودیان در طول تاریخ، جور زیاد کشیده اند. از سال ۷۰ میلادی (آغاز آوارگی بزرگ یهودیان) تا دوربان سده‌های میانی به ویژه در مرحله‌ی پسین آن نمونه‌های فراوانی از یهودآزاری (از سوی مسیحیان) دیده شده است.
در اروپا بویژه در قرون وسطی به آنان پیله می‌کردند. اگر طاعون و وبا می‌آمد، چُو می‌انداختند که زیر سر یهودیان است. یهودیان را به عنوان قاتلین حضرت عیسی و آزاردهنده حواریّون، نزد برخی اروپائیان جا انداخته و از این لحاظ بشدت منفور بودند. گاه بر روی لباس‌هایشان یهودانه (ستاره پارچه ای) می‌چسباندند تا از دیگران مشخص باشند. بعضاً اسقف‌های شیاّد و مرتجع زیر پای رهبران متعصب اروپا می‌نشستند و یهودیان را از کشور و قلمرو خود بیرون می‌کردند...

۳- شمار زیادی از یهودیان در قرن سیزدهم از انگلستان، در قرن چهاردهم از فرانسه، و در ۱۴۹۲ از اسپانیا، و از جمله از ساردنی، سیسسیل و ناپل اخراج شدند. لشکریان صلیبی پیش از آن که به فلسطین برسند و به نبرد با مسلمانان پردازند، سر راه خود یهودیان را هم اذیّت می‌کردند. مرتجعین هم کم به پر و پای یهودیان نچسبیده اند و هنوز به ماجرای بنی قریظه گوشه می‌زنند.

۴- پایان دوران تعصب‌های دینی نیز، پایان یهودآزاری نیست. گوئی تمامی یهودیان عالم موذی، «مال‌اندوز»، «طلافروش»، «رباخوار» و «استثمارگر»اند. کسانی چون «فوریه» و «پرودن» نیز که با سرمایه‌داری‌ مخالف بودند و این مخالفت را در در قالب یک بدیل سوسیالیستی رمانتیک عرضه می‌کردند، سرمایه‌د‌اری و یهودیت را از یک خانواده می‌دانستند.

۵- تز ناسیونال سوسیالیست‌های حاکم بر آلمان سال های ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵، مُتکّی بر برتری ذاتی ژرمن بود و هیتلر و اجتماع مریدانش به دنبال ایجاد جامعه ای بودند که در آن جائی برای یهودیان و نژاد به قول آنها پَست نباشد.اصلا بخش عمده ای از سیاست حکومت آلمان در طی سالهای ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ یهودی کُشی بود. یهودی‌ هائی که در ورشو و کراکو و... و فرانکفورت و برلین وآمستردام و اتریش و شهرهای مختلف اروپائی زندگی میکردند آب خوش از گلویشان پائین نمی‌رفت و تحت تعقیب بودند.
عجبا که حقیر انگاشتن دیگران نه توسط «قوم مائو مائو» The Mau Mau Movementو یا قبایل وحشی آفریقا، بلکه به نام یکی از فرهیخته ترین ملت‌های اروپائی که در قرن ۱۸و ۱۹ آن همه فیلسوف و اندیشمند در خود پرورانده، تئوریزه می‌شد.
۶- فن تأمین هزینه جنگ از راه تبدیل دارائی های خصوصی به قرضه دولتی، و تبدیل اجباری ثروت‌های یهودیان به قرضه های دولتی که از سال ١٩٣٨در آلمان به کار گرفته می‌شد. از این رو می‌بایست یهودیان دشمن جلوه گر شوند.
۷- برخلاف تصّور، همیشه و در همه حال انگلیس پشت و پناه یهودیان نبود! سال ۱۹۴۲، در غرق شدن ۸۰۰ پناهنده یهودی در دریای سیاه، بریتانیای کبیر مقصّر اول بود. چرا؟ چون بیشتر بنادر عربی در قرق آن کشور بود و به کشتی راه ندادند تا پهلو بگیرد و همه سرنشینانش غرق شدند...
۸- واقعش این است که در مورد یهودیان حق کُشی شده است. اما، این هم که زیر پرده صهیونیسم، اشغال و بیدادگری توجیه می‌شود، ردخور ندارد.
۹- من موزه قتل عام یهودیان را که جانشین موزه قدیمی «یاد واشم» شده و زندگی روزمره یهودیان در اروپا در سال‌های دهه ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ را نمایش می‌دهد ندیده ام، ولی موزه یهودیان در شهر پراگ (پایتخت چك)، «کمپ یاسونواک» در یوگسلاوی، موزه «آنا فرانک» در آمستردام، و«داخائو» در مونیخ آلمان و... را دیده ام و نیز در لهستان، اردوگاه مرگ «آشویتس» (بزرگترین قبرستان تاریخ بشری) را وجب به وجب گشته و از رنج یهودیان اسیر رنج بردم و می‌توانم در واکنش به آن همه آزار، جنبه های ترقی‌خواهانه صهیونیزم را درک کنم اما افسوس...
جنبش آزادی ملی یهود و صهیونیسم سیاسی که در آغاز آنتی تز یهود آزاری‌ها در روسیه تزاری و لهستان و...بود، جنبشی که در پاسخ به ادامه ستم و شکنجه علیه یهودیان و همچنین سرخوردگی فزاینده از لیبرالیسم و جنبش تساوی حقوق و اعطای آزادیهای فردی در اروپای غربی به وجود آمد، جنبشی که که بر داستان «درایفوس» نور می‌تابید، که نامش را از کوه صهیون (آرامگاه داود نبی) گرفته بود و... ــ آلوده به بیداد شد و ستمدیدگان دیروز به جلد ستمگر درآمدند و از کُشته پُشته ساختند. غافل از آنکه خق کُشی، حق کُشی را توجیه نمی‌کند...
۱۰- مبارزه علیه ستم صهیونیستی، ابدا یهودستیزی نیست.
مبارزان ضد صهیونیسم، بزرگترین دوستانِ «یهودیان» و وفادارترین مبارزانِ ضّدِ یهودی ستیزی هستند. از دید آنان ستم صهیونیستی واقعی تر از آن است که با برچسب «یهودستیزی» نادیده انکار شود

من صلاحّیت بررسی دقیق این مسئله را ندارم برای اینکه بی‌طرف نیستم و نمی‌توانم بی‌طرف باشم. یک دلیلش این است که من نیز فریفته ام، فریفته اندیشه‌ حاکم بر دوران خویش. «فریب‌ دوران» مرا هم زندانی کرده‌است.
تنها می‌دانم برای توضیح این ادعّا یا شُبهه که زیر پرده صهیونیسم، اشغال و بیدادگری توجیه می‌شود، باید به سرچشمه رفت و لااقل در روش، هنگام به کارگرفتن شواهد کوشید بی طرفی رعایت شود.
با توجه به این واقعیت که ایجاد کشور اسرائیل تنها بر اساس نقشه استعماری انگلیس نبود و انگیزه های مذهبی قوم یهود حرف اوّل را می‌زد، باید به:
تبادل نامه بین «هانرى ماك ماهون» و شریف حسین در سال ۱۹۱۵،
به معاهده پنهانى سایکس ـ پیکو، در سال ۱۹۱۶ (که قلمرو خاورمیانه بین دو کشور انگلیس و فرانسه را مشخص نمود)...
به «قرارداد بالفور» در سال ۱۹۱۷ که انگلیس متعهد شد در منطقه فلسطین کشورى یهودى ایجاد کند،
به «كنفرانس سان رمو» که مجددا انگلیس به ساز سران یهود رقصید!!
به کشاکش اعراب و اسرائیل... و آنچه در تمام این سال‌ها در فلسطین و زندان های اسرائیل گذشته و بخصوص
به وتوی همیشگی محکومیت اسرائیل توسط دولت‌های حاکم بر آمریکا ـــ (باید) نگاه دوباره انداخت...
همه کسانی‌که بین اسرائیلی‌های شریف و تمایلات نژادپرستانه صهیونیستی تفاوت قائلند، همه کسانی‌که از ترور رهبران فرهیخته‌ای چون ابو ایاد و ابو جهاد... و از به خاک و خون افتادن مردم کوچه و بازار «چه در غزه، چه در تل آویو» رنج می‌برند، مردم خوب اسرائیل و فلسطین ( هر دو را ) دوست دارند و از رنج و محنت اسرائیلی‌های صلحدوست هم، رنج می‌برند.
از یاد نبریم که در میان اسرائیلی‌ها مردمان صلح‌طلب و فرهیخته بسیارند. بزرگانی نظیر کارل مارکس، لاسال، یهودی منوهین، آلبرت اینشتین، چارلی چاپلین و…یهودی بودند.
«آری فولمن»، کارگردان فیلم انیمیشن «والس با بشیر ואלס עם באשיר » که با اشاره به اردوگاه پناهندگان صبرا و شتیلا، برادرکشی را زیر سئوال می‌بَرد هم، یهودی است. او به خاک و خون افتادن غیرنظامیان فلسطینی را بدست نظامیان مسیحی هم پیمان با اسرائیل در جنگ داخلی لبنان به تصویر می‌کشد.
و اما قطعنامه ۳۳۷۹
***
قطعنامه ۳۳۷۹ که سه دهه پیش (۱۰ نوامبر ۱۹۷۵) تصویب شد، هنوز و همیشه حرف تازه دارد.
اگرچه بعدها در ۱۶دسامبر ۱۹۹۱، رآی مجمع عمومی سازمان ملل با کولی‌گیری امثال «جان بولتون»، جورج بوشِ پدر و صاحبان قدرت و ثروت با قطعنامه شماره ۴۶‎۸۶/ مالیده شد و مجمع عمومی را به توبه واداشتند!!، اما همچنان آئینه واقعیت است.
اینکه قطعنامه مزبور در اوج جنگ سرد به تصویب رسیده و چون اعراب به خاطر بالا بودن بهای نفت در بازار جهانی از قدرت سیاسی بالائی برخوردار بودند شوروی می‌خواسته دل‌شان را به دست بیآورد...
اینکه اسرائیل در «جنگ رمضان» (یوم کیپور) بخشی از قدرت بازدارندگی خود را از دست داده بود و در حالت تدافعی بسر می‌برد و یا ریاست سازمان ملل در دست یکی از کار گزاران اس اس آلمان هیتلری یعنی «کورت والدهایم»!! بود و...هیچکدام از ارزش قطعنامه نمی‌کاهد.
قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در باره صهیونیسم مورخ ۱۰ نوامبر ۱۹۷۵
ضمن یادآوری قطعنامهِ شماره ۴/۱۹۰. د-۱۸، مورخ ۲۰ نوامبر ۱۹۶۳ که در آن الغاء همه اشکال تبعیض نژادی اعلام گردید،
ـــ با یادآوری اینکه «هرگونه طرح جدائی یا برتری نژادی از لحاظ علمی نادرست و از نظر اخلاقی قابل سرزنش و از دیدگاه اجتماعی ناعادلانه و خطرناک است»،
ـــ با ابراز این نگرانی که « در برخی مناطق دنیا هنوز هم عقائد تبعیض نژادی وجود دارد که در بعضی موارد به وسیله شماری از دولت ها با فوت و فن های قانونی و اداری و...، اِعمال میشود»،
ـــ با اشاره به قطعنامه شماره ۳۱۵۱ مورخ ۱۴ دسامبر ۱۹۷۳ که مجمع عمومی در آن ضمن مطالب دیگر، پیوند نامقدس میان نژادگرائی آفریقای جنوبی و صهیونیسم را محکوم کرده است،
ـــ با توجه به «بیانیه مکزیکو» در مورد برابری حقوق زنان و سهم آنان در توسعه و صلح که از سوی کنفرانس جهانی مکزیکوسیتی (در تاریخ ۲ ژوئیه ، ۱۹۷۵، سال جهانی زن) اعلام شد و تاکید نمود که همکاری جوامع بشری، صلح، و نیل به آزادی ملی و استقلال به نفی استعمار، استعمار نو، اشغال بیگانه، صهیونیسم، تبعیض نژادی در همه اشکال آن و نیز به به رسمیت شناختن ارزش ملت ها و حق آنان دائر بر تعئین سرنوشت خود بستگی دارد،
ـــ با یادآوری قطعنامه شماره 77.د-12،که از سوی مجمع رؤسای دُوَل و نخست وزیران سازمان وحدت آفریقا به تاریخ ۲۸ ژوئیه تا اوت ۱۹۷۵ در «کامپالا» به تصویب رسید و در آن به روشنی تأکید شد که «رژیم نژادگرا در فلسطین اشغالی و رژیم نژادگرای زیمباوه {رژیم رودزیا به رهبری یان اسمیت} و آفریقای جنوبی دارای ریشه امپریالیستی مشترکی بوده، تشکیل یک واحد را داده و دارای ساخت نژادی یکسان و از نظر سازمانی به واسطه سیاست همراه با سرکوبی حیثیت و تمامیت انسان ها با یکدیگر مرتبط می‌باشند،
ـــ و همچنین با توجه به بیانیه و استراتژی سیاسی برای تحکیم صلح و امنیت جهانی در جهت افزایش همبستگی و کمک متقابل میان کشورهای غیر متعهد که در تاریخ بیست و پنجم تا سی ام اوت ۱۹۷۵ در «لیما» بتصویب رسید، و ضمن آن صهیونیسم با شدت هرچه تمامتر به عنوان نوعی تهدید برای صلح و امنیت جهانی محکوم گردید و از همه کشورهای جهان خواسته شد با این ایدئولوژی نژادگرایانه مخالفت و مقابله نمایند ــ
تأئید می‌کند که صهیونیسم نوعی نژادگرائی و تبعیض نژادی است.
اصل سند به زبان های دیگر:

قرارا الأمم المتحدة حول علاقة الصهیونیة بالعنصری
إن الجمعیة العامة إذ تشیر إلى قرارها 1904 (د-18) المؤرخ فی 20 نوفمبر/ تشرین الثانی 1963 الذی أصدرت فیه إعلان الأمم المتحدة للقضاء على جمیع أشكال التمییز العنصری، وبوجه خاص إلى تأكیدها "إن أی مذهب یقوم على التفرقة العنصریة أو التفوق العنصری مذهب خاطئ علمیا ومشجوب أدبیا وظالم وخطر اجتماعیا" وإلى إعرابها عن القلق الشدید إزاء "مظاهر التمییز العنصری التی لاتزال ملحوظة فی بعض مناطق العالم، وبعضها مفروض من الحكومات بواسطة تدابیر تشریعیة أو إداریة أو غیرها".
وإذ تشیر أیضا إلى أن الجمعیة العامة قد أدانت فی قرارها 3151 زای (د-28) المؤرخ فی 14 دیسمبر/ كانون الأول 1973 فی جملة أمور التحالف الآثم بین العنصریة والصهیونیة، وإذ تحیط علما بإعلان المكسیك بشأن مساواة المرأة وإسهامها فی الإنماء والسلم (1975) المعلن من قبل المؤتمر العالمی للسنة الدولیة للمرأة الذی عقد فی مكسیكو فی الفترة من 19 یونیو/ حزیران إلى 2 یولیو/ تموز 1975 والذی أعلن المبدأ القائل بأن "التعاون والسلم الدولیین یتطلبان تحقیق التحرر والاستقلال القومیین، وإزالة الاستعمار والاستعمار الجدید، والاحتلال الأجنبی، والصهیونیة، والفصل العنصری (أبارتهید)، والتمییز العنصری بجمیع أشكاله، وكذلك الاعتراف بكرامة الشعوب وحقها فی تقریر مصیرها".
وإذ تحیط علما أیضا بالقرار 77 (د-12) الذی اتخذه مجلس رؤساء دول وحكومات منظمة الوحدة الأفریقیة فی دورته العادیة الثانیة عشرة المعقودة فی كمبالا فی الفترة من 28 یولیو/ تموز إلى 1 أغسطس/ آب 1975 والذی رأى أن "النظام العنصری الحاكم فی فلسطین المحتلة والنظامین العنصریین الحاكمین فی زیمبابوی وأفریقیا الجنوبیة ترجع إلى أصل استعماری مشترك، وتشكل كیانا كلیا، ولها هیكل عنصری واحد، وترتبط ارتباطا عضویا فی سیاستها الرامیة إلى إهدار كرامة الإنسان وحرمته".
وإذ تحیط علما أیضا بالإعلان السیاسی وإستراتیجیة تدعیم السلم والأمن الدولیین وتدعیم التضامن والمساعدة المتبادلة فیما بین دول عدم الانحیاز، اللذین تم اعتمادهما فی مؤتمر وزراء خارجیة دول عدم الانحیاز المنعقد بلیما فی الفترة من 25 إلى 30 أغسطس/ آب 1975، واللذین أدانا الصهیونیة بأقصى شدة بوصفها تهدیدا للسلم والأمن العالمیین وطلبا إلى جمیع البلدان مقاومة هذه الأیدولوجیة العنصریة الإمبریالیة، تقرر أن الصهیونیة شكل من أشكال العنصریة والتمییز العنصری".
3379 (XXX). Elimination of all forms of racial discrimination
The General Assembly,Recalling its resolution 1904 (XVIII) of 20 November 1963, proclaiming the United Nations Declaration on the Elimination of All Forms of Racial Discrimination, and in particular its affirmation that "any doctrine of racial differentiation or superiority is scientifically false, morally condemnable, socially unjust and dangerous" and its expression of alarm at "the manifestations of racial discrimination still in evidence in some areas in the world, some of which are imposed by certain Governments by means of legislative, administrative or other measures",Recalling also that, in its resolution 3151 G (XXVIII) of 14 December 1973, the General Assembly condemned, inter alia, the unholy alliance between South African racism and zionism,Taking note of the Declaration of Mexico on the Equality of Women and Their Contribution to Development and Peace, 1/ proclaimed by the World Con-ference of the International Women's Year, held at Mexico City from 19 June to 2 July 1975, which promulgated the principle that "international co-operation and peace require the achievement of national liberation and independence, the elimination of colonialism and neo-colonialism, foreign occupation, zionism, apartheid and racial discrimination in all its forms, as well as the recognition of the dignity of peoples and their right to self-determination",Taking note also of resolution 77 (XII) adopted by the Assembly of Heads of State and Government of the Organization of African Unity at its twelfth ordinary session,2/ hold at Kampala from 28 July to 1 August 1975, which considered "that the racist regime in occupied Palestine and the racist regimes in Zimbabwe and South Africa have a common imperialist origin, forming a whole and having the same racist structure and being organically linked in their policy aimed at repression of the dignity and integrity of the human being",Taking note also of the Political Declaration and Strategy to Strengthen International Peace and Security and to Intensify Solidarity and Mutual Assistance among Non-Aligned Countries,3/ adopted at the Conference of Ministers for Foreign Affairs of Non-Aligned Countries held at Lima from 25 to 30 August 1975, which most severely condemned zionism as a threat to world peace and security and called upon all countries to oppose this racism and imperialist ideology,Determines that zionism is a form of racism and racial discrimination.
2400th plenary meeting10 November 1975

***
بیانیه پایانی کنفرانس دوربان ۱

هیچ نظری موجود نیست: