۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۵, شنبه

«فرار به جلو» موسوی علی ناظر




علی ناظر


جعفري دولت آبادي دادستان تهران در مصاحبه ای تفصیلی به اعتراض میرحسین موسوی در ارتباط با اعدامهای اخیر به نکته قابل توجهی اشاره کرده است:

«در همان سال هايي [1367] كه اعدام‌هايي بر اساس حكم حضرت امام (ره) عليه منافقين صورت گرفت، ايشان نخست وزير بود. اگر چنين ادعايي دارد، چگونه در آن دوران خدمت كرد؟ وي حق ندارد احكام قطعي دادگاه ها را زير سؤال ببرد و اظهارنظري كند كه باعث خرسندي و رضايت دشمنان نظام اسلامي شود. [...] وي در سال 1367 در جريان احكام حكومتي حضرت امام در مورد منافقين بوده و به خوبي مي داند كه قوه قضاييه در چهارچوب قوانين و مقررات كشور اقدام مي كند»

دولت آبادی به موسوی یادآوری می کند که بنا به آموزه های قران «كسي كه چيزي را نمي داند نبايد در مورد آن سخن بگويد و دوم اين كه كتمان حقايق نكند.» و یا به زبان دیگر، در دهه 60 موسوی از ریز پرونده ها آگاه بود و «می دانست» اما سکوت کرد، ولی امروز که از ریز پرونده ها آگاه نیست و «نمی داند» سکوت نمی کند.

واقعیت این است که میرحسین موسوی در جریان آن اعدامها بوده، خواهان بازنویسی پیش نویس قانون اساسی و اضافه کردن اصل ولایت فقیه به قانون اساسی بوده، و امروز، در سال 1389 هم خواهان برقراری جمهوری اسلامی و اجرای کامل قانون اساسی (از جمله اصل ولایت فقیه) است.

به راستی چرا موسوی در آن دوران سکوت کرد و در این دوران اعتراض می کند؟ به نظر من دلیل آن را اگر نخواهیم در ابن الوقت (اپورتونیست) بودن ایشان بجوییم، چاره ای نداریم به جز اینکه اعتراض ایشان را برآمده از اختلافات شخصی ایشان با احمدی نژاد و خامنه ای بجوییم. ظاهرا، میرحسین موسوی با احکام و فتاوی خمینی که به قتل عام 67 منجر شد، مشکلی نداشته (شاید چون فتاوی «امام» واجب الاجرا بوده اند)، اما چون خامنه ای را به عنوان رهبر عقیدتی خود قبول ندارد و او را شایسته این مقام نمی داند، به احکام خامنه ای که منجر به تجاوز زندانیان سیاسی و قتل آنها می شود، اعتراض می کند (با حکم قتل زندانی سیاسی و یا تجاوز به زندانی سیاسی مخالف نیست، با این «آمر حکم» مخالف است).

آیا می شود به اینگونه اعتراضات اعتماد کرد؟ آیا می شود به موسوی که گذشته خود را به زیر سوال نبرده اعتماد کرد؟ شاید نه، ولی در عین حال باید پرسید که آیا می شود موسوی و همچنین کروبی را در برابر خامنه ای و احمدی نژاد قرار داد؟ پاسخ بدون شک مثبت است. بدون شک می توان از اختلافات میان این دو جناح به نفع جنبش سرنگونی طلبانه بهره جست، اما نمی توان به نتیجه آن «اعتماد» کرد و یا امید بست، چرا که نمی شود به موسوی اعتماد کرد.

کسی که گذشته کریه خود را به انتقاد نکشد، همیشه می تواند به گذشته خود بازگردد.

جنایتی که رخ داده، محکوم است، اعتراضی که موسوی و کروبی کرده اند هم در تضعیف رژیم مؤثر است، اما آقای موسوی باید بداند که قتل فرزاد کمانگر با قتل سعید سلطانپور تفاوتی ندارد. اگر این محکوم است، پس آن هم باید محکوم شود. اگر این «آمر» محکوم است، پس آن «آمر» هم محکوم است. آقای موسوی باید آن اعدام ها و فتوای خمینی را محکوم کند. این اولین گام در «اعتماد سازی» است. گام بعدی محکوم کردن کامل خمینی است.

علی ناظر

25 اردیبهشت 1389

منبع: سايت ديدگاه

هیچ نظری موجود نیست: