۱۳۹۰ اردیبهشت ۳۰, جمعه

ناگفته هائی از آغاز و فرجام حبس خانگی آیت الله منتظری، بانیان آن و اولین واکنش رسمی به حصر ایشان

اکبر اعلمی
در دنیای عجیب و غریبی زندگی می کنیم که سکه رایج آن در بازار سیاست، دروغ، تزویر، عوامفریبی، قلب واقعیات، بت سازی و بایکوت و منزوی کردن حق گویان مستقل از ارباب زر و زور و تزویر است! دنیائی که اگر ایجاب کند در آن نقاشان و کیمیاگران عالم سیاست و توجیه گران و پادوهای طلا، تیغ و تسبیح در ظرف کوتاهترین مدت از یکی بت می سازند و با هزار و یک توجیه و دروغ و دغل کاری یکشبه شنل آزادیخواهی را بر تنش کرده و او را به عنوان تندیس همه شایستگی ها معرفی و به عرش اعلا می برند و باز اگر اقتضا نماید از دیگران خصوصا منتقدین خود با همه شایستگی  ها و پشتوانه و سوابقی که از آزادیخواهی در کارنامه خود دارند، چنان تصویری به مخاطبین خام و بی خبر از گذشته خود ارائه می دهند که توگوئی ناف آنها را  از ازل به عنوان افرادی ناصالح و عافیت طلب بریده اند که اساسا لباس هرگونه شایستگی و آزادیخواهی برتنشان گشاد است!
 در واقع هنر این دسته از رنگرزان سیاسی این است که به کمک پول، قدرت، رسانه و هوچیگیری نیروهای آماده به یراقی که همیشه در خدمت خود دارند می توانند مخاطبین خود را وادار نمایند تا تاریخ را آنگونه که آنها می خواهند بخوانند و بازگو نمایند و هرآنچه که آنها نمی پسندند و یا آگاهی از آن به مصلحت آنان نیست، دوری گزینند!
آری در دل همین دنیای عجیب و غریب و بی وفاست که یک روز از آیت الله منتظری تصویر شخصیت بی بدیلی به مردم ارائه می شود که اگر قائم مقام رهبری نشود، انقلاب و نظام و هرچه مربوط به آن است به مخاطره خواهد افتاد، لذا نام و تصویر بزرگش بر در و دیوار کشور نقش می بندد، اما در برهه ای دیگر او را چنان بر زمین زده و ساده لوح، ضد انقلاب و ضد نظام وانمود می کنند که حتی آوردن نام او و بیان خدماتش برای انقلاب و نظام و اسلام هم مثل رابطه جنّ و بسم الله شده و توهین به او با ثواب اخروی و دنیوی همراه می شود!(اینجا ، اینجا و اینجا)
فارغ از این قبیل فراز و فرودهای روزگار و دنیای سیاست، تا آنجا که به خاطر دارم و از زمانی که خود را شناخته ام، همواره سعی کرده ام که از هرگونه شخصیت زدگی و یا بت کردن دیگران که مانند من و شما انسان های جایزالخطائی هستند و تنها ویژگی انها  اغلب شهرت ناشی از ثروت، قدرت، رسانه و دارا بودن باند و گروه  و در خوشبینانه ترین وجه آن دانش و پرهیزگاری و فروتنی می باشد پرهیز نمایم، زیرا بت سازی و بت پرستی نسبت به هرکس و در هر موقعیت و مقامی که باشد را نوعی شرک و بزرگترین آفت فکر و اندیشه و یکی از موانع توسعه فرهنگی و سیاسی می دانم که متاسفانه جامعه ما را گرفتار خود ساخته است!
شاید به همین سبب نیز هرگز به گرد باندبازی های رایج در کشورمان نگشته ام که غالبا زیر پرچم و حول محور کلکسیون محدود قدرت و بعضی از شخصیت هائی صورت می گیرد که هرگز بازنشسته نمی شوند!
طرفه آنکه با وجود همه ارادتی که به زنده یاد آیت الله منتظری داشته ام، ایشان نیز از این قاعده مستثنی نبوده است و همچنانکه پیش از این در پستی با عنوان (چهار خاطره در باره مرجع از خود گذشته ای که از خود گذشت، تا شاید خللی به آرمان هایش وارد نشود!) نگاشته ام، بجز یک مورد آن هم پس از خلع ایشان از قدرت، مادامی که در قدرت بوده و همچون سایر قدرتمندان  برای خود برو بیائی داشتند و بسیاری از شخصیت های شناخته شده امروز که بعدها به او پشت کردند برای دیدار با ایشان به مسابقه با یکدیگر می پرداختند، هرگز به دیدار این مرجع تقلید هم نرفتم.
اما با افتخار اعلام می کنم که اولین مقام رسمی و نماینده ای بودم که به دور از هیاهو و حبّ و بغض های معمول سیاسی و تنها در راستای انجام وظایف نمایندگی و عمل به سوگند وکالت مجلس، با همفکری یکی دو تن از همکارانم از جمله آقای مصطفي طاهري نجف‌آبادي نماينده‌ي مردم نجف آباد، بیانیه اعتراض رسمی به حصر(حبس خانگی) آیت الله منتظری را تهیه و نسبت به جمع آوری امضاء از نمایندگان مجلس اقدام کردم که همین امر بهانه ای شد تا کفن پوشان حرفه ای به دروغ تهیه و گردآوری بیانیه مزبور و امضاء کنندگان آنرا به باند موهوم مهدی هاشمی نسبت دهند تا بلکه از این طریق دستاویز لازم را برای تحریک احساسات و بسیج عوامل ریز و درشت خود علیه مجلس ششم مهیّا سازند.  
آغاز و فرجام حبس خانگی آیت الله منتظری:
1- منویات رهبری، مصوبه شورای عالی امنیت ملی و آغاز حصر
در تاریخ 23 آبان 1377 آيت الله منتظري سخنانی را ایراد کردند که بر دو محور اصلی لزوم صيانت از مرجعيت شيعه و حفظ استقلال آن از حکومت و قلمرو اختيارات ولیّ فقيه و اختيارات قانوني ريیس جمهور و ضرورت پاسداری از آرا و مطالبات مردم در دوم خرداد 76 توسط رئیس جمهور استوار بود.
چهار روز بعد از ایراد این سخنرانی، هزاران نیرو از شهرهای مختلف به قم اعزام و در مقابل دفتر، محل سکونت و حسینیه ایشان اجتماع کرده و ضمن هتک حرمت و شکستن شیشه های این ساختمان ها، شعار های تند و رکیکی را علیه مرحوم منتظری سر دادند و در پایان نیز با قطعنامه از پیش تدارک شده ای خواهان برخورد با ایشان شدند.
حدود یک هفته بعد از این واقعه، شورای عالی امنیت ملی به ریاست سیدمحمد خاتمی(رئیس جمهور وقت) و با ترکیب اعضای دارای حق رای این شورا به اسامی آقایان: علی اکبر ناطق نوری(رئیس وقت مجلس)، محمد یزدی(رئیس وقت قوه قضائیه)، کمال خرازی(وزیر امور خارجه وقت)، دری نجف آبادی(وزیر وقت اطلاعات)، عبدالله نوری(وزیر وقت کشور)، محمد علی نجفی(رئیس وقت سازمان امور برنامه و بودجه)، حسن فیروز آبادی(رييس ستاد فرماندهي كل نيروهاي مسلح) و همچنین حسن روحانی(دبیر وقت شورا) و علی لاریجانی(رئیس کنونی مجلس که پس از فوت سیداحمد خمینی جانشین او شده بود) به عنوان دو نماينده منتخب رهبري تشکیل و با اشاره به بعضی از همان دلایلی که در قطعنامه معترضین آمده بود، حبس خانگی آیت الله منتظری را به تصویب رساند تا پس از تائید مقام رهبری به اجراء در آید!
در پی این مصوبه، آقای منتظری بیش از 5 سال در خانه خود حبس گردید و در طول این مدت تحت کنترل و نظارت شدید نیروهای نظامی مستقر در محل قرار داشت و تنها بستگان درجه یک ایشان اجازه دیدار و ملاقات با این مرجع را داشتند، تاجائیکه بنا بر ادعای سرکار خانم "زهرا ربانی املشی" عروس آیت الله منتظری، حتی دکترهایی که برای مداوای این مرجع تقلید می آمدند تا مدتی "به صورت قاچاقی از پشت بام خانه همسایه به منزل ایشان می‌رفتند و رنج و عواقب این کار را به جان می‌خریدند"!2(اینجا)
2-سوگند نمایندگی و لزوم اعتراض به حصر آیت الله منتظری
در نزد اغلب پیروان مومن و غیر مومن ادیان و مذاهب مختلف دنیا مرسوم است که اگر کسی با سوگند به کتاب آسمانی خود به انجام عملی خاص و یا خودداری از آن متعهد شود لیکن به موضوع سوگندش وفا نکند، چنین فردی اساسا قابل اعتماد نیست و باید در صداقت، شرافت و مردانگی او تردید کرد.
بر این اساس نظر به اینکه نمایندگان مجلس شورای اسلامی هم در بدو آغاز به کار مجلس در برابر قرآن مجيد، به خداي قادر متعال سوگند ياد کرده و با تكيه بر شرف انساني خود متعهد مي شوند كه در انجام وظايف وكالت، امانت و تقوي را رعايت و همواره به حفظ حقوق ملت و خدمت به مردم پايبند باشند، از قانون اساسي دفاع كنند و در گفته ها و نوشته ها و اظهار نظرها، آزادي مردم و تامين مصالح آنها را در مد نظر داشته باشند، بنابراین چنانچه نماینده ای به مفاد این سوگند نامه عمل نکند، چنین نماینده ای سوگند شکنی کرده و عمل او مصداق بارز خیانت در امانت و زیرپا نهادن شرافت کاری و اخلاق حرفه ای محسوب می شود.
به این اعتبار در شرایطی که شخصیت شناخته شده و آزاده و آزادیخواهی مانند آیت الله منتظری که صرفا به خاطر فاش گوئی و بیان صریح دیدگاه ها و انتقاداتش نسبت به روند اداره کشور در حصر خانگی به سر می برد، چگونه می توانستیم در برابر این جریان دم فروبسته و نظاره گر حصر خانگی یک مرجع تقلید باشیم و کوچکترین گامی هم برای استیفای حقوق او و مقلّدینش برنداریم و در عین حال مدعی انجام وظایف قانونی و پایبندی به سوگند نمایندگی و شرافت و اخلاق حرفه ای خود هم باشیم!؟
اما در شرایطی که دولت خاتمی و شورای عالی امنیت ملی تحت ریاست او رسما و عملا در حبس خانگی آیت الله منتظری مشارکت داشتند و بویژه اینکه طبق شواهد موجود این اقدام در جهت اجرای منویات مقام رهبری هم صورت گرفته بود، پرواضح است که هرگونه دفاع رسمی از آیت الله منتظری و تلاش برای رفع حصر غیرقانونی این مرجع تقلید در نزد عده ای از کفر ابلیس بدتر و می توانست با برچسب های ناچسب اقتدارگرایان و کفن پوشان حرفه ای همراه شود؛ تا جائی که فردی مانند مجید انصاری نماینده مجلس و عضو شوراي مركزي مجمع روحانيون مبارز در گفتگو با خبرگزاری جمهوری اسلامی با بیان اینکه "منتظری مرتکب زشت ترین منکرات شده است"، در برابر سخنرانی آیت الله منتظری اینگونه واکنش نشان داده بود: "اولاً ايشان برخلاف اصول صريح و متعدد قانون اساسي كه ميثاق ملي و مظهر اراده و راي قاطع ملت ايران است به تفسير غلط و نادرست از ولي فقيه و شرايط و اختيارات ولي فقيه پرداخته و بگونه‌اي تحريك آميز مخاطبان خود را عليه اين جايگاه رفيع و ولي فقيه منتخب خبرگان ملت مورد خطاب قرار داده است...
ثانياً ايشان برخلاف مباني روشن و آشكار فقهي حضرت امام و برخلاف نظريات فقهي و نوشتارها و گفته‌ها وسابقه عملكرد خود در دوران قائم مقامي رهبري، ولايت فقيه را در حد ناظر فاقد اختيار معرفي كرده است.
ثالثاً اظهارات غيرمسئولان و توصيه‌هاي غيرعملي و اختلاف برانگيز ايشان موجب تضعيف دولت كريمه حضرت حجت الاسلام و المسلمين جناب آقاي خاتمي كه منتخب اكثريت قاطع ملت ايران است، مي شود و عملاً به سنگ اندازي و مشكل تراشي در مسير راه دولت جديد همت گماشته است.
از همه مهمتر اينكه برخلاف نصيحت و وصيت امام راحل (س) در نامه ششم فروردین 68، ايشان همچنان با تاثيرپذيري از اطرافيان ناصالح خود به مشكل تراشي عليه نظام پرداخته و در قالب نصيحت و امر به معروف و نهي از منكر به زشت ترين منكرات كه تضعيف نظام مقدس جمهوري اسلامي است، پرداخته است.
مردم وفادار و شريف ايران كه همواره پيروي از آرمان‌هاي امام برايشان به معناي اطاعت از امام زمان (عج الله) مطرح است، فراموش نخواهند كرد كه عملكرد غيرقابل توجيه منتظري در يكي دو سال آخر عمر امام آنچنان فشار روحي بر امام وارد ساخت كه امام با چشمي خونبار و كمري شكسته آرزوي مرگ كردند و اقدامات وي را در راستاي خدمت به ليبرال ها و منافقين ارزيابي فرمودند.
اي كاش آقاي منتظري براي مصلحت دنيا و آخرت خود و مصالح ملت بزرگوار ايران، يك بار ديگر نصايح دلسوزانه پدر پير انقلاب اسلامي امام خميني (ره) را مطالعه و به آن عمل مي كرد."! (اینجا)
با این وصف عمل به مفاد سوگند نامه ارزش قبول هرگونه ریسک و تاوان آن را هم داشت.
از طرفی مبارزات و سوابق ارزشمند آیت الله منتظری و دلایل برکناری این فقیه و مجتهد عالیقدر از قائم مقامی رهبری و مظلومیت و بزرگواری وی نیز مسئولیت ما را دو چندان می کرد و باید پیامدها و حاشیه ها و جار و جنجال های احتمالی ناشی از حمایت و دفاع از مظلومیت ایشان را نیز به جان و دل می خریدیم.
در واقع برخلاف برخی از اشخاص عنود و موج سواری که کمترین اعتقادی به آیت الله منتظری نداشته و تنها با هدف سوار شدن بر اسب مراد خویش و چه بسا تضعیف جایگاه و موقعیت دیگری به حمایت صوری از ایشان روی آورده بودند، شخصا به دور از اینگونه حبّ و بغض های سیاسی و صرفا با اهداف انسانی و در جهت انجام تکالیف شرعی، عرفی، قانونی و اخلاقی خود خواهان رفع حصر و ادامه فعالیت آزادانه این مرجع تقلید بودم.
3-اولین بیانیه اعتراض به حصر آیت الله منتظری
لذا در تیرماه سال 1380 به اتفاق یکی دو نفر از همکارانم خصوصا آقای "مصطفي طاهري نجف‌آبادي" بیانیه ای را برای قرائت از تریبون رسمی مجلس تهیه کردیم که در آن از آقای خاتمی به عنوان رئیس جمهور و رئیس شورای عالی امنیت ملی خواسته شده بود تا در اسرع وقت نسبت به رفع حصر غیرقانونی آیت الله منتظری اقدام نماید، به نحوی که ایشان نیز قادر باشند مانند سایر مراجعی که حتی کوچکترین هزینه ای را در دفاع از اسلام و انقلاب و مردم نپرداخته بودند، به درس و بحث و دیدار با مردم و سایر فعالیت های متعارف خود بپردازند.
برای این منظور و به حد نصاب رساندن امضاها، باتفاق چند تن از همکارانم به رایزنی با نمایندگان موسوم به اصلاح طلب مجلس ششم پرداختیم تا آنها را به امضای بیانیه مزبور ترغیب نمائیم و در ظرف یک هفته مذاکره موفق به جمع آوری 110 امضاء از نمایندگان موسوم به اصلاح طلب مجلس ششم شدم.
بیاد دارم که این بیانیه را حتی به نزد حداد عادل که آنروزها ریاست فراکسیون اقلیت مجلس را برعهده داشت نیز بردم و از او هم خواستم که آنرا امضا کند، اما وی درخواست مرا شوخی تلقی کرده و تنها یک لبخند ملیح و معنا دار تحویلم داد!
یکی دو روز بعد از این قضیه وقتی که حداد عادل متوجه شد در تصمیم خود جدی هستم، چندبار به من مراجعه کرده و با تاکید بر اینکه می دانم شما از روی صداقت و حسن نیت و به دور از اغراض سیاسی این کار را می کنید، اما عده ای که حتی آقای منتظری را هم قبول ندارند او را بهانه کرده اند، تا به اهداف و مطامع سیاسی خود برسند، از من خواست که از جمع آوری امضاء برای رفع حصر آیت الله منتظری خودداری نمایم.
گرچه قسمتی از حرف های او  پربیراه هم نبود و صرفنظر از خط و ربط و دلبستگی هایش کم و بیش با این بخش از گفته هایش موافق بودم، لیکن از آنجا که شخصا در پیگیری لغو حبس خانگی آیت الله منتظری رضایت خدا و انجام تکالیف شرعی و قانونی و وظایف نمایندگی را مد نظر داشتم، در  پاسخ به او گفتم که اتفاقا من برای تهیه این بیانیه پیشقدم شده ام تا افراد فرصت طلب مورد نظر شما با بهانه قرار دادن نام آیت الله منتظری برای خود ماهی نگیرند!
4-واکنش اقتدارگرایان و گروه های فشار
به هر روی همچنان که پیش بینی می شد، همزمان با جمع آوری امضاء برای رفع حصر از آیت الله منتظری، اشخاص و روحانیون مخالف آیت الله منتظری و کفن پوشان حرفه ای وابسته به آنها هم بیکار ننشسته و با هدف ملتهب کردن فضا و وادارا کردن نمایندگان به عقب نشینی از انجام وظایف قانونی و شرعی خود، طبق معمول با برچسب های ناچسب و به دروغ متهم کردن تهیه کنندگان و امضاء کنندگان بیانیه به ارتباط با باند مهدی هاشمی، جوسازی ها و نامه نگاری های سرگشاده و تهدیدات علیه مجلس و نمایندگانی که تنها خواهان رفع حصر غیرقانونی آیت الله منتظری بودند را آغاز کردند:
جمعيت ايثارگران در قسمتی از نامه سرگشاده خود خطاب به آقای کروبی رئيس وقت مجلس اینگونه اینگونه نوشت:‏
‏"بدانيد خانواده معظم شهدا، ايثارگران هرگز اجازه نخواهند‏ ‏داد پنجه خون آلود باند مخوف مهدي هاشمي و منافقين‏ ‏جديد بر سرنوشت اين ملت حاكم گردد. مجلس ، مجلس‏ ‏امام و انقلاب است. جمع آوري امضاء براي دفاع از مطرودين‏ ‏امام و انقلاب چه معنايي دارد؟"!!3
‏‏مجمع طلاب و فضلاي قمي حوزه علميه قم نیز با صدور نامه سرگشاده ای ‏ ‏خطاب به كروبي خواستار تذكر به نمايندگان‏ ‏شده و در قسمتی از اين نامه ‏نوشت:
"... امروز پس از 20 سال مردم سلحشور قم اجازه‏ ‏نخواهند داد كه باند منحرف مهدي هاشمي امنيت و آرامش‏ ‏شهر را ملعبه خود قرار دهد. به آقايان محترم تذكر دهيد قم‏ ‏بازيچه سياست كوتوله هاي سياسي واقع نخواهد شد و هر‏ ‏كس در صدد ايجاد ناامني و فتنه و آشوب در شهر قم را‏ ‏داشته باشد اين بار نيز بايستي فرار را بر قرار ترجيح دهد."!!4
قسمت های قابل توجهی از دو نامه فوق در روزنامه های مورخه ‏80/4/10‏ رسالت و جوان مورخه ‏80/4/18‏ چاپ و منتشر شد.
در 15 تیر 1380 هم در جريان‏ ‏برگزاري نماز جمعه قم اطلاعيه های بی نام و نشانی در خصوص خطر مطرح شدن دوباره باند‏ ‏سيد مهدي هاشمي و حاميانش در بين نمازگزاران توزيع شد!‏ ‏در قسمتی از اين اطلاعيه خطاب به ملت ايران نوشته شده بود:
افزون بر نشریات فوق بولتن شماره 710 مورخه 80/04/31 جامعه مدرسین حوزه عملیه قم هم صفحات 14-16 خود را به انعکاس مفاد بیانیه های مذکور اختصاص داد.(6)
این قبیل اتهامات غیر اخلاقی و ناجوانمردانه در حالی به ما نسبت داده می شد که اولا، قران ضمن نهی مسلمانان از ایراد هرگونه تهمت و افترا و نسبت های کذب به دیگران با بیان "ولاتقف ما لیس لک به علم" موکدا بر دوری از  اصرار و توقف بر هرآنچه که نسبت به آن آگاهی نداریم، توصیه می کند؛
ثانیا، شوربختانه شخصا تا این لحظه هم کوچکترین تماس و مراوده ای حتی با هیچیک از خویشاوندان و نزدیکان مورد وثوق آیت الله منتظری نداشته ام تا چه رسد به مهدی هاشمی که خوشبختانه در طول عمرم مطلقا نه او را دیده ام و نه با او و "باند" منسوب به وی کوچکترین آشنائی و رابطه ای داشته ام.
به همین سبب و با توجه به شناخت نسبی مردم در مورد بنده و عدم وابستگی ام به جناح ها و جریانات سیاسی و اینکه برچسب های تهیه شده به نگارنده نمی چسبید، پیشقدم شدن راقم برای تهیه بیانیه و گردآوری امضای نمایندگان موجب شد تا جوسازی های سنگینی که علیه مجلس آغاز شده بود حتی میان طیف موسوم به اصولگرا هم چندان موثر واقع نشود، هرچند که هجمه ها و اتهامات بی اساس و جوسازی های غیر اخلاقی اشاره شده کافی بود تا عده ای از همکاران ما را در مجلس و هیات رئیسه آن کم و بیش منفعل و سست سازد!
به هر روی جمع آوری امضاها برای به حد نصاب رساندن آن جهت قرائت از تریبون مجلس همچنان ادامه یافت تا اینکه از سوی بعضی از مقامات مسئول از جمله آقای کروبی رئیس وقت مجلس مذاکرات آغاز شد و به ما قول مساعد داده شد که همه تلاش خود را تا حصول نتیجه صرف رفع حصر خانگی آیت الله منتظری نمایند، مشروط بر اینکه برای خواندن بیانیه مذکور از تریبون رسمی مجلس اصرار نورزیم و مدتی صبر کنیم تا با کاسته شدن از دامنه حساسیت های ایجاد شده آبها از آسیاب بیافتد و فضای منطقی جایگزین فضای احساسی شود!
نظر به اینکه هدف ما رسیدن به نتیجه مطلوب با کمترین هزینه و حاشیه بود، نه موج سواری و بهره برداری های سیاسی، لذا به قول مساعدی که برخی از مقامات به ویژه آقای کروبی داده بودند اطمینان و اکتفا کرده و منتظر تحقق وعده های آنان ماندیم.
سایت دفتر آیت الله العظمی منتظری در جزوه ای به نام: "کسوف"، نگاهی به پروژه بولتن سازی علیه آیت الله العظمی منتظری(طی یک دوره 5 ساله 1380-1385)-جلد1 زیر عنوان 2-جوسازی علیه نمایندگان مجلس(درخواست کنندگان رفع حصر)، از این اقدام نمایندگان اینگونه یاد کرده است:
به هر تقدیر با توجه به قول مساعدی که داده شده بود، امضاء کنندگان بیانیه تا مدتها  به عدم قرائت آن از سوی هیات رئیسه اعتراضی نکردند به این امید که مقامات مسئول، پیگیری ها و اقدامات لازم را برای رفع حصر آیت الله منتظری انجام دهند، اما ماه ها گذشت و از آزادی آیت الله منتظری خبری نشد.
5-تذکر به خاتمی و رفع حصر
از اینرو در دیماه سال 1381 مقارن با ایامی که آیت الله منتظری در اثر بازداشت خانگی طولانی مدت دچار بیماری و افسردگی شدید شده بودند، (اینجا) دوباره بیانیه بایگانی شده را به جریان انداختیم و چون هیات رئیسه برخلاف آئین نامه داخلی مجلس از قرائت آن از تریبون مجلس خودداری می ورزید، این بار در تاریخ 81/10/24 مشابه با متن بیانیه، تذکر مکتوبی خطاب به خاتمی رئیس جمهور و رئیس شورای عالی امنیت ملی تهیه شد تا پس از قرائت خلاصه آن در مجلس، برای رئیس جمهور ارسال شود. این تذکر که حدود یکصد نماینده آنرا امضاء کرده بودند روز چهارشنبه 81/10/25 تحویل هیات رئیسه شد و چون مجلس بخاطر بررسی بودجه در کمیسیون تلفیق تا ششم بهمن ماه جلسه علنی نداشت، تذکر برای خاتمی ارسال شد اما خلاصه آن هرگز از طریق تریبون مجلس قرائت نشد!
در تاریخ جمعه 81/10/27 یعنی دو روز پس از تحویل تذکر 100 نماینده به هیات رئیسه مجلس ششم جهت ابلاغ به رئیس جمهور، آيت‌الله سيد جلال‌الدين طاهري اصفهاني نماینده ولی فقیه و امام جمعه پیشین اصفهان نیز در نامه‌اي خطاب به آيات عظام بهجت، صافي گلپايگاني، شبيري زنجاني، وحيد خراساني، تبريزي، صانعي، فاضل لنكراني و مكارم شيرازي ضمن تجليل از مقام و منزلت روحانيت و علماي دين و تكريم آيت‌الله منتظري، به شدت به ادامه‌ي حصر آیت الله منتظری انتقاد كرده و خواستار رفع بازداشت خانگی ایشان شد.(8)
تا اینکه در اثر پیگیری های به عمل آمده پس از 63 ماه سرانجام در تاریخ 10 بهمن ماه سال 1381 بخشی از محدودیت های ایحاد شده علیه آیت الله منتظری با نظر مساعد مقام رهبری برطرف گردید.
نخستین دیدار آیت الله منتظری با مردم نیز پس از رفع حصر خانگی در همانروز آزادی صورت گرفت و در این ملافات ایشان ضمن تفسیر سوره والعصر، مردم را به پشتیبانی از حق سفارش کردند.
چندی بعد در حالیکه حجت الاسلام یونسی وزیر اطلاعات وقت از رفع حصر كامل آیت الله منتظری خبر داده بود، دفتر این مرجع تقلید راحل در تاریخ 1381/12/19 با صدور اطلاعیه ای این خبر را خلاف واقع عنوان کرده و اعلام داشت:
"اگر منظور از رفع حصر كامل اجازه‌ي بيرون آمدن از منزل و ملاقات ديگران باشد، اين امر تحقق يافته است؛ ولي متاسفانه امور ديگر به حالت عادي برنگشته و همچون دوران حصر مي‌باشد". متن کامل این اطلاعیه از اینجا بخوانید.(9)
جالب تر این که هنوز چند صباحی از آزادی آیت الله منتظری نگذشته بود که جناب يونسي وزير اطلاعات دولت آقای خاتمی در جلسه خانه احزاب چنین اظهار کرد: "صحبتهای امام برای ما حجت است و اجازه نمی دهیم کسی منتظری را وارد فعالیت های سیاسی کند. این عمل جرم است و با شدت با آن برخورد می کنیم. و از احزاب خواسته که به دیدار آقای منتظری نروند."!(10)
6-رفع حصر به روایت اصولگرایان
بعضی از اشخاص و رسانه های موسوم به اصولگرا، علت و چگونگی پایان یافتن حبس خانگی آیت الله منتظری را به نقل از وبلاگ کلاشینکف و آن هم به نقل از مرحوم مروی معاون وقت قوه قضائیه و با استناد به کتاب"مجموعه سخنراني هاي هفتمين نشست آموزشي ائمه جمعه" به شرح زیر روایت کرده اند:
"زمانی آیت الله امینی پیغام دادند که قصد داریم در جامعه مدرسین راجع به حصر آقای منتظری بحث کنیم، حال می خواهیم بدانیم آیا مقام معظم رهبری این کار را می پسندید یا خیر، اگر ایشان نمی خواهند کسی وارد این بحث شود، به ما اعلام نمایید که وارد بحثی که مورد رضایت آقا نیست، وارد نشویم، مقام معظم رهبری در پاسخ فرمودند: این کار هیچ اشکالی ندارد و من از خدا می خواهم که آقابان بتوانند طرحی برای رفع حصر ارائه دهند.
پس از مطرح شدن قضیه حصر در جامعه مدرسین، آیت الله امینی خدمت آقا رسیدند و مقام معظم رهبری فرموند: من قصد ندارم در این قضیه امر و نهی کنم که این حصر برداشته شود یا نشود چرا که باری برداشتن حصر از جایی که ممکن است کانون فتنه، مایه انحراف جوانان و سبب امید بستن دشمن شود حجت شرعی لازم است تا بتوان در روز قیامت بدان تمسک کرد. معظم له از آیت الله امینی که با آقای منتظری سابقه رفاقت داشته اند، خواستند که بدون اعلام رسمی، مصاحبه یا ثبت و ضبط شخصا نزد آقای منتظری رفته و شفاها از ایشان قول بگیرند که پس از برداشته شدن حصر غیر از درس و بحث و کارهای خودشان به کارهای ضد نظام دست نزنند... اما زماني که آيت الله اميني براي اين کار به منزل آقاي منتظري رفتند که ايشان آيت الله اميني را راه نداده و گفتند يا دستور مي دهند حصر بداشته شود يا اينکه هيچکس حق ندارد وارد شود."
...اوضاع به همین منوال بود تا اینکه یکی از وزرا که با بیت آقای منتظری مرتبط است در هیات دولت گزارش داد که حال آقای منتظری خوب نیست و ایشان به علت محصور بودن روزی 16 تا 17 ساعت می خوابند که برای فرد در این سن علامت خوبی نیست. در آن جلسه آقای خاتمی به وزیر بهداشت دستور داد یک تیم پزشکی به قم بفرستند تا گزارشی از وضعیت جسمی ایشان تهیه کنند.
معاون وزیر بهداشت که پزشک خوبی است همراه یک تیم پزشکی به قم رفته و طی گزارش اعلام می کنند حصر آقای منتظری سبب شده است که ایشان دلمردگی و افسردگی پیدا کند. زمانی که آقای خاتمی در جلسه هفتگی خود با مقام معظم رهبری این قضیه را عنوان می کنند که شورای عالی امنیت ملی این قضیه را پیگیری کنند.
لازم به ذکر است که در این قضیه نامه آقای طاهری یا نامه نمایندگان مجلس کوچکترین تاثیری بر اراده الهی آقا نداشته اند و اصولا اینها کوچکتر از آن هستند که بتوانند در برابر ایمان آقا ابراز وجود نمایند. مقام معظم رهبری همواره بر حسب تکلیف شرعی خویش عمل نموده و به قضایایی که ممکن است در نظر برخی مهم باشد اعتنایی ندارند؛
یکی از بزرگان به آقا گفته بود ممکن است دستور شما به کمسیون امنیت ملی را معلول و متاثر از نامه آقای طاهری و نمایندگان مجلس بدانند در این صورت آقای طاهری در چشم مردم بزرگ می شود؛ لذا بهتر است کمی صبر کنید تا آبها از آسیاب بیافتد. آقا در پاسخ فرمودند: من در برنامه ها و موضع گیری های خود اینگونه محاسبه نمی کنم و صرفا تابع تکلیف شرعی خویش هستم و غیر از حجت شرعی چیزی برایم مهم نیست. من تا دیروز حجت شرعی داشتم ولی امروز اینکه کار من به حساب زید و عمرو گذاشته شود برای من حجت شرعی محسوب نمی شود لذا بنده با توجه به بیماری آقای منتظری نمی توانم ایشان را به این بهانه که ممکن است آقای طاهری بزرگ شود، در حصر نگه دارم؛ چرا که در این صورت در روز قیامت نمی توانم پاسخگو باشم.
...در هر حال حضرت آقا فرمودند که اگر بیماری ایشان معلول حصر است حصر را برداشته و فکری برای درمان ایشان بنمایید. شورای امنیت ملی نیز به بررسی کار پرداختند و تاکنون کار به اینجا کشیده است. امیدوارم عاقبت امر خیر باشد."(11)
مشکل امثال مرحوم مروی در این است که می پندارند گفتن عباراتی مانند: "در این قضیه نامه آقای طاهری یا نامه نمایندگان مجلس کوچکترین تاثیری بر اراده الهی آقا نداشته اند و اصولا اینها کوچکتر از آن هستند که بتوانند در برابر ایمان آقا ابراز وجود نمایند"، به مفهوم تجلیل از رهبری و دفاع از آیت الله خامنه ای است، حال آنکه اگر مقام رهبری جدای از باور و  اعتقاد خود و احیانا حجتی که به آن دست یافته بودند، صرفا به احترام تامین خواست نمایندگان مردم و یا یکی از روحانیون سرشناس کشور هم با رفع حصر از یک مرجع تقلید و استاد پیشین خود موافقت کرده باشند، این اقدام ایشان بسیار در خور تقدیر است و می تواند نشانه ای از اهمیت دادن عالیترین مقام کشور به افکار عمومی و ارزش ها و مظاهر دموکراسی تلقی شود.
روحش شاد!
منابع:
 (3-4) روزنامه های مورخه ‏80/4/10‏ رسالت و جوان مورخه ‏80/4/18‏ و بولتن شماره 710 مورخه 80/04/31 جامعه مدرسین حوزه عملیه قم صفحات 14-16 و همچنین سایت دفتر آیت الله العظمی منتظری / "کسوف"، نگاهی به پروژه بولتن سازی علیه آیت الله العظمی منتظری(طی یک دوره 5 ساله 1380-1385)-جلد1 جزء2-جوسازی علیه نمایندگان مجلس(درخواست کنندگان رفع حصر)
لینک های مرتبط:
بخشنامه نخست وزیر، نماینده ولی فقیه در سپاه و فرمانده سپاه مبنی بر جمع آوری کلیه تصاویر مربوط به آیت الله منتظری از ادارات و سازمان های دولتی

هیچ نظری موجود نیست: