درست از همان روزهای اول پس از انقلاب ۵۷ ، ضّد انقلاب جدید ، با فرهنگی‌ جدید وارد ، میدان شد. فرهنگ تظاهر! تظاهر به دین و دینداری ! و اینطور شد که این فرهنگ تظاهر به مرور تبدیل به فرهنگ مردم هم شد. فرهنگی‌ که از طبقه حاکم به جامعه منتقل شد. اسامی خیابانها و میادین شهر‌ها ، از سوی حاکمین جدید ، انتخاب گردید. مانند میدان امام خمینی و یا خیابان آیت الله مطهری . اما در بین مردم عادی نیز تظاهر به دینداری ، در نامگذاری جدید بر روی اماکن کسب و کار آنان به‌خوبی قابل مشاهده است. مانند کتابخانه شهید بهشتی‌، کتابفروشی آیت الله منتظری . البته در این بین ، نامگذاری‌های طنز آلود و بی‌ مسمائی هم بوقوع می‌‌پیوست. مانند زورخانه امام خمینی، گرمابه امام خمینی، و یا قصابی شهید آیت!
تظاهر به دین و دینداری ، وسیله‌ای شد جهت روزی رسانی. حتی بطور مثال ورزشکاران نامی‌ این مملکت نیز ، بارها در مصاحبه با رسانه‌های گوناگون اینگونه عنوان می‌‌کنند ؛ ” زمانی‌ که توپ را شوت کردم ، امام هشتم را یاد کردم و امام هشتم یاری کرد و توپ هم گٔل شد”! یا مثلا ” شب قبل از مسابقه خواب امام علی‌ را دیدم، و امام علی‌ به من گفت که فردا تو گٔل می‌‌زنی‌”!
حماسه سیاهکل!
اول قصد داشتم که تیتر این مطلب را اینگونه انتخاب کنم که ” حماسه سیاهکل و گرمابه امام خمینی “! . بعد دیدم شاید تیتر بدی باشد. انتخاب این تیتر مساله بر انگیز می‌‌شد. این را مطمئن بودم. پس از خیر آن گذشتم. اما چرا می‌خواستم این تیتر را انتخاب کنم؟ البته به خواننده حق می‌دهم اگر برایش این پرسش بوجود بیاید که چه ارتباطی‌ بین ” حماسه سیاهکل ” و ” گرمابه امام خمینی ” وجود دارد. هر چند که واقعا هم هیچ ارتباط منطقی‌‌ای بین این دو وجود ندارد. اما با این حال بعضی‌‌ها با اعمال خودشان بین دو مقوله که هیچ ارتباطی‌ بین آنها موجود نیست ، رابطه‌ای بوجود می‌‌آورند. درست مثل بوسیدن قران توسط ” آندرانیک تیموریان ارمنی ” که لباس تیم‌ ملی‌ فوتبال ایران را بر تن‌ دارد. از مقوله گرمابه امام خمینی بگذریم و به حماسه سیاهکل بپردازیم و ببینیم که بعضی‌‌ها چطور با برگزاری مراسم برای بزرگداشت این حماسه ، من را به یاد ” گرمابه امام خمینی ” و مقوله تظاهر انداختند.
مسخره‌ترین نوع ” بزرگداشت حماسه سیاهکل ” بر می‌‌گردد به زمانی‌ که سازمان اکثریت در یاد این حماسه ، مراسم برگزار می‌‌کند. سیاهکل با آن بن بست شکنی کجا و شعار مفتضح ” پاسداران را به سلاح سنگین مجهز کنید ” کجا! سیاهکل هر چی‌ که بود، و هر نقدی که بر آن وارد باشد، جریانی بر علیه وضع موجود بود. حرکتی که در بطن خویش سرنگونی رژیم وابسته به امپریایسم شاه را نشانه گرفته بود. سیاهکل صدای رفرمیسم نبود. این حرکت مردم را به دنبال پیدا کردن جناح خوب و بد تشویق نمی کرد. سیاهکل پایانی بود بر تاکتیک مقوای حرف. سیاهکل یک عمل رادیکال بود. این حرکت اعلان جنگی بود به نظام سرمایه و امپریالیسم. اما سیاست سازمان اکثریت ، دیر زمانی‌ است که در پی‌ تحقق‌ تاکتیک انتخاب جلاد مهربان طی طریق می‌‌کند. اما بعد از سازمان اکثریت ، به سازمان اقیت می‌‌رسیم. سازمانی که پایش بیشتر از اکثریت می‌‌لنگد. فرق این دو جریان در این است که اکثریت ، خیلی‌ علنی و آشکار اعلام می‌کند که به سیاهکل و آرمان‌هایش دیگر وفادار نیست. و مزدوری را پیشه خویش کرده است!
اما اقلیت یکی‌ به نعل میزند و یکی‌ هم به میخ طویله! مانند دون کیشوت اسپانیولی ، اسب خویش را زین کرده و شعار‌های رادیکال سر می‌‌دهد. اما سر هر بزنگاهی از قطار انقلاب پیاده می‌‌شود. به اینسو و آنسو سرکی می‌‌کشد. در بنیاد برومند به بازی در بساط امپریالیست‌ها مشغول می‌‌شود. هر از چند گاهی‌ در ادبیات خودش از امپریایسم یاد می‌‌کند. اما این یادآوری‌ها بیشتر انسان را به یاد ” گرمابه امام خمینی ” و تظاهر مردم به دینداری در فردای انقلاب می‌‌اندازد. این فیلم‌ها را جلوی ما بازی می‌کند. اما چون به خلوت می‌‌رود آن کار دیگر می‌‌کند. مدت هاست که سازمان اقلیت ، یکی‌ در میا‌‌ن بین انتخاب واضح واژه امپریایسم و یا واژه بی‌ مسمای “قدرت‌های بزرگ ” که باری خنثی دارد در حال بازی ” الا کلنگ ” است! اقلیت با واژه امپریایسم بازی می‌‌کند. همانطور که به وفاداری به آرمان ” سیاهکل ” تظاهر می‌‌کند. هم می‌خواهد این طرف را داشته باشد، و هم آنطرف را!
اقلیت در جریان ” ایران تریبونال ” همان کاری را کرد که از او انتظار می‌‌رفت. لازم به توضیح اضافی نیست. همگان از ۵ بند دادگاه ایران تریبونال و دسته گٔل سرّ جفری نایس و پیام اخوان ، و ارجاع پرونده جنایات جمهوری اسلامی ، در درجه اول به خود بیدادگاه‌های جمهوری اسلامی و در خط ادامه به ” سازمان کشور‌های اسلامی ” و سکوت بودار جریان اقلیت که گرداننده اصلی‌ ایران تریبونال بود ، آگاه هستند. اینجا لزومی به تکرار آن نمیبینم.
نمی دانم که چرا امسال ، برگزاری مراسم سیاهکل توسط جریان اقلیت مرا بیاد ” گرمابه ” امام خمینی ” انداخت!
سعید صارمی سه شنبه ۲۱ بهمن ماه ۱۳۹۳