۱۳۸۸ دی ۱, سه‌شنبه

ناکامی اجلاس جهانی کپنهاگ و ادامه فجایع انسانی


بهرام رحمانی

نشست کپنهاگ، پایتخت دانمارک، نخست قرار بود از 16 تا 27 آذر 1388 برابر با ۷ تا ۱۸ دسامبر 2009، برگزار شود، اما به دلیل عدم دسترسی به نتایجی، یک روز دیگر نیز به آن اضافه شد. مهم‌ترین هدف این نشست دست یابی به تدوین پیمانی بود که به کاهش سیستماتیک مقدار گازکربنیک موجود در هوا که مسبب اصلی گرمایش زمین است.
سران و هیات های نمایندگی 120 کشور، در اجلاس جهانی تغییرات آب و هوایی در کپنهاگ، دو هفته بر سر چگونگی کاهش گازهای گلخانه ای، یعنی جدی ترین خطری که محیط زیست را تهدید می کند، به بحث و بررسی پرداختند اما سرانجام به راهکارهای جدی و موثر مشترکی نرسیدند. حتا هیچ گونه بحثی بر سر اجرای تعهد و ضمانت توافقات حاصله نیز مطرح نکردند.
از سوی دیگر گروه موسوم به 77، متشکل از 130 کشور در حال توسعه، توافق نامه حاصله پایانی نشست کپنهاگ را بدترین توافق نامه در طول تاریخ توصیف کرد. سازمان غیردولتی موسوم به «دوستان زمین» اعلام كرد بیانیه پایانی اجلاس فاجعه ای برای كشورهای فقیر است.
در روزهای اجلاس کپنهاگ، تظاهرات مخالفان جهانی سازی و طرفداران محیط زیست، در مقابل ساختمان برگزاری این کنفرانس، برگزار می شد و علیه جهانی سازی و سیاست های ویرانگر سرمایه داری شعار دادند. هم چنین سازمان ها و احزاب و نهادهای دمکراتیک و فعالین سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایرانی نیز علاوه با شرکت در این تظاهرات ها، تظاهرات های جداگانه ای نیز در افشای جنایات حکومت اسلامی و به ویژه در اعتراض به حضور پاسدار احمدی نژاد، رییس جمهوری حکومت جهل و جنایت اسلامی در این اجلاس برگزار کردند.
منتقدان توافقات اجلاس کپنهاگ، بر این عقیده اند که پیش ‌نویس توافق حاصله میان آمریکا، چین، هند و آفریقای جنوبی، درخواست های محوری گزارش سازمان ملل از تغییرات آب و هوایی برای جلوگیری از پیامدهای فاجعه‌بار ناشی از گرم ‌تر شدن کره‌ زمین را تامین نمی ‌کند. به باور آن ها، این توافق حاوی هیچ ‌گونه گام معینی برای کاهش انتشار گاز دی اکسید کربن نیست.
از جمله نکات مهم مورد اختلاف میان کشورها، کمک های مالی برای کشورهای در حال توسعه، التزام حقوقی برای رعایت کاهش گاز دی اکسید کربن و نظارت بین المللی بر اهداف اقلیمی در کشورهای توسعه یافته بود.
در میان کشورهای صنعتی، این اختلاف وجود داشت که هر کدام تا چه حد از پخش و نشر گازهای گلخانه ‌ای خود بکاهد. این که آیا پیمان جدید هم مانند پیمان کنونی، یعنی پیمان کیوتو، تعهداتی بین ‌المللی و الزام‌ آور برای کشورها ایجاد کند نیز دیگر مساله مورد اختلاف است. شورای اقلیمی سازمان ملل، در تحقیقاتی که انجام داده است، به این نتیجه رسیده که محدود کردن گرمایش زمین تا سطح ریسک ‌آمیز ۲ درجه و معکوس کردن این روند در دهه ‌های آینده، مستلزم یک کاهش ۲۵ تا ۴۰ درصدی در پخش و نشر گازهای گلخانه ‌ای تا سال ۲۰۲۰ است.
اتحادیه اروپا اصرار دارد که برای تعیین تعهدات هر کشور در زمینه کاهش پخش و نشر گازهای گلخانه ‌ای، رقم تولیدی آن کشور در سال ۱۹۹۰ مبنا قرار گیرد و اجرای پیمان جدید هم برای همه الزام‌ آور باشد. این اتحادیه راسا قصد دارد گازهای گلخانه‌ای خود را تا سال ۲۰۲۰ در قیاس با سال ۱۹۹۰ به میزان ۲۰ درصد کاهش دهد. در صورتی که کشورهای دیگر تعهداتی قابل اعتنا در این زمینه به عهده بگیرند، اتحادیه اروپا سهم خود را تا ۳۰ درصد افزایش خواهد داد.
ژاپن هم اعلام کرده است که تا سال ۲۰۲۰، ۲۵ درصد از پخش و نشر گازهای گلخانه ‌ای خود خواهد کاست. روسیه نیز هدفی مشابه هدف اتحادیه اروپا را اعلام کرده است. منتهی انجام چنین تعهدی از سوی روسیه، به معنای آن است که می ‌تواند تولید گازهای گلخانه ‌ای خود را افزایش دهد. از سال ۱۹۹۰ که اتحاد شوروی فروپاشید، تولیدات صنعتی روسیه مسیر معکوس طی کرده است. زیرا بسیاری از صنایع این کشور، از کار افتاده یا از دور خارج شده اند. این امر سبب شده که پخش و نشر گازهای گلخانه‌ای در روسیه به طور ناخواسته به شدت کاهش یابد.
در میان کشورهای صنعتی، سخت‌ ترین مواضع را آمریکا، کانادا و استرالیا دارند. آن ها هم چنان تمایلی ندارند که در زمینه کاهش گازهای گلخانه ‌ای، خود را به ارقام و قید و بندهایی هم چون پیمان کیوتو مقید کنند.
در آمریکا، یعنی کشوری که به لحاظ سرانه بزرگ ترین تولیدکننده گازهای گلخانه‌ ای در دنیاست، کنگره هم چنان در تصویب قانون حفاظت از جو زمین تعلل می‌ ورزد.
چین که تولیدکننده بیش ترین گازهای گلخانه‌ ای در دنیاست، اعلام کرده که خود داوطلبانه در تولید گازهای گلخانه ‌ای تعهدات معینی را به عهده خواهد گرفت. در همین راستا، این کشور قصد دارد با حفظ سطح رشد اقتصادی بالای کنونی، تا سال ۲۰۲۰ تولید گاز‌های گلخانه ‌ای را در ازای هر یک دلار تولید ناخالص ملی خود، در مقایسه با سال ۲۰۰۵، به نصف کاهش دهد. کارشناسان معیار ارائه شده از سوی چین را تعهدی جدی به حساب نمی ‌آورند.
کنفرانس کپنهاگ که قرار بود روز هجدهم دسامبر 2009 به پایان برسد، به دلیل مخالفت و عدم توافق برخی از کشورهای در حال توسعه، روز شنبه نیز ادامه یافت.
این کنفرانس، سرانجام پس از دو هفته بحث و بررسی روز شنبه نوزدهم دسامبر، با توافق کشورهای عضو سازمان ملل با مفاد مذاکرات میان چین و آمریکا به و با انتشار بیانه ای به پایان رسید. بر اساس این توافقنامه، کشورهای جهان برای کاهش گرمای زمین تا سطح دو درصد متعهد شده اند. اما این بیانیه، بیش از آن که با استقبال روبرو شود، انتقاد و اعتراض به دنبال آورده است.
بر اساس این توافق نامه، هم چنین مقرر شده است کمکی به میزان صد میلیارد دلار از سوی کشورهای صنعتی به کشورهای در حال توسعه اختصاص یابد. این رقم قرار است تا سال ٢٠٢٠ در اختیار کشورهای در حال توسعه قرار گیرد.
بر اساس این توافق نامه، کشورهای عضو سازمان ملل متعهد شده اند برای کاهش دو درجه ای دمای زمین تلاش کنند. اما این توافق نامه، ضمن موظف دانستن تمامی کشورهای جهان برای تلاش برای کاهش گازهای گلخانه ای، سقف زمانی برای رسیدن به این میزان را تعیین نکرده است.
از موارد دیگر توافق که قبلا مورد اختلاف چین با آمریکا بود، نحوه سنجش کاهش آلایندگی زیست محیطی کشورهای صنعتی بود.
اما نتایج این مذاکرات و توافقات به دست آمده از سوی سازمان های فعال در زمینه محیط زیست، با واکنش منفی روبرو شده است. کومی نیدو، دبیر کل گروه «صلح سبز» در این باره گفته است: «این توافق نامه به ما اجازه می دهد سوراخ های لایه ازون را با هواپیمای مخصوص رییس جمهوری آمریکا پیدا کنیم.»
رییس جمهوری آفریقای جنوبی نیز گفته است از نتایج این مذاکرات کاملا «سرخورده» شده است.
رابرت اور، یکی از مشاوران اصلی بان کی‌مون، دبیرکل سازمان ملل، اجلاس کپنهاگ را یک «درام واقعی» خواند.
بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد، در پایان اجلاس کپنهاگ گفته است، توافق به دست آمده در اجلاس کپنهاگ درباره تغییرات اقلیمی، انتظارات همه را برآورده نمی کند ولی یک سرآغاز اساسی محسوب می شود.
نیکاراگوئه و ونزوئلا از جمله این کشورها بودند که می گفتند در رسیدن به توافق نهایی، روند معمول رعایت نشده است.
باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا قبل از ترک کپنهاگ، اذعان کرد که توافق به دست آمده کامل نیست.
ایران نیز یک هیات نمایندگی به اجلاس کپنهاگ اعزام کرده بود. محمود احمدی ‌نژاد نیز در روزهای پایانی اجلاس در آن شرکت کرد.
با وجود این که ایران، سهم بالایی در تولید گازهای گلخانه‌ ای دارد اما نه در کاهش این گازها در سطح کشوری و نه در مشارکت در تصمیم‌ گیری ‌ها برای کاهش آن در سطح بین‌المللی، فعالیت لازم را ندارد.

تحقیقات، گزارشات و آمارهایی درباره تخریب محیط زیست
دانشمندان، همواره درباره علل گرمایش زمین و عواقب و عوارش آن هشدار می دهند. در سال ٢٠٠٧، یخ های قطب شمال به طور ناگهانی و غیرقابل انتظار شروع به آب شدن کردند. در واقع آب شدن این یخ ها به مدت سی سال جلوتر از زمانی بود که اکثریت اقلیم شناسان پیش بینی می کردند.
بحث بر سر کنترل گرمایش کلی کره زمین است. این گرمایش ناشی از افزایش گازهای گلخانه ای در جو زمین است. مهم ترین این گازها، گاز کربنیک است. در مقیاس کوچک تری گازهایی هم چون «متان» و «اکسید نیتروژن» قرار دارند.
در واقع افزایش گاز کربنیک در جو زمین و گرمایش کلی زمین که از دوران صنعتی آغاز شده، تأثیرات محربی بر زندگی و انسان ها و به طور کلی محیط زیست گذاشه است.
براساس آمارهای سال ٢٠٠٩ سازمان کشاورزی و خوار و بار جهانی FAO، تخریب سالانه جنگل ها در مناطق عمده جنگلی کره زمین، به این شرح است: آمریکای جنوبی ٤٥٣٦ هزار هکتار، آفریقا ٤٠٤٠ هزار هکتار، آسیای شرقی ٣٨٤٠ هزار هکتار، اقیانوسیه و آسیای جنوب شرقی ٣١١٩ هزار هکتار و...، تنها در اروپا، نه تنها این روند تخریبی مشاهده نشده، بلکه بر خلاف سایر نقاط جهان، هر ساله بیش از ٧٣٣ هزار هکتار مناطق جنگلی افزایش داشته است.
در چنین شرایطی، دانشمندان اقلیم شناس پیش بینی کرده اند، در صورتی که روند تخریب جنگل ها و آلودگی ناشی از صنایع و غیره ادامه پیدا کند، طی دویست سال آینده تراکم گاز کربنیک در جو زمین دو برابر خواهد شد.
در حالی که گرمایش چند درجه ای زمین، فاجعه های بزرگی در محیط زیست در پی دارد. دانشمندان پیش بینی کرده اند که در سال ٢١٠٠، سطح اقیانوس ها بیش از ٣٠ سانتیمتر افزایش یابد، باعث تخریب محیط زندگی صدها میلیون انسان و دیگر جانداران در نزدیکی سواحل دریاها و اقیانوس ها خواهد شد. جزایر بسیاری در اقیانوس هند و آرام به زیر آب رفته و نابود خواهند شد. هم چنین احتمالا با تکان کوه های یخ زده قطب شمال و جنوب، موفعیت زمین را تغییر خواهد داد.
مشخصا کشور جزیره‌ ای تووالو، یکی از جزیره های کوچک در اقیانوس آرام است که گفته می شود تا چند ده سال دیگر با بالاتر آمدن سطح آب این اقیانوس بر اثر افزایش دمای کره‌ زمین، از نقشه‌ جهان حذف خواهد شد.
بنا به تحقیقات و پژوهش های ناسا، Nasa که بین سال های ٢٠٠٤ تا ٢٠٠٨، یخ های اقیانوس منجمد شمالی، هر ساله ١٨ سانتیمتر، از ضخامت آن ها کاسته می شود. این پژوهش ها نشان می دهند که بین سال های ١٩٨٠ تا ٢٠٠٩، سطح یخ بسته اقیانوس منجمد شمالی، ٤٢ در صد کاهش یافته است. برخی از پیش بینی پژوهشگران حاکی از آن است که تا سی سال دیگر هنگام تابستان در اقیانوس منجمد شمالی یخی وجود نخواهد داشت.
هم چنین بر اساس گزارش سال ٢٠٠٩ UICN اتحاد بین المللی برای حفاظت محیط زیست، ٣٨ درصد از گونه های گیاهی و حیوانی در حال نابودی هستند.
آژانس بین المللی انرژی AIE، تولید جهانی گازکربنیک را در سال ٢٠٠٧، بیست و نه میلیارد تن گزارش کرده است. بر اساس این گزارش، ده کشور جهان، یعنی چین، آمریکا، روسیه، هند، ژاپن، آلمان، کانادا، انگلستان، کره جنوبی و ایران، عامل بیش ترین مقدار تولید گاز کربنیک هستند و جمعا ٨/18میلیارد تن گاز کربنیک تولید نموده و به عنوان مقصران اصلی گرمایش کره زمین شناخته شده اند.
گزارش شورای جو سازمان ملل نیز می ‌گوید: اگر بشر تا سال ۲۰۲۰ روند پخش گازهای گلخانه ‌ای در هوا را مهار نکند، و تا سال ۲۰۵۰ آن را به نصف کاهش ندهد زمین تا آخر سده جاری به گونه ‌ای بی ‌سابقه گرم خواهد شد و فجایع زیست ‌محیطی وسیعی سیاره ما را به کام خود خواهد کشید.
در آستانه‌ برگزاری نشست زیست ‌محیطی کپنهاگ اداره‌ آمار آلمان، گزارشی از آلوده‌کننده‌ ترین کشورهای دنیا ارائه کرده است. چین نخستین کشور ‌و ایران دهمین کشوری است که مسئولیت آلودگی و گرمایش زمین را بر عهده دارند.
بر پایه‌ گزارش اداره‌ آمار آلمان، چین، آمریکا، روسیه و هند مسئولیت انتشار ۵۰ درصد از انتشار گاز دی اکسید کربن در هوا را بر عهده دارند.
گزارش ادار‌ه‌ آمار آلمان، با استناد به گزارش آژانس بین‌المللی انرژی(IEA) ارائه شده است. تا سال ۲۰۰۷، آمریکا آلوده‌کننده ‌ترین کشور دنیا بود. اما از ۲۰۰۷ به بعد، چین از آمریکا پیشی گرفت و این مقام را از آن خود کرده است. این دو کشور، در مجموع بیش از ۴۰ درصد از گازکربنیک موجود در هوا را متصاعد می‌ کنند.
اداره‌ آمار آلمان، هم چنین می ‌گوید، انتشار گاز دی اکسید کربن در سراسر جهان از ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۷ از ۲۱ به ۲۹ میلیارد تن افزایش پیدا کرد و چین مسئولیت حدود نیمی از این افزایش را بر عهده دارد.
در کنار جمهوری خلق چین روسیه، هند، جمهوری کره و ایران نیز پنجمین کشور در حال توسعه است که دنیا را آلوده می کند.
در میان این کشورها، روسیه تنها کشوری بود که بعد از فروپاشی شوروی سابق میزان انتشار این گاز در آن به طور چشم گیری کاهش پیدا کرد. در حالی که در ۴ کشور دیگر‌ یادشده از سال ۱۹۹۰ انتشار دی ‌اکسید کربن در مجموع تا ۱۵۹/۳ درصد افزایش یافته است.
جدول منتشر شده از سوی آژانس بین ‌المللی انرژی، نشان می‌ دهد که از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۷، ایران بعد از چین بیش ترین میزان افزایش تولید دی اکسید کربن را داشته است. در طول سال ‌های ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۷ تولید دی اکسید کربن در ایران در مجموع ۱۶۵/۸ درصد افزایش یافته است. هم چنین افزایش تولید سرانه‌ این گاز در ایران در میان ۱۰ کشور یادشده بعد از چین، بیش ترین میزان، یعنی ۱۰۳/۶ درصد است.
ایران در سال ۱۹۹۰ در مجموع ۱۷۵ میلیون تن دی اکسید کربن راهی جو کرده در حالی که در سال ۲۰۰۷ این میزان به ۴۶۶ میلیون تن رسیده است.
در میان کشورهای صنعتی، آمریکا، ژاپن، آلمان، کانادا و بریتانیا بیش ترین حجم گاز دی اکسید کربن را تولید می ‌کنند. اما روند چگونگی انتشار این گاز در این کشورها با یکدیگر متفاوت بوده است.
در حالی که آلمان و بریتانیا به ترتیب از ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۷ انتشار گاز کربنیک را ۱۶ و ۵/۴ درصد کاهش دادند میزان انتشار این گاز در دیگر کشورهای یادشده در همین دوره‌ زمانی افزایش پیدا کرده است. بیش ترین افزایش را کانادا با ۳۲/۵ درصد نشان داده است. اما این میزان هنوز پایین ‌تر از متوسط افزایش انتشار CO2 در سطح جهان قرار دارد که میزان آن بالغ بر ۳۸ درصد است.
آمار آژانس بین ‌المللی انرژی نشان می‌ دهد که در کشورهای در حال توسعه تولید سرانه گاز کربنیک به نحوی قابل ملاحظه پایین تر از کشورهایی است که درآمد سرانه‌ بیش تری دارند. انتشار سرانه‌ این گاز در بریتانیا، در سال ۲۰۰۷ بیش از ۱۶ برابر هند بود. این اختلاف از سال ۱۹۹۰ کاهش پیدا کرد.
گزارش آژانس بین‌ المللی انرژی، علاوه بر انتشار گاز دی اکسید کربن میزان انتشار دیگر گازهای آلوده‌کننده‌ هوا، از جمله متان، در کشورهای مختلف را نیز مشخص کرده است. این گاز بعد از دی اکسیدکربن دومین گاز از گازهای گلخانه ‌ای است که مسبب جهان‌ گرمایی (Global Warming) است.
مطالعات تازه ای که درباره تغییرات جوی صورت گرفته نشان می دهد که این احتمال که فاجعه 4 درجه سانتیگراد گرم تر شدن هوای کره زمین در دوره نسل کنونی اتفاق افتد، در حال افزایش است.
دانشمندانی که این مطالعات را انجام داده اند می گویند تا اواسط قرن حاضر احتمال گرم تر شدن هوای کره زمین تا 4 درجه سانتیگراد و جود دارد. به گفته این دانشمندان در منطقه قطب شمال، در همین مدت ممکن است درجه حرارت هوا تا 15 درجه سانتیگراد افزایش یابد.
این بررسی که توسط نهاد تحقیقاتی معتبر Hadley Centre در بریتانیا صورت گرفته، به این نتیجه رسیده که چنانچه گازهای گلخانه ای کنترل نشود، در ظرف مدتی کمتر از 50 سال درجه حرارت هوای کره زمین افزایش خواهد یافت و در نتیجه آن ممکن است زمین های پست را سیل فرا گرفته و نیمی از تمام گونه های حیوانات و گیاهان از بین بروند و دسترسی به آب در سراسر جهان به مخاطره افتد.
ولی دانشمندانی که این گزارش را تهیه کرده اند بر این نکته پافشاری می کنند که وقوع این فاجعه اجتناب ناپذیر نیست و چنانچه میزان گازهای گلخانه ای به زودی کاهش یابد هنوز می توان از وقوع آن جلوگیری کرد.

ایران در ردیف ده کشور عمده تولیدکننده گازهای گلخانه ای
ایران که در ردیف ده کشور عمده تولیدکننده گازهای گلخانه ای قرار دارد، افزایش سالانه تولید گازهای گلخانه ای در جهان را نیز به خود اختصاص داده است. بر اساس آمار، در سال 1990 تولید گازهای گلخانه ای در ایران، 175 میلیون تن گزارش شده بود، در سال جاری این میزان تا حدود 520 میلیون تن افزایش یافته است. نسبت این افزایش، طی کم تر از 20 سال در حدود 300 درصد و از این رو سرعت رشد آن بعد از میزان رشد تولید گازهای گلخانه ای توسط چین در مقام دوم دنیا قرار دارد.
در فاصله سال های 2000 تا 2009 مطابق آمار های منتشر شده توسط سازمان ملل و موسسه جهانی انرژی، میزان تولید گازهای گلخانه ای از 20 میلیارد تن سالانه به 30 میلیارد تن افزایش یافته است. این میزان، نشانه افزایش متوسط 33 درصد در طول 9 سال است، در حالی که در زمان مشابه، میزان رشد تولید گازهای گلخانه ای در ایران 100 درصد افزایش داشته است.
نسبت تولید مجموع گازهای گلخانه ای در ایران، در حدود 2 درصد کل تولید سالانه جهان است. در حالی که سهم ایران از مجموع اقتصاد جهانی، کم تر از 1 در صد است.
حجم تولید گازهای گلخانه ای جهان در بخش نیروگاه ها سالانه در حدود 10 میلیارد تن و نسبت آن در مجموع در حدود 33 در صد تولید سالانه گازهای گلخانه ای است. بالا بودن سرانه تولید گاز گلخانه ای در بخش نیروگاه ها یکی از نشانه های تفاوت کشورهای پیشرفته با کشورهای عقب مانده است. در ایران سرانه تولید گاز در بخش نیروگاه ها و تولید برق در حدود 10 درصد سرانه تولید مجموع گازها است. 70 در صد از سهم ایران در تولید گازهای سمی مرتبط با بخش حمل و نقل جاده ای و هم چنین سوزاندن گاز طبیعی، و بقیه مرتبط با تولید نفت و گاز است. ایران با جمعیتی در حدود 72 میلیون نفر سالانه با ظرفیتی در حدود 48 هزار مگاوات برق، تولید می کند.
ایران، با تولید سالانه یک میلیون اتومبیل در سال که عمدتا در داخل کشور مورد استفاده قرار می گیرند، با سرعت در حال افزایش میزان تولید گازهای گلخانه ای و کمک به گرمایش زمین و در نهایت در جهت انهدام آن گام برمی دارد.
مطابق محاسبات صورت گرفته، هر اتومبیل با اندازه متوسط، در هر سال 000/15 کیلومتر حرکت و در هر کیلومتر تا حدود 160 گرم گاز کربن تولید می کند. با این حساب هر اتومبیل به طور متوسط در طول سال، تا میزان 6/2 تن گاز کربن تولید کرده و آن را در هوا آزاد می سازد. اتومبیل های کهنه هر سال نسبت به سال قبل سوخت ناقص تری داشته و گاز کربن بیش تری تولید می کنند.
ایران، دومین ذخیره گاز دنیا را دارد، سومین کشور مصرف کننده گاز جهان به شمار می رود. مصرف روزانه گاز ایران، در حدود 500 میلیون متر مکعب و کمی بیش تر از تولید مجموع آن است. سوزاندن این حجم گاز در روز عامل دیگری است که «مقام» ایران را در ردیف کشورهایی که به افزایش گرما در زمین و مالا انهدام سریع تر آن یاری می رساند، «ارتقا» داده است.
بررسی ها و گزارش های تکان دهنده زیست محیطی ایران، نشانگر جنایت کاری سران و مسئولان حکومت اسلامی در مدیریت فرهنگی و زیست محیطی کشور است.
گزارشات نشان می دهد که هر سال یک و نیم میلیون هکتار (9 درصد) از خاک های مرغوب ایران به بیابان تبدیل می شود و سالانه یک تا یک و نیم هکتار به مساحت کویرهای ایران افزوده می شود. این در حالی است که سالانه یک میلیمتر از قشر خاک کشاورزی ایران که برای تشکیل آن 70 سال زمان لازم است در اثر فقدان پوشش گیاهی از دست می رود و فرسایش خاک از 10 تن در هکتار در دهه گذشته به 20 تن در هکتار در حال حاضر رسیده است.
جنگل های ایران نیز وضعیت بدتری دارند، به طوری که در هر ثانیه 360 متر مربع از سطح جنگل ها و مراتع کشور تخریب می شود. به بیان دیگر در هر 5 سال یک میلیون هکتار از جنگل های ایران نابود می شود و یا سالانه یک و نیم درصد از جنگل های ایران از دست می رود. در حال حاضر سطح پوشش جنگل و مرتع در ایران 5/7 درصد از مساحت کشور است.
هم چنین سالیانه 1/3 میلیارد متر مکعب پساب صنعتی و شیمیایی وارد 236 تالاب شناخته شده ایران می شود و به علت تخریب پوشش گیاهی بالا دست تالاب ها معمولا بارش های متناوب باعث ورود 500 میلیون متر مکعب رسوب به تالاب های ایران می شود.
از میان مناطق چهارگانه طبیعی ایران، بسیاری از آن ها در حال حاضر با بحران های جدی زیست محیطی روبرو هستند که برای نمونه می توان به موارد زیر اشاره کرد: تالاب انزلی، پناهگاه حیات وحش توران، پارک ملی خجیر، پارک ملی سرخه حصار، تالاب گوری گل تبریز، مناطق حفاظت شده ورجین و البرز مرکزی، اکوسیستم طبیعی دریای مازندران، پارک ملی لار، جنگل های پارک لویزان، تالاب گاوخونی اصفهان، زاینده رود اصفهان، پارک ملی گلستان، منطقه حفاظت شده غرب مازندران، مناطق حفاظت شده شرق هرمزگان، جنگل های حرا، دشت مغان، دریاچه گهر درود لرستان، پوشش گیاهی و جانوری تنگه بلاغی شیراز، جنگل های مازندران، تالاب های زمزم و چکر ایلام، دشت بوئین زهرا، پارک ملی بختگان فارس، دریاچه ارومیه، تالاب منطقه شکار ممنوع قره قشلاق مراغه، دریاچه استیل آستارا، گرگان رود تالش، تالاب آلماگل گنبدکاووس، تالاب پیر احمد کندی ماکو، رودخانه اروند، تالاب شادگان خوزستان، تالاب حسن خان مهاباد، منطقه حفاظت شده قمیشلو اصفهان، سپید رود گیلان، پناهگاه حیات وحش لوندویل آستارا، رودخانه کارون، تالاب ترعه خوران هرمزگان، تالاب میانکاله مازندران، تالاب های ارژن و پریشان فارس، نرگس زارهای دهلران، تالاب بند علیخان ورامین، منطقه حفاظت شده جهان نمای گرگان، عرصه های جنگلی چاهک استان یزد و ...
علاوه بر نابودی گونه های نادر گیاهی، بنا به عوامل متعدد از جمله شکار بی رویه و مدیریت غلط مناطق حفاظت شده، جمعیت 25 درصد از گونه های پستانداران و 11 درصد از گونه های پرندگان ایران روند انقراض را طی می کند.
از میان پستانداران وحشی ایران، تاکنون نسل شیر ایرانی و ببر مازندرانی به کل منقرض شده است و نسل برخی دیگر از گونه ها هم چون یوزپلنگ، پلنگ، گورخر، گوزن ایرانی، آهو، شوکا، کل و بز کوهی، قوچ و میش وحشی، پازن، جبیر، خرس سیاه، گربه پالاس، گربه شنی، شاه روباه، روباه ترکمنی و شماری دیگر در حال انقراض است.
از میان پرندگان ایران نیز نسل پلیکان خاکستری، عروس غاز، قوی کوچک، درنای سیبری، باکلان کوچک، گیلانشاه خالدار، عقاب شاهی، عقاب طلایی، عقاب دریایی دم سفید، عقاب ماهی خوار، هما، شاهین، بحری، بالابان، لاچین، میش مرغ، هوبره، سیاه خروس، اردک سفید، اردک بلوطی، قرقاول و شماری دیگر در حال انقراض است.
از میان خزندگان وحشی ایران نیز تمساح ایرانی (گاندو) و انواع لاک پشت بیش از دیگران در معرض انقراض نسل قرار دارند و هم چنین نسل گونه های آبزیان مانند ماهی قره برون، ماهی استورژن روسی، ماهی شیپ، ماهی استورژن ایرانی، ماهی ازون برون، فیل ماهی یا بلوگا، کپور ماهی، ماهی کور غار، آفینوس های آب های داخلی، آرتمیا، انواع خرچنگ، دلفین و نهنگ نیز در حال انقراض است.
وضعیت محیط زیست شهری در ایران نیز دست کمی از محیط زیست طبیعی ندارد. در کنار آلودگی مرگبار هوا و آلودگی صوتی به ویژه در شهرهای بزرگ، با آلودگی آب (اعم از آب های سطحی و عمقی) و آلودگی خاک در اکثر مناطق ایران روبرو هستیم. در حال حاضر بخاطر تولید بیش از حد زباله، جمع آوری غلط و بازیافت ناقص زباله های خانگی، صنعتی و بیمارستانی، پساب های صنعتی، فاضلاب شهری و نخاله های ساختمانی و انباشت زباله در حاشیه شهر ها با آلودگی شدید خاک و تجمع حیوانات ولگرد و جوندگان و حشرات خطرناک روبرو هستیم. هم اکنون روزانه 32 هزار تن و سالانه 12 میلیون تن زباله در ایران تولید می شود. از سویی هر تن زباله در حدود 500 لیتر شیرابه تولید می کند و هر لیتر شیرابه می تواند 4000 لیتر آب را آلوده کند . این زباله ها می تواند 118 نوع بیماری را به انسان منتقل کند. در حال حاضر در ایران بیش از 10 در صد زباله های شهری را کاغذ تشکیل می دهد و سالانه 400 هزارتن کاغذ مصرف می شود که معادل 6 میلیون و 800 هزار اصله درخت می باشد. این در حالی است که در صورت بازیافت 25 درصد از کاغذ موجود در زباله های شهری، می توان سالانه از قطع یک میلیون و 700 هزار اصله درخت جلوگیری نمود.
در روزنامه های حکومتی، همواره به این نوع خبرها و هشدارها برمی خوریم: «امروز آلودگی هوای تهران بسیار بیش تر از حد مجاز است. کودکان و نوجوانان و سالمندان لطفا در خانه بمانند.»، «سفره ‌های آب زیرزمینی بخش‌ هایی از تهران به نفت آلوده شده ‌اند.»، «۱۲۰ هکتار از جنگل ‌های جلگه ‌ای گیلان برای توسعه شهرک صنعتی نابود شدند. ظرف ۳۰ سال گذشته مساحت جنگل ‌های شمال کشور بر اثر تخريب از ۲۵ ميليون هکتار به ۱۲ ميليون کاهش يافته است.»
روزنامه همشهری، چاپ تهران، 01-12-2009، با عنوان «به مسلخ كشيدن جنگل های غريب دنا»، نوشت: ... متاسفانه مجوز انهدام اين زيستگاه و سلاخی و پاكتراشی جنگل های بلوط زاگرس ميانی توسط اداره كل جنگل ها و مراتع استان كهگيلويه و بويراحمد از ايستگاه تقويت فشار گاز شركت ملی گاز در جنوب غرب روستای تنگ رواق تا روستای سينه نمك به طول 25 كيلومتر و در حوزه استحفاظی سازمان محيط زيست صادر شده است و در اوايل مهر ماه سال جاری مسير جنگلی مذكور توسط عاملان شركت ملی گاز به دليل انتقال خط دهم لوله گاز بندر عسلويه به مناطق شمال و شمال غرب كشور و نهايتا خروج آن از كشور آغاز شد. عمليات جنگل زدايی از دو نقطه و در انتها و ابتدای مسير 25 كيلومتری در امتداد رسيدن به هم آغاز شد. ابتدا 5/3 كيلومتر به عرض 30 الی 50 متر از ارتفاعات جنگلی جنوب غربی تنگ رواق تا جنگل زارهای شمال شرق روستای بُنِستان تخريب شد و در مرحله بعد 5/3 كيلومتر ديگر به همان عرض از جنگل های انبوه و تنومند بلوط و ديگر گونه هاي نادر گياهی از شرق روستای سينه نمك در مجاورت رودخانه خرسان به سمت ارتفاعات جنگلی كوه سياه تا دشت جنگلی تلخ آب ادامه يافت. در اين مسير 7 كيلومتری، حدود 28 هكتار از انبوه ترين جنگل های ناحيه زاگرس ميانی از بين رفت و طی آن بيش از 13 هزار اصله درخت كهنسال يكصد تا چهار صدساله به خاك غلتيدند. اين فاجعه در تاريخ تخلفات زيست محيطی كشور، عظيم ترين تعرض به اكوسيستم های گياهی - جنگلی و جانوری كشور است...

جنگل خزری هیركان كه از منطقه هیركان جمهوری آذربایجان شروع و تا استان گلستان در ایران ادامه دارد، با قدمت ۴۰‬ میلیون سال یكی از ارزشمندترین جنگل های جهان است. این جنگل ها بازمانده عصر ژوراسیک است که عصر یخبندان نتوانست آن ها را از بین ببرد. این در حالی است كه جنگل های اروپا به گفته كارشناسان ۱۱‬ هزار سال قدمت دارد. جنگل ابردر مرز بین دو استان سمنان و گلستان که از جنگل های هیرکانی است. اکنون اقداماتی در جهت جاده سازی در این منطقه در جریان است که اگر جلو آن گرفته نشور به نابودی آن منجر خواهد شد.

دریاچه ارومیه در حال مرگ است. بعد از گذشت نزدیک به 3 دهه از احداث جاده شهید کلانتری در داخل پارک ملی دریاچه ارومیه، پروژه ‌ای که مدافعان محیط زیست با آن مخالفت می روزند، این جاده باز شد و یک و نیم کیلومتر پل ارتباطی بین دو سوی جاده، با صرف بودجه ای نزدیک به 120 میلیارد تومان به بهره برداری رسید.
در حالی که احداث این جاده در داخل پارک ملی دریاچه ارومیه که از دو عنوان جهانی ذخیره گاه بیوسفری (ثبت شده در یونسکو) و نیز تالاب بین المللی (ثبت شده در فهرست تالاب های بین المللی جهان در سوییس) برخوردار است، نقض آشکار قوانین ملی و بین المللی حفاظت از محیط زیست محسوب می شود و شیوه مهندسی به کار رفته در جریان این ساخت و ساز نیز مورد انتقاد برخی مهندسان کشور و نیز متخصصان محیط زیست بوده، اما این پروژه از سوی مسئولین به عنوان یک «افتخار ملی» و نشانی از «هوش و درایت بالای متخصصان ایرانی» معرفی شد؛ به‌ گونه‌ ای که وزیر راه و ترابری در آیین رونمایی از پل میانگذر ارومیه که در بخش خبری 22:30 شبکه دو سیما پخش شد، ادعا کرد حتا در اروپا هم چنین تکنولوژِی ‌ای وجود ندارد.
تنها امتیاز این جاده را کوتاه شدن طول مسیر ارومیه به تبریز و کاهش این مسافت از 240 به 130 کیلومتر عنوان می کنند. مشکل اصلی دریاچه ارومیه در حال حاضر، کمبود آب ناشی از خشکسالی و احداث بیش از 20 سد مخزنی و انحرافی در حوزه آبریز دریاچه است که منجر به از بین رفتن بیش از 160 هزار هکتار از اراضی دریاچه و تبدیل آن به شوره زار شده است.
بر اساس مطالعات صورت گرفته در طرح مدیریت زیست بومی حوزه آبریز دریاچه ارومیه که با حمایت مالی بانک جهانی در سال 1380 صورت گرفت، برآورد شده بزرگراه شهید کلانتری حدود 120 هکتار از سطح دریاچه ارومیه را به دلیل خاک های ریخته شده در دریاچه، خشک کرده است.
دکتر ناصر آق، رییس پژوهشکده آرتمیا و آبزیان دانشگاه آرتمیا دانشگاه ارومیه در این باره می گوید: در سال 1376 با یک برآورد علمی تخمین زدیم که ارزش دریاچه ارومیه فقط از نظر ذخایر آرتمیا دریاچه ارومیه معادل 10 میلیارد دلار است و اگر این بلا بر سر دریاچه نیامده بود این رقم امروز بسیار بیش تر بود، چرا که هر کیلو سیست آرتمیا حدود 65 دلار است.

واریز فاضلاب شهرک های پیرامون اصفهان در زاینده رود یکی از معضلات جدی محیط زیست اصفهان است که زندگی زیستمندان گستره آبریز زاینده رود را نابود می کند. این بحران هنگامی خود را بیش تر نشان داد که خشکسالی و مدیریت غلط منابع آب استان، باعث کاهش آب زاینده رود و بالارفتن غلظت آلاینده ها و در نتیجه نابودی دهشتناک زیست بوم زاینده رود شد.
برای نمونه در حال حاضر به دلیل کاهش آب زاینده رود و ریزش فاضلاب شهرک بهارستان از کانالی در 15 کیلومتری اصفهان، آسیب های شدید و غیرقابل جبرانی به محیط زیست اصفهان وارد شده است.

شركت های مجری يك پروژه راهسازی در استان فارس در جنوب ايران، با آتش زدن نيزارهای درياچه پريشان ظرف يك ماه هزاران لاک پشت و پرنده مهاجر را به شکل تکان دهنده ای به صورت زنده زنده سوزانده و هزاران جوجه را پيش از آن كه فرصت ديدن طبيعت را بيابند، نابود كردند.
به گزارش خبرگزاری حکومتی مهر، آتش زدن چندين هکتار از نيزارهای اطراف تالاب پريشان، باعث بروز يک فاجعه زيست محيطی شده که بر اثر آن هزاران پرنده مهاجر و لاک پشت های بومی و همين طور ديگر جانوران درياچه پريشان در آن سوخته اند. بنا براين گزارش، نزديک به 30 هکتار از نيزارهای اطراف درياچه پريشان در يک سال گذشته به شکل سازمان يافته ای طعمه آتش خود ساخته...

نايب ریيس انجمن مهندسی گاز ايران، نسبت به بروز فاجعه ای زيست محيطی بعد از انتقال گاز ترش از عسلويه به چاه های نفت آغاجری هشدار داد. دکتر علی وطنی، نايب ریيس انجمن مهندسی گاز ايران مهر، با اشاره به پيش بينی استفاده از فازهای 6 و 7 و 8 برای انتقال گاز ترش به آغاجری گفت: در اين زمينه مطالعات دقيق علمی انجام داده ايم و متاسفانه اين پرژه توجيه زيست محيطی ندارد. ضمن اين که هنوز فازهای مذکور راه نيفتاده اند ولی انتقال گاز ترش در هيچ جای جهان با اين طول مسافت که 510 کيلومتر است انجام نمی شود و گاز ترش تنها در مسيرهای کوتاه و يا در کفت دريا انتقال می يابد.
اين استاد دانشگاه تهران، تصميم انتقال گاز ترش به منظور تزريق به چاه های نفت آغاجری خوزستان را بر اساس مطالعات علمی دارای بار منفی در عرصه های زيستی و انسانی دانست و گفت: «... هرگونه حوادث ناشی از نشست گاز از اين خط لوله را حاوی گاز ترش و سمی و دارای عواقب بسيار خطرناک و فاجعه انسانی عظيمی توصيف کرد و افزود: از آن جا که در ترکيب گاز فازهای مذکور درصد بالايی گاز سولفيد هيدروژن موجود است، استنشاق حتا به مدت یک ثانيه از اين گاز موجب مرگ آنی کليه موجوداتی که در حريم اين خط لوله قرار دارند، می شود. اما نورالدينی، مديرکل روابط عمومی وزارت نفت با رد گفته های دکتر وطنی، به خبرنگار مهر گفت: اين پروژه بزرگ ترين پروژه انتقال گاز در خاورميانه است و مطرح کردن اين بحث ها چندان جدی نيست و مطالعات ما نشان از بروز فاجعه زيست محيطی نمی دهد.

دکتر اسماعیل کهرم، کارشناس محیط زیست در ایران، هم زمان با برگزاری اجلاس کپنهاگ به خبرگزاری حکومتی مهر گفته است که مصرف انرژی در ایران ۵/۲ برابر کشور صنعتی ژاپن است. در ایران، سوخت زیادی مصرف می‌ شود و انرژی الکتریسته و فسیلی قابل توجهی هدر می‌ رود. به گفته کهرم، آمارها نشان می‌ دهد که تمام هدر رفت ‌های انرژی در ایران در حد رکوردهای جهانی است.
کهرم در ادامه انتقاد کرده است که تاکنون هیچ برنامه ‌ای برای شرکت در اجلاس کپنهاگ از سوی سازمان محیط زیست و یا دفاتر مرتبط با تغییرات اقلیمی در ایران اعلام نشده است.
چند روز پیش از این اظهارات اسماعیل کهرم، محمد سلطانیه، رییس مرکز آب و هوایی ایران نیز در یک کنفرانس مطبوعاتی تلویحا به برنامگی و کاستی‌ های سیاست ‌های زیست محیطی در ایران اشاره کرده بود. به گفته‌ این کارشناس که حکومت اسلامی را نیز در کنفرانس کپنهاگ نمایندگی کرد، میزان تولید گازهای گلخانه ‌ای ایران به نسبت تولید اقتصادی و سرانه جمعیت بسیار بالا است و باید زنگ خطر را به صدا درآورد. او افزوده است که ایران در مقایسه با کشورهای بزرگ در حال توسعه مثل چین و هند و برزیل یا حتا به اندازه کشورهای اندونزی و مکزیک نتوانسته فعالیت داشته باشد و اثرات ناگزیر تغییرات اقلیمی را جبران کند و حتا نتوانسته پروژه‌ای را به ثبت برساند. به گفته‌ سلطانیه، «کاهش سطح آب و یخ شدن یخچال ‌ها و قلل برفی و کم شدن پوشش گیاهی و جنگلی کشور از نمونه‌ های این تاثیر است، اما ناآشنایی کارشناسان ایرانی با مفاهیم بین‌ المللی در حوزه تغییرات آب و هوایی، یکی از مشکلات بوده که موفق نباشد.»
پیش از این رییس سازمان محیط زیست ایران از فرسودگی لوله‌ های نفت نیز به عنوان یکی از عوامل مهم تخریب محیط زیست نام برده بود. بيش از ٢ هزار كيلومتر از لوله‌های انتقال نفت جنوب كشور در خليج فارس فرسوده است كه در صورت بحرانی شدن شرايط حيات ميليون ‌ها آبزی و موجود دريايی خليج فارس را با خطرات جبران ناپذيری مواجه می‌كند. محمدی‌زاده از مسئولان وزارت نفت خواست تا هرچه سریع ‌تر برنامه ‌ای را برای جایگزینی لوله ‌های فرسوده ارائه کنند.

این گونه گزارشات و خبرها کم نیستند. زیرا حکومت اسلامی، با سرکوب ها و کشتارهای مدوام خود در هم زمینه های انسانی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی فاجعه به دنبال فاجعه آفریده است، در زیست ‌محیطی نیز اقدامات جنایت کارانه ای کم نیست در کنار ده کشور صنعتی جهان قرار گرفته است. یعنی حکومت اسلامی نه با تامین آزادی های فردی و اجتماعی، نه با رشد اقتصادی کشور، نه با تامین آزادی رسانه ها و بیان و اندیشه، نه با رشد آموزش و پرورش و درمان و بهداشت، نه با رشد دانشگاه ها و علوم و تحقیقات علمی و غیره در کنار ده کشور صنعتی قرار نگرفته، بلکه با آفریدن فجایع بی شمار انسانی و زیست محیطی در کنار این کشورها ارتقا »مقام» یافته است!
ایران از نظر شاخص‌ های پایداری محیط زیست، با کسب رتبه 132در بین 146 کشور جهان، در انتهای جدول جهانی قرار گرفته که در این جدول که 146 کشور جهان از نظر وضعیت زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی مورد ارزیابی قرار گرفته اند فنلاند، نروژ، اروگوئه، سوئد، ایسلند و کانادا به ترتیب در جایگاه اول تا ششم جهان قرار گرفتند و کشور ایران با کسب ۸/۳۹ امتیاز بعد از کشورهایی هم چون آنگولا، بورکینافاسو، ویتنام، لیبی، چاد و... در مقام یک صد و سی و دوم جهان قرار گرفته است.
محمود احمدی ‌نژاد، ظهر روز جمعه 18 دسامبر 2009، در یک كنفرانس مطبوعاتی در كپنهاگ، شركت كرد و طبق روال سیاست های همیشگی خود، بی شرمانه یک مشت دروغ و ادعای کاذب را تحویل خبرنگاران داد.
بنا به گزارش حبرگزاری حکومتی ایسنا، احمدی نژاد در این كنفرانس مطبوعاتی، در جواب پاسخ خبرنگاری، گفت: «ایران دارای ذخایر عظیم نفت و گاز بوده و یك كشور در حال پیشرفت است برنامه‌ های گسترده ‌ای برای كنترل انرژی طراحی كرده ‌ایم. تمام یارانه‌ های انرژی در یك برنامه‌ ریزی دقیق در حال هدفمند شدن است. روش ‌های جدید سوخت انرژی مانند زمین گرمایی در حال استفاده شدن است و ما برای 20 هزار مگاوات برق هسته ‌ای برنامه ‌ریزی كرده ‌ایم. ما در سیستم‌ های خودروسازی، در سیستم‌ های ساختمان‌سازی تغییراتی را ایجاد كرده ‌ایم كه انرژی با بهره‌ گیری بیش تری استفاده شود.
احمدی نژاد در این سفر خود به دانمارک، علاوه بر این که با شعارهای کوبنده اپوزیسیون سرنگونی طلب هم چون «سرنگون باد حکومت اسلامی»، «دیکتاتور برو گم شو» و... حتا خارج از عرف و روابط و مناسبات دیپلماتیک، از سوی دولت دانمارک و نهاد پادشاهی این کشور نیز تحویل گرفته نشد.
در وب‌ سایت اطلاع‌ رسانی پادشاهی دانمارک که مسئول برگزاری این اجلاس بود، هیچ نامی از احمدی ‌نژاد به عنوان رییس‌ جمهور ایران برای حضور در مراسم ضیافت شام پادشاه این کشور دیده نمی ‌شود.
به گزارش «تابناک»، «در لیست منتشره مهمانان این اجلاس برای برنامه ضیافت شام ویژه پادشاه دانمارک، نام بیش تر روسای جمهور و مقامات ارشد کشورهای بسیاری، از جمله رییس ‌جمهور ترکیه، رژیم صهیونیستی، کلمبیا، چین، افغانستان، بلژیک، کانادا و... به چشم می‌ خورد، اما هیچ نامی از ایران در این لیست به عنوان مهمان دیده نمی‌ شود.»
امروز به جرات می توان گفت که احمدی نژاد، یکی از منفورترین و جانی ترین روسای جمهوری جهان به ویژه در افکار عمومی است و احتمالا مسئولین و دست اندرکاران ضیافت شام ویژه پادشاهی دانمارک نیز به دلیل اعتراضاتی که در ماه های اخیر در داخل ایران و در سطح بین المللی علیه وی به عنوان نماد جهل و جهالت و جنایت حکومت اسلامی در جریان بوده، به این مراسم دعوت نشده است.

اولین کنفرانس محیط زیست سازمان ملل و نمونه هایی از فجایع انسانی
لازم به یادآوری است که سی و پنج سال پیش، در روز ۵ ژوئن ۱۹۷۲، اولین کنفرانس محیط زیست سازمان ملل در شهر استکهلم سوئد برگزار شد که ۱۲۰۰ نفر از ۱۱۲ کشور پیشرفته و در حال توسعه‌ی جهان در آن شرکت کرده بودند. منشوری که در این کنفرانس به تصویب رسید، حاوی ۲۶ معیار و ۱۰۹ توصیه برای عملی کردن آن ها بود. تصمیم مهم این کنفرانس، ایجاد سامانه دیده‌بانی زمین (Earthwatch) بود.
منشور محیط زیست سازمان ملل کشورها را موظف می ‌کند که در استفاده و بهره ‌برداری از ذخایر و منابع طبیعی‌ شان رفتاری مسئولانه و معطوف به حفظ محیط زیست داشته و به وظایف خود در قبال کشورهای دیگر و نیز در قبال نسل‌ های آتی توجه کافی نشان دهند.
پیمان کیوتو نیز که از سال ۲۰۰۵ به اجرا درآمده، در سال ۲۰۱۲ پایان می ‌یابد. این پیمان تنها برای کشورهای صنعتی الزام‌آور است و آن ها را متعهد می‌ کند که تا سال ۲۰۱۲ پخش و نشر گازهای گلخانه ‌ای خود را چنان کاهش دهند که میزان این گازها در مقایسه با سال ۱۹۹۰، ۲/۵ درصد کاهش یابد. اجرای پیمان کیوتو، موفقیت چندانی نداشته، زیرا به خصوص بزرگ ترین تولیدکننده سرانه گازهای گلخانه‌ای در دنیا، یعنی آمریکا، به آن نپیوسته است. هدف از اجلاس کپنهاگ، تنظیم و تصویب پیمانی جایگزین است که شمار هر چه بیش تری از کشورها، از جمله آمریکا، به اجرای آن مقید شوند.
باین ترتیب، سی و پنج سال پیش، سازمان ملل روز 15 خرداد - ۵ ژوئن را روز جهانی محیط زیست نام نهاد. ظاهرا هدف حفظ محیط زیست بود، در حالی که سرمایه داری جهانی و دولت های آن ها نه تنها در این سه دهه و نیم هیچ گام جدی در جهت جلوگیری از تخریب محیط زیست برنداشته اند، بلکه همواره و به طور بی ‌سابقه ای نیز نقش مهمی در تخریب محیط زیست، ایفا کرده اند.
اکنون پس از گذشت سی و پنج سال از اولین کنفرانس محیط زیست سازمان ملل در شهر استکهلم، نشست کپنهاگ نیز به اتخاذ سیاست تازه ای منجر نشد، به ویژه هیچ راهکار موثری نیز ارائه نشده است. بنابراین، روشن نیست که دولت ها، چگونه و با چه تغییراتی در برنامه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و نظامی خود، دو درجه گرمای زمین را کاهش خواهند داد؟
برای مثال، بندر «جيامين» در جنوب شرقی چين، چندي پيش شاهد راهپيمايی های اعتراضی مردم و دانشجويان بود که نه تنها خواستار انصراف دولت چين از ساخت کارخانه پتروشيمی بودند، بلکه تخريب اين کارخانه را عنوان مطالبه جدی تر خود بيان کردند. این اعتراضات از آن جا آغاز شد که يک کارخانه پتروشيمی در نزديکی شهر «جيامين» در استان «فوجی يان» ساخته شد. ساکنان محلی به محض مطلع شدن از خطراتی که سلامت آن ها و فرزندان شان را تهديد می کند، با ادامه ساخت و فعاليت آن مخالفت کردند. مردم مسئولان محلی دولت چين را مجبور کردند يکی از اولويت های اجرايی خود را بر رفع آلودگی از آب و خاک هايی بگذارند که چندين دهه در اثر بی توجهی کارخانجات، آلوده شده بودند.

يک گروه پژوهشگر آلاينده ها، چند سال پيش، از وجود ميزان بسيار بالای مواد سرطان زا در هوای چندين شهر مکزيک که در جوار کارخانه های پتروشيمی قرار داشت، خبر دادند. اين گروه با کمک انجمن توليدکنندگان محصولات اکولوژی تگزاس با همکاری انجمن غيردولتی ديده بان جهانی سانفرانسيسکو، دانشکده پژوهش های زيست محيطی تورنتو کانادا و موسسه محيط زيست و توسعه سبز مکزيک، مواد موجود در هوای چندين شهر همجوار با کارخانه های پتروشيمی را نمونه برداری کرده و نتايج پيشين را تاييد کردند.
بر اساس اين نتايج، علت بالا رفتن آمار مبتلايان به سرطان در وراکروز جنوبی، انتشار گازهای سمی کارخانه های پتروشيمی به شهرهای همجوار است. هم چنين در نتايج اين پژوهش ها تاکيد شد کارگران کارخانه های پتروشيمی از تنگی نفس رنج می برند و ميزان ابتلای آن ها به انواع سرطان ها، افزايش چشم گيري داشته است.
همان سال ها، رسانه هاي خارجي خبر از اعتراض مردم مکزيک در مقابله با آلودگی های محيط زيستی پتروشيمی ها که سلامت و بهداشت محيط آنان را با چالش روبه رو کرده، دادند.

تکرار همين فاجعه در ژاپن، يکی ديگر از نمونه های جالب توجه است. در ابتدای دهه 1950، جزيره کيوشو در ژاپن، اتفاقات غريبی را در اين ارتباط تجربه کرد. مشاهده پرندگانی که به يک باره از آسمان می افتادند و گربه هايی که ناگهان به طور عجيبي جيغ می زدند. بعد نوبت به ماهی ها رسيد و از آن جا که بخش عمده ای از سبد خانوار در ژاپن را ماهيان تشکيل می دهند، عوارض خيلی زود دامن انسان ها را گرفت. در مدت زمانی کوتاه پژوهشگران ژاپنی اعلام کردند علت اين بيماری ها تخليه فاضلاب شرکت پتروشيمی «چيزو» ژاپن به درياست.
موضوع تا آن جا بالا گرفت که سال 1957 قانون ممنوعيت ماهيگيری در ژاپن تصويب شد و پس از آن اعتراض های سراسری و گسترده ژاپنی ها هر روز در گوشه ای از این کشور گزارش می شد. مردم اين کشور از مسئولان می خواستند هر چه زودتر به اين روند تخريب گر و نابودکننده پايان داده شود حتا اگر قرار است پتروشيمی ها جمع شوند و زيان های اقتصادی را در پی داشته باشد. همان سال ها بود که بسياری از کشورهای جهان درصدد حذف برخی مواد خطرناک از صنايع پتروشيمی يا جمع آوری آن برآمدند.

نمونه هايی که عنوان شد در بسياری از کشورهای جهان اتفاق افتاده است. پيش از ورود پتروشيمی به ايران، بسياری از کشورها به فجايع اين صنعت آلاينده و خطرناک بر سلامت انسان و محيط زيست پی بردند و بنا به خواست افکار عمومی، قوانين و چارچوب های جديدی را برای احداث صنايع بزرگ و آلاينده به خصوص پتروشيمی ها که بسيار خطرناک هستند، در کشورهای خود تصويب کردند.
سال ها بعد از این وقایع، در ايران چندين کارخانه پتروشيمی برپا شد. در سی اخیر حاکمیت جمهوری اسلامی، هشت سال جنگ خانمانسوز ایران و عراق، استفاده از بمب های شیمیایی، تلاش های مخفیانه حکومت اسلامی برای دست یابی به بمب اتمی و دیگر سلاح های کشتار جمعی، برپایی نیروگاه های مخفی و علنی، آزمایش موشک های دوربرد و غیره و به ویژه عدم اطلاع رسانی و اعمال سانسور شدید بر مطبوعات و گزارشات، روشن نیست که مردم کدام شهرها و مناطق ایران بیش تر در معرض آلودگی های خطرناک قرار دارند.
با نگاهی به خبرها و گزارشات می توان به این نتیجه رسید که فاجعه زیست محیطی در ایران، حتا مراحل خطرناک را نیز پشت سر گذاشته و روزانه قربانی می گیرد. برای مثال، در آذر ماه 1385 استاندار وقت گلستان در جلسه شورای اداری استان که از شبکه استانی نیز پخش شد، با افتخار اعلام کرد؛ «گلستان را عسلويه دوم می کنيم.» در حالی که مردم نه از عسلويه چيز زیادی می دانستند و نه از ميزان فزاينده آلودگی هايی که در پی فعال شدن صنايع در عسلويه به خليج فارس وارد شده بود. آن ها تنها آگهی های تبليغاتی افتخارآميز «عسلويه بر قله توسعه و آبادانی» را از رسانه های حکومتی شنيده بودند و قطعا نمی دانستند تکرار ماجراي عسلويه، يعنی نابودی زيستگاهی که ميليون ها سال، سلامت آنان را تضمين کرده است. همان زمان کارشناسان اداره کل محيط زيست گلستان نظر مخالف خود را ابراز کردند و پای دانشگاهيان نيز با وساطت خبرنگاران حوزه محيط زيست، به اين بحث کشيده شد. بسياری از استادان و اعضای هيات های علمی دانشگاه ها با نگارش مقالات کاملا بی طرف و صرفا علمی، خطرات اجرای اين طرح را برای اکوسيستم جنگلی، مرتعی و کشاورزی منطقه گوشزد کردند و برخی نيز با انتشار نامه از ریيس جمهور و ریيس سازمان حفاظت محيط زيست خواستند جلوی وقوع چنين بحرانی را بگيرد. اما با وجود اين تلاش ها، پتروشيمی گلستان بدون انجام فرآيند قانونی ارزيابی زيست محيطی، کلنگ زنی شد و اکنون در مرحله ساخت و تجهيز کارگاه است...
فروردين 86 بود که محمدجعفرسادات موسوی، ریيس فراکسيون محيط زيست مجلس هفتم، در گفتگو با سايت آفتاب از به دنيا آمدن نوزادان ناقص الخلقه در شهرهای حاشيه خليج فارس به دليل ورود فاضلاب صنايع پتروشيمی به دريا خبر داد. او تاکيد کرد؛ خطرات ناشی از پتروشيمی ها برای انسان ها بسيار جدی و زيان بار است و سازمان محيط زيست بايد براي اين مساله فکری کند.
بعد از آن، محمدباقر نبوی، معاون محيط زيست دريايی سازمان حفاظت محيط زيست پس از بازگشت از سفر ماهشهر به روزنامه کارگزاران گفت: «در اين سفر دکتر حاتمی کيا، ریيس شبکه بهداشت ماهشهر آمارهای عجيبی از تولد کودکان ناقص الخلقه از جمله تولد 270 تا 370 کودک بدون سر در مدت شش ماه ارائه داد. هم چنين ریيس شبکه بهداشت ماهشهر از عقيم شدن شماری از مردان ماهشهری خبر داد که علت عمده آن احتمالا وجود آلاينده های پتروشيمی در آب های خليج فارس بوده است و قرار است اين مساله مورد بررسی قرار گيرد.»
خبرگزاری فارس نيز پيش از آن، به نقل از نبوی، اعلام کرده بود عواقب ناشی از جيوه در بافت ماهيان منطقه شامل ناراحتی های تنفسی، عقيم شدن کارگران پتروشيمی و تولد کودکان ناقص الخلقه است.
در سفر استانی ریيس جمهور احمدی نژاد به ماهشهر، ریيس بيمارستان ماهشهر به افزايش آمار تولد کودکان ناقص الخلقه اشاره کرد و از وی خواست با توجه به اين معضل برای رفع آن اقدام شود.
ايرج خسرونيا، ریيس جامعه متخصصان داخلی ايران نيز به رسانه ها گفت: «طبق بررسی های اعلام شده، در برخی نقاط جنوبی ايران در شهرهای حاشيه خليج فارس، مواد جيوه ای در مواد غذايی مشاهده می شود که دارای آثار سمی بر مغز استخوان و خون انسان است. شيوع چنين بيماری هايی در اثر استفاده از جيوه در جزاير جنوبی ايران است.»
اعلام نتايج آزمايش های سنجش ميزان جيوه در آلوده ترين منطقه خليج فارس- خورموسی- که به صراحت اندازه اين ماده در خليج فارس را بيش از حد استاندارد ذکر می کند نيز يکی ديگر از اين اخبار بود که بار ديگر نگاه های بسياری را به سوی پتروشيمی ماهشهر، بندر امام و رازی معطوف کرد.
با اين همه، سران حکومت و مسئولان اجرايی استان و دست اندرکاران شرکت پتروشيمی گلستان هم چنان بر ادعای خود مبنی بر اين که مسائل زيست محيطی پتروشيمی گلستان رفع شده است، پای می فشارند و هيچ سخنی نيز از چگونگی رفع آن، بر زبان نمی آورند. اکنون کارگاه اين شرکت در حال ساخت است تا عمليات احداث ساختمان آن را آغاز کند و مردم گلستان هم چنان در سکوت هستند و کسانی که سهام خریده اند در انتظار روشن شدن تکليف سهام خريداری شده خود هستند، بدون اين که به مساله تخریب آب، خاک، هوا، زيستگاه، جنگل، گياه، دريا و محصولات کشاورزی و محيط زيست خود و فرزندان شان بينديشند.
روزنامه همشهری، روزنامه شهرداری تهران، 22 آذر ماه 1338، نوشت: «تحقیقات انجام شده توسط شركت كنترل كیفیت هوا و وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشكی جمهوری اسلامی ایران حاكی است میزان این آلاینده ‌ها در شهر تهران 2/8 برابر استاندارد جهانی است. اين معضل نيز هر سال به هنگام سرد شدن هوا در فصل پاييز و زمستان به‌دليل شرايط پايدار هوا و پديده وارونگی دما چندين بار مدارس تهران تعطيل شده و كارشناسان به طور مكرر از كودكان،‌ كسانی كه مشكلات قلبی و تنفسی دارند، زنان باردار و سالمندان خواسته اند از منزل خارج نشوند.
وجود بيش از 5/2 ميليون خودرو در سطح شهر و تردد روزانه اين خودروها در دل خيابان ‌ها از سويی و وجود كارخانه‌ ها و كارگاه ‌های آلاينده، آلودگی هوا تهران را تشديد می كند. بر اساس گزارش شركت كنترل ترافيك در حال حاضر تنها 17 درصد حمل و نقل شهر تهران به وسیله اتوبوس، 5 درصد با مترو و 20 درصد از طريق تاکسی ‌ها و ون ‌ها و آژانس‌ ها صورت می ‌گیرد. اين در حالی است كه در سال 76 در تهران حدود 700 هزار خودرو تردد می ‌كرد كه امروز تعداد آن‌ ها از سه ميليون و پانصد هزار دستگاه گذشته است؛ اين يعنی اين كه هر دو سال يك بار شمار خودروهای تهران دو برابر شده است. براساس استانداردهای جهانی بايد به ازای هر يك ‌هزار نفر، يك دستگاه اتوبوس وجود داشته باشد. بدين ترتيب برای 12 ميليون جمعيت تهران، 12 هزار دستگاه اتوبوس و 7 خط مترو نياز است. اين در حالی است كه هم‌اكنون تنها 4500 دستگاه اتوبوس داريم. علاوه بر اين در سال ‌هاي اخير، سرعت حركت اتوبوس ‌ها از 30 كيلومتر به 20 كيلومتر در ساعت رسيده است كه اين در حد يك فاجعه است...
مصرف بنزین به طور طبیعی موجب آلودگی هوا می‌شود. روزانه ۱۲۰۰ تن آلاینده در هوای تهران پخش می‌شود. اگر آلودگی‌ های شهر تهران ناشی از دود خودروهای سواری بيش تر از 50 درصد در نظر گرفته شود، در نتیجه توليد 600 تن آلاینده در تهران حاصل سفرهای سواره در تهران است.
انتشار آلاينده ها در هوا عوارض سوء متعددی برای ساكنان شهر تهران به وجود می ‌آورد؛ خطر مرگ و میر شهروندان تهرانی با افزایش ذرات معلق افزایش می ‌یابد، مرگ بین 7 تا 9 هزار نفر در سال - یعنی تقریبا هر ساعت یک نفر- از مهم ترين عوارض آلودگی هوا در شهر تهران است. تجمع بيش از حد سرب، باعث بيمارهای عصبی از جمله پرخاشگری، بی حوصلگي، زود رنجی، افسردگی و خستگی مفرط می شود. هم چنين موجب تهدید سلامت نوزادان داخل رحم، زايمان زودرس، مرده ‌زايی، افزايش اختلالات جنينی و بروز بيماری های ديگری از قبیل خشكی چشم و التهاب پلك، كوتاهی قد، افزايش وزن، كم تحركی، اختلالات گفتاری، كاهش بهره هوشی، كند ذهنی، ضایعات كبدی، ‌تنگی نفس، تحريك گلو و ریه ‌ها، گوش‌ درد، انواع عفونت ‌های تنفسی چون برونشيت، تحريك مجاری هوايی و تشديد آسم،‌ سرطان ريه، پوكی استخوان و بيماری های قلبی می شود.
همه این گزارشات، اسفناک شدن وضعيت آلودگی هوا در ايران را نشان می دهد. حکومت در اسلامی در این سی سال، به ویژه سال های اخیر، نه تنها اقدام عاجلی در جهت خنثی کردن اين معضل خطرناک انجام نداده، بلکه طی سال های گذشته فقط در تهران، تعداد قابل توجهی از شهروندان بر اثر بالا رفتن آلودگی هوا جان خود را از دست دادند. در تمام دنيا، مسئول اصلی کنترل کيفيت هوا دولت ها هستند. بر این اساس، اين وظيفه حکومت اسلامی است که سلامت شهروندان خود را از هر حيث تضمين کند. اقداماتی از قبيل انتقال کارخانه ها به حاشيه شهرها، جمع آوری به موقع زباله، جمع آوری اتومبيل های فرسوده از سطح خيابان ها، تامین اتوبوس های مور نیاز برای تسریع در رفت و آمد شهروندان با وسایل نقلیه عمومی، افزايش فضای سبز و پاکسازی محيط زيست و غیره از ابتدایی ترین وظايفی است که نهادهای حکومتی موظف به انجام آن هستند.

طبق آمار رسمی دولت قزاقستان، در طول ۴۰ سال ۴۹۶ بمب اتمی در خاک این کشور آزمایش شده است. بیش از نیم میلیون از جمعیت ۱۶ میلیونی این جمهوری تحت تاثیر تشعشعات رادیو اکتیو قرار گرفته ‌اند و از دولت مقرری ناچیزی دریافت می‌ کنند.
در سال ۱۹۴۹، در سمی‌پلاتینسک قزاقستان نخستین بمب ‌اتمی آزمایش شد. مردم قزاقستان در آن زمان درباره‌ خطر تشعشعات رادیو اکتیوی این آزمایش ‌ها آگاهی نداشتند. امروزه بسیاری از آن ها از بین رفتن سلامتی خود را ناشی از این آزمایش ‌های هسته ‌ای سابق می ‌دانند.
میزان مبتلایان به سرطان خون در میان کودکان ۱۰ برابر و در میان افراد بالغ ۵ برابر برآورد می‌شود. مرکز آزمایش ‌های اتمی شوروی سابق در ۲۹ اوت سال ۱۹۹۱ رسما بسته شد.
یوسف پیلتن، روزنامه نگار ایرانی و مدیر وبسایت «قزاقستان» که سال هاست در این کشور اقامت دارد، در گفتگو با بخش فارسی دویچه‌وله درباره‌ پیامدهای آزمایش‌های اتمی در قزاقستان و وضعیت کنونی آن چنین توضیح می‌دهد: «آزمایش ‌های هسته ‌ای در بین استان های سمی‌پلاتینسک و استان کاراگاندا صورت گرفته و امروزه هم ما در این استان ها آثار این فاجعه را می ‌بینیم. پس از ۶۰ سال هم اثرات تشعشعات را می ‌توان روی مردم دید. بسیاری از مردم سمی پلاتینسک عینک می ‌زنند، کودکان بدون دست و پا و ناقص به دنیا می ‌آیند. عقب ماندگی ذهنی در میان آن ها بسیار زیاد هست. در مناطقی که انفجار هسته ‌ای انجام گرفته دریاچه ‌ای به وجود آمده که مردم به آن دریاچه شیطان می ‌گویند.»
نمونه قزاقستان، شامل حال همه کشورهایی است که دارای نیروگاه های اتمی و بمب اتمی و دیگر سلاح های شیمیایی و فسقری کشتار جمعی هستند.
در تاریخ برای اولین بار، دولت وقت آمریکا بود که بمب اتم را علیه مردم ژاپن به کار برد. ۶۴ سال پیش، ۶ ماه اوت، نخستین بمب اتم شهر هیروشیما را با خاک یکسان کرد و جان ۱۴۰ هزار نفر از ساکنان آن را گرفت.
بر اساس آمارهای تخمینی، ۱۴۰ هزار نفر در جریان فاجعه‌ اتمی هیروشیما جان خود را تنها در عرض چندین ماه از دست دادند. سه روز پس از این واقعه، در روز ۹ ماه اوت، دومین بمب اتم ارتش آمریکا به شهر ناکازاکی اصابت کرد. این حادثه نیز منجر به مرگ ۷۰ هزار نفر شد. در روز ۱۵ اوت سال ۱۹۴۵ سرانجام ارتش ژاپن تسلیم شد.
با وجود گذشت چندین دهه از فاجعه اتمی هیروشیما و ناکازاکی، هم چنان پیامدهای بمب اتم سالانه جان هزاران نفر را می ‌گیرد. این افراد عمدتا مبتلا به انواع مختلف سرطان از جمله سرطان خون می‌ شوند.
***

سرانجام رويتر، درباره نتایج اجلاس کپهاگ نوشت: «در پايان اجلاس مهم سران در كنفرانس آب و هوا، كشورهاى اروپايى با پيمان كپنهاگ با بى ميلى برخورد كردند و برخى از آن ها بسيار منتقد بودند. اتحاديه اروپا مىگويد با اين توافقنامه آن ها سرخورده شدند. نخست وزير سوئد، فردريك راين فلد كه رياست دوره اى اتحاديه اروپا را دارد گفت: اين يك موافقت نامه كامل نيست و تهديد آب و هوا را حل نخواهد كرد. وى گفت تهديدات آب و هوا تهديدى براى نوع بشر مى باشد. نماينده سودان در اين اجلاس گفت: اجراى قرارداد آب و هوا در آفريقا مثل هولاكوست خواهد بود زيرا عامل سيل، خشكسالى، رانش زمين و بالا آمدن سطح دريا خواهد بود. اظهارنظر وى توسط بسيارى از نمايندگان كشورها از جمله اسپانيا و انگلستان تكرار شد.»
در شرایطی که فجایع زیست محیطی کره زمین و ساکنان آن را تهدید می کند، بیش از ده هزار نماینده از یکصد و نود و سه کشور جهان در اجلاس کپنهاگ شرکت کرده بودند و بزرگ ‌ترین گردهمایی بین ‌المللی محسوب می شود به هیچ توافق و دستاورد مهمی نرسیدند. گقته می شود که به ویژه نمایندگان آمریکا و چین، حتا ترمزهای اصلی این اجلاس بودند. این مساله یک بار دیگر نشان داد که سیستم سرمایه داری جهانی و دولت هایشان، قبل از این که به منافع و زیست و زندگی شهروندان خود و به طور کلی شهروندان جهان اهمیت دهند به فکر رقابت های اقتصادی و سیاسی و نظامی خود و کسب سود بیش تر هستند.

پس از ناکامی اجلاس کپنهاگ، انتقادها تنها به سران کشورها و دولت ‌های شرکت‌ کننده در این اجلاس محدود نمانده، بلکه بیش از همه متوجه خود سازمان ملل متحد نیز شده است. برای نمونه، جو لاینن، مدیر هیات نمایندگی پارلمان اروپا، از «ناکارایی عمیق روش ‌های سازمان ملل» سخن گفته و افزوده که این نهاد بین ‌المللی نیازمند اصلاحات همه ‌جانبه است.
این اولین بار نیست که سازمان ملل با چنین انتقادهای تندی مواجه می شود. پیش از جمله‌ نظامی آمریکا به عراق نیز سازمان ملل با انتقادهای جدی روبرو شده بود. اساسا شورای امنیت سازمان ملل، متشکل از قدرت ‌های دارای حق وتو، یعنی آمریکا، روسیه، چین، بریتانیا و فرانسه این سازمان را هدایت می کنند. بنابراین، سازمان ملل بیش از پیش و به ویژه پس ازفروپاشی شوروی، به ابزاری برای پیش برد اهداف اقتصادی، سیاسی و حتا نظامی قدرت های بزرگ تبدیل شده و از اهداف اولیه خود در جهت دفاع از حقوق انسان ها، کمک به کشورهای آسیب دیده و فقیر، دفاع از محیط زیست، جلوگیری از بروز جنگ و غیره ناتوان شده است.
اساسا فجایع سرمایه داری تنها به تخریب محیط زیست محدود نمی شود و تمام عرصه های زندگی انسان را در برمی گیرد. اخیرا بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد، طی سخنانی در اجلاس سران کشورهای عضو سازمان کشاورزی و خوارو بار جهانی FAO، گفته بود: «بحران خوار بار جهانی امروز باید زنگ خطری برای آینده باشد.» وی گفت که تا سال 2050 جمعیت کره زمین به 1/9 میلیارد تن خواهد رسید. این افزایش کمی جمعیت در حالی به وقوع خواهد پیوست که هم اکنون بیش از یک میلیارد تن در جهان از گرستگی رنج می برند. وی برای برخورد با این چالش بزرگ، بر آورد کرد که تا سال 2050 تولیدات غذائی باید به میزان 70 در صد در جهان افزایش یابد.»
باین ترتیب، انسان های آزاده، به ویژه مزدبگیران نباید به چنین کنفرانس هایی دل خوش کنند و منتظر بی عملی ها و وعده های پوچ و دروغین دولت های سرمایه داری شوند. از این رو، محرومان، ستم دیدگان و استثمارشدگان جهان، تنها با همبستگی انسانی و طبقاتی خود و با مبارزه طبقاتی پیگیر و مداوم علیه سیستم سرمایه داری و دولت های آن ها می توانند هم وضع موجود را به نفع کل بشریت تغییر دهند و هم جلو فجایع انسانی و از جمله تخریب محیط زیست را بگیرند.
بیست و نهم آذر 1388 - بیستم دسامبر 2009

هیچ نظری موجود نیست: