۱۳۹۱ اسفند ۷, دوشنبه

داریوش افشار: بخشهایی از متن فارسی "وزارت اطلاعات و امنیّت ایران: یک نمودار

داریوش افشار: بخشهایی از متن فارسی "وزارت اطلاعات و امنیّت ایران: یک نمودار"


 بخشهایی از متن فارسی "وزارت اطلاعات و امنیّت ایران: یک نمودار"
 از انتشارات شاخۀ پژوهشی، کتابخانۀ کنگره آمریکا

پیشگفتار برگرداننده:

در دسامبر 2012، شاخۀ پژوهشی کتابخانۀ کنگرۀ ایالات متحده گزارشی را در مورد وزارات اطلاعات و امنیّت ایران انتشار داد که در برخی از رسانه های اینترنتی ایرانی بازتاب پیدا کرد و به "گزارش پنتاگون در مورد وزارت اطلاعات" معروف شد.
این گزارش حاوی مطالب گسترده ای از تاریخچه و عملکردهای وزارت اطلاعات رژیم جمهوری اسلامی است؛ مطالبی که در گذشته به اشکال گوناگون و پراکنده، به دفعات متناوب در بسیاری از رسانه های ایرانی بازگو و مطرح شده بودند.
از آنجائیکه در این دوران سرنوشت ساز در تاریخ ایران، انتشار این گزارش از سوی کتابخانۀ کنگرۀ ایالات متحده، که نهادی وابسته به وزارت دفاع این کشور (پنتاگون) است مطرح میشود، میتواند برای هر کنشگر سیاسی و پژوهشگر ایرانی که نگران آیندۀ ایران است پرسش برانگیز و مایۀ کنجکاوی بیشتری باشد.

این گزارش، ظاهرا تاریخچه و عملکردهای وزارت اطلاعات و امنیّت ایران را بشکل یک جزوه جمع آوری کرده و میتواند برای آگاهی رسانی به ایرانیان و به ویژه آندسته از نسل جوان ایرانی که هنوز از برخی از عملکردهای پیشین و یا اخیر "واواک" بی اطلاع هستند، سودمند باشد. آگاهی از عملکردهای وزارت اطلاعات میتواند شناخت بهتری را از کلیّت حکومت جمهوری اسلامی بدست بدهد. این شناخت برای آنهائیکه هنوز دچار برخی توهمات نسبت به ماهیّت حکومت جمهوری اسلامی هستند لازم و حیاتی است. از اینرو، خواندن این گزارش و یادآوری ماهیّت بازوی جنایت پیشۀ سیستم حکومتی جمهوری اسلامی به هم میهنان توصیه میشود.
در عین حال لازم به تأکید است که نکاتی در این گزارش نوشته شده اند که اشتباه و مبهم هستند. تا آنجائیکه در توان و حد دانش مترجم بوده، سعی شده است تا این نکات برجسته شود، و با واژۀ "اشارۀ ..." در نقاط مربوطه مشخص گردیده اند. البته خارج از موضوع نخواهد بود که پرسیده شود، چگونه است که نهادی مانند شاخۀ پژوهشی کتابخانۀ کنگرۀ ایالات متحده آمریکا، که از امکانات، دانش و بودجۀ متنابهی برخوردار است، اینچنین بی دقّتی ها و اشتباهاتی را از خود بروز داده است.

در چند مورد، این گزارش با اشاره به اصلاح طلبان حکومت جمهوری اسلامی، آنها را با آرمانهای "مردمسالاری" و "آزادیخواهی" در مقابل تندروها و اصولگرایان معرفی میکند. باید یادآوری کرد که بمدّت 24 سال از 34 سال عمر جنایتبار جمهوری اسلامی، "اصلاح طلبان" در مصدر حکومت اسلامی در ایران بوده اند: 8 سال نخست وزیری میر حسین موسوی، 8 سال ریاست جمهوری علی اکبر رفسنجانی و 8 سال ریاست جمهوری محمّد خاتمی. بیشترین جنایات رژیم جمهوری اسلامی، از جمله قتلهای سیاسی زنجیره ای، قتل عام زندانیان سیاسی در طول دهۀ 60 و کشتار بیسابقۀ هزاران زندانی سیاسی فقط در تابستان سال 1367، در زمان دولتهای "اصلاحات" بوقوع پیوستند. باید از مؤلفین این گزارش پرسیده شود که آیا جنایاتی که در دوران حمکرانی "اصلاح طلبان" بوقوع پیوستند هم بخشی از آرمانهای "آزادیخواهی" و "مردمسالاری" این جناح از حکومت بود؟ این جنایات، با پا به میدان گذاشتن محمود احمدی نژاد همچنان ادامه داشته است و ایران امروز به نسبت جمعیّت خود، رکورد دار بالاترین ارقام اعدام انسانها و قتل حکومتی در جهان است. این هم یکی دیگر از "اشتباهات" فاحش و گمراه کنندۀ این گزارش است که خواننده میبایستی با هشیاری و تأمل با آن برخورد کند.

ظاهرأ، پس از گذشت مدّت کوتاهی ازانتشار این گزارش، مقامات آمریکائی آنرا بعلّت "دقیق نبودن در برخی نکات نوشته شده"،  "پس گرفتند" (در اینجا باید اضافه کنم که من هیچگونه اطلاعیۀ رسمی را در این مورد از طرف کتابخانۀ کنگره پیدا نکردم، و متن این گزارش در تارنمای http://freebeacon.com/iran-spy-network-30000-strong/ که یک تارنمای نسبتأ معتبری است، هنوز پابرجا است). متعاقب این عملکرد، در روز یکشنبه 17 فوریه 2013، بنا به گزارش “mailonline”، دیوید آزبورن نگارندۀ این گزارش، پس از مرور دوبارۀ آن که با ابتکار شاخۀ پژوهشی کتابخانۀ کنگره انجام گرفته است، این گزارش را یکبار دیگر به پنتاگون ارائه داده است. دلیل برای این بازنگری هم قابل تأمل و تفکر است.

اصولأ زمانیکه گزارشی از سوی یک نهاد دولتی در بارۀ یک نهاد، دولت و یا حکومتی دیگر انتشار داده میشود، خواندن بین خطوط آن از اهمیّت بالایی برخوردار است؛ چرا که معمولأ این نوع گزارشات میتوانند بیانگر اتخاذ یکسری سیاستها در آینده باشند که هدف از انتشار بیرونی آنها آماده نمودن اذهان عمومی است.
جدا از دانسته های سودمندی که بصورت یک جزوه جمع آوری شده است، مهمترین پیام این گزارش آن است، که از سازمان مجاهدین خلق ایران، "بعنوان جدّی ترین سازمان تهدید کنندۀ جمهوری اسلامی ایران" نام برده است. این نکته، در دوران کنونی که پراکندگی مزمنی در میان تمامی نیروهای سرنگونی طلب وجود دارد کاملأ درست است.
امّا، آیا این گزارش با مطرح کردن این نکته میتواند حاوی پیامی برای افکار عمومی باشد؟ حال، که سازمان مجاهدین از لیست سازمانهای تروریستی وزارت امور خارجۀ آمریکا خارج شده است، میتواند از سوی غرب حمایت شود و بعنوان جایگزین رژیم کنونی ایران مطرح گردد؟ با همین بینش، و روی دیگر همان سکّه، آیا این میتواند پیامی از جانب ایالات متحده به رژیم باشد که چنانچه در راستای فعالیّتهای اتمی خود با غرب همکاری کند و جام زهر پذیرش خواست های غرب را بنوشد، میتواند به بقای ننگین خود با حمایت غرب ادامه دهد، امّا در غیر اینصورت جایگزین آن آماده است؟
پرسشهای متفاوت دیگری بدون شک وجود دارند. آیا انتشار بیرونی این گزارش، آنهم در این دوران سرنوشت ساز، میتواند بدون دنبال کردن اهداف مشخصی در راستای سیاستهای معیّن شده ای از سوی پنتاگون و یا کاخ سفید باشد؟

لازم به اشاره است، که این گزارش در یکی دو مورد مشخّص، اسامی اشخاصی را نام برده و آنان را بعنوان همکاران "واواک" معرفی کرده است. از آنجائیکه اثبات این ادعا توسط مراجع صلاحیّت دار قانونی و حقوقی هنوز به انجام نرسیده است، به دلایل روشن، از آوردن آن بخشها در این ترجمان فارسی خودداری شده است.

جامعۀ ایرانی، به ویژه کنشگران سیاسی سرنگونی طلب، هرچند پراکنده، امّا میبایستی این پرسشها، و پرسشهای دیگر در مورد این گزارش را با خود و در میان خود مطرح کنند. اگر ایرانیان پیشرو، مردمسالار، آزادیخواه و سکولار، به از میان برداشتن رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی، که به مدّت 34 سال تمامی شیرازه های مادّی و معنوی ایران را از هم گسسته، با جدیّت می اندیشند، ناچار هستند تا در مقابل هرگونه برنامه ریزی از پیش طراحی شده ای برای سرنوشت ایران دست به یک حرکت آینده نگرانه بزنند. این حرکت جدا از یک هم پیمانی گسترده در میان تمامی نیروهائی که در راستای براندازی رژیم فعالیّت میکنند نیست.

در پایان، از دوستانی که با در اختیار گذاشتن وقت گرانبهای خود در ویراستاری روایت فارسی این گزارش بمن یاری رساندند، صمیمانه سپاسگزاری و قدردانی میکنم.

داریوش افشار
اسفند ماه 1391





هیچ نظری موجود نیست: