۱۳۹۴ اسفند ۱, شنبه

ناجی‌العلی، کارتونیستی که تا پای جان برای مردمش رزمید

ناجی‌العلی، کارتونیستی که تا پای جان برای مردمش رزمید
ناجی سلیم العلی (۱۹۳۶ - ۲۹ اگست ۱۹۸۷) هنرمند فلسطینی با شخصیت کارتون منحصر به فرد خودش که به «حنظله» شهرت داشت، منحیث مشهورترین کارتونیست جهان عرب تا امروز شناخته می‌شود. موضوع کارتون‌های وی بیشتر مصایب فلسطینیان و نقش‌های خاینانه دول امریکا، اسراییل و کشورهای عربی در برابر این ملت ستمدیده بود. ناجی‌العلی این شهرتش را برای کارتون‌های خارق‌العاده و روح مبارزه‌جویانه‌اش کسب کرده بود. ایستادگی وی بر دفاع شجاعانه از مردمش بالاخره باعث شد که هدف ترور «موساد» قرار گرفته به شهادت رسد.
ناجی‌العلی در ۱۹۳۶ در روستای الشجره فلسطین به دنیا آمد و در ۱۹۴۸ این ساحه از جمله ۴۸۰ روستایی بود که برای ایجاد کشور اسراییل با خاک یکسان شد. هنوز ۱۰ سال داشت که مجبور به ترک سرزمینش به مقصد اردوگاه مهاجران فلسطینی در جنوب لبنان شد. العلی در مقاله‌ای درمورد زندگی دردآورش که نمایانگر زندگی اغلب فلسطینیان شده می‌تواند، می‌نویسد:
«از کجا آغاز کنم؟ شاید هم از روزی که ما فلسطین را به مقصد اردوگاه عین‌الحلوه در جنوب لبنان ترک کردیم. و از نگاه‌هایی در چشمان مادران و پدران مان که از حقیقت سخن نمی‌گفت، بلکه اندوهی را بیان می‌داشت. اندوه، زبانی که از دریچه آن ما جهان را شناختیم، زبان قهر که راه بیرون‌رفت خود را گاهی از طریق سخنان و گاهی هم از طریق کردار ما پیدا می‌کند.»
در جولای ۱۹۵۲ زمانی که انقلاب شروع شد، العلی یکجا با جوانان دیگر به جاده‌های اردوگاه ریخته، شعار «زنده‌باد انقلاب» سر داد و به دفاع از آن دیوارنویسی می‌کردند. بنابر این برای چندین بار به زندان افکنده شد. در این آوان است که العلی علاقمند رسامی می‌شود:
«همانند دیگران در اردوگاه، ضرورتش را دیدم که احساساتم را بیان دارم... در آن دوره‌ی زندگی‌ام علاقمندی شدید به رسامی پیدا کردم. شروع کردم تا دید سیاسی، تشویش و اندوه‌ام را از طریق رسامی روی دیوارها بیان دارم. همیشه خود را مطمئن می‌ساختم که قبل از رفتن به زندان با خود قلم داشته باشم.»
سپس در جریان سیمناری در اردوگاه، غسان کنفانی (نویسنده و روزنامه‌نگار متعهد فلسطینی و عضو رهبری «جبهه‌ مردمی آزادی فلسطین» که در ۸ جولای ۱۹۷۲ به دست موساد به قتل رسید) رسامی‌های وی را در روی دیوارهای تالار می‌بیند و دو تایش را در مجله‌ی ملی‌گرای عرب به نام «الحریت» به چاپ می‌رساند. هرچند، العلی برای یک سال در «اکادمی هنرها» درس می‌خواند ولی در آن مدت برای شش یا هفت بار دستگیر و زندانی می‌شود، که دیگر نمی‌تواند به تحصیلش ادامه دهد. بعد از آن فرصتی می‌یابد تا در مجله «الطالیه الکویتی» که توسط «حزب مترقی کویت» به نشر می‌رسید، کار کند. در این زمان است که ناجی‌العلی شخصیت کارتون منحصر به فرد خودش با نام «حنظله» را خلق می‌کند.
ناجی‌العلی خالق شخصیت کارتونی «حنظله» بود که به نماد ستم‌کشیدگی ملت مبارز فلسطین بدل گشت.
ناجی‌العلی خالق شخصیت کارتونی «حنظله» بود که به نماد ستم‌کشیدگی ملت مبارز فلسطین بدل گشت.
حنظله به عربی سیب تلخ معنا می‌دهد و کودک ۱۰ ساله‌ای است که شاهد تمام تلخی‌های موضوع کارتون‌های العلی می‌باشد. کودک پابرهنه با لباس‌های پینه‌ای که کارتونیست او را چنین توصیف می‌کند:
«حنظله را برای اولین بار برای خوانندگان، این طور معرفی کردم، "منم حنظله از اردوگاه عین‌الحیوا. سوگند می‌خورم که در راه حقیقت وفادار بمانم..." این وعده را با خود سپردم. حنظله‌ی پابرهنه و کوچک نماد کودکی‌ام بود. او در سنی قرار داشت که من فلسطین را ترک کردم و به نحوی امروز هم در همان سن قرار دارم. هرچند، تمام این‌ها ۳۵ سال پیش اتفاق افتاد ولی جزییات آن دور زندگی‌ام، هنوز در خاطرم‌ پابرجاست.»
و در جاهای دیگر علت ایجاد شخصیت کارتون حنظله را بیشتر توضیح می‌دهد:
«دوستانی داشتم که با آنان کار، اعتراضات و روزهای زندان را یکجا سپری می‌کردم تا این که آنان به انسان‌های عادی مبدل شده و مصروف زندگی شخصی خود شدند. نگران بودم که نشود من هم به انسان عادی تبدیل شده منحل گردم. در خلیج این کودک را به دنیا آوردم و در خدمت مردم قرارش دادم. او به دوستدارانش متعهد است.»
«نامش حنظله است و به مردم عهد سپرده که با خود صادق باشد. وی را قسمی نقاشی کردم که کودک زیبایی نباشد و موهایی همچون پر جَیره داشته باشد. جَیره از پرهایش مانند سلاح استفاده می‌کند. حنظله کودک چاق و چله، خوشحال، آرام و نازدانه نیست. او کودک پابرهنه‌ای است که مرا از ارتکاب اشتباه دور نگه‌می‌دارد. هرچند زمخت به نظر می‌رسد ولی بوی مشک می‌دهد. دستانش به سان اعتراض در عقبش گره خورده که راه‌حل‌های صلح به شیوه‌ی امریکایی را نمی‌پذیرد.»
«او همچون عقربه‌ی قطب‌نما به‌طور مداوم به‌سوی فلسطین اشاره می‌کند. فلسطین نه به معنای جغرافیایی، بلکه از دید انسانی آن –نماد راه عدالت که چه در مصر باشد، ویتنام یا افریقای جنوبی.»
سپس ناجی‌العلی به لبنان برگشت و در ۱۹۸۲ اسراییل جنوب لبنان را برای سرکوب مردم فلسطین اشغال نمود. ارتش اسراییل در آنجا دست به جنایات جنگی زد و العلی شاهد این قساوت‌ها بود. او و خانواده‌اش باوجودی که افراد غیرنظامی بودند، اما برای چندین روز منحیث اسیر جنگی بسر بردند. وی از معاهده صلح کمپ دیوید مانند دیگر فلسطینیان ناراض بود و بر این باور بود که دولت امریکا و کشورهای عربی در حق آنان خیانت نموده‌اند، و این دلخوردگی در کارتون‌هایش بازتاب یافته است.
ناجی‌العلی مجبور شد تا در ۱۹۸۳ از لبنان به کویت رفته با روزنامه «القبس» کارش را آغاز کند. پس از آن در ۱۹۸۵ به انگلستان رهسپار شد تا در بخش جهانی این روزنامه به کار ادامه دهد. در آنجا نیز از گزند تهدید و فشار در امان نبود. به گفته خود و همکارانش، بیش از ۱۰۰ بار هشدار دریافت کرد، لیکن مضمون کارتون‌هایش تغییر نکرد و همچون گذشته به مبارزه از طریق هنرش ادامه داد. این ایستادگی بالاخره جانش را تهدید کرده در ۲۲ جولای ۱۹۸۷ هنگامی که در جلو دروازه ورودی روزنامه «القبس» ایستاده بود، مورد هدف گلوله دو مرد ناشناس قرار گرفت که به شقیقه راستش اصابت نمود. وی تا روز مرگش در ۲۹ اگست ۱۹۸۷ در حالت کوما به سر برد. اگرچه مطابق خواست العلی باید در کنار آرامگاه پدرش در اردوگاه عین الحلوه در جنوب لبنان به خاک سپرده می‌شد، ولی بنابر مشکلات امنیتی در «گورستان اسلامی بروکود» در بیرون شهر لندن به خاک سپرده شد.
پولیس لندن دو مرد مظنون را دستگیر نمود و قتل العلی به «سازمان آزادی‌بخش فلسطین» ربط داده شد، اما بعدها معلوم شد که قاتلان گماشتگان سازمان استخباراتی «موساد» متعلق به اسراییل بودند.
ناجی‌العلی ۴۰ هزار نقاشی به جا گذاشت و چندین جایزه هنری را از آن خود کرد. طبق گفته‌ی خودش حنظله امروز شاهد تلخی‌ها در کشورهای مختلف جهان است:
«در نخست او [حنظله] یک کودک فلسطینی بود، ولی آگاهی وی بلند رفت تا افق دید ملی، جهانی و انسانی داشته باشد.»
امروز ده‌ها کارتونیست دیگر حنظله را شاهد تلخی‌ها در کشورهای مختلف منطقه مانند مصر، سوریه، لبنان و ایران نموده‌اند.
نشریه «نیویارک تایمز» درمورد آثار وی نوشت: «اگر می‌خواهید بدانید که عرب‌ها درمورد امریکا چه فکر می‌کنند، باید کارتون‌های العلی را بنگرید.» و مجله «تایم» اظهار داشت: «این مرد با استخوان انسان‌ها نقاشی می‌کند.»
ناجی‌العلی از آنجمله هنرمندان باوجدان سیاسی بود که نشان داد با هنر و قلم می‌توان دشمنان مردم را گلوله‌باران کرده مدافع والاترین ارزش‌های انسانی بود. در یک کشوری که غرق فاجعه و جنگ و مصایب گوناگون باشد، هنرمندی که آثارش به گفته شاملو «درد شهر و دیارش را فریاد» نکند، بود و نبودش بی‌اثر بوده و چه بسا در خدمت ستمگران قرار خواهد گرفت.
بر تمامی هنرمندان افغانستان تیره‌روز است که ناجی‌العلی‌ها را سرمشق قرار داده، با هنر شان به جنگ سیاهی و استبداد و خیانت‌هایی بروند که در هرگوشه کشور ما گلوی ملت را می‌فشارند.

هیچ نظری موجود نیست: