۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۵, شنبه

معمای ترور مصطفی بدرالدین

معمای ترور مصطفی بدرالدین


Image copyrightEPA
Image captionاعضای حزب‌الله در بیروت تصویری از مصطفی بدرالدین را در مراسم تشییع جنازه او در دست گرفته‌اند
حزب‌الله لبنان مسئولیت قتل بلندپایه‌ترین فرمانده نظامی خود، مصطفی بدرالدین را به گردن "گروه‌های تکفیری" انداخته است، اما نه گروه‌هایی همچون داعش و جبهه نصرت که به صفت "تکفیری" شهرت دارند و نه دیگر گروه‌های درگیر با حزب‌الله در سوریه تاکنون چنین مسئولیتی را نپذیرفته‌اند.
رامی عبدالرحمن، رئیس گروهی به نام دیدبان حقوق بشر در سوریه که به نوعی از ابزارهای اطلاع‌رسانی گروه‌های مخالف نظام حاکم بر سوریه به شمار می‌رود نیز در گفتگوهای متعددی که با رسانه‌های عربی داشته، گفته است که هیچ‌یک از گروه‌های مسلح درگیر با حزب‌الله در سوریه در قتل مصطفی بدرالدین دست نداشته‌اند و اساسا این گروه‌ها در روزهای اخیر هیچ راکت یا خمپاره‌ای در منطقه‌ای که قتل در آن رخ داده است، شلیک نکرده‌اند.
همزمان، موجی در رسانه‌های عربی به راه افتاده است در ترویج این نظریه که مصطفی بدرالدین قربانی تصفیه درونی حزب‌الله شده و به دست عوامل خود این حزب یا متحدانش کشته شده است. افکار عمومی جهان عرب نیز که بویژه پس از ورود حزب‌الله به صحنه جنگ در سوریه، بخش عمده‌اش علیه این حزب برانگیخته شده است، نسبت به روایت حزب‌الله از قتل مصطفی بدرالدین ابراز تردید می‌کند. برای نمونه، در نظرسنجی سایت اینترنتی شبکه الجزیره، ۷۸ درصد پاسخ‌دهندگان روایت حزب‌الله را قابل پذیرش ندانسته‌اند.
نظریه‌ای که در رسانه‌های عربی عمدتا مخالف حزب‌الله و همچنین در سطح گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی ترویج می‌شود، می‌تواند کارزاری تبلیغاتی علیه حزب‌الله باشد، بویژه آنکه این رسانه‌ها عموما در صف مخالفان حزب‌الله جای دارند و کسانی هم که با عنوان کارشناس و تحلیلگر این نظریه را ابراز می‌کنند، مخالفان آشکار حزب‌الله هستند. با این حال، حتی در نگاهی بی‌طرف نیز، روایت حزب‌الله از چگونگی قتل فرماندهش، پرسش‌برانگیز و ابهام‌آفرین است.

گمانه‌ها

حزب‌الله محل حادثه را یکی از مراکز خود در نزدیکی فرودگاه دمشق اعلام کرده است، یعنی منطقه‌ای که در کنترل ارتش سوریه قرار دارد و با نقاطی که گروه‌های مخالف در آن مستقر هستند، فاصله زیادی دارد. اگر منظور حزب‌الله از گروه‌های تکفیری، داعش باشد، مدت‌هاست که تحرکی از داعش در منطقه‌ای که فرودگاه دمشق در آن قرار دارد گزارش نشده است. جبهه نصرت نیز که با عنوان بازوی القاعده و موصوف به صفت تکفیری شناخته می‌شود، کلا در این منطقه فعال نیست.
Image copyrightREUTERS
Image captionچند مقام ارشد حزب‌الله در مراسم یادبود مصطفی بدرالدین در بیروت
مقر حزب‌الله در نزدیکی فرودگاه دمشق در جنوب شرقی این شهر و مشرف به منطقه‌ای معروف به غوطه شرقی است. بخش‌هایی از غوطه شرقی در کنترل گروه‌هایی همچون جیش‌الاسلام و جیش‌الرحمن قرار دارد، اما نقاط استقرار این گروه‌ها فاصله زیادی از محل حادثه دارد و به نظر نمی‌رسد که توان عملیاتی این گروه‌ها و دسترسی آنها به سلاح‌های سنگین پیشرفته در حدی باشد که بتوانند هدفی چنان دقیق و مهم را از فاصله دور و با موفقیت مورد حمله قرار دهند.
کارشناسان نظامی می‌گویند که قتل مصطفی بدرالدین و همراهانش در عملیاتی حساب‌شده و به‌دقت طرح‌ریزی‌شده صورت گرفته است، نه اینکه ناشی از حمله‌ای اتفاقی باشد. حزب‌الله با اعلام اینکه حمله از راه دور صورت گرفته، در واقع خودش احتمال دست داشتن داعش یا گروه‌های مشابه را تضعیف کرده است، چراکه این گروه‌ها معمولا از طریق بمب‌گذاری و عملیات انتحاری عمل می‌کنند و چنین حملات هدفمندی از راه دور با کاربرد سلاح سنگین یا نیمه‌سنگین دقیق از جانب آنها سابقه ندارد.
کاخ سفید هم اعلام کرده است که هیچ‌یک از هواپیماهای ارتش ایالات متحده یا متحدانش در هنگام قتل مصطفی بدرالدین در منطقه حادثه در حال پرواز نبوده‌اند و بدین شکل، دامن خود و ائتلاف تحت فرماندهیش در سوریه را از این قتل مبری کرده است.
عامل دیگری که در مظان اتهام قرار می‌گیرد، اسرائیل است. اما حزب‌الله که معمولا مسئولیت ترور فرماندهان و اعضای بلندپایه خود را، حتی هنگامی که گروه‌های دیگر این مسئولیت را به عهده می‌گرفتند، به گردن اسرائیل می‌انداخت، این بار برخلاف همیشه انگشت اتهام را به سویی دیگر نشانه رفته است. گفته می‌شود از زمانی که ارتش روسیه در سوریه وارد عمل شده است، هواپیماهای اسرائیلی بنا بر قراری پشت پرده با روس‌ها، دیگر در آسمان سوریه پرواز نمی‌کنند. در مورد سمیر قنطار، یکی دیگر از فرماندهان حزب‌الله که پنج ماه پیش در سوریه کشته شد هم گفته می‌شود که اسرائیلی‌ها او را از بلندی‌های جولان و بدون ورود به خاک یا آسمان سوریه هدف قرار داده بودند.
در خصوص مصطفی بدرالدین، اسرائیلی‌ها تاکنون هیچ نشانه‌ای از احتمال دست داشتن در قتل او بروز نداده‌اند. هرچند تحلیلگران هوادار حزب‌الله به‌رغم آنچه این حزب اعلام کرده است، همچنان احتمال دست داشتن اسرائیل را قوی‌تر می‌دانند و حتی از همکاری مشترک اسرائیل و عربستان سعودی برای از میان برداشتن مصطفی بدرالدین سخن می‌گویند.

کلاف سردرگم و گمانه‌های دور از ذهن

Image captionچهار دیپلمات شوروی که در سال ۱۹۸۵ در بیروت به گروگان گرفته شدند و گفته می‌شود یکی از آنها که آرکادی کاتکوف نام داشت، مامور کاگ‌ب بود
در این میان، حسن فحص روزنامه‌نگار لبنانی احتمال دیگری را مطرح می‌کند و پای روس‌ها را به میان می‌کشد. آقای فحص در گفتگو با بی‌بی‌سی فارسی ماجرای گروگان گرفتن چهار دیپلمات شوروی را در سپتامبر ۱۹۸۵ در بیروت یادآوری می‌کند که طی آن، یکی از چهار دیپلمات کشته شد. شوروی تیمی از کماندوهای ویژه خود موسوم به آلفا را به لبنان فرستاد که خویشاوند یکی از گروگانگیران را شناسایی کردند، به قتل رساندند و جسدش را قطعه قطعه کردند و اعلام کردند که اگر گروگان‌ها آزاد نشوند، همین بلا را بر سر سایر خویشاوندانشان خواهند آورد. در نتیجه، هر سه گروگان باقیمانده آزاد شدند، اما گروگانگیرها هیچگاه به دام نیفتادند.
حسن فحص می‌گوید که از منابعی نزدیک به روس‌ها اطلاع دارد که هم دستگاه اطلاعاتی شوروی در آن زمان و هم دستگاه اطلاعاتی روسیه که جانشین آن شده است، عماد مغنیه و گروه تحت فرماندهی او را عامل این گروگانگیری می‌دانند و همچنان در پی عاملان حادثه هستند، چراکه دیپلماتی که گروگان گرفته و کشته شد، در واقع مامور کاگ‌ب (سازمان اطلاعاتی شوروی) بوده است.
عماد مغنیه برادر همسر مصطفی بدرالدین بود و سابقه همکاری این دو به دورانی باز می‌گردد که هر دو آنها در یکی از گروه‌های وابسته به جنبش فلسطینی فتح موسوم به "نیروهای هفده" که از هسته‌های اطلاعاتی و امنیتی این جنبش بود، فعالیت می‌کردند. این دو بعدها با تشکیل حزب‌الله به این حزب پیوستند. عماد مغنیه تا فرماندهی نظامی حزب‌الله پیش رفت و پس از آنکه در سال ۲۰۰۸ در دمشق ترور شد، مصطفی بدرالدین که بیش از دو دهه از فرماندهان حزب‌الله بود جای او را گرفت.
اینکه روس‌ها که هم‌اکنون در سوریه متحد نظامی حزب‌الله شده‌اند برای یک انتقام‌گیری سی‌ساله‌، یکی از کلیدی‌ترین چهره‌های حزب‌الله را از میان برداشته باشند، گمانه‌ای عجیب به نظر می‌رسد، اما چنین گمانه‌زنی‌هایی به خوبی گویای معمای پیچیده‌ای است که قتل مصطفی بدرالدین را احاطه کرده است و داغ شدن بازار گمانه‌زنی و تحلیل برای گشودن این کلاف سردرگم.
همچون نظریه‌ای که حسن فحص مطرح کرده است، مخالفان حزب‌الله هم که مصطفی بدرالدین را قربانی تصفیه حساب درونی این حزب می‌دانند، پای عماد مغنیه را پیش می‌کشند.

'ناخرسندی' سوریه

دادگاهی که از جانب سازمان ملل متحد مامور رسیدگی به پرونده قتل رفیق حریری، نخست‌وزیر پیشین لبنان شده است، مصطفی بدرالدین و سه تن دیگر از اعضای حزب‌الله لبنان را به دست داشتن در این قتل متهم کرده و تحت پیگرد قرار داده است. حزب‌الله این اتهام را رد و از تحویل متهمان به دادگاه خودداری کرده است. مخالفان حزب‌الله می‌گویند اطلاعاتی که از اسناد دادگاه نقل شده است، عماد مغنیه را مسئول اصلی ترور رفیق حریری قلمداد می‌کند و اگر چنین اتهامی صحت داشته باشد، با از میان رفتن عماد مغنیه، مصطفی بدرالدین مهم‌ترین حلقه زنده بازمانده از این پرونده بود که می‌توانست پای رده‌های بالاتری از حزب‌الله را هم به میان بکشد.
Image copyrightREUTERS
Image captionمراسم تشییع مصطفی بدرالدین در بیروت
قائلان به این فرضیه، پای سوریه را هم به میان می‌کشند: مصطفی بدرالدین سال‌ها از فرماندهان حزب‌الله بود و حتی بسیاری از نفرات این حزب نمی‌دانستند که آن کسی که به سید ذوالفقار معروف است و عملیات حزب را در سوریه فرماندهی می‌کند، همان مصطفی بدرالدین است که ده‌ها سال است تحت تعقیب بین‌المللی قرار دارد (مصطفی بدرالدین متهم به دست داشتن در انفجار سفارت آمریکا در کویت در سال ۱۹۸۳ بود). اما از حدود یک سال پیش، مصطفی بدرالدین به تدریج از پس پرده بیرون آمد و در انظار عمومی ظاهر شد.
او یک بار در تشییع جنازه خواهرزاده‌اش جهاد مغنیه و بار دیگر در تشییع جنازه شماری از اعضای حزب‌الله که در سوریه کشته شده بودند، در زینبیه دمشق دیده شد. سال گذشته هم خبرنگار روزنامه لبنانی اخبار در مقر حزب‌الله در زینبیه دمشق گفتگویی با مصطفی بدرالدین کرد که نخستین ظهور رسانه‌ای او بود. مصطفی بدرالدین در این مصاحبه گفته بود که یا با پرچم پیروزی به لبنان باز می‌گردد یا اینکه همچون شهید در لبنان تشییع خواهد شد.
پس از پخش این مصاحبه، نقل قول‌هایی غیررسمی حاکی از ناخرسندی مسئولان سوری از علنی شدن حضور مصطفی بدرالدین در کشورشان منتشر شد. سوریه سال‌ها متهم ردیف اول قتل رفیق حریری بود و سرانجام از مظان اتهام کنار گذاشته شده بود. اینکه یکی از متهمان این پرونده در سوریه حضور علنی و فعالیت نظامی داشته باشد، برای دولت سوریه که عضو سازمان ملل متحد است و می‌کوشد که تقید خود را به موازین این سازمان اثبات کند، نمی‌توانست اسباب خرسندی باشد. با این حال، در شرایطی که سوریه به شدت نیازمند کمک حزب‌الله است، چندان معقول به نظر نمی‌رسد که ناخرسندی سوری‌ها از علنی شدن حضور مصطفی بدرالدین در کشورشان به از میان برداشتن او انجامیده باشد.
ترور افراد و ترویج این نظریه که مقتول، قربانی تصفیه‌حساب‌های درونی شده است، سابقه‌ای طولانی در بسیاری از کشورهای جهان دارد و اغلب هم گشودن معمای این ترورها، حاکی از نادرست بودن چنین فرضیه‌هایی بوده است. در مورد حزب‌الله هم با اینکه تاکنون هیچگاه سابقه‌ای از تصفیه حساب درونی در آن به اثبات نرسیده است، اولین‌بار نیست که چنین فرضیه‌ای مطرح می‌شود. از دیدی بی‌طرف، چندان منطقی به نظر نمی‌رسد که تشکیلاتی قدرتمند که از نظر سازمان‌یافتگی و دور ماندن از انشعابات و چنددستگی‌هایی که معمولا گریبانگیر سازمان‌های سیاسی-نظامی این چنینی می‌شود و انسجامی مثال‌زدنی دارد، بلندپایه‌ترین مقام نظامی خود را که فرماندهی نیروهایش را در جبهه سوریه در دست دارد، از میان بردارد.
اگر نسبت دادن قتل مصطفی بدرالدین به حزب‌الله یا سوریه یا روسیه در یک کفه ترازوی احتمال قرار گیرد و در کفه دیگر آن این احتمال را قرار دهیم که کارزار تبلیغاتی که برای ترویج این نظریه به راه افتاده است، با به گردن نگرفتن مسئولیت قتل مصطفی بدرالدین از جانب گروه‌های مسلح سوری، یا نیروهایی خارج از سوریه، می‌تواند هماهنگ و در راستای جنگی روانی علیه حزب‌الله باشد، محاسبه اینکه کدام کفه سنگینی می‌کند شاید به حل معما کمک کند.

هیچ نظری موجود نیست: