۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۴, سه‌شنبه

جمهوری اسلامی علیه جمهوری اسلامی؛انقلاب مُرد،زنده بادجمهوری اسلامی!
محمد شوری

چیزی که اکنون  با آن روبروهستیم هیبتی ست:«شتر،گاو،پلنگ».
جمهوری اسلامی در12فروردین1358تاسیس شدولی درهردوره و فصلی وسرآمدهر آغازی نو،رنگ عوض کردوبامبارزه علیه خودش،«سنتز»ی ساخت که آن«سنتز»دوباره «تز»و«آنتی تز»ی دیگر.
آیادرپساخامنه ای«ولایت فقیه»دچارسنتزی جدید خواهد شد؟
اهمیت«ولایت فقیه»درنظام جمهوری اسلامی،همچون اهمیت سراست برتن؛اگرنباشد،بایددرقبرستان دفن شود.
گرچه باپیش درآمد فوت آنی خامنه ای،جنگ قدرت بوضوح داردتشدیدوعلنی تر می شود،ولی اگر گوشت هم رابخورند استخوان هم رادورنمی ریزند.لذا هرکه در آینده ولی فقیه شد،ساختار تشکیل دهنده ی قدرت ازآن تمکین خواهدکرد.
بایدمنتظرشدو دیددر«پساخامنه ای»،محصول این تزوآنتی تز،چه سنتزی ست؟!
اگردر دوره رهبری خمینی،(یابدلیل ترس ویاازاطاعت ودلباختگی وکاریزمایی)برای ایشان تره خُرد می شد،ودر پساخمینی،برای خامنه ای ازسرتطمیع و تهدیدو تقیه،در «پساخامنه ای»وضع بدین گونه نخواهد بود.
در16مرداد1356،جمشیدآموزگار(نخست وزیرتکنوکرات رژیم سلطنتی پهلوی)گفت:
«دیگردوران انقلاب ایدئولوژیک بسرآمده،امروزدوران انقلاب الکترونیکی ست».
ودرعصرحاضر،این مدرنیته وپیشرفت تکنولوژی ست که افکارعمومی(پوشش،تغذیه وعقیده)را پالایش کرده ومی سازد.هرکه وهرجریان وهرگروهی که بتواندافکارعمومی رابه سمت خودببرد،طبیعی ست اززبان این افکارعمومی می تواند حرف خودرابه کرسی عمل بنشاندویاقدرت رادراختیارگیردویاحفظش کند.کاری که جمهوری اسلامی ازهمان سال نخست تاسیس،با حربه شرع ودین،احکام اسلام وقرآن ذهن افکارعمومی را به سمتی که می خواست بردوباهمان توانست احکام اعدام بی شماری را صادر واحزاب ومطبوعات راتعطیل وبه تسویه حساب نیروی مخالف ورقیب اقدام کند.وازطرفی با«غَشّ درمعامله»بدلی قلابی ازاحزاب،مطبوعات آزادوانتخابات راه بیاندازد.وانحصارراکاملادمکراتیک وقانونی جلوه دهد.
اگرجمهوری اسلامی به سمت اصلاحات رفته و می رود،نه ازروی خاستگاه قلبی ودرونی ست،بلکه این تفوق وسلطه ی تکنولوژی ست که آنهاراوادارمی کند.وگرنه شماباافرادی که حاضرنیستنددرمواجه باسوال پرسش کننده ی بی طرف،گذشته خود رابه وضوح نقد کنند،روبروخواهید شد.
آنان باتوجیه کردن ویاگفتن اینکه دروقت مناسب ناگفته هاراخواهیم گفت،ازآن طفره رفته!!وباخرید زمان وخوراندن داروی فراموشی به افکارعمومی،همچنان سعی دارنددایره ی قدرت درهمین خانواده باقی بماند.
آنهاشایدهیچ وفت ناگفته ای که زیراب خودش رابزند نخواهندگفت واگر بخواهندزیرآب رقیب رابزننداونیز برایش ناگفته ای دارد،لذاتاآنجاپیش می روندکه نه سیخ بسوزد ونه کباب.ازهمین روتلاش دارندکج دارومریزباحفظ سمت(یعنی قدرت)اصلاحات راکه ناخواسته لحظه به لحظه برآنان توسط مدرنیته تحمیل می شود،یدک کشیده وباارث گذاشتن آن برای مافیای خانوادگی(البته باپول بی حساب وکتاب بادآورده ی نفت و هزینه وصرف بخشی ازآن برای کارچاق کن هادرانواع،لُمپن،خودسر،نوچه، سمپات، عضو،دلواپس،اپوزیسیون صادراتی وماله کش های راهروی لابی سیاست)جمهوری اسلامی راباهمین هیبت شترگاوپلنگی حفظ نمایند.
روحانیت شیعی درایران که تا پیش ازاین دررفت آمدبه حجره وحوزه باوعظ وخطابه وتدریس وتعلیم طلاب،درمحدوده ای معلوم مشهودبود،وازثروت اغنیای مسلمان خمس دهنده امرارمعیشت می کرد،درپس از12فروردین58،یکباره(بدون هیچ تجربه ای دراداره کشور)قدرت سیاسی بعلاوه ی  پول بی شمارنفت را قلمبه ویکجابدست آورد.
برای از دست ندادن آن به هروسیله  ی ماکیاولیستی(وبه شیوه حوزوی اش):«دفع افسد به فاسد»یتشبث بکل حشییش کرده ودراین دفع وجذب برای حفظ نظام(که بقول خمینی ازاوجب واجبات است ولوباترک وکنارگذاردن نماز،روزه وحج ودیگر واجبات)حتی اگر مجبور شوندبرای آن فتوای شرعی صادر کنند وبگویند:«درفقه بابی داریم تحت عنوان«مباهته».مطابق با این بابِ فقهی،اگرمردم به دور کسی جمع شوندکه محبوبیت و نفوذ زیادی داردودرعین حال خلاف اسلام سخن می گویدونمی توان مردم راازاطراف اوپراکنده کرد،می توان به او«بهتان»و«تهمت»زدو شخصیت او را تخریب کرد وازاین طریق بااودرپیچیدوازنفوذوتأثیرش کاست».این کاررامی کنندوکرده اند...
لذاترکیبی که ماباآن روبروهستیم،امتزاجی ست از مدرنیته،فریب وتقدس.
تابشود گفت:هم جمهوری راداریم وهم اسلام را.درحالیکه نه ازجمهوری چیزی نصیب این مردم شد ونه از اسلام،«رحماء بینهم»آن!
از«جمهوری»که اصل واساس آن انتخابات ومیزان رای مردم است،سالهاست که ازصندوق، رای مردم بیرون می آید!! وازاسلام هم-که مبنای آن برآرای شش فقیه منصوب رهبری در شورای نگهبان است-اختلاس،اعتیاد،قاچاق وفحشا،رانتخواری، تملق،ریاونفاق بانقاب ولایت مطلقه فقیه.
شاه ورژیم گذشته،بدلیل ترس ازمارکسیسم،ازمذهب به عنوان یک اهرم مبارزه غفلت کرد وبه همین دلیل گورخودش راکَند؛درعوض جمهوری اسلامی توانست  با همان بهانه وحربه،یعنی کمونیسم والتقاط،وفتنه،هرفعل خودرادردلوای دفع افسدبه فاسد ودرچهت مصلحت نظام،بصیرت بنامدوبانام خداوشرع،دین واحکام دین دایره چرخش قدرت رامحدودومحدودترکندودرمواجه بابحرانها،فریب راباکمک شارلاتانتارسیم رسانه ای،نرمش قهرمانانه جلوه دهد که هم بشودباپنبه سربُرید و هم باتیغ استصواب وگیوتین دادگاه انقلاب؛فراز وفرودوفرارکرد...
10فروردین1395،تهران.

هیچ نظری موجود نیست: