۱۳۹۷ مهر ۲۲, یکشنبه


ریال، پولی که دیگر پول نیست

نقش پول ملی در زندگی کشورها از محدوده اقتصاد فراتر می‌رود و ابعاد سیاسی و اجتماعی و حتی احساسی پیدا می‌کند. سکه زدن، همانند پرچم داشتن، در طول تاریخ همواره یکی از مهم‌ترین و ملموس‌ترین نمادهای اقتدار یک حکومت در چارچوب مرزهای ملی به شمار آمده است. در دنیای امروز هم، با توجه به جهانی شدن اقتصاد و داد و ستد گسترده میان ملت‌ها در سطح سیاره زمین، اوج‌گیری یا تضعیف پول ملی می‌تواند برای زندگی اقتصادی و سیاسی یک کشور پیامدهایی مهم داشته باشد.
یکی از ویژگی‌های تاریخ چهار دهه اخیر ایران، فرسایش بدون وقفه پول ملی و تضعیف مقاومت‌ناپذیر آن در برابر ارزهای معتبر جهان و حتی پول‌های کشورهای پیرامون آن است. این فرسایش تحقیرآمیز یکی از مهم‌ترین عوامل خنثی‌کننده گفتمان رسمی جمهوری اسلامی در ستایش استقلال ایران و قدرت آن در سطح منطقه‌ای است. کشوری که پول ملی‌اش چون برف در آفتاب تابستانی آب می‌شود، و مردمانش برای حفظ آتیه خود و فرزندانشان به پول های دیگر روی می‌آورند، چگونه می‌تواند مستقل، مقتدر و سربلند باشد؟ واقعیت آن است که ریال از چشم ایرانیان افتاده، زیرا که دیگر از انجام وظایفی که برای پول تعریف شده، باز مانده است.
وظایف پول
نخستین تعریف پول را به ارسطو، فیلسوف یونانی قرن چهارم پیش از میلاد، مدیونیم. پول، از دیدگاه او، بر حسب سه وظیفه‌ای تعریف می‌شود که بر عهده آن گذاشته شده است: ابزار مبادله، ملاک اندازه‌گیری ارزش‌ها و وسیله حفظ ارزش.
یک) پول ابزاری است برای سهولت بخشیدن به مبادله کالاها و خدمات میان انسان‌ها. رد و بدل کردن دو کالا بدون استفاده از پول را معامله تهاتری یا پایاپای می‌نامند. در معامله تهاتری، که طی دورانی بسیار طولانی در تاریخ تمدن انسانی تنها شکل داد و ستد به شمار می‌رفت (و هنوز به صورت حاشیه‌ای جریان دارد)، هر طرف معامله به صورت همزمان کالا می‌دهد و کالا می‌گیرد. مثلاً کسی که گوسفند اضافی دارد ولی نیازمند گلیم است، باید کس دیگری را پیدا کند که گلیم اضافی دارد و حاضر است آن را با یک گوسفند معاوضه کند. دادن گوسفند و گرفتن گلیم و بر عکس به صورت همزمان انجام می‌گیرد، حال آنکه با پیدایش پول، این معامله یک مرحله‌ای (ولی پر دردسر و وقت‌گیر) به دو مرحله تقسیم می‌شود. صاحب گوسفند آن را با پول معاوضه می‌کند و، با پول دریافتی، هر وقت که بخواهد، گلیم مورد نیاز خود را می‌خرد. خلاصه آنکه پول به عنوان واسطه معامله، با ایجاد انعطاف در روابط اقتصادی میان انسان‌ها، بار سنگینی را از دوش آنها برداشت و راه را بر گسترش مبادلات درون یک جامعه و میان جوامع گشود.
دو) پول وسیله اندازه‌گیری ارزش‌هاست. با یک واحد پولی، می‌توان قیمت کالاها را سنجید. بدون این وسیله، اندازه‌گیری ارزش کالاها و مقایسه میان آنها با پیچیدگی فراوان همراه است. زندگی راحتی نخواهیم داشت اگر برای سنجش ارزش یک گاو، آن را با دو گوسفند یا صد کیلوگرم سیب زمینی هم‌تراز بدانیم. استفاده از یک واحد پولی طرفین داد و ستد را از این محاسبات پیچیده راحت می‌کند و آنها را در جریان ارزش واقعی یک کالا، و رابطه آن در مقایسه با دیگر کالا ها، قرار می‌دهد.
سه) پول وسیله‌ای است برای حفظ ارزش. به برکت پول می‌توانیم کالایمان را بفروشیم، ولی خرید کالای مورد نیازمان را به زمانی موکول کنیم که خود می‌خواهیم. می‌بینیم که ورود پول در داد و ستد، راحتی و آزادی را برای انسان‌ها به ارمغان آورده است. همچنین نقش پول به عنوان وسیله حفظ ارزش، پس‌انداز را امکان‌پذیر می‌کند. این به آن معناست که ما می‌توانیم درآمد حاصل از کار و یا فروش کالاهایمان را چندین ماه و حتی چندین سال نگهداریم بی‌آنکه مدام در وحشت از دست رفتن ارزش آن باشیم. البته به شرط آنکه پول نقش خود را به عنوان حافظ ارزش، آنگونه که باید و شاید، انجام بدهد.
پول، اگر از عهده انجام این وظایف بر آید، به عنوان وسیله‌ای برای پرداخت‌های آتی مورد استفاده قرار می‌گیرد. این نقشی است که به ویژه در اقتصادهای مدرن اهمیت فراوان دارد. بازرگانان کالاهایی را امروز به بنگاه‌های تولیدی سفارش می‌دهند و چند ماه بعد و گاه بیشتر تحویل می‌گیرند. و یا کالایی را امروز از بنگاه سازنده آن تحویل می‌گیرند و ما به ازای پولی آن را بعد از فروش کالای مورد نظر به مشتریان، به آن بنگاه منتقل می‌کنند.
باور مشترک
وظایفی را که ارسطو برای پول در آتن دو هزار و چهار صد سال پیش با جمعیت چند هزار نفری‌اش بر شمرده، امروز دلار در پهنای سیاره زمین با جمعیت هفت و نیم میلیارد نفری‌اش بر عهده دارد و قدرت آن نیز در همین‌جاست. اسکناس سبز آمریکا در مقیاس جهانی هم مهم‌ترین وسیله مبادله است، هم ابزار سنجش ارزش‌هاست و هم به عنوان ذخیره ارزش‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.
خط فقر مطلق را چطور اندازه می‌گیرند؟ با یک دلار و نود سنت در هر روز برای یک نفر. میلیاردرها را، از چین گرفته تا مکزیک، با چه پولی می‌سنجند و طبقه‌بندی می‌کنند؟ با دلار. شمار زیادی از مواد خام در جهان، و مهم‌تر از همه نفت، با دلار قیمت‌گذاری می‌شود. در ده‌ها کشور جهان، بنگاه‌های اقتصادی به ویژه چند ملیتی‌ها با دلار داد و ستد می‌کنند. ۸۸ درصد مبادلات در بازارهای ارز جهان با دلار انجام می‌گیرد. و ۶۳ درصد ذخایر ارزی در بانک‌های مرکزی جهان به دلار است که نشان می‌دهد این پول به عنوان ذخیره ارزش‌ها در سطح جهانی مهم‌ترین نقش را بر عهده دارد. حتی بانک مرکزی جمهوری اسلامی، در انتشارات خود، برای قابل فهم کردن حجم تولید ناخالص داخلی و میزان بدهی خارجی کشور، از دلار استفاده می‌کند.
ریال اما، اگر بر تعریف ارسطو از پول تکیه کنیم، نقش خود را به عنوان پول به مقدار زیادی از دست داده است. در واقع نوسانات دائمی به آن اجازه نمی‌دهد مقیاس قابل اعتباری برای سنجش قیمت‌ها باشد و حتی به عنوان وسیله مبادله، با مشکلات جدی روبه‌روست. پولی که نرخ برابری آن در برابر مهم‌ترین ارز جهان (و ملاک مقایسه قیمت‌ها در سطح جهانی) طی مدت چند ماه از سه هزار و ۵۰۰ تومان به ۱۹ هزار تومان افزایش یابد و بعد به ۱۳ هزار تومان برگردد و دوباره اوج بگیرد، همه را دچار سرگردانی می‌کند، آن هم در کشوری که از راه صادرات نفت و واردات انبوه کالا ها از جمله مواد غذایی به بازرگانی جهانی بین‌المللی وابستگی تنگاتنگ دارد.
حتی در داد و ستد روز مره نیز استفاده از ریال مشکل‌آفرین است. فروشنده یخچال یا خودرو نمی‌داند پولی را که به ازای جنس خود از مشتری دریافت می‌کند، تا چند روز یا حتی چند ساعت قابل نگهداری است. مردم برای خرید ملک خود با هزار و یک تردید روبه‌رو هستند، چون نمی‌دانند ما به ازای پولی آن، بعد از امضای قولنامه و انجام امور دفتری چقدر ارزش دارد. در این شرایط استفاده از پول برای پرداخت‌های آتی، که بازار بدون آن نمی‌چرخد (من امروز جنس را تحویل می‌گیرم و پول آن را چند ماه بعد می‌پردازم) غیرممکن می‌شود.
در چنین جامعه‌ای نقش بانک‌ها به عنوان نهادهای تأمین مالی زیر پرسش می‌رود. دریافت وام مسکن‌های بیست یا سی ساله، که در همه کشورهای پیشرفته در زمره پیش پا افتاده‌ترین عملیات بانکی است (آن هم در خیلی موارد با بهره ثابت)، در ایران عملاً غیرممکن می‌شود، مگر برای صاحب امتیازانی که حامیانی نیرومند داشته باشند.
از همه مهم‌تر، نقش پول به عنوان وسیله حفظ ارزش‌ها در ایران دود شده و به هوا رفته است. ایرانی‌های صاحب پس‌انداز همه تلاش خود را به کار می‌بندند تا موجودی ریالی خود را هر چه زودتر به ارز، طلا، مسکن و حتی خودرو و لوازم خانگی تبدیل کنند، زیرا اعتمادشان به پول ملی‌شان از دست رفته و، در واقع، به آن چشم خواری می‌نگرند. ریال و صفرهای بی‌شمارش به زور قدرت حاکمه همچنان جاری است، ولی در ذهن مردم دیگر اعتباری ندارد و عملاً جای خود را، در نقش‌های سه‌گانه‌ای که ارسطو از آنها سخن گفته، به پول‌های دیگر به ویژه دلار سپرده است.
پول، که تکه کاغذی بیش نیست، ارزش خود را تنها به اعتمادی مدیون است که مردم به آن بسته‌اند. ما به پولی اعتماد می‌کنیم که به ما اجازه دهد کالاها و خدماتی را که به آن نیاز داریم، به دست آوریم. آنچه به یک پول اهمیت می‌دهد ارزش بالذات آن نیست، بلکه توانایی آن است به پذیرفته شدن از سوی مردم به عنوان وسیله‌ای که می‌توان با آن کالا و خدمت خرید، از ارزش واقعی کالاها و خدمات با خبر شد و پس‌انداز کرد. و این توانایی باید به صورت جمعی به رسمیت شناخته بشود. به بیان دیگر من به یک پول اعتماد می‌کنم، اگر ببینم که دیگران نیز در این اعتماد سهیمند. کوتاه سخن آنکه پول یک پدیده اجتماعی است و بر باور مشترک تکیه دارد.
این باور مشترک حاصل تجربه‌ای است که هر روز تکرار می‌شود. در واقع مردم هر روز پول و توانایی‌های آن را به چالش می‌کشند تا اطمینان حاصل کنند که قدرت خرید آنها محفوظ مانده است. باور مشترک همچنین بر اقتداری تکیه دارد که بیش از همه در بانک مرکزی متمرکز است. سکان‌داران بانک مرکزی پاسداران قدرت خرید مردمند. متعهد بودن به حفظ ثبات پول، در شماری از کشورها، یک ارزش بزرگ اخلاقی و ملی است. می‌دانیم که آلمانی‌ها بعد از جنگ جهانی دوم اقتدار و رفاه خود را به مارک گره زدند و هنگام زایش یورو نیز با شرکای خود شرط گذاشتند که پول مشترک اروپا دستکم از همان اعتمادی برخوردار باشد که پول سابق آنها.
همین باور مشترک به پول ملی است که در ایران فرو ریخته است. ریال، به عنوان پول ملی، به سرنوشتی دردناک گرفتار آمده و شاید انقراض آن در آینده دور یا نزدیک پرهیزناپذیر باشد.

هیچ نظری موجود نیست: