۱۳۹۷ دی ۱۵, شنبه

محسن رضایی می خواست «ماله بکشد» اما به سراپایش گند زده شد
ایرج شكری

دروغگویی محسن رضایی فرمانده اسبق سپاه در توئیتی در 7 دی در مورد «عملیات فریب بودن» عملیات کربلای-4 فرصتی بود که حسام الدین آشنا از مشاوران روحانی که در زمان جنگ در سپاه بوده و حالا در اختلافات جناههای رژیم، دستگاهی که او در آن است با فرمانده اسبق سپاه(که سه بار کاندیدای ریاست جمهوری بوده و ناکام مانده) در تقابل و جدل هستند، آن را برای زدن یک ضربه تماشایی در هوا بقاپد. حدود چهل روز قبل از این توییت رسوایی برانگیز برای فرمانده کل دوران جنگ سپاه، او در روز 28 ضمن سخنانی در مراسم «گرامیداشت شهدای جبهه مقاومت» گفته بود« بعد از مذاکرات برجام ظلم بزرگی بر کشور ما وجود آوردند امروز نفوذی های آمریکا در داخل چرخ اقتصاد را معطل کرده اند و در وزارتخانه ها بیشتر از ترامپ در حال فعالیت هستند و اجازه نمی دهند کار انقلابی پیش برود. بدنه لیبرال ها و نفوذی های نمیگذارند چرخ اقتصاد راه بیافتد. » این اظهارات واکنش شدید از سوی دستگاه دولت را بر انگیخت. دبیرخانه ستاد اطلاع رسانی و تبلیغات اقتصادی کشور در نامه‌ای به محسن رضایی درخواست کرد، مستندات و اطلاعات مربوط به حضور نفوذی‌ها در وزارتخانه‌ها و میزان کیفیت تاثیر آن‌ها بر اقتصاد کشور، به منظور بهره برداری‌های قانونی و پیگیری‌های لازم، به دبیرخانه ستاد ارسال شود. و محمود واعظی رئیس دفتر روحانی هم گفت:«  آقای رضایی اگر چنین حرفی زده است، به جای سخنرانی، این افراد را به وزارت اطلاعات و قوه قضائیه معرفی کند. اینکه هر کسی برای مطرح شدن حرفی بزند، کار درستی نیست.».
حسام الدین آشنا مشاور حسن روحانی، همان کسی که خودش چندی پیش با دروغگویی بیشرمانه تلاش کرد که  پدر زنش آخوند دری نجف آبادی جنایتکار را  که در زمان قتلهای زنجیره ای وزیر اطلاعات رژیم بود، از دست داشتن در قتلهای زنجیره ای تبرئه کند که با این کار او هم سبب رسوایی برای خود شد*.  آشنا که خود در عملیات کربلای -4 شرکت داشته، چند سطری از خاطرات یکی از پاسداران شرکت کننده در آن عملیات را به عنوان گواه لو رفته بودن عملیات کربلای -4 که عملیات اصلی بود و این که نباید انجام می شد را یاد آور شد:«داخل سنگر شدم، امین آقا( سردار شریعتی) پای بیسیم دوزانو نشسته بود ،پرسیدم کی به آب بزنیم ؟گفت : حتی ساعت عملیات هم لو رفته، ولی آقا محسن(رضایی) قبول نمی‌کند که عملیات لغو شود، تو به غواصها بگو بمحض شلیک از طرف دشمن ، برگردند.
"لشکر خوبان‌- خاطرات سردار مهدیقلی رضایی|"» و بعد به محسن رضایی یاد آور شد که:
«بین عملیات فریب و عملیات لو رفته تفاوت از زمین تا آسمان است.
تحلیلهای پسینی مشکلی را حل نمی‌کند.
ما شایدخطاکاران را ببخشیم اما خودشیفتگان را هرگز[...] اما اکنون با این سخنان در باب آن عملیات تلخ دیگر نمی‌توانید پشت نام سرداران شهید پنهان شوید و باید خود را برای سوالات سخت آماده کنید.
همه باید مراقب خودشیفتگی باشیم».
توییت حسام الدین آشنا مثل سنگ بزرگی بود که به لجنزاری افکند شده و بوی گند دروغ چنان بلند شد که سبب آبروریزی برای او شد. محسن رضایی  که برای ماله کشی به یکی از موارد متعدد طرحها و ارزیابیهای غلط و فاجعه بار خودش در زمان جنگ؛ آن نبوغ را به خرج داده بود که کربلای -4 را عملیات فریب بنامد، با توییت حسام الدین آشنا و واکنشها در شبکه های اجتماعی که همراه با یاد آوری بزرگی شمار تلفات عملیات کربلای -4 بود، در چنان وضع ناجوری قرار گرفت که کسانی چون سرلشکر بسیجی بهمن کارگر و قاسم سلیمانی برای بیرون کشیدن او از مخمصه ای که برای خودش ساخته بود به میدان آمدند و ضمن تاکید برعملیات اصلی بودن کربلای -4 و این که چون پیش نرفت متوقف شد اما به خاطر اجرای عملیات کربلای-5 به فاصله کوتاهی از آن - که بنا بر ادعای اینان عراق انتظارش را نداشت-، آن عملیات ناموفق به عملیات فریب برای عراقیها تبدیل شد!
اینان حقایق مربوط به ندانم کاریها و خودمحوربینیهای بلاهت بار خود را پنهان می کنند و مایل نیستند که عملیات فاجعه بار طرّاحی و فرماندهی شده توسط کسانی چون محسن رضایی مورد بررسی کار شناسی قرار بگیرد. بررسی کارشناسی عملیات انجام شده هم یعنی  این که از آن فرماندهان ارتش که در آن عملیات شرکت داشته یا مطلع از چند و چون عملیات انجام شده اند و نظری متفاوت با امثال محسن رضایی دارند، در برنامه های تلویزیونی کنار همینها بشینند و در مورد مساله بحث کنند، در حالی همه می بینند و می دانند که سپاه و دستگاههای تبلیغاتی ولایت فقیه، روی مساله جنگ سانسور شدید اعمال کرده و می کنند و اخیرا حتی یک خواننده اهوازی به بنام مهدی یراحی را که کلیپی با عنوان «پاره سنگ» تولید کرده و در آن طولانی شدن جنگ و اوضاع را مورد انتقاد قرار داده «ممنوع الکار» کردند و ممکن است مجازات بیشتری در انتظارش باشد. وزارت ارشاد رژیم گفته است که تصاویر و شعری را که موسسه تولید کنند کلیپ به آن وزارت خانه ارائه کرده بود، با آنچه که در این کلیپ است فرق داشته است و فعلا مسولیت موسسه مورد بررسی است که معنی آن می توان رسیدنِ نوبت خواننده هم باشد. 
تاکنون چند بار به خاطر تحریف حقایق جنگ به نفع سپاه و به زیان ارتش یا ندیده گرفتن نقش ارتش در جنگ در برنامه های سالگرد«دفاع مقدس» از سوی سیمای رژیم، فرمانده ارتش زبان به اعتراض گشوده اند. به تازگی هم خبری از درگذشت ناگهانی و بعلت حمله قلبی در حال سخنرانیِ یکی از فرماندهان نیروی دریایی در خرمشهر در زمان جنگ که نامش دریادار داریوش ضرغامی ذکر شده و گفته شد در تجمعی از «کهنه سربازان دوران جنگ» که در خرمشهر گرد آمده بودند سخنرانی می کرده،انتشار یافت. بنا بر گزارشها او در سخنرانی خود از بفراموشی سپردن شدن خود و همقطارانش، گله کرده بود.
پاسدار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس  که در دستگاه ولایت فقیه و در دستگاه سپاه به بعنوان یک «فرمانده نظامی استثنایی»،حرفش بیشتر از همه خریدار دارد و خودشان او را خیلی باد کرده و  چهره ای «متفاوت» از بقیه ساخته اند، در برنامه ای تلویزنی حالا خورشید که محسن رضایی در آن حاظر بود، با گفتگوی تلفنی شرکت کرد و ضمن تجلیل از محسن رضایی با گفتن این که «آقای رضایی حق بزرگی به گردن همه ما دارند»، او را «طرّاح عملیات های بسیار بزرگ جنگ»معرفی کرد و از طرحهایی هم نام برد که به ادعای او « اغلبش موفق بود». یکی از عملیاتی که او اسم برد عملیات رمضان بود. خبرگزاری ایکنا«خبرگزاری بین المللی قرآن» متعلق به رژیم، اظهارات یک جانباز به نام سرهنگ قمری را که در عملیات رمضان(اواخر تیر 1361) شرکت داشته در تاریخ تير ۱۳۹۵درج کرد که وی در آن به مخالفات ارتشی ها به ادامه آن عملیات بعد از شکست در مرحله اول و اصرار سپاه برادامه آن و شکست کلی عملیات تاکید دارد. او یاد آور شده که :«نتیجه این عملیات ۱۳ هزار شهید و ۴۰ هزار مفقود بود». سرهنگ قمری معتقد است که:« جدایی و ناهماهنگی نیروهای ارتش و سپاه و منیّت‌ها باعث شکست عملیات رمضان شد و می‌توان گفت پس از بیت‌المقدس تمام پیروزی‌های ایران جزئی بود».
این سرهنگ تکاور ارتشی و جانباز عملیات رمضان تصریح کرده که:« در عملیات رمضان شکست سختی خوردیم».**
 قاسم سلیمانی در گفتگوی تلفنی با برنامه تلویزیون در حمایت از محسن رضایی، از چند عملیات که روی آنها هم زیاد کار شده بود ولی موفق نبود اسم برد که حتما نبوغ «آقا محسن» در طرّاحی آنها هم دخیل بوده است. او ضمن تاکید بر اصلی بودن عملیات کربلای چهار، کاملا از آنچه صورت گرفته دفاع کرد و ناخرسندی خود را هم از بحث در باره جنگ در رسانه ها نشان داد.
کربلای 4 و 5 در دی ماه سال 65 صورت گرفت. نگاهی به اظهارات بلاهت بار محسن رضایی چند ماه پیش از آن( در خرداد همانسال)، می تواند روشنگر علت فاجعه بار و پر تلفات بودن عملیات تحت رهبری سپاه و مخالفت ارتشی ها باشد. این مردک در مقام فرمانده کل سپاه در 10 خرداد 65 مدعی شد که:« رزمندگان ما برای پیروزی احتیاج به هواپیما و تانکهای پیشرفته ندارند، تنها کافی است ما چهار برابر عراقی ها نیروی پیاده با اسلحه سبک وارد میدان کنیم تا بردشمن صهیونیستی غلبه کنیم و امیدواریم بتوانیم با سرعت، 8 میلیون جمعیت به جبهه اعزام بکنیم***»! او با این جنون و با گوشت دم توپ کردن 8 میلیون نفر در زیر گلوله باران توسط تانک و توپ و بمباران هواپیماهای عراقی، 8 ملیون نفری که اکثرا آموز نظامی ندیده بودند و دانش آموزان دوره راهنمایی و دبیرستان بین آنها کم نبود و احتمالا تجهیزات انفرای و مناسب هم نداشتند، باور داشت که به بر «دشمن صهیونیستی غلبه خواهد کرد»! اما دو سال بعد، بعد از شکستهای سنگین اردیبهشت و خرداد سال 67، یک لیست بلندی از تجیهزات مدرن برای ادامه جنگ به رفسنجانی که مسئول امور و فرمانده جنگ بود داد که برای خمینی می برد. خودش در یک برنامه یی تلویزیونی در یکی دو سال پیش، تایید کرد تامین آن که قرار بود تدریجی باشد به 4 میلیارد دلار نیاز داشت در آن زمان که در آمد نفتی سالانه به 6 میلیارد دلار کاهش یافته بود و بنابر اظهارات نخست وزیر وقت یک سوم در آمد نفت در آن زمان به جنگ اختصاص داشت. محسن رضایی مدعی است  که دولت می توانست آن را تامین کند. اما تازه با تامین آن هم در وعده آقا محس در نامه اش هیچ چیز امیدوار کننده ای وجود نداشت که سبب ادامه جنگ از سوی خمینی شود.
محسن رضایی در ( دوم تیرماه۶۷) در نامه به رفسنجانی  فرمانده جنگ (که نامه را برای خمینی می برد، نوشته بود« تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم. ممکن است در صورت داشتن وسائلی که در طول پنج سال به دست می‌آوریم قدرت عملیات انهدامی یا مقابله به مثل را داشته باشیم و بعد از پایان سال ۱۳۷۱ اگر ما دارای ۳۵۰ تیپ پیاده و ۲۵۰۰ تانک و ۳۰۰۰ قبضه توپ و ۳۰۰ هواپیمای جنگی و ۳۰۰ هلیکوپتر باشیم و قدرت ساخت مقدار قابل توجهی از سلاحهای لیزری و اتمی که از ضرورتهای جنگ در آن موقع است را داشته باشیم، می‌توان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی انجام دهیم...» او قبل از هرچیز یاد آور شده بود که تا 5 سال دیگر هیپچ پیروزی در کار نخواهد بود، واین  یعنی که کلا  فکر عملیات را به مدت 5 سال نباید کرد، چون نیروهای اسلام از جز شکستهای بیشتر چیزی نصیبشان نخواهند شد. ثانیا آقا محسن برای همه روشن کرده بود، که اگر بعد از آن دوره پنج ساله و از سال 1371 آن لیست بلند بالا از تانک و توپ هلیکوپتر فراهم باشد و رژیم قدرت ساخت مقدار قابل توجهی! سلاح لیزری و اتمی! که آن را از ضرورتهای جنگ آن زمان یعنی در فاصله تنها 5 سال دانسته بود هم داشته باشد،  امکان انجام عملیات آفندی (حمله ) به نیروهای عراقی را «به امید خدا» داده بود.. خمینی هم معنی آن را دریافت و جام زهر آتش بس را سرکشید و یکسال طول نکشید که عمر ننگینش به پایان رسید.
البته مقصر بزرگ و اصلی در ماجرای ادامه جنگ با عراق بعد از آزادی خرمشهر، شخص خمینی بود و هذیانهای «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم» و «فتح قدس از راه کربلا» و عربده جویی ها و خودبزرگ بینی های او که در پیام بیش از 13 هزار کلمه یی او به مناسبت برگزاری حج در سال   1366 منعکس است، سند محکمی بر نقش فاجعه بار او برای ایران و مردم ایران است. این را هم نباید فراموش کرد که او از اولِ تکیه زن به قدرت با حرفهای تحریک آمیز در دعوت مردم و ارتش عراق به شورش علیه صدام حسین و پیش گرفتن راه مردم ایران در برنداختن رژیم سطلنتی، زمینه ساز جنگ بود.  
همین آقا محسنی که می خواست با 8 میلیون نفر جبهه ها را پر کند! و با همان سلاحهایی انفرادی و بدون نیاز به سلاحهای سنگین و مدرن، دشمن را شکست بدهد و بعد آن فاجعه را در عملیات کربلا ی 4 آفرید و دوسال بعد هم با چرخش 180 درجه یی، در نامه یی که به آن اشاره شد، لیستی از تجهیزات مدرن و پیش رفته و فوق پیشرفته داده بود تا بتواند 5 سال بعد حمله ای به نیروهای عراقی را سازمان داده، اما با این کارنامه باز همین محسن آقا، چند ماه پیش(تیر) ضمن سخنانی به مردم اطمینان داد که اگر آمریکا چشم بد به ایران داشته باشد و جنگ پیش بیاید، همان هفته اول لااقل هزار سرباز آمریکا را پاسداران به اسارت خود در خواهند و در آن صورت آمریکا برای آزادی هرکدام از آنها باید چند میلیارد دلا پرداخته کند! و این میتواند به حل بعضی مشکلات اقتصادی هم کمک کند!https://tamasha.com/v/OJJeY
 اما طرف مقابل آقا محسن و برداران پر مدعا و کله پوک اش - که گمان می کنند با موشکهایی که دارند برنده هرجنگی با هر نیروی نظامی خواهند بود-، فرماندهانی دارد که لا اقل در جنگ منظم و کلاسیک  طرح و ارزیابیهای دقیقی دارند. مثل ژنرال تومی فرانکس (  (Tommy Franks طرّاح عملیات اشغال عراق و سرنگون کردن صدام حسین  در مدت زمانی که آن را چند هفته ای تعیین کرده بود و به وعده اش عمل کرد.
عملیات در  19 مارس 2003 (اواخر فروردین 81)شروع شد و 9 آوریل2003، یعنی سه هفته بعد از آغاز عملیات، با ورود نیروهای آمریکایی  به بغداد و سقوط بغداد، و فرار نیروهای گارد ریاست جمهوری و خود صدام و مقامات مهم بعثی پایان یافت. مقامات فراری بعدا یک یک دستگیر شدند و شخص صدام در 13 دسامبر همانسال در وضع خفتباری از مخفیگاهش بیرون کشیده شد. حالا پاسدار محسن و برادران بی وطنش در سپاه ضد ایرانی پاسداران انقلاب اسلامی، با این حد از نبوغ نظامی که در جنگ عراق نشان دادند و سرانجامش این بود که امام خونریز و جنایتکارشان بعد از آن همه سال هارت و پورت و بر طبل جنگ تا رفع فتنه از عالم کوبیدن، جام زهر آتش بس با «صدام یزید کافر» را سر کشید، دائم در حال نعره زدن های بلاهت بار و کار های احمقانه ی مثل ساختن ماکت ناو هواپیما بر آمریکایی در اندازه نزدیک به بزرگی خود ناو هواپیما بر و برگزاری رزمایش و پیاده کرده نیروی کماندویی روی ناو هواپیمار آمریکایی با هلیکوپتر! هستند و اصلا  به معنی عربده های خود و عواقب ویرانگر و مصیبت بار خرّیتهاشان در صورت اقدام به شعارهایی مثل هدف قرار دادن تل آویو و حیفا یا پایگاههای آمریکا که در برد موشکاهاشان قرار دارد نیستند. گویی دنیا هم تماشاگر خواهد بود و برای اینها کف خواهد زد یا قدرتهای بزرگ و کشورهای منطقه دست رو دست خواهند گذاشت تا مثلا اینها تنگه هرمز را که آبراه بین المللی است ببندند.
محسن رضایی جنایتکار می خواست تنها به یکی از خطا های فاجعه بار خود در جنگ، «ماله بکشد»، نتیجه اش گند زدن به خودش بود و گندی که دیگرانی از شاهدانآن روزها به او زدند مقالاتی که در تمسخر اقداماتش برای رئیس جمهور شدن نوشته شد. او در برنامه تلویزیونی حالا خورشید واقعا وضع رقت باری داشت.
***************************

* در مورد تلاش حسام الدین آشنا برای تبرئه پدر زنش

** اظهارات سرهنگ قمری جانباز بازمانده از عملیات رمضان

هیچ نظری موجود نیست: