۱۳۹۸ اردیبهشت ۱۹, پنجشنبه

خشونت و ترور و گسترش حاکمیت خدا
نیره انصاری
مقدمه
پذیرش و گسترش خشونت در یک جامعه معلول عوامل متفاوتی است. یکی از این عوامل حمایت بیش از اندازه حکومت سیاسی از نظامی گری و ترویج کمی آن است. تأثیر این عامل در افزایش خشونت در جامعه زمانی بیشتر می گردد که حاکمیت سیاسی آن جامعه دارای تفکر ایدئولوژیک و مستبدانه باشد. زیرا این حاکمیتها می کوشند تا امنیت حکومت مستبد خود را با توسل به نیروهای نظامی و شبه نظامی تضمین کنند.
وضع قوانین و مقررات یکی از ابزارهای این گونه حاکمیتها در راستای ترویج نظامی گری مفرط و در پی آن گسترش خشونت است. حکومت جمهوری اسلامی در ایران به عنوان یک حکومت ایدئولوژیک با تأسیس نهادهای نظامی و شبه نظامی همچون سپاه پاسداران و بسیج و حمایت قانونی از آنها در خشونت زایی در جامعه ایران و جهان نقش بسزایی داشته است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج که از زیر مجموعه های سپاه است،سازمانهایی هستند شبه نظامی که وابسته به رژیم ایران بوده و نفوذ بسیاری در عرصه های سیاسی، نظامی و اقتصادی ایران دارد. در مورد سپاه پاسدارن اسلامی و بسیج، تحقیقات ارزنده ای نا کنون انجام شده است
 اگرچه  تاکنون مطالعه ای در خصوص اینکه سپاه و بسیج با کدام پشتوانه قانونی به ایجاد و ترویج خشونت می پردازند صورت نگرفته است؛ اما هم اینک به بررسی قوانین و مقرراتی می پردازیم که راه را برای سپاه پاسداران و بسیج در ایجاد خشونت در داخل و خارج مرزهای ایران باز گذاشته است.
 
تاریخچه سپاه
هسته بنیادین سپاه پاسداران در نخستین روزهای سال 1358 با هدف حفظ انضباط در شهرها و روستاها، جلوگيری از تحريک و توطئه، پیشگيری از خرابکاری در موسسات دولتی و ملی و مراکز عمومی و سفارتخانه ها، جلوگيری از نفوذ عناصرفرصت طلب و ضدانقلابی در داخل صفوف مردم، اجرای دستور دولت موقت و اجرای احکام دادگاه های فوق العاده اسلامی تشکیل شد.
سپس[آقا]  ی خمینی در دوم شهریور سال 1358 طی فرمانی به شورای انقلاب اسلامی رسما تأسیس این نهاد را اعلام کرد. پس از آن قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران طی اصل 150 سپاه را به رسمیت شناخت. این نهاد نظامی که تحت نظر رهبری اداره می شود در عرصه های نظامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایران نقش بسیاری داشته است.از ابتدای تأسیس تا سال 1387 تغییرات چندانی در ساختار و فرماندهان سپاه انجام نیافته بود لکن تغییرات گسترده در این نهاد از خرداد سال 1387 آغاز شد. یک ماه بعد تغییرات ساختاری در سپاه انجام گرفت. برای نمونه ( 31) نیروی سپاه استانی تأسیس شد. پس از حوادث انتخابات ریاست جمهوری سال 88 نیز تغییراتی گسترده با رویکرد امنیتی در سپاه انجام یافت. تشکیل سازمان اطلاعات سپاه از جمله این تغییرات بود.
سپاه پاسداران شامل 5 نیرو است که یکی از مهمترین آنها نیروی قدس است. نیروی قدس یا سپاه قدس، نیروی ویژه ای است که که مسئولیت آن، انجام فعالیتهای نظامی خارج از مرزهای ایران است. این نیرو در جریان جنگ ایران و عراق با هدف انجام عملیاتهای نظامی در خاک عراق تأسیس شد، اما عملیاتهای نظامی آن در عمل محدود به عراق نشده بل، دیگر کشورها نیز در حوزه عملیاتی سپاهیان قرار گرفتند. انجام چند عملیات تروریستی در خارج از ایران و دخالت نظامی آشکار در سوریه از جمله فعالیتهای نیروی قدس بوده است.
 
تاریخچه بسیج
بسیج در اردیبهشت سال 1359 تحت عنوان بسیج ملی زیر نظر وزارت کشور تشکیل شد. دو ماه پس ازشورای انقلاب با تشریح کارکردهای بسیج ملی، این سازمان را تحت نظر رهبر و وابسته به نهاد ریاست جمهوری اعلام کرد.سپس با ادغام برخی دیگر از نیروهای نظامی و شبه نظامی در آن بسیج ملی را گسترش داد.و در نهایت مجلس شورای اسلامی در سال 1359 با تصویب «لایحه قانونی راجع به ادغام سازمان بسیج ملی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی»، با توجه به اشتراکات این سازمان با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بسیج ملی را تحت عنوان نیروی مقاومت بسیج با سپاه پاسداران ادغام نمود. هم اکنون بر اساس ماده 3 قانون مقررات استخدامی سپاه، نیروی بسیج به عنوان یکی از زیر مجموعه های سپاه به فعالیت می پردازد.
 
گسترش حاکمیت خدا
بر اساس ماده یک اساسنامه سپاه پاسداران اسلامی مصوب 1361« سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نهادی است تحت فرماندهی عالی مقام رهبری که هدف آن نگهبانی از انقلاب اسلامی ایران و دستاوردهای‌آن و کوشش مستمر در راه تحقق آرمانهای الهی و گسترش حاکمیت قانون خدا طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران و تقویت کامل بنیه دفاعی جمهوری‌اسلامی از طریق همکاری با سایر نیروهای مسلح و آموزش نظامی و سازماندهی نیروهای مردمی می‌باشد»
همانطور که از متن ماده مشخص است یکی از اهداف سپاه «گسترش حاکمیت خدا» است. با توجه به این که سپاه یک نیروی منسجم مسلح وابسته به حکومت اسلامی است می توان گفت گسترش حاکمیت خدا می تواند با توسل به نیروی اسلحه باشد. دقت در این هدف یاد شده در اساسنامه سپاه مسائلی را آشکار می سازد.
-نخست: این که آیا یک نظام سیاسی یا نظامی این حق را دارد که حاکمیت خدا را در جهان گسترش دهد؟
- دوم: منظور از حاکمیت خدا چیست؟ بر اساس اصلی در حقوق واژه های به کار رفته در قانون باید تا حد ممکن شفاف باشد به نحوی که از برداشتها و تفسیرهای سلیقه ای از آن واژه جلوگیری شود.
اکنون پرسش این است که تعریف حاکمیت خدا چیست؟ حاکمیت خدا چگونه جنبه عملی پیدا خواهد کرد؟ با توجه به تفکر ایدئولوژیکی حاکم بر سردمداران سپاه پاسداران و دیگر مقامات سیاسی در ایران، آیا خطر تفسیر سلیقه ای و قرائت ناصواب از حاکمیت خدا وجود ندارد؟
 به نظر می رسد یادآوری این هدف می تواند مبنای مشروعیت بخش به توسعه طلبی نیروهای سپاه در داخل و خارج کشور و اعمال خشونت و ترور به بهانه گسترش حاکمیت خدا قرار گیرد. این استدلال در خصوص ماده دوم اساسنامه مورد نظر نیز صادق است. با این توضیح که یکی از مأموریتهای سپاه پاسداران در این ماده مبارزه با اقدام علیه انقلاب عنوان شده است. مبارزه با اقدام علیه انقلاب که عبارتی تفسیر بردار و مبهم است  به ابزاری جهت اعمال خشونت علیه منتقدین یا مخالفین حاکمیت سیاسی ایران تبدیل شده است.
فراتر از این ورود نظامیان سپاهی به عرصه های سیاسی به بهانه حفظ انقلاب و حاکمیت، خود ذاتا موجب تولید خشونت در لایه های سیاسی نظامی در جامعه می شود. این همانی  که اکنون در ایران شاهد آن هستیم. در مورد اخیر سزاوار یادآوری است که ماده 47 اساسنامه سپاه ورود سپاه پاسداران را به عرصه های سیاسی ممنوع کرده است . حال آنکه این ماده همواره به بهانه های مختلف توسط سپاهیان نادیده گرفته می شود.
در خصوص نیروی مقاومت بسیج نیز قوانین ایران بستر مناسبی را برای خشونت طلبی نیرو های بسیج آماده کرده اند. ماده نخست لایحه قانونی تشکیل سازمان بسیج ملی» مصوب 1359 مبنای تشکیل بسیج را دفاع و جهاد علیه تجاوزکاران و موانع راه خدا تا تحقق کامل نظام اسلامی قلمداد کرده است. این ماده که با الهام از آموزه های فقه شیعی مبنی بر جهاد علیه کفار تنظیم شده است، خود موجب ایجاد خشونتهای ایدئولوژیک می گردد. جهاد برای تحقق کامل نظام اسلامی مجوزی است برای ترویج ترور و خشونت به بهانه ایجاد حاکمیت اسلامی در جهان. ماده 159 قانون برنامه سوم توسعه نیز با موظف نمودن نیروی مقاومت بسیج به ترویج فرهنگ جهاد و شهادت، نمونه دیگری از حمایت قانونی از توسعه خشونت در حقوق جمهوری اسلامی است.
 
عضویت افراد غیر ایرانی و خشونتهای برون مرزی
با توجه به اینکه اصل 145 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران عضویت افراد غیر ایرانی را صرفا در ارتش و نیروی انتظامی منع کرده است و در قوانین دیگر نیز منعی برای جذب افراد غیر ایرانی در سپاه و بسیج وجود ندارد، بدین اساس نیروی سپاه پاسداران همواره برای انجام عملیاتهای خشونت آمیز برون مرزی نیروهای خارجی را به کار گرفته است که این امر بر خلاف اصول حقوقی است.
از دیگر فراز عنوان اهدافی برای سپاه و بسیج می تواند با تفسیر نادرست، مبنایی حقوقی برای توجیه به کار گیری افراد غیر ایرانی در سپاه و بسیج و ایجاد خشونتهای برون مرزی تلقی شود. البته این اصل یاد شده در قانون اساسی و طرح اهدافی همچون «گسترش حاکمیت خدا» نمی تواند توجیهی موجه برای استخدام افراد غیر ایرانی در سپاه و در پی آن ایجاد خشونت و ترور در خارج از مرزهای ایران باشد. زیرا هیچ قانونی سپاه را موظف به انجام عملیاتهایی در خارج از مرزهای ایران ننموده است بنابراین اقدامات خشونت آمیز سپاه در خارج از مرزهای ایران مبنایی حقوقی نداشته و به صورت خودسرانه انجام می گیرد.انفجار مرکز همیاری یهودیان(آمیا) در آرژانتین توسط نیروهای حزب الله لبنان، که وابسته به سپاه پاسداران ایران است، در سال 1994، و آشکار شدن نقش سپاه پاسداران در آن، انفجار مقر تفنگداران آمریکایی و فرانسوی در بیروت در سال 1983 توسط نیروهای حزب الله وابسته به سپاه، انفجار در برج‌های خوبر و در پایگاه نیروهای آمریکایی در شهر دهران عربستان در سال 1996 توسط نیروی قدس سپاه، حمله به سفارت اسرائیل در هند توسط نیروهای وابسته به سپاه پاسداران در سال 2012، استخدام شیعیان عراقی و استفاده از آنها در انجام عملیاتهای تروریستی، شرکت در جنگ داخلی سوریه و حمایت نظامی از حکومت سوریه برای سرکوب مخالفان از نمونه های به کارگیری نیروهای غیر ایرانی توسط سپاه در ایجاد خشونت در جهان می باشند.
 
سرکوب جنبشهای اجتماعی
نیروهای سپاه و بسیج بعضا با توسل به قوانین و مقرراتی که دخالت آنها را سرکوب اعتراضات مردمی مجاز می داند، و بعضا با خودسری و تفاسیر نادرست از قوانین، همواره نقش مهمی را در سرکوب جنبشهای مردمی در ایران داشته اند. قوانین درایران با تصویب مقرراتی که به سپاه و بسیج اجازه می دهد در مبارزه با تهدید های خارجی و داخلی و سرکوب اقدام علیه جمهوری اسلامی ایران و حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی به بهانه گسترش حاکمیت خدا و تحقق نظام کامل اسلامی، راه را برای استفاده از خشونت در سرکوب جنبشهای اجتماعی باز گذاشته است. حمله به دانشگاه تهران و تبریز در سال 1378 و سرکوب جنبش دانشجویی و اعتراضات مردمی پس از آن، توسط نیروهای سپاهی و بسیجی انجام گرفت. همچنین در سال 1388 سپاه و بسیج نقشی کلیدی در سرکوب معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران و کشتار آنان داشت. سرکوب اعتراضات آذربایجانیها در اعتراض به وضعیت دریاچه اورمیه توسط نیروهای سپاه و بسیج نمونه دیگری از نقش این نیروها در سرکوب جنبشهای اجتماعی است.
 
تجسس و بازرسی
گشت زنی تیروهای بسیج و سپاه پاسداران در خیابانها و اقدام به تجسس و بازرسی افراد نمونه دیگری از ترویج خشونت و نا امنی در جامعه است. این نیروها که به بهانه حفظ امنیت در خیابانها پرسه زده و در زندگی روزمره شهروندان دخالت می کنند، بدون شک موجب سلب آسایش و امنیت افراد جامعه شده و منجر به نقض حریم خصوصی و حقوق شهروندی می شود. دخالت در پوشش شهروندان یا تجسس بی مورد اتوموبیل ها و بازرسیهای بدنی، نمونه ای از ورود به حریم خصوصی مردم و نقض حقوق شهروندی توسط سپاه و بسیج است. بدیهی است قانونگذار در ایران از یک سو با اعطاء رسالت مقابله با تهدیدات ذاخلی و خارجی و جهاد در راه خدا برای نیرو های بسیج و همچنین تصویب مقرراتی از جمله قانون حمایت قضایی از بسیج که به نیروهای سپاه و بسیج به صورت محدود اجازه می دهد که در برخورد با جرایم دخالت کند، و مسئولان قضایی از دیگرفراز با عدم ممانعت از اعمال فراتر از قانون این نیروها، در ایجاد ناامنی در جامعه شریک می باشند.
 
انجام کارهای اطلاعاتی
انجام کارهای اطلاعاتی توسط سپاه و بسیج از دیگر مواردی است که حریم خصوصی افراد جامعه را به خطر انداخته و موجب سلب امنیت روانی در جامعه می شود. بر اساس ماده 8 اساسنامه سپاه پاسداران اسلامی، یکی از وظایف سپاه همکاری با ارگانهای اطلاعاتی کشور است. گرچه بر اساس ظاهرماده مورد نظر سپاه نمی تواند مستقلا به کارهای اطلاعاتی بپردازد اما در عمل شاهد کارهای وسیع اطلاعاتی بسیج و سپاه هستیم.
 
ترویج خشونت بین کودکان
موضوع دیگری که می توان بدان اشاره نمود ترویج و نهادینه کردن خشونت بین کودکان است. عدم ممانعت قانونگذار اسلامی از به کار گرفتن افراد زیر 18 سال در نیروهای سپاه و بسیج و صدور مجوز قانونی از طریق تصویب مقرراتی همچون قانون تشکیل و توسعه بسیج دانش آموزی مصوب 1375، برای تسهیل ورود کودکان به سپاه و بسیج موجب گردیده است نظامیان سپاهی به فکر جذب کودکان در سپاه پاسداران بیفتند. این نیروها از راههای گوناگون از جمله احداث پایگاههای بسیج در مدارس و محله ها کودکان را وارد سازمان خود می کنند. از سویی دیگر مقررات بسیاری در حقوق ایران امتیازات خاصی به اعضای سپاه و بسیج اعطا نموده است.
ماده 196 قانون برنامه پنجم توسعه از جمله این گونه مقررات است. این امتیازها که شامل کمکهای مالی، اولویت در استخدام ادارات دولتی، کسر یا معافیت از خدمت سربازی و ... است، موجب تمایل هر چند ظاهری نوجوانان و جوانان به نهاد مسلح سپاه و بسیج می شود. چنانچه توجه داشته باشیم این نهادها در برنامه های خود با مجوز قانونی رفتارهای مسلحانه را می گنجانند، بدیهی است جذب افراد زیر 18 سال در این نهادها که براساس ماده 19 کنوانسیون حقوق کودک ممنوع است، خشونت گرایی را در کودکان نهادینه می کند. تبلیغ فرهنگ جهاد و شهادت از سوی این نهادها با پشتوانه قانونی و رسانه های حکومتی در جامعه و پروژه هایی همچون راهیان نور موارد دیگری است که از یک سو نوعی خشونت علیه کودکان محسوب می شود و از دیگر سو کودکان را به خشونت گرایی ترغیب می نماید. اعزام افراد زیر 18 سال به جنگ ایران و عراق که موجب کشته شدن، اسیر شدن، معلول و ناپدید شدن بسیاری از کودکان گردید، نمونه ای از خشونت علیه کودکان در ایران محسوب می شود. کشته شدن محمد حسین فهمیده دانش آموز 13 ساله در جنگ ایران و عراق نمونه‌ای بارز از شرکت دادن کودکان در جنگ است. همچنین شرکت دادن نیروهای بسیجی دانش آموز در سرکوب اعتراضات مردمی، از جمله اعتراضات سال 88 در اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری،از دیگر موارد ترویج و نهادینه کردن خشونت بین افراد کم سن و سال است.
 
فرجام سخن
نظر به آنچه پیش گفته؛ گرچه نیروهای سپاه و بسیج در عمل افرادی قانونگرا نبوده و بسیاری از رفتارهای خود را به صورت خود سرانه انجام می دهند، اما بدون شک حقوق در ایران با تصویب قوانین و مقرراتی نادرست، راه را برای سوء استفاده این نیروها از قدرت خود باز گذاشته و به رفتارهای نیروهای سپاه و بسیج در ایجاد ترور و خشونت و ناامنی در داخل و خارج مرزهای ایران مشروعیت بخشیده است. علاوه بر آن برخی رفتارهای فراقانونی حاکمان سیاسی رژیم، اجازه اعمال فراقانونی را به نیروهای سپاه و بسیج می دهد.
 
 
 
 Ostovar, Afshon P. (2009). "Guardians of the Islamic Revolution Ideology, Politics, and the Development of Military Power in Iran (1979–2009)" (PhD Thesis). University of Michigan. Retrieved 26 July 2013
 
 
 
 
 
 
 
 
 روزنامه رسمی کشور، شماره 10280-24-3-1359
 
 مجموعه قوانین سال 1359، صفحه 184 الی 286
 
مجموعه قوانین سال 1359، صفحه 294
 
روزنامه رسمی کشور، شماره 71624-29-11-1359
 
 
 
 
 
 روزنامه رسمی شماره 10328- 20/05/1359
 
 
 
 
 
 
[23] Ibid
 
 روزنامه تایم هند، مورخ 30 ژوئیه 2012
 
 
 
 از جمله اساسنامه سپاه پاسداران اسلامی مصوب 1361، لایحه قانونی تشکیل سازمان بسیج ملی مصوب 1359، قانون حمایت قضایی از بسیج مصوب 1372
 
 در این حادثه در تیر ماه سال 1378 در پی تظاهرات دانشجویان ایران به توقیف روزنامه سلام و تصویب قانون تازه مطبوعات، نیروهای شبه نظامی انصار حزب الله با حمله به دانشگاههای تهران و تبریز دانشجویان را مورد ضرب و شتم قرار داده و عده ای را دستگیر کردند. در این حمله تعدادی از دانشجویان نیز کشته شدند. پس از این واقعه اعتراضات گستردهای در دانشگاهها و خیابانها علیه حکومت ایران شکل گرفت.
 
 
 
 روزنامه رسمی شماره 10328- 20/05/1359) ماده اول لایحه قانونی تشکیل سازمان بسیج ملی(
 
 
 
 
 روزنامه رسمی کشور، شماره 19204-14-11-1389
از جمله این مجوزات قانونی ماده 64 قانون مقررات استخدامی سپاه است. به استناد این ماده وزارت آموزش و پرورش موظف است با همکاری سپاه دوره های آموزش دفاع نظامی و مقاومت محلی را به عنوان دروس اجباری دز بین محصلین مقاطع مختلف تحصیلی اجرا کند.
 
 
 
 
 )http://www.ghavanin.ir/detail.asp?id=12310 از جمله ماده159 قانون برنامه سوم توسعه(
 
 A program designed to conduct annual events honoring, remembering and re-enacting scenes from the eight-year war with Iraq. See: http://www.rahiyannoor.ir
 
نیره انصاری، حقوق دان، نویسنده، پژوهشگر و کوشنده حقوق بشر
9،5،2019
19،2،1398

هیچ نظری موجود نیست: