۱۳۸۸ شهریور ۹, دوشنبه

تغییر" با متراژ خودی – غیرخودی مُمکن نیست



منصور امان

فرا رسیدن بیست و یکُمین سالگرد کُشتار هزاران زندانیان سیاسی، "اصلاح طلبان" حُکومتی را در برابر یک آزمون جدی قرار داده است. موضوع امتحان این است: آیا آنها بالاخره از مرزبندی فاشیستی "خودی - غیر خودی" که "نظام" برای نگاه به جامعه و نوع رویکرد به شهروندان ترسیم کرده است، گُذر کرده اند یا نه؟

سُکوت دست جمعی و یکنواخت محافل یاد شُده در برابر فاجعه ملی تابستان 67 و نیز بی اعتنایی حساب شُده به مراسم بُزُرگداشت قُربانیان، پاسُخ سووال بالا را دستکم از سوی آن دسته که صاحب میکروفون و تریبون هستند، ارایه کرده است. آنها به این وسیله فقط به جنایت تکان دهنده "نظام" در سال 67 و همه اقدامات سرکوبگرانه ی بعدی آن علیه خانواده های قُربانیان و دادخواهان مُهر تایید نزده اند. فراتر از آن، اینان پایبندی خود به تقسیم جامعه به دو طایفه ی باحُقوق و بی حُقوق را بر سر دست گرفته اند؛ مبنایی که اولیها را مُحق می سازد برای "حفظ نظام"، "دفاع از انقلاب"، "پاسداری از کیان اسلام" و به زبان ساده، "حفظ قُدرت"، هر رفتاری را با دُومیها پیش بگیرند.

نُکته عبرت انگیز این است که مُدافعان مُناسبات قبیله ای به همان چُماقی تعظیم می کُنند که تیره ولایت برای بیرون راندن آنها از حلقه حُکمرانی بر سر شان فرود می آورد. اما این انتخاب آنهاست.

برای جُنبش اجتماعی مساله مُهم تر، میزان اعتماد پذیر بودن حاملان این تفکُر است هنگامی که به انتقاد از قتل تظاهر کُنندگان می پردازند یا برای جانباختگان با سر و صدا یقه پاره می کُنند و در سوگواری همراه مردُم، به کمتر از شراکت پنجاه – پنجاه رضایت نمی دهند. آیا جوانان، زنان و مردان مُعترض در خیابانها که خواهان توقُف سرکوب خونین خود و دستگیری و مُحاکمه آمران و عاملان آن هستند، می توانند روی همراهی و پُشتیبانی کسانی که سرکوب دستکم بخشی از جامعه را طبیعی می شُمارند، حساب باز کُنند؟

برای آنکه کسی یا طیفی در میانه جدال، به بهانه دستگیر شُدن "دُزد ریش تراش" پا به فرار نگَذارد و مُتحدانش را کتف بسته تحویل دُشمن ندهد، به چیزی بیشتر از ریختن اشک برای شکنجه شُدگان کهریزک و درآوردن صدای ناله به خاطر جانباختگان "ولیعصر" و "آزادی" نیاز است. یکی از آنها، دفاع پی گیر، بدون استثنا و در عمل از حُقوق و کرامت انسانی است.

خودداری "اصلاح طلبان" حُکومتی از به رسمیت شناختن بخشی از تاریخ تبهکاریهای "نظام"، تردید نسبت به ماهیت همصدایی آنها با اعتراضات به جنایات تازه حُکومت را افزایش می دهد.

اصرار سرسختانه آنها به حفظ این نُقطه اشتراک با باند نظامی - امنیتی ولایت، تنها می تواند آنان را به مُتحد مُعترضانی تبدیل کُند که خود به دُرُستی نمی دانند به چه چیز اعتراض دارند. بد اقبالی "اصلاح طلبان" این است که شُمار چنین دسته ای زیاد نیست.

هیچ نظری موجود نیست: