۱۳۹۳ شهریور ۳۱, دوشنبه

صدای آمريکا و ابريشم پشم آقا، هادی خرسندی

هادی خرسندی
... نه، نگو قالتاق عمامه به سر / بل بگو تاج سر نوع بشر // نه، مخوان آخوند را روباه و گرگ / بل بخوان شير ژيان، مرد بزرگ // پشم آقا را بگو ابريشم است / همچنين آب دماغش شبنم است
منظور از «صدای آمريکا» در اينجا، همانا بخش فارسی صدای آمريکاست.
خوانندگان نوشته های مستدل آقای مجيد محمدی در باره ی صدای آمريکا توجه دارند که جدا از مصالح کلی دولت آمريکا، محتوای برنامه های اين رسانه تابعی است از متغير مصالح و منافع مديران دوره ای آن و اينکه کدامشان اگر قرار است کلاه بياورد، سر ميآورد و از اينها، هر کدام چند سر به جای يک کلاه ميآورد و کدامشان سرهائی ميآورد که جايزه هم داشته باشد! (نه خير، نميخواهم نتيجه بگيرم که داعش را صدای آمريکا درست کرده!)
ماليات دهندگان آمريکا از ميزان بسيجی بودن و خواهر زينب بودن مديران مختلف اين رسانه خبر ندارند.
دکتر رامين احمدی دلايل حذف خود را از برنامه های تحليلی صدای آمريکا اينطور برای آقای محمدی نوشته است:
«از من خواستند پيراهن و کراوات سبز نپوشم يا در آغاز برنامه علامت پيروزی نشان ندهم ...... به من اخطار شد که از آخوند به جای روحانی استفاده نکنم .....»
اينها جوک نيست، اغراق نيست، شرط دعوت شدن در برنامه های صدای آمريکا و احتمالاَ از مصوبات کميته ی منکرات اين رسانه است.
***
صدای آمريکا و ابريشم پشم آقا
هادی خرسندی
ويژه ی خبرنامه ی گويا
نه، نگو آخوند، روحانی بگو!
فخر آفاق مسلمانی بگو!
حضرت آقا بگو با آب و تاب
آيت الله اش بخوان وقت خطاب

حجت الاسلام اگر گفتی به او
سين و لام اش را بکش در گفتگو

ول کن اين آخوند را و هی نگو
يا اقلاَ توی «وی.اُ.ای» نگو

نه، نگو قالتاق عمامه به سر
بل بگو تاج سر نوع بشر

نه، مخوان آخوند را روباه و گرگ
بل بخوان شير ژيان، مرد بزرگ

پشم آقا را بگو ابريشم است
همچنين آب دماغش شبنم است

وقتی انگشتی به بينی ميکند
تو بگو يوگای چينی ميکند

چون زند آرووغ پرسان شو، که آه
در همايون بود يا توی سه گاه؟

گوز آقا را بگو صوت جلی
مايه ی فخر تشک يا صندلی

نه نگو آخوندِ مکار دغل
چونکه آن خانم نشسته اين بغل

نه نگو پتياره ی گردن کلفت
بل همان را گو که آن خانم بگفت:

کی به تو گفته گره کن مشت خود؟
مثل حرف V بکن انگشت خود؟

اسم روحانی که آمد در ميان
در حضور مجری و اطرافيان؛

غنچه کن انگشت ها را روی لب
بوسه ای بفرست بهرش با ادب

دست خود بر سينه بگذار اينچنين
يک کمی خم شو به سوی دوربين

باسن خود را ز روی صندلی
جا به جا کن اندکی با ياعلی

پيش ما آخوند دارد اعتبار
پس تو لطفی کرده اسمش را نيار!

لفظ روحانی که آيد جای آن
خود مضاعف ميشود معنای آن!

گفتن آخوند دارد معصيت
هست کار آدم بی تربيت

گفتن آخوند می باشد گناه
ميبرد نام تو در ليست سياه

اسم تو در نامه ها خط ميخورد
مهر کنسل روی دعوت ميخورد

راستی وقتی که ميپوشی لباس
با سران فتنه اينجوری نلاس

داده اند از رختکن راپرت تو
سبز بوده گوشه ای از شورت تو

سبز در برنامه خط قرمز است
کندنش هم واجب و هم جايز است

خاک عالم! سبز؟ بِک.کَن بيدرنگ!
غافلی انگار از سانسور رنگ

خانم از اين کشف، تو لب شد بسی
خانمه شوخی ندارد با کسی


او برای وصل کردن آمده ...
ـــــــــــــــــــــــــ
اگر تا يک هفته ی ديگر صدای آمريکا تعطيل نشد!، باقی مثنوی را در فيسبوک من بخوانيد:
https://www.facebook.com/pages/Hadi-Khorsandi/247819131902635?fref=ts

هیچ نظری موجود نیست: