۱۳۹۳ فروردین ۳, یکشنبه

حال و روز خانواده یک محکوم به اعدام در آستانه سال نو

حال و روز خانواده یک محکوم به اعدام در آستانه سال نو

28 اسفند 1392

شیما شهرابی
از پشت کابین ملاقات مادر زل می­زند توی چشم ریحانه­اش اما حرفی برای گفتن ندارد. امیدی برای خودش هم نمانده، چطور دخترش را امیدوار کند. همه چیز قطعی شده، نه دعاها جواب داده و نه التماس به خانواده­ی مرتضی، حکم صادر شده و پرونده به اجرای احکام سپرده شده. حالا مادر ریحانه به دخترش چه بگوید؟ بگوید: پرونده را فرستاده­اند اجرای احکام. بگوید: دخترم همین روزها یک روز صبح زود سراغت می­آیند و تا به خودت بیایی، همه چیز تمام می­شود. مادر مستاصل چشم می­دوزد به چشم­های غمگین ریحانه، نباید دخترش بویی ببرد. اگر بفهمند که بعد از این همه تلاش، پرونده به اجرای احکام فرستاده شده، قبل از قصاص می­میرد. پس هیچ­چیز نمی­گوید. آن­ها در خانه­شان عیدی ندارند، اما برای ریحانه از آمدن بهار می­گوید و در دلش آرزو می­کند خزان زندگی خودشان هم به بهار تبدیل شود.
آن بهار لعنتی
بهار 86 که ریحانه از مغازه بستنی ناصر بیرون آمد و اتومبیل تویوتای کمری مرتضی، جلوی پایش ایستاد، هیچ فکرش را نمی­کرد که بعد از سوار شدن به این اتومبیل گرفتار داستانی می­شود که رنگ و بوی بهار را از زندگی و دلش پاک می­کند. مرتضی پزشک بود و ریحانه طراح دکوراسیون.  مرتضی از صحبت­های ریحانه با تلفن همراهش فهمیده بود، او طراح است و برای همین قبل از این­که او را سوار اتومبیل خود کند، به بهانه همکاری جلو رفته بود و شماره تلفنش را به او داده بود و شماره ریحانه را گرفته بود. ریحانه هنوز چند قدمی آن­طرف­تر نرفته بود که مرتضی با اتومبیل جلوی پایش می­ایستد. او جای پدر ریحانه است، پس ترسی نیست. چند روز بعد ریحانه برای صحبت درباره­ی کار به دفتر مرتضی دعوت می­شود. مرتضی می­رود دنبال ریحانه تا او را به دفتر ببرد. اما قبل از رسیدن به دفتر سر راه توقف می­کند، وارد داروخانه می­شود، خرید می­کند و دوباره راه می­افتند. این­جا دفتر کارنیست. ریحانه معذب می­نشیند. مرتضی دولیوان شربت روی میز می­گذارد. بعد در را می­بندد دستش را دور کمر ریحانه گره می­کند و می­گوید: راه فرار نداری. ریحانه چند روز پیش به توصیه خود مرتضی چاقویی از بازار تجریش خریده است. مرتضی گفته: زمانه بدی است، یک وسیله دفاع شخصی باید در کیف خانم­های جوان باشد. فکر ریحانه می­رود سمت چاقو. مرتضی پشتش را می­کند، ریحانه چاقو را بر می­دارد، یک ضربه به کتف مرتضی می­زند و فرار می­کند. فراری که آغاز یک راه پر دردسر بود، او متهم به قتل است.
شواهد کم نیستند
 آزمايش هاي انجام شده روي محتواي ليوان ها نشان مي دهد آبميوه ريحانه حاوي داروي بيهوشي بوده است. در کیسه خریدهای مرتضی از داروخانه یک بسته کاندوم پیدا شد، اس. ام . اس­های ارسال شده از سوی ریحانه نشان می­دهد که او با مقتول رابطه­ای صمیمانه نداشته است. با همه­ی این­ها ادله دفاع مشروع در مقابل تجاوز از ریحانه پذیرفته نمی­شود. ماده 625 قانون مجازات اسلامي تصريح کرده است؛ «قتل و ضرب و جرح هر گاه در مقام دفاع از نفس يا عرض يا مال خود مرتکب يا شخص ديگري واقع شود با رعايت موارد ذيل مرتکب مجازات نمي شود مشروط بر اينکه دفاع متناسب با خطري باشد که مرتکب را تهديد مي کرده است» و در ادامه در ماده 627 همين قانون سه شرط براي تحقق دفاع مشروع مقرر شده است؛ 1- خوف براي نفس يا عرض يا ناموس مستند به قرائن معقول باشد.2- دفاع متناسب با حمله باشد. 3- توسل به قواي دولتي يا هرگونه وسيله آسان تري براي نجات ميسر نباشد. محمد مصطفایی وکیل پیشین ریحانه و عبدالصمد خرمشاهی وکیل فعلی او دلایل زیادی برای دفاع مشروع ریحانه به دادگاه ارائه دادند اما این دلایل قضات را راضی نمی­کند وآن­ها با استناد به وجود چاقو در کیف ریحانه، بند 206 قانون مجازات اسلامی را که قتل با قصد قبلی را بیان می­کند، برای او در نظر گرفته و رای به قصاص نفس می­دهند.
گره های بی شمار
پرونده ریحانه در این­سال­ها با موارد دیگری هم گره خورده است. ریحانه در جلسات بازحویی از اطلاعاتی بودن مرتضی حرف زده بود. استعلام از وزارت اطلاعات نشان داد که مرتضی کارمند سابق وزارت اطلاعات بوده است. چند روز پیش پروانه حاجیلو که در زندان با ریحانه هم­بند بوده است، در گزارشی که در شبکه بین المللی همبستگی با مبارزات زنان ایران منتشر شد، چنین نوشت: «یک بار توانستیم از موقعیتی که من در حال برگشت از هواخوری بودم و او را به هواخوری می بردند، استفاده کنیم. او که به من اعتماد کرده بود، جای زخم های شکنجه روی بدنش را سریع به من نشان داد که با شیئی شبیه گرز، او را شکنجه داده بودند تا اعتراف کند که این قتل سیاسی بوده است.»
آخرین وضعیت یک پرونده
عبد الصمد خرمشاهی وکیل این پرونده در گفت وگو با «ایران­وایر» می­گوید: «گویا پرونده به اجرای احکام فرستاده شده اما هفته­ی آینده و بعد از مراجعه به اجرای احکام می­توانم اطلاعات دقیقی در اختیارتان بگذارم.» او در پاسخ به این سوال که اگر تا قبل از مراجعه شما حکم اجرا شود؟ می­گوید: «نه اجرا نمی­شود، باید قبل از آن جلسه صلح و سازش برگزار شود. انشالله که اجرا نمی­شود.» او مابقی توضیحات دقیق و رسانه­ای در رابطه با این پرونده را به هفته­ی آینده موکول می­کند. با قطعی شدن حکم، دوستان شعله پاک­ روان بازیگر و مدرس تئاتر و مادر ریحانه در سایتی برای آزادی ریحانه امضا جمع می­کنند. عده زیادی به خانه اولیای دم رفته­اند. همین چند روز پیش پدر ریحانه هم به خانواده مرتضی مراجعه کرده اما زن و سه فرزند مرتضی تنها یک چیز می­خواهند. محمد مصطفایی در یکی از آخرین پست­های صفحه فیس بوکش نوشته: « در این چند روزی که خبر اعدام قریب الوقوع ریجانه جباری را به اطلاع دوستان رساندم، عده بسیار زیادی پیام دادند و خواهان این شدند که خانواده محترم مقتول گذشت کنند. چند روز به عید مانده است امیدوارم که این خانواده در این روزهای بخشش و مهربانی، جان ریجانه را به خانواده اش عیدی دهند.» اما مادر ریحانه که در پست­های قبلی­اش از معجزه نوشته بود، در آخرین پست صفحه­ی فیس بوکش نوشته: «امسال به یاد ریحانه خون می سوزانم و اسفندم روی آتش است.

شنبه ۲ فروردین ۱۳۹۳ ه‍.ش.

ا اعلام رییس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی مبنی بر پیگیری موضوع سوءاستفاده جنسی از کودکان و نوجوانان در مدارس فوتبال ایران، این پرونده وارد فاز تازه‌ای شد.
محمدعلی پورمختار، روز پنج‌شنبه (۲۹ اسفند-۲۰ مارس) در گفتگو با خبرگزاری “فارس” ، با اعلام این‌که موضوع فساد در مدارس فوتبال در دستور کار کمسییون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی قرار گرفته، گفت که این موضوع، هم‌چنین در گزارش نهایی مجلس شورای اسلامی درباره “فساد در فوتبال” نیز گنجانده خواهد شد.
این اظهارات آقای پورمختار پس از آن صورت می‌گیرد که مسعود شجاعی، بازیکن تیم ملی فوتبال ایران، شام‌گاه ۱۲ اسفندماه در برنامه‌ی پربیننده‌ی “نود” در تلویزیون دولتی ایران به صورت سربسته به خبر تجاوز به یک “بچه” در یکی از مدارس فوتبال اشاره کرد و از خانواده‌ها خواست تا در تشویق فرزندان خود برای فوتبالیست شدن، تامل بیش‌تری کنند.
به دنبال این سخنان بود که وب‌سایت تابناک در دو گزارش پیاپی، جزییات بیش‌تری از پرونده‌های فساد جنسی در مدارس فوتبال را فاش کرد.
این وب‌سایت ابتدا در روز ۱۳ اسفندماه در گزارشی با عنوان «اتفاقات ۱۸+ مدارس فوتبال که کسی جرأت ندارد درباره‌اش حرف بزند» نوشت که سخنان مسعود شجاعی، «نشان از ناامیدی جامعه ورزشی کشور از مسوولان، برای پاک‌سازی این اتفاقات تکان‌دهنده داشت».
این گزارش هم‌چنین به مواردی از این سوءاستفاده‌ها در سال‌های اخیر نیز پرداخت و از جمله به ماجرای بیهوش کردن کودکان در مدارس فوتبال با آب پرتقال مسموم و تجاوز به آن‌ها در این حالت اشاره کرد و از قول یکی از مربیان فوتبال در یکی از برنامه‌‌های “نود” نوشت: «از صحنه فیلم می‌گیرند و بعد که بازیکن به‌ هوش آمد، به او نشان می‌دهند و می‌گویند، اگر در دادن پول قرارداد‌ها و نقل و انتقالات گوش به ‌فرمان‌شان نباشند، فیلم تکثیر می‌شود و آبروی نونهال و نوجوان بیچاره برود.»
گزارش تابناک با تاکید بر این‌که این اتفاقات «تنها در باشگاه‌های گمنام» رخ نمی‌دهد اضافه کرده بود: «همین چند سال پیش بود که “ش. ل” از کارکنان یکی از باشگاه‌های بزرگ پایتخت سه کودک را در مدرسه فوتبال این باشگاه مورد تجاوز قرار داد. «ع. م» که اکنون ریاست یکی از کمیته‌های مبارزه با فساد و ناهنجاری فدراسیون فوتبال را بر عهده دارد، در آن زمان مسوول کمیته انضباطی این تیم بود که در آن ماجرا سکوت کرد و کاری نکرد تا جایی که فرد متجاوز هنوز هم در کنار مسئولان بلند‌پایه این باشگاه پرطرفدار دیده می‌شود.»
اشاره‌ی این گزارش به لیدر سابق باشگاه استقلال و مسوول دفتر آکادمی فوتبال این باشگاه در چند سال قبل است که بازیکنان تیم جوانان این باشگاه را پس از بیهوش کردن مورد تجاوز قرار می‌داد. ماجرای این فرد از سوی حسن روشن، بازیکن اسبق باشگاه استقلال و تیم ملی فوتبال ایران در سال ۸۹ رسانه‌ای شد اما هیچ‌گاه مورد پیگیری جدی قرار نگرفت.
“تابناک” دو روز بعد (۱۵ اسفند)، در گفتگو با ناصر فریادشیران، از مربیان فوتبال در ایران، از قول وی نوشت که فساد اخلاقی تیم‌های پایه «بسیار کلان‌تر» از چیزی است که همگان گمان می‌کنند و «به یک مورد یا دو مورد محدود نمی‌شود».
فریادشیران به این وب‌سایت گفت که با دیدن فیلم “هیس! دختر‌ها فریاد نمی‌زنند”، ساخته‌ی پوران درخشنده، که به موضوع تجاوز به دختران نوجوان در ایران پرداخته بود، “بار‌ها گریه کرده” است چون «صحنه‌هایی به مراتب فاجعه‌بار‌تر از آن هر روز در فوتبال ایران رخ می‌دهد».
وی در این گفتگو به مواردی از تجاوز توسط مدیرعامل «شصت ساله» و «سابق» یک باشگاه فوتبال و نیز ماجرای تجاوز به یک بازیکن که برای تست به یک تیم شمالی رفته بود نیز اشاره کرد.
پیش از این نیز، ماهنامه‌ی “دنیای فوتبال” چاپ تهران، در شماره‌ی بهمن ماه خود، با اشاره به بازداشت یکی از مسوولان مدارس فوتبال در جنوب تهران نوشته بود که اگرچه گوشی تلفن همراه این فرد «پر از صحنه‌های تجاوز و عکس‌های مربوط به آن» بود اما وی «پس از ارسال پرونده به دادگاه، از اتهامات تبرئه شد و به شغل خود بازگشت».

هیچ نظری موجود نیست: