دادگسترى و كانون وكلا (قسمت اول)
 محمدرضا روحانی
به احتمال زياد مفهوم دادگسترى عرفى اولين بار در كتاب تحفه العالم آمده است. نويسنده سيد عبداللطيف خان شوشترى تاجر ايرانى بود كه با تأسيسات قضایى انگليس در سفرهاى تجارتى خود به هند آشنا شد. در كتاب خاطرات او اين پدیده را عدالتخانه مينامد. در اين نهاد نويسنده براى كلمه قاضى تلفظ معادل آنرا به فارسى می‌آورد ( جج ) . كه مستقل است و قدرت او از پادشاه بيشتر١ تحفه العالم در ١٨٠١ نوشته شده است . حدود تاثيرات اين نوشته نزد انديشمندانى كه پس از او مبشر ومبلغ مدنيت معاصر بوده و در واقع سنگ بناى مشروطيت را نهاده اند هنوز چندان روشن نيست . اما كلمه عدالتخانه يعنى عنوان نهادى مستقل كه به دعاوى اشخاص رسيدگی مى كند را به كار برده است.  بعداً اين كلمه شعار و پرچم جنبش مشروطيت شد .
بررسى تحولات مربوط به تاريخ عقايد سياسى در صلاحيت صاحب اين قلم نيست .
در اين نوشته به اشارتى، ودر حدود اطلاعات واسنادى كه در غربت برايم قابل دسترسى است به اين مطلب برداخته مى شود. 
محدوده اين موضوع مربوط به معرفى كلى فعاليتهاى حقوقدانان ايران است در دو سال آخر حكومت شاه تا فروردين١٣٦٠.
 
وظیفه‌ی وکیل
از زمانى كه در سال ١٢٨٨ ميرزا احمد حيدرى وكيل عدليه به علت دفاع از موكلش آصف الدوله در يكى از اولين محاكم عرفى ايران مورد انتقاد شديد قرار ميگيرد . تلاش مى كند كه از طريق مطبوعات از جمله چرند وپرند دهخدا ضرورت پاسدارى از حق دفاع براى همه از ظالم ومظلوم را اثبات كند واينكه  «وكيل از حقوق موكل دفاع مى كند نه از اعمال او » تا امروز صدوشش سال مى كذرد .٢
عنوان عدالتخانه، خواسته اصلى مشروطه طلبان در متمم قانون اساسى تبديل به ديوان عدالت عظمى گرديد٣. سپس در قوانين عادى عدليه و دادگسترى ناميده شد . اينك ديوان عدالت عظمى در قانون اساسى ولايت مطلقه فقيه قوه قضائيه خوانده مى شود ٤
بهر حال آن‌چه امروز و در اينجا مورد نظر است بيان كلى فعاليت وكلا وقضات در سالهاى ١٣٥٦ الى فروردين ١٣٦٠ است .
براى فتح باب ، مصاحبه تلفنى داشتم با جناب صارم الدين صادق وزيرى .
خوشبختم كه پيش كسوت آزاديخواه و بزرگوارم كه تا امروز قريب ٦٥ سال در كسوت قاضى يا وكيل ، نويسنده، روزنامه نگار، و فعال سياسى براى دفاع از حقوق وحيثيت انسانى ايرانيان مبارزه كرده و رنج زندان وتبعيد را كشيده اند ، وقتى دادند كه در حدود امكان يعنى از ابعاد اين مبارزات را به اختصار ذكر كنند .

گفتگو با آقای صارم‌الدین صادق‌وزیری
                         
محمد رضا روحانى: استاد بزرگوارم ، شما و برادر ارشدتان شادروان يحيى صادق وزيرى از خدمتگزاران پاکدامن وشجاع وشناخته شده در بين حقوقدانان ايرانى هستيد . مى خواهم براى ما از شروع فعاليت هايتان در جهت اصلاح دستگاه قضائى ايران بفرمائيد.
آقاى صادق وزيرى : بعد از جنگ بين الملل دوم كه فضاى سياسى اجازه فعاليت مى داد . ما در دادگسترى جمعيت قضات وكارمندان دادگسترى را تشكيل داديم . من عضو هيئت مديره ومسئول ارگان مطبوعاتى اين جمعيت بودم .
محمدرضا وحانى : چه سالى؟
آقای صادق وزيرى : حدود١٣٢٨. اين جمعيت كمك به مديريت صحيح و مبارزه با مفاسد در دادگسترى را شروع كرد.
مى كوشيديم راه اصلاحات قانونى را باز كنيم . اصلاحاتى كه بعد ها در زمان مرحوم لطفى انجام شده ريشه در اين تلاشها و طرحها داشت .
محمدرضا روحانى: منظور اصلاحاتى است كه به موجب لوايح قانونى ناشى از اختيارات توسط مصدق انجام شد .
آقای صادق وزيرى : بله. مى دانيم كه لطفى وزير دادگسترى مصدق بود . يكى از كارهائى كه اين جمعيت انجام داد اعتراض به تعويض محل ماموريت رؤساى شعب ٢ و٥ ديوان عالى كشور يعنى لطفى وحشمت الله قضائى بود كه به امر نخست وزیر سپهبد رزم آرا انجام شد. اولى را فرستاد به رياست كل دادگسترى خراسان و دومى را فرستاد به آذربايجان . ما يك نامه اعتراضى تهيه كرديم بسيار مفصل .
محمدرضا روحانى: چرا سپهبد رزم آرا قاضى نشسته را تغيیر محل داد؟
آقای صادق وزيرى : گوش شنوائى نداشتند . اجراى اوامر نمى كردند . تمام احكام دادگاههاى نظامى را لغو مى كردند. نامه اعتراضى را به امضاى قضات مى رسانديم . من مسؤل جمع آورى امضاى قضات ديوان كشور بودم . فقط ٤ نفر از قضات ديوانعالى كشور امضا كردند .
محمدرضا روحانى : نام آنها را به خاطر داريد؟
اقاى صادق وزيرى : بله يكى دكتر ملك اسماعيلى بود وقتى مصدق نخست وزير شد او را به معاونت نخست وزيرى منصوب كرد . ديگرى مصطفوى كاشانى و شهشهانى كه معاون وزير دادگسترى يعنى معاون لطفى شدند .
محمدرضا روحانى : تكليف رؤساى شعب ديوان كشور يعنى لطفى و شهشهانى با نخست وزير، سپهبد رزم آرا چه شد ؟
آقای صادق وزيرى : يكى از سناتورهاى وابسته به جبهه ملى سپهبد رزم آرا را در مجلس مورد سؤال قرارداد. دولت رزم آرا ناچار عقب نشست .
محمدرضا روحانى : عقب نشينى سپهبد رزم آرا براى جمعيت در آن روزها موفقيت بسيار بزرگى بود.
آقای صادق وزيرى : در زمان مصدق هم ما قضات با تعدادى از وکلاى دادگسترى جمعيت حقوقدانان ايران را تشكيل داديم .
مدل تشكيلات ما جمعيت حقوقدانان فرانسه بود. تا جائى كه به خاطر دارم امام جمعه تهران دكتر سيد حسن امامی، دكتر مشاور ، محمود هرمز ، محمد شاهوردى، محمد رشاد ، احمد شريف زاده ، من وبرادرم يحيى صادق وزيرى از اعضاى اين جميت بوديم .
محمد رضا روحانی : امام جمعه تهران يعنى دكتر سيد حسن امامى كه استاد حقوق مدنى ما بود آن‌جا چه كار مى كرد؟
آقای صادق وزيرى: جمعيت سياسى نبود. فعاليت ما اصلاحات در دستگاه قضائى بود. امام جمعه هم آدم با مزه اى بود يادم آمد كه مدتى آيت الله برقعى خيلى سروصدا راه انداخته بود من از او پرسيدم كه اين آیت الله كيست؟ جواب داد سيد على اكبر خودمونه . جواب او بسيار خنده آور بود .
محمدرضا روحانى : بعد از كودتاى ٢٨ مرداد كه به زندان رفتيد با دكتر فاطمى، وزير خارجه دكتر مصدق در يك سلول بوديد. اورا محاكمه واعدام كردند . آيا شاه اجازه داد كه او وكيل داشته باشد ؟ شما در مورد خاطرات زندان با دكتر فاطمى كتابى داريد. در باره وكيل او مطلبى داريد ؟
اقاى صادق وزيرى : بله. او دو وكيل نظامى داشت. هر دو مردان درستى بودند . يكى از انها سرتيب قلعه بيگی بود كه قبلاًعضو شوراى جمعيت مبارزه با استعمار بود و ديكرى سرهنك ملك آرا كه وكيل افسران سازمان نظامى حزب توده هم بود.
محمدرضا روحانى: بعد از كودتا چه فعاليتهائى داشتيد ؟
آقاى صادق وزيرى : در كانون وكلا در حدودى كه ممكن مى شد در اصلاح امور تلاش ميكرديم تا وقتى در سال ٥٦ نامه دكتر على اصغر حاج سيد جوادى خطاب به شاه چاپ شد . يا نامه دكتر سنجابی ، دكتر بختيار ، وآقاى داريوش فروهر خطاب به شاه منتشر شد. شاه تحت فشار آمريكائى ها مجبور شد تا اندازه اى اجازه فعاليت بدهد. ما هم حدود ١٣٠ - ١٤٠ وكيل وحقوقدان نامه نوشتيم و لزوم رعايت و اجراى قانون اساسى واحترام به آزاديها را نوشتيم و مقدمات تشكيل جمعيت حقوقدانان فراهم شد.
محمدرضا روحانى: مجمع عمومى كجا تشكيل شد و اساسنامه را چكونه تنظيم كرديد ؟
آقاى صادق وزيرى: اولين مجمع عمومى در هتل بود . رياست جلسه با من بود. بعد شوراى جمعيت انتخاب شد وكمیسيون اساسنامه و آئين نامه‌. ما اين دو سند را تهيه كرديم .
محمدرضا روحانى : جز شما اعضاى كمیسيون چه كسانى بودند؟
آقای صادق وزيرى : جالب است يكى سيد محمد خامنه اى بود برادر رهبر فعلى و ديگری سيد رضا زواره اى كه بلا فاصله بعد از استقرار رژيم اسلامى مى خواستند و فشار مى آوردند كه جمعيت بايد منحل شود .
محمدرضا روحانى: از فعاليت هاى جمعيت بگوئيد .
آقاى صادق وز يرى : به دقت مسايل روز را دنبال مى كرديم هر جا كه تجاوزى به حقوق بشر مى شد وكيل مى فرستاديم . گزارش مى دادند . ما هم اعلاميه مى داديم واعتراض مى كرديم يا به شهرهاى مختلف وكيل مى فرستاديم ، مازندران شيراز، تهران، كرمانشاه ، آذربايجان غربى .
محمدرضا روحانى : در كانون وكلا هم اين فعاليت ها انجام مى شد ؟
آقاى صادق وزيرى : كار زيادى بود. هم كانون ، هم جمعيت حقوقدانان هر كدام بخشى را انجام مى دادند مثلاً در زمانى كه باهرى وزير دادگسترى شده بود يك لايحه قانونى نوشت براى رسيدگى به مفاسد وتجاوزها . ما در كانون وجمعيت حقوقدانان مخالف بوديم. پيشرفت نكرد . من يك پيشنهاد دادم متاسفانه عده اى مخالفت كردند كه من حالا نمى خواهم راجع به آن صحبت كنم . اين پيشنهاد براى تشكيل كميته تحقيق ملى و دادگاه ، ملى بود ، بعداً من يك كتاب نوشتم به عنوان چرا كميته تحقيق ملى ؟ چرا دادگاه ملى؟ يك طرحى بود مانند طرح دزموند تو تو .
محمدرضا روحانى : بعد از سقوط نظام شاهنشاهى كانون و جمعيت حقوقدانان چه فعاليتهائى داشتيد ؟
آقای صادق وزيرى : همان فعاليتهاى قبلى اين بار در ابعاد و اشكال ديگرى شروع شد . يادتان هست در پايان دوره شاه كانون محل تحصن بود . فعاليت هاى كانون وكلا وجمعيت حقوقدانان مكمل هم بود. شايد كانون قانوناً بيشتر مى توانست با مقامات دولتى تماس داشته باشد . جمعيت حقوقدانان بيشتر دنبال كارهاى دفاعى وتحقيقات بود . ما در هر دو تشكيلات خيلى زود به مشكلات جدى برخورديم .
محمدرضا روحانى : با مقامات يا در درون تشكيلات ؟
آقاى صادق وزيرى : در هر دو جا . مثلاً آدمهائى مثل سيد محمد خامنه اى و سيد رضا زواره اى فشار مى آوردند كه جمعيت حقوقدانان منحل شود . در كانون هم بعد از كنكره سراسرى وكلا فشار زياد شد . آنجا مرحوم نزيه گفت با اسلام نمى شود كشور را اداره كرد ناچار به فرار شد .
محمدرضا روحانى : در برابر فشار براى انحلال جمعيت چه كرديد ؟
آقای صادق وزيرى : مجمع عمومى ديگرى تشكيل داديم . رئيس جلسه آقای دكتر خواجه نورى بودند و دو خانم وكيل هم دو منشى جلسه بودند. براى انتخاب شورا رأى گيرى شد به ترتيب من ، متين دفترى، و نزيه نفرات اول تا سوم بوديم جمعيت حقوقدانان از حيث حقوقى تثبيت شد اما در عمل فشار حكومت زياد بود. كانون وجمعيت تا روز آخر كارهائى كه مى توانستند انجام دادند ، هر جا حمله وهجومى به مردم بود وكلا وحقوقدانان مى رفتند تركمن صحرا، گيلان ، خوزستان، كردستان و در شهرستانهاى مختلف ديگر . آدم كشي‌ها وتجاوزات زياد بود و فعاليت براى افشاى واقعيت آنها انجام مى شد . آن‌چه در كنگره وكلا ودرباره قانون اساسى گفته شد براى حكومت قابل تحمل نبود. مانند آنچه در سمينار خواسته هاى ملت از قانون اساسى گفته شد كه جمعيت حقوقدانان ايران آنرا تشكيل داد. من هم در آنجا در باره سياست خارجى سخنرانى كردم .
محمدرضا روحانى : استاد بزرگوارم بيشتر از اين زحمت نميدهم . من سعى ميكنم كمى بيشتر به جزئيات بپردازم . اگر موفق شوم جمع بندى سمينار را تا روز ٧ اسفند يعنى روز استقلال كانون همراه مصاحبه شما منتشر كنيم . شما خطوط كلى را با مراجعه به خاطرات و به ياد مانده هايتان براى ما گفتيد. آرزوى عمر با عزت و سلامت براى شما دارم .

****

دوست داشتم با جناب شاهنده و آقای دکتر هدایت متین‌دفتری و دکتر عبدالکریم لاهیجی همراه و همگام جناب صادق‌وزیری و شادروان دکتر دامغانی و زنده‌یاد حسن نزیه در تأسیس جمعیت حقوق‌دانان ایران فعالیت داشتند مصاحبه کنم. متأسفانه جناب شاهنده آمادگی مصاحبه نداشتند و به آقای دکتر لاهیجی دسترسی نداشتم. آقای دکتر متین ‌دفتری در سفر بودند.
خوشبختانه ایشان طی مصاحبه‌‌ای با صدای آمریکا اطلاعات کلی درباره مطالب مربوط به مبارزات وکلا را دادند که قابل استفاده و توجه در این مورد می‌باشد.


١ - براى تفصيل نگاه كنيد به تحفه العالم - انتشارات ظهورى تهران ١٣٦٣ .
٢ - براى تفصيل نگاه كنيد به حكايت دختران قوچان - انتشارات روشنگران ١٣٧٤ .
٣ -مراجعه شود به متمم قانون اساسى مشروطيت در اقتدار محاكمات - اصول ١٧١ الى ١٨٩
٤ - مراجعه شود به اصول ٦١- ١٥٦ الى ١٧٤ قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران