۱۳۸۶ دی ۱, شنبه

رقابت امپرياليستها برای تصاحب ذخاير نفتی قطب شمال

به نقل از : پيام فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران
شماره 102 ، آذر ماه 1386
اوايل ماه آگوست 2007 "ولاديمير پوتين" رئيس جمهور روسيه ادعا کرد که بخش بزرگی از قطب شمال و آبهايش جزء خاک روسیه است . پيش از اين يعنی در سال 2001 نيز روسيه اين ادعا را رسما تسليم سازمان ملل کرده بود که در آن زمان این درخواست، به دليل کمبود مدارک علمی پذيرفته نشده بود و سازمان ملل از روسيه خواست که مدارک زمين شناسی جديدی ارائه دهد. به همن دليل هم دولت روسيه يکی از زيردريايی های ارتش خود همراه با يک تيم از زمين شناسان اين کشور را به قطب شمال اعزام نمود . آنها نمونه هايی از املاح کف اقيانوس و آب قطب شمال را برای آزمايش و تحقيق جمع آوری کرده و پرچم روسيه را نيز در کف اقيانوس کاشتند. از آنجا که قطب شمال از نظر قوانين بين الملل در حال حاضر به هيچ کشوری تعلق ندارد. به همين دليل هم اين ادعای روسيه و قرار دادن پرچم خود در زير قطب شمال تلاش آشکاری تلقی شد جهت اعمال حاکميت اش بر اين منطقه از جهان. امری که نمی توانست با مخالفت قدرتهای امپرياليستی ديگر مواجه نشود.

تنشها و اختلافات قدرتهای امپریالیستی خیلی زود خود را در این زمینه نیز نشان داد. يک هفته بعد از سفر زيردريايی های روسيه به قطب شمال، دولت کانادا اعلام کرد که برای حفظ اقتدار خود در اين منطقه دو پايگاه نظامی احداث خواهد کرد. وزير امور خارجه کانادا در پاسخ به اقدام روسيه و ادعای ارضی اش با خشم اعلام کرد که "ما که در قرن 14 و 15 قرار نداريم. نمی توانيد برويد اينطرف و آنطرف دنيا و پرچم خود را بکاريد. خودشان را مسخره کرده اند... اما شکی نيست که اين منطقه به کانادا تعلق دارد."

و چند روز بعد ، يک هيئت علمی دانمارکی پژوهشی را برای اثبات اينکه منطقه "لومونوسوو" قطب شمال به گرينلند (که متعلق به دانمارک می باشد) متصل است، آغاز کرد. و دولت دانمارک بودجه ای معادل 42 ميليون دلار را به تحقيقات قطب شمال اختصاص داد.

دولتهای کانادا و دانمارک سالها بر سر مالکيت يکی از جزايری که بين اين دوکشور و قطب شمال قرار دارد، اختلاف نظر داشته و مجادله ميکردند. اما در حال حاضر بر اساس يکی از قوانين بين الملل پذيرفته اند که بخشی از آبهای قطب را بر اساس طول سواحلی که نزديک به قطب دارند ،ميان خود تقسيم نمايند. طبق اين قانون (معاهده 1982)، هر کشوری حق دارد که تا شعاع 370 کيلومتری مرزهای دريايی خود به تحقيقات علمی در اعماق اقيانوسها بپردازد.

در اين ميان ايالات متحده آمريکا نيز که هنوز معاهده 1982 را نپذيرفته نیز بر سر آبهای قطب شمال با کانادا اختلاف دارد. سالها است که آمريکا يک پايگاه اکتشافی برای نقشه برداری از کف آبهای شمال قطب شمال، در اين منطقه احداث کرده است.

واقعيت اين است که اکتشافات و آزمايشات علمی ای که تاکنون از طرف کشورهای مختلف در قطب شمال صورت گرفته، و حتی جمع آوری نمونه هايی از آب و خاک اقيانوس توسط روسيه، همه در چهارچوب قوانين بين الملل قرار داشته اند. اما در این رابطه مساله نه بر سر قوانین بین الملل بلکه بر سر تلاشهای توسعه طلبانه قدرتهای امپریالیستی برای ملحق کردن بخشهای بیشتری از منابع طبیعی و مناطق سوق الجیشی جهان به حوزه نفوذ و قلمرو خویش است. در این چارچوب است که ما می بینیم حتی قطب شمال هم به عرصه ای برای نمایش تضادهای غارتگرانه امپریالیستها بدل گشته است. اختلافات و رقابتهای امپرياليستی بدون شک تداوم خواهند يافت و هر قدرتی می کوشد سهم هر چه بزرگتری از اين منطقه را صاحب شود. با توجه به سياستهای زورگويانه معمول آمريکا در رابطه با رقبايش، و تجاوزات نظامی اين کشور در خاورميانه برای دستيابی به منابع طبيعی، و وجود اختلاف نو و کهنه ميان چندين کشور نزديک به قطب، تشديد رقابتهای قدرتهای بزرگ بر سر تصاحب قطب شمال امر دور از انتظاری نيست .

هدف اصلی اين پرچم کاشتنها و مسابقه ها برای تصاحب قطب شمال، دست اندازی بر مخازن عظيم نفت و گاز کف اقيانوس (که بر اساس ارزيابيهای تاکنونی نزديک به يک چهارم هيدروکربنهای کشف نشده کره زمين را شامل می شود) می باشد. ناگفته نماند که با افزايش حرارت زمين و ذوب شدن روزافزون يخهای قطبی در اثر آلودگی هوا، استخراج اين منابع طبيعی آسانتر نيز شده و خواهد شد.

امپریالیستها نه تنها همه ثروتهای توليد شده و ثروتهای طبيعی را فقط متعلق به تعداد بسيار کمی از ساکنين جهان (يعنی سرمايه دارها) می داند، بلکه برای تجدید تقسیم و تصاحب انحصاری این منابع برای یکدیگر شاخ و شانه می کشند و حتی جنگهای ویرانگر به راه می اندازند. در حاليکه کره زمين و تمام ثروتهای طبيعی آن و از آن بالاتر تمام ثروتهايی که توسط انسانها در مناطق مختلف جهان توليد می شوند، متعلق به همه ساکنين کره زمين می باشد. اماشرط رسيدن به اين وضعيت نابودی نظام ظالمانه سرمايه داری است و بر قراری کمونيسم می باشد. بدون شک اتحاد انترناسيوناليستی طبقه کارگر جهانی و تشدید مبارزه متحدانه آنها در تمام سنگر ها بر علیه نظام جهانی سرمايه داری و جهت سرنگونی آن شرط لازم تحقق اين امر می باشد.

هیچ نظری موجود نیست: