۱۳۹۹ اردیبهشت ۶, شنبه
حاکمیت جهانی، کروناویروس و بیوتروریسم سفید!
نیره انصاری
نیره انصاری
فصل نخست
این اپیدمی در بدترین شرایط زمانی و مکانی ایران را هدف گرفت؛ درست بعد از دو بحران داخلی عمده: جنبش اعتراض به افزایش قیمت بنزین که در ماه نوامبر سال گذشته پیش آمد،و سرنگون کردن هواپیمای مسافربری در ماه ژانویه توسط سپاه پاسداران ونیزدر آستانه انتخابات مجلس در ماه فوریه رخ داد. از این بیش نقطه آغاز شهر قم بود پایتخت ایدئولوژیک و مرکز معنوی مسلمانان شیعه سراسر جهان، از جمله بسیاری از ناقلان بالقوه بیماری از چین
در میان تمام موضوعاتی که در فضای گفتمانی جهانیشدن مطرح هستند، موضوع حاکمیت جهانی و مدیریت فرآیند جهانیشدن از اهمیت بیشتری برخوردار است. در واقع حل مسائل مختلف حوزهی جهانیشدن در گرو رویکردهای کلان حکمرانی جهانی است. افزون بر این عدهای از محققان قائل به هدایت و مدیریت فرآیند جهانیشدن هستند. این عده اصطلاح جهانیسازی را بیشتر مناسب تحولات سالهای اخیر جامعهی جهانی میدانند. با این فرض که این نگرش مدیریت پروژهی جهانیسازی مهمترین مسئله برای کشورها و ملتها به شمار می رود. چه اینکه در صورت صحت این نگرش جهان در آینده آنگونه خواهد بود که مدیران این پروژهی عظیم میخواهند. این موضوع دارای جنبههای مختلف اقتصادی، سیاسی، حقوقی و فرهنگی است. چندبعدی بودن و غیرکمّی بودن این موضوع موجب پیچیدگی آن شدهاست. حاکمیت جهانی نیز به عنوان مهمترین موضوع جهانیشدن از سیرتاریخی برخوردار بوده و در دورههای مختلف کاملتر شدهاست. جهانی شدن به سمت یک فرهنگ واحد پیش نمیرود. به رغم اینکه در جنبههای بسیار زیادی از فرهنگ و رفتار اجتماعی همگرایی و اشتراک نظر در سطح جهان مشاهده میشود، اما بروز اندیشههای مخالف نه تنها کمتر نشده که قدرتمندتر از گذشته نیز ادامه دارد. این تشتت فرهنگی در عرصهی حکمرانی جهانی نیز وجود دارد و نظام حاکمیتی جهانی باید آن را در نظر بگیرد. نظام مشارکت کنترل شدهی کنونی در سطح جهانی نتیجهی تطورات تاریخی از امپراتوریهای بزرگ و بعد از آن استعمارگری و پس از آن بلوکبندی جهانی است.
گذر زمان و انباشت تجربیات بشر در حوزهی حکومتداری شکل خاصی از حکومت در سطح جهان را ایجاب میکند که از آن به مشارکت کنترلشده یاد میکنند. در این حالت حاکمان اصلی جهانی با استفاده از ابزارهای مختلف تلاش میکنند افکار عمومی جهانی و کشورهای ضعیفتر را به خواستههای خود متمایل سازند و این یعنی مشارکت کنترلشده در حاکمیت جهانی. در این رابطه مؤلفههای حکمرانی جهانی مطرح است که شامل سه مؤلفهی اصلی:
- قدرت یعنی قدرت اقتصادی،
- قدرت سیاسی و امنیتی
- و قدرت ایدئولوژیک میشود.
اما اعمال حاکمیت در سطح جهان نیازمند ابزارهای کارآمد است. در این رابطه سه دسته ابزار کلی اعمال حاکمیت وجود دارد که عبارتند از: سازمانها و نهادهای بینالمللی، رسانههای اارتباط جمعی، متغیرهای ژئوپلتیک.
پس از گذشتن امواج عظیم جهانیشدن از روی همهی ابعاد زندگی بشر، شاهد تحول در ساختار و عملکرد دولتها در سطح ملی و فراملی هستیم. در بعد بینالمللی با ظهور بحرانها و چالشهای عظیم در زمینههای مختلف از یک سو و بیمیلی یا ناتوانی دولتهای محلی در حل و فصل این دشواریها با سازوکارهای موجود از سوی دیگر، ضرورت ایجاد و توسعهی حکمرانی جهانی که منافع متقابل بشری را در نظر گرفته و به طور مؤثری به این بحرانها بپردازد، ضرورت یافت. اهمیت سازمانهای غیردولتی و فراملی در این تحولات غیر قابل انکار است. درحقیقت با شکلگرفتن جامعهی جهانی، حکومتی جهانی نیز به طور جنینی و غیرمنسجم در حال ظهور است که بالطبع به ایجاد و گسترش نظام حقوقی مطلوب خود میپردازد. این نظام حقوقی دیگر بینالمللی نیست بل، جهانی است و موجودیت نهاد دولت ملی را پشت سر میگذارد. هرچند در این فرآیند، قدرتهای غربی به واسطهی امکانات گستردهتری که دارند، نقش پررنگتری در راستای استقرار رژیمهای مرتبط ایفا میکنند و میتوان انتظار داشت که روند امور را در راستای منافع خود شکل دهند. این مطالعه درصدد بررسی ابعاد این گذار و تحقق حکمرانی جهانی در عرصهی حقوقی است.
جنگ و زور، ابزار مشروعیت قدرت در روابط کشورها و نظام های حقوقی پیشین بود که نه تنها، منع و ممنوع نشده بود، بل، وسیله ای برای توازن قوا در مناسبات سیاسی و نظامی کشورها نیز به شمار می رفت، اما جنگ با گسترش تحولات بین المللی، توسعه حقوق بین الملل و تصویب منشور ملل متحد، به کلی ممنوع و هر گونه توسل به زور و تهدید علیه صلح و امنیت بین المللی نیز مستوجب مسئولیت شد.
حال آنکه،با توسعه فناروی های الکترونیکی و صنعتی روز جهان نیز، ساز و کارهای جنگ های سنتی به کار و زارهای الکترونیکی و بهره مندی از سلاح های هسته ای، شیمیایی و سایبری تغییر یافت و حقوق بین الملل نیز همراه با این تحولات صنعتی و پسامدرنیسم، بتدریج توسعه یافت و ابعاد حقوقی و بین المللی آنرا مورد مطالعه و توجه قرار داد. شیوع گسترده کرونا ویروس و اخیراً، طرح موضوع " بیوتروریسم کرونا ویروس " ، از زمره موضوعات حقوقی و بین المللی است که میتوان از منظر حقوق بین الملل مورد بررسی و تفحص قرار داد.
حقوق بین الملل از پیدایش تا پویایی فناوری های روز جهانی
حقوق بین الملل همگام با تحولات بشری و پیشرفت شایان توجه تکنولوژی نیز شاهد سلاح های نوینی در عرصه روابط دولت ها بوده است که به آنها این فرصت و پروانه را میدهد که با توجه به عدم تکافوی قواعد موجود به منظور اِعمال محدودیتها بر آنها، حداکثر صدمه اقتصادی، اجتماعی و درمانی را به دشمن وارد سازد.
روزگاری، جنگ و خسارت با چوب و سنگ چخماق و روزگار دیگر با توپ و اسلحه و زمانی نیز با سلاح های ویرانگر هسته ای به صورت سنتی و توسط نرم افزارهای سخت در می گرفت. اما این پایان ماجرا نیست! از این بیش پس از نگرانی بشر در خصوص انواع سلاح های هسته ای، شیمیایی و سایبری با قابلیت کشتار جمعی، نوع دیگری از سلاح جنگی با عناوینِ « جنگ سایبری،Cyber Warfare»،«جنگ الکترونیک،Electronic Warfare»، و« جنگ بیولوژیک،Biological Warfare» و یا «بیوتروریسم،Bioterrorism Warfare»، و «سایبر تروریسم،Cyberbullying» به صورت تروریسم نرم افزاری به وجود آمد و جهان را در آستانه تهدید و نگرانی قرار داده است.
از این رو، یکی از مسائل مورد توجه حقوق بین الملل مدرن/نوین، پدیده روبه افزایش حملات«بیوتروریسم،Bioterrorism» سنتی یا مدرن آن است.
بیاد داشته باشیم که امکان جمع آوری اطلاعات و ترتیب دادن حملات بیوتروریسم در حد بزرگ و انجام این حملات بزرگ هر چند توسط «کشورهای کوچک و ضعیف و گروههای تروریستی» موجب استقبال روزافزون دولت ها در یک جنگ نابرابر از آن شده است.
اگر قرن حاضر را عصر«مدرنیسم، بیوتروریسمِ سبز» در زمینه از بین بردن محصولات مزروعی و دامی و «بیوتروریسم آبی» در امر تغییر باران زایی ابرها از طریق باروری مصنوعی آنها با اراده بشر و از بین بردن منابع آب کشورها و «بیوتروریسمِ سفید» از راه بیماریهای مختلف همچون «کرونا» به منظور از بین بردن هزاران انسان گرفتار وپزشکان و پرستاران یار و یاور آنها در کمترین زمان و سرآمد آنها، بیوتروریسم نامرعیِ مدرن جنگ افزاری در کنار سختافزار سنتی بنامیم، به نظر دور از ذهن نیست. پیچیدهترین ابزار تازهای که تاکنون از آن برای اهداف تروریستی بهره برداری شده است، بیوتروریسم است. برای درک آن ابتداء به مفهوم «بیوتروریسم» و« جنگ بیولوژیک» و پس از آن پیشینه تاریخی استفاده از این سلاح ویرانگر و اَشکال مختلف و پیامدهای حقوقی آن را مورد بررسی و تحلیل قرار می دهیم.
مفهوم بیوتروریسم
چندی است که کروناویروس و تعداد قربانیان آن، اذهان عمومی کشورهای جهان را به خود مشغول داشته است و گسترش کرونا، آن را به «تهدیدات فرامرزی،Cross-border Threats» بدل شده است. این تهدید فرامرزی چیست؟
ابعاد حقوقی و بینالمللی آن و نیز جایگاه آن در حقوق بین الملل چگونه است؟
به استناد تعریف پلیس بین الملل در سال(2007) بیوتروریسم عبارت است: « از منتشر نمودن عوامل بیولوژیکی یا سمی یا هدف کشتن یا آسیب رساندن به انسان ها، حیوانات و گیاهان با تصور نیت قبلی و به وحشت آفرینی، تهدید و وادار ساختن یک دولت یا گروهی از مردم به انجام عملی یاا برآورده کردن خواسته ای سیاسی یا اجتماعی.»
حمله بیولوژیک
«حمله بیولوژیک،Biological Attack» به معنای حمله به نیروهای نظامی با سلاح های بیولوژیک مانند بمب میکروبی با روشهای مختلف که در مواردی بسیار هم استفاده شده است، اما در بیوتروریسم حمله با سلاح بیولوژیک قابل مشاهده نیست که میتوانند با ریختن یک قطره سم بیولوژیک در چای یا قهوه ی یک فرد اورا مورد تروربیولوژیک قرار می دهند. حمله بیوتروریسم بسیار خطرناک است زیرا فرد مورد نظر از حمله آگاهی ندارد و کسی متوجه ترور نمی شود.
بیوتروریسم معمولاً در زمان صلح صورت میگیرد که ممکن است در خوراک، هدایا و درعطریات آلودگی را منتقل نماید. کشف و شناسایی یک حمله بیولوژیکی سخت و دشوار بشمار می آید.
آثار حمله بیولوژیک
تأثیرات یک حمله بیولوژیک نوعاَ بر (4) دسته تقسیم می شوند:
- فیزیکی؛ بروز بیماری
- روانی؛ بروز ترس و وحشت
- اقتصادی؛ محدودیت سفر و نقل و انتقال، متوقف شدن فعالیتهای اقتصادی و کسب و کار
- زیست محیطی؛ آسیب دیدن انسان ها، حیوانات، گیامان، آلوده شدن منابع طبیعی مانند، منابع آب
پیشینه تاریخی بیوتروریسم
روزگار قدیم :
پیشینه به کارگیری میکروبها علیه انسانها در جنگهای مختلف به هزاران سال پیش یعنی، زمانی که بشر حتا، میکروب را نمیشناخت، باز میگردد.شاید مشهورترین نمونه بیوتروریسم، هنگام محاصره یک شهر به وقوع میپیوست که در آن،دشمن جنازه فردی طاعون زده یا حیوانی متعفن را که محل پرورش میکروبهای مختلف بود،روی یک منجنیق گذاشته و آن را به داخل قلعه یا شهر میانداخت تا موجب مریضی و مرگ ساکنین شهر یا نظامیان گردد. نمونه مشابه آنرا در حمله اعراب به ایران در فتح طبرستان تاریخی و شکست اسپهبدخورشید، حاکم باستانی طبرستان با آلوده کرده آب شرب چشمه مشرف به غار اسپهبد خورشید(محل استقرار سپاه وی) و کشته شدن سربازان و خانواده او در اثر آن میتوان اشاره کرد. شاید مشخص ترین نمونه ترور بیولوژیکی در جنگ جهانی اول به وقوع پیوسته باشد. مدت کوتاهی پس از آغاز این جنگ، آلمان یک کمپین خرابکاری بیولوژیکی در ایالات متحده، روسیه، رومانیو فرانسه راه انداخت.
در آن زمان، یک دانشمند آلمانی به نام آنتون دیلگر در یک روستا در آلمان زندگی زندگی می کرد، اما در سال (1915)، به منطقه ای در ایالات متحده فرستاده شد که حامل کشت هایی از «مشمشه، بیماری بدخیم و کشنده حیوانات و چهارپایان» بود.
دیلگر، یک آزمایشگاه در خانهاش در مریلند به راه انداخت. او با کار روزانه در لنگرگاه ها در بالتیمور، اسب ها را در حالی که برای انتقال به انگلستان منتظر بودند، به «مشمشه» آلوده می کرد. وی به عنوان یک عامل کشور آلمان مورد سوء ظن قرار گرفت. اما هیچگاه دستگیر نشد. سرانجام دیلگر به مادرید اسپانیا گریخت و بر اثراپیدمی اینفلوانزا در سال (1918) درگذشت.
روزگار جدید:
استفاده از بیوتروریسم در معنای امروزی آن پس از تصویب کنوانسیون منع سلاح های بیولوژیکی مصوب (1973) و به طور بارز، پس از سال (2001) به ویژه «بیوتروریسم» غیردولتی باز می گردد. از این رو گفته میشود که نظر به تحولات گسترده ی اخیر و پیدایش گونه های نوین سلاح های بیولوژیکی، « شروع» استفاده از عامل های بیولوژیکی را باید مصادف با « شیوع» آنها دانست.
پس از جنگ جهانی دوم نیز دنیا وارد مرحله تازهای به نام جنگ سرد شد. در این مرحله، انگلستان نیز با جدیت سرگرم انجام پروژه های متعددی در زمینه سلاح های بیولوژیک، اجرای آزمایش پخش «اسپورآنتراکس» به وسیله بمب های انفجاری در جزیره غیرمسکونی گرینارد در غرب اسکوتلند بود و تا سال (2000) در خاک این جزیره اسپورهای آنتراکس یافت می شد.
بیوتروریسم محیط زیستی، اکوسیستم/EnvironintalBioterrorism
بررسی وتحلیل در خصوص محیط زیست پیوند مستقیم با سلامت جامعه دارد. زیرا که هرگونه اثر تخریبی زیست محیطی؛ اثر زیانبار بر حیات انسانی دارد و هرگونه اختلال در عناصر سازنده زیست بومها به مانند تغییر در جمعیت حشرات و حیوانات یا گیاهان آن منطقه منجر به تهدیدی برای زندگی انسان و سایر موجودات آن محیط خواهد بود.
فراتر از این با توسعه فناوری های الکترونیکی وصنعتی روز جهان نیز، سازوکارهای جنگهای سنتی به کارزارهای الکترونیکی و بهره مندی از سلاح های هسته ای، شیمیایی و سایبری تغییر یافت وحقوق بینالملل نیز همراه با این تحولات صنعتی و پسامدرنیسم، بتدریج توسعه یافت و ابعاد حقوقی و بینالمللی آنرا مورد مطالعه و توجه قرار داد.
شیوع گسترده کروناویروس و اخیرا، طرح موضوع« بیوتروریسم کروناویروس»، از زمره موضوعات حقوقی و بینالمللی است که میتوان از منظر حقوق بین الملل مورد بررسی و تفحص قرار داد.
افزون بر این موارد در قوانین و مقررات بینالمللی هم پیوند با بیوتروریسم، چه آنجا که انسان به وجه غالب و به نحو مستقیم موضوع حمله بیولوژیکی است مانند اسناد بینالمللی مرتبط با منع سلاح های کشتار جمعی، اسناد بینالمللی هم پیوند با بهداشت، سلامت عمومی و نیز امنیت غذایی و چگونگی آماج آسیب های بیولوژیکی قرار گرفتن انسان به طور غیرمستقیم و محیط پیرامونی وی به طور مستقیم، نظیر تهدیدهای برضد محیط زیست، آب و حیات جانوری و گیاهی. که هیچیک به صراحت اِعمال بیوتروریسم را جرم انگاری کردهاند و به منظور تطبیق و تناسب جرائم با مجازات، فارغ از توصیف و امکان انتساب آن به یک دولت باید به آرای دیوان بینالمللی دادگستری و دیوان بینالمللی کیفری در خصوص مجازات دولت های متخلفِ مسبب آن در موارد مشابه استناد جست.
به هر روی، در حال حاضر تمسک به طرح عناوینی نظیر «ویروس چینی» از ناحیه دولت آمریکا به چین و ابراز ایجاد توقف در حرکت روبه رشد اقتصاد دولت چین به آمریکا نمیتواند مثبت دولت تولید کننده و منتشر کننده این ویروس در سطح جهان و مجازات وی باشد.
باری، میتوان با کسب تجربه از پیامدها و سیاستگذاری دولت ها در خصوص این ویروس مهلک در موارد مشابه در آتی و ارائه دانش و آگاهی لازم برای مبارزه با آن و مجهز کردن خود به مدیریت بحران بهتر و مسلط شدن به اصول بهتر مبارزه با بیوتروریسم از ایراد خسارات بیشتر در ابعاد انسانی، اقتصادی و اجتماعی جلوگیری بعمل آید.
(ادامه دارد…)
نیره انصاری، حقوق دان، نویسنده، پژوهشگر وکنشگر حقوق بشر
22،4،2020
2،2،1399
اشتراک در:
پستها (Atom)