۱۳۸۸ خرداد ۱۴, پنجشنبه

اخبار 14خرداد :نيروهای خارجی در افغانستان به ارتکاب 'جنايات جنگی' متهم شدن

اخبار

14خرداد :نيروهای خارجی در افغانستان به ارتکاب 'جنايات جنگی' متهم شدند

بی بی سی:شماری از اعضای مجلس نمايندگان افغانستان برخی از نيروهای خارجی مستقر در اين کشور را به ارتکاب جنايات جنگی متهم کرده اند.

اين نماينده که تعدادشان به حدود هفتاد نفر می رسد، با انتشار اعلاميه اي، خواستار محاکمه اين نيروها شده اند.

به گفته اين نماينده ها، آنان اسناد و شواهد کافی برای اثبات ادعاهای خود در دست دارند و حاضرند آن را در اختيار دادگاه قرار دهند.

عملکرد نيروهای خارجی مستقر در افغانستان و عمليات های نظامی اين نيروها که هر از گاهی منجر به کشته شدن غيرنظاميان می شود، انتقادهای گسترده ای را در افغانستان به همراه داشته است.

بارها مردم افغانستان در مناطق مختلف در اين مورد تظاهرات کرده و مجلس نمايندگان افغانستان نيز در گذشته در تلاش برای کاهش اين رفتارها، خواستار قانونمند شدن حضور نيروهای خارجی در اين کشور شده اند.

'استفاده از سگ در بازرسی خانه ها'
در اعلاميه حدود هفتاد عضو مجلس نمايندگان افغانستان که متن آن در جلسه عمومی مجلس نمايندگان خوانده شد، آمده است که نيروهای خارجی در افغانستان با بمباران مناطق مسکوني، زندانی کردن کودکان و استفاده از سگ برای ترساندن مردم در هنگام بازرسی خانه ها، عملا مرتکب جنايات جنگی می شوند.

اين اعلاميه با محکوم کردن اين اعمال، خواستار تشکيل دادگاه ملی و بين المللی برای رسيدگی به اين "جنايات" شده است.

عبدالستار خواصي، منشی مجلس نمايندگان می گويد که نمايندگان معترض از سه ماه به اين سو اسناد و شواهدی برای اثبات اين ادعاها جمع آوری کرده اند که به گفته او، "پرده از جنايات برخی از نيروهای خارجی برمی دارد."

آقای خواصی می گويد: "ما ميثاق های بين المللی و موادی را که در قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان است و ساير موادی که در دنيا بايد بين کشورها رعايت شود، همه را پيدا کرده ايم، و انشاالله پس از اين اعلاميه، مصوبه ای را در مجلس خواهيم داشت که آن را تصويب کرده و بعد به توشيح رييس جمهور خواهد رسيد تا اگر خدا خواسته باشد که جلو اين جنايات را در افغانستان بگيريم."

با آنکه در گذشته مجلس نمايندگان افغانستان بارها به عملکرد نيروهای خارجی در اين کشور اعتراض کرده، اين نخستين بار است که چنين بيانيه ای را صادر می کند.

مقامات آمريکايی و مسئولان پيمان ناتو پيش از اين نسبت به کشته شدن غيرنظاميان در عمليات اين نيروها در افغانستان، تنها به عذرخواهی بسنده کرده و در کمتر موارد اين عملياتها از مجراهای قانونی بررسی شده است.

مشخص نيست که درخواست مجلس نمايندگان افغانستان در مورد بررسی قانونی "سوءرفتار" نيروهای خارجی و تقاضا برای به دادگاه کشاندن عاملان آن تا چه حد جنبه عملی پيدا خواهد کرد.

عان به قتل عام زندانیان سیاسی توسط فرزند خزعلی مهدى خزعلى فرزند یکی از مراجع حکومتی در مصاحبه با تلويزيون صداى آمريكا به قتل عام زندانیان سیاسی در سا

رقابت های انتخاباتی و مطالبات مردم

*در حالی که دولت برای جذب رای به پخش وسيع کمک های نقدی و جنسی از طريق کميته امداد رو آورده است, برخی از نامزدهای رقيب در کنار طرح انواع انتقادات از دولت احمدی نژاد به مصادره بخشی از شعارها و مطالبات مردم رو آورده اند.
روشنگری: رقابت های انتخاباتی نامزدهای رياست جمهوری دهم ادامه دارد و بويژه دو نامزد اين انتخابات يعنی ميرحسين موسوی و مهدی کروبی هر دو به شدت به تبليغات رو آورده اند و برای جلب و جذب هر چه بيشتر آرا در کنار طرح انواع انتقادات از دولت احمدی نژاد به مصادره انواع شعارها و طرح انواع مطالبات رو آورده اند. مثلا کروبی که پيشتاز جا انداختن "حکم حکومتی" از سوی خامنه ای است همين ديروز در مسجد دانشگاه اميرکبير در جمع دانشحويان وعده داده است که "در دولت من زندانى سياسى نخواهيم داشت"؛ و وعده داده است که "آزادي، تعامل و تفاهم وجود داشته باشد و استقلال دانشگاه هم حفظ شود", آن ديگری يعنی ميرحسين موسوی در "همايش ملى زنان.." برنامه ای مشتمل بر پنج هدف و 47 بند در راستای تامين حقوق زنان مطرح کرده و در آن تقريبا هر وعده ای که بخواهيد داده است: از "منع و لغو هرگونه سهميه‌بندى جنسيتى و بومي‌گزينى در دانشگاه‌ها و تمام مقاطع تحصيلى" تا " تحقق حقوق بنيادين كار براى زنان از قبيل آزادى انجمن‌ها، حمايت از تشكل‌هاى مدنى كار، تساوى مزدها براى زن و مرد در قبال كار هم‌ارزش و ارتقاى شغلى" و حتی "محاسبه ارزش افزوده كار خانگى زنان در توليد ناخالص ملى توسط دولت..."

احمدی نژاد که خود يک پای رقابت هاست, روش آسان تری يافته است و از طريق کميته امداد به پخش وسيع کمک های نقدی و جنسی برای خريد رای رو آورده است و دستگاههای تبليغاتی حامی وی در کنار راه اندازی پروژه های تخريب رقبا, دائما بر دورغ بودن انتقادات نامزدهای رقيب وی تاکيد می کنند.

اين روش که رقبای احمدی نژاد به طرح وسيع مطالبات لايه های مختلف اجتماعی برای جذب رای رو آورده اند, قبل از هر چيز اهميت اين مطالبات را نشان می دهد و ثابت می کند که جامعه نسبت به اين مطالبات بشدت حساس است, آنها را طلب می کند و در جستجوی راهی است که بتواند آنها را محقق کند. اين مطالبات اگر اهميت نداشتند نامزدهای انتخاباتی رژيم ولايت مطلقه فقيه سعی نمی کردند آنها را مصادره کنند و سعی نمی کردند آرای اقشار و لايه های اجتماعی ذينفع در اجرای اين مطالبات را به سوی خود جلب کنند.
با اين حال همانقدر که طرح وسيع اين مطالبات از سوی نامزدهای انتخابات رياست جمهوری اهميت اين مطالبات و مبرم بودن آنها را نشان می دهد, بيش از آن روشن است که در رژيم جمهوری اسلامی اين رييس جمهور و بخصوص وعده های انتخاباتی نامزدهای انتخابات رياست جمهوری نيست که سرنوشت اين مطالبات را تعيين می کند. اين دستگاه ولايت مطلقه فقيه است که قدرت اصلی را در اتحاد با نظاميان به دست دارد؛ دستگاهی که بدون سرکوب دائم قادر نيست بر سر پا بماند و بنابراين تا هست حقوق زنان سرکوب می شود, زندان ها انباشته از زندانی سياسی خواهد بود, اعدام ها پايان نخواهد گرفت و هيچ يک از وعده های نامزدهای انتخاباتی متحقق نخواهد شد.

بکلی بی اهميت است که کروبی وعده دهد که جلوی سرکوب های خيابانی و انواع گشت های سرکوبگر را خواهد گرفت, ذره ای ارزش ندارد که ميرحسين موسوی به زنان وعده "محاسبه ارزش افزوده کار خانگی" می دهد, تا زمانی که خود زنان به صورت مستقل برای تحقق همين خواست ها يک فشار نيرومند سياسی ايجاد نکنند, تا زمانی که يک ائتلاف نيرومند مستقل سياسی برای آزادی زندانيان سياسی در جامعه ما شکل نگيرد که آزادی کليه زندانيان سياسی و عقيدتی را در صدر کار خود قرار دهد و... يعنی تا زمانی که سرنوشت اين مطالبات را قرار باشد رژيمی رقم زند که مقابله با همين مطالبات به جزئی حياتی از تعريف ماهيت آن تبديل شده است, هيچ راهی برای تحقق آنها وجود ندارد. اين حقيقتی است که در فضای رقابت های انتخاباتی جای چندانی برای طرح نيافته است در حالی که بدون تبليغ هر چه وسيع تر آن نمی توان با مصادره مطالبات قشرها و لايه های محروم اجتماعی از سوی نامزدهای رژيم ولايت مطلقه فقيه مقابله کرد.

در حقيقت ناگفته روشن است که در انتخابات جاری اين نه خود انتخابات که بهره برداری از فرصتی که انتخابات فراهم می آورد اهميت دارد. فرصت انتخاباتی معنايش روشن است: رژيم جمهوری اسلامی رژيمی است سرکوبگر, منفور و بشدت نيازمند آن که شرکت مردم در انتخابات هايش را تاييد "مشروعيت نظام" و رای به اسلام, انقلاب و نظام ولايت فقيه جا بزند. هم از اين رو در دوره های انتخابات شکاف و مشاجره بر سر قدرت در درون رژيم موقتا گسترش می يابد, از آنجا که برای گرم کردن تنور انتخابات راهی جز مخاطب قرار دادن مردم و مصادره بخشی از مطالباتشان از سوی نامزدهای رژيم ولايت مطلقه فقيه وجود ندارد, انتخابات فرصتی برای طرح مستقل مطالبات فراهم می آورد. همين فرصت است که بويژه می تواند از سوی تشکل های مردمی در جهت طرح مستقل خواست ها و مطالبات شان و مقابله با عوام فريبی نامزدهای رژيم در مصادره اين مطالبات مورد بهره برداری و تبليغ قرار گيرد.

***********************************************************************************

اذعان به قتل عام زندانیان سیاسی توسط فرزند خزعلی

مهدى خزعلى فرزند یکی از مراجع حکومتی در مصاحبه با تلويزيون صداى آمريكا به قتل عام زندانیان سیاسی در سال 67 اذعان کرد و گف در سال هفتم رياست جمهورى آقاى خامنه اى، آن اعدامهاى زندانيهايى كه در زندان بودند اتفاق مى افتد، حالا چه توجيهى هست، من مدتها فكر مى كردم كه واقعا حكم شرعى اين را پيدا كنم، چه مى شود كه مثلا يک تعداد زيادى زندانيهايى كه بعضا محكوميتهاى كوتاه، مدت دار، يک سال دو سال اينها هم داشتند، اينها اعدام مى شوند؟ تعداد زيادى كه اعدام شد و منجر شد به اعتراض شديد آيت الله منتظرى و اين اعتراض زمينه ساز جدايى قائم مقام رهبرى از اين جمعيت به هر حال روحانيتى كه حكومت داشتند و در رأس قدرت بودند، شد.

ها؟ تحریف کدام اندیشه ها، کدام ارزش ها؟




تحریف کدام اندیشه ها، کدام ارزش ها؟

















توضیحاتی در رابطه با سخنرانی آقای خاتمی در جمع اعضای شورای مركزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه گیلان

سیدمحمد خاتمی در روز جمعه 13 اردیبهشت 1387 در جمع اعضای شورای مركزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه گیلان در مورد تحریف اندیشه‌های آقای خمینی اعلام خطر کرده است. او این بار با کاربرد زبانی نسبتاً تهدیدآمیز که چندان هم با سابقه و لاحقه رفتاری خود او سازگار نیست تاكید كرده است كه باید «شجاعانه در مقابل این جریان ایستاد» خاتمی با بیان اینكه «معتقدم اندیشه امام و نظام اسلامی از چند جهت مورد تهاجم قرار گرفته است» خود را ارادتمند آقای خمینی معرفی کرده و تصریح می كند: «ما به عنوان ارادتمندان امام و كسانی كه سعی كرده‌ایم به اصل اندیشه‌های امام و معیارهایی كه در انقلاب اسلامی مورد خواست مردم بود و فادار بمانیم و خالی از هوس و منافع این را درست بفهمیم و این را برای خود افتخار می‌دانیم كه در خط امام حركت كنیم، از ارزش‌هایی دفاع می‌كنیم كه در متن انقلاب اسلامی تجلی یافته، امام بیان كرده‌اند و در قانون اساسی ما تحقق یافته است.» و یا اینکه «.... امام به عنوان یك فقیه و فیلسوف و عارف با توجه به ارزش‌ها و تفكراتی كه به آن پایبند بود» ( متن کامل سخنرانی آقای خاتمی را در پایان مطلب آمده است)

همین جا باید از آقای خاتمی همچون دیگر یاران اصلاح طلبش در درون نظام مافیائی آخوندها پرسید از کدام اندیشه و ارزش‌ها و تفكراتی صحبت می کنند كه معتقدند اقای خمینی به آن پایبند بوده است؟ از این اندیشه ی اقای خمینی که بعد از رسیدن به اریکه قدرت سیاسی که شاید توی خواب و خیال هم نمی دید، به سادگی زیر همه قول و قرارها و تعهدات خود که در پاریس به ملت ایران و جهان داده بود، زد؟ و سپس هم به سادگی جام زهر را سرکشید و بطور آشکار گفت چون قصدم پیاده کردن اسلام است «پس در این رابطه ممکن است من دیروز حرفی زده باشم و امروز حرف دیگری را و فردا حرف دیگری را، این معنا ندارد که من بگویم چون دیروز حرفی زده‌ام باید روی همان حرف باقی بمانم (1) و یا در 25 خرداد 60 گفت:« 3 میلیون نفر بگویند بله، من میگویم نه. » (2 ) آیا منظور آقای خاتمی ارزشی به نام وفای به عهد است که آموزه قرآن است یا چیز دیگری؟ اگر وفای به عهد منظور است که می بینیم این چنین که نیست و بلکه گفتار و رفتار آقای خمینی گاه 180 درجه مغایر آن است.

شاید آقای خاتمی می داند که ریشه اندیشه مرادش در کجاست. اگر نمی داند جز این که به کسی که خودش را یکی از" نظریه پردازان اسلام سیاسی "می داند و در دانشگاه های کشور درس اندیشه سیاسی در اسلام تدریس می کند باید چند نکته را گوشزد کرد:

1. آقای خمینی در اندیشه ی سیاسی پیرو آقایان کاشانی و بهبهانی بوده است. یعنی دو روحانی ای که یکی از آنها در تاریخ معاصر ایران به طرفداری از منافع انگلیس در ایران مشهوراست . نقل شده که آقای کاشانی اظهار داشته است «تنها کسی که بعد از من امید است بدرد ملت ایران بخورد آقای خمینی است.» متاسفانه قبل از انقلاب خیلی از کسانی که از ایشان حمایت می کردند این اطلاعات را نداشتند. بنا بر اسناد بسیار تاریخی آقای مظفر بقائی، یعنی سرسپرده انگلیس، قبل و بعد از پیروزی انقلاب با روحانیون طرفدار آیت‌الله کاشانی، آیت‌الله بهبهانی و سیدضیاءالدین طباطبایی رابطه دوستی و همکاری داشته است. آقای مهندس محمد جعفری در کتاب «تقابل دو خط یا کودتای خرداد 1360، ص 130» روایت خواندنی دست اولی از سیر اندیشه اقای خمینی از زبان برادر بزرگ ایشان بیان می کند: «روزی چند نفر از دوستان و همکاران آقای بنی‌صدر برای کمک و مساعدت در حل مشکلی از آیت‌الله پسندیده، در منزل پسرش آقا رضا در نیاوران خدمت ایشان رسیدند و بعد از بحث و طرح مسئله، آیت‌الله پسندیده به عکسی از دکترمصدق که در پیشخوان اطاق بود نگاه کرد و گفت: من چه بگویم، من همان زمان هم پیرو این مرد مصدق بودم و برادرم پیرو سید کاشی (منظور آیت‌الله کاشانی. ن) بود. وی قریب به این مضمون ادامه داد گویا قرار بر این است و یا بنابراین است که هر عزتمندی هست خوار و خفیف بشود، هر ریشه‌ای هست کنده شود، هر عمران و آبادی هست خراب شود، هر مال و ثروتی هست غارت شود و هر زبانی هست بریده شود. بله مثل اینکه چنین است.»(3 )

2. مرحوم مهدی حائری یزدی نیز نکته دیگری را در مورد رابطه آقای خمینی می‌گوید که بسی عبرت‌انگیز است. به نقل از کتاب آقای جعفری وی چنین می گوید: «آقای خمینی با آقای بهبهانی هم مربوط بود و خیلی معتقد به عقل سیاسی آقای بهبهانی بود و معتقد بود که آقای بهبهانی در عقل سیاسی‌اش قابل مقایسه با آقای کاشانی نیست. در روش‌های سیاسی آقای بهبهانی، آقای خمینی همان‌طور که بنده یادم است، کاملاً پشتیبان آقای بهبهانی بود، خیلی بیشتر از اینکه با کاشانی قابل مقایسه باشد. تا جائی که اصلاً به افکار سیاسی آقای کاشانی وقعی نمی‌گذاشت. از این جهت، از نقطه نظر مشی سیاسی، در خط مشی‌ سیاسی مرحوم بهبهانی، یعنی همان خطی که آقای بههبانی با دربار و صمیمیت با دولت وقت و اینها داشت. نظرات کلّی سیاسی آقای خمینی هم تقریباً در همان خط بود.» (4)

3. روایت مستقیم دیگری محمد جعفری در«تقابل دو خط یا کودتای خرداد 1360» سیمای واقعی تری از آقای خمینی را ترسیم می کند که کاشکی اقای خاتمی و اصلاح طلبانی که همچنان آقای خمینی را در ماه می بیینند چشمهایشان را باز می کردند و این قدر مردم را نادان و ناآگاه فرض نمی کردند «برای صاحب این قلم، مسأله بزرگی شده بود که چرا و بچه دلیل آقای محمد منتظری چنین دروغ بزرگی را در انظار مردم ایران بر زبان جاری کرد. مسأله شکنجه در زندانهای جمهوری‌اسلامی و در بازداشتگاههای کمیته‌ها و سپاه اظهر من‌الشمس بود. سرانجام بعد از این‌که، دستگیر و زندانی شدم، در زندان جمهوری‌اسلامی این راز بر من برملا گردید. در سال 61 هنگامی که در زندان اوین واحد 325 به سر می‌بردم، روزی از روزها دیدم که آقای محمد آخوندان، معروف به محمد منتظر که یکی از یاران نزدیک محمد منتظری بود را به زندان آوردند. چون ما از قبل همدیگر را می‌شناختیم با هم سلام و علیک و احوالپرسی کردیم. موقعی که من او را دیدم، او را شکنجه کرده بودند و وی خودش را در زندان به دیوانگی زده بود. بعدها از وی پرسیدم چرا خودت را به دیوانگی زده بودی؟ پاسخ داد، اگر به این کار دست نمی‌زدم لاجوردی مرا اعدام می‌کرد. علت دستگیری وی و چگونگی آن را در کتاب «اوین، ج اول، گاهنامه پنج سال و اندی» آورده‌ام به آنجا مراجعه کنید. از وی پرسیدم محمد دلم می‌خواهد که یک چیزی را راست و روشن برایم تعریف کنی. گفت موضوع چیست؟ گفتم محمد تو که خودت در اینجا کیسه لاجوردی خوب به تنت خورده است و این‌همه شکنجه‌های دیگران را دیده‌ای. و تو که با آقای محمد منتظری دوست و همراه بودی، آیا اطلاع داری که چرا محمد حاضر به گفتن چنین دروغ بزرگی در انظار ملت ایران شد؟

به من چنین پاسخ داد: آقای خمینی بدنبال محمد فرستاد که برود جماران و آقای خمینی را ملاقات بکند.

روزی‌که به ملاقات آقای خمینی رفت من هم، همراه وی بودم. آقای خمینی به محمد توصیه کرد که برود و اعلام کند که شکنجه وجود نداشته است. محمد پاسخ داد من خودم شکنجه را در زندانها مشاهده کرده‌ام. آقا گفتند فعلاً جمهوری‌اسلامی در خطر گروههای ملحد و ضد انقلاب است. فعلاً تو برو و اعلام کن که شکنجه وجود نداشته و شایعه‌ای بیش نبوده است. بعد که وضعیت کشور آرام شد و قدرت ما تثبیت گشت و گروه‌های ضد انقلاب و ضد جمهوری‌اسلامی از بین رفتند، به همه امور رسیدگی می‌شود و جلو این‌گونه مسائل گرفته می‌شود. محمد هم با فشار و اصرار آقای خمینی چاره دیگری نداشت و به خواست آقای خمینی آمد و اعلام کرد. (5)

4. باز برای آنکه به عمق این اندیشه های والای مراد اقای خاتمی در باره حرمت جان انسان ها پی ببریم به گوشه ای از روایت اعدام هایی که بدستور شخص آقای خمینی انجام می گرفته است توجه کنیم:

«آنها از هم‌خطان خود هر گونه جرم و جنایت و فسادی را نادیده می‌گرفتند. این قبیل موارد الی ماشاءالله بی‌حد و حصر است من فقط از باب مثال به دو نمونه برای ضبط در تاریخ اشاره می‌کنم: الف ـ نمونه اول اعدام چهارده نفر، در تاریخ 12/4/1359 در شیراز بوسیله آقای خلخالی در کمتر از 10 ساعت به قول خودش، می‌باشد. صاحب این قلم، درهمان زمان و بعد از تحقیق و رسیدن فتوکپی بعضی از نامه‌ها و خلاصه‌ای از پرونده‌ها و نامه آیت‌الله محلاتی به آقای خمینی و پاسخ آقای خمینی به ایشان، در سر مقاله سه‌شنبه 4 شهریور 1359، تحت عنوان «آیا راست است که...؟» از جمله نوشتم:

«آیا راست است که 14 نفر در مدتی کمتر از 10 ساعت محاکمه و محکوم و اعدام کرده‌اند؟

آیا راست است که اجازه ملاقات به خانواده‌های آنان نیز نداده‌اند؟

آیا راست که زندانیانی را که حکم شرعی قطعی برایشان صادر شده و مجرمین محکومیت قطعی خود را می‌گذرانیده‌اند وسیله دادگاهی دیگر محاکمه و اعدام شده‌اند؟

آیا راست است که شخصی را که سه سال پیش قاچاق فروشی را ترک کرده، چون پرونده‌اش در زندان قصر بوده بدون پرس‌وجو او را گرفته و اعدام کرده و حکم مصادره اموال او را نیز صادر کرده‌اند و وقتی مأمورین برای اجرای حکم مصادره اموال و تخلیه خانه می‌روند، مشاهده می‌کنند که اولاً خانه اجاره‌ای است و ثانیاً می‌بینند که 11 فرزند وی در زیر چادر خانمش خواب هستند و هم اکنون چند نفر خیّر تعهد کرده‌اند تا زمانی که بچه‌هایش بزرگ شوند امرار معاش آنها را تقبل کنند؟»

در این رابطه آقای بنی‌صدر در روزها بر رئیس‌جمهور چه می‌گذرد در پنجشنبه 12 تیر ماه 1359 گفت:

«نزدیک ساعت 12 شب به منزل بازگشتم و حدود ساعت یک بعد از نیمه شب آیت‌الله‌زاده ربّانی شیرزای تلفن کرد که حال پدرم از اینکه 14 نفر در فاصله کوتاهی محکوم به اعدام شده‌اند بهم خورده است و عده‌ای در معرض اعدام هستند. گفتم از فارس توضیح بخواهید و در جواب شنیده شد که سه ربع پیش حکم اجراء شده است.»

توضیح اینکه: آقای شیخ اسدالله عندلیب بنابه حکم آقای خمینی ریاست دادگاه انقلاب و حاکمیت شرع شیراز را برعهده داشت و هیچ یک از زندانیان سیاسی محکومیت مرگ نداشتند. سر لشکر ده پناه به یک سال زندان محکوم شده بود، سرهنگ غضنفر بهمن‌پور به شش ماه زندان محکوم شده بود و از سوی آقای ربّانی شیرازی وسیله شیخ عبدالرحیمی به برادر زنش دکتر فاتح‌نژاد پیغام داده شده بود که اگر یکصد هزار تومان به حساب امام بریزند، آزاد خواهد شد. مبلغ مزبور به حساب آقای خمینی ریخته شد و قرار بود دو سه روز دیگر آزاد شود. سرگرد طوطیان به پنج سال زندان محکوم بود، وزندان به یک سال و مابقی به همین منوال داشتند زندانی خود را می‌گذراندند که آقای سیدعبدالحسین دستغیب امام جمعه شیراز (که می گفت من اطاع الخمینی فقی اطاع الله...) از اینکه در شیراز کسی را به جرم‌های فرضی و... نکشته بودند بسیار عصبانی بود. به شیخ صادق خلخالی، که از سوی آقای خمینی حکم داشت تلگراف کرد که ای آقای خلخالی تاکنون در شیراز هیچ‌کس اعدام انقلابی نشده واین ننگ بر پیشانی شیراز است. لطفاً شما بیائید و به پرونده‌ها رسیدگی کنید.

در پی این تلگراف آقای خلخالی بعد از ظهر پنجشنبه به شیراز رفت و مستقیماً به محل سپاه پاسداران رفت و با تعداد تفنگچی عازم زندان عادل آباد شیراز شده و آنها را از زندان بیرون کشید و تا ساعت 11 شب کار همه را ساخت و تا ساعت حدود 12 شب همه را اعدام کردند.

در میان این چهارده نفر اعدام شده خانمی یهودی بنام بانو نصرت گوئل بود که وی سه ماهه آبستن و دارای 4 فرزند و کارگر آرایشگاه بود که بی‌گناه اعدام شد.

جریان اعدام وی بنابه اطلاع آقای مهندس رجبعلی طاهری چنین است:

آقا مهندس طاهری قبلاً فرمانده سپاه شیراز بود و در تاریخ 12/4/59 وکیل مجلس و نماینده کازرون بود. بعد از اعدام این چهارده نفر و اعدام این زن بی‌گناه برای تحقیق به سپاه می‌رود و از بچه‌های سپاه می‌پرسد جریان از چه قرار بوده است و چرا این زن اعدام شده است. نظر به اینکه وی خودش فرمانده سپاه آنجا بوده و همه را می‌شناخته بوی می‌گویند: فاحشه‌ای بنام زهرا در شیراز دستگیر شده بود و یک میلیون پول داده و آزاد گردیده بود. بچه‌های سپاه به خلخالی می‌گویند که زهرا یک میلیون داده و آزاد شده است. خلخالی می‌گوید بروید و او را بیاورید. بچه‌ها می‌روند که زهرا را بیاورند. زهرا که مخفی شده و یا به جائی رفته بود، وی را پیدا نمی‌کنند. بچه‌ها می‌گویند این‌که بد شد که او را پیدا نکردیم و خوب نیست که دست خالی برگردیم. به آرایشگاهی می‌روند و این زن را با خود می‌برند پیش خلخالی و می‌گویند این زهرا است. خلخالی می‌گوید زهرا. خانم گوئل می‌گوید، من زهرا نیستم و نصرت گوئل هستم و زهرا کیست؟ آقای خلخالی می‌گوید برو. زن بیچاره موقعی‌که حرکت می‌کند که برود، یکی از بچه‌های سپاه در گوشی به خلخالی می‌گوید که خود این زن هم دختر تلفنی دارد. خلخالی هم فوراً می‌گوید برگرد و بلافاصله وی را اعدام می‌کند. 0

به هر حال پس از اعدام این 14 نفر، خانواده‌های مقتول به این‌طرف و آن‌طرف شکایت و دادخواهی کردند ولی صدایشان بجایی نرسید. روح‌الله سلیم همسر بانو نصرت گوئل و فرزندان وی شکوائیه‌ای تنظیم و جهت حمایت و کمک به آیت‌الله محلاتی تقدیم کردند.

آیت‌الله محلاتی نیز در رابطه با اعدامهای برق‌آسای خلخالی در شیراز و مشکلات و مسایل دیگر در تاریخ 25/4/1359 برابر چهارم رمضان‌المبارک 1400 نامه‌ای به آقای خمینی نوشته است که فرازهایی از آن به قرار زیر است:

«نمی‌دانم حضرتعالی از کیفیت احکام صادره از سوی حاکم شرع دادگاههای ویژه مطلعید، آیا می‌دانید که این آقا چگونه 14 نفر را در مدتی کمتر از 10 ساعت بقول خودش بدون محاکمه و بدون مطالعه پرونده‌ها کشتار کرد و در حالی‌که حتی اجازۀ ملاقات به خانواده‌های آنها نیز نداد؟ و بسیار بعید است انسانی که اینطور دست خود را بخون مردم آلوده می‌کند در گزارش خود دروغ نگوید و به شما خلاف نرساند.

آیا چگونه می‌توان احکام متناقض حکّام دادگاههای انقلاب اسلامی را توجیه و تفسیر کرد؟ متهمی اوّل به یکسال زندان و پرداخت یکصد هزار تومان وجه نقد (بطور غیررسمی بلکه سرّی و بنام هدیه به بنیاد مستضعفان) محکوم می‌شود و تنها پس از چند ماه که از محکومیتش می‌گذرد به ناگهان توسط حاکم شرع دیگری تیرباران می‌شود؟ عجبا! چه دادگاهی، چه احکامی و چه مجازتهایی؟

حضرت آیت‌الله خمینی، مگر نه اینست که می‌خواهیم انقلاب خود را به جهان صادر نمائیم و بشریت را از ظلم و تباهی برهانیم، آیا با این چهرۀ کریه و خشنی که از اسلام ساخته‌ایم؟ آیا با خشنوت و زور می‌توان اسلام را جهان‌گیر ساخت یا با منطق و عطوفت و عدالت؟ اگر نشود که نظام واحد و مسئولیت مشخص را در این جامعه حکمفرما نمود، با این تعدد مراکز قدرت به کجا می‌رویم؟» آقای خمینی در تاریخ بیستم رمضان المبارک 1400 برابر 10/5/59 به نامه آقای محلاتی پاسخ گفته است که فرازی از پاسخ آقای خمینی چنین است:

«راجع به مسائلی که در کشور می‌گذرد و بعضی از آنها موجب نگرانی جنابعالی شده است باید عرض کنم که این نگرانی برای اینجانب نیز هست ولی خاطر شریف مستحضر است که این انقلاب بزرگ از بهترین انقلابهائی است که در جهان بوده است و دنیا بی انقلاب نمی‌شود و معقول نیست همه چیز موافق دلخواه باشد.»

پسر آیت‌الله محلاتی برایمان نقل کرد، هنگامی که پدرم نامه مورخ 25/4/59 را برای آقای خمینی نوشت و بمن داد که نامه را بدست ایشان برسانم. نامه را گرفته و به بیت آقای خمینی بردم. موقعی‌که خدمت آقای خمینی رسیدم آقای خلخالی و دو آخوند دیگر نزد وی بودند، آقای خمینی به خلخالی گفت: اگر صد نفر باشند و به سه تای آنها مشکوک باشید، هر صد نفر را بکشید.

بعد از اینکه نامه را به آقا دادم و آقا نامه را خواند گفت این که همه‌اش کنایه و فحش است و چنان نهیبی به من زد که از ترس یک مقدار عقب نشستم. امّا اصرار کردم که جواب نامه را بدهید برای پدرم ببرم. آقای خمینی هم نامه بیستم رمضان المبارک 1400 را در پاسخ به پدرم نوشت و بمن داد: آیت‌الله محلاتی در اعتراض به اوضاع کشور بیانیه اعتراض‌آمیز دیگری که حاوی نظراتشان از اوضاع اسفناک کشور بود، در تاریخ 20 بهمن 1359، انتشار داد.(6)

5. مهدی صادقی، فرزند صادق خلخالی از قول پدرش این حقیقت را نقل کرده است که: « محاكمات آقاي خلخالي با انعكاس داخلي و خارجي شديدي ادامه داشت حتي يكبار آقاي خلخالي چنانكه خودشان گفتند درمورد اعتراض به محاكمات با آقاي خميني ملاقات خصوصي داشتند و ايشان گفته بودند كه ما حرف خودمان را ميزنيم شما با قاطعيت كار خودتان را ادامه بدهيد. »(7)

گویای این واقعیت است که خمینی در مقام پیرو ماکیاول ، در ظاهر قیافه بی اطلاع و مخالف به خود می داده است و، در باطن ، دستور می داده است از خشونت و اعدام کردنها هیچ فروگذار نکنند !

با این توصیفات، و با این توضیح که اقای خاتمی رئیس روزنامه کیهان در سال 60 و وزیر ارشاد از سال ۱۳۶۱ درکابینه میرحسین موسوی و از سال ۱۳۶۸ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در کابینه هاشمی رفسنجانی بوده است و لذا در بدترین دوران کشتار و اعدام های دستجمعی سالهای دهه 60 بعد از کودتا بر علیه اولین رئیس جمهور منتخب مردم ایران در متن صحنه حضور داسته است باید بگوییم به احتمال زیاد او می داند اقای خمینی چه اندیشه و چه ارزش هایی در سر داشته است و بنابراین این حرف هایی که امروز بیان می کند یک بازی سیاسی است. او را هم باید پیرو صادق همین آقای خمینی بدانیم که بخشی از کردارهای قدرت مدارانه و زورمدارانه اش را در بالا ذکر کردیم.

مثل اینکه آقای خاتمی در پی سانسور کردن حافظه تاریخ است که از آقای خمینی «عارفی می سازد که به بالاترین ارزش‌ها و تفكراتی انسانی پایبند بوده است»! او به جعل تاریخ نزدیک ایران دست می زند و گویی عامدانه تلاش دارد آن را وارونه جلوه دهد. بیاد او می آورم که اقای خمینی در قالب یک دیکتاتور تمام عیار می گوید:

«اگر ما از اول كه رژيم فاسد را شكستيم و اين سد بسيار فاسد را خراب كرديم، به طور انقلابي عمل كرده بوديم، قلم تمام مطبوعات فاسد را شكسته بوديم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطيل كرده بوديم و روساي آنها را به محاكمه كشيده بوديم ... اين زحمت‌ها پيش نمي‌آمد. ...دادستان انقلاب موظف است مجلاتي كه بر ضد مسير ملت است و توطئه‌گر است تمام را توقيف كند و نويسندگان آنها را دعوت كند به دادگاه و محاكمه كند.»( 8)

آقای خاتمی خوب می داند که آقای خمینی در سال 67 در رابطه با کشتار زندانیان سیاسی اسیر دستور داد که : " سريعا دشمنان اسلام را نابود كنيد". گرچه می دانم او این واقعیات تکان دهنده را می داند ولی با کمال جسارت و ظاهراً با فرض احمق دانستن مردم چیزهایی نسبت به آقای خمینی ابراز می کند که دروغ است به عنوان یاد آوری اسنادی از جنایتهای اقای خمینی رادر اینجا می آورم: ( 9)

نامه احمد خمینی و جواب نامه توسط پدرشان راجع به قتل عام تابستان ۶۷

متن نامه نامه بدون تاریخ اقای خمیتی که دستور قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ را صادر می کند از این قرار است:

" بسم ‏الله ‏الرحمن ‏الرحيم‏

از آنجا كه منافقين خائن به هيچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه مى‏گويند از روى حيله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پيدا كرده‏اند، و با توجه به محارب‏بودن آنها و جنگهاى كلاسيك آنها در شمال و غرب و جنوب كشور با همكاريهاى حزب بعث عراق و نيز جاسوسى آنان براى صدام عليه ملت مسلمان ما، و با توجه به ارتباط آنان با استكبار جهانى و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتداى تشكيل نظام جمهورى اسلامى تاكنون، كسانى كه در زندانهاى سراسر كشور بر سرموضع نفاق خود پافشارى كرده و مى‏كنند محارب و محكوم به اعدام مى‏باشند و تشخيص موضوع نيز در تهران با راى اكثريت آقايان حجه‏الاسلام نيرى دامت ‏افاضاته (قاضى شرع) و جناب آقاى اشراقى ) دادستان تهران) و نماينده‏اى از وزارت اطلاعات مى‏باشد، اگر چه احتياط در اجماع است، و همين طور در زندانهاى مراكز استان كشور راى اكثريت آقايان قاضى شرع، دادستان انقلاب و يا داديار و نماينده وزارت اطلاعات لازم‏الاتباع مى‏باشد، رحم بر محاربين ساده‏انديشى است، قاطعيت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول ترديدناپذير نظام اسلامى است، اميدوارم با خشم و كينه انقلابى خود نسبت به دشمنان اسلام رضايت خداوند متعال را جلب نمائيد، آقايانى كه تشخيص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شك و ترديد نكنند و سعى كنند [اشداء على الكفار] باشند. ترديد در مسائل قضائى اسلام انقلابى ناديده ‏گرفتن خون پاك و مطهر شهدا مى‏باشد. والسلام.

روح‏الله الموسوى الخمينى ‏ "

در پشت نامه بالا، احمد خمینی نوشته است :

" پدر بزرگوار حضرت امام مدظله‏العالى‏

پس از عرض سلام، آيت ‏الله موسوى‏اردبيلى در مورد حكم اخير حضرتعالى درباره منافقين ابهاماتى داشته‏اند كه تلفنى در سه سوال مطرح كردند:

۱- آيا اين حكم مربوط به آنهاست كه در زندانها بوده‏ اند و محاكمه شده ‏اند و محكوم به اعدام گشته ‏اند ولى تغيير موضع نداده‏اند و هنوز هم حكم در مورد آنها اجرا نشده است، يا آنهايى كه حتى محاكمه هم نشده‏اند محكوم به اعدامند؟

۲- آيا منافقين كه محكوم به زندان محدود شده‏ اند و مقدارى از زندانشان را هم كشيده ‏اند ولى بر سرموضع نفاق مى‏باشند محكوم به اعدام مى‏باشند؟

۳- در مورد رسيدگى به وضع منافقين آيا پرونده‏هاى منافقينى كه در شهرستانهائى كه خود استقلال قضائى دارند و تابع مركز استان نيستند بايد به مركز استان ارسال گردد يا خود مى‏توانند مستقلا عمل كنند؟

فرزند شما، احمد "

زير اين نامه آقای خمینی حاشیه زده است:

" بسمه ‏تعالى‏

در تمام موارد فوق هر كس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حكمش اعدام است، سريعا دشمنان اسلام را نابود كنيد، در مورد رسيدگى به وضع پرونده‏ها در هر صورت كه حكم سريعتر انجام گردد همان مورد نظر است.

روح‏الله الموسوى "

البته از اقای خاتمی که پس از گذران نزدیک هشت سال عمر در کاخ ریاست جمهوری تازه پی برده بود نقش «تدارکاتچی» مقام ولایت را بازی کرده است سخنان جالبی از این مدل قبلا هم شنیده شده است. جایی که او با جسارت تمام لاجوردی جلاد اوین را «سرباز سخت کوش انقلاب» ملقب کرد که گویی شهید انقلاب شده است!

حال باز برگردیم به درس اخلاق این معلم اخلاق که از جلاد اوین نیز شهید انقلاب ساخته است. آقای خاتمی می گوید: «مهم‌ترین اصل در دعوت پیامبران اخلاق است و اتفاقا اخلاق حاكمان بسیار مهم است. اگر در جامعه‌ای بداخلاقی، تحقیر و توهین نسبت به دیگران، نسبت‌های ناروا دادن به دیگران و پرونده‌سازی رایج شود و بخواهند با این كارها دیگران را از عرصه خارج و اینها را به عنوان اصول انقلاب معرفی كنند، دو كار اشتباه انجام می‌دهند؛ یكی اینكه اینها بداخلاقی و خلاف معیارهای اسلامی و انقلابی ماست، دوم اینكه متاسفانه انقلاب ما كه برای تحقق اخلاق آمده است، با این كار بدنام می‌شود.»

اقای خاتمی محترم! این بداخلاقی را چه کسی در جامعه بسط و گسترش داده است؟ بغیر از مراد و پیر شما که بنام مرجع تقلید مذهبی که می بایستی "تالی تلو معصوم" باشد به «امید مردم خیانت» می کند و «نظام ولایت مطلقه فقیه» را بنیاد گذاری می کند که در ذات آن تحقیر مردم ایران نهفته است. نظامی که نطفه منحط آن از مجلس خبرگان قانون اساسی و در روند یک کودتای خزنده بر علیه ارزش ها و خواست های به حق مردم در انقلاب 57 به وسیله کسانی چون حسن آیت سر سیرده بقائی و انگلیس و آقای بهشتی و البته با آلت فعل کردن آقای منتظری بر جان و مال مردم کشور تحمیل شده است. به یمن این نظام استبدادی و فاسد آنچه را هم که در حوزه های دینی "بنام دین و اخلاق و ارزش ها " باقی بود به توده ای مطیع قدرت وعده ای سرکوب شده بدل کرده است. درجامعه خرافات زده ایران گروه سودمند از اندیشه ولایت فقیه، بنام دین ، دین فروشی و خرافات و اوهام و بداخلاقی را رواج داده و می دهند. براستی کارنامه سیاه نظام مافیائی موجود بجز فساد، جنایت و خیانت، غارت و تاراج اموال عمومی مردم کشورو پیش خور کردن منابع و ثروت ملی وادامه دادن برنامه وابستگی فراماسون های دوران پهلوی و رزیم دست نشانده شاه سابق چیز دیگری می باشد؟! خداوند ایران و ایرانی را از شر دروغ و استبداد و خیانت مصون دارد!

--------------------------------------------------------------------------------

1- سخنرانی آقای خمینی در تاريخ بيستم آذر ۶۲در جمع فقها و حقوق‌دانان شوراي نگهبان

2 - سخنرانی اقای خمینی در 25 خرداد 60

3 - محمد جعفری« تقابل دو خط یا کودتای خرداد 1360»- انتشارات برزاوند – چاپ خارج از کشور- 1387- ص 130

4- همانجا ص 133

5 – همانجا ص 366

6 – همانجا ص 144 تا 148

7 – مصاحبه سایت انتخاب در 25 خرداد1385 ، با مهدی صادقی ، فرزند صادق خلخالی

8 - صحيفه نور- جلد 8- صفحه 251 تا 252

9 - خاطرات آقای منتظری – پیوست ها 154، و

انتخابات دوره دهم ریاست‌جمهوری
































پشت صحنه انقلاب ( قسمت 4و 5)

پشت صحنه انقلاب ( قسمت 4و 5)
عباس رحمتی


همانطور که گفته بودیم ، بناست در قسمت چهارم به چگونگی تشکیل سپاه پاسداران و فعالیت کنونی سپاه پاسداران بپردازیم ، بحث خود را بدون مقدمه در این رابطه ادامه میدهیم .
سپاه پاسداران که پایه ها و بنیادش در خارج کشور ریخته شد ه بود پس از سرنگونی رژیم پهلوی در سال 1357 به فرمان خمینی تشکیل شد و در روز دوم اردیبهشت 1358 طی فرمانی به شورای انقلاب اسلامی رسما تاسیس این نهاد سرکوب گر را اعلام کرد . با تشکیل این نهاد در واقع آینده ایران در یک تاریکی مطلق فرو رفت ، جنگ و کشته شدن دهها هزار نفر از جوانان پر شور ایرانی و سرکوب نیروهای سیاسی و دستگیری تعداد بی شماری از اعضای و هواداران گروه های سیاسی و تعداد زیادی از دانشجویان و جوانان و اعدام صدها هزار نفر از این نیروها به دستور خمینی از ارمغان های این نهاد سرکوبگر بود که هنوز هم ادامه دارد .
سپاه پاسداران از پنج نیروی مختلف تشکیل شده است که از ابتدای انقلاب به فعالیت های خود جدا از ارتش ، ادامه داده است ، این نیروها عبارتند از :
1-نیروی زمینی سپاه پاسداران
2 - نیروی هوائی سپاه پاسداران
3- نیروی دریایی سپاه پاسداران
4- نیروی مقاومت بسیج
5- نیروی قدس سپاه
سپاه از همان روزهای اول برای حفظ نظام پا به عرصه وجود گذاشت و از همه روزها بطور مستمر در صف مقدم بوده است در سرکوب، در جنگ، در غارت اموال کشور بطوری که در حال حاضر به یک امپراطور اقتصادی در کشور تبدیل شده است . که اشاره مختصری به آن داریم .
با شروع شدن جنگ ایران و عراق سپاه توانست به عنوان یک نهاد نظامی در جبهه های جنگ و نهاد سرکوب در پشت جبهه به نور چشم خمینی تبدیل شود بطوری که خمینی گفته بود : اگر سپاه نبود کشور هم نبود ! بعد از جنگ سپاه پاسداران بخاطر حمایت های سران رژیم توانست پست های کلیدی را به اشغال خود در آورد شواهد زیادی وجود دارد که پاسداران حاکم ، با اینکه خمینی ظاهرا گفته بود که سپاه بناید در سیاست دخالت کند ولی آینده چیز دیگری را نشان داد که به بررسی آن می پردازیم .
جنگ هشت ساله با عراق باعث شد که سپاه همچون بچه های « عزیز دور دانه» هرچه که دلش خواست انجام دهد و بطوری که قدرت این نهاد سرکوب با دیگر نهاد های دیگر رژیم قابل قیاس نیست ، از قدرت گرفتن آنها همین بس، که توانستند برای قانونی کردن این نهاد و امپراطوری آینده ، قانون تشکیل وزارت سپاه را به مجلس ببرند ، در واقع ابتدا، سرکوب را نهادینه کردند و بعد از همین طریق توانستند امپراطوری خود را گسترده کنند و مرحله به مرحله سنگر های بعدی را تسخیر کنند بطوری که در حال حاضر بیش از نیمی از کرسی های مجلس شورای اسلامی را در اختیار دارند . اخیرا حتا نیرو های انتظامی را کنار گذاشته اند تا بتوانند به سرکوب خود در جامعه عریان تر عمل کنند (البته به دستور خامنه ای حکومت نظامی اعلام نشده بر قرار کرده اند )
سپاه از همان ابتدا کنترل تمامی نیروهای بسیج و کمیته ها را در اختیار خود گرفته بود و در واقع نیروهای انتظامی از ترکیب همین نیروها بود، ولی به خاطر اعتراضات و اعتصابات مردم ، همین را هم تحمل نکرده و برنامه های سرکوب را تغییر داد . سپاه با اینکه خود، زندانها و شکنجه های مخصوص ساخته است با عوض شدن اوضاع و احوال کشور و خیزش ها ی مردمی ، چارت تشکیلاتی خود را برای اذیت و آزار مردم مجددا تغییر خواهد داد .[1]
سپاه پس از اشغال پست های کلیدی کشور و مدیریت کلان سیاسی – اقتصادی و حتا فرهنگی برای سلطه بر فعالیت های اقتصادی یورش جدیدی را آغاز کرد بطوری که توانست رئیس جمهوری خود را که احمدی نژاد باشد را با کمک خامنه ای بر « اریکه» قدرت بنشاند و بدنبال آن یورش های دیگری را سازماندهی کند، که به آن اشاره ی مختصری می کنیم [2]، در خرداد 1385 ظرف یک ماه سپاهیان یورش جدیدی را شروع کردند ، بطوریکه پیمانکاری سه فقره طرح بزرگ ملی را که دو فقره آن به استخراج و انتقال گاز ایران مربوط است و هزینه اجرای آنها بالغ بر 7 میلیارد دلار می شود به سپاه واگذار شد. سپاه برای تصاحب شرکت نفتی « کیش اورینتال » وارد مذاکره شد و موفق به تصاحب آن شد . سپاه در واقع بعد از آتش بس و اعلام پایان جنگ و اعلان آغاز « دوران سازندگی » توسط دولت رفسنجانی در رسانه های حکومتی مدعی شدند که آنها فرماندهی عملیات 8 ساله جنگ را به عهده داشته اند ، حال باید فرماندهی سازندگی را نیز عهده دار شوند ، این ادعا در شرایطی که در طرح رفسنجانی نسبت به مبنی بر ادغام سپاه در ارتش شکست خورده بود و دولت رفسنجانی نسبت به سپاه موضع ضعیفی داشت ، جای خود را باز کرد و پیمانکاری طرح های عمرانی نظیر ساخت « سد کرخه و اتوبان ساوه » بدون انجام تشریفات این مناقصه به آنها (سپاه پاسداران ) واگذار شد .
این فعالیت ها با تشکیل قرارگاهها ی بازسازی معروف به « قرب » در نیروهای هوائی – دریایی –زمینی بسیج و ستاد مشترک سپاه ، ایجاد شرکت ها با عناوین مختلف و تشکل و تمرکز ستادی در قرارگاه خاتم الا انبیاء پیگیری شد و در بخش های کشاورزی – صنعتی و معدنی – راه سازی حمل و نقل و صادرات واردات و آموزش و فرهنگ ادامه یافت .
جانشین قرارگاه سازندگی خاتم الا انبیا خود در مورد تعداد پروژه هایی که سپاه طی 16 سال پس از جنگ بدون تشریفات مناقصه پیمانکاری اجرا آنها شده اعلام کرد « تا کنون 1220 پروژه ملی و منطقه ای عمومی صنعتی و معدنی را اجرا کرده ایم و 247 پروژه هم در حال اجرا داریم» [3] علاوه بر فعالیت های پیمانکاری شرکت های وابسته به سپاه در فعالیت های پولی بانکی و صندوق های قرض الحسنه - تولید فیلم سینمایی – مرغداری –زنبور داری - اخذ نمایندگی از شرکت های خارجی ، فعالیت های بازرگانی و ترخیص کالاهای وارداتی ، استخراج سنگ و زمین خواری نیز فعالیت های گسترده داشته است .
سپاه حتا موارد متعددی از زمین های مرغوب شهرهای بزرگ بخصوص تهران را به تصرف خود درآورده و با توسل به سرکوب ، مدعیان دولتی ، مالکین این زمینها را که با حکم دادگاه برای باز پس گرفتن این زمین ها مراجعه می کردند را از سر راه برداشته است .به عنوان مثال در زمان خاتمی شهرداری تهران بارها با حکم دادگاه بدون نتیجه به سمت پس گرفتن زمین هایی
رفت که سپاه به تصرف خود درآورده بود .( دستگیری و بازداشت ماموران شهرداری منطقه 20 تهران در مهر ماه 83 توسط نیروهای سپاه از نمونه اقدامات آنها ست )این ماموران با ارائه حکم نه تنها موفق به باز پس گیری زمینها نشدند، بلکه در نهایت باعث دستگیری آنها شد .
سپاه پاسدارن ، با کمک بسیج که تحت امر آنهاست ، وارد عرصه اقتصادی شده است .رحیم صفوی فرمانده کل پیشین سپاه روز 7مرداد 1384 پس از تصرف تخت ریاست جمهوری توسط احمدی نژاد ، در مورد نقش آبی بسیج در کنار سپاه " مقابله با تهدیدات نرم "« سرکوب حرکت های اجتماعی » کمک به دولت در بسیج سازندگی را نیز در ردیف برنامه کار نیروهای تمام وقت بسیج اعلام کرد[4] و بدنبال آن دولت احمدی نزاد در قانون بودجه 85 ارگانهای بسیج را بطور قانونی پیمانکار ذیصلاح پروژه های عمرانی دولت، شناخته و جواز عقد قرارداد دستگاههای دولتی با ارگانهای بسیج را صادر کرد . یعنی دولت بودجه را برای بسیج بطور چشمگیر افزایش داده بود و با ارسال یک متمم در بودجه 85 با استفاده از مازاد در آمد های نفت که به حساب ذخیره ارزی ریخته شده بود ، پروژه های عمرانی جدید بدست بسیج ، به اجرا درآورد.
امپراطوری سپاه تا آنجا پیش رفته است که " وال استریت ژورنال " نوشته است که سپاه پیش از 800 شرکت در کشور سهم دارد و اجازه دخالت در امورات آنها را دارد ، به همین دلیل است که در پیش از 1600 پروژه کشور حضور دارد !
سپاه در امورات منطقه دخالت می کند ، خصوصا سپاه قدس که در مسائل عراق در گیر است ، در مسائل منطقه خاورمیانه دخالت دارد و به همین دلیل مورد توجه ولایت فقیه قرار گرفته است ، یعنی در واقع با ریاست جمهوری احمدی نژاد خیال ولایت فقیه را راحت کرده اند که تا می توانند در سرکوب مردم دخالت کنند ، تا بتوانند رژیم را بیشتر نگه دارند و از طرفی همین امنیت خاطر دادن ولایت فقیه ، خامنه ای دست سپاه را باز گذاشته است تا بتواند در امورات اقتصادی نقش به سزایی داشته باشد ، بطوریکه هم اکنون فرودگاهی بنام پیام که متعلق به سپاه پاسداران است و تمام کالا ها از قبیل تلفن های همراه و سایر کالاهای لوکس را تا حد زیادی وارد می کند و در بازار بزرگی که در اختیار دارد پول سازی می کند . در واقع مافیای سپاه هر گونه جنس یا کالایی اعم از آزاد یا دولتی و یا حتا قاچاق را وارد کشور می کند و هرگونه که می خواهد به فروش می رساند.

[1] یکی از زندانهای مخوف سپاه بند 209 اوین است که زبانزد عام و خاص است
[2] دولت احمدی نژاد مربوط به حلقه و باند معروف ارومیه هستند که احمدی نژاد را روی سر خود گذاشتند تا رئیس جمهورش کنند و خاک ایران را بیشتر در اشغال خود در آورند .هاشمی نسب صادق محصوری از سران این باند هستند ، در رابطه با شهردار شدن وی، سپاه ، نقش به سزایی داشت .
[3] روزنامه شرق 18 خرداد 1385
[4]خبرگزاری فارس 7 مرداد 1374


پشت صحنه انقلاب (قسمت پنچم )
عباس رحمتی

در شماره چهارم این سری مقالات به نهاد سپاه پاسداران که در حال حاضر به یک امپراطوری تبدیل شده است اشاره کردیم در شماره آخر به قسمت دیگر ی از یورش سپاه به اموال و سرمایه های ملی کشورمان اشاره خواهیم داشت .
سپاه پاسداران یورش جدیدی را به عرصه اقتصادی کشور را شروع کرده است و تمام نیروی خود را برای اجرای پروژه های استراتژیک نفت و گاز متمرکز کرده است ، احمدی نژاد علاوه بر 7 میلیارد دلار قرارداد بدون مناقصه یک قرارداد غیر نفتی مربوط به احداث 27 کیلومتر از مترو ی تهران که در فروردین 1385 به قرار گاه خاتم الانبیاء واگذار کرده است ، قرارداد دیگری به پروژه های بزرگ بهره برداری از ذخایر گاز کشور و احداث خط لوله انتقال گاز بطول 900کیلو متر مربوط می شود، که به آن اشاره خواهیم کرد .
الف- بهره برداری از گاز های پارس جنوبی : قراداد فاز های 15 و 16 طرح توسعه میدان گازی پارس جنوبی روز هفتم تیر 1385 در عسلویه با حضور سران رژیم و جانشین فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه پاسداران امضاء شد ، این طرح با هدف برداشت روزانه 56 میلیون و 600 هزار متر مکعب از مخزن و تولید 50 میلیون مکعب گاز طبیعی تصفیه شده و سالانه یک میلیون تن « اتان » و یک میلیون و 500هزار تن گاز مایع از هر یک از این فاز ها می باشد . بخش خشکی این پروژه ( عملیات تصفیه گاز در عسلویه ) را نیز قرار گاه خاتم الانبیاء اجرا می کند ، هزینه اجرای این قرارداد حدود 2 میلیارد و95 میلیون دلار برآورد شده است ، که با اضافه کردن هزینه عملیات مربوط به بخش خشکی به رقمی نزدیک به9 /2میلیارد دلار بالغ خواهد شد . تامین اعتبار مالی مورد نیاز توسط احمدی نژاد از محل ذخیره ارزی می باشد ( اکبر ترکان مدیر عامل وقت شرکت نفت و گاز پارس ) [1]
ب – عقد قرارداد نصب لوله سراسری گاز : قراردادی است که در روز 17 خرداد 85 در حضور رحیم صفوی فرمانده کل پیشین سپاه پاسداران و وزیر نفت احمدی نژاد بین قرار گاه خاتم الانبیا ء سپاه پاسداران و وزارت نفت امضاء شده است ، طبق این قرارداد سپاه با هزینه یی حدود 3/ 1میلیارد دلار قرار است از عسلویه به بندر عباس و آنجا به سیستان و بلوچستان گاز ارسال شود که طول مسیر خط لوله یی آن فعلا در ایرانشهر به پایان میرسد حدود 900 کیلو متر است.
از آنجایی که قطر لوله ها 56 اینچ یعنی بالاترین قطر موجود می باشد از این مسیر می توانند به پاکستان هم گاز صادر کنند که هزینه آن 808 میلیون یورو 444/ 2 ریال هزینه اجرایی این پروژه است که به گفته مدیر عامل شرکت گاز ایران « تامین مالی و خرید پروژه هم به قرار گاه خاتم الانبیاء واگذار شده است. »
ج- تصاحب شرکت نفتی کیش اورینتال : سپاه پاسداران به سمت تصاحب شرکت های نفتی مجهز ی مثل " شرکت کیش اورینتال " که از نظر فنی مورد قبول خارجی هاست، روی آورده است ، این شرکت با یک شرکت آمریکایی (هالی برتون ) قبلا قرارداد همکاری امضاء کرده بود . این شرکت در حال حاضر در میدان نفتی مشترک بین ایران و عراق در غرب و برخی میادین نفتی و گازی دیگر از جمله میدان فروزان ( مشترک بین ایران و عربستان ) و میدان سلمان و هم چنین میدان نفتی هنگام مشغول حفاری است [2]
نهاد اقتصادی سپاه در مقایسه با دیگر نهادهای رژیم تنها نهادی است که در دولت احمدی نژاد امتیاز فعالیت گسترده در بخش نفت و گاز کشور را بدست آورده است .
سپاه صرفا به انگیزه غارت منابع مالی وارد عرصه اقتصاد کشور نشد ه بلکه می خواهد ملاحظات و نگرش امنیتی و نظامی جریان حاکم را نیز بر اقتصاد کشور ، به خصوص در بخش منابع زیر زمینی حکمفرما کند در پایان به لحاظ غارت گری ها ی سپاه ، لازم است توضیح دهیم که در جریان دعوای سپاه و مجلس شورای اسلامی بر سر تعیین وزیر نفت دولت احمدی نژاد فاش کردند که صادق محصولی ، فرمانده سابق سپاه که احمدی نژاد برای تصدی پست وزارت نفت معرفی کرده بود ، در موقع خدمت در سپاه 50 میلیارد تومان ثروت انباشته کرده است . بحث یورشهای سپاه می تواند گسترده تر از اینها باشد که ما به محور ها ی عوارض ملموس از این غارتگری اشاره می کنیم.
ا- تقویت و تاخت تاز بیش از بیش عاملی که مانع نظامی تغییر اوضاع در ایران است
2- تنگ شدن عرصه فعالیت بر بخش خصوصی و فرار گسترده تر سرمایه ها به خارج مرزها
3- عدم شفافیت مالی ، فرار مالیاتی و گسترش بیش از پیش اقتصاد زیر زمینی
4- به لحاظ فنی ، وا گذاری پیمانکاری طرحهای بزرگ ملی، به سپاه را به علت عدم صلاحیت پیمانکار و نبود نظارت و بازرسی فنی از جانب کارفرما ، باید به حساب اتلاف منابع مالی کمیاب کشور گذاشت .
واگذاری پروژه های میلیاردی گامی دیگر در راستای تسلط سپاه پاسداران رژیم بر اقتصاد کشور است که خود بحث های گسترده تری را می طلبد .
پایان
[1] خبرگزاری پارس 14 اسفند 1384
[2] خبرگزاری فارس 7تیر 85