۱۳۸۸ آبان ۲۲, جمعه
چرا امریکا ، انگلیس و شاه بر اعدام فاطمی اصرار داشتند؟
جمال صفری *
این نوشته بمناسبت پنجاهمین سالروز شهادت دکتر حسین فاطمی توسط نشریه انقلب اسلمی شد. شهید نهضت ملی ایران ، دکتر حسین فاطمى درسال 1299 ، پس از یك دختر و سه پسر، آخرین فرزند سید علی محمد (سیف العلما) و سیده كه به « باختر » طوبي، است. او در شهر نایین به دنیا آمد. در جوانى براى تحصیل و كار به اصفهان رفت. روزنامه نگارى را در روزنامه برادرش تعلق داشت، آغاز كرد. مدتی هم در روزنامه ستاره، در تهران مشغول به كار شد. شب ها در دفتر روزنامه مي خوابید و با درآمد آن امرار معاش مي كرد. وي پس از مدتي به تقاضاي مصرانه برادرش به اصفهان بازگشت و اداره روزنامه باختر را به عهده گرفت. شادروان حسین کوچکترین فرد خانواده،از سن پانزده سالگی در مدرسه متوسطه، قریحه و استعداد »: دکترسیف پور فاطمی ( 1) شرح می دهد که خارق العاده ای در نویسندگی و کمک به دوستان و سایر افراد و تجزیه وتحلیل اموراجتماعی وسیاسی نشان می داد و از فقر و بدبختی جامعه معتقد به اصول اخلقی، علقه مند به f رنج می برد. در بسیاری از صفات، شباهت زیادی به پدرم داشت؛ بیباک- یک دنده- مبارز- و شدیدا حیثیت کشور و مخالف با نفوذ خارجی بود. از قدرت و ارباب قدرت نفرت داشت. همیشه می گفت کسیکه ازجان و زر نمی تواند صرفنظر بکند، لیق زمامداری نیست. گاهی به اندرز من و سایر دوستان گوش می داد ولی اغلب وقتیکه موافق نبود و برای طرف احترام قائل بود، موضوع را به شوخی وبذله گوئی تمام می کرد. هیچ گاه اهل سازش و میانه روی نبود ودرتمام دوره مجلس چهاردهم،) 14 اسفند 1322 تا ، وعلء و سرلشکر شفائی ازمن خواستند که حسین f 21 اسفند 1324 ) که من روابط بسیار نزدیک با شاه داشتم بیش از ده مرتبه شاه شخصا من ازاین دستگاه و بازیهای بی معنی متنفرم، من ازاین دستگاه، جز بدبختی و ولخرجی »: را تشویق بملقات با شاه بکنم.اودر جواب می گفت و فساد چیزی نمی بینم. برخلف وجدانم است که با شاه ملقات کرده و یکمشت کلماتی که نه اوبه آنچه می گوید معتقد است، ونه من وجدانا می توانم با این مرد که مظهر یک دستگاه فاسد ومرکز ظلم و عدوان بیست سال دیکتاتوری است، بسازم واگر او روزی فرصت پیدا بکند خواهد گفت: .« پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت / ناخلف باشم اگر من به جوی نفروشم » 2) اولین بار فاطمی در دوره رضا )«. مار افسرده است، همین که فرصت بدست او بیفتد، روی کارهای پدرش را سفید خواهد کرد f او فعل شاه ، بعلت درج دو شعر زیر در نشریه باختر زندانی شد : این ملک، یک انقلب می خواهد و بس خونریزی بی حساب می خواهد و بس امروز دگر درخت آزادی ما ( از خون من و تو آب می خواهد و بس ( 3 فاطمی در مقاله اي، نمایندگان مجلس رضاشاهي را تلویحا"عروسك هاي خیمه شب بازي نامید و با توجه به سابقه شهرباني از او، به » زندان افتاد و مدتي هم با افراد شرور و خطرناك هم بند شد . تا آنكه پس از شهریور 1320 همه زندانیان سیاسي، ازجمله حسین فاطمي، از اولین کسی است که نام شهید را بر مدرس گذاشت و بعد از شهریور 1320 ، با رفتن رضا خان از کشور، » 4). فاطمی ) « زندان آزاد شدند 1 1 در آذر ماه همان سال، او با وجود اینکه بسیار جوان بود، در مسجد نور اصفهان، برای شادروان سید حسن مدرس مراسم ختمی برگزار «. کرد و سخنران آن مجلس خود او بود بر اثر اعتراض به قرارداد سه جانبه، درزمان نخست وزیری محمد علی » وی روزنامه باختر را مستقل" در تهران راه اندازي نمود و 5) و ب ار دیگردر اث ر فشار سفارت روس و انگلیس روزن امه ب اختر ) « فروغی ، روزن امه ب اختر توقیف، و حسین ف اطمی بازداشت گشت توقیف شد. ولی روز بعد روزنامه "تجدد" به جای آن انتشار یافت و در سر مقاله ی تندی ، حسین فاطمی ، خطاب به سهیلی، نخست آقای نخست وزیر! شما در این مملکت حکومت نمی کنید. سفارت روس و انگلیس به شما دستور می دهند و شما اجرا » : وزیر، نوشت 6) - آشنائی دکتر حسین فاطمی با دکتر مصدق قبل از انتخابات مجلس چهاردهم بود . وی بین سال های 1323 تا 1327 در پاریس ) « میکنید رتبه عالي دكتراي حقوق خود را که در باره وضعیت كار در ایران بود، از دانشگاه پاریس اخذ نمود . علوه بر آن، » به تحصیل ادامه داد و را « باختر امروز » درابتدای بازگشت به تهران، روزنامه .« دیپلم مدرسه هوت اتود انترناسیونال را به ضمیمه دیپلم روزنامه نگاري،كسب کرد منتشر كرد .او در تأسیس جبهه ملى ایران مشاركت داشت و در مجلس شانزدهم به نمایندگى مردم تهران برگزیده شد. ملی کردن صنعت نفت ایران به پیشنهاد وی بود.( 7) در جریان و روند نهضت ملى ایران، نقشى در خور و برجسته یافت و در حکومت ملی دكترمصدق، نخست معاون پارلمانى نخست وزیر، و سپس در 19 مهر 1331 ، تصدی وزارت امورخارجه را برعهده گرفت. درباره ی مبارزات سیاسی و اجتماعی دکتر حسین فاطمی، شهید راه آزادی و استقلل ایران، مطالعه ای دیگر باید کرد. در این نوشته، ما ، قرار گرفتن زنده یاد دکتر فاطمی میپردازیم : « سه بار در آستانه مرگ » به اختصار، به وقایع یکبار بر سر مزار محمد مسعود، ( 8) هدف گلوله واقع شد. بار دوم، پس از دستگیری، جلوی کاخ شهربانی، با چاقوی شعبان جعفری » * (معروف به شعبان بی مخ) و بالخره بار سوم، در روز 19 آبان 1333 در میدان تیر لشگر 2 زرهی در حالی که مجروح ، بر بستر، در تب (9 ) «. می سوخت. او را بر برانکارد، به محل اعدام بردند و در آنجا، دژخیمان شاه، به حیات غرور آفرینش خاتمه دادند بار اول: ، در بهمن ماه 1330 ، انتخابات مجلس هفدهم برگزارشد و دكتر فاطمي به عنوان نماینده مردم تهران انتخاب شد. اما در 25 بهمن 1330 در حالي كه برمزار روزنامه نگار شهید محمد مسعود، مدیر روزنامه "مرد امروز" که توسط عمال حزب توده ایران ترور شد، مشغول سخنراني وگرامیداشت یاد و خاطره این روزنامه نگار شجاع بود، ناگهان صداي گلوله اي سخنان او را قطع نمود و او را نقش بر زمین کرد. ضارب، جواني 16 ساله عضو گروه فدائیان اسلم به نام "محمد مهدي عبد خدایي" بود كه سریعا" دستگیر شد. او به تازگی به نشریه اعتماد گفته است( 10 ) : تیر به فاطمی اصابت نکرد و به کیف او خورد! دروغگو نمی داند با دروغی که می گوید به واقعیتی که می خواهد بپوشاند، اعتراف می کند. توضیح این که، 1 - او اعتراف می کند که عمل جنایت و خیانت بوده است. وگرنه دروغی چنین آشکار نمی ساخت تا بگمان خود جنایت و خیانت را خفیف جلوه دهد. 2 - جنایت دوم که بعد از عمل جراحی در بیمارستان نجمیه روی داد، مسلم می کند آمران جنایت مقامهای در خدمت بیگانه ای بوده اند که فدائیان اسلم را آلت فعل خود کرده بودند. چنانکه مهدی عراقی بازگفته است : سلح را صرافان ، مأمور سید ضیاء الدین طباطبائی ، سردسته انگلیس گرایان ، در اختیار فدائیان اسلم گذاشته بود. چن د تن از نزدیك ان دك تر ف اطمي، از جمل ه محم د علي سفري، نصرا شیفته و... او را شتابان ب ه بیمارستان رساندند . دك تر ف اطمي در خودرو، با لبخندي به اطرافیانش گفت: دیدید بالخره انگلیسیها مرا كشتند... ( 11 ) و كمي بعد افزود :چه زنده بمانم و چه نمانم، تقاضاي من این است كه "باختر امروز" به همین سبك و روش و شیوه انتشار یابد .نگذارید این چراغ را كه به خون دل روشن نگه داشته ام خاموش ( شود... ( 12 دكتر فاطمي در بیمارستان نیز مورد سوء قصد قرار گرفت. بدین ترتیب ، نیمه شب، در حالی که هنوز او به هوش نیامده بود، عده ای وارد اطاق او شدند و مشغول برداشتن پانسمان و پ اره ک ردن بخی ه ها شدند. پرستاری ک ه مراقب او ب ود سر رسید و م أموران جن ایت گریختن د . پرستار دکتر غلمحسین مصدق را آگاه کرد و فاطمی برای بار دوم ، مورد عمل جراحی قرار گرفت. آثار این گلوله، حتي پس از رفتن به آلمان و انجام عمل جراحي ،همچنان در بدنش باقي ماند و تا آخر عمركوتاهش او را آزار داد. اعلم کرد: قاتل دستگیر شده است...البته برخي از اعضاي فدائیان اسلم، از جمله « بي بي سي » جالب توجه آنكه، در همان شب، رادیو خلیل طهماسبي، و نیز آیت ا... كاشاني، از این عمل ابراز انزجار کردند. پدر ضارب نیز در مصاحبه اي از عمل فرزندش ابراز انزجار کرد، و گفت: فرزندش، پس از 4 كلس درس را ترک گفته و به علت ناسازگاري با خانواده، عازم تهران شده و به شاگردي در مغازه اي مشغول گشته است. لزم به ذكر است كه ضارب اكنون زنده و بازمانده فدائیان اسلم است و با لقب استاد و محقق!! ، در جمهوری اسلمی نماینده مجلس هم شد... دكتر فاطمي، در اولین سر مقاله خود برای باختر امروز، پس از ترور، تحت عنوان" کشته شدن در راه نجات یک ملت، بزرگترین افتخار كشته شدن در راه نجات یك ملت بزرگترین افتخار است.تنها آتش مقدسي كه باید در كانون سینه هر جوان ایراني همیشه زبانه »: است، نوشت بكشد این آرزو و ای ده آل بزرگ و پاك است كه جان خود را در راه رهایي جامعه و نجات ملت خود از چنگال فقر و بدبختي و ظلم و جور بگذارد...این گلوله اینتلیجنت سرویس به پایداري و استقامت من صد چندان افزود و مرا در راه خدمت به میهن عزیزم سرسخت تر و آهنین تر ( و فداكار تر نمود.( 13 دكتر فاطمي اعتبارنامه مجلس هفدهم را در فروردین ماه 1331 در بیمارستان دریافت نمود و در 19 خرداد 1331 براي استیفاي حقوق » ملت به همراه هیات ایراني عازم لهه هلند شد و در 26 خرداد 1331 از آنجا براي عمل جراحي به آلمان رفت وسرانجام در مرداد ماه 1331 درحالي كه چندین سال پیر شده بود، به ایران بازگشت و به وظایف نمایندگي اش مشغول شد. اما از آثار آن گلوله تا پایان عمر كوتاهش رنج مي برد و گاه دچار دردهاي شدید در ناحیه شكم مي شد . با وجود ین ، همیشه مي گفت كه این رنج ها در مقابل رنج هایي كه پیشواي آزادي یعني دكتر محمد مصدق به خاطر منافع ایران كشیده است هیچ مي باشد. دكتر ها در این هنگام به او توصیه كرده بودند كه روزي بیشتر از دو (14)«. ساعت كار نكند اما او با جدیت تمام فعالیتهایش را ادامه مي داد بار دوم: دستگیری دک تر حسین ف اطمی در روز 22 اسفند 1332 برای رژی م کودت ا روز شادی و پ ایکوبی ب ود. ت ا آنج ا ک ه م أمور دستگیری ، او را برای خوش خدمتی به دربار برد تا سرهنگ نصیری ، جلد رژیم در تمام عمر، با مشت بر دهان مردی مریض و بی دفاع بکوبد ،( 15 ) به نصیری به دکتر فاطمی می گوید خائن، کدام گوری بودی؟ فاطمی می گوید، خائن توهستی، تو به این مملکت خیانت » : گفته دکتر سعید فاطمی 2 2 کردی ، ما جز وطن پرستی کاری نکرده ایم . نصیری باز با مشت بر دهان دکتر فاطمی می کوبد. بینی او را می شکند . خون صورت او را می پوشاند. سپس به همان صورت او را دستبند می زنن د و از آن محل می برند. پیش از آن، سپهبد علوی مقدم بلفاصله به بختیارکه در کوشک نصرت، ملتزم رکاب شاه بود، خبر دستگیری فاطمی را می دهد . بختیار بلفاصله خودش را به تهران می رساند و به شعبان بی مخ و طیب حاج رضایی و اکبر گیرگیری و... دستور کشتن فاطمی را می دهد. ازاین گروه فقط یک نفر به نام مصطفی دیوانه نمی آید که یکی از چاقو کش های محله ی سید نصرالدین بود. او می گوید او سید اولد پیغمبراست، من کاری نمی کنم. فاطمی را از پله های اطلعات شهربانی پایین می آورند. گروه شعبان بی مخ به او حمله ور می شوند. مادر من ( سلطنت فاطمی) ( 16 ) که به وسیله اخبار رادیو از دستگیری دکتر فاطمی ( برادرش) خبر دار شده بود، در آنجا حضور داشت و به محض آن که اوباش حمله میکنند، او خود را روی دکتر فاطمی می اندازد. 11 ضربه چاقو را به جان می خرد و تنها 2 ضربه چاقو به دکتر فاطمی می خورد.( 17 ) بعد از این قضیه او را به بیمارستان ارتش می برند .... مادرم را افرادی که در خیابان بودند و برخی از اعضای وزارت خارجه به بیمارستان نجمیه می برن د و مرحوم دک تر غلمحسین مصدق ،ک ه خوشبختانه آن موقع بع د از 4 م اه بازداشت ، آزاد شده ب ود ، ب ه م داوای او می پ ردازد. م ادرم ( دربیمارستان نجمیه مدتی بستری بود و بعد هم به خانه منتقل شد، اما بعد از آن همیشه از عوارض آن جراحات رنج می برد.( 18 عاملین رژیم به این میزان رذالت اکتفا نکردند و اسیر خود را در مقابل کاخ شهربانی به دست اوباش و چاقو کشان رژیم به » به بیان دیگر سپردند تا شاید کار او را همانجا بسازد. ضربات چاقو ی چاقوکشان، اگر خواهر دکتر فاطمی « بی مخ » سرکردگی شعبان جعفری، معروف به «. خود را سپر بل نمی کرد، چه بسا نقشه قتل در همانجا به اجرا در می آمد. این سوء قصد، دکتر فاطمی بیمار را بیش از پیش ناتوان ساخت (19 ) بار سوم : روز 7 مهر ماه 1333 ، دكتر فاطمي را در حالي كه از درد به خود مي پیچید روي برانكارد به دادگاه نظامي منتقل كردند. وكیل او سرتیپ قلعه بیگي از دادگاه خواست تا قاضي و دادستان از محل زندان، كه نزدیك آنجا هم بود، دیدن نمایند تا آثار استفراغ خون در شب قبل دكتر فاطمي را مشاهده نمایند و به آنها اثبات شود كه در این شرایط محاكمه او غیر قانوني است. اما پزشكان خائن سرلشگر دكتر خوشنویسان، سرلشگر دكتر ایادي،سرتیپ دكتر مقبل وسرهنگ دكتر تدین، با وجود استفراغ خون شب قبل، اعلم نمودند كه او در سلمت است و وكیل او نیز پس از زمان تنفس دیگر به دادگاه باز نگشت و براي آن كه سریعتر كار تمام شود، وكیل دكتر شایگان و مهندس رضوي را كه حتي تا آن موقع آ یشمن » پرونده را ندیده بود، به عنوان وكیل تسخیریش انتخاب كردند وآزموده جلد كه به روزگار خود، كسی از او منفورتر نبود و او را نامیدند، در حالي كه حتي محاكمه مصدق هم علني بود، از دادگاه خواست تا محاكمه دكتر فاطمي سري و غیر علني باشد و سرانجام، « ایران ( طبق امر شاه، حكم اعدام دكتر فاطمي صادر شد.( 20 وی در روزهای آخر به زحمت به زندگی ادامه میداد و پزشکانی که از او عیادت کرده بودند بعدها اعتراف کردند که فلج ناشی از گلوله f اول » در هیچ کجای دنیا بیمار تب داری را که قادر به حرکت نیست ، f و بعد چاقوی چاقو کشان تا نیمه بدن آن مرحوم را از کار انداخته بود. ثانیا اعدام نمی کنند. ( جز در رژیم جمهوری اسلمی ولیت فقیه امروز، ورژیم سلطنتی دیروز !) دک تر سعید حکمت رئیس پزشکی ق انونی و نماین ده مجلس در آن زم ان درگزارشی ک ه در روز پنجشنبه ده م تی ر م اه 1333 ، ب ه مجلس اعلم کرد که در معاینه ای که در لشکر 2 زرهی از دکتر فاطمی به عمل آورده، برخلف اظهار نظرهائی که شده، f شورای ملی داد، صریحا دکتر فاطمی تمارض نکرده بلکه،کسالت ایشان محرز و مسلم بوده است و به همین جهت در گزارشی که به عرض مجلس شورای ملی و همچنین مقامات صلحیتدار، از طرف پزشکی قانونی فرستاده شده، شرح حال ایشان به طور مفصل نوشته شده است.... در این گزارش، (21) «. دکترحکمت تصریح کرده که دکتر فاطمی، الن مریض است و بیماریش مرتفع نشده است :( سرنوشت دکتر فاطمی در همان روزهای نخست پس از کودتا، از طرف امریکا ،انگلیس و شاه معین شده بود . زیرا( 22 عامل دیگرکمک کننده به اظطراب »: 1 - در گزارش 21 اوت 53 هندرسن، سفیر وقت امریکا درایران به وزارت امور خارجه تاکید میکند که و ناراحتی، آن است که خطرناکترین رهبران ملی هنوز آزادند. مصدق، فاطمی ، شایگان، حسیبی و دیگران، به آسانی ممکن است با رهبران حزب توده در صدد طرح توطئه باشند. این حقیقت که فاطمی هنوز زنده است، علی رغم شایعات روز 19 اوت در باره مرگ وی، بویژه دلسرد کننده است ، زیرا که وی حیله گرترین و بدون ملحظه ترین فرد از اطرافیان مصدق محسوب می شود. این باور وجود داشت که وی با (23)«. روحیه انتقام جویی تردید در کمک به پیوند اتحاد و همکاری میان ملیون و توده ای ها، علیه غرب را به خود راه نمی دهد پس از برگزاری تشریفات، شاه به من »: 2 - کرمیت روزولت، فرمانده عملیات، در اول شهریور پس از کودتا به ایران می رود و می گوید و "روزولت " ... « من تختم را مدیون خدا و ملتم و ارتشم و شما هستم » : اشاره کرد و اولین عبارتی که با لحن رسمی ادا کرد این بود میل دارم بدانم در مورد مصدق، » : موضوع سرنوشت مصدق و دیگر رهبران جبهه ی ملی را عنوان میکند و از محمد رضا شاه می پرسد (24) «؟ ریاحی و دیگران، که علیه شما توطئه کرده اند، چه فکری کرده اید در این مورد زیاد فکر کرده ام. مصدق محاکمه می شود.( در این موقع لبهای شاه می لرزید) و به سه سال محکوم خواهد » : شاه می گوید گشت ... ریاحی نیز مجازات مشابهی دارد. ولی یک استثنا وجود دارد و آن، حسین فاطمی است . او هنوز دستگیر نشده ولی به زودی او را پیدا می کنند. فاطمی، بیش ازهمه ناسزاگویی کرد. هم او بود که توده ایها را واداشت مجسمه های من و پدرم را سرنگون و خرد کنند. او، پس از دستگیری، اعدام خواهد شد. به تاریخ 30 سپتامبر 1953 سفارت بریتانیا در بیروت- که FO /371/ 3 - دستور اعدام فاطمی، از لندن صادر شده بود. در سند 104584 در آن زمان ستاد مشترک عملیات ایتنلیجنت سرویس بود – به وزارت امور خارجه انگلیس ، چنین گفته شده است: تاآنجا که از مطالب روزنامه ها استنباط کرده ام، اوضاع آن قدرها هم بد پیش نمی رود... مصدق مشکل ایجاد خواهد کرد، با توجه به اینکه » در حم ام خ ون کش ته نش د، ب ه نظرم ن، به ترین راه ح ل برای او تبعی د است... ام ا در م ورد ف اطمی، اگردستگیرش ود به ترین راه ح ل اع دام (25)«... است دکتر فاطمی که با "برانکارد" به دادگاه نظامی فرمایشی آورده شده بود، با شجاعت و شهامت ضمن دفاع از اهداف نهضت ملی ایران و افشای رژی م کودت ای امریکایی – انگلیسی برضد حکومت ملی مصدق، "برای بی داری و روشنگری نسل ه ای حال و آین ده ای ران ک ه ب دان باید پرسید : ما به آسایش عامه چه صدمه ای وارد آوردیم؟، به جان چه کسی سوء قصد ... » : علقمندند( 26 ) در دفاعیه خود می گوید را مختل ساخته ایم؟. ازاین بگذریم که به کیفر رسانیدن ما چه « آسایش عامه » نموده ایم؟، مال چه کسی را به غارت برده ایم وبه چه وسیله 3 3 را در نظ ر بی اوریم و همینط ور مطل ب را « دی وان بل خ » ارتب اطی ب ا ت أمین تم امیت و اس تقلل کش ور دارد؟ مگرآنک ه از دلی ل مع روف برسیم... « تمامیت و استقلل کشور » دست بدست بگردانیم تا به ...روزی ک ه م ن ب ه ق ول خودت ان وزی ر ب وده ام، شبانه سر و پ ای برهن ه دس تگیرو مث ل پست تری ن بردگ ان و غلم ان ب ه گوشه ای افکن ده شدم( اشاره فاطمی به کودتای 25 مرداد است) بعد هم که باز به قول خودتان کاره ای نبوده ام و نیستم، در خور یک همچو رفتار عادلنه ای هستم؟! پس شما که تا این حد نیز حفظ ظاهر را مقتضی نمی دانید چرا دیگر یک سلسله تشریفات زائد را فراهم می سازید وزحمت بیهوده می کشید که صورت قانونی به کار بدهید. آنهائیکه یک همچو صحنه سازی ها را متحمل باشند، باطن و ظاهر کارشان کم و بیش متفاوت است. من که زیر سقف شهربانی از تماشاچی به قول شما و از چاقوکش های بنام بنا بر آنچه که تمام یک پایتخت ناظر و شاهد بود، ضربات بی حساب دشنه خورده ام و از ادعانامه ای هم که به دادگاه آمده، ده ها و صدها فحش دریافت داشته ام ، آیا می توانم یک لحظه اشتباه کنم که باز قانون و رسیدگی در کار است؟ حال اگر شما اصرار دارید که من خود را به بلهت بزنم و سال نیکو را از بهارش بشناسم (27)«... حرفی ندارم که این نمایش کمدی – تراژدی را تا آخرین پرده اجرا نمایم در دادگاه تجدید نظر، نیزکه سری بود، حکم اعدام فاطمی تائید شد، محمد رضا شاه ، با تقاضای فرجام دکتر فاطمی موافقت نکرد. صبح روز 19 آب ان 1333 عده ای از افسران ک ه در پیشایش آنه ا سرتیپ تیم ور بختی ار و سرتیپ آزم وده ق رار داشتند، بزن دان دک تر ف اطمی اعلیحضرت با تقاضای شما موافقت نفرمودند. وصیتی دارید بفرمائید. شماکه مکرر می فرمودید من از » : رفتند. آزموده به فاطمی گفت «.... مرگ ابائی ندارم و مرگ حق است آری آق ای آزم وده ، م رگ حق است و م ن از م رگ اب ائی ن دارم . آنه م چنی ن م رگ پ ر »: دک تر ف اطمی ح رف آزم وده را قط ع ک رد و گفت افتخاری . من می میرم تا نسل جوان ایران از این مرگ درس گرفته و با خون خود از وطنش دفاع کند و نگذارد جاسوسان اجنبی براین (28)«. کشورحکومت نمایند. من درهای سفارت انگلیس را بستم، غافل ازاینکه تا دربار هست، انگلستان سفارت لزم ندارد دكترفاطمي آنچنان ابراز قدرت كرده بود كه در لحظه اي كه او را روي برانكارد گذاشته بودند تا داخل آمبولنس ببرند مي گفت: "سربازها, » نظامي ها توجه داشته باشید ما در راه آزادي و اعتلي ایران جانم ان را از دست مي دهیم. این جان براي شما نی ز ارزشمند است و شما هم كوشش كنید كه زیر بار دیكتاتوري و خودسري نروید. اعضای خانوادة پهلوي خانواده اي هستند كه تافتة جدابافته از ملت ایران هستند . این تافته در انگلستان بافته شده و اینها نان, آب و گوشتي كه فراهم كرده اند همه نشئت گرفته از سرمایه داری انگلستان است . از اربابشان جدا 29 )پس او را با برانکارد به میدان تیربردند وحتی اجازه )«". نیستند. اگرخواستید ایران به استقلل برسد, باید در ایران حكومت مردمي باشد ( ندادند با خانواده خود و دکتر مصدق وداع کند. و درحالی که درجه تب 40 را نشان می داد داشت تیرباران شد.( 30 دكتر مصدق در نامه معروف خود درباره پیشنهاد ملي شدن نفت، چنین مي نویسد: اگر ملي شدن صنعت نفت خدمت بزرگي است كه به وطن شده است، باید از كسي كه اول آن پیشنهاد را نمود تشكر كرد وآن كس شهید راه » وطن دكتر حسین فاطمي است كه روزي در خانه جناب آقاي نریمان پیشنهاد خود را داد و عمده نمایندگان جبهه ملي حاضر در جلسه آن را به «. اتفاق آرا تصویب نمودند.رحمة ا علیه كه در طول مدت همكاري با اینجانب حتي یك ترك اولي هم از آن بزرگوار دیده نشد اسم او را زنده نگه خواهد داشت، چرا كه او مي تواند f و همچنین ایشان در نامه ای به مرحوم آیة ا زنجاني تأکید نمودند: "تاریخ حتما آموزش دهنده همه وطن دوستان باشد و من در مقابل تمام بي حرمتي ها و كج اندیشي هایي كه دیگران نسبت به او داشتند, از طرف مردم از ایشان عذرخواهي مي كنم." پی نوشت ها : تصدی ش هرداری، فرمان داری و کف الت » 1 - دک تر نصرا س یف پ ور ف اطمی متولد 26 خرداد 1288 ، برادر ارش د دک تر حس ین ف اطمی استانداری شیراز- نماینده مجلس در دوره چهاردهم) 14 اسفند 1322 تا 21 اسفند 1324 ) ، مدیریت مجله باختر و استاد کالج در اصفهان و استاد علوم سیاسی در دانشگاههای پرینستن و فرلی دیکینسن امریکا ، عضو هیئت اجرائیه روسای دانشگاههای بین الملل، رئیس هیئت به هنگام طرح دعوای ملی شدن صنعت نفت بسال 1951 در شورای امنیت سازمان ملل که » اجرائیه سندیکای دانشگاههای جهان بود و و در نخستین روزهای « مطرح شده بود ، خدمات ارزنده و شایانی برای احقاق حقوق ملت ایران نمود که مورد تجلیل دکتر مصدق قرار گرفت نوروز 1369 جهان را بدرودگفت. 2 - دکتر سیف پور فاطمی -آیینه عبرت – خاطرات و رویدادهای تاریخ معاصر ایران جلد 2- ص 1100 - انتشارات جبهه ملیون ایران - -3 همانجا ، ص 1101 -4 زندگینامه دکتر حسین فاطمی - به كوشش:حمید رضا مسیبیان -5 دکتر سیف پور فاطمی – کتاب گزند روزگار(خاطراتی ازتحولت فارس در آستانه جنگ دوم جهانی ، مجلس چهاردهم و بحران آذربایجان 1317 ) – ص 163 – انتشارات شیرازه -1325 -6 همانجا ص 183 -7 دکتر مصدق در خاطراتش مى نویسد: ملى شدن صنعت نفت در سراسر كشور ابتكار شادروان دكتر حسین فاطمى است كه چون كمیسیون نفت مجلس شوراى ملى پس از چند ماه مذاكره و مباحثه نتوانست راجع باستیفاى حق ملت از شركت نفت انگلیس و ایران تصمیمى اتخاذ كند، دكتر فاطمى بامن كه رئیس كمیسیون بودم مذاكره نمود و گفت با وضعى كه در این مملكت وجود دارد استیفاى حق ملت كارى است بسیار كه دولت انگلیس مالك اكثریت سهام شركت است و بعنوان مالیات بر در آمد هم هر سال مبلغ مهمى از شركت استفاده مى كند f مشكل، خصوصا و من باب مثال در سال 1948 از شصت و یك ملیون (میلیون) لیره عوائد خالص شركت نفت، بدولت ایران كه مالك معادن نفت است از بابت حق المتی از فقط نه ملیون (میلیون) لیره رسیده در صورتیكه دولت انگلیس بعنوان مالیات بر در آمد بیست و هشت ملیون (میلیون) لیره استفاده كرده است. بنابراین اول باید در فكر آتیه بود كه از مال ملت بیش از این سوء استفاده نكنند و عوائد نفت هر چه هست نصیب ملت ایران بشود. سپس راجع بگذشته هر اقدامى ممكن باشد نمود. همانطور كه كشور انگلیس بعضى از صنایع خود را در سراسر كشور ملى كرده است، نفت را باید 4 4 خ اطرات و تألم ات )«. ملى كرد تا دنیا بداند كه نمایندگان جبهه ملى جز آسایش مردم چیزى نمى خواهن د و ب ا هی چ سیاس تى س ازش ندارن د ( ص 229 « دکتر مصدق می نویسد: خسرو روزبه و کیانوری و 6 « من متهم می کنم » 8 – دکتر فریدون کشاور از رهبران سابق حزب توده در خاطرات خود بنام - م ن مته م م ی کن م ، کمیت ه مرک زی ح زب ت وده ای ران را ، ص 53 )« نف ر دیگ ر از اعضای ح زب در ت رور محم د مسعود شرکت داشته ان د ( انتشارات خلق – تهران 1357 9 – محمد علی سفری - قلم و سیاست- جلد دوم – انتشارات نامک- ص 153 30 سپتامبر 2004 ) با آقای محمد مهدی عبد خدائی گفت و گو داشته است و او با - نشریه اعتماد ( پنج شنبه 9 مهرماه 1383 f 10 - اخیرا کمال وقاحت مدعی شده است : سندي در موزه وزارت خارجه موجود است ك ه همان كیف آقاي فاطمي است كه هنگام ترور در دست داشت و نشان مي دهد ك ه گلوله از كیف » عبور كرده ولي از آن طرف بیرون نیامده یعني خود گلوله داخل كیف مانده است . به این دلیل بعضي معتقدند كه اصل دكتر فاطمي تیر نخورده بود و با تمارض به بیمارستان رفته است . همچنین سند دیگري در پرونده دكتر فاطمي وجود دارد كه مامور محافظ ایشان گزارش مي دهد كه حال آقاي دكتر فاطمي خیلي خوب است اما جلوي دكترها غذا نمي خورد و بعد از رفتن آنها بلفاصله غذا مي خورد. همین طور سند دیگري است كه نشان مي دهد چون دكتر فاطمي كاندیداي نمایندگي تهران بود و انتخاب نیز شده بود در روز 27 بهمن سال 1330 یعني فرداي روزي كه «. تیر خورد برخلف آنچه مي گفتند ایشان در حال اغما بسر مي برد سند نمایندگي را بدون هیچ ارتعاشي امضا كرده است - کتاب جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران و کودتای 28 مرداد 1332 » 11 - سرهنگ غلمرضا نجاتی به نقل از آقای مهندس سحابی در مرحوم مهدی عراقی که در سالهای 1329 تا 1332 از جوانان وابسته به فدائیان اسلم و از نزدیکان مرحوم نواب » : می نویسد « ص 91 صفوی بود و طی سالهای 1343 تا 1357 به اتهام رهبری گروه هیئت موتلفه و مشارکت در ترور حسنعلی منصور در زندان بسر برد و در سال 1358 توسط عوام ل بیگانگان ب ه شهادت رسید. ضمن شرح ت اریخچه و مسائل ف دائیان اسلم در دوران حکومت دک تر مصدق اظهار در زمان ترور مرحوم دکتر فاطمی، نواب صفوی در زندان بود و امور فدائیان در خارج از زندان را مرحوم سید عبدالحسین واحدی »: داشت رهبری می کرد. شخصی به نام ابراهیم صرافان روی واحدی نفوذ فراوانی داشت و طرح ترور دکتر فاطمی را وی به واحدی القاء نمود. چون شایعات زیادی در باره وابستگی وی شنیده و نسبت به او مشکوک بودیم، وی را تحت نظارت و مواظبت قرار دادیم و معلوم شد که او ازافراد حزب اراده ی ملی و وابستگان سید ضیاءالدین طباطبائی است. وی حتی اسلحه هم در اختیار واحدی گذارد که منشاء همه ی آنها سید ضیاءالدین بود. 576- -12 محمد علی سفری - قلم و سیاست- جلد اول – انتشارات نامک- ص 581 13 – روز نهم فروردین 1331 ، حدود 45 روز پس از سوءقصد فاطمی توانست نخستین سرمقاله خود را بر روی تخت بیمارستان نجمیه ( بنویسد. (همانجا ص 587 14 - زندگینامه دکتر حسین فاطمی - به كوشش:حمید رضا مسیبیان 15 – محمد علی سفری - قلم و سیاست- جلد دوم – انتشارات نامک- ص 151 با آنکه به شدت مجروح شده بود در دادستانی ارتش مقابل آزموده » خانم سلطنت فاطمی از زنان مبارز ایران بشمار می رفت » -16 ایستاد و علیه شاه مخلوع به تمام کشورهای مهم دنیا تلگرافهائی مخابره کرد، به کمیسیون حقوق بشر، نهرو، جمال عبدالناصر و دوگل نامه « . نوشت. وی در 20 فروردین 1359 در گذشت ولی چاقو » : 174 ) می گوید - 17 - شعبان جعفری کذاب درکتاب خاطراتش( شعبان جعفری به کوشش هما سرشار، نشر ناب - ص 176 خانم هما سرشار از او در رابطه با دکتر فاطمی سئوالتی مطرح میکند که: !!« نزدم. من هیچوقت چاقو نزدم س: ببینید شما گفتید دردادگاه یک تهدیدی کردید و گفتید به فاطمی بگوکه بیرون دستم بهت رسید،اگه از زوندون اومدم بیرون که خفه ا ت میکنم، حرف خودتان است. درست است؟ ج : درست س: شاید چون این حرف را زدید باعث شده که مردم فکر کنند شما باعث مرگ او شدید؟ ج: هم گفتم، هم زدمش . حاشا که نمی کنم ولی اونو دولت اعدامش کرد. قضیه را کامل تعریف کنید f س: لطفا ج : گفتم بیام بیرون می زنمت دیگه! شما دارین اعتراف می گیرین؟ س: بله دارم اعتراف می گیرم ج : باشه ( خنده) س: آخر این قضیه مهم است. می گویند شما او را با چاقو زدید شما می گوئید او را چاقو نزدید فقط زدید. این دو حرف با هم فرق دارد. دک تر ف اطمی ساعت 9 صبح شنبه 29 اسفند 1332 دستگیر شد و دستگاه حکومت هی اهو و » : مسعود حجازی در کت ابش می نویسد جنجال بسیاری برای دستگیری او به راه انداخت . او را به عمارت شهربانی که محل فرمانداری نظامی در آنجا بود بردند و در ساعت سه بعد از ظهر به عنوان اینکه می خواهند به زندان ببرند از درب بزرگ شهربانی خارج ساختند و بیرون درب شهربانی، شعبان جعفری ( معروف به بی مخ) و جمعی دیگر از چاقو کشان که از قبل انتظار او را می کشیدند ، برروی او ریختند و با چاقو به جان او افتادند و اگر خواهر شجاع و فداکار دکتر فاطمی در محل حاضر نبود و خود را به روی او نینداخته بود، دکتر فاطمی به طرز فجیعی کشته شده بود، و میگویند شما به سلطنت خانم خواهر دکتر فاطمی چاقو زدید. ج: وال دروغه! س: یعنی شما جلو شهربانی نبودید؟ ج : بودم . س: جلوی شهر بانی حضور داشتید؟ درست؟ ج : بودم ، ولی چاقو نزدم. من هیچوقت چاقو نزدم. ولی زدمش . ببین خانوم ، خوب گوشتو به من بده : نمیگم نزدم، میگم خواهر شو نزدم. من اگه کاری کرده باشم میگم . آخه ببین داری میگی اونا میگن دکتر فاطمی رو شعبون جعفری کشته... س : نه کشتید، به قصد کشت زدید... 5 5 ج : دک تر ف اطمی را دول ت مح اکمه ک رد و کش تنش . اون وقت ک ه عب د خ دایی ج زو ف دائیان اس لم ب ود. من م ج زو ف دائیان اس لم ب ودم. عب د خدایی، فاطمی را با تیر زد ولی نمرد. اون عبد خدایی که الن وکیل مجلس ایناست. س: فکر می کنم باید این قضیه را روشن کرد چرا شما تا به حال در باره اش حرف نزده اید؟ ج :حال میگم: در شهربانی زدمش ، چاقوام نزدم. بیخود میگن چاقو زده. همشیره شم روش نیفتاد. توی شهربانی همشیره ش اون بال وایساده بود ، من دم پله های پائین زدمش. اون خانم خانوم بالی پله ها وایساده بود. هما خانم، جون شما ، شنیدم این همشیره بعد از پانزه دست بهش نزدم. بعدم تو صنف f در صورتیکه من اصل «. چون شعبون اونوقت منو زد، حال اینجام چرک کرده است »: سال تو اتریش گفته ، چه برسه به اینکه چاقو بزنیم. من تو زندگیم تا امروز هیچوقت دست به چاقو نزدم، کاری f و ابدا f زندگیمان نیست که بریم زنو بزنیم، اصل نداره! شما یه پرونده چاقو کشی تو تهرون ازمن گیر بیار و من همون ساعت خودم حاضر میشم اعدامم کنن. بله خانوم، فاطمی رو دولت محاکمه کرد و کشتش. س: منظورم چیز دیگریست. می گویند موقعی که فاطمی را گرفته بودند و می خواستند از شهربانی به زندان ببرند، مریض احوال بود و فشار خونش پائین بود، به طوریکه زیر بالش را گرفته بودند و می بردند. در صفات مردانگی و پهلوانی نیست که یک افتاده را بزند. شما چرا او را زدید؟ ج : من چه میدونستم در چه حاله! س: پس حالش را نمی دانستید؟ ج: نه ده تا مأمور دورش بودن خانوم. خیلی ام شق و رق راه میرفت . یه کپه ریش گذاشته بود. یه همچی. آخه خانم جون یه کسی که وزیر خارجه ست، وقتی یهو میرزن تو خونه بگیرنش ! وقتی یه وزیر خارجه رو اونجوری بگیرن، بالخره خواهی نخواهی فشار خونش یا میره بال یا میاد پائین دیگه! بالخره یه شخصیتی بود؟ س : چیزی هم به او گفتید و زدیش ؟ خط ونشان دادگاه رابه رخش کشیدید؟ ج :خب چرا. بالخره اون موقع دسته گل بهش نمیدن که، خب باید دری وری بهش بگم دیگه! بله؟ پس اگر شما به او چاقو نزدید، چه کسی زد؟ f س :حتما ج: عزیز من، کسی بهش چاقو نزد. س - پس شما با مشت او را زدید؟ ج - بله میگم. جون بچه م تا حال من دست به چاقو نکردم. من چاقوکش نبودم که خدمت شما عرض میکنم، فاطمی رو دولت محاکمه کرد. 18 - گفتگو با دکتر سعید فاطمی - چشم انداز ایران، شماره 8 19 - محمد علی سفری - قلم و سیاست- جلد دوم – انتشارات نامک- ص 151 آزم وده ، شخصیت پ ائینی داشت، ازآن تیپ مزدوران کوچک و حقی ری ک ه برای خوش خدمتی ، »: 20 – دک تر غلمحسین مصدق میگوید ازهیچ جنایتی روگردان نیستند. سابقه بیماری روانی داشت. .. رفتارش با پدرم در دادگاه ژست می گرفت، سر و صدا راه می انداخت، فریاد می زد و اهانت و هتاکی می کرد. وقتی به بهانه ای نزد پدرم می رفت، ابراز ارادت و کوچکی می کرد و می گفت: آقای دکتر ، حرف های » مرا به دل نگیرید. من مامورم و، بالخره یک کسی باید در نقش دادستان حرفهائی بزند؛ ولی پدر به او و گفته هایش می خندید و او را تو چه هستی ؟ تو یک آلت هستی ، که داری می »: می دانست. بی دلیل نبود که در جلسه دوم دادگاه تجدید نظر خطاب به او گفت « آلت .( خاطرات دکتر غلمحسین مصدق - " در کنار پدرم؛ مصدق" – موسسه خدمات فرهنگی رسا – ص 141 ) ، «.... «! رقصی * امیرحسین آزموده متولد 1287 در تهران، پس از خروج محمدرضا پهلوي از ایران به فرانسه پناهنده شد و در سال 1377 فوت كرد. -21 محمد علی سفری - قلم و سیاست- جلد دوم – انتشارات نامک- ص 154 22 - در بار و انگلیس از دکتر فاطمی کینه داشتند زیرا : كي براي آقاي زنجاني § كي به منزل آقاي زنجاني مي رفت. حسین م § پنج شش سال بعد از كودتاي 28 مرداد 1332 كه گاهي حسین م » - 1 تعریف ك رده ب ود ك ه اشرف پهلوي در زم ان دكترمصدق بسیاري از م ا را مي خواست و مي پ ذیرفت و تشویق و تهیی ج مي ك رد ك ه نسبت ب ه كي به آقاي زنجاني گفته بود مقاومتي كه دكترفاطمي § دكترمصدق, عواطف و علیقي نداشته باشیم. ازجمله فاطمي را به دفعات خواسته بود. م كرده بود و مطالبي را كه به اشرف پهلوي گفته بود از یاد ما نخواهد رفت, ولي متأسفانه هیچ كدام از ما شجاعت و شهامت او را نداشتیم كه مقاب ل اشرف پهلوي ب ه ای ن شكل مق اومت كنی م و وق تي اشرف اسم دكترمصدق را مي آورد, دكترف اطمي مي گفت: "مصدق ك بیر", ای ن لغت "كبیر" را اضافه مي كرد و مي گفت: "بفرمایید مصدق كبیر كه به ایران, ایرانیت و حتي به سلطنت و مشروطه ی شما آبرو داد و بقاي سلطنت شما و برادر شما در این است كه حرف هاي دكترمصدق را بشنوید. اگر بشنوید سلطنت شما دوام و بقایي پیدا مي كند و یقین داشته باشید از فراز هایي از زندگي و مبارزات ) . «, بین رفتن شما با نشنیدن سخنان او یكسان است." به این جهت بسیار مورد كینه ی شاه و اشرف بود ( دكتر حسین فاطمي گفت وگو با آقاي حسین شاه حسیني چشم انداز ایران - شماره 22 - مهر - آبان 1382 هیچگونه خطائی و انحرافی از او ندیدم ، مردی f و نه لفظا f و نه قلما f بنده شهادت می دهم که نه قدما »: 2 - مرحوم دکتر سنجابی می گوید شجاع و بی باک بود و شاید همین بی باکی و گستاخی و .... باعث نابودی او شد . زیرا در مدتی که وزیر امور خارجه بود با شاه هم ملقات کرده و در ملقات با او گستاخی نشان داده بود. حتی به شاه گفته بود که اگر شما نخواهید نخست وزیر بشوید، مصدق نمی خواهد پادشاه طرح » خاطرات دکترسنجابی مصاحبه با ضیاء صدقی به کوشش آقای حبیب لجوردی رئیس «. بشود. دکتر فاطمی بسیار مرد با ارزشی بود « تاریخ شفاهی ایران در مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد – آمریکا 3 – بدلیل سخنرانی ها، مقالت و فعالیتش در بین روزهای 25 تا 28 مرداد 1332 و با توجه به دو سرمقاله ی: یکی نیست بپرسد »:« این دربار شاهنشاهی روی دربار سیاه فاروق را سفید کرده » " الف: در سر مقاله"باختر امروز 25 مرداد 1332 دیگر شما و فامیل شما از یک مشت پابرهنه و لختی که بیست سال پدرت آنها را به نفت جنوب زیر نظر مستقیم خویش فروخت و برای چهل سال بعد از خود نیز قرار داد 1933 را باقی گذاشته چه می خواهید؟ ثروت یک مملکت را به غارت بردید، املک و اموال و نوامیس مردم را از دست این خانواده سی سال است در امان نبوده حال مثل دزدها و «. بدکارها از تاریکی شب برای کودتا استفاده می کنید و برای استراحت به کلردشت تشریف می برید تو نیز چون از »:« خائنی که می خواست وطن را به خاک و خون بکشد فرار کرد »" ب : در سرمقاله" باختر امروز 26 مرداد 1332 بغض و نفرت مردم خبر داشتی و هم می دانستی که چقدر بیشرمانه فرمانبردار و آلت بی اراده اجنبی هستی پس از آنکه دستور ارباب در برابر بیداری و مقاومت عمومی نقش بر آب شد به بیرون از مملکت فرارکردی . برو ای اسیر اراده اجنبی که تاریخ جنایت آمیز دودمان سی 6 6 س اله پهل وی را تکمی ل ک ردی، آن س فاکی و خ ونریزی و چپ اول پدروخیلی از خصوصیات دیگر خاندان جلیل، این فصل شرم آور و این ورق سراپا ننگ آخر نیز لزم داشت. از مولود کودتای آیرونساید جز اینکه در سوم شهریور فرار کند و از مخلوق سوم شهریور نیز غیراز «. اینکه به نهضت ملی ایران خیانت نماید، هیچ انتظار دیگر کسی نیست ب سفارت ¨ 4 - بدلیل مقالت و نوشته هایش بر علیه سلطه خارجی و بالخص انگلستان و پیشنهاد ملی کردن صنعت نفت ایران و بستنن در انگلستان و قطع رابطه با انگلیس در 30 مهر 1331 و پس از آن انحلل کنسولگری های انگلیس در ایران که فاطمی در سرمقاله ی خود ( باختر امروز 29 دی 1331 ) ؛ انحلل کنسولگری های انگلیس را خیلی مهم و اساسی تر از خلع ید دانست، زیرا پایگاههای استعماری و مداخلت روزافزون انگلیسی ها در تمام شئون ایران، زاد و ولد فعالیت کنسولگری هاست. 23 - اسناد سخن می گویند- برگردان و به کوشش احمد علی رجائی و مهین سروری ( رجایی ) – تهران ،انتشارات قلم، 1383 – جلد دوم – 1 بعد از ظهر ( سند شماره ، ص 1200 - گزارش از سوی هندرسن سفیر امریکا در ایران به وزارت امور خارجه – تهران 21 اوت 1953 ( 78800 / 8- 350 تلگر اف 2153 200 – ( ف واد روح انی زن دگی سیاس ی مصدق – ته ران ، زوار، 1381 – ص 392 و 418 و - 24 - کرمی ت روزول ت ضد کودت ا، ص 201 (419 25 - مصدق دول ت مل ی و کودت ا (مجم وعه گف ت و گ و ه ا و مق الت ت اریخی و سیاس ی) زی ر نظ ر مهن دس ع زت ا س حابی - ص 339 --انتشارات طرح نو 26 –بهرام افراسیابي - خاطرات و مبارزات دكتر حسین فاطمي- انتشارات سخن- تهران 27 - سرهنگ غلمرضا نجاتی – جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران و کودتای 28 مرداد 1332 - شرکت سهامی انتشار –( ص 583 و 587 ( – 28 – سرهنگ غلمرضا نجاتی – جنبش ملی شدن صنعت نفت ای ران و کودت ای 28 م رداد 1332 - شرکت سهامی انتشار – ( ص 472 ( 473 د ساقي به من گفت كه بعد از دستگیري دكترفاطمي و پیش آمدن آن مسائل خاص چون او ¨ 29 - شاه حسینی می گوید : این مطلب را حتي خو در لشكر دو زرهي بود و اوایل هم ساقي رئیس زندان ها نبود ساقي, زندانبان قزل قلعه, از قول دیگران تعریف مي كرد. .( فراز هایي از زندگي ( و مبارزات دكتر حسین فاطمي ،گفت وگو با آقاي حسین شاه حسیني، چشم انداز ایران - شماره 22 - مهر - آبان 1382 30 - تنظیم كننده ی این برنامه, كمیته ی نهضت مقاومت ملي به رهبري مرحوم حاج سیدرضا زنجاني (انقلب اسلمی :زنده یاد آقای زنجانی با رژیم استبدادی ولیت فقیه سازش نکرد..... )بود. ایشان كوشش بسیاري كرد تا از كشتن دكترفاطمي جلوگیري كند. به همین منظور نیز اشخاصي را به قم نزد آقایان و مراجع فرستاد, ولي یكي از مراجع تقلید گفته بود: "به آقاي زنجاني بگویید كه او (دكترفاطمي) پنجه در پنجه ی انگلستان انداخته است و به این دلیل اینها به هیچ وجه حاضر نیستند كاري انجام بدهند و من براي شما متأسفم." و پیغام داده بود اگر مشكل مالي باشد, حاضرم كمك مالي بكنم كه آنها پاسخ منفي دادند. براي این كه از كشتن فاطمي جلوگیري شود, اقدامات زیادي شد. بسیاري ازجمله، قائم مقام رفیع, صدرالشراف و مراجع، تلش كردند, ولي همان طور كه اشاره كردم, انگلستان كینه ی شدیدي نسبت به دكترفاطمي ر سفارت انگلیس را بست. این صحیح است كه دكترمصدق رهبري این كار را برعهده داشت, ولي پیشنهاد دهنده ی ¨ داشت. چرا كه وي د اصلي دكترفاطمي بود و دكترمصدق آن را به ثمر رساند..... ...شب نوزدهم آبان با زنده یاد داریوش فروهر در منزل آقاي زنجاني بودیم. آقاي زنجاني از طریق آقاي بهبهاني پیغام داده بودند كه سردار فاخر نزد آقاي بروجردي برود. قرار بود خبرش را آن روز بیاورند. آخر شب بود و ما نشسته بودیم كه سردار فاخر به منزل آقاي زنجاني آمد و گفت كه متأسفانه آقاي بروجردي فرموده اند: "دكترفاطمي پنجه در پنجة انگلستان انداخته و امكان این كه كاري برایش بكنیم به هیچ وجه نیست و نمي دانم چه كنم. ولي هر چه هست خیلي ها به من گفته اند و ایشان سید بزرگواري است." البته ما باز ناامید نبودیم و گفتیم شاید بتوان كاري كرد. ولي آقاي زنجاني ناامید شده بود. صبح خیلي زود آقاي زنجاني تلفن كرد و به ما گفت كه بیایید. ما با مرحوم فروهر و جهانگیر عظیما از دوستان آقاي فروهر رفتیم. به هیچوجه اخم آقاي زنجاني باز نمي شد. ایشان به منزل خواهر دكترفاطمي تلفن كرد, اما آنها خانه نبودند. به محض این كه مشاهده كرد كه اینها خانه نیستند, متوجه شد كه مسئلة خاصي پیش آمده است. ایشان به ما گفت شما اینجا باشید تا ببینیم چه اتفاقي افتاده است. ما با آقاي عباس سمیعي نشسته بودیم و یك ساعت بعد تلفن زنگ زد و خبر اعدام دكترفاطمي را به ما دادند و آقاي زنجاني بسیار ناراحت ب ود. م ا مي خواستیم بروی م و جن ازه اش را بگیریم, ام ا گفتن د ك ه هرگ ونه حركت تن دي م وجب مي شود كه كن ترل اوضاع از دست ما خارج شود. فقط خواهر دكترفاطمي تلفن كرد. آقاي زنجاني گفت: "اگر امكان داشت, ایشان را به كنار آرامگاه شهداي سي تیر ببرید تا به دكترمصدق نزدیك باشد." در زمان دفن ایشان نیز فقط به خواهرش و یكي دونفر از نزدیكانش اجازه حضور دادند. مرحوم برایش f زنجاني به هركس مي رسید مي گفت كه این سید بزرگواري است و در تلفن هاي مكرر تأكید مي كرد كه نماز لیله الدفن یادتان نرود و حتما بخوانید و مي گفت كه من یقین دارم, ایشان از شهدایي است كه در راه فكر, هدف و خواسته اش شهید شده و بسیار ارزشمند است. بعد از آن ر خانه ی دكترف اطمي بسته ب ود و كسي در آنجا نب ود. مرحوم زنجاني ب ه تیمسار سطوتي ¨ ایشان م را ب ه خان ة دكترف اطمي فرستاد. البت ه د پدرخانم دكتر فاطمي (پریوش سطوتی ) تلفن كرد وبه او گفت كه ما در اختیار شما هستیم. بعد از آن تاریخ آقاي زنجاني با خانم دكتر فاطمي وپدر خانم ایشان در ارتباط بود واز همین طریق به پسر دكترفاطمي كمك مي كرد. ( فراز هایي از زندگي و مبارزات دكتر حسین فاطمي گفت ( وگو با آقاي حسین شاه حسیني چشم انداز ایران - شماره 22 - مهر - آبان 1382 2 آبانماه 83 برابر 23 اکتبر 2004
7
دادستانی آمریكا:مصادره برج36 ایرانی درنیویورك
دادستان های دولت فدرال آمریكا طی شكوائیه ای خواستار مصادره یك آسمانخراش و چهار مسجد متعلق به شركت آسا و بنیاد علوی شده اند.
دادستان های فدرال آمریكا بنیاد علوی و شركت آسا را متهم كرده اند بطور غیرقانونی به ایران پول ارسال كرده اند.
بنیاد علوی در دهه 70 توسط دولت شاه و تحت عنوان بنیاد پهلوی ایجاد شد اما پس از انقلاب نام آن تغییر و به گفته وكلای دولت آمریكا به یكی از موسسات اقماری حكومت اسلامی تبدیل شد.
به گزارش بی بی سی این بنیاد متهم است كه با نقض قوانین آمریكا همواره تحت نظر و ریاست مقام های ایرانی از جمله سفیر ایران در سازمان ملل متحد بوده است.
شركت آسا نیز متهم است معاملات بانك ملی ایران را انجام داده است.
بانك ملی متهم به همكاری با برنامه اتمی ایران شده و تحت تحریم های آمریكا قرار دارد.
وزارت خزانه داری آمریكا شهروندان خود را از هر گونه معامله با این بانك منع كرده است.
شركت آسا 40 درصد از سهام یك ساختمان 36 طبقه در نیویورك را در اختیار دارد.
گفته می شود 60 درصد بقیه سهام این آسمانخراش متعلق به بنیاد علوی است.
دادستان های فدرال بدنبال مصادره این ساختمان، چهار مسجد و سایر اموال بنیاد و شركت آسا در ایالت های مختلف آمریكا هستند.
نگرانی از «تکرار فاجعه دهه شصت»
عاطفه نبوی یکی دیگر از بازداشتشدگان پس از انتخابات، به محاربه از طریق ارتباط با سازمان مجاهدین خلق متهم شده است. نسرین ستوده وکیل او میگوید قاضی به وی گفته مجازات این اتهام از ۵ سال حبس تا اعدام است.
عاطفه نبوی شب ۲۵ خرداد پس از راهپیمایی بزرگ معترضان به همراه هفت تن دیگر از دوستان و اقوامش در منزل یکی از آنان بازداشت شد. اولین جلسه رسیدگی به اتهامات او نزدیک به پنج ماه پس از بازداشتش روز چهارشنبه ۲۵ آبان در شعبه ۱۲ دادگاه انقلاب تهران برگزار شد.
نسرین ستوده وکیل وی میگوید موارد متعدد نقض قانون در پرونده موکلش وجود دارد. وی همچنین از نحوهی غیرعادی صحبت کردن قاضی دادگاه با متهم میگوید. به گفتهی خانم ستوده قاضی به متهم گفته میتوانیم حکم اعدام برایت صادر کنیم و وقتی با اعتراض متهم روبرو شده، پاسخ داده که این را برای شوخی گفتم. عاطفه نبوی به قاضی دادگاه میگوید: «آیا تا به حال کسی در مورد اعدام با شما شوخی کرده است؟»
دویچهوله: خانم ستوده روز چهارشنبه ۲۰ آبان دادگاه رسیدگی به اتهامات موکل شما عاطفه نبوی برگزار شد. در این دادگاه چه گذشت؟
نسرین ستوده: عاطفه نبوی در روز ۲۵ خرداد بعد از انجام آن راهپیمایی بزرگ در تهران، به اتفاق هفت نفر دیگر در منزل یکی از دوستان خانوادگیشان بدون ارائهی قرار بازداشت و به طور غیرقانونی بازداشت میشوند. این بحث غیرقانونی بازداشت ایشان تا امروز هم ادامه دارد. چون به هیچ وجه این روند که پایان هر ماه قرار بازداشت ایشان دوباره تمدید شود، به ایشان ابلاغ شود و ایشان فرصت اعتراض داشته باشد، اینها هیچ کدام طی نشده بنا بر این، ادامه بازداشت ایشان غیرقانونی است. چون به موجب قوانین ایران این عمل جرم است، من اول از همه به رئیس دادگاه این موضوع را اعلام کردم وگفتم سریعاً میخواهم قرار بازداشت ایشان فک (فسخ) شود و ایشان آزاد شوند. ثانیاً قاضی باید حداقل علیه بازپرس مربوطه و همین طور رئیس زندان اعلام جرم کند یا میتواند به موجب اعلام من وارد رسیدگی شود. متأسفانه این هردو که از حقوق اساسی موکل من بوده، با بیتوجهی دادگاه مواجه شده است. اما به دلیل لوایح متعددی که من در پرونده قرار دادهام، انتظار دارم که قاضی به مسئولیت قانونی خودش عمل کند و نسبت به این بازداشت غیرقانونی سریعاً اقدام کند.
اتهام موکل شما «محاربه از طریق ارتباط با سازمان مجاهدین خلق» ذکر شده است. آیا این خبر درست است؟
بله. متأسفانه آنچه به لحاظ مدرک در پرونده وجود دارد و موکل من هم میپذیرد شرکت در راهپیمایی ۲۵ خرداد است و میگوید هر مجازاتی دارد من آن را تحمل میکنم به دلیل اعتقاداتی که دارم. اما ایشان به دلیل شرکت در همین راهپیمایی به «محاربه» متهم شدهاند که کاملاً غیرقانونی است و من امیدوارم که دادگاه با بیطرفی و انصاف رسیدگی کند. اما یک نکتهی خیلی مهمی در این پرونده وجود دارد. طبق اطلاعات موثقی که ما به دست آوردهایم، بازپرس این پرونده از تاریخ ۱۴ شهریور یا از محل کار خودشان منتقل و یا از خدمت در دستگاه قضایی منفصل شدند. اما از تاریخ ۱۴ شهریور حق صدور حکم نداشتند. طبق آنچه نقل و انتقالات موکلم از زندان به بازپرسی نشان میدهد، ایشان در اواخر شهریور یا در اوایل مهرماه به بازپرسی آوردهشده و آخرین دفاع از ایشان گرفته شده است. اما تاریخ قرار مجرمیت ایشان مردادماه صادر شده است. اگر قاضی عملاً بعد از صدور قرار انتقال یا انفصال از خدمتش مبادرت به صدور چنین قراری به تاریخ ماقبل کرده باشند، به موجب قانون این کار غیرقانونی و قابل تعقیب قصایی هم هست. حق موکل من برای تحقیق در این مورد کاملاً محدود است.
اما آنچه مهم بود در تمام مراحل بازجویی و هم در جلسهی دادگاه مداوماً سوابق خانوادگی موکلم مورد سؤال قرار میگرفت که این امر مورد اعتراض من واقع شد. همین طور در این جلسه متأسفانه قاضی موضع سیاسیشان را در قبال انتخابات اعلام کردند که باز مورد اعتراض من واقع شد. ولی بلافاصله ایشان گفتند من موضع سیاسیام را در صدور این حکم هیچ دخالت نمیدهم. من در این پرونده ضمن این که از هرگونه پیشداوری نسبت به قاضی خودداری میکنم، ولی امیدوارم استثناً قاضی استقلال خودش را حفظ کند و بدون این که از نهادهای اطلاعاتی و امنیتی استعلام کند و با توجه به مدارک محکمه پسندی که در پرونده وجود دارد، این حکم را صادر کند. در این صورت و چنانچه نهادهای اطلاعاتی در پروندهی موکل من مداخله نکنند، قطعاً برای موکل من حکم برائت صادر میشود.
در خبرها آمده است که قاضی در جلسهی دیروز دادگاه به موکل شما گفته که بازجو برایت تقاضای پنج سال حبس تا اعدام را کرده است. آیا این درست است؟
قاضی دادگاه به دلیل اتهام محاربهای که متوجه خانم نبوی بود، به ایشان گفت که اگر ما بخواهیم براساس تقاضای بازجوی اطلاعات عمل کنیم، محاربه از پنج سال تا اعدام میتواند مجازات داشته باشد. و یک شوخی هم بین اینها رد و بدل شد در زمینهی اعدام که ایشان گفتند، حالا ببینیم شاید هم اعدام بدهیم. بعد که با اعتراض خانم نبوی مواجه شدند، گفتند نه این کاملاً شوخی بود، جدی نبود. بعد خانم نبوی خیلی آرام از ایشان پرسیدند که آیا تا بحال در زمینهی اعدام کسی با شما شوخی کرده؟ و قاضی پاسخی نداشت بدهد.
با اتفاقی که دیروز افتاد و یک فعال کرد احسان فتاحیان متأسفانه به اتهام محاربه، بعد از این که حکم دادگاه بدوی دهسال برایش تعیین شده بود، دادگاه تجدید نظر حکم اعدام داد و حکم اعدامش نیز متأسفانه دیروز اجرا شد، این نگرانی وجود دارد، بخصوص در جامعه بینالمللی که قصد و نیتی براین است که چنین احکامی برای متهمان حوداث بعد از انتخابات صادر بشود. در مورد این پروندهی خاص و پروندهی دیگر موکلانتان آیا چنین نگرانیای را دارید؟
من کاملاً نگران این موضوع هستم. حتی در چشماندازی گستردهتر و درازمدتتر من نگران تکرار فاجعهی دههی شصت هستم که در آنجا هم بسیاری به زندان پنج سال، هفت سال و هشت سال متهم شده بودند، بسیاری به زندانهای طویلالمدت محکوم شده بودند اما ناگهان با محاکمهی مجدد اعدام شدند! نکتهی دیگری که من در مورد یکی از موکلان خودم آقای آرش رحمانیپور میخواهم به آن اشاره کنم، که ایشان هم توسط قاضی صلواتی به اعدام محکوم شدهاند، این است که اساساً با ورود وکلای مستقل به این پروندهها، تخلفات کیفری و انتظامی متعددی در این پروندهها آشکار شده است. در بسیاری از این پروندهها اساساً کیفرخواستی وجود ندارد. در پروندهی آقای آرش رحمانیپور موکل ۱۹ سالهی من اساساً قرار مجرمیتی وجود ندارد. قرار مجرمیت یک رکن اساسی پرونده است و وقتی این قرار وجود نداشته باشد اصلاً نمیشود ثابت کرد که این شخص جرمی مرتکب شده است. ناگهان طبق اظهار پدرشان وزارت اطلاعات پرونده را از شعبهی ۳ بازپرسی تحویل گرفته و سپس قاضی مرتضوی کیفرخواست صادر کرده و قاضی صلواتی هم ایشان را محاکمه کرده است. بنابراین الان آن پرونده برای رسیدگی مجدد باید به شعبهی بازپرسی مربوطه عودت داده شود. بنابراین من فکر میکنم حتی در آن پروندهها اگر دقیق مورد بررسی قرار بگیرند، ما با چنین تخلفات آشکاری مواجه خواهیم شد.
مصاحبهگر: میترا شجاعی
تحریریه: مصطفی ملکان
یک شعر برای ندا وعکسهای ندا آقا سلطان
اخبار روز م.ک
ندای سرخ:
وقتی که خون سرخ " ندا" را برخاک ریختند، خورشید سبزتر شد ودر سکوت جاری میدانها صد ها هزار سرو و صنوبر جوانه زد، "صدها هزارجنگل شاداب، ناگهان: رویید از زمین!"
وقتی که خون سرخ " ندا" را برخاک ریختند، بادی شتابناک، روی چنارسوخته شیون کرد و بوته ی جوان شقایق درباغ، پیراهنی زشعله به تن کرد!
وقتی که خون سرخ " ندا" را برخاک ریختند، خورشید خسته بود، و عصرآفتابی خرداد اندوهگین و تلخ، رگبار تیر را به تماشا نشسته بود!
وقتی که خون سرخ " ندا" را برخاک ریختند، آن سوی چار راه، جوانان، تابوت را گردونه ی شکسته ی ماموت را پرشور، سوی مزبله می راندند! آنسو َترَ ک، رفیقان با هم " سرود یار دبستانی" می خواندند! و زیر پایشان تندیس ِ آسمانی ِ ابلیس می شکست!
آی ....ای ندای سرخ آی.... ای نوای سبز آی ....ای صدای دانش و موسیقی آی .... ای سرود خشم جوانان میهنم وقتی که خون سرخ و جوانت را برخاک ریختند، اینجا، در این جزیره ی غربت در این کویر سرعت و بیهودگی من با هزار عاشق دیگر گریستم، و در سکوت خویش سرودم: "ایکاش در کنار تو بودم وقلب شصت سالگی ِ من آماج آن گلوله سربین می شد ایکاش من به جای تو بودم! ایکاش..."
اکنون تو نیستی و جسم نازنینت چون گنج شایگان در خاک سرد گورغنوده ست اما حرامیان همه می دانند که آخرین نگاه تو، با آن دو چشم باز صدها هزار پنجره ی سبز سوی بهارو صبح گشوده ست سوی بهار خرم آزادی!
شب، مثل یک مترسک منحوس در چارراه اصلی شهر ایستاده است و سایه اش زمین را تاریک می کند اما شکوه باغ باجلوه ی بنفشه و نرگس وسوسن وشقایق و نیلوفر رویای دلنشین " ندا" را نزدیک می کند! اول تیر 88 via From Dusk Till Dawn by noreply@blogger. com (Atrina) on 11/6/09 14 Photos:
ندا آقاسلطان در روز 20 ژوئن 2009 در تهران كشته شد چند روز پيش سي ان ان با مادر او مصاحبه ايي انجام داد.
ندا سومين فرزند خانواده بود هاجر رستمي , مادر ندا آقاسلطان بعد از چهار ماه از ناراحتي و دردي كه در اثر از دست دادن ندا احساس مي كند صحبت كرد. او از ميليونها مردمي كه در سرتاسر جهان ياد ندا را گرامي داشتند و به حمايت و ياد او راهپيمايي كردند , سپاسگزاري كرد.
هاجر رستمي اضافه كرد كه قبل از اينكه ندا به نامي جهاني تبديل شود او دختري فعال و سرزنده بود كه هميشه براي هرچيزي جوابي داشت
ندا در 4 سالگي او دختري بسيار دوست داشتني و مهربان بود و هيچگاه به دوستانش زور نمي گفت.
ندا در 5 سالگي هاجر رستمي : آخرين صحبت رو در روي ما در مورد اوضاع سياسي داخل ايران بود.
ندا در 7 سالگي تفريح مورد علاقه ندا ورزش بود و همچنين او حمام آفتاب گرفتن در استخر ناحيه شان را دوست داشت و آخرين غذايش هم غذاي محبوبش كباب تابه اي بود.
ندا در دوران دبستان ندا عاشق پيانو بود و هميشه از برادر كوچكترش مي خواست كه نواختن پيانو را ياد بگيرد . درست چند روز قبل از كشته شدنش , پيانويي را كه قبلا خريده بود براي برادرش آورد.
هاجر رستمي : برادر كوچك ندا , هر روز بعد از اينكه از سر كار به خانه بر مي گردد , به ياد ندا مي خواند و پيانو مي زند و اين چيزي است كه هر روز عصر ما را به دور هم گرد مي آورد.
ندا از شوهرش طلاق گرفته بود و بعد از جدايي از شوهرش سعي كرد كه شغلي براي خود پيدا كند ولي تقريبا غير ممكن بود هر بار كه به مصاحبه ايي ميرفت يا فرم استخدامي را پر ميكرد احساس ميكرد به او به گونه ايي متفاوت نگاه مي كنند , پس تصميم گرفت كه در خانه بماند.
ندا در تولد 24 سالگي اش درست شب قبل ازكشته شدن ندا درخيابان هاي تهران , او از خوابي كه ديده بود براي مادرش گفت . ندا به مادرش گفته بود : در خواب جنگي را ديدم كه من در صف اول آن بودم.
خانواده ندا ا ز محلي كه ندا كشته شده بود ديدن كردند . جايي كه ندا به قتل رسيد فقط 26 قدم تا ماشينش فاصله داشت.
آخرين هديه ندا به مادرش عطر بود. هديه تولدي كه مادرش را بسيار خوشحال كرده بود. هاجر رستمي : شما نميدانيد چقدر سخت است وقتي به او فكر ميكنم خيلي سخت است صحبت در مورد او بسيار سخت است .
مادر ندا هر جمعه بر سر فبر او مي رود. چهار ماه بعد از كشته شدن ندا , مادر ندا و خانواده او از مليونها نفر در دنيا كه ياد ندا را به عنوان شهيد راه آزادي گرامي داشتند سپاسگزاري كردند |